Tuesday, December 30, 2003



Monday, December 29, 2003

ایران میگرید برای بم! برای پیکرخونینش!
دریا هنرمند-سایت ایران لیبرتی


میدانم. اکنون نه وقت شعار دادن است و نه وقت سخن گویی. اما چه میشود کرد که بغض ها متراکم شده و اشک ها راهی میجوید که فریاد شود. زلزله ای دیگر رخ داده . فاجعه ای که ابعاد آن هنوز نامشخص است. چهره پسرکی خردسال برصفحه تلویزیون نقش میبندد. بر تخت بیمارستان. میگوید پدر و مادرش مرده اند.خواهرش نیز و اکنون دیگر تنهاست.شب رئیس جمهور خاتمی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود. نطقی ادبی از روی نوشته ادا میکند و میگوید که کارشناسان!! او را از رفتن به منطقه مصیبت دیده منع کرده اند.از هاشمی بهرمانی- همانی که ایران را با فرزندان پنیرفروشش!!! غارت کرده همو که خود نام رفسنجان را یدک میکشد- خبری نیست. مردم مصیبت دیده بر صفحه تلویزیون میگویند از شب قبل بم میلرزیده است ولی مقامات!!! اهمیتی نداده اند. آن یک دیگر-رهبر یک دست- در جمع پایوران حقیرش باز از استکبار جهانی و اسرائیل غاصب میگوید. باز میگوید که در مراسم حج برائت از مشرکین فراموش نشود. ومن میاندیشم تا کی مردم ایران باید هزینه مزخرفات این لعبتکان را بپردازند. خبرها نشان از غافلگیری و بی برنامگی همیشگی دست اندرکاران دارد.گاه گداری در فیلم های خبریسانسور نشده مردم از کندی عملیات امداد و ناکارآمدی آن ناله میکنند. مردم سراسر ایران به جوش آمده اند و هر چه در توان دارند به مراکز مشخص شده میرسانند امادولتیها نتوانسته اند هنوز سامان و نظمی به عملیات امداد بدهند...


ضد و نقیض گویی نیز کمابیش ادامه دارد.هر لحظه آمارهای متفاوتی از کشته و مجروحان اعلام میشود.سخن از متلاشی شدن اجساد مانده در زیر آوار از بعد از ظهر یک شنبه است.برخی بی اعتماد به مراکز حکومتی خود دست اندرکار جمع آوری کمک های مردمی برای رساندن آن به آسیب دیدگان شده اند.ربع قرن از استقرار این حاکمیت گذشته. و باز در آزمونی دیگر میتوان دریافت که ادامه حتی لحظه ای از بقای این نظام چه بدبختیهای دیگری به بار خواهد آورد. می دانم . زلزله حادثه ای است طبیعی و اجتناب ناپذیر.اماوسعت خرابیهاو خسارات و تلفات جانی و مالی آن هرگز اینگونه نیست.هلال احمر فقط یک هلی کوپتر برای امدادرسانی در اختیار دارد. اما اتومبیلهای دوو خودروسازی کرمان –از یادگارهای سردار بهرمان- همه جاده های ایران و خیابانهای شهرها را زیر پا گذاشته اند. مردم بم این را خوب میدانند. میدانند سردار بهرمان باسوء استفاده از ارگ ایشان چگونه ارزهای نفتی را غارت کرده است. و امروز حتی نامی از هم استانی های خویش نمی آورد. نمی دانم چه بگویم که شعار نشود. بغض سنگین است. بسیار سنگین . رودبار منجیل بوئین زهرا آوج قزوین اردبیل و اینک بم. هر روز و هر روز فاجعه ای دیگر رخ میدهد و انسانها – همانها که برای حقوق آنها جایزه نیز میدهند – به خاک میافتند . جمهوری اسلامی میلیاردها دلار به رایگان میدهد تا صدای مخالفینش را خاموش کند به هرکشور ریز و درشتی از جیب مردم ایران باج میدهد تا ننگ و نفرت خود را تداوم بخشد ولی خود این مردم –همین مردم مظلوم- هیچ بهره ای از دارائیهای خود ندارند. چقدر نفرت انگیز است این نظام . نظامی فاسد ناکارآمد و به غایت نالایق. فاجعه بم آیا واقعیت وجودی این موجود نفرت انگیز را نشان نمیدهد؟. چه بگویم که بغض امان نمیدهد. خود بهتر میدانید.!

Friday, December 26, 2003

جمهوری مرگ


عکس از بی بی سی

امروز ساعت 5:30 صبح زلزله ای با قدرت 6.3 ریشتر استان کرمان را لرزاند. . میگویند تعداد کشته شدگان بین ده هزار تا بیست هزار نفر تحمین زده شده است. هر دو بیمارستان شهر و حدود شصت درصد خانه های مسکونی شهر بم تخریب شده اند. ارگ تاریخی بم نیز در زلزله از بین رفته است
به این صفحه بروید و ببینید زلزله ای با این قدرت در یک کشور متمدن چقدر خسارت به بار می آورد.سه روز پیش زلزله ای با شدت 6.5 ریشتر ایالت کالیفرنیا در امریکا را لرزاند. دو نفر کشته شدند و جهل ساحتمان تخریب شد.

دولت ایران باید حساب پس بدهد که چرا پولهای کشوری که روی منابع نفت و گاز نشسته باید به جای آبادانی کشور صرف سرکوب و کشتار بشود؟ در این بیست و پنج سال به جز اختراع شیوه های بیمارگونه کشتار و شکنجه و اعدام در ملا عام و قتل عام چه کار دیگری از دستشان بر آمده غیر از چپاول اموال مردم؟

ایران کشور زلزله خیزی است.دولت باید برای شهروندانش کاری کند. . بیشتر این خسارات جانی و مالی با ساختمان سازی مناسب قابل پیشگیری است. یک زلزله با همین شدت یا بیشتز در جایی مثل ژاپن هیچ خسارت جانی به بار نمی آورد.
نیروگاه اتمی پیشکشتان. شما یک ساختمان مناسب درست کنید که با زلزله 6 .5 ریشتری خراب نشود.
حالا فردا آقایان این زلزله را هم یا گرد استکبار جهانی می اندازند یا میگذارند به حساب خمس و زکات ندادن مردم.

باید مراقب بود که این وسط کمک های جهانی سر از بازار سیاه و ارد کنندگان مظلوم پنیر و لبنیات!!! در نیاورد.به این دولت اعتمادی نیست. باید هر کس هر طور میتواند از طریق گروههای مستقل به زلزله زدگان کمک کند و گرنه اینها از یک قران هم نمیگذرند.
*******
گزارش ها از وضعیت امدادرسانی

رادبو فردا-جمعه 5 دی ماه
در کوچه پس کوچه هاي شهر بم که قدم مي زديم و از صبح با بچه هاي خبرنگار آن جا بوديم، شاهد بوديم که اجساد زيادي در گوشه هاي شهر مانده بودند و مادراني بودند که سر فرزندانشان روي پاهايشان بود و مي گريستند. به اندازه اي عظمت اين ويراني بالا بود که ديگر اشک از چشمان مادري بيرون نمي آمد. کار گروه هاي امداد با توجه به وسعت منطقه خوب بوده است، اما وارد عمل شدن نيروهاي مردمي و اقوام و خويشان مردم حادثه ديده باعث شده بود که ترافيک شديدي در محور بم – کرمان و بم – جيرفت به وجود بيايد که در صدد بودند کساني که دچار حادثه شده اند، به بيمارستان ها انتقال بدهند. بيمارستان هاي کرمان بيشتر از حد ظرفيتشان مي توان گفت که بيمار الان در حال مداوا دارند. در شهرستان بم با توجه به برودت هوا و سرماي بالا، مردم از وضع خيلي وحشتناکي رنج مي برند. با توجه به اين که آن ها از زير آوارها بيرون آمده اند، ديگر توان انجام کاري ندارند. ما شاهد بوديم که از صبح تا شب صداي عده اي زير آوار شنيده مي شد، اما متاسفانه به علت نبود امکانات و نبود ابزار لازم، نمي توانستيم به دادشان برسيم و گاها جان مي دادند

فاجعه به روایت تصویر:



جنگ خبر
زاگرس
دیدگاه(اخبار و تصویر(




Thursday, December 25, 2003

دست جمهوری اسلامی و دهان شورای حکومتی عراق

آیت الله عبدالعزیز حکیم رییس شورای حکومتی عراق که در ضمن رییس سپاه بدر هم هست ( حالا کی این آقا را کرده رییس شورای حکومتی عراق حرف دیگری است!)
برای ادای قرضهایش به جمهوری اسلامی تصمیم به اخراج و استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق را دارد. . استرداد 3800 تا 5000 تن از سرسخت ترین مخالفان جمهوری اسلامی به رژیمی که همین دو روز پیش برای هفدهمین بار برای نقض حقوق بشر در سازمان ملل محکوم شد یعنی صدور حکم مرگ برای همه آنها.

قتل عام سال 67 به طورپنهانی انجام شد.باید از پیش آمدن یک قتل عام دیگر جلوگیری کنیم. صرف نظر از مخالفت با موافقت با مواضع سازمان مجاهدین باید با برگرداندن آنها و هر مخالف و پناهنده دیگری به ایران مخالفت کنیم. .
مسئولیت جان تک تک این انسانها به عهده ارتش امریکا و صلیب سرخ جهانی است.
برگرداندن مخالفان به ایران مغایر تمام کنوانسیونهای بین المللی است.

.بسیاری از ایرانیان در شهرهای مختلف دست به تحصن و اعتراض زده اند.
برای اعتراض میتوانید این نامه را امضا کنید

و یا مستقلا با صلیب سرخ جهانی و دولت امریکا تماس بگیرید.
( آدرس ها ی ضروری را میتوانید در اینجا پیدا کنید)

************
هشدار براي جلوگيري از يك جنايت بزرگ ضدبشري


شوراي حكومتي عراق اعلام كرده است مجاهدين تا آخر سال جاري ميلادي بايستي عراق را ترك كنند.

براي روشن شدن ماهيت ضدانساني اين تصميم نياز به زماني طولاني نبود.
مقامات رژيم آخوندي با اشتياق كامل به صحنه آمده و بالصراحه اعتراف كردند كه اين تصميم پيرو مذاكرات آنها با شوراي حكومتي گرفته شده است. هم چنين رئيس جمهور آبروباختهٌ ارتجاع كه همگان از مدح و ستايشهايش از دژخيماني چون لاجوردي آگاهند اين تصميم را «كاري مثبت» ارزيابي كرده و خواهان استرداد و محاكمهٌ مجاهدين شده است.

همين اعترافات كافي است تا ماهيت ارتجاعي و ضدبشري و اهداف نهايي توطئه را برملا كند.

مردم ايران و مقاومت عادلانهٌ آنان هيچ دشمني به جز ارتجاع مذهبي حاكم بر ميهن براي خود نمي شناسند. از اين رو تصميم استرداد يا اخراج مجاهدين و رزمندگان آزادي توطئه اي است براي يك قتل عام گسترده و جنايتي تاريخي توسط رژيمي كه «كشتن» را «رحمت» مي داند و تعزير و تقتيل و سنگسار سياست عمل شده ساليان حاكميتش مي باشد.

اين تصميم همچنين برخلاف تمام قوانين شناخته شدهٌ بين المللي در مورد پناهندگان است و فاقد هر گونه اعتبار حقوقي, قانوني و حتي انساني است و بي ترديد به يك فاجعه منجر خواهد شد.

از اين رو ما هنرمندان و نويسندگان و شاعران مردم ايران همهٌ وجدانهاي آگاه بشري را به ياري مي طلبيم تا مانع تحقق جنايتي هولناك و ضدبشري شوند.

ما هشدار مي دهيم كه سلاخي مجاهدين اولين گام براي سركوب جنبش آزاديخواهانهٌ مردم ايران است و اين توطئه به مجاهدين خاتمه نمي يابد.

ما هشدار مي دهيم كه حمايت از مجاهدين, جدا از هرگونه اختلاف عقيدتي و سياسي, در اين شرايط حساس وظيفهٌ همهٌ انسانهاي آگاه و انديشه ورزي است كه آزادي را در نفي حاكميت ارتجاع مذهبي يافته اند.

ما يقين داريم كه بعد از مجاهدين هيچ كس از «گندم ري» نخواهد خورد. و رضايت و سكوت در برابر دسايس ارتجاع مذهبي, از چشم تاريخ و مردم ايران مخفي نخواهد ماند.

ما اعلام مي كنيم از آنجا كه عراق كشوري تحت اشغال مي باشد دولت آمريكا طبق معاهدات بين المللي مسئول رسيدگي به اين تصميمات غير قانوني است بنابراين ما از مقامات رسمي آمريكا مي خواهيم تا با قاطعيت و صراحت اين قبيل اقدامات جنايتكارانه را محكوم كرده و اين گونه تصميمهاي غيرقانوني را لغو نمايند.



اسامي امضا كنندگان به ترتيب حروف الفبا:

آساطوريان آندرانيك : آهنگساز
آرام امير : خواننده
اولياء رضا: مجسمه ساز
اسديان حميد(كاظم مصطفوي): شاعر و نويسنده
باستاني سير شاهپور: آهنگساز
پيمان جمشيد: شاعر و نويسنده
فرشيد حسين(پويا) : فيلمساز
كريمي رحمان: شاعر و نويسنده
قدرخواه منصور: فيلمساز
سخايي منوچهر: خواننده
شمس محمد: آهنگساز و موسيقيدان
طاهرزاده حميد: خواننده و استاد موسيقي
همت آبادي ناهيد: خواننده اپرا
عاليوندي بهرام: نقاش
نصيري حميد (ح. اختر) : شاعر و روزنامه نگار
خانم مرضيه : خواننده
معصومي علي: محقق تاريخ و نويسنده
مقدم علي : فيلمساز
هزارخاني : نويسنده و مترجم
هشترودي فريبا: نويسنده و روزنامه نگار
يغمايي اسماعيل وفا: شاعر و نويسنده




Tuesday, December 23, 2003

تحریم انتخابات!



طرح از محمد حسیبی-سایت دیدگاه

از اینترنت در باره انتخابات:


بعد از نوزده بار می گويم، نه!
( از سایت اخبار روز-يـعقوب سهرابی
)


اينجانب نوزده بار رای داده ام، از بابت اين نوزده رای از مردم شريف ايران معذرت می خواهم، زيرا من نوزده بار به نيرنگ به قتل، به تجاوز، به خيانت، به زندان، به شکنجه به سنگسار به شلاق در ملا عام وخصوصا به اعتياد جوانان و به فحشاء و ...و به حکومت اسلامی رای داده ام. به جنگ، به قتلهای زنجيره ای، به قتل سعيدی سيرجانی، به قتل احمد تفضلی به قتل پروانه و داريوش فروهر، قتل پوينده و مختاری و شريف و سامی و دوانی، به قتل زيبا کاظمی و قتلهای سال 1367 و ديگر قتلها، به زندانی شدن احمد باطبی و خوراندن کثافت به او، به حبس ناصر زرافشان، اکبر گنجی، عباس عبدی ، پیر مرد 75 ساله سيامک پورزند، عزت الله سحابی، ايرج جمشيدی، به قتل و قلع و قمع دانشجويان و... رای داده ام. ولی اينبار با رای ندادن بر عليه همه اينها رای خواهم داد و در انتخابات شرکت نخواهم کرد.

ادامه مقاله را در اینجا بخوانید
***************
کوروش عرفانی- از سایت دیدگاه

با نزدیک شدن زمان انتحابات هفتمین مجلس شورای اسلامی در ایران و خارج از کشور ضجبت از مشروعیت نظام است. برخی این گونه عنوان میکنند که در صورت عدم شرکت مردم و و سیع تر شدن دامنه ی تحریم انتخابات موضوع عدم مشروعیت نظام مطرح خواهد شد. این عده که از جمله اصلاح طلبان در داخل از کشور و هواداران آنها در خارج از کشور را در بر میگیرد این مبحث را یک پیش فرض مظرح می کنند و آن اینکه رژیم جمهوری اسلامی در حال حاضر از مشروعیت برخوردار است و در صورت عدم شرکت گسترده مردم در انتحابات آتی این مشروعیت زیر سوال خواهد رفت. آیا براستی چنین است؟
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید.

************

منصور امان- سایت ایران نبرد
"پروژه ی اصلاحلات"، درتمام خطوطی که به حرکت درآمده بود با شکست روبرو گردیده و به صورت انکارناپذیری زمین گیرشده است. یک واقعیت که تبلیغ دوباره ی آن با همان دورنمایه و اهداف را غیرممکن می کند.

در مرتبه ی دوم، باند ولایت برای جارو کردن رقیبان "دوم خردادی" خود، چنان اشکال سیاسی، تشکیلاتی و اداری صریحی را به خدمت گرفته است که از یک سو جای هیچگونه سوء تفاهمی را پیرامون مقاصد خود به جای نمی گذارد و ازسوی دیگر کلیه روزنه های نمایشی و تحمل شده ی پروسه ی نمایش انتخاباتی را مسدود کرده است.

سومین ویژگی را برآمد اجتماعی این فاکتورها و درک شکل گرفته از آن در این پهنه تشکیل می دهد. این یافته، درهیچ چیز کمتر ازاراده ی گسترش یافته و ژرفش گرفته همگانی برای برکنار ماندن از جدال خانگی حکومت و جستجوی راه هایی در خارج از حصار تنگ و گنجایش ثابت آن، نمود نمی یاید.

بیاینه اعلام همدستی و مشارکت "نهضت آزادی" با "نظام"، در چنین شرایطی از بار خود- شناساننده و ناگزیرافشاگرانه ای برخوردار می گردد. اجباراتی که آقای یزدی و دوستان با آن روبرو هستند، فهم پذیراست. آنان درهمان حال که می بایست توسط مرزبندی با شرایطی که تحت آن به معامله ی انتخابات تن داده اند برجایگاه خود به عنوان "اپوزوسیون قانونی" تاکید کنند، ناچارند دلایل قانع کننده ای نیز برای قابل درک کردن سیاست حرکت درهمین چارچوب و پذیرش تحمیلات آن نیز ارایه دهند.

هیچگاه فاصله بین مطالبات و نیازهای جامعه و حکومت، بدین اندازه بزرگ نبوده است. واین برای "نهضت آزادی" که به نشستن بین این دو صندلی خوگرفته و خود راهمواره دراین جایگاه آسوده و ایمن احساس کرده است، توجیه شرکت در انتخابات را ساده نمی کند.

ادامه مقاله را در اینجا بخوانید






دوستان عزیز
از اینکه نتوانستم مرتب این صفحه را به روز کنم ازتان پوزش می خواهم. حساب پوزش ها هم فعلا از دستم دررفته.به بزرگی خودتان ببخشید!
فعلا دو مطلب زیر را از سایت هادی خرسندی عزیز داشته باشید تا بعد.
در ضمن مسئولیت نوشته های بی تربیتی به عهده خود هادی خرسندی است!

*************

رئيس جمهور آمريکائي عراق! خبر را اينطوري داد:

WE GOT HIM

گرفتيمش!

وي گات هيم

وي گات هيم .... گرفتيم - وي گات هيم و وي گات هيم..... گرفتيم و گرفتيم ...

وي گات هيم و وي گات هيم و وي گات هيم ..- ....ما صدام پدرسگ را گرفتيم

نبود اصلاً مقاوم - به دام افتاده سالم

خودش را کرد تسليم - بنابر اين وي گات هيم

وي گات هيم مثل يک موش - به نام نامي بوش

عجب ديکتاتوري بود - چه مرد قلدري بود

نه در قصر و نه در کاخ - کشيديمش ز سوراخ

به تن آن پالتو و شاپو نبودش - کثافت بود و رخت نو نبودش

چو بيرون آمد از سوراخ شاشيد – به ما هم شاش او يکخرده پاشيد

وي گات هيم آي وي گات هيم

وي وي وي وي ... وي گات هيم - ما ما ما.... ما گرفتيم

براي اينکه ما بدجوري مائيم - بلائيم
فدائي هاي جرج بوش - قشون هاي سيائيم

به همراه مسلمانان سني - شب هر جمعه مشغول دعائيم
به همراه مسلمانان شيعه - زيارتنامه خوان کربلائيم

وي گات هيم و وي گات هيم - زديم بي سيم و با سيم
خبر داديم دنيا را سراسر - هي ير ايز فتخ خيبر
گرفتيم دزد بغداد – همان صدام جلاد

وي گات هيم – گرفتيم

جنايتکار بود و رذل و قاتل - نميبايس بديمش بمب خردل

بهش گفتيم دو تا بنداز حلبچه - سه چارتا زد به مرد و زن به بچه

کسي که اينچنين خوار و حقيره - کلاهک هم نميبايست بگيره

بهش گفتيم که با ايران بجنگه - نگفتيم که همه کاراش قشنگه

ولي کم جنبه بود و بي لياقت – کمک ها را نميآورد طاقت

بنابر اين به جرم اون جنايات – و سؤءِ استفاده از عنايات

بايد برداشت او را از سر راه – چه بهتر که نديم تحويل دادگاه!

ورگرنه اون مزخرف ميگه بسيار – خيالش ميکنه افشاي اسرار

ز يک سوراخش آورديم اگر در – فرويش ميکنيم سوراخ ديگر

همونجوري که وي گات هيم کرديم – يه وقت ديدي که وي شات هيم کرديم

وي گات هيم آي وي گات هيم آي وي گات هيم
يه روزي هم مي بيني وي وفات هيم .....

يه وقت مي بيني اين صدام بدبخت
سرش خورده به جسمي واقعاً سخت

وگر ديديم حالش را نداريم
از ايران کارشناس اش را ميآريم

*************

استبراء
فکسی رسیده که عیناً نقل میشود. (همین یکی نقل میشود لطفاً دیگر کسی فکس نفرستد.)

"جناب آقای فلان" (البته ایشان "خرسندی" نوشته که بابت شکسته نفسی به "فلان" تبدیل شد)
" با سلام، بی ادبی است، جسارتاً یکی از مسائل توضیح المسائل امام راحل را برای یک
نتیجه گیری کاملاً غیر سیاسی نقل میکنم:

مسأله 73 از احکام طهارت ... ببخشید. توضیح المسائل مال آیت الله خوئی است. الان متوجه شدم.
معمولاً چندان فرقی هم نمیکند مگر نمرهَ مسأله. به هرحال مال امام راحل دم دستم نیست؛ آقای خوئی
در باب " استبراء " فرماید:

<< استبرا عمل مستحبی است که مردها بعد از بیرون آمدن بول انجام میدهند، برای آنکه یقین کنند بول
در مجری نمانده است. و آن دارای اقسامیست و بهترین آنها اینست که بعد از قطع شدن بول، اگر مخرج
غائط نجس شده، اول آنرا تطهیر کنند، بعد سه دفعه با انگشت میانهَ دست چپ از مخرج غائط تا بیخ آلت
بکشند و بعد شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه گاه بکشند
( دفعهَ سوم کنده نشود خوب است! ) و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند."

آقای فلان! ( همان توضیح قبلی ) من به مسائل سیاسی و پارلمانی کار ندارم، اما از شما میپرسم آیا
نمایندگان مسلمان و مؤمن مجلس شورای اسلامی در آبریزگاه مجلس این عملیات حساس را انجام نمیدهند؟
و اگر میدهند(حالا هر چندتایشان) آنوقت چند نفرشان بعد از مراسم استبراء ، دست خود را با آبگرم و صابون میشویند؟
سؤال من این است : آیا دست این نمایندگان بوسیدن دارد؟






Sunday, December 07, 2003

پدر رضایی ها در گذشت.



خلیل رضایی پدر رضایی های شهید شنبه صبح در بیمارستانی در پاریس به دلیل حمله قلبی در گذشت.. . شش فرزند او مهدی..احمد ..رضا ..مهین .. آذر و صدیقه و دو دامادش علی زرکش و موسی خیابانی در مبارزه با شاه و ملاها به شهادت رسیدند.
خود و خانواده اش هم از آزار مامورین ساواک و سربازان گمنام و با نام امام زمان مصون نبودند . بارها به زندان برده شدند و اموالشان مصادره شد. در جریان حمله پلیس فرانسه به خانه های مجاهدین هم از ضرب و شتم پلیس فرانسه در امان نماند.

کاش زنده می ماندو طلوع آزادی را در ایران می دید.
یادش گرامی باد.




شانزدهم آذر ماه گرامی باد


(عکس از سایت جبهه همبستگی)

**ما بی شمارانیم

(به دانشجويان و جوانان سلحشور ايران)


بيهوده مي گيريد
بيهوده مي بنديد ، مي كوبيد ، مي سوزيد

بيهوده خون زنده ما را
له له زنان چون تازيان بر دشنه هاي هار
در هر گذر با كينه مي بوئيد

ما بيشمارانيم


هر صبحگاهان با سرود شاد گنجشگان كه ميخوانند
در كوچه ها بر شاخه هاي در هم و سبز سپيداران
چونان نسيم صبح مي پيچيم در هر كوي
با كوله اي از عشق و آزادي
در هر سرا بر شيشه هاي بسته مي كوبيم
از ديدگان خفتگان با آيه هاي نور مي روبيم
خواب سياه و تيره ي دوشين

باری

نشان خانه هامان را اگر جوئيد
با دشته هاي هارتان در مشت

با قاه قاه خنده هاي سربي رگبار تان بر پشت
از ما نشان گيريد
در ني ني چشمان هر محروم
بر خشت هر ديوار
در گام هاي رهگذر هايي كه ره پويند

در زير بار فقر و استثمار
در شهر ها و روستا هائي كه مجروح از سل واندوه بيماريست
در هر رگي كو بستر خون زلال پاك بيداريست
از مانشان گيريد


ديوارهاي قلعه هاتان گر چه از پولاد
از سنگ هاي وحشي و خاراي استبداد
در انفجار حجم عزم خلق مي تركند

زنجيرهاتان گر چه از آهن
بر كوهوار پيكر بي مرگ آزادي
مي پوسند
مي ريزند
امروز اگر در هر گذر
در دستهامان دفتر صد پاره و خونين آزادي به فريادست

در گوش هامان آيه هاي رعد مي غرد
كاين دستها فردا
در رزمگاه خلق و ضد خلق
ميعاد گاه حجم آهن ، سخت پولادست

در مقدم روح شگفت و زنده تاريخ
شيپورهاي فتح دنياي نوين مغرور ؤ پرشور
بر بام هاي خفته در آوار شبگيران
از ژرفتاي سهمگين اين شب ديجور مي غرند
بيهود مي گيريد
بيهوده مي بنديد ، مي كوبيد ، مي سوزيد

ما بيشمارانيم

ما بيشمارانيم

از اسماعیل وفا یغمایی


در باره شانزدهم آذر:شرح شانزدهم آذر 1339 از رهگذر ثانی عزیز ( درو بلاگ شبح(.

جنبش ضد استبدادی دانشجویی، تلاشهای باند حیله گر و جناح زور
لیلا جدیدی-ایران نبرد

گزارش تظاهرات -سایت جبهه همبستگی

بعضي از شعارهاي تظاهرات دانشجويان به مناسبت 16 آذر (از ایران نبرد)



- توپ، تانك حراست، ديگر اثر ندارد
- توپ، تانك، بسيجي، ديگر اثر ندارد
- خلخالي، مرگت مبارك باد
- هاشمي،هاشمي ايران شيلي نمي‌شه
سيماي لاريجاني، خاموش بايد گردد
- من اگر برخيزم، تو اگر برخيزي، همه بر مي‌خيزند
- رفراندوم، اين است شعار مردم
- مرگ بر استبداد
- مرگ بر ديكتاتوری
- شركت در انتخابات، جنايت، جنايت
- زنداني سياسي آزاد بايد گردد
- خاتمي خاتمي،خجالت خجالت
- خاتمي خاتمي، ننگ به نيرنگ تو
- ديکتاتور حياکن، مملکتو رها کن
- دانشجو بيدار است، از سدعلي بيزار است


(عکس از سایت جبهه همبستگی)







Friday, November 21, 2003

درحواست کمک براي نجات 4 نفر که در بي دادگاه مشهد به سنگسار محکوم شده اند
( از جنگ خبر)

IRAN SOS KOMITEE
Amerlinghaus
Stiftgasse Nr.8 1070 Vienna Austria

iran_sos@hotmail.com

iran_sos@yahoo.de

Komiteh_nejat@hotmail.com



فرا خوان
انسانهاى آزاده !
برابر خبر منتشره در روزنامه ( قدس ) مورخه 20. آبانماه . 1382 برابر با 11.11.2003 بحكم شعبه 19 دادگاه عمومى مشهد 4 نفر به سنگسار محكوم گرديده اند. قبلا نيز خبر از صدور حكم سنگسار زنى بنام شهنازاز ايران رسيده بود.
رژيم جنايتكار جمهورى اسلامى در طول حاكميت ننگين خود بجز سركوب ، دستگيرى ، شكنجه ، اعدام، سنگسار، قطع اعضاء بدن ، از حد قه درآوردن چشم ، ترور و جنايات بيشمار ديگر دستاوردى نداشته است. اين رژيم ضد بشرى تنها در سال 1381 اقدام به قتل بيش از 10 انسان از طريق سنگسار نموده بود . اخيرا رژيم حاكم بر ايران تبليغات پوچ زيادى را در زمينه لغو حكم مرگ به شيوه غير انسانى سنگسار مبنی بر لغو اين قانون ضد انسانى به اتحادیه اروپا داده بود. اينگونه احكام غير انسانى از سوى كارگزاران قوه قضائيه رژيم در شرائطى صادر شده است كه آخوند حسن روحانى جهت مذاكرات در پارلمان اروپا حضور دارد . احكام ضد بشرى سنگسار سندى زنده دال بر توخالى بودن اين گونه تبليغات دروغين رژيم تروريستى جمهورى اسلامى ايران است .
ما ضمن محكوم نمودن حكم اعدام به هر شكلش خواهان لغو واقعى قانون ضد انسانى سنگسار در ايران و ديگر كشورها هستيم .
از تمامى افكار ازاده در جهان خواستاريم كه با تمامى نيرو به اعتراض جهانى در جهت رد صدور احكام غير انسانى مرگ بشيوه سنگسار در مورد 5 تن از هموطنان ايرانى ما اقدام و هر آنچه را که در توان دارند به کار گرفته تا رژيم جنايتکار جمهوری اسلا می را به عقب نشينی وادار نمائيم.
کميته نجات sosايران
19/11/2003


تروريست باش تا كامروا باشي...


جناب هادي سليمان پور سفير پيشين ايران ,در آرژانتين با اهن وتلپ به ایران باز گشتند تا با كوله باري از تجربه در خدمت اسلام عزيز باشند
دادگاه انگليسي در آستانه امضاي پروتوكل الحاقي كذايي توسط ايران به لطف الهي در 6000 صفحه مداركي كه دادگاه آرژانتيني برايشان ارسال كرده بود حتي يك خط مدرك بر عليه هادي جان پيدا نكرد.
..هادي جان كه ديگر از شغل شريف سفير بودن خسته شده بودند تصميم داشتند كه در سن چهل و هفت سالگي در رشته جهانگردي فوق ليسانس بگيرند تاهم به اين وسيله از شر نق زدنهاي مادر بچه ها خلاص شوند( كه هي مي گفت؛‌مگه تو چي چيت از اين مرتضوي و كديور و سروش كمتره كه به يكي اش از كانادا بورس ميدن و اون يكي ها رو دعوت ميكنن امريكا و ...؟حتي خاتمي اش فوق ليسانس داره تو نداري بي عرضه!
پولشم كه تو نميدي دولت از جيب مردم ميده..)
و هم كه بتوانند به خدمت براي اسلام عزيز در اروپا ادامه بدهند. تا اگر كسي از بوئنوس آيرس و ميكونوس و اينور و آور از دست سربازان گمنام امام زمان ...جان سالم به در برده باشد شناسايي شود و کار سربازان گمنام نیمه کاره نماند..

وقتي هادي جان بلافاصله پس از حكم دادگاه به ايران برگشت ازش پرسيدند كه پس تحصيلاتتان چي ميشود؟ جوابش اين بود كه ؛ تحصيلاتم تمام شد!؛. حتما پايان نامه اش را داده آقاي جك استراو برايش بنويسد.

جناب سليمان پور گفتند كه اين توطئه اي بوده بر عليه ملت ايران كه ازش سرفراز بيرون آمد.بايد تذكر داد كه هادي جان تو خودت را لطفا قاتي مردم ايران نكن. نجاستتان به اين راحتي پاك شدني نيست. مردم ايران سالهاست با تظاهرات و اعتصابات و صدها هزار شهيد و زنداني حسابشان را از جاني هايي مثل شما جدا كرده اند.

خلاصه مي بينيد كه اوضاع به خوبي و خوشي تمام شد. هادي جان هم ميدانست كه براي تروريسم و آدم كشي مجازاتي نيست و گرنه اينقدر راحت در انگلستان نمي ماند.

امروز در راديو فردا خواندم كه كاظم دارابي يكي از چهار قاتل دستگير شده دادگاه ميكونوس قرار است به زودي آزاد شود. دليلش اين است كه دولت آلمان دارد بين حزب الله لبنان و اسراييل براي آزادي گروگانهاي اسراييلي ميانجيگري ميكند. حالا چه ربطي به كاظم دارابي دارد خودتان حدس بزنيد!

آرژانتين و ميكونوس تنها شاهكارهاي اين دولت نبوده اند. صدها ايراني به جرم مخالف بودن در خارج از كشور ترور شده ا ند. . پشت سر خيلي از اقدامات تروريستي نام ايران پنهان است. فرمان قتل سلمان رشدي خودش يك مدرك جرم بين المللي است. ماجراي سينما ركس آبادان هنوز پشت پرده است. اما كشورهاي به اصطلاح متمدن به ايران كه ميرسند رويشان را برميگردانند و تظاهر به نديدن ميكنند. براي اينكه بوي نفت مجاني از بوي دمكراسي براي يك مشت آدم نامتمدن پاپتي ( به زعم آنها) در خاورميانه برايشان خوش تر است. .

آزادي سليمانپور و دارابي يك دهن كجي بزرگ به مردم ايران است. يعني براي دولتهاي اروپايي اينهمه قتل و كشتار هيچ قباحتي ندارد. انگار كه تعريف آزادي و حقوق بشر در ايران و اروپا با هم فرق دارد. اگر يك بچه فرانسوي يا آلماني حق زندگي دارد يك بچه ايراني هم همن حق را بايد داشته باشد. اگر جوان ايتاليايي و آلماني و انگيسي ميتواند درس بخواند و بدون ترس هر چه ميخواهد بپوشد و بگويد و بخورد و براي آينده كشورش مفيد باشد .اگر ميتواند از دمكراسي وحقوق بشر و حقوق اوليه انساني بهره مند باشد چرا اين حق را از ايرانيان دريغ ميكنيد؟‌چرا اين به اين گرگ ها غذا ميدهيد كه گوشت و پوست مردم ايران را از هم بدرند؟‌شما هم به همان اندازه در جنايتهاي دولت ايران سهيم هستيد .اين دولت روزي خواهد رفت و برای شما غیر از بی آبرویی چیزی نخواهد ماند. . دولت های آینده ایران باید حساب تمام این روزها را از کشورهای حامی این جانیان بپرسند.

بياييد به سفارتهاي انگليس و آلمان در هر جا که هستیم یا میتوانیم با تلفن يا نامه یا فکس یا ایی میل اعتراض كنيم.




Monday, November 17, 2003

آفرین به همت حسن آقا
حسن آقا نامه ای به کمیته صلح نوبل نوشته و در خواست کرده که برای آزادی احمد باطبی و دیگر زندانیان سیاسی به دولت ایران فشار بیاورند.. برای دیدن و امضای نامه اینجا را کلیک کنید

.

Saturday, November 15, 2003

احمد باطبي را آزاد كنيد.



هنوز مركب كامپيوترم در باره شاهكارهاي سازمان ملل در ايران خشك نشده بود كه احمد باطبي به جرم ديدار با ليگابو دزديده شد. به اينكه اكنون در چه حالي است و در كجاست اصلا نمي توانم فكر كنم.. .

كاش آقاي ليگابو تشريف مباركشان را به ايران نياورده بودند تا انسان آزاديخواه و دردكشيده اي هم به اين خيال كه علي آباد هم شهري است و سازمان ملل هم واقعا به فكر حقوق بشر است با او ديدار نمي كرد. . .

شرم بر سازمان ملل كه جلوي چشم نماينده حقوق بشرش زنداني سياسي دزديده و شكنجه ميشود. سپاه پاسداران به مجلس نامه مي نويسد و از دستگيري آزاديخواهان دفاع ميكند و پرونده قتل فجيع زهرا كاظمي ماست مالي ميشود . . .

شرم بر سازمان ملل كه براي لاپوشاني پرونده اتمي رژيم دست به هر كاري ميزند و براي يك امضاي الكي چشم بر جنايات اين آدمكشان مي بندد.. حزب الله و جهاد اسلامي تا حالا فقط سلاح اتمي نداشتند كه از اين به بعد به لطف اروپا و سازمان ملل آن را هم پيدا خواهند كرد.
جمهوري اسلامي هم تا بحال فقط به تروريسم و بذل و بخشش اموال مردم وابسته بود حالا براي چانه زدن سلاح اتمي هم پيدا ميكند.

وقتي سفره حضرت عباس باز است و شركت هاي نفتي انگليسي براي چند ده سال آينده كنترل سفره هاي نفتي ايران را در دست دارند ..وقتي آقا زاده ها براي پورسانت هاي كلان كارحانه هاي داخلي را مي بندند و اجناس خارجي را با قيمت ده برابر وارد ميكنند ليگابو و كوفي عنان كه سهل است تا كالين پاول و كانداليزا رايس هم به دستبوسي حضرات خواهند آمد..

مسلما كه بر سر كار آمدن يك دولت دمكراتيك كه منافع ايران را براي مردمش بخواهد نه به نفع امريكاو نه به نفع اروپاست. اما دنيا با چشم پوشي بر جنايات جمهوري اسلامي به دليل دلارهاي نفتي مار در آستين مي پروراند. نتيجه آوانتاژ دادن به يك رژيم با سابقه 25 سال جنايت و قتل عام در ايران و آدمكشي در خارج همين بلبشو و بمب گذاري هاي اينور و آنور دنيا و جنايت هاي بيشمار در داخل ايران است. ربودن احمد باطبي جلو نوك دماغ ليگابو و بيانيه سپاه پاسداران دهن كجي به تمام قوانين بين المللي و حقوق بشر است...

در اين وبلاگ ميتوانيد بيانيه هاي مربوط به احمد باطبي را بخوانيد.
كميته اي براي نجات احمد باطبي تشكيل شده است و توماري تهيه كرده است..امضايتان را دريغ نكنيد.



چند هفته پيش هم مهشيد عزيز توماري براي حمايت از آزادي احمد باطبي و ديگر زندانيان سياسي تهيه كرده بود. اگر هنوز امضا نكرده ايد اينجا را كليك كنيد.




Sunday, November 09, 2003

. . زنداني سياسي آزاد بايد گردد. چه خودي و چه غير خودي

رژيم جمهوري اسلامي متخصص پيچاندن و و عوض كردن واژه ها و مفاهيم است. شكنجه گاه اوين ميشود دانشگاه ...امر به معروف و نهي از منكر !!ميشود تيغ زدن به لبهاي زنان و اسيد پاشيدن و شلاق زدن به جرم آرايش يا عقب بودن روسري....خاتمي شياد ميشود دكتر و فيلسوف.....لاجوردي جلاد ميشود حدمتگزار مردم..دانشجو ها ميشوند اوباش ..و الي آخر..

مثل اينكه حالا نوبت رسيده به واژه زنداني سياسي كه قبضه شود. در سالهاي 60 و پس از آن هزاران نوجوان و جوان پيرمردو پيرزن به جرم مخالفت با دولت زنداني و شكنجه شدندو در حيابان ها با جراثقال در گروههاي هشت نفري به دار آويخته شدند. اكثر آنان اعضا يا هواداران گروههايي مثل مجاهدين خلق..چريكهاي فدايي خلق..راه كارگر..پيكار ..حزب رنجبران و حلاصه گروههايي بودند كه با رژيم جمهوري اسلامي هيچ سنحيتي نداشتند و سابقه مبارزاتي بيشترشان به زمان شاه برميگشت..
پس از انقلاب گروههايي مثل مجاهدين انقلاب اسلامي ...حزب جمهوري اسلامي و ..درست شدند كه صد در صد طرفدار جمهوري اسلامي بودند. . كارشان سركوب مخالفان و هماهنگ كردن چماقداران بود. (‌اخلاف و اسلاف جناب الله كرم(


در سال 67 با پروژه خلاص شدن از زندانيان سياسي اكثر زندانيان سياسي اعدام شدند تا بحال نام هزاران نفر توسط گروههاي مختلف جمع آوري شده است و با توجه به آمار زندانها قبل و بعد از قتل عام گمان ميرود كه اين آمار به سي هزار نفر برسد.

پس از روي كار آمدن خاتمي و باز و بسته شدن روزنامه ها و... عده اي مثل جلايي پور كه جلاد روستاي قارنا در كردستان است...سعيد حجاريان كه ازبنيانگذاران وزارت اطلاعات است و اكبر گنجي به بهانه اصلاح طلب بودن زنداني شدند.

نميدانم اكبر گنجي بود يا حجاريان كه نوشته بود كه شب اول كه در سلول انفرادي بوده به ياد جواناني افتاده بوده كه خودش از آنها بازجويي ميكرده است

در اين ميان هنوز جوانان در تظاهرات ضد رژيم به زندان ميافتادند و هنوز هم مي افتند (‌مثل احمد باطبي )
اما بوق تبليغات براي كساني مثل اكبر گنجي و هاشم آقاجري مي دمد. تا جايي كه در اينور و آنور دنيا كانديد جايزه هاي مختلف هم ميشوند .

نتيجه همه اينها اين است كه زندانيان سياسي فعلا در دو دسته ؛خودي ؛ و ؛ غير خودي؛ قرار دارند. وقتي در اخبار مي خوانيم كه گزارشگر ويژه سازمان ملل با خانواده زندانيان سياسي ملاقات كرد ليست زندانيان سياسي اين هاست:

احمد باطبي، هاشم آقاجري، اكبر گنجي، اعظم طالقاني، ساقي باقرنيا، فرزاد حميدي و فخر آور، سرحدي و طبرزدي

من باطبي را جزو خودي ها نميدانم . بعضي ها را هم نمي شناسم. اما ميبينم كه اسم آقاجري و اعظم طالقاني در اين ليست است.

اين هم نظرات ليگابو (‌گزارشگر ويژه)‌به نقل از روزنامه شرق:

آمبيي ليگابو، در ديدار روز گذشته خود با وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، از «تغييرات مترقيانه زيادي كه در سال هاي اخير در ايران روي داده است» ياد كرد. فرستاده ويژه سازمان ملل با اين حال، دغدغه خود را درباره توقيف برخي از مطبوعات و نيز قانون مطبوعات بيان كرد. ليگابو، ديدارش با «احمد مسجدجامعي» را نشانگر تصميم و حسن نيت «تهران» براي همكاري با وي خواند و گفت كه در چند روزي كه در ايران بوده، نهايت همكاري با او شده تا با هر فرد يا سازماني كه مايل است ديدار كند.


در همين حال سه زنداني سياسي در شرف اعدام هستند. رامين شريفي 27 ساله به جرم هواداري از حزب دمكرات كردستان در سقز ..سعيد ماسوري 38 ساله به جرم هواداري از مجاهدين در تهران و غلامحسين كلبي كه اتهامش نامعلوم است و هم اكنون در زندان اوين به سر ميبرد .
حكم قطع دست راست و پاي چپ چهار جوان به نامهاي رضا نظريت 22 ساله (دانشجو) محمد صفوي 22 ساله..مهدي بوپري 23 ساله(كارمند نفت) و حسين اميري 24 ساله ... در شيراز صادر شده است.

جواني به نام پيمان
عارف گفته است كه به دليل تهديدهايي از طرف افراد ناشناس مادرش سكته كرده است و او حاضر نيست با نماينده سازمان ملل ملاقات كند.
در اين ميان جاي خانم ابراهيمي مادر زهرا كاظمي هم خالي است.

آيا خانواده هاي هزاران زنداني سياسي كه در گورهاي دسته جمعي در خاوران دفن شده اند خواهند توانست با ليگابو ملاقات كنند؟ و بگويند حتي همين گورهاي دسته جمعي را دارند از آنها ميگيرند؟ آيا حانواده هاي قربانيان قتل هاي زنجيره اي امكان ملاقات خواهند يافت؟

به تازگي خانه داريوش و پروانه فروهر توسط دولت مصادره شد. براي اينكه آرش و پرستو فروهر فرش و صندلي و وسايل خون آلود را به عنوان اسناد جنايت و شقاوتي كه بر پدر و مادرشان رفت حفظ كرده بودند. آيا گزارشگر ويژه امكان خواهد يافت كه از اين خانه ديدن كند؟

اگر من و شما از اوضاع ايران خبر داريم گزارشگر ويژه هم خبر دارد. اگر واقعا قصد تحقيق در باره حقوق بشر در ايران را دارد بايد از چهارچوبي كه دولت برايش درست كرده است و از بازديد زندانهاي ؛‌نمونه؛ و زندانيان سياسي نمونه؛ ‌پار را فراتر بگذارد و با خانواده اي زندانيان سياسي ؛غير خودي؛ و حتي با مردم كوچه و خيابان ديدار كند تا بفهمد كه زندگي مردم در جهنمي كه جمهوري اسلامي برايشان درست كرده است چيزي كمتر از معجزه نيست.

امروز قرار است در خيابان قائم مقام فراهاني تجمعي براي ملاقات با نماينده ويژه صورت بگيرد. اميدوارم كه نماينده ويژه سرش را از پنجره بيرون كند و كمي هم با مردم عادي و خانواده هاي دردمند حرف بزند. اگر گزارش ليگابو بر حسب ملاقاتهايش با ؛زندانيان سياسي ؛ خودي و نمونه و طبق مصالح نظام و همدستان اروپاييش صورت بگيرد جناب ليگابو خواسته يا ناخواسته دستش را درست اين جانيان گذاشته است...

تك تك زندانيان سياسي درايران بايد آزاد شوند . چه خودي و چه غير خودي. . مجازاتهاي غير انساني مانند اعدام و قطع دست و پا و اعضاي بدن بايد لغو شوند. سالهاست كه رژيم ايران تمام قوانين حقوق بشر را زير پا گذاشته است. كاش سازمان ملل وقت و پول مردم ايران را تلف نكند. اين خواسته ها را پيش روي دولت ايران بگذارد و كوتاه نيايد. بيست و پنج سال نقض وحشيانه حقوق بشر ديگر مذاكره ندارد..




Saturday, November 08, 2003

سلامی دوباره...
از تاخیرم معذرت میخواهم. .. این وقفه های گاه و بیگاه برا ی من لازم است. هم کمی به کارهای عقب افتاده می رسم و هم میتوانم کمی از حاشیه (تر) به اوضاع نگاه کنم. می گویند در موسیقی سکوت .
.هم به اندازه نت ها مهم است. شاید برای من هم این وقفه ها به اندازه نوشتن و حرف زدن مهم باشد.. .
.از همه دوستان مهربان و خوبی که در این مدت پیغام گذاشتند متشکرم. اگر بگویم که شماها وبلاگستان را خانه دوم من کرده اید اغراق نکرده ام.

*************
دوباره سانسور در وبلاگستان



وبلاگ مورد نظر شما به علت رعايت نکردن توافقنامه پرشين بلاگ ، مسدود مي باشد.

The requested weblog has been disabled due to a Terms Of Service violation


به تازگی هر سایت مخالف را با آدرس پرشین بلاگ باز کنید دو خط بالا را در آن می بینید.

پروین عزیز نوشته است که پرشین بلاگ وبلاگهای آگاهی دهنده مثل برای دفاع از آزادی..هاون و هبوت را مسدود کرده است. مهشید هم در نظر خواهی شبح عزیز اشاره کرده بودکه وبلاگ "درد دل فرزند اعدام" مسدود شده است.

دلیل این کار پرشین بلاگ را نمیدانم. از همان روز اول هم حسن آقا و فضولک و خیلی های دیگر در باره
.. پرشین بلاگ هشدار دادند. من هم خوش بین نبودم. به نظر من پرشین بلاگ حتی اگر وابسته به دولت هم نباشد چون یک سرور ایرانی است مجبور است طبق قوانین ضد انسانی دولت ایران عمل کندو دست آحر تبدیل شود به سانسورچی حکومت.

به هر حال من به سهم خودم حاضرم برای هر کدام این دوستان که مایل باشند در بلاگ اسپات وبلاگ ونظر خواهی فارسی درست کنم و در اختیارشان بگذارم. اگر دوستان دیگر هم همکاری کنند خیلی زودتر به نتیجه میرسیم. .
هر کدام دوستان که مایل باشند لطفا یا در نظر خواهی پیام بگذارند یا با ایی میل به من اطلاع بدهند.
golku81@yahoo.com

******************

تب شیرین عبادی و جایزه صلح نوبل با همان شتابی که برافروخته شد فرو نشست. هر کس بهترین دوست و بدترین دشمن خودش است و این را شیرین عبادی با مصاحبه ها یش و با کلمات قصاری که در سخنرانی هایش به خوردمردم داد اثبات کرد.شیرین عبادی فرصتی گرانبها را از دست داد. مردم بااستقبالی که در اولین روزها از اوکردندو با گردهم آیی شان در فرودگاه انتظارات خودشان را صریحا بیان کردند اما مثل اینکه شیرین عبادی ترجیح داد حیلی از شعارها را نشنود
. برخی دوستان میگویند از شیرین عبادی انتظار قهرمان بودن نداشته باشیم. آری اما از او انتظارسقوطی اینگونه را هم نداشتیم. راستی اگر شیرین عبادی اصلا اظهار نظر نمیکرد چه میشد؟
بدبختی این است که حالا شیرین عبادی بعنوان برنده جایزه صلح نوبل به مانندواسطه حقوق بشر میان ایران و دنیا قرار گرفته است. گزارشگران حقوق بشر که در ایران هستند با او ملاقات کرده اند. وقتی خبر را خواندم بی اختیار آه از نهادم بر آمد. وای بر زندانیان سیاسی ما....

اما چه جالب است که مردم همانطور که از خاتمی عبور کردند از شیرین عبادی هم عبور کردند.اما عبور از حاتمی شش سال طول کشید و عبور از شیرین عبادی شاید شش هفته یا کمتر.
این نشان میدهد که مردم دنبال اسم و رسم نیستند. عمل می خواهند. هر که کار و عملش در حدمت مردم باشد او را پشتیبانی میکنند. هر کس که فقط بخواهد حرف بزند و هر کس که بخواهد برای این حکومت خونخوار آبرو و زمان بخرد در میان مردم جای خود را از دست میدهد و این بسیار امیدوار کننده است..

اشرف دهقانی در همان اوایل تحلیلی بر جایزه شیرین عبادی نوشت با نام "جایزه صلح نوبل در خدمت تداوم خشونت در ایران. که هنوز در سایت دیدگاه هست و میتوانید در اینجا بخوانید..
**************

پناهجویان بی پناه




عکس ها از سایت ایران -نبرد

سیاست های پناهندگی در اروپا حیلی سخت تر شده است و بسیاری از پناهندگان در حظر اخراج هستند. در بروکسل پناهچویان نوزده روز است که در اعتصاب غذا هستند.
خبر از رادیو فردا به نقل از ایران لیبرتی:

اعتصاب غذاي پناهجويان ايران و تظاهرات چند هزار نفره در بروكسل در حمايت از آنها

در بلژيك دهها پناهجوي ايراني در بروكسل نوزده روز است كه در اعتصاب غذا هستند. اين اعتصاب غذا در اعتراض به عدم رسيدگي به خواستهاي بيش از شش هزار پناهجويي كه در اين كشور در معرض اخراج قرار دارند، صورت گرفته است. امروز در بروكسل تظاهراتي چندين هزار نفره با حضور شماري از چهره هاي سياسي، فرهنگي و حقوقي اين كشور در حمايت از اين اعتصاب غذا برگزار شده كه هم اكنون جريان دارد. آقاي الوندي از سخنگويان اين تظاهرات در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: تظاهرات را كميته دانشجويي مستقر در دانشگاه UMB محل تحصن پناهجويان ايراني برگزار كرده و خواهان ناامن شناساندن ايران، به رسميت شناساندن حقوق پناهندگي براي ايرانيان، توقف هرگونه مذاكره بين دولت بلژيك و ايران براي بازگرداندن پناهجويان و به رسميت شناختن حق زندگي در بلژيك و صدور مجوز كار براي ايرانيان است. ما اعتصاب غذا را تا زماني كه يك برخورد كاملا رسمي صورت نگيرد ادامه ميدهيم.


برای دیدن بقیه عکس ها اینجا را کلیک کنید.

فراخوان کمیته نجات پناهندگان را در اینجا بخوانید. . طبق این فراخوان روز سه شنبده یازده نوامبر تظاهرات دیگری در وبن در برابر سفارت بلژيك برگزار خواهد شد.

به عنوان وبلاگ نویسان بیایید به برگرداندن پناهندگان به ایران اعتراض کنیم..



Monday, October 20, 2003



این پتیشن را امضا کنید.

-----------------
فراخوان مریم رجوی برای تحریم انتخابات و برگزاری رفراندم تحت نظر سازمان ملل در ایران

-------------------------

دوستان گرامی
باز گل کو چند روزی در اینجانخواهد بود. نمیدانم شاید یک هفته شاید هم دوهفته. میدانم که بحث ها تمام نشده اند اما میدانم که راههایمان اگر جداهم باشد هدفمان یکی است.آزادی و زندگی انسانی.
در هفته های گذشته نشان دادیم که میتوانیم بر سر آرمانهایمان با هم متحدباشیم. این همان چیزی است که آدمخوارها را به لرزه در می آورد.مسلما اگر همه مان یک جور فکر کنیم میشویم فتوکپی هم دیگر. مهم این است که بتوانیم متفاوت فکر کنیم اما در برابرحرف حساب سر فرود بیاوریم و بهش فکر کنیم. مهم این است که بتوانیم عنکهایی را که در طول سالها به زور بر چشممان گذاشته اند بیندازیم دور و خودمان از روی واقعیت ها قضاوت کنیم.امیدوارم که بتوانم خودم هم به نصیحت خودم عمل کنم!

اینها را برای این نوشتم که به گمانم حداقل دو محور دیگر هست که مارامتحد میکند. یکی آزادی زندانیان سیاسی ( که به همت مهشید عزیزپتیشنش به راه افتاده) و لغو حکم اعدام ( که امیدوارم به زودی آن هم به راه بیفتد) و دیگری تحریم انتخابات و تقاضای رفراندم تحت نظر سازمان ملل.
تجربه افسانه نورزی اثبات کرد که میتوان یکی شد. امیدوارم این تجربه ادامه پیدا کند.
تا یکی دو هفته دیگر ......




Monday, October 13, 2003

چند خبر:

خبر اول از هاله عزيز به نقل از بي بي سي:

اعدام افسانه نوروزي متوقف شد.

فاطمه راکعی، نماينده مجلس شورای اسلامی از به تعويق افتادن اجرای حکم اعدام افسانه نوروزی خبر داد

اين حبر نشانه موفقيت نسبي افشاگري ها و درخواستهايي است كه توسط ايرانيان مبارز و آزاديخواه در ايران و خارج انجام شد و جامعه وبلاگستان هم سهم خود را در آن دارد. چه خوب كه ساكت ننشستيم. چه خوب كه ديديم اتحاد ما در راستاي آرمان هاي انساني ممكن است.
اما بايد هشيار بود. نه حكم اعدام لغو شده است و نه افسانه آزاد شده است.فقط حكم اعدامي كه افسانه هم زير پايش را انگشت زده به تعويق افتاده است. بايد به فشارها و درخواست ها ادامه داد و گرنه در هياهوهايي كه .
رژيم در به راه انداختنشان استاد است ممكن است افسانه نورزوي فراموش شود و يك روز هم خبر بدهند كه بالاخره اعدام شد.


اين را هم اضافه كنم كه درست در روز ده اكتبر كه روزجهاني مبارزه با اعدام است و در گير و داري كه سر همه به افسانه نوروزي گرم بود يك زن در زندان اوين پس از تحمل هشتاد ضربه شلاق اعدام شد. قبل از او هم يك مرد به نام فرزاد -ج در زندان پارسيلون لرستان پس از تجمل 174 ضربه شلاق اعدام شد.
(خبر به نقل از ايران ليبرتي)

آتش عزيز در وبلاگش در باره مجازات اعدام نوشته و نظر شما را مoالف يا موافق ميخواهد. بياييد اين بار براي لغو مجازات اعدام و لغو تمامي مجازات هاي ضد انساني متحد شويم.


راضيه 27 ساله كه توسط پدر و مادرش به آتش كشيده شده بود پس از 16 روز در بيمارستاني در شيراز جان سپرد.
(
نوشته آتش عزيز را در اين مورد بخوانيد.


از مصاحبه هاي شيرين عبادي:

از مصاحبه شيرين عبادي با نيوزويك:

. در حقيقت بزرگترين ثمره‌ي اين جايزه آن است كه نشان مي‌دهد برخلاف برخي ادعاها، هنوز اين امكان وجود دارد كه مردم در ايران به فعاليت‌هاي خود ادامه دهند و هم چنين زمينه‌ي فعاليت مناسب براي احياي حقوق بشر در اين كشور فراهم شود.

من هنوز معتقدم كه اين امكان وجود دارد كه اصلاحات در ايران انجام شود، اما اين عقيده نيز وجود دارد كه در حال حاضر زمان زيادي به انجام چنين كاري و پياده كردن چنين تفكراتي در عمل مانده باشد. حتي در كشوري مثل ايران كه اقدامات چشم گيري در خصوص انجام اصلاحات به چشم نمي‌خورد، شمار زيادي از مردم كه از انجام اصلاحات حمايت مي‌كنند به طرز چشمگيري در حال افزايش است. اين مساله اين اميدواري را براي من به وجود مي‌آورد كه انجام اصلاحات در نهايت صورت خواهد گرفت.

(متن مصاحبه از سايت ايسنا)
×××××××
(به نقل از سايت جبهه همبستگي)

خبرگزاری آلمان

يکشنبه دوازدهم اکتبر-03

برنده جايزه نوبل خانم شيرين عبادی اروپائيها را فرا خواند که بطور قويتری در باره مشگلات ايران توجه نشان دهند

او گفت که اين کشور توجه بيشتری لاز م دارد . روزنامه تاگس اشپيگل نوشت که این خانم وکيل معتقد است که د ر جنگ قدرت با محافظه کاران ، در پايانش رفرميستها پيش خواهند برد. شيرين عبادی البته گفت که اين طول خواهد کشيد

×××××××
شيرين عبادي در مصاحبه باروزنامه تاگس سايتونگ المان

آزادي عقيده در حال حاضر در ايران وسيع تر از گذشته است

. جمهوری اسلامی هرگز خانواده ها ی فعالين حقوق بشر و يا کسانی که به آنها نزديک بوده اند را مورد حمله قرار نداده است. بغير از اولين سالهای بعد از انقلاب

(متن مصاحبه )


×××××××××
مصاحبه شيرين عبادي با اشپيگل

تمامي رفرمها در ايران بايد بطور صلح جويانه اي به حركت در آورده شود. زمان نفرت حشونت و جنگ گذشته است. اما همچنين زمان سركوب گذشته است. من دولت ايران را فرا ميخوانم كه حقوق بشر را مورد احترام قرار دهد.

اشپيگل: اما بسياري از ايراني ها كه در اين جهت تلاش كردند اكنون در زندان مي باشند.
عبادي : بله و من آرزو دارم كه اينها هر چه زودتر آزاد شوند . من اين مبارزه را بيست سال است كه دارم انجام ميدهم و خودم هم مجكوم شده ام. اما با وجود اين هرگز اميد را از دست نداده ام كه در ايران يك تحول صلح آميز به سوي اصول دمكراسي ايجاد شود.
(متن مصاحبه )

******************************
شما چي؟‌آيا هنوز به اصلاحات اميد داريد؟به گمانم بايد پياممان را روشن تر به حانم شيرين عبادي برسانيم.

اين حكومت در عرض 25 سال گذشته با تمام سردمدارانش از خميني تا رفسنجاني تا خاتمي گرفته امتحانش را پس داده و اثبات كرده كه اصلاح نمي پذيرد.
ما حقمان را ميخواهيم. مي خواهيم زندانيان سياسي آزاد شوند. . احكام غيز انساني لغو شوند و عاملان قتل و كشتار مردم محاكمه شوند و دستشان .از زندگي مردم كوتاه شود. ما يك زندگي معمولي و انساني براي همه مي خواهيم. آرامش حيال. زندگي بدون ترس و و حشت. پنجاه يا صد سال ديگر هم وقت نداريم. . بيست سال ديگر ايران با اين روند آنگولا خواهد شد.

شما كه وكيل پرونده هاي قتل هاي زنجيره اي ..متهمان كوي دانشگاه و ..بوده ايد به خوبي بايد به پوسيدگي اين نظام آگاه باشيد. هيچكدام از آن پرونده ها به نتيجه نرسيده است. كدام اصلاحات؟
حانم شيرين عبادي عزيز. اصلاحات در اين حكومت مرده است و بوي تعفنش همه جا را گرفته است و با گرفتن بيني مان اين بو از بين نخواهد رفت . بايد از دست لاشه راحت شويم.




Sunday, October 12, 2003

دوستان عزيز

نامه به كوفي عنان براي نجات جان افسانه نوروزي با ۸۳ امضا امروز ۱۲ اکتبر به کوفي عنان..دفتر سازمان عفو بين الملل در
لندن..کميته حقوق بشر سازمان ملل و کميته رفع تبعيض از زنان در سازمان ملل ارسال شد.
باتشکر از همه دوستان امضا کننده. از کساني هم که به هر دليل امضا نکردند خواهش ميکنم دليلشان را بنويسند
به آدرس:
golku81@yahoo.com
تا در موارد بعدي اگر اشكالي هست برطرف شود..
يك اطلاعيه از مركز فرهنگي زنان- ميتينگ اعتراضي در تهران

ميتينگ اعتراضي "مركز فرهنگي زنان " براي رهايي " افسانه"

در اعتراض به حكم اعدام براي افسانه نوروزي با ما همراه شويد

23 مهر، پارك لاله، ساعت 16.30- 17.30

حكم اعدام افسانه نوروزي در حالي اعلام مي شود كه وي پس از گذشت شش سال همچنان بر ادعاي خود مبني بر دفاع مشروع اصرار دارد. ادعاي او به استناد ماده 61 قانون مجازات اسلامي است كه مي گويد: (( هر كس در مقام دفاع از نفس يا ناموس و يا مال خود يا ديگري و يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز فعلي يا خطر قريب الوقوع, عملي انجام دهد كه جرم باشد در صورت اجماع شرايط زير, قابل تعقيب و مجازات نخواهد بود :

- دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد.
- عمل ارتكابي بيش از حد لازم نباشد.
- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملاً ممكن نباشد و يا مداخله قواي مذكور در رفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود. ))

شش سال پيش (1376) افسانه نوروزي به همراه همسر و فرزندانش ميهمان يكي از دوستانشان در جزيره كيش بودند. هنگامي كه همسر او به دلايل شغلي چند روزي كيش را ترك مي كند افسانه و فرزندانش در منزل ميزبان مي مانند. پس از رفتن او در برخوردي كه ميان ميزبان و افسانه به وجود مي آيد افسانه صاحبخانه را كه قصد تجاوز به او را داشته با ضربات چاقو از پاي در مي آورد.

با توجه به حكم صادر شده و با توجه به پافشاري افسانه مبني بر دفاع مشروع ، ما نيز در مركز فرهنگي زنان ضمن اعتراض به صدور حكم اعدام به اتهام قتل عمد براي افسانه نوروزي خواستار لغو حكم صادره و بازبيني مجدد پرونده در ديوان عالي كشور هستيم و به همين منظور روز چهارشنبه 23 مهر ماه 1382، ساعت 16.30- 17.30 تجمعي در پارك لاله (ضلع جنوبي پارك , در ورودي مشرف به بلوار كشاورز ) برگزار خواهيم كرد.

گفتني است مركز فرهنگي زنان در حال حاضر كوشش هاي لازم را براي دريافت مجوز برگزاري تجمع انجام داده است و به محض دريافت مجوز قطعي هرگونه تغيير در برنامه را متعاقبا اعلام خواهد كرد.

مركز فرهنگي زنان تشكلي است غير دولتي و فعاليت هاي فرهنگي , اجتماعي و پژوهشي خود را در مورد مسائل زنان از سال 1379 آغاز كرده و مجوز فعاليت خود را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت داشته است.

مركز فرهنگي زنان

Friday, October 10, 2003

جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي


(عكس از ياهو)

گرفتن اين جايزه را به خانم عبادي تبريك ميگويم.
خبر را اول در ياهو نيوز ديدم كه نوشته بود يك ايراني جايزه صلح نوبل را گرفته است. راستش اول فكر كردم داده اند به هاشم آقاجري..(‌نميدانم كجا صحبت كانديدا شدنش را شنيده بودم). خبر را كه باز كردم ديدم نوشته شيرين عبادي و يك نفس راحت كشيدم. . اگر قرار بود من جايزه نوبل به كسي بدهم احتمالا به زنان و مردان آزاده اي كه در راه آزادي وطنشان سالهاست دارند مبارزه ميكنند ميدادم نه به كسي كه ميخواهد در چهار چوب همين دولت رفرم كند و به قول مهشيد با لغو مجازات اعدام هم مخالف است. اما اين جوايز معمولا بيشتر جنبه سياسي دارند و تا بحال نديده ام به كساني كه افكار راديكال دارند داده شوند. خوشحالي ام از اين بود كه لااقل خانم عبادي مجيز اين دولت را نگفته است و حتما كه از هاشم آقاجري و پاپ ژان پل دوم و جرج بوش و آريل شارون كانديداي بهتري است.


حوشحالي ام وقتي كه ايشان را بدون روسري در كنفرانس مطبوعاتي ديدم بيشتر شد. نه به دليل اينكه با روسري مخالفم بلكه به اين دليل كه شيرين عبادي .
. . نشان داد كه به زور دارد روسري سرش ميكند.فكر كردم در موقع ورود به ايران ديگر نخواهند توانست اذيتش كند.

به نظر من مهم تر از گرفتن جايزه نوبل اين است که شيرين عبادی با اين جايزه چه خواهد کرد. اين جايزه به سادگی می تواند نمادی شود برای اينکه بگويند در ايران هم دمکراسی است و يا اين جناح از آن جناج بهتر است يعنی اينکه باهاش برای اين رژيم مشروعيت بخرند (‌مثل روی کار آمدن خاتمی)‌يا اينکه شيرين عبادی اين را تبديل کند به پتکی بر سر هر دو جناح و با استفاده از تريبون بين المللی که به دست آورده و با علم به اینکه ديگر به اين راحتی دولت نخواهد توانست سرش را زير آب کند از نقض مستمر و وحشيانه حقوق بشر در ايران پرده بردارد. به گمان من مسئوليت اين بار بر روی دوش شيرين عبادی بسيار
سنگين است و حالا در مرز انتخاب قرار دارد. شايد بدون اين جايزه زندگی اش خيلی راحت تر ميبود.

در احبار ياهو نوشته است كه اسدالله بادامچيان از جناح محافظه كار ايران اين جايزه را محكوم كرده است و آن را كار؛امريكاي جهانخوار؛‌دانسته. و لي جناب ابطحي تبريك گفته و فرموده است كه ؛‌در سايه اين جايزه اميد ميرود كه قوه قضاييه روشهايش را عوض كند.؛(انگار قوه قضاييه ايران مال مريخ است و جناب ابطحي كاملا از اقدامات اين قوه مبراست!!!)
!يعني استفاده از اين جايزه براي ماست مالي تمام جنايات رژيم.

به گمان من بايد ديد كه عوايد اين جايزه نصيب کی ميشود ملت ايران يا دولت ايران و اين را بايد شيرين عبادی با اقدامات و افشاگری هایش مشخص کند.ارزش واقعی اين جايزه آنوقت معلوم خواهد شد و گرنه در قالب همان ارزش مادی و يک فرصت از دست رفته باقی خواهد ماند. بي .
. صبرانه منتظرم كه ببينم كه شيرين عبادي از اين اعتبار جهاني براي لغو حكم اعدام ..آزادي زندانيان سياسي و محاكمه قاتلين فرزندان مردم استفاده كند..




Thursday, October 09, 2003

آيا افسانه نوروزی بايد آزاد شود؟

دوستانی ميپرسند که آيا افسانه نوروزی مستحق آزادی است؟ هر چه باشد او هم جان انسانی را گرفته است.. می گويند بانفس مجازات اعدام مخالفند اما افسانه نوروزی را کاملا بی گناه نمی دانند.
. مسلما من و شما از پشت صفحه کامپيوتر هرگز نخواهیم توانست خودمان را به جای افسانه نوروزی قرار دهيم. اینحا دو مسئله مهم است:
1- مسئله اعدام و ديگر احکام ضد انسانی به طور اعم
2- مسئله افسانه نوروزی به طور اخص

مثل اینکه در شماره يک (ضرورت لغو حكم اعدام ) همه با هم موافقيم.

در باره افسانه فقط يک سوال دارم:
آیا ما همه واقعيت را ميدانيم؟

مسلما نه. تا آنجا که من ميدانم دادگاه افسانه نوروزی علنی نبوده است. .
:اما تا آنجا که از شنيده ها و خوانده هايمان میدانیم
1-مقتول در اتاق خواب افسانه نورزوی به او حمله کرده است
2-مقتول رييس حفاظت اطلاعات بندرعباس بوده است

اگر افسانه قتل را عمدا انجام داده باشد باید این سناريو رااز قبل تهیه کرده باشد که حتی دادگاه افسانه نوروزی نيز جنین اتهامی به او وارد نکرده است.
اگر قتل غیر عمد باشد باید دید که آیا شش سال زندان در بدترین زندان ایران آیا برای او کافی نیست؟
راستی اگر هر يک از ما جای افسانه بوديم چه میکرديم؟

اگر افسانه نوروزی از خودش دفاع نمیکرد به احتمال زيد به جرم زنا سنگسار میشد. کدام مقامی میخواست رييس حفاظت اطلاعات را محکوم کند؟ مسلما رییس جمهور محبوب باآن سابقه درخشانش در قتل های زنحیره ای و پرونده زهرا کاظمی چنین کاری نمیکرد.
میشود گفت افسانه نوروزی مرگ با طناب را به مرگ زیر انبوده سنگ ترجيح داده است.

سوال دیگر این است که آیا دولتی که سی هزار نفر زندانی سیاسی را در یک تابستان قتل عام میکند و جوانان مردم را به بهانه های الکی در میدان ها به دار می آویزد...زندانیان سیاسی را به نام قاچاقچی مواد مخدر اعدام میکند..اما قاتلین نویسندگان و اندیشمندان و مبارزان را آزاد میگذارد.....دولتی که دست خودش تا مرفق به خون مردمانش آلوده است آیا صلاحیت رسیدگی به این پرونده را که یک طرفش منسوب به وزارت اطلاعات همین دولت است را دارد یانه؟
راستی اگر قضیه برعکس بو د و یک شهروند عادی در حال حمله به زن رییس حفاظت اطلاعات کشته شده بود آیا زن رییس حفاطت اطلاعات هم حکم اعدام می گرفت؟

راستی اگر قرار است همه قاتلي محاکمه شوند نباید اول نوبت کسانی باشد که در یک تابستان هزاران هزار انسان را قتل عام کردند و بعد اجسادشان را در کامیونهای حمل گوشت تلنبار کردند و در گودالهای جمعی دفن کردند؟ یا آن تروریستهایی که در ایران و خارج سر مخالفین را گوش تا گوش بریدند؟

مسلم این است که عدالت در ایران مثل خود دولت پوشالی است. اگر قرار است افسانه نوروزی مجازات شوداولا مجازاتش نباید اعدام باشد .دوماباید دادگاهش علنی باشد و مردم هم بتوانند قضاوت کنند و از همه جزييات آگاه باشند.

آزادی افسانه نوروزی به شرطی خطرناک است که در صورت آزادی به دیگران صدمه برساند.اگر دادگاه نتواند این را اثبات کند افسانه باید آزاد شود..

در این باره دو مطلب از نوشی عزیز و شبح گرامی می آورم:

ازوبلاگ نوشی:

وقتی پدری سر دختر هفت ساله شو توی یکی از شهرای جنوبی گوش تا گوش میبره و بعد توی گونی میندازه و میگه میتونم بکشمش چون باباشم. وقتی که پزشکی قانونی بررسی میکنه و میبینه چاقو کند بوده و بعضی جاها با دست، بله با دست سر بچه رو جدا کرده، اونوقت این بابا فقط سه سال محکومیت زندان میگیره، نمیدونم اسم اینو میتونم بذارم سهم در نظر گرفته شده واسه من یا نمیتونم.
نمیدونم وقتی عمویی به دختر برادر نه ساله ش توی یکی از شهرهای شمالی کشور تجاوز میکنه و دخترک رو با اون حال میبرن بیمارستان، اونوقت عموی اون بچه، فقط به خاطر اینکه بابا و مامان دختر ازش شکایت نکردن راست راست تو خیابون راه میره، میتونم بگم اینم سهم در نظر گرفته شده من هست یا نه.
نمیدونم وقتی زنی فقط بخاطر اینکه نمیخواد بهش تجاوز بشه، مردی رو میکشه و اون وقت حکم اعدام میگیره، اما وقتی زنی میره به پزشک قانونی و تن و بدن خودش و دختر شش ساله ش رو نشون میده که شوهرش به چه روزی اونا رو انداخته و از تجاوز وحشیانه همسرش به خودش میگه و جواب میشنوه که شوهر به قصد تنبیه و آموزش میتونه دست روی زن و بچه بلند کنه و در مورد تجاوز (همراه
با آسیب دیدگی) چون فرد خاطی شوهر خانوم بوده دادگاه نمیتونه کاری بکنه، حق دارم ادعا کنم اینا سهم در نظر گرفته شده منه یا نه.............



شبح عزیز
هم در ایی میلی در جواب به دو نفر از دوستان در رابطه باهمین مسئله نوشته بود::

ما در مقام قضاوت ننشسته‌ايم مسئله اين است که:
- با حکم اعدام به هر دليلی مخالف هستيم.
- با اين روش قوه قضاييه که برای افکارعمومی احترام قايل نيست و بعد از شش سال ما هنوز هيچ توضيح روشنی از پرونده نداريم مخالف هستيم
- اين که گناه‌کاری محکوم نشود هميشه به‌تر از آن است که بی‌گناهی محکوم شود.

و اما تاجايي که من از پرونده با اطلاع هستم. (و در مطبوعات خوانده‌ام)اين مقتول بوده است که لخت و بدون لباس در اتاق خواب افسانه به او حمله کرده است. افسانه نه تنها در زير تخت خواب که در جاهای مختلف خانه چاقو پنهان کرده است چون همسرش در تهران بوده است و او احساس ناامني می‌کرده است. سی‌وپنج ضربه چاقو در درگيری و کشمکش به مقتول وارد شده است و دست افسانه هم زخمي شده است. وقتی مرد قوی هيکلی نظامی به زنی حمله می‌کند آن زن برای دفاع مجبور است ضربات مختلفي وارد کند وحشت‌زده‌گی او را هم بايد درنظر گرفت. روزنامه شرق امروز نوشته است که کارشناسان اداره‌ی آگاهی بر دفاع افسانه شهادت داده‌اند...

با تمام اين اوصاف مسلما افسانه نوروزي مجرم است اما من تصور مي‌کنم 6 سال زنده‌گی زير تيغ اعدام در زندان بندرعباس که چزو بدترين زندان‌های جهان به شمار می‌رود کيف کمی نباشد...

ضمنا فراموش نکنيد که در مبارزه با اين غول مطلق نمی‌توان نسبی‌گرا بود هر چند من در تمام يادداشت‌های خود از يک‌سال‌ونيم پيش تا کنون به مجرم بودن افسانه هم
اشاره کرده ام

________________________
*****************

دلالی مرگ
این نکته راهم بایداضافه کنم که دلیل حکم اعدام افسانه این است که خانواده مقتول توانسته اند مبلغ ده میلیون تومان پول دیه را به دولت پرداخت کنند. یعنی اگر پول نداشتند افسانه اعدام نمیشد!!!عدالت از نوع ملایی!؟ یکی کشته شده و یکی دیگر حکم اعدام دارد. دو زندگی از بین خواهد رفت و در این میان دولت ایران ده میلیون تومان به جیب خواهد زد.

اعدامی ده میلیون تومان!!! اسم این به جز دلالی مرگ جیست؟
*********************

من هنوز هم بامطلبی که در بنر نوشتم موافق هستم و معتقدم افسانه نوروزی باید آزاد شود.





نظرخواهی مطالب قبلی در باره افسانه نوروزی


******
پي نوشت:جزييات پرونده افسانه نوروزي را در اين مقاله بخوانيد. طبق اين نوشته افسانه نوروزي دو بار توسط دو كارشناس و يك قاضي تبرئه شده است اما چون مقتول از نزديكان واعظ طبسي بوده است هر سه نفر از پرونده كنار گذشته شده اند.
********
طبق اين خبر قرار بوده كه افسانه نوروزي روز 14 يا 15 مهرماه به طور پنهاني اعدام شود اما كارزار بين المللي عليه حكم اعدام او فعلا اين امر را متوقف كرده است.



Saturday, October 04, 2003



(عكسها از پيك ايران)

دوستان عزيز

اگر خواهان لغو حكم اعدام افسانه نوروزي هستيد لطفا::


1- به اين لينك برويد و پتيشني را كه هاله عزيز تهيه كرده است امضا كنيد.
2- به اين صفحه برويد و اسمتان را در ليست بگذاريد.(نامه اي كه در اين پايين گذاشته ام در همان صفحه به انگليسي آمده و ديگر لازم نيست اينجا امضا بگذاريد).


حميد عزيز نوشته كه حكم اعدام افسانه نوروزي به او ابلاغ شده است و هر لحظه بيم اعدام او ميرود.. اگر بتوانيد متن پتيشن را به دوستان ايراني و خارجي تان ايي ميل كنيد امضاي بيشتري جمع خواهد شد..

حسن آقا نامه دردمندانه مهديه دختر افسانه نوروزي به هاشمي شاهرودي را در همان صفحه گذاشته است.. امينه لاوال بايد خيلي خوشحال باشد كه . درنيجريه به دنيا آمده است و نه در ايران.





Wednesday, October 01, 2003

بنر جديد



اين بنر را حسن آقا درست كرد ه است و كدش را هم ميتوانيد از صفحه حسن آقا برداريد. وقتي كپي و پيست كرديد اگر ي را جدا مي بينيد ميتوانيد در تمپليت خودتان تصحيحش كنيد.
خيلي متشكر از حسن آقا كه با اين سرعت به كمك آمد.

پي نوشت:
حسن آقا يك صفحه جدا براي افسانه نوروزي درست كرده است . . كه لينكش اين است:
http://home.c2i.net/ahoraian/

متن انگليسي نامه را حسن آقا در آنجا گذاشته است. اين نامه در صورتيكه تعداد امضا زياد باشد هفته ديگر براي سازمان ملل فرستاده خواهد شد.

براي امضا كردن به همان صفحه
http://home.c2i.net/ahoraian/برويد و آنجا در نظرخواهي اسمتان را بنويسيد يا ايي ميل بزنيد.

هاله عزيز
متني براي پتيشن تهيه كرده است كه اگر لطف كند و براي همه ايي ميل كند ميتوانيم هر دو را بفرستيم. پتيشن اين خوبي را دارد كه ميشود به خارجي ها و كساني كه حتي به وبلاگ دسترسي ندارند هم فرستاد و لازم نيست مختص وبلاگ باشد.

Tuesday, September 30, 2003



اين بنري است كه براي افسانه نوروزي درست كرده ام . اميدوارم حسن آقا و ديگر دوستان كه واردتر هستند بنر مناسب تري درست كنند. اما تاآن وقت ميتوانيد اين كد را در وبلاگتان بگذاريد:

img src="http://www.sharemation.com/golku81/Afsane.jpg" width=200 height=60

يادتان باشد كه اول كد اين علامت
<
و آخر كد هم اين علامت را بگذاريد.
>

اگر بخواهيد ميتوانيد اين نامه را هم امضا كنيد تا براي سازمان ملل و براي عفو بين الملل بفرستيم:
امضايتان را در همين نظرخواهي بنويسيد.
ـ------------
دبير كل محترم سازمان ملل

ما جمعي از وبلاگ نويسان ايراني مخالفت حود را با با اعدام خانم افسانه نوروزي اعلام ميكنيم. خانم نوروزي در حال دفاع از حريم شحصي خود نسبت به كسي كه قصد تجاوز به او را داشته است به طور تصادفي باعث مرگ مقتول شده است. ما باور داريم كه انتساب مقتول به دستگاه دولتي ايران يكي از دلايل صدور حكم اعدام براي خانم نوروزي است.

. به گزارش سازمان عفو بين الملل فقط دز سال جاري اعدام بيش از هشتاد نفر در ايران اعلام شده است و بيم آن ميرود كه تعداد واقعي اعدام ها حيلي بيشتر باشد. بسياري از اين اعدام ها در ملا عام صورت گرفته است. ما خواهان لغو تمام مجازات هاي غير انساني مانند اعدام و سنگسار و قطع اعضاي بدن در ايران هستيم.

دولت ايران به خواسته هاي مردم وقعي نمي نهد بنابراين ما چاره اي غير از اينكه شكايت خود را به شما اعلام كنيم نداريم. ما از شما مي خواهيم كه توان خود را براي آزاد كردن خانم افسانه نوروزي و لغو مجازات اعدام او به كار بگيريد..
ما همچنين از شما مي خواهيم كه به مقامات دولت ايران تعهد شان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد؛‌ را يادآوري كنيد.

رونوشت :
سازمان عفو بين الملل
------------------



توضيح: به دليل اينكه سرور اين بنر مجاني است ممكن است بعضي وقتها ظاهر نشود. حوصله كنيد. اگر شما سروري داريد كه بهتر كار ميكند ميتوانم بنر را برايتان بفرستم تا در آنجا قرار دهيد.

Monday, September 29, 2003

خطر اعدام قريب الوقوع افسانه نوروزي...

هشدار سازمان عفو بين الملل:

( به نقل از سايت ايران ليبرتي)



شماره پرونده عفو بين الملل MDE 13/032/2003
25 سپتامبر 2003

بيم اعدام قريب الوقوع
ايران – افسانه نوروزی (زن)، سن 32
سازمان عفو بين الملل اخيرا آگاهي يافته است که افسانه نوروزي پس از آنکه شوراي عالي قضائي حکم اعدام وي را تاييد کرد، در معرض خطر اعدام قريب الوقوع قرار دارد. رهبر ايران، آيت الله سيد علي خامنه اي، تنها مقامي است که مي تواند در اين مرحله فرمان عفو صادر کند.
افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در سال 1997 پس از کشتن رئيس اطلاعات نيروهاي انتظامي در کيش، جنوب ايران، دستگير شد. گفته مي شود وي در دفاع از خود و به منظور حفاظت از خود در مقابل تجاوز اقدام کرده است. در دادگاه وي، وکيل مدافع او به ماده 61 قانون مجازات اسلامي استناد کرد که بيان مي دارد " هر کس در مقام دفاع از نفس و يا ناموس و يا مال خود يا ديگري و يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز فعلي يا خطر قريب الوقوع عملي انجام دهد که جرم باشد در صورت اجتماع شرايط زير قابل تعقيب و مجازات نخواهد بود:

1- دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد. 2

- عمل ارتکابي بيش از حد لازم نباشد.

3- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد و يا مداخله قواي مذکور در رفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود." افسانه نوروزي اما به اين جرم (دفاع) به مرگ محکوم شد




مجازات مرگ براي افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در ماه آگوست 2003 تاييد شد.
در يک نامه سرگشاده به يک روزنامه ايراني، سه زن جوان بيان کردند که
"اگر امروزافسانه نوروزي اعدام شود تنها يک زن اعدام نشده است؛ بلکه سمبل يک خانواده که همانا زن است اعدام شده است؛ مفهوم و معناي پاکدامني و شرافت يک زن است که اعدام شده است."
افسانه نوروزي در زندان بندر عباس در جنوب ايران نگهداري مي شود که به خاطر شرايط ناهنجار معروف است. در آگوست 2003، شوهر وي، مصطفي جهانگيري، به کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي که به شکايات شهروندان رسيدگي مي کند، در باره شرايط وي شکايت کرد.
زمينه اطلاعات
سازمان عفو بين الملل تاکنون 83 مورد اعدام در سال جاري در ايران ثبت کرده است، گرچه احتمال مي رود رقم واقعي بسيار بالاتر از اين رقم باشد.
سازمان عفو بين الملل مخالف مجازات اعدام به عنوان مجازاتي فوق العاده بيرحمانه، غير انساني، و توهين آميز که در جهت نقض اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي که ايران به آن متعهد است، مي باشد. ماده 6 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي بيان مي دارد که "در کشورهايي که مجازات اعدام لغو نشده صدور حکم اعدام جائز نيست مگر در مورد مهمترين جنايات طبق قانون لازم الاجراء در زمان ارتکاب جنايت."
اقدام پيشنهادي: لطفا درخواست نامه هاي خود را با سرعت هر چه بيشتر به زبان انگليسي، فارسي، عربي يا زبان خود (حاوي مضامين زير) ارسال کنيد:
- شناختن حقوق و مسئوليت هاي دولت ها براي اجراي عدالت در مورد کساني که متهم به جرايم جنايي هستند،
- تقاضاي لغو فوري حکم اعدام افسانه نوروزي،
- درخواست از مقامات به منظور آگاه ساختن خانواده مقتول از حق خود، تحت قانون اسلامي، که متهم را ببخشايند،
- تذکر به مقامات ايراني در باره تعهد آنان به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (به ويژه ماده 6) که متعهد به آن مي باشند،
-يادآوري به مقامات ايراني از تعهد ايشان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد

****************
آيا خودمان پنج دقيقه وقت خواهيم گذاشت كه ايي ميلي اعتراض آميز بنويسيم؟ آيا خواهيم توانست توجه جهان را به افسانه نورزي جلب كنيم ؟
آيا وبلاگ نويسان جاضرند بنري براي جلوگيري از اعدام افسانه در وبلاگشان بگذارند؟
خيلي كارها هست كه از همين صندلي كامپيوتر ميتوانيم انجام بدهيم. شايد صدايمان كه يكي شود بتواند بر گوش كسي اثر كند.

شما هم اگر پيشنهادي داريد بنويسيد.





Thursday, September 25, 2003

حكم سنگسار امينه لاوال لغو شد.



دادگاه تجديد نظر در نيجريه حكم سنگسار امينه لاوال را لغو كرد.

فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود. .
به اميد روز ي كه همه مجازات هاي غير انساني از روي زمين محو شود و به اميد روزي كه براي زنان ميهنمان نيز بتوانيم به همين اندازه موثر باشيم.

پي نوشت:به مصداق كوزه گر وكوزه شكسته اش اين نظرخواهي هم نظرات مرا سانسور ميكند. . خبر اينكه امينه سنگسار نميشود پس از آنهمه نااميدي حيلي خوشحال كننده بود. اما وقتي آرام شدم فكركردم كه اينهمه زن و مرد در كشور اسير ما سنگسار شدند و هنوز هم در صف سنگسار هستند. چرا 1.3 ميليون امضا براي آنها جمع نميشود؟ چرا در احبار مربوط به سنگسار امينه هيچ خبري از سنگسار شدگان در ايران نوشته نميشود؟

هنوز زني به نام شهناز منتظر سنگسار است. افسانه نوروزي منتظر اعدام است. چند روز پيش در ميدان شهر خرم آباد مردي را پس از صد ضربه شلاق اعدام كردند. . چرا نميتوانيم افكار عمومي دنيا را به اين جنايت ها جلب كنيم؟

شايد نيجريه نفت ندارد و نميتواند رشوه هاي از نوع خاتمي بدهد. شايد جزيره ندارد كه بذل و بخشش كند. شايد منافعي در درياي خزر ندارد كه واگذار كند؟
شايد دو وكيل بدون عمامه به نامهاي جك استرا و كالين پاول ندارد كه همه اعمال كثيفشان رابرايشان تطهير كنند و بگويند حكومتشان دمكراتيك است.
!
شايد هم جناح اصلاح طلب و محافظه كار ندارندكه سنگسار كنندو بگويند ما نميخواستيم.تقصير آن يكي جناح بود

بايد ببينيم كجاي كار لنگ است كه 25 سال است داريم داد ميزنيم و صدايمان به جايي نميرسد.




Monday, September 22, 2003

نقطه تفرقه و نقطه اتحاد...

اگر نقشه جهان را روبرويتان بگذاريد و سعي كنيد كشورهايي را كه به دليلي در جنگ داخلي يا جنگ با كشورهاي ديگر به سر ميبرند نگاه كنيد چه مي بينيد؟ اكثر جنگها و اختلافات در كشورهاي عقب افتاده و يا رو به رشد اتفاق مي افتد . در عوض اكثر يا شايد همه كشورهاي پيشرفته در صلح و آرامش هستند...جالب نيست؟

كشورهاي فقير و در حال رشد يا عقب مانده بستگي به ميزان ثروت كشورشان درگير اختلافات هستند . آنقدر سر مردم به جنگ و دعوا بر سر معقولات ! گرم است كه يادشان ميرود ابر قدرتي دارد منابعشان را جارو ميكند و ميبرد.

اعراب را ببينيد كه با اينكه نفت دنيا در دستشان است حرفهايشان با هم فرق ميكند و حتي نميتوانند در برابر اسراييل يا مثلا حمله امريكا به عراق موضع درستي بگيرند. بين خود فلسطينيان هم اختلاف است. در جايي خوانده بودم كه حماس را اول خود اسراييل براي از بين بردن عرفات درست كرده بود.
پاكستان و هندوستان و افعانستان را بينيد. در گيري هاي قبيله اي...درگيرهاي مسلمانان و سيك ها و هندو ها..در گير يهاي پاكستان با هند. درگيريهاي طالبان با نيروهاي شمال و مردم افعانستان...در گيريهاي صرب ها و كروات ها و مسلمانها در يوگسلاوي ..در گيريهاي قبايل افريقايي..و الي آخر... .

در عوض كشورهاي پيشرفته رانگاه كنيد.در همين نقشه سري به امريكا..كانادا..اروپا ..استراليا..بزنيد. اروپا در حال اتحاد است. استراليا و نيوزيلند و امريكا و كانادا با هم همكاريهاي مشترك دارند و براي شهروندان يكديگر تسهيلات قائل مييشوند.
هيجكدام...هيچكدام در حال جنگ و حتي اختلاف اقتصادي نيستند. رقابت اروپا باامريكا هم از حد برخورد لفظي بالاتر نميرود.
...
در همين حال كه من وشما داريم با سلاحهاي خريداري شده از فرانسه وآلمان و انگليس و امريكا و ... همديگر را ميكشيم و روز و شب هم و آينده فرزندانمان را خراب ميكنيم آنها باهمين پولها كشورشان را ميسازند به مردمشان تامين اجتماعي ميدهند... گوشه و كنار فضا را كشف ميكنند... در علم پيشرفت ميكنند... مغزهاي متفكر ما را جذب ميكنند و باز زندگيشان به راحتي ادامه پيدا ميكند. .

اين وسط كشورهاي عقب افتاده عقب افتاده تر ميشوند وكشورهاي سرمايه داري پولدارتر. و اين چرخه مرگبار همچنان ادامه دارد. چرخه اي كه موتورش جاهليت ماست و سوختش اختلافات بي دليل.

تا جامعه اي از اين اختلافات الكي رنج ميبرد استثمارگران لارم نيست زياد زحمت بكشند. بياييد اختلافات درون جامعه ايران را مثال بزنيم: مثلا: زن و مرد...شيعه و سني...ترك و فارس...كردو لر و بلوچ و عرب...با خدا و بي خدا... .......

هيچ فكر كرده ايد كه چطور ممكن است كه سياست دولتهاي استعماري براي ساليان عوض نشود ولي همچنان موثر باشد؟ در حالي كه دولتهايشان ميآيندو ميروند؟ براي اينكه سياستشان ساده است. همان سياست معروف ؛تفرقه بينداز و حكومت كن؛ و الحق كه ما را چه خوب دستخوش اين بازي پليدشان كرده اند.

چاره ما در وحدت است. به قول گلسرخي..فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود
امروز استبداد با تمام قدرت بر كشورمان سايه افكنده و بدون تبعيض و بدون فرق گذاشتن بين مرد و زن و كمونيست و مجاهد و با خدا و بي خدا ..و پير و جوان ميكشد و غارت ميكند
تا وقتي كه اين تفرقه و تشتت در بين ما هست باز هم ادامه خواهد داد. انگار كه دشمن مااز ما باهوش تر است. با شايعه پراكني و با با بدبين كردن مردم نسبت به مبارزين و با تفرقه افكني به عمر پليد خودش مي افزايد.

. در اين دوران بايد اختلاف عقيده را كنار گذاشت. بايد دور آرمان ها متحد شويم. اگر آرمان مان آزادي ايران و برقراري حكومت پارلماني و مردمي است بايد دور همين محور با هم جمع شويم.اشتباه خيلي از گروههاي چپ در اين است كه اولويت مبارزه رانمي توانند پيدا كنند يك روز اولويت امپرياليسم جهاني است و يك روز اسلام. . متاسفانه اين باعث شده است كه انرژي زيادي ازشان به هدر برود

. انتقاد كردن و غر زدن كاربسيار آساني است. انتقاد مخرب كه فقط براي عرض اندام ارائه ميشود و هيچ راه حلي ارائه نميدهد. انتقاد سازنده با لحن خوش بيان ميشود و در كنارش راه حل هم دارد.
يادمان باشد كه همه اشتباه ميكنند به جز آنها كه كاري نميكنند..

بياييد به دوستانمان و به مبارزيني كه با هر عقيده و مرام زندگيشان را وقف مبارزه براي آزادي ايران ميكنند از نقطه وحدت نگاه كنيم.بياييد به جاي پيدا كردن اختلاف دنبال نقطه مشترك بگرديم. شايد اول سخت باشداما عادت خواهيم كرد.
بياييد به هر كس كه قدمي در را مبارزه براي آزادي برميدارد صرفنظر از عقيده و گروه و حزبش احترام بگذاريم . . به جاي عميق تر كردن اختلافات به پيدا كردن نقطه هاي وصل و اتحاد بپردازيم. مسلما وضعمان از اين كه هست بهتر خواهدشد.

اگر شود صداي ما يكي
ز خشم خود شرر به پا كنيم
بناي صلح جاودان نهيم
....
رها شويم ز قيد بندگي

....
(‌از سرود بر پا خيز!)

(.لطفا روي لينك پايين كليك كنيد و نظرتان را بنويسيد)


Saturday, September 20, 2003

امنيت در اينترنت:

سايت ايران ليبرتي در باره امينت در اينترنت اطلاعات مفصلي داده است كه به نظر من دانستنشان ضروري است.:

نرم افزارهاي هك از چندين روش جهت نفوذ به كامپيوتر ها استفاده مي كنند . اما متداولترين انها استفاده از فايلي است كه در كامپيوتر شما نصب شده وحكم جاسوس را بازي ميكند.اين فايل بعد از نصب واجرا در كامپيونتر شما تمامي اطلاعات كامپيوتر را براي فرد نفوذگر ارسال ميكند و او مي تواند به تمامي امكانات كامپيوتر شما دسترسي داشته باشد از ديدن درايوها گرفته دسترسي به تمام اطلاعات مخفي وپسودرها او همچنين بدون هيچ محدويتي از فايلهاي شما ميتواند كپي بگيرد و يا انها را پاك كند. مي تواند مانيتور شما را در كامپيوتر خود ببيند و كارت صوتي ميكروفون سي دي درايو وساير لوازم شما را خاموش ويا روشن كند.

از اين روش مي تواند مثلا ميكروفون شما را فعال كند و صداهاي اطراف كامپيوتر شما را گوش كند

يكي از اين نرم افزارها برنامه sup7 است . روش كار اين نرم افزار تقريبا شبيه نرم افزارهاي مشابه است . بعد از نصب يك فايل server.exe دارد كه ان را بايد در كامپيوتر قرباني نصب نمود .اين فايل را مي توان طريق ايميل و يا در هنگام چت در pm براي فرد مورد نظر فرستاد . كافي است كه اين فايل بروي كامپيوتر مقصد باز شود بلا فاصله تمامي اطلاعات از قبيل پسوردها و ساير موارد كامپيوتر فوق از طريق ايميل به شما گزارش ميدهد. وشما مي توانيد با دادن ip كامپيوتر فوق به برنامه براحتي به كامپيوتر شخص دسترسي داشته باشيد

نكاتي كه براي مقابله با اين گونه نرم افزارها وجود دارد بشرح زير است ...

بقيه مقاله را در اينجا بخوانيد.


در سايت جبهه همبستگي نير اطلاعات مشابهي تحت عنوان ؛امنيت در اينترنت؛ آمده به علاوه اينكه برنامه هايي كه هكر ها را از كامپيوتر تان دور نگه ميدارد معرفي شده اند



Monday, September 08, 2003

وبلاگ گرديهاي اين هفته


هادي خرسندي تصميم داشت ننويسد و بيشتر به كار ؛ اصغر آقا؛ بپردازد. اما طبق نوشته خودش ديد كه اگر ننويسد زندانيان بند عمومي كه همان ملت ايران باشند نخواهندتوانست مطالبش را بخوانند. آقاي خرسندي خيلي ممنون از اين تصميم.


پيام خاتمي به مناسبت کشتار شهريور 67.
بسمه تعالي

با سلام به بنيانگذار مرحول و رهبر معظم مقبول و با درود به روان پاک
همرزم فقيدم شادروان اسدالله لاجوردي و با تشکراز جناب آقاي هاشمي
رفسنجاني که اين فرصت را به من دادند ، اميدوارم به زودي با تشکيل
هيئتي بتوانيم آمران و عاملان کشتار شهريور 67 را مورد تشويق قرار دهيم.

البته چنانچه بارها گفته ايم ما در جمهوري اسلامي زنداني سياسي نداريم
و اگر هم در سال 67 هزاران جوان دانشجو و فعال را در زندان ها کشتيم
به خاطر اصرار ما به نداشتن زنداني سياسي است.


حتما سايت اشعار دشنه گون را مي شناسيد.در اين صفحه از شاعران آزاديخواه ايران و جهان اشعاري به فارسي آمده است. از سعيدي سيرحاني و حسرو گلسرخي تا لنگستن هيوز و ناظم حكمت و شفيعي كدكني.
من تا بحال فكر ميكردم اين صفحه را يك ايراني تنظيم كرده است.(با اين كه نام تنظيم كننده آرسن كابلي است!) تا اينكه در جستجوي يك شعر روي اينترنت كاشف به عمل آمد كه اين صفحه پربار و زيبا نتيجه زحمات يك دوست افغاني است كه صفحه اي هم با نام اشعار دشنه گون در پرشين بلاگ دارد.
اگر شما ميدانستيد كه هيچ! اگر نه برويد و سري بزنيد. دست خالي بر نميگرديد.

ليست وبلاگهاي فعال دانشجويان و قسمتي از مطالب هر وبلاگ در ؛تحصيلات؛ آمده است.

2- عارفي خطاب به يکي از حضار گفت: « پدرت آدم بر اثر يک گناهي که مرتکب شد از بهشت بيرون رفت و تو با اينهمه گناه، آرزومند بهشتي؟ ».

اين جمله راسه چهار روز پيش در جهانخانه ديده بودم. از آن وقت تا حالا آرياي عزيز شايد جهانخانه را ده بار به روز كرده است!.

آخرين نوشته آريا با اين جملات شروع ميشود:

.... انديشيدن فردي، زماني آغازگاه خود را بازمي يابد که انسان از خودش بپرسد و تلاش کند که پاسخ پرسشهاي خودش را به تن خويش پيدا کند. من تا زماني که پرسشهايم باري بر دوش ديگران است، به پاسخهاي درخور نخواهم رسيد. پرسشهاي هر فردي، خاک مساعد براي آفرينش استقلال فکري و زايش فرديّت اوست.
.از خواندن جهانخانه و از افكار آزاديخواهانه آريا لذت ميبرم.


ميدانيد كه محمد اوراز کوهنورد ۳۲ ساله ايرانی که سه هفته قبل در ارتفاعات گاشربروم کشور پاکستان دچار سانحه شده بود ؛ روز هفده شهريور چشم از جهان فرو بست. حميد عزيز كه خودش هم كوهنورد است اين خبر را در وبلاگ ارغواني تيره آورده است.

جالب است كه محمد اوراز كه يك كوهنورد برجسته ايراني بود هر گز پس از سانحه به ايران منتقل نشد. يا دليلش شدت جراحات وارده بوده است يا آقاي خاتمي فكر كرده كه استفاده تبليعاتي اش آن چنا ن نيست. به هر حال ايران يك كوهنورد بزرگ را از دست داد. يادش گرامي باد.

من كمتر وبلاگي ديده ام گه مانند آتش نامش با نوشته هايش هم آهنگ باشد.
نثري كه آتش استفاده ميكند مثل خنجر درون را ميشكافد و تا مويرگهاي آدم رسوخ ميكند و در عين حال انگار كه در اوج تشنگي آب خورده باشي آرامت ميكند.

من بارها حرکت ماشين هارا می بينم وازخود سوال می کنم اين مردمان خوش باور چگونه ساده وموقر در حين بی خيالی از شب می گذرند گوئی که هيچ اتفاقی رخ نداده است ؟ .. آنها معتقدند که چشمهایشان ازگذرگاه روزنامه ها عبورکرده است وحادثه ای در کارنیست چه صادقانه همراه می شوندو باور می کنند !!! .. این شگرد قدرتهاست .. بازی باسادگيهاست صداقتهاست ودرخاتمه استثمارشونده ها .... نه نه خاموشی بس .. اکنون زمان توقف است وپرتاب مهملات بیگانه از سرزمین خود ... زمان زمان تفاهم است .. تفاهمی که بگوئيم سلاح ما اندیشه تشخيص ماست ، این آگاهی را من ، تو ، ما به جهان ميدهيم

اين را هم از صنم دروبلاگ زن تنها بخوانيد:

شهريه ها امسال كمي افزايش داشته ، براي كلاس سوم صدوهشتاد تومن و براي آمادگي نود هزار تومن بايد بپردازين . البته با احتساب هزينه ي سرويس و پول كتاب و كلاسهاي متفرقه چيزي حدود سيصدوپنجاه هزار تومن مي شه … البته قابل شمارو كه نداره .
ـ آره تو بميري !!
زن اين را در دلش فرياد زد و از دفتر مدير مدرسه خارج شد...


پروين عزيز گزارشي از پيك نت در باره بچه هاي دستفروش قم را در صفحه اش گذاشته است.
آيا با اين دولت درد اين كودكان تمام شدني است؟

شبح عزيز هم در باره نرگس كودك نه ساله اي كه توسط عمويش مورد شكنجه و تجاوز قرار گرفته و اكنون در بيمارستان بستري است نوشته بود با عنوان همجنان جنايت عليه كودكان. پدر و مادر نرگس از عمو شكايت نكرده اند و عموي بيمار هم چنان در جامعه آزاد است تا به كارهاي خود ادامه بدهد.
. براي من تصور اينكه بر اين كودك چه رفته است و پس از اين چه خواهد رفت ناممكن است.
آقايان جك استراو و كالين پاول كه شده ايد وكلاي بدون عمامه ملايان در جوامع جهاني و ايران را دمكراتيك مي ناميد..آيا از ستمي كه هر روز و هر لحظه بر انسانهاي ما ميرود خبر داريد؟
از قانون مجازاتهاي اسلامي..از قوانين تعزيزو شكنجه و از قوانيني كه كودكان را مثال فرش و ماشين و تلويزيون جزو اموال پدر و مادر ميداند؟
*********
چند مطلب از سايتهاي اينترنتي:

نقد عزاداران بيل به قلم صمد بهرنگي

مجموعه اشعار
خسرو گلسرخي


جرم پروري ابزار كنترل جامعه

متن قطعنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي در باره ايران به زبان فارسي

سرويس جديد ضد -سانسور اينترنتي توسط كمپاني انونيمايزر با كمك امريكا



Sunday, September 07, 2003

شاملو شاعر بزرگ مردم




.....
اگر شما دوست مي داريد
كه شاعران
قي كنند پيش پايتان
آنچه را كه خورده ايد در طول ساليان

چه كند صبح كه شعرش
احساس هاي بزرگ فردايي است كه كنون نطفه هاي وسواس است؟
چه كندصبح اگر فردا
همزاد سايه در سايه پيروزي است؟

چه كند صبح اگر ديروز
گوري است كه از آن نمي رويد زهر بوته ايي جز ندامت
يا هسته تلخ تجربه يي در ميوه سياهش؟

چه كند صبح؟ كه گر آينده قرار بود به گذشته باخته باشد
دكتر حميدي شاعر مي بايست به ناچار كنون
در آب هاي دوردست قرون
جانوري تك ياخته باشد!

(از شعر حرف آخر)

*******
من اديب و شاعر نيستم و نمي توانم از نظر ادبي اشعار شاملو را نقد كنم.فقط ميتوانم از اثري كه اشعار شاملو روي من به عنوان يك فرد عادي جامعه ميگذارد حرف بزنم. من در كل بااستعاره و شعرهاي درهم و پيچيده ميانه خوبي ندارم. اما چند شاعر براي من مستثني هستند كه ميتوانند حرف مردم رابدون ترس و باكلمات كوبنده و محكم بزنند و بزرگترينشان شاملو است.

شاملو براي من شاعر اميد است.شاملو از گل و بلبل نمي گويد. براي او شاعر بودن مهم نيست. تغيير در جامعه مهم است. به دليل اشعارش به زندان مي افتد و آثارش غارت ميشوند اما عقب نشيني نميكندو باز مي نويسد. هرگز وضع موجود راقبول نميكند. در اشعارش خشم نسبت به استبداد و اميد به آينده موج ميزند. در كشوري كه هميشه زير يوغ استبداد بوده است داشتن هنرمنداني كه به مردم اميد تزريق ميكنند خيلي مهم است. من فكر ميكنم در جامعه اي كه با سركوب هاي مداوم به انفعال كشيده ميشود و تمام ارتباط مردم بامبارزين از بين ميرود كساني مانند شاملو كه به هر قيمت اين پيامها را به مردم عادي ميرسانند بسيار ارزشمند هستند. سخنراني شاملو در بركلي به گمان من يكي از بهترين آثار اوست و دقت و نكته سنجي اورا به خوبي نشان ميدهد. در فرصتي ديگر در باره آن خواهم نوشت.

مثلا من سبك اخوان ثالث و طرز استفاده از كلماتش را دوست دارم اما ببينيد او در ؛زمستان؛ چه ميگويد:
؛
نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون
ابري شود تاريك
و گيرد پيش چشمانت

نفس كاين است
پس چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديك؟
؛


اما شاملو ميگويد:


؛-بچه خسه مونده
چيزي به صب نمونه
غصه نخور ديوونه
كي ديده كه شب بمونه؟
زهره تابون اينجاس
تو گره مشت مرداس
وقتي كه مردا پاشن
ابرا زهم مي پاشن

؛( از شعر بارون)

يك نكته ديگر كه مرا به اشعار شاملو جلب ميكند صلابتي است كه در تك تك كلماتش موج ميزند. كلمات آنچنان بادقت انتحاب ميشوند كه حرف يكمقاله رادر يك جمله ميزنند.. شاملو نابغه اي است كه ميتواند احساسش را از طريق شعرش و كلماتش به خواننده منتقل كند:


ببينيد در اين شعر چگونه ياس تبديل به اميد ميشود:

؛احساس مي كنم
كه در بدترين دقايق اين شام مرگزاي
جندين هزار چشمه خورشيد در دلم
مي جوشد از يقين

احساس ميكنم
درهر كنار و گوشه اين شوره زار ياس
چندين هزار چنگل شاداب ناگهان
مي رويد از زمين

....
(از شعر ماهي)


شاملو براي تمام قهرمانان مردم شعر ميگويد. براي وارطان (مرگ وارطان)..براي خسرو گلسرخي
(شكاف)
براي آبايي معلم تركمن(از زخم قلب آبايي) ....
براي اعداميان حزب توده (ساعت اعدام..عشق عمومي).... ...
براي حسرو روزبه(خطابه ي تدفين)....(

براي مجاهد خلق مهدي رضايي (سرود ابراهيم در آتش(
براي مرتضي كيوان (از عموهايت)
براي بنيانگذاران مجاهدين خلق (شبانه)
براي چريك فدايي احمد زيبرم(براي آنكه عاشقانه در خاك مرد(

اشرف دهقاني در باره شاملو مينويسد:
زماني شاملو در رابطه با هيولاي تعهد و مسئوليت كمونيست بزرگ صمد بهرنگي نوشت؛ اي كاش اين هيولا هزار سر ميداشت؛. حال همين را با دريغ بايد در باره خود شاملو گفت. شاملوها شاعران زبردستي كه قادرند واقعيت هاي اجتماعي را با بياني كه پاسخگوي نيازهاي روحي ستمديدگان جامعه ماست به تصوير بكشند و شعر آنان در دست مردم حربه معنوي است در مبارزه عليه دشمنانشان...حقيقتا نياز جامعه ما مي باشند. ايكاش ده ها شاملو ميداشتيم. شاملويي كه همدست توده هاست تاآن دم كه توطئه ميكند گسستن زنجير را.
**********



لينك ها:
مجموعه كاشفان فروتن شوكران (نشر تدبير)

شاملو در شط جاري تاريخ (اشرف دهقاني)

سايت احمد شاملو

صفحه احمد شاملو در سايت اشعار دشنه گون

شعر وارطان با صداي شاملو

شعري كه زندگي است (نوشته پارسال...)





پي نوشت:
. شبح عزيز در يادداشتي كه در نظر خواهي گذاشته است نكاتي را يادآوري كرده كه من از قلم انداخته ام. شاملو فقط شاعر نبود. .او انرژي بي پايانش را در عرصه هاي مختلف ادبيات و روزنامه نگاري به كار انداخت و در هر كدام هم از خود آثاري به ياد ماندني :به جا گذاشت. يادداشت شبح را باهم بخوانيم:

شاملو فقط شاعر نبود روزنامه‌نگار برجسته‌يی هم بود. او چند مجله‌ی معتبر ادبی اجتماعی را سردبيری کرد که آخرين‌اش کتاب جمعه تيری بود به قلب ارتجاع. شاملو فرهنگ نويس برجسته‌ی بود. ۵ ميليون فيش کتاب جمعه را گرد آورد که کاري نستوه و بی‌نظير است. شاملو مترجم برجسته‌يی هم بود او جهان شعر را و شعر جهان را به روی ما گشود... از همه‌ي اين‌ها مهم‌تر اين که شاملو انسان بزرگی بود و هميشه از انسان نوشت و آزادی

Thursday, September 04, 2003


اطلاعيه سازمان عفو بين الملل در رابطه با قتل عام زندانيان سياسي ( در سال 67(


عفو بين الملل به شدت نگران موج جديد اعدام ها در ايران در ماههاي اخير مي باشد. از قرار اين شديدترين موج اعدام پس از اعدامهاي دهه هشتاد است كه در آن بسياري از زندانيان حتي بدون محاكمه اعدام شده اند..

در عين حال گفته ميشود كه تعدادي از مقامات بلندپايه قضايي اعلام كرده اند كه بايد با گروههاي مخالف با شدت برخورد شود و حتي برخي پيشنهاد كرده اند كه مخالفان بايد بدون استثنا همگي اعدام شوند.

در ماههاي پس از اين تصميم تا اواخر اكتبر ملاقاتها ي خانواده ها ممنوع شد و خبر گرفتن از زندانيان تقريبا غير ممكن گرديد. در همان زمان شايعاتي مبني بر قتل عام محفيانه زندانيان به گوش رسيد. وقتي ملاقاتها دوباره برقرار شد فقط به بعضي حانواده ها اجازه ملاقات بستگان زندانيشان داده شد. بعضي ديگر خبر اعدام بستگانشان و محل دفن جسد داده شد. . به برخي حانواده ها يا هيچ اطلاعاتي داده نشد يا اطلاعات داده شده بسيار متناقض بود.

اين خانواده ها اقدام به فرستادن دارو يا پول به بستگان زنداني شان كردند به اين اميد كه بتوانند در قبال دريافت آن رسيدي از زندانيشان بگيرند ويا اقدام به ملاقات با مقامات دولتي يا مذهبي و قضايي كردند و از آنها خواستار اطلاعات در باره بستگانشان شدند. بسياري از حانواده ها بيرون زندانها به اميد خبر گيري صف كشيدند و يا در قبرستانها گرد هم آمدند. بعضي ها با دستانشان اجسادي را كه در قبرهاي نه چندان گود دفن شده بود بيرون كشيدند تا بتوانند بستگان خود را پيدا كنند.
. حانواده هاي زندانيان خبر از قبرهاي دسته جمعي دادند كه در آنها اجساد با كفن با لياس عادي انداخته شده بودند.
به دليل كم عمق بودن گودال ها بوي اجساد پخش شده بود. به بعضي حانواده ها هشدار داده شده بود كه نبايد براي بستگان اعدام شده شان مراسم علني بگيرند.


همسر يكي از زندانيان كه سه سال زنداني بود به عفو بين الملل گفت كه هنگامي كه براي ملاقات شوهرش به اوين ميرود به او ميگويندكه شوهرش به سلول جديدي منتقل شده است و فعلا امكان ملاقات ندارد. اما خانواده هاي زندانيان ديگر كه در مقابل زندان جمع شده بودند به او گفتند كه به احتمال زياد شوهرش اعدام شده است. پس از رفت و آمدهاي بسيار بين قبرستان و زندان اوين بالاخره در قبرستان به او گفته شد كه شوهرش اعدام شده است اما از گفتن محل دفن به او خودداري كردند. او با اطلاعاتي كه از ديگر خانواده هاي عزادار گرفت گروهي از قبرهاي تازه كنده شده را كه كم عمق هم بودند پيدا كرد. اما هيجكدام نام و نشاني نداشتند. او يكي را كه به اندازه بدن همسرش بود پيدا كرد و با دستانش شروع به كندن قبر كرد. . وقتي صورت جسد را كه با خون پوشيده شده بود پاك كرد متوجه شد كه جسد متعلق به شوهر او نيست بلكه به مرد بسيار جوان تري تعلق دارد. او چشمان جسد را بست و دوباره رويش را با خاك پوشاند. چند روز بعد محل دفن جسد شوهرش را پيدا كرد.
.
عفو بين الملل تا كنون نام بيش از سيصد زنداني را كه در هفته ها و ماههاي اخير اعدام شدهاند دريافت كرده است و بيم آن رادارد كه تعداد واقعي اعدام شدگان سر به هزاران بزند. بسياري از اعدام شدگان هواداران يااعضاي گروههاي مختلف بوده اند. بين اعدام شدگان دانش آموزان سابق كه حتي هنگام دستگيري هنوز به مدرسه ميرفته اند ..متخصصين مانند پزشكان... معلمين و كارگران بوده اند. بسياري از قربانيان زن بوده اند و در برخي موارد چندين نفر از اعضاي يك خانواده اعدام شده اند. اعدام ها تعداد نامعلومي از كساني را در بر مييگيرد كه به دليل عقيده شان در زندان بوده اند.

بسياري از قربانيان سالها در زندان به سر برده و شكنجه شده بودند. بعضي ها در زمان شاه نيز زنداني بودند. برخي سالها بدون محاكمه نگاه داشته شده بودند . بعضي ها نيز صرفا به دليل پخش اعلاميه يا اختلال آرامش به ماهها زندان تا حبس ابد محكوم شده بودند و دوران زندان خود را ميگذراندند.
..
عفو بين الملل اطلاع يافته استكه در موارد بسياري زندانيان سابق دستگير شده و بطور دسته جمعي اعدام شده اند. در حيلي موارد معلوم نيست كه آيا قبل از اين اعدام ها هيچگونه محاكمه مجددي صورت گرفته است يا نه.

اوايل بسياري از مقامات اعدام ها را تكذيب كردند. در اوايل ماه دسامبر اعدام ها طبق بيانيه اي كه از طرف رييس جمهور خامنه اي در راديو پخش شد تا ييد گرديد. رييس جمهور گفت:

؛ آيا فكر ميكنيد بايد به آنها كه از درون زندانها با منافقاني كه به كشور اسلامي ما حمله كردند ارتباط دارند رحم كنيم؟ اگر چنين ارتباطي مسجل شد بايد با آنها چه بكنيم؟ آنها محكوم به مرگ هستند و ما آنها رااعدام خواهيم كرد؛.



بين آحر جولاي و آخر دسامبر حداقل 1200 زنداني اعدام شده اند. رقم واقعي به مراتب بيشتر است. حتي حالا دوسال پس از حادثه ( سال 1990) هنوز مشخص نيست كه چندنفر در طول 6 ماه قتل عام از جولاي 1988 تا ژانويه 1989 قرباني شده اند. عفو بين الملل نام 2000 نفر را تا به حال ثبت كرده است.







ایران میگرید برای بم! برای پیکرخونینش!
دریا هنرمند-سایت ایران لیبرتی


میدانم. اکنون نه وقت شعار دادن است و نه وقت سخن گویی. اما چه میشود کرد که بغض ها متراکم شده و اشک ها راهی میجوید که فریاد شود. زلزله ای دیگر رخ داده . فاجعه ای که ابعاد آن هنوز نامشخص است. چهره پسرکی خردسال برصفحه تلویزیون نقش میبندد. بر تخت بیمارستان. میگوید پدر و مادرش مرده اند.خواهرش نیز و اکنون دیگر تنهاست.شب رئیس جمهور خاتمی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود. نطقی ادبی از روی نوشته ادا میکند و میگوید که کارشناسان!! او را از رفتن به منطقه مصیبت دیده منع کرده اند.از هاشمی بهرمانی- همانی که ایران را با فرزندان پنیرفروشش!!! غارت کرده همو که خود نام رفسنجان را یدک میکشد- خبری نیست. مردم مصیبت دیده بر صفحه تلویزیون میگویند از شب قبل بم میلرزیده است ولی مقامات!!! اهمیتی نداده اند. آن یک دیگر-رهبر یک دست- در جمع پایوران حقیرش باز از استکبار جهانی و اسرائیل غاصب میگوید. باز میگوید که در مراسم حج برائت از مشرکین فراموش نشود. ومن میاندیشم تا کی مردم ایران باید هزینه مزخرفات این لعبتکان را بپردازند. خبرها نشان از غافلگیری و بی برنامگی همیشگی دست اندرکاران دارد.گاه گداری در فیلم های خبریسانسور نشده مردم از کندی عملیات امداد و ناکارآمدی آن ناله میکنند. مردم سراسر ایران به جوش آمده اند و هر چه در توان دارند به مراکز مشخص شده میرسانند امادولتیها نتوانسته اند هنوز سامان و نظمی به عملیات امداد بدهند...


ضد و نقیض گویی نیز کمابیش ادامه دارد.هر لحظه آمارهای متفاوتی از کشته و مجروحان اعلام میشود.سخن از متلاشی شدن اجساد مانده در زیر آوار از بعد از ظهر یک شنبه است.برخی بی اعتماد به مراکز حکومتی خود دست اندرکار جمع آوری کمک های مردمی برای رساندن آن به آسیب دیدگان شده اند.ربع قرن از استقرار این حاکمیت گذشته. و باز در آزمونی دیگر میتوان دریافت که ادامه حتی لحظه ای از بقای این نظام چه بدبختیهای دیگری به بار خواهد آورد. می دانم . زلزله حادثه ای است طبیعی و اجتناب ناپذیر.اماوسعت خرابیهاو خسارات و تلفات جانی و مالی آن هرگز اینگونه نیست.هلال احمر فقط یک هلی کوپتر برای امدادرسانی در اختیار دارد. اما اتومبیلهای دوو خودروسازی کرمان –از یادگارهای سردار بهرمان- همه جاده های ایران و خیابانهای شهرها را زیر پا گذاشته اند. مردم بم این را خوب میدانند. میدانند سردار بهرمان باسوء استفاده از ارگ ایشان چگونه ارزهای نفتی را غارت کرده است. و امروز حتی نامی از هم استانی های خویش نمی آورد. نمی دانم چه بگویم که شعار نشود. بغض سنگین است. بسیار سنگین . رودبار منجیل بوئین زهرا آوج قزوین اردبیل و اینک بم. هر روز و هر روز فاجعه ای دیگر رخ میدهد و انسانها – همانها که برای حقوق آنها جایزه نیز میدهند – به خاک میافتند . جمهوری اسلامی میلیاردها دلار به رایگان میدهد تا صدای مخالفینش را خاموش کند به هرکشور ریز و درشتی از جیب مردم ایران باج میدهد تا ننگ و نفرت خود را تداوم بخشد ولی خود این مردم –همین مردم مظلوم- هیچ بهره ای از دارائیهای خود ندارند. چقدر نفرت انگیز است این نظام . نظامی فاسد ناکارآمد و به غایت نالایق. فاجعه بم آیا واقعیت وجودی این موجود نفرت انگیز را نشان نمیدهد؟. چه بگویم که بغض امان نمیدهد. خود بهتر میدانید.!
جمهوری مرگ


عکس از بی بی سی

امروز ساعت 5:30 صبح زلزله ای با قدرت 6.3 ریشتر استان کرمان را لرزاند. . میگویند تعداد کشته شدگان بین ده هزار تا بیست هزار نفر تحمین زده شده است. هر دو بیمارستان شهر و حدود شصت درصد خانه های مسکونی شهر بم تخریب شده اند. ارگ تاریخی بم نیز در زلزله از بین رفته است
به این صفحه بروید و ببینید زلزله ای با این قدرت در یک کشور متمدن چقدر خسارت به بار می آورد.سه روز پیش زلزله ای با شدت 6.5 ریشتر ایالت کالیفرنیا در امریکا را لرزاند. دو نفر کشته شدند و جهل ساحتمان تخریب شد.

دولت ایران باید حساب پس بدهد که چرا پولهای کشوری که روی منابع نفت و گاز نشسته باید به جای آبادانی کشور صرف سرکوب و کشتار بشود؟ در این بیست و پنج سال به جز اختراع شیوه های بیمارگونه کشتار و شکنجه و اعدام در ملا عام و قتل عام چه کار دیگری از دستشان بر آمده غیر از چپاول اموال مردم؟

ایران کشور زلزله خیزی است.دولت باید برای شهروندانش کاری کند. . بیشتر این خسارات جانی و مالی با ساختمان سازی مناسب قابل پیشگیری است. یک زلزله با همین شدت یا بیشتز در جایی مثل ژاپن هیچ خسارت جانی به بار نمی آورد.
نیروگاه اتمی پیشکشتان. شما یک ساختمان مناسب درست کنید که با زلزله 6 .5 ریشتری خراب نشود.
حالا فردا آقایان این زلزله را هم یا گرد استکبار جهانی می اندازند یا میگذارند به حساب خمس و زکات ندادن مردم.

باید مراقب بود که این وسط کمک های جهانی سر از بازار سیاه و ارد کنندگان مظلوم پنیر و لبنیات!!! در نیاورد.به این دولت اعتمادی نیست. باید هر کس هر طور میتواند از طریق گروههای مستقل به زلزله زدگان کمک کند و گرنه اینها از یک قران هم نمیگذرند.
*******
گزارش ها از وضعیت امدادرسانی

رادبو فردا-جمعه 5 دی ماه
در کوچه پس کوچه هاي شهر بم که قدم مي زديم و از صبح با بچه هاي خبرنگار آن جا بوديم، شاهد بوديم که اجساد زيادي در گوشه هاي شهر مانده بودند و مادراني بودند که سر فرزندانشان روي پاهايشان بود و مي گريستند. به اندازه اي عظمت اين ويراني بالا بود که ديگر اشک از چشمان مادري بيرون نمي آمد. کار گروه هاي امداد با توجه به وسعت منطقه خوب بوده است، اما وارد عمل شدن نيروهاي مردمي و اقوام و خويشان مردم حادثه ديده باعث شده بود که ترافيک شديدي در محور بم – کرمان و بم – جيرفت به وجود بيايد که در صدد بودند کساني که دچار حادثه شده اند، به بيمارستان ها انتقال بدهند. بيمارستان هاي کرمان بيشتر از حد ظرفيتشان مي توان گفت که بيمار الان در حال مداوا دارند. در شهرستان بم با توجه به برودت هوا و سرماي بالا، مردم از وضع خيلي وحشتناکي رنج مي برند. با توجه به اين که آن ها از زير آوارها بيرون آمده اند، ديگر توان انجام کاري ندارند. ما شاهد بوديم که از صبح تا شب صداي عده اي زير آوار شنيده مي شد، اما متاسفانه به علت نبود امکانات و نبود ابزار لازم، نمي توانستيم به دادشان برسيم و گاها جان مي دادند

فاجعه به روایت تصویر:



جنگ خبر
زاگرس
دیدگاه(اخبار و تصویر(




دست جمهوری اسلامی و دهان شورای حکومتی عراق

آیت الله عبدالعزیز حکیم رییس شورای حکومتی عراق که در ضمن رییس سپاه بدر هم هست ( حالا کی این آقا را کرده رییس شورای حکومتی عراق حرف دیگری است!)
برای ادای قرضهایش به جمهوری اسلامی تصمیم به اخراج و استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق را دارد. . استرداد 3800 تا 5000 تن از سرسخت ترین مخالفان جمهوری اسلامی به رژیمی که همین دو روز پیش برای هفدهمین بار برای نقض حقوق بشر در سازمان ملل محکوم شد یعنی صدور حکم مرگ برای همه آنها.

قتل عام سال 67 به طورپنهانی انجام شد.باید از پیش آمدن یک قتل عام دیگر جلوگیری کنیم. صرف نظر از مخالفت با موافقت با مواضع سازمان مجاهدین باید با برگرداندن آنها و هر مخالف و پناهنده دیگری به ایران مخالفت کنیم. .
مسئولیت جان تک تک این انسانها به عهده ارتش امریکا و صلیب سرخ جهانی است.
برگرداندن مخالفان به ایران مغایر تمام کنوانسیونهای بین المللی است.

.بسیاری از ایرانیان در شهرهای مختلف دست به تحصن و اعتراض زده اند.
برای اعتراض میتوانید این نامه را امضا کنید

و یا مستقلا با صلیب سرخ جهانی و دولت امریکا تماس بگیرید.
( آدرس ها ی ضروری را میتوانید در اینجا پیدا کنید)

************
هشدار براي جلوگيري از يك جنايت بزرگ ضدبشري


شوراي حكومتي عراق اعلام كرده است مجاهدين تا آخر سال جاري ميلادي بايستي عراق را ترك كنند.

براي روشن شدن ماهيت ضدانساني اين تصميم نياز به زماني طولاني نبود.
مقامات رژيم آخوندي با اشتياق كامل به صحنه آمده و بالصراحه اعتراف كردند كه اين تصميم پيرو مذاكرات آنها با شوراي حكومتي گرفته شده است. هم چنين رئيس جمهور آبروباختهٌ ارتجاع كه همگان از مدح و ستايشهايش از دژخيماني چون لاجوردي آگاهند اين تصميم را «كاري مثبت» ارزيابي كرده و خواهان استرداد و محاكمهٌ مجاهدين شده است.

همين اعترافات كافي است تا ماهيت ارتجاعي و ضدبشري و اهداف نهايي توطئه را برملا كند.

مردم ايران و مقاومت عادلانهٌ آنان هيچ دشمني به جز ارتجاع مذهبي حاكم بر ميهن براي خود نمي شناسند. از اين رو تصميم استرداد يا اخراج مجاهدين و رزمندگان آزادي توطئه اي است براي يك قتل عام گسترده و جنايتي تاريخي توسط رژيمي كه «كشتن» را «رحمت» مي داند و تعزير و تقتيل و سنگسار سياست عمل شده ساليان حاكميتش مي باشد.

اين تصميم همچنين برخلاف تمام قوانين شناخته شدهٌ بين المللي در مورد پناهندگان است و فاقد هر گونه اعتبار حقوقي, قانوني و حتي انساني است و بي ترديد به يك فاجعه منجر خواهد شد.

از اين رو ما هنرمندان و نويسندگان و شاعران مردم ايران همهٌ وجدانهاي آگاه بشري را به ياري مي طلبيم تا مانع تحقق جنايتي هولناك و ضدبشري شوند.

ما هشدار مي دهيم كه سلاخي مجاهدين اولين گام براي سركوب جنبش آزاديخواهانهٌ مردم ايران است و اين توطئه به مجاهدين خاتمه نمي يابد.

ما هشدار مي دهيم كه حمايت از مجاهدين, جدا از هرگونه اختلاف عقيدتي و سياسي, در اين شرايط حساس وظيفهٌ همهٌ انسانهاي آگاه و انديشه ورزي است كه آزادي را در نفي حاكميت ارتجاع مذهبي يافته اند.

ما يقين داريم كه بعد از مجاهدين هيچ كس از «گندم ري» نخواهد خورد. و رضايت و سكوت در برابر دسايس ارتجاع مذهبي, از چشم تاريخ و مردم ايران مخفي نخواهد ماند.

ما اعلام مي كنيم از آنجا كه عراق كشوري تحت اشغال مي باشد دولت آمريكا طبق معاهدات بين المللي مسئول رسيدگي به اين تصميمات غير قانوني است بنابراين ما از مقامات رسمي آمريكا مي خواهيم تا با قاطعيت و صراحت اين قبيل اقدامات جنايتكارانه را محكوم كرده و اين گونه تصميمهاي غيرقانوني را لغو نمايند.



اسامي امضا كنندگان به ترتيب حروف الفبا:

آساطوريان آندرانيك : آهنگساز
آرام امير : خواننده
اولياء رضا: مجسمه ساز
اسديان حميد(كاظم مصطفوي): شاعر و نويسنده
باستاني سير شاهپور: آهنگساز
پيمان جمشيد: شاعر و نويسنده
فرشيد حسين(پويا) : فيلمساز
كريمي رحمان: شاعر و نويسنده
قدرخواه منصور: فيلمساز
سخايي منوچهر: خواننده
شمس محمد: آهنگساز و موسيقيدان
طاهرزاده حميد: خواننده و استاد موسيقي
همت آبادي ناهيد: خواننده اپرا
عاليوندي بهرام: نقاش
نصيري حميد (ح. اختر) : شاعر و روزنامه نگار
خانم مرضيه : خواننده
معصومي علي: محقق تاريخ و نويسنده
مقدم علي : فيلمساز
هزارخاني : نويسنده و مترجم
هشترودي فريبا: نويسنده و روزنامه نگار
يغمايي اسماعيل وفا: شاعر و نويسنده




تحریم انتخابات!



طرح از محمد حسیبی-سایت دیدگاه

از اینترنت در باره انتخابات:


بعد از نوزده بار می گويم، نه!
( از سایت اخبار روز-يـعقوب سهرابی
)


اينجانب نوزده بار رای داده ام، از بابت اين نوزده رای از مردم شريف ايران معذرت می خواهم، زيرا من نوزده بار به نيرنگ به قتل، به تجاوز، به خيانت، به زندان، به شکنجه به سنگسار به شلاق در ملا عام وخصوصا به اعتياد جوانان و به فحشاء و ...و به حکومت اسلامی رای داده ام. به جنگ، به قتلهای زنجيره ای، به قتل سعيدی سيرجانی، به قتل احمد تفضلی به قتل پروانه و داريوش فروهر، قتل پوينده و مختاری و شريف و سامی و دوانی، به قتل زيبا کاظمی و قتلهای سال 1367 و ديگر قتلها، به زندانی شدن احمد باطبی و خوراندن کثافت به او، به حبس ناصر زرافشان، اکبر گنجی، عباس عبدی ، پیر مرد 75 ساله سيامک پورزند، عزت الله سحابی، ايرج جمشيدی، به قتل و قلع و قمع دانشجويان و... رای داده ام. ولی اينبار با رای ندادن بر عليه همه اينها رای خواهم داد و در انتخابات شرکت نخواهم کرد.

ادامه مقاله را در اینجا بخوانید
***************
کوروش عرفانی- از سایت دیدگاه

با نزدیک شدن زمان انتحابات هفتمین مجلس شورای اسلامی در ایران و خارج از کشور ضجبت از مشروعیت نظام است. برخی این گونه عنوان میکنند که در صورت عدم شرکت مردم و و سیع تر شدن دامنه ی تحریم انتخابات موضوع عدم مشروعیت نظام مطرح خواهد شد. این عده که از جمله اصلاح طلبان در داخل از کشور و هواداران آنها در خارج از کشور را در بر میگیرد این مبحث را یک پیش فرض مظرح می کنند و آن اینکه رژیم جمهوری اسلامی در حال حاضر از مشروعیت برخوردار است و در صورت عدم شرکت گسترده مردم در انتحابات آتی این مشروعیت زیر سوال خواهد رفت. آیا براستی چنین است؟
ادامه مقاله را در اینجا بخوانید.

************

منصور امان- سایت ایران نبرد
"پروژه ی اصلاحلات"، درتمام خطوطی که به حرکت درآمده بود با شکست روبرو گردیده و به صورت انکارناپذیری زمین گیرشده است. یک واقعیت که تبلیغ دوباره ی آن با همان دورنمایه و اهداف را غیرممکن می کند.

در مرتبه ی دوم، باند ولایت برای جارو کردن رقیبان "دوم خردادی" خود، چنان اشکال سیاسی، تشکیلاتی و اداری صریحی را به خدمت گرفته است که از یک سو جای هیچگونه سوء تفاهمی را پیرامون مقاصد خود به جای نمی گذارد و ازسوی دیگر کلیه روزنه های نمایشی و تحمل شده ی پروسه ی نمایش انتخاباتی را مسدود کرده است.

سومین ویژگی را برآمد اجتماعی این فاکتورها و درک شکل گرفته از آن در این پهنه تشکیل می دهد. این یافته، درهیچ چیز کمتر ازاراده ی گسترش یافته و ژرفش گرفته همگانی برای برکنار ماندن از جدال خانگی حکومت و جستجوی راه هایی در خارج از حصار تنگ و گنجایش ثابت آن، نمود نمی یاید.

بیاینه اعلام همدستی و مشارکت "نهضت آزادی" با "نظام"، در چنین شرایطی از بار خود- شناساننده و ناگزیرافشاگرانه ای برخوردار می گردد. اجباراتی که آقای یزدی و دوستان با آن روبرو هستند، فهم پذیراست. آنان درهمان حال که می بایست توسط مرزبندی با شرایطی که تحت آن به معامله ی انتخابات تن داده اند برجایگاه خود به عنوان "اپوزوسیون قانونی" تاکید کنند، ناچارند دلایل قانع کننده ای نیز برای قابل درک کردن سیاست حرکت درهمین چارچوب و پذیرش تحمیلات آن نیز ارایه دهند.

هیچگاه فاصله بین مطالبات و نیازهای جامعه و حکومت، بدین اندازه بزرگ نبوده است. واین برای "نهضت آزادی" که به نشستن بین این دو صندلی خوگرفته و خود راهمواره دراین جایگاه آسوده و ایمن احساس کرده است، توجیه شرکت در انتخابات را ساده نمی کند.

ادامه مقاله را در اینجا بخوانید






دوستان عزیز
از اینکه نتوانستم مرتب این صفحه را به روز کنم ازتان پوزش می خواهم. حساب پوزش ها هم فعلا از دستم دررفته.به بزرگی خودتان ببخشید!
فعلا دو مطلب زیر را از سایت هادی خرسندی عزیز داشته باشید تا بعد.
در ضمن مسئولیت نوشته های بی تربیتی به عهده خود هادی خرسندی است!

*************

رئيس جمهور آمريکائي عراق! خبر را اينطوري داد:

WE GOT HIM

گرفتيمش!

وي گات هيم

وي گات هيم .... گرفتيم - وي گات هيم و وي گات هيم..... گرفتيم و گرفتيم ...

وي گات هيم و وي گات هيم و وي گات هيم ..- ....ما صدام پدرسگ را گرفتيم

نبود اصلاً مقاوم - به دام افتاده سالم

خودش را کرد تسليم - بنابر اين وي گات هيم

وي گات هيم مثل يک موش - به نام نامي بوش

عجب ديکتاتوري بود - چه مرد قلدري بود

نه در قصر و نه در کاخ - کشيديمش ز سوراخ

به تن آن پالتو و شاپو نبودش - کثافت بود و رخت نو نبودش

چو بيرون آمد از سوراخ شاشيد – به ما هم شاش او يکخرده پاشيد

وي گات هيم آي وي گات هيم

وي وي وي وي ... وي گات هيم - ما ما ما.... ما گرفتيم

براي اينکه ما بدجوري مائيم - بلائيم
فدائي هاي جرج بوش - قشون هاي سيائيم

به همراه مسلمانان سني - شب هر جمعه مشغول دعائيم
به همراه مسلمانان شيعه - زيارتنامه خوان کربلائيم

وي گات هيم و وي گات هيم - زديم بي سيم و با سيم
خبر داديم دنيا را سراسر - هي ير ايز فتخ خيبر
گرفتيم دزد بغداد – همان صدام جلاد

وي گات هيم – گرفتيم

جنايتکار بود و رذل و قاتل - نميبايس بديمش بمب خردل

بهش گفتيم دو تا بنداز حلبچه - سه چارتا زد به مرد و زن به بچه

کسي که اينچنين خوار و حقيره - کلاهک هم نميبايست بگيره

بهش گفتيم که با ايران بجنگه - نگفتيم که همه کاراش قشنگه

ولي کم جنبه بود و بي لياقت – کمک ها را نميآورد طاقت

بنابر اين به جرم اون جنايات – و سؤءِ استفاده از عنايات

بايد برداشت او را از سر راه – چه بهتر که نديم تحويل دادگاه!

ورگرنه اون مزخرف ميگه بسيار – خيالش ميکنه افشاي اسرار

ز يک سوراخش آورديم اگر در – فرويش ميکنيم سوراخ ديگر

همونجوري که وي گات هيم کرديم – يه وقت ديدي که وي شات هيم کرديم

وي گات هيم آي وي گات هيم آي وي گات هيم
يه روزي هم مي بيني وي وفات هيم .....

يه وقت مي بيني اين صدام بدبخت
سرش خورده به جسمي واقعاً سخت

وگر ديديم حالش را نداريم
از ايران کارشناس اش را ميآريم

*************

استبراء
فکسی رسیده که عیناً نقل میشود. (همین یکی نقل میشود لطفاً دیگر کسی فکس نفرستد.)

"جناب آقای فلان" (البته ایشان "خرسندی" نوشته که بابت شکسته نفسی به "فلان" تبدیل شد)
" با سلام، بی ادبی است، جسارتاً یکی از مسائل توضیح المسائل امام راحل را برای یک
نتیجه گیری کاملاً غیر سیاسی نقل میکنم:

مسأله 73 از احکام طهارت ... ببخشید. توضیح المسائل مال آیت الله خوئی است. الان متوجه شدم.
معمولاً چندان فرقی هم نمیکند مگر نمرهَ مسأله. به هرحال مال امام راحل دم دستم نیست؛ آقای خوئی
در باب " استبراء " فرماید:

<< استبرا عمل مستحبی است که مردها بعد از بیرون آمدن بول انجام میدهند، برای آنکه یقین کنند بول
در مجری نمانده است. و آن دارای اقسامیست و بهترین آنها اینست که بعد از قطع شدن بول، اگر مخرج
غائط نجس شده، اول آنرا تطهیر کنند، بعد سه دفعه با انگشت میانهَ دست چپ از مخرج غائط تا بیخ آلت
بکشند و بعد شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه گاه بکشند
( دفعهَ سوم کنده نشود خوب است! ) و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند."

آقای فلان! ( همان توضیح قبلی ) من به مسائل سیاسی و پارلمانی کار ندارم، اما از شما میپرسم آیا
نمایندگان مسلمان و مؤمن مجلس شورای اسلامی در آبریزگاه مجلس این عملیات حساس را انجام نمیدهند؟
و اگر میدهند(حالا هر چندتایشان) آنوقت چند نفرشان بعد از مراسم استبراء ، دست خود را با آبگرم و صابون میشویند؟
سؤال من این است : آیا دست این نمایندگان بوسیدن دارد؟






پدر رضایی ها در گذشت.



خلیل رضایی پدر رضایی های شهید شنبه صبح در بیمارستانی در پاریس به دلیل حمله قلبی در گذشت.. . شش فرزند او مهدی..احمد ..رضا ..مهین .. آذر و صدیقه و دو دامادش علی زرکش و موسی خیابانی در مبارزه با شاه و ملاها به شهادت رسیدند.
خود و خانواده اش هم از آزار مامورین ساواک و سربازان گمنام و با نام امام زمان مصون نبودند . بارها به زندان برده شدند و اموالشان مصادره شد. در جریان حمله پلیس فرانسه به خانه های مجاهدین هم از ضرب و شتم پلیس فرانسه در امان نماند.

کاش زنده می ماندو طلوع آزادی را در ایران می دید.
یادش گرامی باد.




شانزدهم آذر ماه گرامی باد


(عکس از سایت جبهه همبستگی)

**ما بی شمارانیم

(به دانشجويان و جوانان سلحشور ايران)


بيهوده مي گيريد
بيهوده مي بنديد ، مي كوبيد ، مي سوزيد

بيهوده خون زنده ما را
له له زنان چون تازيان بر دشنه هاي هار
در هر گذر با كينه مي بوئيد

ما بيشمارانيم


هر صبحگاهان با سرود شاد گنجشگان كه ميخوانند
در كوچه ها بر شاخه هاي در هم و سبز سپيداران
چونان نسيم صبح مي پيچيم در هر كوي
با كوله اي از عشق و آزادي
در هر سرا بر شيشه هاي بسته مي كوبيم
از ديدگان خفتگان با آيه هاي نور مي روبيم
خواب سياه و تيره ي دوشين

باری

نشان خانه هامان را اگر جوئيد
با دشته هاي هارتان در مشت

با قاه قاه خنده هاي سربي رگبار تان بر پشت
از ما نشان گيريد
در ني ني چشمان هر محروم
بر خشت هر ديوار
در گام هاي رهگذر هايي كه ره پويند

در زير بار فقر و استثمار
در شهر ها و روستا هائي كه مجروح از سل واندوه بيماريست
در هر رگي كو بستر خون زلال پاك بيداريست
از مانشان گيريد


ديوارهاي قلعه هاتان گر چه از پولاد
از سنگ هاي وحشي و خاراي استبداد
در انفجار حجم عزم خلق مي تركند

زنجيرهاتان گر چه از آهن
بر كوهوار پيكر بي مرگ آزادي
مي پوسند
مي ريزند
امروز اگر در هر گذر
در دستهامان دفتر صد پاره و خونين آزادي به فريادست

در گوش هامان آيه هاي رعد مي غرد
كاين دستها فردا
در رزمگاه خلق و ضد خلق
ميعاد گاه حجم آهن ، سخت پولادست

در مقدم روح شگفت و زنده تاريخ
شيپورهاي فتح دنياي نوين مغرور ؤ پرشور
بر بام هاي خفته در آوار شبگيران
از ژرفتاي سهمگين اين شب ديجور مي غرند
بيهود مي گيريد
بيهوده مي بنديد ، مي كوبيد ، مي سوزيد

ما بيشمارانيم

ما بيشمارانيم

از اسماعیل وفا یغمایی


در باره شانزدهم آذر:شرح شانزدهم آذر 1339 از رهگذر ثانی عزیز ( درو بلاگ شبح(.

جنبش ضد استبدادی دانشجویی، تلاشهای باند حیله گر و جناح زور
لیلا جدیدی-ایران نبرد

گزارش تظاهرات -سایت جبهه همبستگی

بعضي از شعارهاي تظاهرات دانشجويان به مناسبت 16 آذر (از ایران نبرد)



- توپ، تانك حراست، ديگر اثر ندارد
- توپ، تانك، بسيجي، ديگر اثر ندارد
- خلخالي، مرگت مبارك باد
- هاشمي،هاشمي ايران شيلي نمي‌شه
سيماي لاريجاني، خاموش بايد گردد
- من اگر برخيزم، تو اگر برخيزي، همه بر مي‌خيزند
- رفراندوم، اين است شعار مردم
- مرگ بر استبداد
- مرگ بر ديكتاتوری
- شركت در انتخابات، جنايت، جنايت
- زنداني سياسي آزاد بايد گردد
- خاتمي خاتمي،خجالت خجالت
- خاتمي خاتمي، ننگ به نيرنگ تو
- ديکتاتور حياکن، مملکتو رها کن
- دانشجو بيدار است، از سدعلي بيزار است


(عکس از سایت جبهه همبستگی)







درحواست کمک براي نجات 4 نفر که در بي دادگاه مشهد به سنگسار محکوم شده اند
( از جنگ خبر)

IRAN SOS KOMITEE
Amerlinghaus
Stiftgasse Nr.8 1070 Vienna Austria

iran_sos@hotmail.com

iran_sos@yahoo.de

Komiteh_nejat@hotmail.com



فرا خوان
انسانهاى آزاده !
برابر خبر منتشره در روزنامه ( قدس ) مورخه 20. آبانماه . 1382 برابر با 11.11.2003 بحكم شعبه 19 دادگاه عمومى مشهد 4 نفر به سنگسار محكوم گرديده اند. قبلا نيز خبر از صدور حكم سنگسار زنى بنام شهنازاز ايران رسيده بود.
رژيم جنايتكار جمهورى اسلامى در طول حاكميت ننگين خود بجز سركوب ، دستگيرى ، شكنجه ، اعدام، سنگسار، قطع اعضاء بدن ، از حد قه درآوردن چشم ، ترور و جنايات بيشمار ديگر دستاوردى نداشته است. اين رژيم ضد بشرى تنها در سال 1381 اقدام به قتل بيش از 10 انسان از طريق سنگسار نموده بود . اخيرا رژيم حاكم بر ايران تبليغات پوچ زيادى را در زمينه لغو حكم مرگ به شيوه غير انسانى سنگسار مبنی بر لغو اين قانون ضد انسانى به اتحادیه اروپا داده بود. اينگونه احكام غير انسانى از سوى كارگزاران قوه قضائيه رژيم در شرائطى صادر شده است كه آخوند حسن روحانى جهت مذاكرات در پارلمان اروپا حضور دارد . احكام ضد بشرى سنگسار سندى زنده دال بر توخالى بودن اين گونه تبليغات دروغين رژيم تروريستى جمهورى اسلامى ايران است .
ما ضمن محكوم نمودن حكم اعدام به هر شكلش خواهان لغو واقعى قانون ضد انسانى سنگسار در ايران و ديگر كشورها هستيم .
از تمامى افكار ازاده در جهان خواستاريم كه با تمامى نيرو به اعتراض جهانى در جهت رد صدور احكام غير انسانى مرگ بشيوه سنگسار در مورد 5 تن از هموطنان ايرانى ما اقدام و هر آنچه را که در توان دارند به کار گرفته تا رژيم جنايتکار جمهوری اسلا می را به عقب نشينی وادار نمائيم.
کميته نجات sosايران
19/11/2003


تروريست باش تا كامروا باشي...


جناب هادي سليمان پور سفير پيشين ايران ,در آرژانتين با اهن وتلپ به ایران باز گشتند تا با كوله باري از تجربه در خدمت اسلام عزيز باشند
دادگاه انگليسي در آستانه امضاي پروتوكل الحاقي كذايي توسط ايران به لطف الهي در 6000 صفحه مداركي كه دادگاه آرژانتيني برايشان ارسال كرده بود حتي يك خط مدرك بر عليه هادي جان پيدا نكرد.
..هادي جان كه ديگر از شغل شريف سفير بودن خسته شده بودند تصميم داشتند كه در سن چهل و هفت سالگي در رشته جهانگردي فوق ليسانس بگيرند تاهم به اين وسيله از شر نق زدنهاي مادر بچه ها خلاص شوند( كه هي مي گفت؛‌مگه تو چي چيت از اين مرتضوي و كديور و سروش كمتره كه به يكي اش از كانادا بورس ميدن و اون يكي ها رو دعوت ميكنن امريكا و ...؟حتي خاتمي اش فوق ليسانس داره تو نداري بي عرضه!
پولشم كه تو نميدي دولت از جيب مردم ميده..)
و هم كه بتوانند به خدمت براي اسلام عزيز در اروپا ادامه بدهند. تا اگر كسي از بوئنوس آيرس و ميكونوس و اينور و آور از دست سربازان گمنام امام زمان ...جان سالم به در برده باشد شناسايي شود و کار سربازان گمنام نیمه کاره نماند..

وقتي هادي جان بلافاصله پس از حكم دادگاه به ايران برگشت ازش پرسيدند كه پس تحصيلاتتان چي ميشود؟ جوابش اين بود كه ؛ تحصيلاتم تمام شد!؛. حتما پايان نامه اش را داده آقاي جك استراو برايش بنويسد.

جناب سليمان پور گفتند كه اين توطئه اي بوده بر عليه ملت ايران كه ازش سرفراز بيرون آمد.بايد تذكر داد كه هادي جان تو خودت را لطفا قاتي مردم ايران نكن. نجاستتان به اين راحتي پاك شدني نيست. مردم ايران سالهاست با تظاهرات و اعتصابات و صدها هزار شهيد و زنداني حسابشان را از جاني هايي مثل شما جدا كرده اند.

خلاصه مي بينيد كه اوضاع به خوبي و خوشي تمام شد. هادي جان هم ميدانست كه براي تروريسم و آدم كشي مجازاتي نيست و گرنه اينقدر راحت در انگلستان نمي ماند.

امروز در راديو فردا خواندم كه كاظم دارابي يكي از چهار قاتل دستگير شده دادگاه ميكونوس قرار است به زودي آزاد شود. دليلش اين است كه دولت آلمان دارد بين حزب الله لبنان و اسراييل براي آزادي گروگانهاي اسراييلي ميانجيگري ميكند. حالا چه ربطي به كاظم دارابي دارد خودتان حدس بزنيد!

آرژانتين و ميكونوس تنها شاهكارهاي اين دولت نبوده اند. صدها ايراني به جرم مخالف بودن در خارج از كشور ترور شده ا ند. . پشت سر خيلي از اقدامات تروريستي نام ايران پنهان است. فرمان قتل سلمان رشدي خودش يك مدرك جرم بين المللي است. ماجراي سينما ركس آبادان هنوز پشت پرده است. اما كشورهاي به اصطلاح متمدن به ايران كه ميرسند رويشان را برميگردانند و تظاهر به نديدن ميكنند. براي اينكه بوي نفت مجاني از بوي دمكراسي براي يك مشت آدم نامتمدن پاپتي ( به زعم آنها) در خاورميانه برايشان خوش تر است. .

آزادي سليمانپور و دارابي يك دهن كجي بزرگ به مردم ايران است. يعني براي دولتهاي اروپايي اينهمه قتل و كشتار هيچ قباحتي ندارد. انگار كه تعريف آزادي و حقوق بشر در ايران و اروپا با هم فرق دارد. اگر يك بچه فرانسوي يا آلماني حق زندگي دارد يك بچه ايراني هم همن حق را بايد داشته باشد. اگر جوان ايتاليايي و آلماني و انگيسي ميتواند درس بخواند و بدون ترس هر چه ميخواهد بپوشد و بگويد و بخورد و براي آينده كشورش مفيد باشد .اگر ميتواند از دمكراسي وحقوق بشر و حقوق اوليه انساني بهره مند باشد چرا اين حق را از ايرانيان دريغ ميكنيد؟‌چرا اين به اين گرگ ها غذا ميدهيد كه گوشت و پوست مردم ايران را از هم بدرند؟‌شما هم به همان اندازه در جنايتهاي دولت ايران سهيم هستيد .اين دولت روزي خواهد رفت و برای شما غیر از بی آبرویی چیزی نخواهد ماند. . دولت های آینده ایران باید حساب تمام این روزها را از کشورهای حامی این جانیان بپرسند.

بياييد به سفارتهاي انگليس و آلمان در هر جا که هستیم یا میتوانیم با تلفن يا نامه یا فکس یا ایی میل اعتراض كنيم.




آفرین به همت حسن آقا
حسن آقا نامه ای به کمیته صلح نوبل نوشته و در خواست کرده که برای آزادی احمد باطبی و دیگر زندانیان سیاسی به دولت ایران فشار بیاورند.. برای دیدن و امضای نامه اینجا را کلیک کنید

.
احمد باطبي را آزاد كنيد.



هنوز مركب كامپيوترم در باره شاهكارهاي سازمان ملل در ايران خشك نشده بود كه احمد باطبي به جرم ديدار با ليگابو دزديده شد. به اينكه اكنون در چه حالي است و در كجاست اصلا نمي توانم فكر كنم.. .

كاش آقاي ليگابو تشريف مباركشان را به ايران نياورده بودند تا انسان آزاديخواه و دردكشيده اي هم به اين خيال كه علي آباد هم شهري است و سازمان ملل هم واقعا به فكر حقوق بشر است با او ديدار نمي كرد. . .

شرم بر سازمان ملل كه جلوي چشم نماينده حقوق بشرش زنداني سياسي دزديده و شكنجه ميشود. سپاه پاسداران به مجلس نامه مي نويسد و از دستگيري آزاديخواهان دفاع ميكند و پرونده قتل فجيع زهرا كاظمي ماست مالي ميشود . . .

شرم بر سازمان ملل كه براي لاپوشاني پرونده اتمي رژيم دست به هر كاري ميزند و براي يك امضاي الكي چشم بر جنايات اين آدمكشان مي بندد.. حزب الله و جهاد اسلامي تا حالا فقط سلاح اتمي نداشتند كه از اين به بعد به لطف اروپا و سازمان ملل آن را هم پيدا خواهند كرد.
جمهوري اسلامي هم تا بحال فقط به تروريسم و بذل و بخشش اموال مردم وابسته بود حالا براي چانه زدن سلاح اتمي هم پيدا ميكند.

وقتي سفره حضرت عباس باز است و شركت هاي نفتي انگليسي براي چند ده سال آينده كنترل سفره هاي نفتي ايران را در دست دارند ..وقتي آقا زاده ها براي پورسانت هاي كلان كارحانه هاي داخلي را مي بندند و اجناس خارجي را با قيمت ده برابر وارد ميكنند ليگابو و كوفي عنان كه سهل است تا كالين پاول و كانداليزا رايس هم به دستبوسي حضرات خواهند آمد..

مسلما كه بر سر كار آمدن يك دولت دمكراتيك كه منافع ايران را براي مردمش بخواهد نه به نفع امريكاو نه به نفع اروپاست. اما دنيا با چشم پوشي بر جنايات جمهوري اسلامي به دليل دلارهاي نفتي مار در آستين مي پروراند. نتيجه آوانتاژ دادن به يك رژيم با سابقه 25 سال جنايت و قتل عام در ايران و آدمكشي در خارج همين بلبشو و بمب گذاري هاي اينور و آنور دنيا و جنايت هاي بيشمار در داخل ايران است. ربودن احمد باطبي جلو نوك دماغ ليگابو و بيانيه سپاه پاسداران دهن كجي به تمام قوانين بين المللي و حقوق بشر است...

در اين وبلاگ ميتوانيد بيانيه هاي مربوط به احمد باطبي را بخوانيد.
كميته اي براي نجات احمد باطبي تشكيل شده است و توماري تهيه كرده است..امضايتان را دريغ نكنيد.



چند هفته پيش هم مهشيد عزيز توماري براي حمايت از آزادي احمد باطبي و ديگر زندانيان سياسي تهيه كرده بود. اگر هنوز امضا نكرده ايد اينجا را كليك كنيد.




. . زنداني سياسي آزاد بايد گردد. چه خودي و چه غير خودي

رژيم جمهوري اسلامي متخصص پيچاندن و و عوض كردن واژه ها و مفاهيم است. شكنجه گاه اوين ميشود دانشگاه ...امر به معروف و نهي از منكر !!ميشود تيغ زدن به لبهاي زنان و اسيد پاشيدن و شلاق زدن به جرم آرايش يا عقب بودن روسري....خاتمي شياد ميشود دكتر و فيلسوف.....لاجوردي جلاد ميشود حدمتگزار مردم..دانشجو ها ميشوند اوباش ..و الي آخر..

مثل اينكه حالا نوبت رسيده به واژه زنداني سياسي كه قبضه شود. در سالهاي 60 و پس از آن هزاران نوجوان و جوان پيرمردو پيرزن به جرم مخالفت با دولت زنداني و شكنجه شدندو در حيابان ها با جراثقال در گروههاي هشت نفري به دار آويخته شدند. اكثر آنان اعضا يا هواداران گروههايي مثل مجاهدين خلق..چريكهاي فدايي خلق..راه كارگر..پيكار ..حزب رنجبران و حلاصه گروههايي بودند كه با رژيم جمهوري اسلامي هيچ سنحيتي نداشتند و سابقه مبارزاتي بيشترشان به زمان شاه برميگشت..
پس از انقلاب گروههايي مثل مجاهدين انقلاب اسلامي ...حزب جمهوري اسلامي و ..درست شدند كه صد در صد طرفدار جمهوري اسلامي بودند. . كارشان سركوب مخالفان و هماهنگ كردن چماقداران بود. (‌اخلاف و اسلاف جناب الله كرم(


در سال 67 با پروژه خلاص شدن از زندانيان سياسي اكثر زندانيان سياسي اعدام شدند تا بحال نام هزاران نفر توسط گروههاي مختلف جمع آوري شده است و با توجه به آمار زندانها قبل و بعد از قتل عام گمان ميرود كه اين آمار به سي هزار نفر برسد.

پس از روي كار آمدن خاتمي و باز و بسته شدن روزنامه ها و... عده اي مثل جلايي پور كه جلاد روستاي قارنا در كردستان است...سعيد حجاريان كه ازبنيانگذاران وزارت اطلاعات است و اكبر گنجي به بهانه اصلاح طلب بودن زنداني شدند.

نميدانم اكبر گنجي بود يا حجاريان كه نوشته بود كه شب اول كه در سلول انفرادي بوده به ياد جواناني افتاده بوده كه خودش از آنها بازجويي ميكرده است

در اين ميان هنوز جوانان در تظاهرات ضد رژيم به زندان ميافتادند و هنوز هم مي افتند (‌مثل احمد باطبي )
اما بوق تبليغات براي كساني مثل اكبر گنجي و هاشم آقاجري مي دمد. تا جايي كه در اينور و آنور دنيا كانديد جايزه هاي مختلف هم ميشوند .

نتيجه همه اينها اين است كه زندانيان سياسي فعلا در دو دسته ؛خودي ؛ و ؛ غير خودي؛ قرار دارند. وقتي در اخبار مي خوانيم كه گزارشگر ويژه سازمان ملل با خانواده زندانيان سياسي ملاقات كرد ليست زندانيان سياسي اين هاست:

احمد باطبي، هاشم آقاجري، اكبر گنجي، اعظم طالقاني، ساقي باقرنيا، فرزاد حميدي و فخر آور، سرحدي و طبرزدي

من باطبي را جزو خودي ها نميدانم . بعضي ها را هم نمي شناسم. اما ميبينم كه اسم آقاجري و اعظم طالقاني در اين ليست است.

اين هم نظرات ليگابو (‌گزارشگر ويژه)‌به نقل از روزنامه شرق:

آمبيي ليگابو، در ديدار روز گذشته خود با وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، از «تغييرات مترقيانه زيادي كه در سال هاي اخير در ايران روي داده است» ياد كرد. فرستاده ويژه سازمان ملل با اين حال، دغدغه خود را درباره توقيف برخي از مطبوعات و نيز قانون مطبوعات بيان كرد. ليگابو، ديدارش با «احمد مسجدجامعي» را نشانگر تصميم و حسن نيت «تهران» براي همكاري با وي خواند و گفت كه در چند روزي كه در ايران بوده، نهايت همكاري با او شده تا با هر فرد يا سازماني كه مايل است ديدار كند.


در همين حال سه زنداني سياسي در شرف اعدام هستند. رامين شريفي 27 ساله به جرم هواداري از حزب دمكرات كردستان در سقز ..سعيد ماسوري 38 ساله به جرم هواداري از مجاهدين در تهران و غلامحسين كلبي كه اتهامش نامعلوم است و هم اكنون در زندان اوين به سر ميبرد .
حكم قطع دست راست و پاي چپ چهار جوان به نامهاي رضا نظريت 22 ساله (دانشجو) محمد صفوي 22 ساله..مهدي بوپري 23 ساله(كارمند نفت) و حسين اميري 24 ساله ... در شيراز صادر شده است.

جواني به نام پيمان
عارف گفته است كه به دليل تهديدهايي از طرف افراد ناشناس مادرش سكته كرده است و او حاضر نيست با نماينده سازمان ملل ملاقات كند.
در اين ميان جاي خانم ابراهيمي مادر زهرا كاظمي هم خالي است.

آيا خانواده هاي هزاران زنداني سياسي كه در گورهاي دسته جمعي در خاوران دفن شده اند خواهند توانست با ليگابو ملاقات كنند؟ و بگويند حتي همين گورهاي دسته جمعي را دارند از آنها ميگيرند؟ آيا حانواده هاي قربانيان قتل هاي زنجيره اي امكان ملاقات خواهند يافت؟

به تازگي خانه داريوش و پروانه فروهر توسط دولت مصادره شد. براي اينكه آرش و پرستو فروهر فرش و صندلي و وسايل خون آلود را به عنوان اسناد جنايت و شقاوتي كه بر پدر و مادرشان رفت حفظ كرده بودند. آيا گزارشگر ويژه امكان خواهد يافت كه از اين خانه ديدن كند؟

اگر من و شما از اوضاع ايران خبر داريم گزارشگر ويژه هم خبر دارد. اگر واقعا قصد تحقيق در باره حقوق بشر در ايران را دارد بايد از چهارچوبي كه دولت برايش درست كرده است و از بازديد زندانهاي ؛‌نمونه؛ و زندانيان سياسي نمونه؛ ‌پار را فراتر بگذارد و با خانواده اي زندانيان سياسي ؛غير خودي؛ و حتي با مردم كوچه و خيابان ديدار كند تا بفهمد كه زندگي مردم در جهنمي كه جمهوري اسلامي برايشان درست كرده است چيزي كمتر از معجزه نيست.

امروز قرار است در خيابان قائم مقام فراهاني تجمعي براي ملاقات با نماينده ويژه صورت بگيرد. اميدوارم كه نماينده ويژه سرش را از پنجره بيرون كند و كمي هم با مردم عادي و خانواده هاي دردمند حرف بزند. اگر گزارش ليگابو بر حسب ملاقاتهايش با ؛زندانيان سياسي ؛ خودي و نمونه و طبق مصالح نظام و همدستان اروپاييش صورت بگيرد جناب ليگابو خواسته يا ناخواسته دستش را درست اين جانيان گذاشته است...

تك تك زندانيان سياسي درايران بايد آزاد شوند . چه خودي و چه غير خودي. . مجازاتهاي غير انساني مانند اعدام و قطع دست و پا و اعضاي بدن بايد لغو شوند. سالهاست كه رژيم ايران تمام قوانين حقوق بشر را زير پا گذاشته است. كاش سازمان ملل وقت و پول مردم ايران را تلف نكند. اين خواسته ها را پيش روي دولت ايران بگذارد و كوتاه نيايد. بيست و پنج سال نقض وحشيانه حقوق بشر ديگر مذاكره ندارد..




سلامی دوباره...
از تاخیرم معذرت میخواهم. .. این وقفه های گاه و بیگاه برا ی من لازم است. هم کمی به کارهای عقب افتاده می رسم و هم میتوانم کمی از حاشیه (تر) به اوضاع نگاه کنم. می گویند در موسیقی سکوت .
.هم به اندازه نت ها مهم است. شاید برای من هم این وقفه ها به اندازه نوشتن و حرف زدن مهم باشد.. .
.از همه دوستان مهربان و خوبی که در این مدت پیغام گذاشتند متشکرم. اگر بگویم که شماها وبلاگستان را خانه دوم من کرده اید اغراق نکرده ام.

*************
دوباره سانسور در وبلاگستان



وبلاگ مورد نظر شما به علت رعايت نکردن توافقنامه پرشين بلاگ ، مسدود مي باشد.

The requested weblog has been disabled due to a Terms Of Service violation


به تازگی هر سایت مخالف را با آدرس پرشین بلاگ باز کنید دو خط بالا را در آن می بینید.

پروین عزیز نوشته است که پرشین بلاگ وبلاگهای آگاهی دهنده مثل برای دفاع از آزادی..هاون و هبوت را مسدود کرده است. مهشید هم در نظر خواهی شبح عزیز اشاره کرده بودکه وبلاگ "درد دل فرزند اعدام" مسدود شده است.

دلیل این کار پرشین بلاگ را نمیدانم. از همان روز اول هم حسن آقا و فضولک و خیلی های دیگر در باره
.. پرشین بلاگ هشدار دادند. من هم خوش بین نبودم. به نظر من پرشین بلاگ حتی اگر وابسته به دولت هم نباشد چون یک سرور ایرانی است مجبور است طبق قوانین ضد انسانی دولت ایران عمل کندو دست آحر تبدیل شود به سانسورچی حکومت.

به هر حال من به سهم خودم حاضرم برای هر کدام این دوستان که مایل باشند در بلاگ اسپات وبلاگ ونظر خواهی فارسی درست کنم و در اختیارشان بگذارم. اگر دوستان دیگر هم همکاری کنند خیلی زودتر به نتیجه میرسیم. .
هر کدام دوستان که مایل باشند لطفا یا در نظر خواهی پیام بگذارند یا با ایی میل به من اطلاع بدهند.
golku81@yahoo.com

******************

تب شیرین عبادی و جایزه صلح نوبل با همان شتابی که برافروخته شد فرو نشست. هر کس بهترین دوست و بدترین دشمن خودش است و این را شیرین عبادی با مصاحبه ها یش و با کلمات قصاری که در سخنرانی هایش به خوردمردم داد اثبات کرد.شیرین عبادی فرصتی گرانبها را از دست داد. مردم بااستقبالی که در اولین روزها از اوکردندو با گردهم آیی شان در فرودگاه انتظارات خودشان را صریحا بیان کردند اما مثل اینکه شیرین عبادی ترجیح داد حیلی از شعارها را نشنود
. برخی دوستان میگویند از شیرین عبادی انتظار قهرمان بودن نداشته باشیم. آری اما از او انتظارسقوطی اینگونه را هم نداشتیم. راستی اگر شیرین عبادی اصلا اظهار نظر نمیکرد چه میشد؟
بدبختی این است که حالا شیرین عبادی بعنوان برنده جایزه صلح نوبل به مانندواسطه حقوق بشر میان ایران و دنیا قرار گرفته است. گزارشگران حقوق بشر که در ایران هستند با او ملاقات کرده اند. وقتی خبر را خواندم بی اختیار آه از نهادم بر آمد. وای بر زندانیان سیاسی ما....

اما چه جالب است که مردم همانطور که از خاتمی عبور کردند از شیرین عبادی هم عبور کردند.اما عبور از حاتمی شش سال طول کشید و عبور از شیرین عبادی شاید شش هفته یا کمتر.
این نشان میدهد که مردم دنبال اسم و رسم نیستند. عمل می خواهند. هر که کار و عملش در حدمت مردم باشد او را پشتیبانی میکنند. هر کس که فقط بخواهد حرف بزند و هر کس که بخواهد برای این حکومت خونخوار آبرو و زمان بخرد در میان مردم جای خود را از دست میدهد و این بسیار امیدوار کننده است..

اشرف دهقانی در همان اوایل تحلیلی بر جایزه شیرین عبادی نوشت با نام "جایزه صلح نوبل در خدمت تداوم خشونت در ایران. که هنوز در سایت دیدگاه هست و میتوانید در اینجا بخوانید..
**************

پناهجویان بی پناه




عکس ها از سایت ایران -نبرد

سیاست های پناهندگی در اروپا حیلی سخت تر شده است و بسیاری از پناهندگان در حظر اخراج هستند. در بروکسل پناهچویان نوزده روز است که در اعتصاب غذا هستند.
خبر از رادیو فردا به نقل از ایران لیبرتی:

اعتصاب غذاي پناهجويان ايران و تظاهرات چند هزار نفره در بروكسل در حمايت از آنها

در بلژيك دهها پناهجوي ايراني در بروكسل نوزده روز است كه در اعتصاب غذا هستند. اين اعتصاب غذا در اعتراض به عدم رسيدگي به خواستهاي بيش از شش هزار پناهجويي كه در اين كشور در معرض اخراج قرار دارند، صورت گرفته است. امروز در بروكسل تظاهراتي چندين هزار نفره با حضور شماري از چهره هاي سياسي، فرهنگي و حقوقي اين كشور در حمايت از اين اعتصاب غذا برگزار شده كه هم اكنون جريان دارد. آقاي الوندي از سخنگويان اين تظاهرات در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: تظاهرات را كميته دانشجويي مستقر در دانشگاه UMB محل تحصن پناهجويان ايراني برگزار كرده و خواهان ناامن شناساندن ايران، به رسميت شناساندن حقوق پناهندگي براي ايرانيان، توقف هرگونه مذاكره بين دولت بلژيك و ايران براي بازگرداندن پناهجويان و به رسميت شناختن حق زندگي در بلژيك و صدور مجوز كار براي ايرانيان است. ما اعتصاب غذا را تا زماني كه يك برخورد كاملا رسمي صورت نگيرد ادامه ميدهيم.


برای دیدن بقیه عکس ها اینجا را کلیک کنید.

فراخوان کمیته نجات پناهندگان را در اینجا بخوانید. . طبق این فراخوان روز سه شنبده یازده نوامبر تظاهرات دیگری در وبن در برابر سفارت بلژيك برگزار خواهد شد.

به عنوان وبلاگ نویسان بیایید به برگرداندن پناهندگان به ایران اعتراض کنیم..





این پتیشن را امضا کنید.

-----------------
فراخوان مریم رجوی برای تحریم انتخابات و برگزاری رفراندم تحت نظر سازمان ملل در ایران

-------------------------

دوستان گرامی
باز گل کو چند روزی در اینجانخواهد بود. نمیدانم شاید یک هفته شاید هم دوهفته. میدانم که بحث ها تمام نشده اند اما میدانم که راههایمان اگر جداهم باشد هدفمان یکی است.آزادی و زندگی انسانی.
در هفته های گذشته نشان دادیم که میتوانیم بر سر آرمانهایمان با هم متحدباشیم. این همان چیزی است که آدمخوارها را به لرزه در می آورد.مسلما اگر همه مان یک جور فکر کنیم میشویم فتوکپی هم دیگر. مهم این است که بتوانیم متفاوت فکر کنیم اما در برابرحرف حساب سر فرود بیاوریم و بهش فکر کنیم. مهم این است که بتوانیم عنکهایی را که در طول سالها به زور بر چشممان گذاشته اند بیندازیم دور و خودمان از روی واقعیت ها قضاوت کنیم.امیدوارم که بتوانم خودم هم به نصیحت خودم عمل کنم!

اینها را برای این نوشتم که به گمانم حداقل دو محور دیگر هست که مارامتحد میکند. یکی آزادی زندانیان سیاسی ( که به همت مهشید عزیزپتیشنش به راه افتاده) و لغو حکم اعدام ( که امیدوارم به زودی آن هم به راه بیفتد) و دیگری تحریم انتخابات و تقاضای رفراندم تحت نظر سازمان ملل.
تجربه افسانه نورزی اثبات کرد که میتوان یکی شد. امیدوارم این تجربه ادامه پیدا کند.
تا یکی دو هفته دیگر ......




چند خبر:

خبر اول از هاله عزيز به نقل از بي بي سي:

اعدام افسانه نوروزي متوقف شد.

فاطمه راکعی، نماينده مجلس شورای اسلامی از به تعويق افتادن اجرای حکم اعدام افسانه نوروزی خبر داد

اين حبر نشانه موفقيت نسبي افشاگري ها و درخواستهايي است كه توسط ايرانيان مبارز و آزاديخواه در ايران و خارج انجام شد و جامعه وبلاگستان هم سهم خود را در آن دارد. چه خوب كه ساكت ننشستيم. چه خوب كه ديديم اتحاد ما در راستاي آرمان هاي انساني ممكن است.
اما بايد هشيار بود. نه حكم اعدام لغو شده است و نه افسانه آزاد شده است.فقط حكم اعدامي كه افسانه هم زير پايش را انگشت زده به تعويق افتاده است. بايد به فشارها و درخواست ها ادامه داد و گرنه در هياهوهايي كه .
رژيم در به راه انداختنشان استاد است ممكن است افسانه نورزوي فراموش شود و يك روز هم خبر بدهند كه بالاخره اعدام شد.


اين را هم اضافه كنم كه درست در روز ده اكتبر كه روزجهاني مبارزه با اعدام است و در گير و داري كه سر همه به افسانه نوروزي گرم بود يك زن در زندان اوين پس از تحمل هشتاد ضربه شلاق اعدام شد. قبل از او هم يك مرد به نام فرزاد -ج در زندان پارسيلون لرستان پس از تجمل 174 ضربه شلاق اعدام شد.
(خبر به نقل از ايران ليبرتي)

آتش عزيز در وبلاگش در باره مجازات اعدام نوشته و نظر شما را مoالف يا موافق ميخواهد. بياييد اين بار براي لغو مجازات اعدام و لغو تمامي مجازات هاي ضد انساني متحد شويم.


راضيه 27 ساله كه توسط پدر و مادرش به آتش كشيده شده بود پس از 16 روز در بيمارستاني در شيراز جان سپرد.
(
نوشته آتش عزيز را در اين مورد بخوانيد.


از مصاحبه هاي شيرين عبادي:

از مصاحبه شيرين عبادي با نيوزويك:

. در حقيقت بزرگترين ثمره‌ي اين جايزه آن است كه نشان مي‌دهد برخلاف برخي ادعاها، هنوز اين امكان وجود دارد كه مردم در ايران به فعاليت‌هاي خود ادامه دهند و هم چنين زمينه‌ي فعاليت مناسب براي احياي حقوق بشر در اين كشور فراهم شود.

من هنوز معتقدم كه اين امكان وجود دارد كه اصلاحات در ايران انجام شود، اما اين عقيده نيز وجود دارد كه در حال حاضر زمان زيادي به انجام چنين كاري و پياده كردن چنين تفكراتي در عمل مانده باشد. حتي در كشوري مثل ايران كه اقدامات چشم گيري در خصوص انجام اصلاحات به چشم نمي‌خورد، شمار زيادي از مردم كه از انجام اصلاحات حمايت مي‌كنند به طرز چشمگيري در حال افزايش است. اين مساله اين اميدواري را براي من به وجود مي‌آورد كه انجام اصلاحات در نهايت صورت خواهد گرفت.

(متن مصاحبه از سايت ايسنا)
×××××××
(به نقل از سايت جبهه همبستگي)

خبرگزاری آلمان

يکشنبه دوازدهم اکتبر-03

برنده جايزه نوبل خانم شيرين عبادی اروپائيها را فرا خواند که بطور قويتری در باره مشگلات ايران توجه نشان دهند

او گفت که اين کشور توجه بيشتری لاز م دارد . روزنامه تاگس اشپيگل نوشت که این خانم وکيل معتقد است که د ر جنگ قدرت با محافظه کاران ، در پايانش رفرميستها پيش خواهند برد. شيرين عبادی البته گفت که اين طول خواهد کشيد

×××××××
شيرين عبادي در مصاحبه باروزنامه تاگس سايتونگ المان

آزادي عقيده در حال حاضر در ايران وسيع تر از گذشته است

. جمهوری اسلامی هرگز خانواده ها ی فعالين حقوق بشر و يا کسانی که به آنها نزديک بوده اند را مورد حمله قرار نداده است. بغير از اولين سالهای بعد از انقلاب

(متن مصاحبه )


×××××××××
مصاحبه شيرين عبادي با اشپيگل

تمامي رفرمها در ايران بايد بطور صلح جويانه اي به حركت در آورده شود. زمان نفرت حشونت و جنگ گذشته است. اما همچنين زمان سركوب گذشته است. من دولت ايران را فرا ميخوانم كه حقوق بشر را مورد احترام قرار دهد.

اشپيگل: اما بسياري از ايراني ها كه در اين جهت تلاش كردند اكنون در زندان مي باشند.
عبادي : بله و من آرزو دارم كه اينها هر چه زودتر آزاد شوند . من اين مبارزه را بيست سال است كه دارم انجام ميدهم و خودم هم مجكوم شده ام. اما با وجود اين هرگز اميد را از دست نداده ام كه در ايران يك تحول صلح آميز به سوي اصول دمكراسي ايجاد شود.
(متن مصاحبه )

******************************
شما چي؟‌آيا هنوز به اصلاحات اميد داريد؟به گمانم بايد پياممان را روشن تر به حانم شيرين عبادي برسانيم.

اين حكومت در عرض 25 سال گذشته با تمام سردمدارانش از خميني تا رفسنجاني تا خاتمي گرفته امتحانش را پس داده و اثبات كرده كه اصلاح نمي پذيرد.
ما حقمان را ميخواهيم. مي خواهيم زندانيان سياسي آزاد شوند. . احكام غيز انساني لغو شوند و عاملان قتل و كشتار مردم محاكمه شوند و دستشان .از زندگي مردم كوتاه شود. ما يك زندگي معمولي و انساني براي همه مي خواهيم. آرامش حيال. زندگي بدون ترس و و حشت. پنجاه يا صد سال ديگر هم وقت نداريم. . بيست سال ديگر ايران با اين روند آنگولا خواهد شد.

شما كه وكيل پرونده هاي قتل هاي زنجيره اي ..متهمان كوي دانشگاه و ..بوده ايد به خوبي بايد به پوسيدگي اين نظام آگاه باشيد. هيچكدام از آن پرونده ها به نتيجه نرسيده است. كدام اصلاحات؟
حانم شيرين عبادي عزيز. اصلاحات در اين حكومت مرده است و بوي تعفنش همه جا را گرفته است و با گرفتن بيني مان اين بو از بين نخواهد رفت . بايد از دست لاشه راحت شويم.




دوستان عزيز

نامه به كوفي عنان براي نجات جان افسانه نوروزي با ۸۳ امضا امروز ۱۲ اکتبر به کوفي عنان..دفتر سازمان عفو بين الملل در
لندن..کميته حقوق بشر سازمان ملل و کميته رفع تبعيض از زنان در سازمان ملل ارسال شد.
باتشکر از همه دوستان امضا کننده. از کساني هم که به هر دليل امضا نکردند خواهش ميکنم دليلشان را بنويسند
به آدرس:
golku81@yahoo.com
تا در موارد بعدي اگر اشكالي هست برطرف شود..
يك اطلاعيه از مركز فرهنگي زنان- ميتينگ اعتراضي در تهران

ميتينگ اعتراضي "مركز فرهنگي زنان " براي رهايي " افسانه"

در اعتراض به حكم اعدام براي افسانه نوروزي با ما همراه شويد

23 مهر، پارك لاله، ساعت 16.30- 17.30

حكم اعدام افسانه نوروزي در حالي اعلام مي شود كه وي پس از گذشت شش سال همچنان بر ادعاي خود مبني بر دفاع مشروع اصرار دارد. ادعاي او به استناد ماده 61 قانون مجازات اسلامي است كه مي گويد: (( هر كس در مقام دفاع از نفس يا ناموس و يا مال خود يا ديگري و يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز فعلي يا خطر قريب الوقوع, عملي انجام دهد كه جرم باشد در صورت اجماع شرايط زير, قابل تعقيب و مجازات نخواهد بود :

- دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد.
- عمل ارتكابي بيش از حد لازم نباشد.
- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملاً ممكن نباشد و يا مداخله قواي مذكور در رفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود. ))

شش سال پيش (1376) افسانه نوروزي به همراه همسر و فرزندانش ميهمان يكي از دوستانشان در جزيره كيش بودند. هنگامي كه همسر او به دلايل شغلي چند روزي كيش را ترك مي كند افسانه و فرزندانش در منزل ميزبان مي مانند. پس از رفتن او در برخوردي كه ميان ميزبان و افسانه به وجود مي آيد افسانه صاحبخانه را كه قصد تجاوز به او را داشته با ضربات چاقو از پاي در مي آورد.

با توجه به حكم صادر شده و با توجه به پافشاري افسانه مبني بر دفاع مشروع ، ما نيز در مركز فرهنگي زنان ضمن اعتراض به صدور حكم اعدام به اتهام قتل عمد براي افسانه نوروزي خواستار لغو حكم صادره و بازبيني مجدد پرونده در ديوان عالي كشور هستيم و به همين منظور روز چهارشنبه 23 مهر ماه 1382، ساعت 16.30- 17.30 تجمعي در پارك لاله (ضلع جنوبي پارك , در ورودي مشرف به بلوار كشاورز ) برگزار خواهيم كرد.

گفتني است مركز فرهنگي زنان در حال حاضر كوشش هاي لازم را براي دريافت مجوز برگزاري تجمع انجام داده است و به محض دريافت مجوز قطعي هرگونه تغيير در برنامه را متعاقبا اعلام خواهد كرد.

مركز فرهنگي زنان تشكلي است غير دولتي و فعاليت هاي فرهنگي , اجتماعي و پژوهشي خود را در مورد مسائل زنان از سال 1379 آغاز كرده و مجوز فعاليت خود را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت داشته است.

مركز فرهنگي زنان

جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي


(عكس از ياهو)

گرفتن اين جايزه را به خانم عبادي تبريك ميگويم.
خبر را اول در ياهو نيوز ديدم كه نوشته بود يك ايراني جايزه صلح نوبل را گرفته است. راستش اول فكر كردم داده اند به هاشم آقاجري..(‌نميدانم كجا صحبت كانديدا شدنش را شنيده بودم). خبر را كه باز كردم ديدم نوشته شيرين عبادي و يك نفس راحت كشيدم. . اگر قرار بود من جايزه نوبل به كسي بدهم احتمالا به زنان و مردان آزاده اي كه در راه آزادي وطنشان سالهاست دارند مبارزه ميكنند ميدادم نه به كسي كه ميخواهد در چهار چوب همين دولت رفرم كند و به قول مهشيد با لغو مجازات اعدام هم مخالف است. اما اين جوايز معمولا بيشتر جنبه سياسي دارند و تا بحال نديده ام به كساني كه افكار راديكال دارند داده شوند. خوشحالي ام از اين بود كه لااقل خانم عبادي مجيز اين دولت را نگفته است و حتما كه از هاشم آقاجري و پاپ ژان پل دوم و جرج بوش و آريل شارون كانديداي بهتري است.


حوشحالي ام وقتي كه ايشان را بدون روسري در كنفرانس مطبوعاتي ديدم بيشتر شد. نه به دليل اينكه با روسري مخالفم بلكه به اين دليل كه شيرين عبادي .
. . نشان داد كه به زور دارد روسري سرش ميكند.فكر كردم در موقع ورود به ايران ديگر نخواهند توانست اذيتش كند.

به نظر من مهم تر از گرفتن جايزه نوبل اين است که شيرين عبادی با اين جايزه چه خواهد کرد. اين جايزه به سادگی می تواند نمادی شود برای اينکه بگويند در ايران هم دمکراسی است و يا اين جناح از آن جناج بهتر است يعنی اينکه باهاش برای اين رژيم مشروعيت بخرند (‌مثل روی کار آمدن خاتمی)‌يا اينکه شيرين عبادی اين را تبديل کند به پتکی بر سر هر دو جناح و با استفاده از تريبون بين المللی که به دست آورده و با علم به اینکه ديگر به اين راحتی دولت نخواهد توانست سرش را زير آب کند از نقض مستمر و وحشيانه حقوق بشر در ايران پرده بردارد. به گمان من مسئوليت اين بار بر روی دوش شيرين عبادی بسيار
سنگين است و حالا در مرز انتخاب قرار دارد. شايد بدون اين جايزه زندگی اش خيلی راحت تر ميبود.

در احبار ياهو نوشته است كه اسدالله بادامچيان از جناح محافظه كار ايران اين جايزه را محكوم كرده است و آن را كار؛امريكاي جهانخوار؛‌دانسته. و لي جناب ابطحي تبريك گفته و فرموده است كه ؛‌در سايه اين جايزه اميد ميرود كه قوه قضاييه روشهايش را عوض كند.؛(انگار قوه قضاييه ايران مال مريخ است و جناب ابطحي كاملا از اقدامات اين قوه مبراست!!!)
!يعني استفاده از اين جايزه براي ماست مالي تمام جنايات رژيم.

به گمان من بايد ديد كه عوايد اين جايزه نصيب کی ميشود ملت ايران يا دولت ايران و اين را بايد شيرين عبادی با اقدامات و افشاگری هایش مشخص کند.ارزش واقعی اين جايزه آنوقت معلوم خواهد شد و گرنه در قالب همان ارزش مادی و يک فرصت از دست رفته باقی خواهد ماند. بي .
. صبرانه منتظرم كه ببينم كه شيرين عبادي از اين اعتبار جهاني براي لغو حكم اعدام ..آزادي زندانيان سياسي و محاكمه قاتلين فرزندان مردم استفاده كند..




آيا افسانه نوروزی بايد آزاد شود؟

دوستانی ميپرسند که آيا افسانه نوروزی مستحق آزادی است؟ هر چه باشد او هم جان انسانی را گرفته است.. می گويند بانفس مجازات اعدام مخالفند اما افسانه نوروزی را کاملا بی گناه نمی دانند.
. مسلما من و شما از پشت صفحه کامپيوتر هرگز نخواهیم توانست خودمان را به جای افسانه نوروزی قرار دهيم. اینحا دو مسئله مهم است:
1- مسئله اعدام و ديگر احکام ضد انسانی به طور اعم
2- مسئله افسانه نوروزی به طور اخص

مثل اینکه در شماره يک (ضرورت لغو حكم اعدام ) همه با هم موافقيم.

در باره افسانه فقط يک سوال دارم:
آیا ما همه واقعيت را ميدانيم؟

مسلما نه. تا آنجا که من ميدانم دادگاه افسانه نوروزی علنی نبوده است. .
:اما تا آنجا که از شنيده ها و خوانده هايمان میدانیم
1-مقتول در اتاق خواب افسانه نورزوی به او حمله کرده است
2-مقتول رييس حفاظت اطلاعات بندرعباس بوده است

اگر افسانه قتل را عمدا انجام داده باشد باید این سناريو رااز قبل تهیه کرده باشد که حتی دادگاه افسانه نوروزی نيز جنین اتهامی به او وارد نکرده است.
اگر قتل غیر عمد باشد باید دید که آیا شش سال زندان در بدترین زندان ایران آیا برای او کافی نیست؟
راستی اگر هر يک از ما جای افسانه بوديم چه میکرديم؟

اگر افسانه نوروزی از خودش دفاع نمیکرد به احتمال زيد به جرم زنا سنگسار میشد. کدام مقامی میخواست رييس حفاظت اطلاعات را محکوم کند؟ مسلما رییس جمهور محبوب باآن سابقه درخشانش در قتل های زنحیره ای و پرونده زهرا کاظمی چنین کاری نمیکرد.
میشود گفت افسانه نوروزی مرگ با طناب را به مرگ زیر انبوده سنگ ترجيح داده است.

سوال دیگر این است که آیا دولتی که سی هزار نفر زندانی سیاسی را در یک تابستان قتل عام میکند و جوانان مردم را به بهانه های الکی در میدان ها به دار می آویزد...زندانیان سیاسی را به نام قاچاقچی مواد مخدر اعدام میکند..اما قاتلین نویسندگان و اندیشمندان و مبارزان را آزاد میگذارد.....دولتی که دست خودش تا مرفق به خون مردمانش آلوده است آیا صلاحیت رسیدگی به این پرونده را که یک طرفش منسوب به وزارت اطلاعات همین دولت است را دارد یانه؟
راستی اگر قضیه برعکس بو د و یک شهروند عادی در حال حمله به زن رییس حفاظت اطلاعات کشته شده بود آیا زن رییس حفاطت اطلاعات هم حکم اعدام می گرفت؟

راستی اگر قرار است همه قاتلي محاکمه شوند نباید اول نوبت کسانی باشد که در یک تابستان هزاران هزار انسان را قتل عام کردند و بعد اجسادشان را در کامیونهای حمل گوشت تلنبار کردند و در گودالهای جمعی دفن کردند؟ یا آن تروریستهایی که در ایران و خارج سر مخالفین را گوش تا گوش بریدند؟

مسلم این است که عدالت در ایران مثل خود دولت پوشالی است. اگر قرار است افسانه نوروزی مجازات شوداولا مجازاتش نباید اعدام باشد .دوماباید دادگاهش علنی باشد و مردم هم بتوانند قضاوت کنند و از همه جزييات آگاه باشند.

آزادی افسانه نوروزی به شرطی خطرناک است که در صورت آزادی به دیگران صدمه برساند.اگر دادگاه نتواند این را اثبات کند افسانه باید آزاد شود..

در این باره دو مطلب از نوشی عزیز و شبح گرامی می آورم:

ازوبلاگ نوشی:

وقتی پدری سر دختر هفت ساله شو توی یکی از شهرای جنوبی گوش تا گوش میبره و بعد توی گونی میندازه و میگه میتونم بکشمش چون باباشم. وقتی که پزشکی قانونی بررسی میکنه و میبینه چاقو کند بوده و بعضی جاها با دست، بله با دست سر بچه رو جدا کرده، اونوقت این بابا فقط سه سال محکومیت زندان میگیره، نمیدونم اسم اینو میتونم بذارم سهم در نظر گرفته شده واسه من یا نمیتونم.
نمیدونم وقتی عمویی به دختر برادر نه ساله ش توی یکی از شهرهای شمالی کشور تجاوز میکنه و دخترک رو با اون حال میبرن بیمارستان، اونوقت عموی اون بچه، فقط به خاطر اینکه بابا و مامان دختر ازش شکایت نکردن راست راست تو خیابون راه میره، میتونم بگم اینم سهم در نظر گرفته شده من هست یا نه.
نمیدونم وقتی زنی فقط بخاطر اینکه نمیخواد بهش تجاوز بشه، مردی رو میکشه و اون وقت حکم اعدام میگیره، اما وقتی زنی میره به پزشک قانونی و تن و بدن خودش و دختر شش ساله ش رو نشون میده که شوهرش به چه روزی اونا رو انداخته و از تجاوز وحشیانه همسرش به خودش میگه و جواب میشنوه که شوهر به قصد تنبیه و آموزش میتونه دست روی زن و بچه بلند کنه و در مورد تجاوز (همراه
با آسیب دیدگی) چون فرد خاطی شوهر خانوم بوده دادگاه نمیتونه کاری بکنه، حق دارم ادعا کنم اینا سهم در نظر گرفته شده منه یا نه.............



شبح عزیز
هم در ایی میلی در جواب به دو نفر از دوستان در رابطه باهمین مسئله نوشته بود::

ما در مقام قضاوت ننشسته‌ايم مسئله اين است که:
- با حکم اعدام به هر دليلی مخالف هستيم.
- با اين روش قوه قضاييه که برای افکارعمومی احترام قايل نيست و بعد از شش سال ما هنوز هيچ توضيح روشنی از پرونده نداريم مخالف هستيم
- اين که گناه‌کاری محکوم نشود هميشه به‌تر از آن است که بی‌گناهی محکوم شود.

و اما تاجايي که من از پرونده با اطلاع هستم. (و در مطبوعات خوانده‌ام)اين مقتول بوده است که لخت و بدون لباس در اتاق خواب افسانه به او حمله کرده است. افسانه نه تنها در زير تخت خواب که در جاهای مختلف خانه چاقو پنهان کرده است چون همسرش در تهران بوده است و او احساس ناامني می‌کرده است. سی‌وپنج ضربه چاقو در درگيری و کشمکش به مقتول وارد شده است و دست افسانه هم زخمي شده است. وقتی مرد قوی هيکلی نظامی به زنی حمله می‌کند آن زن برای دفاع مجبور است ضربات مختلفي وارد کند وحشت‌زده‌گی او را هم بايد درنظر گرفت. روزنامه شرق امروز نوشته است که کارشناسان اداره‌ی آگاهی بر دفاع افسانه شهادت داده‌اند...

با تمام اين اوصاف مسلما افسانه نوروزي مجرم است اما من تصور مي‌کنم 6 سال زنده‌گی زير تيغ اعدام در زندان بندرعباس که چزو بدترين زندان‌های جهان به شمار می‌رود کيف کمی نباشد...

ضمنا فراموش نکنيد که در مبارزه با اين غول مطلق نمی‌توان نسبی‌گرا بود هر چند من در تمام يادداشت‌های خود از يک‌سال‌ونيم پيش تا کنون به مجرم بودن افسانه هم
اشاره کرده ام

________________________
*****************

دلالی مرگ
این نکته راهم بایداضافه کنم که دلیل حکم اعدام افسانه این است که خانواده مقتول توانسته اند مبلغ ده میلیون تومان پول دیه را به دولت پرداخت کنند. یعنی اگر پول نداشتند افسانه اعدام نمیشد!!!عدالت از نوع ملایی!؟ یکی کشته شده و یکی دیگر حکم اعدام دارد. دو زندگی از بین خواهد رفت و در این میان دولت ایران ده میلیون تومان به جیب خواهد زد.

اعدامی ده میلیون تومان!!! اسم این به جز دلالی مرگ جیست؟
*********************

من هنوز هم بامطلبی که در بنر نوشتم موافق هستم و معتقدم افسانه نوروزی باید آزاد شود.





نظرخواهی مطالب قبلی در باره افسانه نوروزی


******
پي نوشت:جزييات پرونده افسانه نوروزي را در اين مقاله بخوانيد. طبق اين نوشته افسانه نوروزي دو بار توسط دو كارشناس و يك قاضي تبرئه شده است اما چون مقتول از نزديكان واعظ طبسي بوده است هر سه نفر از پرونده كنار گذشته شده اند.
********
طبق اين خبر قرار بوده كه افسانه نوروزي روز 14 يا 15 مهرماه به طور پنهاني اعدام شود اما كارزار بين المللي عليه حكم اعدام او فعلا اين امر را متوقف كرده است.





(عكسها از پيك ايران)

دوستان عزيز

اگر خواهان لغو حكم اعدام افسانه نوروزي هستيد لطفا::


1- به اين لينك برويد و پتيشني را كه هاله عزيز تهيه كرده است امضا كنيد.
2- به اين صفحه برويد و اسمتان را در ليست بگذاريد.(نامه اي كه در اين پايين گذاشته ام در همان صفحه به انگليسي آمده و ديگر لازم نيست اينجا امضا بگذاريد).


حميد عزيز نوشته كه حكم اعدام افسانه نوروزي به او ابلاغ شده است و هر لحظه بيم اعدام او ميرود.. اگر بتوانيد متن پتيشن را به دوستان ايراني و خارجي تان ايي ميل كنيد امضاي بيشتري جمع خواهد شد..

حسن آقا نامه دردمندانه مهديه دختر افسانه نوروزي به هاشمي شاهرودي را در همان صفحه گذاشته است.. امينه لاوال بايد خيلي خوشحال باشد كه . درنيجريه به دنيا آمده است و نه در ايران.





بنر جديد



اين بنر را حسن آقا درست كرد ه است و كدش را هم ميتوانيد از صفحه حسن آقا برداريد. وقتي كپي و پيست كرديد اگر ي را جدا مي بينيد ميتوانيد در تمپليت خودتان تصحيحش كنيد.
خيلي متشكر از حسن آقا كه با اين سرعت به كمك آمد.

پي نوشت:
حسن آقا يك صفحه جدا براي افسانه نوروزي درست كرده است . . كه لينكش اين است:
http://home.c2i.net/ahoraian/

متن انگليسي نامه را حسن آقا در آنجا گذاشته است. اين نامه در صورتيكه تعداد امضا زياد باشد هفته ديگر براي سازمان ملل فرستاده خواهد شد.

براي امضا كردن به همان صفحه
http://home.c2i.net/ahoraian/برويد و آنجا در نظرخواهي اسمتان را بنويسيد يا ايي ميل بزنيد.

هاله عزيز
متني براي پتيشن تهيه كرده است كه اگر لطف كند و براي همه ايي ميل كند ميتوانيم هر دو را بفرستيم. پتيشن اين خوبي را دارد كه ميشود به خارجي ها و كساني كه حتي به وبلاگ دسترسي ندارند هم فرستاد و لازم نيست مختص وبلاگ باشد.



اين بنري است كه براي افسانه نوروزي درست كرده ام . اميدوارم حسن آقا و ديگر دوستان كه واردتر هستند بنر مناسب تري درست كنند. اما تاآن وقت ميتوانيد اين كد را در وبلاگتان بگذاريد:

img src="http://www.sharemation.com/golku81/Afsane.jpg" width=200 height=60

يادتان باشد كه اول كد اين علامت
<
و آخر كد هم اين علامت را بگذاريد.
>

اگر بخواهيد ميتوانيد اين نامه را هم امضا كنيد تا براي سازمان ملل و براي عفو بين الملل بفرستيم:
امضايتان را در همين نظرخواهي بنويسيد.
ـ------------
دبير كل محترم سازمان ملل

ما جمعي از وبلاگ نويسان ايراني مخالفت حود را با با اعدام خانم افسانه نوروزي اعلام ميكنيم. خانم نوروزي در حال دفاع از حريم شحصي خود نسبت به كسي كه قصد تجاوز به او را داشته است به طور تصادفي باعث مرگ مقتول شده است. ما باور داريم كه انتساب مقتول به دستگاه دولتي ايران يكي از دلايل صدور حكم اعدام براي خانم نوروزي است.

. به گزارش سازمان عفو بين الملل فقط دز سال جاري اعدام بيش از هشتاد نفر در ايران اعلام شده است و بيم آن ميرود كه تعداد واقعي اعدام ها حيلي بيشتر باشد. بسياري از اين اعدام ها در ملا عام صورت گرفته است. ما خواهان لغو تمام مجازات هاي غير انساني مانند اعدام و سنگسار و قطع اعضاي بدن در ايران هستيم.

دولت ايران به خواسته هاي مردم وقعي نمي نهد بنابراين ما چاره اي غير از اينكه شكايت خود را به شما اعلام كنيم نداريم. ما از شما مي خواهيم كه توان خود را براي آزاد كردن خانم افسانه نوروزي و لغو مجازات اعدام او به كار بگيريد..
ما همچنين از شما مي خواهيم كه به مقامات دولت ايران تعهد شان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد؛‌ را يادآوري كنيد.

رونوشت :
سازمان عفو بين الملل
------------------



توضيح: به دليل اينكه سرور اين بنر مجاني است ممكن است بعضي وقتها ظاهر نشود. حوصله كنيد. اگر شما سروري داريد كه بهتر كار ميكند ميتوانم بنر را برايتان بفرستم تا در آنجا قرار دهيد.

خطر اعدام قريب الوقوع افسانه نوروزي...

هشدار سازمان عفو بين الملل:

( به نقل از سايت ايران ليبرتي)



شماره پرونده عفو بين الملل MDE 13/032/2003
25 سپتامبر 2003

بيم اعدام قريب الوقوع
ايران – افسانه نوروزی (زن)، سن 32
سازمان عفو بين الملل اخيرا آگاهي يافته است که افسانه نوروزي پس از آنکه شوراي عالي قضائي حکم اعدام وي را تاييد کرد، در معرض خطر اعدام قريب الوقوع قرار دارد. رهبر ايران، آيت الله سيد علي خامنه اي، تنها مقامي است که مي تواند در اين مرحله فرمان عفو صادر کند.
افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در سال 1997 پس از کشتن رئيس اطلاعات نيروهاي انتظامي در کيش، جنوب ايران، دستگير شد. گفته مي شود وي در دفاع از خود و به منظور حفاظت از خود در مقابل تجاوز اقدام کرده است. در دادگاه وي، وکيل مدافع او به ماده 61 قانون مجازات اسلامي استناد کرد که بيان مي دارد " هر کس در مقام دفاع از نفس و يا ناموس و يا مال خود يا ديگري و يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز فعلي يا خطر قريب الوقوع عملي انجام دهد که جرم باشد در صورت اجتماع شرايط زير قابل تعقيب و مجازات نخواهد بود:

1- دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد. 2

- عمل ارتکابي بيش از حد لازم نباشد.

3- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد و يا مداخله قواي مذکور در رفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود." افسانه نوروزي اما به اين جرم (دفاع) به مرگ محکوم شد




مجازات مرگ براي افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در ماه آگوست 2003 تاييد شد.
در يک نامه سرگشاده به يک روزنامه ايراني، سه زن جوان بيان کردند که
"اگر امروزافسانه نوروزي اعدام شود تنها يک زن اعدام نشده است؛ بلکه سمبل يک خانواده که همانا زن است اعدام شده است؛ مفهوم و معناي پاکدامني و شرافت يک زن است که اعدام شده است."
افسانه نوروزي در زندان بندر عباس در جنوب ايران نگهداري مي شود که به خاطر شرايط ناهنجار معروف است. در آگوست 2003، شوهر وي، مصطفي جهانگيري، به کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي که به شکايات شهروندان رسيدگي مي کند، در باره شرايط وي شکايت کرد.
زمينه اطلاعات
سازمان عفو بين الملل تاکنون 83 مورد اعدام در سال جاري در ايران ثبت کرده است، گرچه احتمال مي رود رقم واقعي بسيار بالاتر از اين رقم باشد.
سازمان عفو بين الملل مخالف مجازات اعدام به عنوان مجازاتي فوق العاده بيرحمانه، غير انساني، و توهين آميز که در جهت نقض اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي که ايران به آن متعهد است، مي باشد. ماده 6 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي بيان مي دارد که "در کشورهايي که مجازات اعدام لغو نشده صدور حکم اعدام جائز نيست مگر در مورد مهمترين جنايات طبق قانون لازم الاجراء در زمان ارتکاب جنايت."
اقدام پيشنهادي: لطفا درخواست نامه هاي خود را با سرعت هر چه بيشتر به زبان انگليسي، فارسي، عربي يا زبان خود (حاوي مضامين زير) ارسال کنيد:
- شناختن حقوق و مسئوليت هاي دولت ها براي اجراي عدالت در مورد کساني که متهم به جرايم جنايي هستند،
- تقاضاي لغو فوري حکم اعدام افسانه نوروزي،
- درخواست از مقامات به منظور آگاه ساختن خانواده مقتول از حق خود، تحت قانون اسلامي، که متهم را ببخشايند،
- تذکر به مقامات ايراني در باره تعهد آنان به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (به ويژه ماده 6) که متعهد به آن مي باشند،
-يادآوري به مقامات ايراني از تعهد ايشان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد

****************
آيا خودمان پنج دقيقه وقت خواهيم گذاشت كه ايي ميلي اعتراض آميز بنويسيم؟ آيا خواهيم توانست توجه جهان را به افسانه نورزي جلب كنيم ؟
آيا وبلاگ نويسان جاضرند بنري براي جلوگيري از اعدام افسانه در وبلاگشان بگذارند؟
خيلي كارها هست كه از همين صندلي كامپيوتر ميتوانيم انجام بدهيم. شايد صدايمان كه يكي شود بتواند بر گوش كسي اثر كند.

شما هم اگر پيشنهادي داريد بنويسيد.





حكم سنگسار امينه لاوال لغو شد.



دادگاه تجديد نظر در نيجريه حكم سنگسار امينه لاوال را لغو كرد.

فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود. .
به اميد روز ي كه همه مجازات هاي غير انساني از روي زمين محو شود و به اميد روزي كه براي زنان ميهنمان نيز بتوانيم به همين اندازه موثر باشيم.

پي نوشت:به مصداق كوزه گر وكوزه شكسته اش اين نظرخواهي هم نظرات مرا سانسور ميكند. . خبر اينكه امينه سنگسار نميشود پس از آنهمه نااميدي حيلي خوشحال كننده بود. اما وقتي آرام شدم فكركردم كه اينهمه زن و مرد در كشور اسير ما سنگسار شدند و هنوز هم در صف سنگسار هستند. چرا 1.3 ميليون امضا براي آنها جمع نميشود؟ چرا در احبار مربوط به سنگسار امينه هيچ خبري از سنگسار شدگان در ايران نوشته نميشود؟

هنوز زني به نام شهناز منتظر سنگسار است. افسانه نوروزي منتظر اعدام است. چند روز پيش در ميدان شهر خرم آباد مردي را پس از صد ضربه شلاق اعدام كردند. . چرا نميتوانيم افكار عمومي دنيا را به اين جنايت ها جلب كنيم؟

شايد نيجريه نفت ندارد و نميتواند رشوه هاي از نوع خاتمي بدهد. شايد جزيره ندارد كه بذل و بخشش كند. شايد منافعي در درياي خزر ندارد كه واگذار كند؟
شايد دو وكيل بدون عمامه به نامهاي جك استرا و كالين پاول ندارد كه همه اعمال كثيفشان رابرايشان تطهير كنند و بگويند حكومتشان دمكراتيك است.
!
شايد هم جناح اصلاح طلب و محافظه كار ندارندكه سنگسار كنندو بگويند ما نميخواستيم.تقصير آن يكي جناح بود

بايد ببينيم كجاي كار لنگ است كه 25 سال است داريم داد ميزنيم و صدايمان به جايي نميرسد.




نقطه تفرقه و نقطه اتحاد...

اگر نقشه جهان را روبرويتان بگذاريد و سعي كنيد كشورهايي را كه به دليلي در جنگ داخلي يا جنگ با كشورهاي ديگر به سر ميبرند نگاه كنيد چه مي بينيد؟ اكثر جنگها و اختلافات در كشورهاي عقب افتاده و يا رو به رشد اتفاق مي افتد . در عوض اكثر يا شايد همه كشورهاي پيشرفته در صلح و آرامش هستند...جالب نيست؟

كشورهاي فقير و در حال رشد يا عقب مانده بستگي به ميزان ثروت كشورشان درگير اختلافات هستند . آنقدر سر مردم به جنگ و دعوا بر سر معقولات ! گرم است كه يادشان ميرود ابر قدرتي دارد منابعشان را جارو ميكند و ميبرد.

اعراب را ببينيد كه با اينكه نفت دنيا در دستشان است حرفهايشان با هم فرق ميكند و حتي نميتوانند در برابر اسراييل يا مثلا حمله امريكا به عراق موضع درستي بگيرند. بين خود فلسطينيان هم اختلاف است. در جايي خوانده بودم كه حماس را اول خود اسراييل براي از بين بردن عرفات درست كرده بود.
پاكستان و هندوستان و افعانستان را بينيد. در گيري هاي قبيله اي...درگيرهاي مسلمانان و سيك ها و هندو ها..در گير يهاي پاكستان با هند. درگيريهاي طالبان با نيروهاي شمال و مردم افعانستان...در گيريهاي صرب ها و كروات ها و مسلمانها در يوگسلاوي ..در گيريهاي قبايل افريقايي..و الي آخر... .

در عوض كشورهاي پيشرفته رانگاه كنيد.در همين نقشه سري به امريكا..كانادا..اروپا ..استراليا..بزنيد. اروپا در حال اتحاد است. استراليا و نيوزيلند و امريكا و كانادا با هم همكاريهاي مشترك دارند و براي شهروندان يكديگر تسهيلات قائل مييشوند.
هيجكدام...هيچكدام در حال جنگ و حتي اختلاف اقتصادي نيستند. رقابت اروپا باامريكا هم از حد برخورد لفظي بالاتر نميرود.
...
در همين حال كه من وشما داريم با سلاحهاي خريداري شده از فرانسه وآلمان و انگليس و امريكا و ... همديگر را ميكشيم و روز و شب هم و آينده فرزندانمان را خراب ميكنيم آنها باهمين پولها كشورشان را ميسازند به مردمشان تامين اجتماعي ميدهند... گوشه و كنار فضا را كشف ميكنند... در علم پيشرفت ميكنند... مغزهاي متفكر ما را جذب ميكنند و باز زندگيشان به راحتي ادامه پيدا ميكند. .

اين وسط كشورهاي عقب افتاده عقب افتاده تر ميشوند وكشورهاي سرمايه داري پولدارتر. و اين چرخه مرگبار همچنان ادامه دارد. چرخه اي كه موتورش جاهليت ماست و سوختش اختلافات بي دليل.

تا جامعه اي از اين اختلافات الكي رنج ميبرد استثمارگران لارم نيست زياد زحمت بكشند. بياييد اختلافات درون جامعه ايران را مثال بزنيم: مثلا: زن و مرد...شيعه و سني...ترك و فارس...كردو لر و بلوچ و عرب...با خدا و بي خدا... .......

هيچ فكر كرده ايد كه چطور ممكن است كه سياست دولتهاي استعماري براي ساليان عوض نشود ولي همچنان موثر باشد؟ در حالي كه دولتهايشان ميآيندو ميروند؟ براي اينكه سياستشان ساده است. همان سياست معروف ؛تفرقه بينداز و حكومت كن؛ و الحق كه ما را چه خوب دستخوش اين بازي پليدشان كرده اند.

چاره ما در وحدت است. به قول گلسرخي..فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود
امروز استبداد با تمام قدرت بر كشورمان سايه افكنده و بدون تبعيض و بدون فرق گذاشتن بين مرد و زن و كمونيست و مجاهد و با خدا و بي خدا ..و پير و جوان ميكشد و غارت ميكند
تا وقتي كه اين تفرقه و تشتت در بين ما هست باز هم ادامه خواهد داد. انگار كه دشمن مااز ما باهوش تر است. با شايعه پراكني و با با بدبين كردن مردم نسبت به مبارزين و با تفرقه افكني به عمر پليد خودش مي افزايد.

. در اين دوران بايد اختلاف عقيده را كنار گذاشت. بايد دور آرمان ها متحد شويم. اگر آرمان مان آزادي ايران و برقراري حكومت پارلماني و مردمي است بايد دور همين محور با هم جمع شويم.اشتباه خيلي از گروههاي چپ در اين است كه اولويت مبارزه رانمي توانند پيدا كنند يك روز اولويت امپرياليسم جهاني است و يك روز اسلام. . متاسفانه اين باعث شده است كه انرژي زيادي ازشان به هدر برود

. انتقاد كردن و غر زدن كاربسيار آساني است. انتقاد مخرب كه فقط براي عرض اندام ارائه ميشود و هيچ راه حلي ارائه نميدهد. انتقاد سازنده با لحن خوش بيان ميشود و در كنارش راه حل هم دارد.
يادمان باشد كه همه اشتباه ميكنند به جز آنها كه كاري نميكنند..

بياييد به دوستانمان و به مبارزيني كه با هر عقيده و مرام زندگيشان را وقف مبارزه براي آزادي ايران ميكنند از نقطه وحدت نگاه كنيم.بياييد به جاي پيدا كردن اختلاف دنبال نقطه مشترك بگرديم. شايد اول سخت باشداما عادت خواهيم كرد.
بياييد به هر كس كه قدمي در را مبارزه براي آزادي برميدارد صرفنظر از عقيده و گروه و حزبش احترام بگذاريم . . به جاي عميق تر كردن اختلافات به پيدا كردن نقطه هاي وصل و اتحاد بپردازيم. مسلما وضعمان از اين كه هست بهتر خواهدشد.

اگر شود صداي ما يكي
ز خشم خود شرر به پا كنيم
بناي صلح جاودان نهيم
....
رها شويم ز قيد بندگي

....
(‌از سرود بر پا خيز!)

(.لطفا روي لينك پايين كليك كنيد و نظرتان را بنويسيد)


امنيت در اينترنت:

سايت ايران ليبرتي در باره امينت در اينترنت اطلاعات مفصلي داده است كه به نظر من دانستنشان ضروري است.:

نرم افزارهاي هك از چندين روش جهت نفوذ به كامپيوتر ها استفاده مي كنند . اما متداولترين انها استفاده از فايلي است كه در كامپيوتر شما نصب شده وحكم جاسوس را بازي ميكند.اين فايل بعد از نصب واجرا در كامپيونتر شما تمامي اطلاعات كامپيوتر را براي فرد نفوذگر ارسال ميكند و او مي تواند به تمامي امكانات كامپيوتر شما دسترسي داشته باشد از ديدن درايوها گرفته دسترسي به تمام اطلاعات مخفي وپسودرها او همچنين بدون هيچ محدويتي از فايلهاي شما ميتواند كپي بگيرد و يا انها را پاك كند. مي تواند مانيتور شما را در كامپيوتر خود ببيند و كارت صوتي ميكروفون سي دي درايو وساير لوازم شما را خاموش ويا روشن كند.

از اين روش مي تواند مثلا ميكروفون شما را فعال كند و صداهاي اطراف كامپيوتر شما را گوش كند

يكي از اين نرم افزارها برنامه sup7 است . روش كار اين نرم افزار تقريبا شبيه نرم افزارهاي مشابه است . بعد از نصب يك فايل server.exe دارد كه ان را بايد در كامپيوتر قرباني نصب نمود .اين فايل را مي توان طريق ايميل و يا در هنگام چت در pm براي فرد مورد نظر فرستاد . كافي است كه اين فايل بروي كامپيوتر مقصد باز شود بلا فاصله تمامي اطلاعات از قبيل پسوردها و ساير موارد كامپيوتر فوق از طريق ايميل به شما گزارش ميدهد. وشما مي توانيد با دادن ip كامپيوتر فوق به برنامه براحتي به كامپيوتر شخص دسترسي داشته باشيد

نكاتي كه براي مقابله با اين گونه نرم افزارها وجود دارد بشرح زير است ...

بقيه مقاله را در اينجا بخوانيد.


در سايت جبهه همبستگي نير اطلاعات مشابهي تحت عنوان ؛امنيت در اينترنت؛ آمده به علاوه اينكه برنامه هايي كه هكر ها را از كامپيوتر تان دور نگه ميدارد معرفي شده اند



وبلاگ گرديهاي اين هفته


هادي خرسندي تصميم داشت ننويسد و بيشتر به كار ؛ اصغر آقا؛ بپردازد. اما طبق نوشته خودش ديد كه اگر ننويسد زندانيان بند عمومي كه همان ملت ايران باشند نخواهندتوانست مطالبش را بخوانند. آقاي خرسندي خيلي ممنون از اين تصميم.


پيام خاتمي به مناسبت کشتار شهريور 67.
بسمه تعالي

با سلام به بنيانگذار مرحول و رهبر معظم مقبول و با درود به روان پاک
همرزم فقيدم شادروان اسدالله لاجوردي و با تشکراز جناب آقاي هاشمي
رفسنجاني که اين فرصت را به من دادند ، اميدوارم به زودي با تشکيل
هيئتي بتوانيم آمران و عاملان کشتار شهريور 67 را مورد تشويق قرار دهيم.

البته چنانچه بارها گفته ايم ما در جمهوري اسلامي زنداني سياسي نداريم
و اگر هم در سال 67 هزاران جوان دانشجو و فعال را در زندان ها کشتيم
به خاطر اصرار ما به نداشتن زنداني سياسي است.


حتما سايت اشعار دشنه گون را مي شناسيد.در اين صفحه از شاعران آزاديخواه ايران و جهان اشعاري به فارسي آمده است. از سعيدي سيرحاني و حسرو گلسرخي تا لنگستن هيوز و ناظم حكمت و شفيعي كدكني.
من تا بحال فكر ميكردم اين صفحه را يك ايراني تنظيم كرده است.(با اين كه نام تنظيم كننده آرسن كابلي است!) تا اينكه در جستجوي يك شعر روي اينترنت كاشف به عمل آمد كه اين صفحه پربار و زيبا نتيجه زحمات يك دوست افغاني است كه صفحه اي هم با نام اشعار دشنه گون در پرشين بلاگ دارد.
اگر شما ميدانستيد كه هيچ! اگر نه برويد و سري بزنيد. دست خالي بر نميگرديد.

ليست وبلاگهاي فعال دانشجويان و قسمتي از مطالب هر وبلاگ در ؛تحصيلات؛ آمده است.

2- عارفي خطاب به يکي از حضار گفت: « پدرت آدم بر اثر يک گناهي که مرتکب شد از بهشت بيرون رفت و تو با اينهمه گناه، آرزومند بهشتي؟ ».

اين جمله راسه چهار روز پيش در جهانخانه ديده بودم. از آن وقت تا حالا آرياي عزيز شايد جهانخانه را ده بار به روز كرده است!.

آخرين نوشته آريا با اين جملات شروع ميشود:

.... انديشيدن فردي، زماني آغازگاه خود را بازمي يابد که انسان از خودش بپرسد و تلاش کند که پاسخ پرسشهاي خودش را به تن خويش پيدا کند. من تا زماني که پرسشهايم باري بر دوش ديگران است، به پاسخهاي درخور نخواهم رسيد. پرسشهاي هر فردي، خاک مساعد براي آفرينش استقلال فکري و زايش فرديّت اوست.
.از خواندن جهانخانه و از افكار آزاديخواهانه آريا لذت ميبرم.


ميدانيد كه محمد اوراز کوهنورد ۳۲ ساله ايرانی که سه هفته قبل در ارتفاعات گاشربروم کشور پاکستان دچار سانحه شده بود ؛ روز هفده شهريور چشم از جهان فرو بست. حميد عزيز كه خودش هم كوهنورد است اين خبر را در وبلاگ ارغواني تيره آورده است.

جالب است كه محمد اوراز كه يك كوهنورد برجسته ايراني بود هر گز پس از سانحه به ايران منتقل نشد. يا دليلش شدت جراحات وارده بوده است يا آقاي خاتمي فكر كرده كه استفاده تبليعاتي اش آن چنا ن نيست. به هر حال ايران يك كوهنورد بزرگ را از دست داد. يادش گرامي باد.

من كمتر وبلاگي ديده ام گه مانند آتش نامش با نوشته هايش هم آهنگ باشد.
نثري كه آتش استفاده ميكند مثل خنجر درون را ميشكافد و تا مويرگهاي آدم رسوخ ميكند و در عين حال انگار كه در اوج تشنگي آب خورده باشي آرامت ميكند.

من بارها حرکت ماشين هارا می بينم وازخود سوال می کنم اين مردمان خوش باور چگونه ساده وموقر در حين بی خيالی از شب می گذرند گوئی که هيچ اتفاقی رخ نداده است ؟ .. آنها معتقدند که چشمهایشان ازگذرگاه روزنامه ها عبورکرده است وحادثه ای در کارنیست چه صادقانه همراه می شوندو باور می کنند !!! .. این شگرد قدرتهاست .. بازی باسادگيهاست صداقتهاست ودرخاتمه استثمارشونده ها .... نه نه خاموشی بس .. اکنون زمان توقف است وپرتاب مهملات بیگانه از سرزمین خود ... زمان زمان تفاهم است .. تفاهمی که بگوئيم سلاح ما اندیشه تشخيص ماست ، این آگاهی را من ، تو ، ما به جهان ميدهيم

اين را هم از صنم دروبلاگ زن تنها بخوانيد:

شهريه ها امسال كمي افزايش داشته ، براي كلاس سوم صدوهشتاد تومن و براي آمادگي نود هزار تومن بايد بپردازين . البته با احتساب هزينه ي سرويس و پول كتاب و كلاسهاي متفرقه چيزي حدود سيصدوپنجاه هزار تومن مي شه … البته قابل شمارو كه نداره .
ـ آره تو بميري !!
زن اين را در دلش فرياد زد و از دفتر مدير مدرسه خارج شد...


پروين عزيز گزارشي از پيك نت در باره بچه هاي دستفروش قم را در صفحه اش گذاشته است.
آيا با اين دولت درد اين كودكان تمام شدني است؟

شبح عزيز هم در باره نرگس كودك نه ساله اي كه توسط عمويش مورد شكنجه و تجاوز قرار گرفته و اكنون در بيمارستان بستري است نوشته بود با عنوان همجنان جنايت عليه كودكان. پدر و مادر نرگس از عمو شكايت نكرده اند و عموي بيمار هم چنان در جامعه آزاد است تا به كارهاي خود ادامه بدهد.
. براي من تصور اينكه بر اين كودك چه رفته است و پس از اين چه خواهد رفت ناممكن است.
آقايان جك استراو و كالين پاول كه شده ايد وكلاي بدون عمامه ملايان در جوامع جهاني و ايران را دمكراتيك مي ناميد..آيا از ستمي كه هر روز و هر لحظه بر انسانهاي ما ميرود خبر داريد؟
از قانون مجازاتهاي اسلامي..از قوانين تعزيزو شكنجه و از قوانيني كه كودكان را مثال فرش و ماشين و تلويزيون جزو اموال پدر و مادر ميداند؟
*********
چند مطلب از سايتهاي اينترنتي:

نقد عزاداران بيل به قلم صمد بهرنگي

مجموعه اشعار
خسرو گلسرخي


جرم پروري ابزار كنترل جامعه

متن قطعنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي در باره ايران به زبان فارسي

سرويس جديد ضد -سانسور اينترنتي توسط كمپاني انونيمايزر با كمك امريكا



شاملو شاعر بزرگ مردم




.....
اگر شما دوست مي داريد
كه شاعران
قي كنند پيش پايتان
آنچه را كه خورده ايد در طول ساليان

چه كند صبح كه شعرش
احساس هاي بزرگ فردايي است كه كنون نطفه هاي وسواس است؟
چه كندصبح اگر فردا
همزاد سايه در سايه پيروزي است؟

چه كند صبح اگر ديروز
گوري است كه از آن نمي رويد زهر بوته ايي جز ندامت
يا هسته تلخ تجربه يي در ميوه سياهش؟

چه كند صبح؟ كه گر آينده قرار بود به گذشته باخته باشد
دكتر حميدي شاعر مي بايست به ناچار كنون
در آب هاي دوردست قرون
جانوري تك ياخته باشد!

(از شعر حرف آخر)

*******
من اديب و شاعر نيستم و نمي توانم از نظر ادبي اشعار شاملو را نقد كنم.فقط ميتوانم از اثري كه اشعار شاملو روي من به عنوان يك فرد عادي جامعه ميگذارد حرف بزنم. من در كل بااستعاره و شعرهاي درهم و پيچيده ميانه خوبي ندارم. اما چند شاعر براي من مستثني هستند كه ميتوانند حرف مردم رابدون ترس و باكلمات كوبنده و محكم بزنند و بزرگترينشان شاملو است.

شاملو براي من شاعر اميد است.شاملو از گل و بلبل نمي گويد. براي او شاعر بودن مهم نيست. تغيير در جامعه مهم است. به دليل اشعارش به زندان مي افتد و آثارش غارت ميشوند اما عقب نشيني نميكندو باز مي نويسد. هرگز وضع موجود راقبول نميكند. در اشعارش خشم نسبت به استبداد و اميد به آينده موج ميزند. در كشوري كه هميشه زير يوغ استبداد بوده است داشتن هنرمنداني كه به مردم اميد تزريق ميكنند خيلي مهم است. من فكر ميكنم در جامعه اي كه با سركوب هاي مداوم به انفعال كشيده ميشود و تمام ارتباط مردم بامبارزين از بين ميرود كساني مانند شاملو كه به هر قيمت اين پيامها را به مردم عادي ميرسانند بسيار ارزشمند هستند. سخنراني شاملو در بركلي به گمان من يكي از بهترين آثار اوست و دقت و نكته سنجي اورا به خوبي نشان ميدهد. در فرصتي ديگر در باره آن خواهم نوشت.

مثلا من سبك اخوان ثالث و طرز استفاده از كلماتش را دوست دارم اما ببينيد او در ؛زمستان؛ چه ميگويد:
؛
نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون
ابري شود تاريك
و گيرد پيش چشمانت

نفس كاين است
پس چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديك؟
؛


اما شاملو ميگويد:


؛-بچه خسه مونده
چيزي به صب نمونه
غصه نخور ديوونه
كي ديده كه شب بمونه؟
زهره تابون اينجاس
تو گره مشت مرداس
وقتي كه مردا پاشن
ابرا زهم مي پاشن

؛( از شعر بارون)

يك نكته ديگر كه مرا به اشعار شاملو جلب ميكند صلابتي است كه در تك تك كلماتش موج ميزند. كلمات آنچنان بادقت انتحاب ميشوند كه حرف يكمقاله رادر يك جمله ميزنند.. شاملو نابغه اي است كه ميتواند احساسش را از طريق شعرش و كلماتش به خواننده منتقل كند:


ببينيد در اين شعر چگونه ياس تبديل به اميد ميشود:

؛احساس مي كنم
كه در بدترين دقايق اين شام مرگزاي
جندين هزار چشمه خورشيد در دلم
مي جوشد از يقين

احساس ميكنم
درهر كنار و گوشه اين شوره زار ياس
چندين هزار چنگل شاداب ناگهان
مي رويد از زمين

....
(از شعر ماهي)


شاملو براي تمام قهرمانان مردم شعر ميگويد. براي وارطان (مرگ وارطان)..براي خسرو گلسرخي
(شكاف)
براي آبايي معلم تركمن(از زخم قلب آبايي) ....
براي اعداميان حزب توده (ساعت اعدام..عشق عمومي).... ...
براي حسرو روزبه(خطابه ي تدفين)....(

براي مجاهد خلق مهدي رضايي (سرود ابراهيم در آتش(
براي مرتضي كيوان (از عموهايت)
براي بنيانگذاران مجاهدين خلق (شبانه)
براي چريك فدايي احمد زيبرم(براي آنكه عاشقانه در خاك مرد(

اشرف دهقاني در باره شاملو مينويسد:
زماني شاملو در رابطه با هيولاي تعهد و مسئوليت كمونيست بزرگ صمد بهرنگي نوشت؛ اي كاش اين هيولا هزار سر ميداشت؛. حال همين را با دريغ بايد در باره خود شاملو گفت. شاملوها شاعران زبردستي كه قادرند واقعيت هاي اجتماعي را با بياني كه پاسخگوي نيازهاي روحي ستمديدگان جامعه ماست به تصوير بكشند و شعر آنان در دست مردم حربه معنوي است در مبارزه عليه دشمنانشان...حقيقتا نياز جامعه ما مي باشند. ايكاش ده ها شاملو ميداشتيم. شاملويي كه همدست توده هاست تاآن دم كه توطئه ميكند گسستن زنجير را.
**********



لينك ها:
مجموعه كاشفان فروتن شوكران (نشر تدبير)

شاملو در شط جاري تاريخ (اشرف دهقاني)

سايت احمد شاملو

صفحه احمد شاملو در سايت اشعار دشنه گون

شعر وارطان با صداي شاملو

شعري كه زندگي است (نوشته پارسال...)





پي نوشت:
. شبح عزيز در يادداشتي كه در نظر خواهي گذاشته است نكاتي را يادآوري كرده كه من از قلم انداخته ام. شاملو فقط شاعر نبود. .او انرژي بي پايانش را در عرصه هاي مختلف ادبيات و روزنامه نگاري به كار انداخت و در هر كدام هم از خود آثاري به ياد ماندني :به جا گذاشت. يادداشت شبح را باهم بخوانيم:

شاملو فقط شاعر نبود روزنامه‌نگار برجسته‌يی هم بود. او چند مجله‌ی معتبر ادبی اجتماعی را سردبيری کرد که آخرين‌اش کتاب جمعه تيری بود به قلب ارتجاع. شاملو فرهنگ نويس برجسته‌ی بود. ۵ ميليون فيش کتاب جمعه را گرد آورد که کاري نستوه و بی‌نظير است. شاملو مترجم برجسته‌يی هم بود او جهان شعر را و شعر جهان را به روی ما گشود... از همه‌ي اين‌ها مهم‌تر اين که شاملو انسان بزرگی بود و هميشه از انسان نوشت و آزادی

اطلاعيه سازمان عفو بين الملل در رابطه با قتل عام زندانيان سياسي ( در سال 67(


عفو بين الملل به شدت نگران موج جديد اعدام ها در ايران در ماههاي اخير مي باشد. از قرار اين شديدترين موج اعدام پس از اعدامهاي دهه هشتاد است كه در آن بسياري از زندانيان حتي بدون محاكمه اعدام شده اند..

در عين حال گفته ميشود كه تعدادي از مقامات بلندپايه قضايي اعلام كرده اند كه بايد با گروههاي مخالف با شدت برخورد شود و حتي برخي پيشنهاد كرده اند كه مخالفان بايد بدون استثنا همگي اعدام شوند.

در ماههاي پس از اين تصميم تا اواخر اكتبر ملاقاتها ي خانواده ها ممنوع شد و خبر گرفتن از زندانيان تقريبا غير ممكن گرديد. در همان زمان شايعاتي مبني بر قتل عام محفيانه زندانيان به گوش رسيد. وقتي ملاقاتها دوباره برقرار شد فقط به بعضي حانواده ها اجازه ملاقات بستگان زندانيشان داده شد. بعضي ديگر خبر اعدام بستگانشان و محل دفن جسد داده شد. . به برخي حانواده ها يا هيچ اطلاعاتي داده نشد يا اطلاعات داده شده بسيار متناقض بود.

اين خانواده ها اقدام به فرستادن دارو يا پول به بستگان زنداني شان كردند به اين اميد كه بتوانند در قبال دريافت آن رسيدي از زندانيشان بگيرند ويا اقدام به ملاقات با مقامات دولتي يا مذهبي و قضايي كردند و از آنها خواستار اطلاعات در باره بستگانشان شدند. بسياري از حانواده ها بيرون زندانها به اميد خبر گيري صف كشيدند و يا در قبرستانها گرد هم آمدند. بعضي ها با دستانشان اجسادي را كه در قبرهاي نه چندان گود دفن شده بود بيرون كشيدند تا بتوانند بستگان خود را پيدا كنند.
. حانواده هاي زندانيان خبر از قبرهاي دسته جمعي دادند كه در آنها اجساد با كفن با لياس عادي انداخته شده بودند.
به دليل كم عمق بودن گودال ها بوي اجساد پخش شده بود. به بعضي حانواده ها هشدار داده شده بود كه نبايد براي بستگان اعدام شده شان مراسم علني بگيرند.


همسر يكي از زندانيان كه سه سال زنداني بود به عفو بين الملل گفت كه هنگامي كه براي ملاقات شوهرش به اوين ميرود به او ميگويندكه شوهرش به سلول جديدي منتقل شده است و فعلا امكان ملاقات ندارد. اما خانواده هاي زندانيان ديگر كه در مقابل زندان جمع شده بودند به او گفتند كه به احتمال زياد شوهرش اعدام شده است. پس از رفت و آمدهاي بسيار بين قبرستان و زندان اوين بالاخره در قبرستان به او گفته شد كه شوهرش اعدام شده است اما از گفتن محل دفن به او خودداري كردند. او با اطلاعاتي كه از ديگر خانواده هاي عزادار گرفت گروهي از قبرهاي تازه كنده شده را كه كم عمق هم بودند پيدا كرد. اما هيجكدام نام و نشاني نداشتند. او يكي را كه به اندازه بدن همسرش بود پيدا كرد و با دستانش شروع به كندن قبر كرد. . وقتي صورت جسد را كه با خون پوشيده شده بود پاك كرد متوجه شد كه جسد متعلق به شوهر او نيست بلكه به مرد بسيار جوان تري تعلق دارد. او چشمان جسد را بست و دوباره رويش را با خاك پوشاند. چند روز بعد محل دفن جسد شوهرش را پيدا كرد.
.
عفو بين الملل تا كنون نام بيش از سيصد زنداني را كه در هفته ها و ماههاي اخير اعدام شدهاند دريافت كرده است و بيم آن رادارد كه تعداد واقعي اعدام شدگان سر به هزاران بزند. بسياري از اعدام شدگان هواداران يااعضاي گروههاي مختلف بوده اند. بين اعدام شدگان دانش آموزان سابق كه حتي هنگام دستگيري هنوز به مدرسه ميرفته اند ..متخصصين مانند پزشكان... معلمين و كارگران بوده اند. بسياري از قربانيان زن بوده اند و در برخي موارد چندين نفر از اعضاي يك خانواده اعدام شده اند. اعدام ها تعداد نامعلومي از كساني را در بر مييگيرد كه به دليل عقيده شان در زندان بوده اند.

بسياري از قربانيان سالها در زندان به سر برده و شكنجه شده بودند. بعضي ها در زمان شاه نيز زنداني بودند. برخي سالها بدون محاكمه نگاه داشته شده بودند . بعضي ها نيز صرفا به دليل پخش اعلاميه يا اختلال آرامش به ماهها زندان تا حبس ابد محكوم شده بودند و دوران زندان خود را ميگذراندند.
..
عفو بين الملل اطلاع يافته استكه در موارد بسياري زندانيان سابق دستگير شده و بطور دسته جمعي اعدام شده اند. در حيلي موارد معلوم نيست كه آيا قبل از اين اعدام ها هيچگونه محاكمه مجددي صورت گرفته است يا نه.

اوايل بسياري از مقامات اعدام ها را تكذيب كردند. در اوايل ماه دسامبر اعدام ها طبق بيانيه اي كه از طرف رييس جمهور خامنه اي در راديو پخش شد تا ييد گرديد. رييس جمهور گفت:

؛ آيا فكر ميكنيد بايد به آنها كه از درون زندانها با منافقاني كه به كشور اسلامي ما حمله كردند ارتباط دارند رحم كنيم؟ اگر چنين ارتباطي مسجل شد بايد با آنها چه بكنيم؟ آنها محكوم به مرگ هستند و ما آنها رااعدام خواهيم كرد؛.



بين آحر جولاي و آخر دسامبر حداقل 1200 زنداني اعدام شده اند. رقم واقعي به مراتب بيشتر است. حتي حالا دوسال پس از حادثه ( سال 1990) هنوز مشخص نيست كه چندنفر در طول 6 ماه قتل عام از جولاي 1988 تا ژانويه 1989 قرباني شده اند. عفو بين الملل نام 2000 نفر را تا به حال ثبت كرده است.