Tuesday, September 30, 2003



اين بنري است كه براي افسانه نوروزي درست كرده ام . اميدوارم حسن آقا و ديگر دوستان كه واردتر هستند بنر مناسب تري درست كنند. اما تاآن وقت ميتوانيد اين كد را در وبلاگتان بگذاريد:

img src="http://www.sharemation.com/golku81/Afsane.jpg" width=200 height=60

يادتان باشد كه اول كد اين علامت
<
و آخر كد هم اين علامت را بگذاريد.
>

اگر بخواهيد ميتوانيد اين نامه را هم امضا كنيد تا براي سازمان ملل و براي عفو بين الملل بفرستيم:
امضايتان را در همين نظرخواهي بنويسيد.
ـ------------
دبير كل محترم سازمان ملل

ما جمعي از وبلاگ نويسان ايراني مخالفت حود را با با اعدام خانم افسانه نوروزي اعلام ميكنيم. خانم نوروزي در حال دفاع از حريم شحصي خود نسبت به كسي كه قصد تجاوز به او را داشته است به طور تصادفي باعث مرگ مقتول شده است. ما باور داريم كه انتساب مقتول به دستگاه دولتي ايران يكي از دلايل صدور حكم اعدام براي خانم نوروزي است.

. به گزارش سازمان عفو بين الملل فقط دز سال جاري اعدام بيش از هشتاد نفر در ايران اعلام شده است و بيم آن ميرود كه تعداد واقعي اعدام ها حيلي بيشتر باشد. بسياري از اين اعدام ها در ملا عام صورت گرفته است. ما خواهان لغو تمام مجازات هاي غير انساني مانند اعدام و سنگسار و قطع اعضاي بدن در ايران هستيم.

دولت ايران به خواسته هاي مردم وقعي نمي نهد بنابراين ما چاره اي غير از اينكه شكايت خود را به شما اعلام كنيم نداريم. ما از شما مي خواهيم كه توان خود را براي آزاد كردن خانم افسانه نوروزي و لغو مجازات اعدام او به كار بگيريد..
ما همچنين از شما مي خواهيم كه به مقامات دولت ايران تعهد شان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد؛‌ را يادآوري كنيد.

رونوشت :
سازمان عفو بين الملل
------------------



توضيح: به دليل اينكه سرور اين بنر مجاني است ممكن است بعضي وقتها ظاهر نشود. حوصله كنيد. اگر شما سروري داريد كه بهتر كار ميكند ميتوانم بنر را برايتان بفرستم تا در آنجا قرار دهيد.

Monday, September 29, 2003

خطر اعدام قريب الوقوع افسانه نوروزي...

هشدار سازمان عفو بين الملل:

( به نقل از سايت ايران ليبرتي)



شماره پرونده عفو بين الملل MDE 13/032/2003
25 سپتامبر 2003

بيم اعدام قريب الوقوع
ايران – افسانه نوروزی (زن)، سن 32
سازمان عفو بين الملل اخيرا آگاهي يافته است که افسانه نوروزي پس از آنکه شوراي عالي قضائي حکم اعدام وي را تاييد کرد، در معرض خطر اعدام قريب الوقوع قرار دارد. رهبر ايران، آيت الله سيد علي خامنه اي، تنها مقامي است که مي تواند در اين مرحله فرمان عفو صادر کند.
افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در سال 1997 پس از کشتن رئيس اطلاعات نيروهاي انتظامي در کيش، جنوب ايران، دستگير شد. گفته مي شود وي در دفاع از خود و به منظور حفاظت از خود در مقابل تجاوز اقدام کرده است. در دادگاه وي، وکيل مدافع او به ماده 61 قانون مجازات اسلامي استناد کرد که بيان مي دارد " هر کس در مقام دفاع از نفس و يا ناموس و يا مال خود يا ديگري و يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز فعلي يا خطر قريب الوقوع عملي انجام دهد که جرم باشد در صورت اجتماع شرايط زير قابل تعقيب و مجازات نخواهد بود:

1- دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد. 2

- عمل ارتکابي بيش از حد لازم نباشد.

3- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد و يا مداخله قواي مذکور در رفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود." افسانه نوروزي اما به اين جرم (دفاع) به مرگ محکوم شد




مجازات مرگ براي افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در ماه آگوست 2003 تاييد شد.
در يک نامه سرگشاده به يک روزنامه ايراني، سه زن جوان بيان کردند که
"اگر امروزافسانه نوروزي اعدام شود تنها يک زن اعدام نشده است؛ بلکه سمبل يک خانواده که همانا زن است اعدام شده است؛ مفهوم و معناي پاکدامني و شرافت يک زن است که اعدام شده است."
افسانه نوروزي در زندان بندر عباس در جنوب ايران نگهداري مي شود که به خاطر شرايط ناهنجار معروف است. در آگوست 2003، شوهر وي، مصطفي جهانگيري، به کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي که به شکايات شهروندان رسيدگي مي کند، در باره شرايط وي شکايت کرد.
زمينه اطلاعات
سازمان عفو بين الملل تاکنون 83 مورد اعدام در سال جاري در ايران ثبت کرده است، گرچه احتمال مي رود رقم واقعي بسيار بالاتر از اين رقم باشد.
سازمان عفو بين الملل مخالف مجازات اعدام به عنوان مجازاتي فوق العاده بيرحمانه، غير انساني، و توهين آميز که در جهت نقض اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي که ايران به آن متعهد است، مي باشد. ماده 6 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي بيان مي دارد که "در کشورهايي که مجازات اعدام لغو نشده صدور حکم اعدام جائز نيست مگر در مورد مهمترين جنايات طبق قانون لازم الاجراء در زمان ارتکاب جنايت."
اقدام پيشنهادي: لطفا درخواست نامه هاي خود را با سرعت هر چه بيشتر به زبان انگليسي، فارسي، عربي يا زبان خود (حاوي مضامين زير) ارسال کنيد:
- شناختن حقوق و مسئوليت هاي دولت ها براي اجراي عدالت در مورد کساني که متهم به جرايم جنايي هستند،
- تقاضاي لغو فوري حکم اعدام افسانه نوروزي،
- درخواست از مقامات به منظور آگاه ساختن خانواده مقتول از حق خود، تحت قانون اسلامي، که متهم را ببخشايند،
- تذکر به مقامات ايراني در باره تعهد آنان به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (به ويژه ماده 6) که متعهد به آن مي باشند،
-يادآوري به مقامات ايراني از تعهد ايشان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد

****************
آيا خودمان پنج دقيقه وقت خواهيم گذاشت كه ايي ميلي اعتراض آميز بنويسيم؟ آيا خواهيم توانست توجه جهان را به افسانه نورزي جلب كنيم ؟
آيا وبلاگ نويسان جاضرند بنري براي جلوگيري از اعدام افسانه در وبلاگشان بگذارند؟
خيلي كارها هست كه از همين صندلي كامپيوتر ميتوانيم انجام بدهيم. شايد صدايمان كه يكي شود بتواند بر گوش كسي اثر كند.

شما هم اگر پيشنهادي داريد بنويسيد.





Thursday, September 25, 2003

حكم سنگسار امينه لاوال لغو شد.



دادگاه تجديد نظر در نيجريه حكم سنگسار امينه لاوال را لغو كرد.

فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود. .
به اميد روز ي كه همه مجازات هاي غير انساني از روي زمين محو شود و به اميد روزي كه براي زنان ميهنمان نيز بتوانيم به همين اندازه موثر باشيم.

پي نوشت:به مصداق كوزه گر وكوزه شكسته اش اين نظرخواهي هم نظرات مرا سانسور ميكند. . خبر اينكه امينه سنگسار نميشود پس از آنهمه نااميدي حيلي خوشحال كننده بود. اما وقتي آرام شدم فكركردم كه اينهمه زن و مرد در كشور اسير ما سنگسار شدند و هنوز هم در صف سنگسار هستند. چرا 1.3 ميليون امضا براي آنها جمع نميشود؟ چرا در احبار مربوط به سنگسار امينه هيچ خبري از سنگسار شدگان در ايران نوشته نميشود؟

هنوز زني به نام شهناز منتظر سنگسار است. افسانه نوروزي منتظر اعدام است. چند روز پيش در ميدان شهر خرم آباد مردي را پس از صد ضربه شلاق اعدام كردند. . چرا نميتوانيم افكار عمومي دنيا را به اين جنايت ها جلب كنيم؟

شايد نيجريه نفت ندارد و نميتواند رشوه هاي از نوع خاتمي بدهد. شايد جزيره ندارد كه بذل و بخشش كند. شايد منافعي در درياي خزر ندارد كه واگذار كند؟
شايد دو وكيل بدون عمامه به نامهاي جك استرا و كالين پاول ندارد كه همه اعمال كثيفشان رابرايشان تطهير كنند و بگويند حكومتشان دمكراتيك است.
!
شايد هم جناح اصلاح طلب و محافظه كار ندارندكه سنگسار كنندو بگويند ما نميخواستيم.تقصير آن يكي جناح بود

بايد ببينيم كجاي كار لنگ است كه 25 سال است داريم داد ميزنيم و صدايمان به جايي نميرسد.




Monday, September 22, 2003

نقطه تفرقه و نقطه اتحاد...

اگر نقشه جهان را روبرويتان بگذاريد و سعي كنيد كشورهايي را كه به دليلي در جنگ داخلي يا جنگ با كشورهاي ديگر به سر ميبرند نگاه كنيد چه مي بينيد؟ اكثر جنگها و اختلافات در كشورهاي عقب افتاده و يا رو به رشد اتفاق مي افتد . در عوض اكثر يا شايد همه كشورهاي پيشرفته در صلح و آرامش هستند...جالب نيست؟

كشورهاي فقير و در حال رشد يا عقب مانده بستگي به ميزان ثروت كشورشان درگير اختلافات هستند . آنقدر سر مردم به جنگ و دعوا بر سر معقولات ! گرم است كه يادشان ميرود ابر قدرتي دارد منابعشان را جارو ميكند و ميبرد.

اعراب را ببينيد كه با اينكه نفت دنيا در دستشان است حرفهايشان با هم فرق ميكند و حتي نميتوانند در برابر اسراييل يا مثلا حمله امريكا به عراق موضع درستي بگيرند. بين خود فلسطينيان هم اختلاف است. در جايي خوانده بودم كه حماس را اول خود اسراييل براي از بين بردن عرفات درست كرده بود.
پاكستان و هندوستان و افعانستان را بينيد. در گيري هاي قبيله اي...درگيرهاي مسلمانان و سيك ها و هندو ها..در گير يهاي پاكستان با هند. درگيريهاي طالبان با نيروهاي شمال و مردم افعانستان...در گيريهاي صرب ها و كروات ها و مسلمانها در يوگسلاوي ..در گيريهاي قبايل افريقايي..و الي آخر... .

در عوض كشورهاي پيشرفته رانگاه كنيد.در همين نقشه سري به امريكا..كانادا..اروپا ..استراليا..بزنيد. اروپا در حال اتحاد است. استراليا و نيوزيلند و امريكا و كانادا با هم همكاريهاي مشترك دارند و براي شهروندان يكديگر تسهيلات قائل مييشوند.
هيجكدام...هيچكدام در حال جنگ و حتي اختلاف اقتصادي نيستند. رقابت اروپا باامريكا هم از حد برخورد لفظي بالاتر نميرود.
...
در همين حال كه من وشما داريم با سلاحهاي خريداري شده از فرانسه وآلمان و انگليس و امريكا و ... همديگر را ميكشيم و روز و شب هم و آينده فرزندانمان را خراب ميكنيم آنها باهمين پولها كشورشان را ميسازند به مردمشان تامين اجتماعي ميدهند... گوشه و كنار فضا را كشف ميكنند... در علم پيشرفت ميكنند... مغزهاي متفكر ما را جذب ميكنند و باز زندگيشان به راحتي ادامه پيدا ميكند. .

اين وسط كشورهاي عقب افتاده عقب افتاده تر ميشوند وكشورهاي سرمايه داري پولدارتر. و اين چرخه مرگبار همچنان ادامه دارد. چرخه اي كه موتورش جاهليت ماست و سوختش اختلافات بي دليل.

تا جامعه اي از اين اختلافات الكي رنج ميبرد استثمارگران لارم نيست زياد زحمت بكشند. بياييد اختلافات درون جامعه ايران را مثال بزنيم: مثلا: زن و مرد...شيعه و سني...ترك و فارس...كردو لر و بلوچ و عرب...با خدا و بي خدا... .......

هيچ فكر كرده ايد كه چطور ممكن است كه سياست دولتهاي استعماري براي ساليان عوض نشود ولي همچنان موثر باشد؟ در حالي كه دولتهايشان ميآيندو ميروند؟ براي اينكه سياستشان ساده است. همان سياست معروف ؛تفرقه بينداز و حكومت كن؛ و الحق كه ما را چه خوب دستخوش اين بازي پليدشان كرده اند.

چاره ما در وحدت است. به قول گلسرخي..فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود
امروز استبداد با تمام قدرت بر كشورمان سايه افكنده و بدون تبعيض و بدون فرق گذاشتن بين مرد و زن و كمونيست و مجاهد و با خدا و بي خدا ..و پير و جوان ميكشد و غارت ميكند
تا وقتي كه اين تفرقه و تشتت در بين ما هست باز هم ادامه خواهد داد. انگار كه دشمن مااز ما باهوش تر است. با شايعه پراكني و با با بدبين كردن مردم نسبت به مبارزين و با تفرقه افكني به عمر پليد خودش مي افزايد.

. در اين دوران بايد اختلاف عقيده را كنار گذاشت. بايد دور آرمان ها متحد شويم. اگر آرمان مان آزادي ايران و برقراري حكومت پارلماني و مردمي است بايد دور همين محور با هم جمع شويم.اشتباه خيلي از گروههاي چپ در اين است كه اولويت مبارزه رانمي توانند پيدا كنند يك روز اولويت امپرياليسم جهاني است و يك روز اسلام. . متاسفانه اين باعث شده است كه انرژي زيادي ازشان به هدر برود

. انتقاد كردن و غر زدن كاربسيار آساني است. انتقاد مخرب كه فقط براي عرض اندام ارائه ميشود و هيچ راه حلي ارائه نميدهد. انتقاد سازنده با لحن خوش بيان ميشود و در كنارش راه حل هم دارد.
يادمان باشد كه همه اشتباه ميكنند به جز آنها كه كاري نميكنند..

بياييد به دوستانمان و به مبارزيني كه با هر عقيده و مرام زندگيشان را وقف مبارزه براي آزادي ايران ميكنند از نقطه وحدت نگاه كنيم.بياييد به جاي پيدا كردن اختلاف دنبال نقطه مشترك بگرديم. شايد اول سخت باشداما عادت خواهيم كرد.
بياييد به هر كس كه قدمي در را مبارزه براي آزادي برميدارد صرفنظر از عقيده و گروه و حزبش احترام بگذاريم . . به جاي عميق تر كردن اختلافات به پيدا كردن نقطه هاي وصل و اتحاد بپردازيم. مسلما وضعمان از اين كه هست بهتر خواهدشد.

اگر شود صداي ما يكي
ز خشم خود شرر به پا كنيم
بناي صلح جاودان نهيم
....
رها شويم ز قيد بندگي

....
(‌از سرود بر پا خيز!)

(.لطفا روي لينك پايين كليك كنيد و نظرتان را بنويسيد)


Saturday, September 20, 2003

امنيت در اينترنت:

سايت ايران ليبرتي در باره امينت در اينترنت اطلاعات مفصلي داده است كه به نظر من دانستنشان ضروري است.:

نرم افزارهاي هك از چندين روش جهت نفوذ به كامپيوتر ها استفاده مي كنند . اما متداولترين انها استفاده از فايلي است كه در كامپيوتر شما نصب شده وحكم جاسوس را بازي ميكند.اين فايل بعد از نصب واجرا در كامپيونتر شما تمامي اطلاعات كامپيوتر را براي فرد نفوذگر ارسال ميكند و او مي تواند به تمامي امكانات كامپيوتر شما دسترسي داشته باشد از ديدن درايوها گرفته دسترسي به تمام اطلاعات مخفي وپسودرها او همچنين بدون هيچ محدويتي از فايلهاي شما ميتواند كپي بگيرد و يا انها را پاك كند. مي تواند مانيتور شما را در كامپيوتر خود ببيند و كارت صوتي ميكروفون سي دي درايو وساير لوازم شما را خاموش ويا روشن كند.

از اين روش مي تواند مثلا ميكروفون شما را فعال كند و صداهاي اطراف كامپيوتر شما را گوش كند

يكي از اين نرم افزارها برنامه sup7 است . روش كار اين نرم افزار تقريبا شبيه نرم افزارهاي مشابه است . بعد از نصب يك فايل server.exe دارد كه ان را بايد در كامپيوتر قرباني نصب نمود .اين فايل را مي توان طريق ايميل و يا در هنگام چت در pm براي فرد مورد نظر فرستاد . كافي است كه اين فايل بروي كامپيوتر مقصد باز شود بلا فاصله تمامي اطلاعات از قبيل پسوردها و ساير موارد كامپيوتر فوق از طريق ايميل به شما گزارش ميدهد. وشما مي توانيد با دادن ip كامپيوتر فوق به برنامه براحتي به كامپيوتر شخص دسترسي داشته باشيد

نكاتي كه براي مقابله با اين گونه نرم افزارها وجود دارد بشرح زير است ...

بقيه مقاله را در اينجا بخوانيد.


در سايت جبهه همبستگي نير اطلاعات مشابهي تحت عنوان ؛امنيت در اينترنت؛ آمده به علاوه اينكه برنامه هايي كه هكر ها را از كامپيوتر تان دور نگه ميدارد معرفي شده اند



Monday, September 08, 2003

وبلاگ گرديهاي اين هفته


هادي خرسندي تصميم داشت ننويسد و بيشتر به كار ؛ اصغر آقا؛ بپردازد. اما طبق نوشته خودش ديد كه اگر ننويسد زندانيان بند عمومي كه همان ملت ايران باشند نخواهندتوانست مطالبش را بخوانند. آقاي خرسندي خيلي ممنون از اين تصميم.


پيام خاتمي به مناسبت کشتار شهريور 67.
بسمه تعالي

با سلام به بنيانگذار مرحول و رهبر معظم مقبول و با درود به روان پاک
همرزم فقيدم شادروان اسدالله لاجوردي و با تشکراز جناب آقاي هاشمي
رفسنجاني که اين فرصت را به من دادند ، اميدوارم به زودي با تشکيل
هيئتي بتوانيم آمران و عاملان کشتار شهريور 67 را مورد تشويق قرار دهيم.

البته چنانچه بارها گفته ايم ما در جمهوري اسلامي زنداني سياسي نداريم
و اگر هم در سال 67 هزاران جوان دانشجو و فعال را در زندان ها کشتيم
به خاطر اصرار ما به نداشتن زنداني سياسي است.


حتما سايت اشعار دشنه گون را مي شناسيد.در اين صفحه از شاعران آزاديخواه ايران و جهان اشعاري به فارسي آمده است. از سعيدي سيرحاني و حسرو گلسرخي تا لنگستن هيوز و ناظم حكمت و شفيعي كدكني.
من تا بحال فكر ميكردم اين صفحه را يك ايراني تنظيم كرده است.(با اين كه نام تنظيم كننده آرسن كابلي است!) تا اينكه در جستجوي يك شعر روي اينترنت كاشف به عمل آمد كه اين صفحه پربار و زيبا نتيجه زحمات يك دوست افغاني است كه صفحه اي هم با نام اشعار دشنه گون در پرشين بلاگ دارد.
اگر شما ميدانستيد كه هيچ! اگر نه برويد و سري بزنيد. دست خالي بر نميگرديد.

ليست وبلاگهاي فعال دانشجويان و قسمتي از مطالب هر وبلاگ در ؛تحصيلات؛ آمده است.

2- عارفي خطاب به يکي از حضار گفت: « پدرت آدم بر اثر يک گناهي که مرتکب شد از بهشت بيرون رفت و تو با اينهمه گناه، آرزومند بهشتي؟ ».

اين جمله راسه چهار روز پيش در جهانخانه ديده بودم. از آن وقت تا حالا آرياي عزيز شايد جهانخانه را ده بار به روز كرده است!.

آخرين نوشته آريا با اين جملات شروع ميشود:

.... انديشيدن فردي، زماني آغازگاه خود را بازمي يابد که انسان از خودش بپرسد و تلاش کند که پاسخ پرسشهاي خودش را به تن خويش پيدا کند. من تا زماني که پرسشهايم باري بر دوش ديگران است، به پاسخهاي درخور نخواهم رسيد. پرسشهاي هر فردي، خاک مساعد براي آفرينش استقلال فکري و زايش فرديّت اوست.
.از خواندن جهانخانه و از افكار آزاديخواهانه آريا لذت ميبرم.


ميدانيد كه محمد اوراز کوهنورد ۳۲ ساله ايرانی که سه هفته قبل در ارتفاعات گاشربروم کشور پاکستان دچار سانحه شده بود ؛ روز هفده شهريور چشم از جهان فرو بست. حميد عزيز كه خودش هم كوهنورد است اين خبر را در وبلاگ ارغواني تيره آورده است.

جالب است كه محمد اوراز كه يك كوهنورد برجسته ايراني بود هر گز پس از سانحه به ايران منتقل نشد. يا دليلش شدت جراحات وارده بوده است يا آقاي خاتمي فكر كرده كه استفاده تبليعاتي اش آن چنا ن نيست. به هر حال ايران يك كوهنورد بزرگ را از دست داد. يادش گرامي باد.

من كمتر وبلاگي ديده ام گه مانند آتش نامش با نوشته هايش هم آهنگ باشد.
نثري كه آتش استفاده ميكند مثل خنجر درون را ميشكافد و تا مويرگهاي آدم رسوخ ميكند و در عين حال انگار كه در اوج تشنگي آب خورده باشي آرامت ميكند.

من بارها حرکت ماشين هارا می بينم وازخود سوال می کنم اين مردمان خوش باور چگونه ساده وموقر در حين بی خيالی از شب می گذرند گوئی که هيچ اتفاقی رخ نداده است ؟ .. آنها معتقدند که چشمهایشان ازگذرگاه روزنامه ها عبورکرده است وحادثه ای در کارنیست چه صادقانه همراه می شوندو باور می کنند !!! .. این شگرد قدرتهاست .. بازی باسادگيهاست صداقتهاست ودرخاتمه استثمارشونده ها .... نه نه خاموشی بس .. اکنون زمان توقف است وپرتاب مهملات بیگانه از سرزمین خود ... زمان زمان تفاهم است .. تفاهمی که بگوئيم سلاح ما اندیشه تشخيص ماست ، این آگاهی را من ، تو ، ما به جهان ميدهيم

اين را هم از صنم دروبلاگ زن تنها بخوانيد:

شهريه ها امسال كمي افزايش داشته ، براي كلاس سوم صدوهشتاد تومن و براي آمادگي نود هزار تومن بايد بپردازين . البته با احتساب هزينه ي سرويس و پول كتاب و كلاسهاي متفرقه چيزي حدود سيصدوپنجاه هزار تومن مي شه … البته قابل شمارو كه نداره .
ـ آره تو بميري !!
زن اين را در دلش فرياد زد و از دفتر مدير مدرسه خارج شد...


پروين عزيز گزارشي از پيك نت در باره بچه هاي دستفروش قم را در صفحه اش گذاشته است.
آيا با اين دولت درد اين كودكان تمام شدني است؟

شبح عزيز هم در باره نرگس كودك نه ساله اي كه توسط عمويش مورد شكنجه و تجاوز قرار گرفته و اكنون در بيمارستان بستري است نوشته بود با عنوان همجنان جنايت عليه كودكان. پدر و مادر نرگس از عمو شكايت نكرده اند و عموي بيمار هم چنان در جامعه آزاد است تا به كارهاي خود ادامه بدهد.
. براي من تصور اينكه بر اين كودك چه رفته است و پس از اين چه خواهد رفت ناممكن است.
آقايان جك استراو و كالين پاول كه شده ايد وكلاي بدون عمامه ملايان در جوامع جهاني و ايران را دمكراتيك مي ناميد..آيا از ستمي كه هر روز و هر لحظه بر انسانهاي ما ميرود خبر داريد؟
از قانون مجازاتهاي اسلامي..از قوانين تعزيزو شكنجه و از قوانيني كه كودكان را مثال فرش و ماشين و تلويزيون جزو اموال پدر و مادر ميداند؟
*********
چند مطلب از سايتهاي اينترنتي:

نقد عزاداران بيل به قلم صمد بهرنگي

مجموعه اشعار
خسرو گلسرخي


جرم پروري ابزار كنترل جامعه

متن قطعنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي در باره ايران به زبان فارسي

سرويس جديد ضد -سانسور اينترنتي توسط كمپاني انونيمايزر با كمك امريكا



Sunday, September 07, 2003

شاملو شاعر بزرگ مردم




.....
اگر شما دوست مي داريد
كه شاعران
قي كنند پيش پايتان
آنچه را كه خورده ايد در طول ساليان

چه كند صبح كه شعرش
احساس هاي بزرگ فردايي است كه كنون نطفه هاي وسواس است؟
چه كندصبح اگر فردا
همزاد سايه در سايه پيروزي است؟

چه كند صبح اگر ديروز
گوري است كه از آن نمي رويد زهر بوته ايي جز ندامت
يا هسته تلخ تجربه يي در ميوه سياهش؟

چه كند صبح؟ كه گر آينده قرار بود به گذشته باخته باشد
دكتر حميدي شاعر مي بايست به ناچار كنون
در آب هاي دوردست قرون
جانوري تك ياخته باشد!

(از شعر حرف آخر)

*******
من اديب و شاعر نيستم و نمي توانم از نظر ادبي اشعار شاملو را نقد كنم.فقط ميتوانم از اثري كه اشعار شاملو روي من به عنوان يك فرد عادي جامعه ميگذارد حرف بزنم. من در كل بااستعاره و شعرهاي درهم و پيچيده ميانه خوبي ندارم. اما چند شاعر براي من مستثني هستند كه ميتوانند حرف مردم رابدون ترس و باكلمات كوبنده و محكم بزنند و بزرگترينشان شاملو است.

شاملو براي من شاعر اميد است.شاملو از گل و بلبل نمي گويد. براي او شاعر بودن مهم نيست. تغيير در جامعه مهم است. به دليل اشعارش به زندان مي افتد و آثارش غارت ميشوند اما عقب نشيني نميكندو باز مي نويسد. هرگز وضع موجود راقبول نميكند. در اشعارش خشم نسبت به استبداد و اميد به آينده موج ميزند. در كشوري كه هميشه زير يوغ استبداد بوده است داشتن هنرمنداني كه به مردم اميد تزريق ميكنند خيلي مهم است. من فكر ميكنم در جامعه اي كه با سركوب هاي مداوم به انفعال كشيده ميشود و تمام ارتباط مردم بامبارزين از بين ميرود كساني مانند شاملو كه به هر قيمت اين پيامها را به مردم عادي ميرسانند بسيار ارزشمند هستند. سخنراني شاملو در بركلي به گمان من يكي از بهترين آثار اوست و دقت و نكته سنجي اورا به خوبي نشان ميدهد. در فرصتي ديگر در باره آن خواهم نوشت.

مثلا من سبك اخوان ثالث و طرز استفاده از كلماتش را دوست دارم اما ببينيد او در ؛زمستان؛ چه ميگويد:
؛
نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون
ابري شود تاريك
و گيرد پيش چشمانت

نفس كاين است
پس چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديك؟
؛


اما شاملو ميگويد:


؛-بچه خسه مونده
چيزي به صب نمونه
غصه نخور ديوونه
كي ديده كه شب بمونه؟
زهره تابون اينجاس
تو گره مشت مرداس
وقتي كه مردا پاشن
ابرا زهم مي پاشن

؛( از شعر بارون)

يك نكته ديگر كه مرا به اشعار شاملو جلب ميكند صلابتي است كه در تك تك كلماتش موج ميزند. كلمات آنچنان بادقت انتحاب ميشوند كه حرف يكمقاله رادر يك جمله ميزنند.. شاملو نابغه اي است كه ميتواند احساسش را از طريق شعرش و كلماتش به خواننده منتقل كند:


ببينيد در اين شعر چگونه ياس تبديل به اميد ميشود:

؛احساس مي كنم
كه در بدترين دقايق اين شام مرگزاي
جندين هزار چشمه خورشيد در دلم
مي جوشد از يقين

احساس ميكنم
درهر كنار و گوشه اين شوره زار ياس
چندين هزار چنگل شاداب ناگهان
مي رويد از زمين

....
(از شعر ماهي)


شاملو براي تمام قهرمانان مردم شعر ميگويد. براي وارطان (مرگ وارطان)..براي خسرو گلسرخي
(شكاف)
براي آبايي معلم تركمن(از زخم قلب آبايي) ....
براي اعداميان حزب توده (ساعت اعدام..عشق عمومي).... ...
براي حسرو روزبه(خطابه ي تدفين)....(

براي مجاهد خلق مهدي رضايي (سرود ابراهيم در آتش(
براي مرتضي كيوان (از عموهايت)
براي بنيانگذاران مجاهدين خلق (شبانه)
براي چريك فدايي احمد زيبرم(براي آنكه عاشقانه در خاك مرد(

اشرف دهقاني در باره شاملو مينويسد:
زماني شاملو در رابطه با هيولاي تعهد و مسئوليت كمونيست بزرگ صمد بهرنگي نوشت؛ اي كاش اين هيولا هزار سر ميداشت؛. حال همين را با دريغ بايد در باره خود شاملو گفت. شاملوها شاعران زبردستي كه قادرند واقعيت هاي اجتماعي را با بياني كه پاسخگوي نيازهاي روحي ستمديدگان جامعه ماست به تصوير بكشند و شعر آنان در دست مردم حربه معنوي است در مبارزه عليه دشمنانشان...حقيقتا نياز جامعه ما مي باشند. ايكاش ده ها شاملو ميداشتيم. شاملويي كه همدست توده هاست تاآن دم كه توطئه ميكند گسستن زنجير را.
**********



لينك ها:
مجموعه كاشفان فروتن شوكران (نشر تدبير)

شاملو در شط جاري تاريخ (اشرف دهقاني)

سايت احمد شاملو

صفحه احمد شاملو در سايت اشعار دشنه گون

شعر وارطان با صداي شاملو

شعري كه زندگي است (نوشته پارسال...)





پي نوشت:
. شبح عزيز در يادداشتي كه در نظر خواهي گذاشته است نكاتي را يادآوري كرده كه من از قلم انداخته ام. شاملو فقط شاعر نبود. .او انرژي بي پايانش را در عرصه هاي مختلف ادبيات و روزنامه نگاري به كار انداخت و در هر كدام هم از خود آثاري به ياد ماندني :به جا گذاشت. يادداشت شبح را باهم بخوانيم:

شاملو فقط شاعر نبود روزنامه‌نگار برجسته‌يی هم بود. او چند مجله‌ی معتبر ادبی اجتماعی را سردبيری کرد که آخرين‌اش کتاب جمعه تيری بود به قلب ارتجاع. شاملو فرهنگ نويس برجسته‌ی بود. ۵ ميليون فيش کتاب جمعه را گرد آورد که کاري نستوه و بی‌نظير است. شاملو مترجم برجسته‌يی هم بود او جهان شعر را و شعر جهان را به روی ما گشود... از همه‌ي اين‌ها مهم‌تر اين که شاملو انسان بزرگی بود و هميشه از انسان نوشت و آزادی

Thursday, September 04, 2003


اطلاعيه سازمان عفو بين الملل در رابطه با قتل عام زندانيان سياسي ( در سال 67(


عفو بين الملل به شدت نگران موج جديد اعدام ها در ايران در ماههاي اخير مي باشد. از قرار اين شديدترين موج اعدام پس از اعدامهاي دهه هشتاد است كه در آن بسياري از زندانيان حتي بدون محاكمه اعدام شده اند..

در عين حال گفته ميشود كه تعدادي از مقامات بلندپايه قضايي اعلام كرده اند كه بايد با گروههاي مخالف با شدت برخورد شود و حتي برخي پيشنهاد كرده اند كه مخالفان بايد بدون استثنا همگي اعدام شوند.

در ماههاي پس از اين تصميم تا اواخر اكتبر ملاقاتها ي خانواده ها ممنوع شد و خبر گرفتن از زندانيان تقريبا غير ممكن گرديد. در همان زمان شايعاتي مبني بر قتل عام محفيانه زندانيان به گوش رسيد. وقتي ملاقاتها دوباره برقرار شد فقط به بعضي حانواده ها اجازه ملاقات بستگان زندانيشان داده شد. بعضي ديگر خبر اعدام بستگانشان و محل دفن جسد داده شد. . به برخي حانواده ها يا هيچ اطلاعاتي داده نشد يا اطلاعات داده شده بسيار متناقض بود.

اين خانواده ها اقدام به فرستادن دارو يا پول به بستگان زنداني شان كردند به اين اميد كه بتوانند در قبال دريافت آن رسيدي از زندانيشان بگيرند ويا اقدام به ملاقات با مقامات دولتي يا مذهبي و قضايي كردند و از آنها خواستار اطلاعات در باره بستگانشان شدند. بسياري از حانواده ها بيرون زندانها به اميد خبر گيري صف كشيدند و يا در قبرستانها گرد هم آمدند. بعضي ها با دستانشان اجسادي را كه در قبرهاي نه چندان گود دفن شده بود بيرون كشيدند تا بتوانند بستگان خود را پيدا كنند.
. حانواده هاي زندانيان خبر از قبرهاي دسته جمعي دادند كه در آنها اجساد با كفن با لياس عادي انداخته شده بودند.
به دليل كم عمق بودن گودال ها بوي اجساد پخش شده بود. به بعضي حانواده ها هشدار داده شده بود كه نبايد براي بستگان اعدام شده شان مراسم علني بگيرند.


همسر يكي از زندانيان كه سه سال زنداني بود به عفو بين الملل گفت كه هنگامي كه براي ملاقات شوهرش به اوين ميرود به او ميگويندكه شوهرش به سلول جديدي منتقل شده است و فعلا امكان ملاقات ندارد. اما خانواده هاي زندانيان ديگر كه در مقابل زندان جمع شده بودند به او گفتند كه به احتمال زياد شوهرش اعدام شده است. پس از رفت و آمدهاي بسيار بين قبرستان و زندان اوين بالاخره در قبرستان به او گفته شد كه شوهرش اعدام شده است اما از گفتن محل دفن به او خودداري كردند. او با اطلاعاتي كه از ديگر خانواده هاي عزادار گرفت گروهي از قبرهاي تازه كنده شده را كه كم عمق هم بودند پيدا كرد. اما هيجكدام نام و نشاني نداشتند. او يكي را كه به اندازه بدن همسرش بود پيدا كرد و با دستانش شروع به كندن قبر كرد. . وقتي صورت جسد را كه با خون پوشيده شده بود پاك كرد متوجه شد كه جسد متعلق به شوهر او نيست بلكه به مرد بسيار جوان تري تعلق دارد. او چشمان جسد را بست و دوباره رويش را با خاك پوشاند. چند روز بعد محل دفن جسد شوهرش را پيدا كرد.
.
عفو بين الملل تا كنون نام بيش از سيصد زنداني را كه در هفته ها و ماههاي اخير اعدام شدهاند دريافت كرده است و بيم آن رادارد كه تعداد واقعي اعدام شدگان سر به هزاران بزند. بسياري از اعدام شدگان هواداران يااعضاي گروههاي مختلف بوده اند. بين اعدام شدگان دانش آموزان سابق كه حتي هنگام دستگيري هنوز به مدرسه ميرفته اند ..متخصصين مانند پزشكان... معلمين و كارگران بوده اند. بسياري از قربانيان زن بوده اند و در برخي موارد چندين نفر از اعضاي يك خانواده اعدام شده اند. اعدام ها تعداد نامعلومي از كساني را در بر مييگيرد كه به دليل عقيده شان در زندان بوده اند.

بسياري از قربانيان سالها در زندان به سر برده و شكنجه شده بودند. بعضي ها در زمان شاه نيز زنداني بودند. برخي سالها بدون محاكمه نگاه داشته شده بودند . بعضي ها نيز صرفا به دليل پخش اعلاميه يا اختلال آرامش به ماهها زندان تا حبس ابد محكوم شده بودند و دوران زندان خود را ميگذراندند.
..
عفو بين الملل اطلاع يافته استكه در موارد بسياري زندانيان سابق دستگير شده و بطور دسته جمعي اعدام شده اند. در حيلي موارد معلوم نيست كه آيا قبل از اين اعدام ها هيچگونه محاكمه مجددي صورت گرفته است يا نه.

اوايل بسياري از مقامات اعدام ها را تكذيب كردند. در اوايل ماه دسامبر اعدام ها طبق بيانيه اي كه از طرف رييس جمهور خامنه اي در راديو پخش شد تا ييد گرديد. رييس جمهور گفت:

؛ آيا فكر ميكنيد بايد به آنها كه از درون زندانها با منافقاني كه به كشور اسلامي ما حمله كردند ارتباط دارند رحم كنيم؟ اگر چنين ارتباطي مسجل شد بايد با آنها چه بكنيم؟ آنها محكوم به مرگ هستند و ما آنها رااعدام خواهيم كرد؛.



بين آحر جولاي و آخر دسامبر حداقل 1200 زنداني اعدام شده اند. رقم واقعي به مراتب بيشتر است. حتي حالا دوسال پس از حادثه ( سال 1990) هنوز مشخص نيست كه چندنفر در طول 6 ماه قتل عام از جولاي 1988 تا ژانويه 1989 قرباني شده اند. عفو بين الملل نام 2000 نفر را تا به حال ثبت كرده است.





Tuesday, September 02, 2003

باز هم پناهجويان

دولت تركيه به پناهجويان ايراني و كرد در شهر وان حمله كرده است و ميخواهد آنهارا تحويل دولت ايران بدهد . با اينهمه قتل و كشتار علني باز اين ها ميگويند ايران دمكراتيك است و پناهجويان با خطر مواجه نيستند.
در اين خبر آمده كه برخي از پناهجويان با خانواده هايشان به جنگل ها ي اطراف وان پناه برده اند..

از قرار 2000تا 2500 پناهجو در ليست هستند كه تا بحال 30 نفرشان دستگير شده و به شهر سلماس برده شده اند.
به سازمان ملل..به سفارت تركيه ..به دفاتر عفو بين الملل ...به هر جا كه ميتوانيم شكايت كنيم . همين چند روز پيش هم يك .پناهجو در انگليس به دليل اعتراض به رد پناهندگيش خودش را آتش زد و فعلا حالش وخيم است.
كسي كه زنده ماند...

سايت ديدگاه از نشريه آزادي مصاحبه اي تكان دهنده آورده است. محمدرضا آشوغ كسي است كه در هنگام اجراي حكم اعدام در حريان قتل عام سال 67 موفق به فرار شد. از او در كتاب خاطرات منتظري نيز نام برده شده است. محمدرضا آشوغ به عنوان يك شاهد زنده از قتل عام سال 67..از محاكمه هاي يك دقيقه اي و از چگونگي فرار خودش حرف ميزند..
متن مصاحبه به پي دي اف اينجاست.

*******
دو توضيح در باره مطلب پايين
1- دوستي كه اعدام شد در هنگام دستگيري دانش آموز دبيرستان بود.
2- عكسهايي كه در پايين آورده شده از گورهاي دسته جمعي گرفته شده است.
شهيدي كه عكسش در بالا سمت راست آمده يوسف هيبدي نام دارد. حانواده اش پس از دستگيري از او هفت سال بي خبر بودند.تا اينكه همين عكس را در روزنامه مجاهد ميبينند و از مزار فرزندشان (خاوران) با خبر ميشوند..






اين بنري است كه براي افسانه نوروزي درست كرده ام . اميدوارم حسن آقا و ديگر دوستان كه واردتر هستند بنر مناسب تري درست كنند. اما تاآن وقت ميتوانيد اين كد را در وبلاگتان بگذاريد:

img src="http://www.sharemation.com/golku81/Afsane.jpg" width=200 height=60

يادتان باشد كه اول كد اين علامت
<
و آخر كد هم اين علامت را بگذاريد.
>

اگر بخواهيد ميتوانيد اين نامه را هم امضا كنيد تا براي سازمان ملل و براي عفو بين الملل بفرستيم:
امضايتان را در همين نظرخواهي بنويسيد.
ـ------------
دبير كل محترم سازمان ملل

ما جمعي از وبلاگ نويسان ايراني مخالفت حود را با با اعدام خانم افسانه نوروزي اعلام ميكنيم. خانم نوروزي در حال دفاع از حريم شحصي خود نسبت به كسي كه قصد تجاوز به او را داشته است به طور تصادفي باعث مرگ مقتول شده است. ما باور داريم كه انتساب مقتول به دستگاه دولتي ايران يكي از دلايل صدور حكم اعدام براي خانم نوروزي است.

. به گزارش سازمان عفو بين الملل فقط دز سال جاري اعدام بيش از هشتاد نفر در ايران اعلام شده است و بيم آن ميرود كه تعداد واقعي اعدام ها حيلي بيشتر باشد. بسياري از اين اعدام ها در ملا عام صورت گرفته است. ما خواهان لغو تمام مجازات هاي غير انساني مانند اعدام و سنگسار و قطع اعضاي بدن در ايران هستيم.

دولت ايران به خواسته هاي مردم وقعي نمي نهد بنابراين ما چاره اي غير از اينكه شكايت خود را به شما اعلام كنيم نداريم. ما از شما مي خواهيم كه توان خود را براي آزاد كردن خانم افسانه نوروزي و لغو مجازات اعدام او به كار بگيريد..
ما همچنين از شما مي خواهيم كه به مقامات دولت ايران تعهد شان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد؛‌ را يادآوري كنيد.

رونوشت :
سازمان عفو بين الملل
------------------



توضيح: به دليل اينكه سرور اين بنر مجاني است ممكن است بعضي وقتها ظاهر نشود. حوصله كنيد. اگر شما سروري داريد كه بهتر كار ميكند ميتوانم بنر را برايتان بفرستم تا در آنجا قرار دهيد.

خطر اعدام قريب الوقوع افسانه نوروزي...

هشدار سازمان عفو بين الملل:

( به نقل از سايت ايران ليبرتي)



شماره پرونده عفو بين الملل MDE 13/032/2003
25 سپتامبر 2003

بيم اعدام قريب الوقوع
ايران – افسانه نوروزی (زن)، سن 32
سازمان عفو بين الملل اخيرا آگاهي يافته است که افسانه نوروزي پس از آنکه شوراي عالي قضائي حکم اعدام وي را تاييد کرد، در معرض خطر اعدام قريب الوقوع قرار دارد. رهبر ايران، آيت الله سيد علي خامنه اي، تنها مقامي است که مي تواند در اين مرحله فرمان عفو صادر کند.
افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در سال 1997 پس از کشتن رئيس اطلاعات نيروهاي انتظامي در کيش، جنوب ايران، دستگير شد. گفته مي شود وي در دفاع از خود و به منظور حفاظت از خود در مقابل تجاوز اقدام کرده است. در دادگاه وي، وکيل مدافع او به ماده 61 قانون مجازات اسلامي استناد کرد که بيان مي دارد " هر کس در مقام دفاع از نفس و يا ناموس و يا مال خود يا ديگري و يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز فعلي يا خطر قريب الوقوع عملي انجام دهد که جرم باشد در صورت اجتماع شرايط زير قابل تعقيب و مجازات نخواهد بود:

1- دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد. 2

- عمل ارتکابي بيش از حد لازم نباشد.

3- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملا ممکن نباشد و يا مداخله قواي مذکور در رفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود." افسانه نوروزي اما به اين جرم (دفاع) به مرگ محکوم شد




مجازات مرگ براي افسانه نوروزي طبق گزارشات رسيده در ماه آگوست 2003 تاييد شد.
در يک نامه سرگشاده به يک روزنامه ايراني، سه زن جوان بيان کردند که
"اگر امروزافسانه نوروزي اعدام شود تنها يک زن اعدام نشده است؛ بلکه سمبل يک خانواده که همانا زن است اعدام شده است؛ مفهوم و معناي پاکدامني و شرافت يک زن است که اعدام شده است."
افسانه نوروزي در زندان بندر عباس در جنوب ايران نگهداري مي شود که به خاطر شرايط ناهنجار معروف است. در آگوست 2003، شوهر وي، مصطفي جهانگيري، به کميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي که به شکايات شهروندان رسيدگي مي کند، در باره شرايط وي شکايت کرد.
زمينه اطلاعات
سازمان عفو بين الملل تاکنون 83 مورد اعدام در سال جاري در ايران ثبت کرده است، گرچه احتمال مي رود رقم واقعي بسيار بالاتر از اين رقم باشد.
سازمان عفو بين الملل مخالف مجازات اعدام به عنوان مجازاتي فوق العاده بيرحمانه، غير انساني، و توهين آميز که در جهت نقض اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي که ايران به آن متعهد است، مي باشد. ماده 6 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي بيان مي دارد که "در کشورهايي که مجازات اعدام لغو نشده صدور حکم اعدام جائز نيست مگر در مورد مهمترين جنايات طبق قانون لازم الاجراء در زمان ارتکاب جنايت."
اقدام پيشنهادي: لطفا درخواست نامه هاي خود را با سرعت هر چه بيشتر به زبان انگليسي، فارسي، عربي يا زبان خود (حاوي مضامين زير) ارسال کنيد:
- شناختن حقوق و مسئوليت هاي دولت ها براي اجراي عدالت در مورد کساني که متهم به جرايم جنايي هستند،
- تقاضاي لغو فوري حکم اعدام افسانه نوروزي،
- درخواست از مقامات به منظور آگاه ساختن خانواده مقتول از حق خود، تحت قانون اسلامي، که متهم را ببخشايند،
- تذکر به مقامات ايراني در باره تعهد آنان به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (به ويژه ماده 6) که متعهد به آن مي باشند،
-يادآوري به مقامات ايراني از تعهد ايشان به اعلاميه جهاني حقوق بشر بويژه ماده 3: "هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد

****************
آيا خودمان پنج دقيقه وقت خواهيم گذاشت كه ايي ميلي اعتراض آميز بنويسيم؟ آيا خواهيم توانست توجه جهان را به افسانه نورزي جلب كنيم ؟
آيا وبلاگ نويسان جاضرند بنري براي جلوگيري از اعدام افسانه در وبلاگشان بگذارند؟
خيلي كارها هست كه از همين صندلي كامپيوتر ميتوانيم انجام بدهيم. شايد صدايمان كه يكي شود بتواند بر گوش كسي اثر كند.

شما هم اگر پيشنهادي داريد بنويسيد.





حكم سنگسار امينه لاوال لغو شد.



دادگاه تجديد نظر در نيجريه حكم سنگسار امينه لاوال را لغو كرد.

فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود. .
به اميد روز ي كه همه مجازات هاي غير انساني از روي زمين محو شود و به اميد روزي كه براي زنان ميهنمان نيز بتوانيم به همين اندازه موثر باشيم.

پي نوشت:به مصداق كوزه گر وكوزه شكسته اش اين نظرخواهي هم نظرات مرا سانسور ميكند. . خبر اينكه امينه سنگسار نميشود پس از آنهمه نااميدي حيلي خوشحال كننده بود. اما وقتي آرام شدم فكركردم كه اينهمه زن و مرد در كشور اسير ما سنگسار شدند و هنوز هم در صف سنگسار هستند. چرا 1.3 ميليون امضا براي آنها جمع نميشود؟ چرا در احبار مربوط به سنگسار امينه هيچ خبري از سنگسار شدگان در ايران نوشته نميشود؟

هنوز زني به نام شهناز منتظر سنگسار است. افسانه نوروزي منتظر اعدام است. چند روز پيش در ميدان شهر خرم آباد مردي را پس از صد ضربه شلاق اعدام كردند. . چرا نميتوانيم افكار عمومي دنيا را به اين جنايت ها جلب كنيم؟

شايد نيجريه نفت ندارد و نميتواند رشوه هاي از نوع خاتمي بدهد. شايد جزيره ندارد كه بذل و بخشش كند. شايد منافعي در درياي خزر ندارد كه واگذار كند؟
شايد دو وكيل بدون عمامه به نامهاي جك استرا و كالين پاول ندارد كه همه اعمال كثيفشان رابرايشان تطهير كنند و بگويند حكومتشان دمكراتيك است.
!
شايد هم جناح اصلاح طلب و محافظه كار ندارندكه سنگسار كنندو بگويند ما نميخواستيم.تقصير آن يكي جناح بود

بايد ببينيم كجاي كار لنگ است كه 25 سال است داريم داد ميزنيم و صدايمان به جايي نميرسد.




نقطه تفرقه و نقطه اتحاد...

اگر نقشه جهان را روبرويتان بگذاريد و سعي كنيد كشورهايي را كه به دليلي در جنگ داخلي يا جنگ با كشورهاي ديگر به سر ميبرند نگاه كنيد چه مي بينيد؟ اكثر جنگها و اختلافات در كشورهاي عقب افتاده و يا رو به رشد اتفاق مي افتد . در عوض اكثر يا شايد همه كشورهاي پيشرفته در صلح و آرامش هستند...جالب نيست؟

كشورهاي فقير و در حال رشد يا عقب مانده بستگي به ميزان ثروت كشورشان درگير اختلافات هستند . آنقدر سر مردم به جنگ و دعوا بر سر معقولات ! گرم است كه يادشان ميرود ابر قدرتي دارد منابعشان را جارو ميكند و ميبرد.

اعراب را ببينيد كه با اينكه نفت دنيا در دستشان است حرفهايشان با هم فرق ميكند و حتي نميتوانند در برابر اسراييل يا مثلا حمله امريكا به عراق موضع درستي بگيرند. بين خود فلسطينيان هم اختلاف است. در جايي خوانده بودم كه حماس را اول خود اسراييل براي از بين بردن عرفات درست كرده بود.
پاكستان و هندوستان و افعانستان را بينيد. در گيري هاي قبيله اي...درگيرهاي مسلمانان و سيك ها و هندو ها..در گير يهاي پاكستان با هند. درگيريهاي طالبان با نيروهاي شمال و مردم افعانستان...در گيريهاي صرب ها و كروات ها و مسلمانها در يوگسلاوي ..در گيريهاي قبايل افريقايي..و الي آخر... .

در عوض كشورهاي پيشرفته رانگاه كنيد.در همين نقشه سري به امريكا..كانادا..اروپا ..استراليا..بزنيد. اروپا در حال اتحاد است. استراليا و نيوزيلند و امريكا و كانادا با هم همكاريهاي مشترك دارند و براي شهروندان يكديگر تسهيلات قائل مييشوند.
هيجكدام...هيچكدام در حال جنگ و حتي اختلاف اقتصادي نيستند. رقابت اروپا باامريكا هم از حد برخورد لفظي بالاتر نميرود.
...
در همين حال كه من وشما داريم با سلاحهاي خريداري شده از فرانسه وآلمان و انگليس و امريكا و ... همديگر را ميكشيم و روز و شب هم و آينده فرزندانمان را خراب ميكنيم آنها باهمين پولها كشورشان را ميسازند به مردمشان تامين اجتماعي ميدهند... گوشه و كنار فضا را كشف ميكنند... در علم پيشرفت ميكنند... مغزهاي متفكر ما را جذب ميكنند و باز زندگيشان به راحتي ادامه پيدا ميكند. .

اين وسط كشورهاي عقب افتاده عقب افتاده تر ميشوند وكشورهاي سرمايه داري پولدارتر. و اين چرخه مرگبار همچنان ادامه دارد. چرخه اي كه موتورش جاهليت ماست و سوختش اختلافات بي دليل.

تا جامعه اي از اين اختلافات الكي رنج ميبرد استثمارگران لارم نيست زياد زحمت بكشند. بياييد اختلافات درون جامعه ايران را مثال بزنيم: مثلا: زن و مرد...شيعه و سني...ترك و فارس...كردو لر و بلوچ و عرب...با خدا و بي خدا... .......

هيچ فكر كرده ايد كه چطور ممكن است كه سياست دولتهاي استعماري براي ساليان عوض نشود ولي همچنان موثر باشد؟ در حالي كه دولتهايشان ميآيندو ميروند؟ براي اينكه سياستشان ساده است. همان سياست معروف ؛تفرقه بينداز و حكومت كن؛ و الحق كه ما را چه خوب دستخوش اين بازي پليدشان كرده اند.

چاره ما در وحدت است. به قول گلسرخي..فريادهاي ما اگر چه رسا نيست بايد يكي شود
امروز استبداد با تمام قدرت بر كشورمان سايه افكنده و بدون تبعيض و بدون فرق گذاشتن بين مرد و زن و كمونيست و مجاهد و با خدا و بي خدا ..و پير و جوان ميكشد و غارت ميكند
تا وقتي كه اين تفرقه و تشتت در بين ما هست باز هم ادامه خواهد داد. انگار كه دشمن مااز ما باهوش تر است. با شايعه پراكني و با با بدبين كردن مردم نسبت به مبارزين و با تفرقه افكني به عمر پليد خودش مي افزايد.

. در اين دوران بايد اختلاف عقيده را كنار گذاشت. بايد دور آرمان ها متحد شويم. اگر آرمان مان آزادي ايران و برقراري حكومت پارلماني و مردمي است بايد دور همين محور با هم جمع شويم.اشتباه خيلي از گروههاي چپ در اين است كه اولويت مبارزه رانمي توانند پيدا كنند يك روز اولويت امپرياليسم جهاني است و يك روز اسلام. . متاسفانه اين باعث شده است كه انرژي زيادي ازشان به هدر برود

. انتقاد كردن و غر زدن كاربسيار آساني است. انتقاد مخرب كه فقط براي عرض اندام ارائه ميشود و هيچ راه حلي ارائه نميدهد. انتقاد سازنده با لحن خوش بيان ميشود و در كنارش راه حل هم دارد.
يادمان باشد كه همه اشتباه ميكنند به جز آنها كه كاري نميكنند..

بياييد به دوستانمان و به مبارزيني كه با هر عقيده و مرام زندگيشان را وقف مبارزه براي آزادي ايران ميكنند از نقطه وحدت نگاه كنيم.بياييد به جاي پيدا كردن اختلاف دنبال نقطه مشترك بگرديم. شايد اول سخت باشداما عادت خواهيم كرد.
بياييد به هر كس كه قدمي در را مبارزه براي آزادي برميدارد صرفنظر از عقيده و گروه و حزبش احترام بگذاريم . . به جاي عميق تر كردن اختلافات به پيدا كردن نقطه هاي وصل و اتحاد بپردازيم. مسلما وضعمان از اين كه هست بهتر خواهدشد.

اگر شود صداي ما يكي
ز خشم خود شرر به پا كنيم
بناي صلح جاودان نهيم
....
رها شويم ز قيد بندگي

....
(‌از سرود بر پا خيز!)

(.لطفا روي لينك پايين كليك كنيد و نظرتان را بنويسيد)


امنيت در اينترنت:

سايت ايران ليبرتي در باره امينت در اينترنت اطلاعات مفصلي داده است كه به نظر من دانستنشان ضروري است.:

نرم افزارهاي هك از چندين روش جهت نفوذ به كامپيوتر ها استفاده مي كنند . اما متداولترين انها استفاده از فايلي است كه در كامپيوتر شما نصب شده وحكم جاسوس را بازي ميكند.اين فايل بعد از نصب واجرا در كامپيونتر شما تمامي اطلاعات كامپيوتر را براي فرد نفوذگر ارسال ميكند و او مي تواند به تمامي امكانات كامپيوتر شما دسترسي داشته باشد از ديدن درايوها گرفته دسترسي به تمام اطلاعات مخفي وپسودرها او همچنين بدون هيچ محدويتي از فايلهاي شما ميتواند كپي بگيرد و يا انها را پاك كند. مي تواند مانيتور شما را در كامپيوتر خود ببيند و كارت صوتي ميكروفون سي دي درايو وساير لوازم شما را خاموش ويا روشن كند.

از اين روش مي تواند مثلا ميكروفون شما را فعال كند و صداهاي اطراف كامپيوتر شما را گوش كند

يكي از اين نرم افزارها برنامه sup7 است . روش كار اين نرم افزار تقريبا شبيه نرم افزارهاي مشابه است . بعد از نصب يك فايل server.exe دارد كه ان را بايد در كامپيوتر قرباني نصب نمود .اين فايل را مي توان طريق ايميل و يا در هنگام چت در pm براي فرد مورد نظر فرستاد . كافي است كه اين فايل بروي كامپيوتر مقصد باز شود بلا فاصله تمامي اطلاعات از قبيل پسوردها و ساير موارد كامپيوتر فوق از طريق ايميل به شما گزارش ميدهد. وشما مي توانيد با دادن ip كامپيوتر فوق به برنامه براحتي به كامپيوتر شخص دسترسي داشته باشيد

نكاتي كه براي مقابله با اين گونه نرم افزارها وجود دارد بشرح زير است ...

بقيه مقاله را در اينجا بخوانيد.


در سايت جبهه همبستگي نير اطلاعات مشابهي تحت عنوان ؛امنيت در اينترنت؛ آمده به علاوه اينكه برنامه هايي كه هكر ها را از كامپيوتر تان دور نگه ميدارد معرفي شده اند



وبلاگ گرديهاي اين هفته


هادي خرسندي تصميم داشت ننويسد و بيشتر به كار ؛ اصغر آقا؛ بپردازد. اما طبق نوشته خودش ديد كه اگر ننويسد زندانيان بند عمومي كه همان ملت ايران باشند نخواهندتوانست مطالبش را بخوانند. آقاي خرسندي خيلي ممنون از اين تصميم.


پيام خاتمي به مناسبت کشتار شهريور 67.
بسمه تعالي

با سلام به بنيانگذار مرحول و رهبر معظم مقبول و با درود به روان پاک
همرزم فقيدم شادروان اسدالله لاجوردي و با تشکراز جناب آقاي هاشمي
رفسنجاني که اين فرصت را به من دادند ، اميدوارم به زودي با تشکيل
هيئتي بتوانيم آمران و عاملان کشتار شهريور 67 را مورد تشويق قرار دهيم.

البته چنانچه بارها گفته ايم ما در جمهوري اسلامي زنداني سياسي نداريم
و اگر هم در سال 67 هزاران جوان دانشجو و فعال را در زندان ها کشتيم
به خاطر اصرار ما به نداشتن زنداني سياسي است.


حتما سايت اشعار دشنه گون را مي شناسيد.در اين صفحه از شاعران آزاديخواه ايران و جهان اشعاري به فارسي آمده است. از سعيدي سيرحاني و حسرو گلسرخي تا لنگستن هيوز و ناظم حكمت و شفيعي كدكني.
من تا بحال فكر ميكردم اين صفحه را يك ايراني تنظيم كرده است.(با اين كه نام تنظيم كننده آرسن كابلي است!) تا اينكه در جستجوي يك شعر روي اينترنت كاشف به عمل آمد كه اين صفحه پربار و زيبا نتيجه زحمات يك دوست افغاني است كه صفحه اي هم با نام اشعار دشنه گون در پرشين بلاگ دارد.
اگر شما ميدانستيد كه هيچ! اگر نه برويد و سري بزنيد. دست خالي بر نميگرديد.

ليست وبلاگهاي فعال دانشجويان و قسمتي از مطالب هر وبلاگ در ؛تحصيلات؛ آمده است.

2- عارفي خطاب به يکي از حضار گفت: « پدرت آدم بر اثر يک گناهي که مرتکب شد از بهشت بيرون رفت و تو با اينهمه گناه، آرزومند بهشتي؟ ».

اين جمله راسه چهار روز پيش در جهانخانه ديده بودم. از آن وقت تا حالا آرياي عزيز شايد جهانخانه را ده بار به روز كرده است!.

آخرين نوشته آريا با اين جملات شروع ميشود:

.... انديشيدن فردي، زماني آغازگاه خود را بازمي يابد که انسان از خودش بپرسد و تلاش کند که پاسخ پرسشهاي خودش را به تن خويش پيدا کند. من تا زماني که پرسشهايم باري بر دوش ديگران است، به پاسخهاي درخور نخواهم رسيد. پرسشهاي هر فردي، خاک مساعد براي آفرينش استقلال فکري و زايش فرديّت اوست.
.از خواندن جهانخانه و از افكار آزاديخواهانه آريا لذت ميبرم.


ميدانيد كه محمد اوراز کوهنورد ۳۲ ساله ايرانی که سه هفته قبل در ارتفاعات گاشربروم کشور پاکستان دچار سانحه شده بود ؛ روز هفده شهريور چشم از جهان فرو بست. حميد عزيز كه خودش هم كوهنورد است اين خبر را در وبلاگ ارغواني تيره آورده است.

جالب است كه محمد اوراز كه يك كوهنورد برجسته ايراني بود هر گز پس از سانحه به ايران منتقل نشد. يا دليلش شدت جراحات وارده بوده است يا آقاي خاتمي فكر كرده كه استفاده تبليعاتي اش آن چنا ن نيست. به هر حال ايران يك كوهنورد بزرگ را از دست داد. يادش گرامي باد.

من كمتر وبلاگي ديده ام گه مانند آتش نامش با نوشته هايش هم آهنگ باشد.
نثري كه آتش استفاده ميكند مثل خنجر درون را ميشكافد و تا مويرگهاي آدم رسوخ ميكند و در عين حال انگار كه در اوج تشنگي آب خورده باشي آرامت ميكند.

من بارها حرکت ماشين هارا می بينم وازخود سوال می کنم اين مردمان خوش باور چگونه ساده وموقر در حين بی خيالی از شب می گذرند گوئی که هيچ اتفاقی رخ نداده است ؟ .. آنها معتقدند که چشمهایشان ازگذرگاه روزنامه ها عبورکرده است وحادثه ای در کارنیست چه صادقانه همراه می شوندو باور می کنند !!! .. این شگرد قدرتهاست .. بازی باسادگيهاست صداقتهاست ودرخاتمه استثمارشونده ها .... نه نه خاموشی بس .. اکنون زمان توقف است وپرتاب مهملات بیگانه از سرزمین خود ... زمان زمان تفاهم است .. تفاهمی که بگوئيم سلاح ما اندیشه تشخيص ماست ، این آگاهی را من ، تو ، ما به جهان ميدهيم

اين را هم از صنم دروبلاگ زن تنها بخوانيد:

شهريه ها امسال كمي افزايش داشته ، براي كلاس سوم صدوهشتاد تومن و براي آمادگي نود هزار تومن بايد بپردازين . البته با احتساب هزينه ي سرويس و پول كتاب و كلاسهاي متفرقه چيزي حدود سيصدوپنجاه هزار تومن مي شه … البته قابل شمارو كه نداره .
ـ آره تو بميري !!
زن اين را در دلش فرياد زد و از دفتر مدير مدرسه خارج شد...


پروين عزيز گزارشي از پيك نت در باره بچه هاي دستفروش قم را در صفحه اش گذاشته است.
آيا با اين دولت درد اين كودكان تمام شدني است؟

شبح عزيز هم در باره نرگس كودك نه ساله اي كه توسط عمويش مورد شكنجه و تجاوز قرار گرفته و اكنون در بيمارستان بستري است نوشته بود با عنوان همجنان جنايت عليه كودكان. پدر و مادر نرگس از عمو شكايت نكرده اند و عموي بيمار هم چنان در جامعه آزاد است تا به كارهاي خود ادامه بدهد.
. براي من تصور اينكه بر اين كودك چه رفته است و پس از اين چه خواهد رفت ناممكن است.
آقايان جك استراو و كالين پاول كه شده ايد وكلاي بدون عمامه ملايان در جوامع جهاني و ايران را دمكراتيك مي ناميد..آيا از ستمي كه هر روز و هر لحظه بر انسانهاي ما ميرود خبر داريد؟
از قانون مجازاتهاي اسلامي..از قوانين تعزيزو شكنجه و از قوانيني كه كودكان را مثال فرش و ماشين و تلويزيون جزو اموال پدر و مادر ميداند؟
*********
چند مطلب از سايتهاي اينترنتي:

نقد عزاداران بيل به قلم صمد بهرنگي

مجموعه اشعار
خسرو گلسرخي


جرم پروري ابزار كنترل جامعه

متن قطعنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي در باره ايران به زبان فارسي

سرويس جديد ضد -سانسور اينترنتي توسط كمپاني انونيمايزر با كمك امريكا



شاملو شاعر بزرگ مردم




.....
اگر شما دوست مي داريد
كه شاعران
قي كنند پيش پايتان
آنچه را كه خورده ايد در طول ساليان

چه كند صبح كه شعرش
احساس هاي بزرگ فردايي است كه كنون نطفه هاي وسواس است؟
چه كندصبح اگر فردا
همزاد سايه در سايه پيروزي است؟

چه كند صبح اگر ديروز
گوري است كه از آن نمي رويد زهر بوته ايي جز ندامت
يا هسته تلخ تجربه يي در ميوه سياهش؟

چه كند صبح؟ كه گر آينده قرار بود به گذشته باخته باشد
دكتر حميدي شاعر مي بايست به ناچار كنون
در آب هاي دوردست قرون
جانوري تك ياخته باشد!

(از شعر حرف آخر)

*******
من اديب و شاعر نيستم و نمي توانم از نظر ادبي اشعار شاملو را نقد كنم.فقط ميتوانم از اثري كه اشعار شاملو روي من به عنوان يك فرد عادي جامعه ميگذارد حرف بزنم. من در كل بااستعاره و شعرهاي درهم و پيچيده ميانه خوبي ندارم. اما چند شاعر براي من مستثني هستند كه ميتوانند حرف مردم رابدون ترس و باكلمات كوبنده و محكم بزنند و بزرگترينشان شاملو است.

شاملو براي من شاعر اميد است.شاملو از گل و بلبل نمي گويد. براي او شاعر بودن مهم نيست. تغيير در جامعه مهم است. به دليل اشعارش به زندان مي افتد و آثارش غارت ميشوند اما عقب نشيني نميكندو باز مي نويسد. هرگز وضع موجود راقبول نميكند. در اشعارش خشم نسبت به استبداد و اميد به آينده موج ميزند. در كشوري كه هميشه زير يوغ استبداد بوده است داشتن هنرمنداني كه به مردم اميد تزريق ميكنند خيلي مهم است. من فكر ميكنم در جامعه اي كه با سركوب هاي مداوم به انفعال كشيده ميشود و تمام ارتباط مردم بامبارزين از بين ميرود كساني مانند شاملو كه به هر قيمت اين پيامها را به مردم عادي ميرسانند بسيار ارزشمند هستند. سخنراني شاملو در بركلي به گمان من يكي از بهترين آثار اوست و دقت و نكته سنجي اورا به خوبي نشان ميدهد. در فرصتي ديگر در باره آن خواهم نوشت.

مثلا من سبك اخوان ثالث و طرز استفاده از كلماتش را دوست دارم اما ببينيد او در ؛زمستان؛ چه ميگويد:
؛
نفس كز گرمگاه سينه مي آيد برون
ابري شود تاريك
و گيرد پيش چشمانت

نفس كاين است
پس چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديك؟
؛


اما شاملو ميگويد:


؛-بچه خسه مونده
چيزي به صب نمونه
غصه نخور ديوونه
كي ديده كه شب بمونه؟
زهره تابون اينجاس
تو گره مشت مرداس
وقتي كه مردا پاشن
ابرا زهم مي پاشن

؛( از شعر بارون)

يك نكته ديگر كه مرا به اشعار شاملو جلب ميكند صلابتي است كه در تك تك كلماتش موج ميزند. كلمات آنچنان بادقت انتحاب ميشوند كه حرف يكمقاله رادر يك جمله ميزنند.. شاملو نابغه اي است كه ميتواند احساسش را از طريق شعرش و كلماتش به خواننده منتقل كند:


ببينيد در اين شعر چگونه ياس تبديل به اميد ميشود:

؛احساس مي كنم
كه در بدترين دقايق اين شام مرگزاي
جندين هزار چشمه خورشيد در دلم
مي جوشد از يقين

احساس ميكنم
درهر كنار و گوشه اين شوره زار ياس
چندين هزار چنگل شاداب ناگهان
مي رويد از زمين

....
(از شعر ماهي)


شاملو براي تمام قهرمانان مردم شعر ميگويد. براي وارطان (مرگ وارطان)..براي خسرو گلسرخي
(شكاف)
براي آبايي معلم تركمن(از زخم قلب آبايي) ....
براي اعداميان حزب توده (ساعت اعدام..عشق عمومي).... ...
براي حسرو روزبه(خطابه ي تدفين)....(

براي مجاهد خلق مهدي رضايي (سرود ابراهيم در آتش(
براي مرتضي كيوان (از عموهايت)
براي بنيانگذاران مجاهدين خلق (شبانه)
براي چريك فدايي احمد زيبرم(براي آنكه عاشقانه در خاك مرد(

اشرف دهقاني در باره شاملو مينويسد:
زماني شاملو در رابطه با هيولاي تعهد و مسئوليت كمونيست بزرگ صمد بهرنگي نوشت؛ اي كاش اين هيولا هزار سر ميداشت؛. حال همين را با دريغ بايد در باره خود شاملو گفت. شاملوها شاعران زبردستي كه قادرند واقعيت هاي اجتماعي را با بياني كه پاسخگوي نيازهاي روحي ستمديدگان جامعه ماست به تصوير بكشند و شعر آنان در دست مردم حربه معنوي است در مبارزه عليه دشمنانشان...حقيقتا نياز جامعه ما مي باشند. ايكاش ده ها شاملو ميداشتيم. شاملويي كه همدست توده هاست تاآن دم كه توطئه ميكند گسستن زنجير را.
**********



لينك ها:
مجموعه كاشفان فروتن شوكران (نشر تدبير)

شاملو در شط جاري تاريخ (اشرف دهقاني)

سايت احمد شاملو

صفحه احمد شاملو در سايت اشعار دشنه گون

شعر وارطان با صداي شاملو

شعري كه زندگي است (نوشته پارسال...)





پي نوشت:
. شبح عزيز در يادداشتي كه در نظر خواهي گذاشته است نكاتي را يادآوري كرده كه من از قلم انداخته ام. شاملو فقط شاعر نبود. .او انرژي بي پايانش را در عرصه هاي مختلف ادبيات و روزنامه نگاري به كار انداخت و در هر كدام هم از خود آثاري به ياد ماندني :به جا گذاشت. يادداشت شبح را باهم بخوانيم:

شاملو فقط شاعر نبود روزنامه‌نگار برجسته‌يی هم بود. او چند مجله‌ی معتبر ادبی اجتماعی را سردبيری کرد که آخرين‌اش کتاب جمعه تيری بود به قلب ارتجاع. شاملو فرهنگ نويس برجسته‌ی بود. ۵ ميليون فيش کتاب جمعه را گرد آورد که کاري نستوه و بی‌نظير است. شاملو مترجم برجسته‌يی هم بود او جهان شعر را و شعر جهان را به روی ما گشود... از همه‌ي اين‌ها مهم‌تر اين که شاملو انسان بزرگی بود و هميشه از انسان نوشت و آزادی

اطلاعيه سازمان عفو بين الملل در رابطه با قتل عام زندانيان سياسي ( در سال 67(


عفو بين الملل به شدت نگران موج جديد اعدام ها در ايران در ماههاي اخير مي باشد. از قرار اين شديدترين موج اعدام پس از اعدامهاي دهه هشتاد است كه در آن بسياري از زندانيان حتي بدون محاكمه اعدام شده اند..

در عين حال گفته ميشود كه تعدادي از مقامات بلندپايه قضايي اعلام كرده اند كه بايد با گروههاي مخالف با شدت برخورد شود و حتي برخي پيشنهاد كرده اند كه مخالفان بايد بدون استثنا همگي اعدام شوند.

در ماههاي پس از اين تصميم تا اواخر اكتبر ملاقاتها ي خانواده ها ممنوع شد و خبر گرفتن از زندانيان تقريبا غير ممكن گرديد. در همان زمان شايعاتي مبني بر قتل عام محفيانه زندانيان به گوش رسيد. وقتي ملاقاتها دوباره برقرار شد فقط به بعضي حانواده ها اجازه ملاقات بستگان زندانيشان داده شد. بعضي ديگر خبر اعدام بستگانشان و محل دفن جسد داده شد. . به برخي حانواده ها يا هيچ اطلاعاتي داده نشد يا اطلاعات داده شده بسيار متناقض بود.

اين خانواده ها اقدام به فرستادن دارو يا پول به بستگان زنداني شان كردند به اين اميد كه بتوانند در قبال دريافت آن رسيدي از زندانيشان بگيرند ويا اقدام به ملاقات با مقامات دولتي يا مذهبي و قضايي كردند و از آنها خواستار اطلاعات در باره بستگانشان شدند. بسياري از حانواده ها بيرون زندانها به اميد خبر گيري صف كشيدند و يا در قبرستانها گرد هم آمدند. بعضي ها با دستانشان اجسادي را كه در قبرهاي نه چندان گود دفن شده بود بيرون كشيدند تا بتوانند بستگان خود را پيدا كنند.
. حانواده هاي زندانيان خبر از قبرهاي دسته جمعي دادند كه در آنها اجساد با كفن با لياس عادي انداخته شده بودند.
به دليل كم عمق بودن گودال ها بوي اجساد پخش شده بود. به بعضي حانواده ها هشدار داده شده بود كه نبايد براي بستگان اعدام شده شان مراسم علني بگيرند.


همسر يكي از زندانيان كه سه سال زنداني بود به عفو بين الملل گفت كه هنگامي كه براي ملاقات شوهرش به اوين ميرود به او ميگويندكه شوهرش به سلول جديدي منتقل شده است و فعلا امكان ملاقات ندارد. اما خانواده هاي زندانيان ديگر كه در مقابل زندان جمع شده بودند به او گفتند كه به احتمال زياد شوهرش اعدام شده است. پس از رفت و آمدهاي بسيار بين قبرستان و زندان اوين بالاخره در قبرستان به او گفته شد كه شوهرش اعدام شده است اما از گفتن محل دفن به او خودداري كردند. او با اطلاعاتي كه از ديگر خانواده هاي عزادار گرفت گروهي از قبرهاي تازه كنده شده را كه كم عمق هم بودند پيدا كرد. اما هيجكدام نام و نشاني نداشتند. او يكي را كه به اندازه بدن همسرش بود پيدا كرد و با دستانش شروع به كندن قبر كرد. . وقتي صورت جسد را كه با خون پوشيده شده بود پاك كرد متوجه شد كه جسد متعلق به شوهر او نيست بلكه به مرد بسيار جوان تري تعلق دارد. او چشمان جسد را بست و دوباره رويش را با خاك پوشاند. چند روز بعد محل دفن جسد شوهرش را پيدا كرد.
.
عفو بين الملل تا كنون نام بيش از سيصد زنداني را كه در هفته ها و ماههاي اخير اعدام شدهاند دريافت كرده است و بيم آن رادارد كه تعداد واقعي اعدام شدگان سر به هزاران بزند. بسياري از اعدام شدگان هواداران يااعضاي گروههاي مختلف بوده اند. بين اعدام شدگان دانش آموزان سابق كه حتي هنگام دستگيري هنوز به مدرسه ميرفته اند ..متخصصين مانند پزشكان... معلمين و كارگران بوده اند. بسياري از قربانيان زن بوده اند و در برخي موارد چندين نفر از اعضاي يك خانواده اعدام شده اند. اعدام ها تعداد نامعلومي از كساني را در بر مييگيرد كه به دليل عقيده شان در زندان بوده اند.

بسياري از قربانيان سالها در زندان به سر برده و شكنجه شده بودند. بعضي ها در زمان شاه نيز زنداني بودند. برخي سالها بدون محاكمه نگاه داشته شده بودند . بعضي ها نيز صرفا به دليل پخش اعلاميه يا اختلال آرامش به ماهها زندان تا حبس ابد محكوم شده بودند و دوران زندان خود را ميگذراندند.
..
عفو بين الملل اطلاع يافته استكه در موارد بسياري زندانيان سابق دستگير شده و بطور دسته جمعي اعدام شده اند. در حيلي موارد معلوم نيست كه آيا قبل از اين اعدام ها هيچگونه محاكمه مجددي صورت گرفته است يا نه.

اوايل بسياري از مقامات اعدام ها را تكذيب كردند. در اوايل ماه دسامبر اعدام ها طبق بيانيه اي كه از طرف رييس جمهور خامنه اي در راديو پخش شد تا ييد گرديد. رييس جمهور گفت:

؛ آيا فكر ميكنيد بايد به آنها كه از درون زندانها با منافقاني كه به كشور اسلامي ما حمله كردند ارتباط دارند رحم كنيم؟ اگر چنين ارتباطي مسجل شد بايد با آنها چه بكنيم؟ آنها محكوم به مرگ هستند و ما آنها رااعدام خواهيم كرد؛.



بين آحر جولاي و آخر دسامبر حداقل 1200 زنداني اعدام شده اند. رقم واقعي به مراتب بيشتر است. حتي حالا دوسال پس از حادثه ( سال 1990) هنوز مشخص نيست كه چندنفر در طول 6 ماه قتل عام از جولاي 1988 تا ژانويه 1989 قرباني شده اند. عفو بين الملل نام 2000 نفر را تا به حال ثبت كرده است.





باز هم پناهجويان

دولت تركيه به پناهجويان ايراني و كرد در شهر وان حمله كرده است و ميخواهد آنهارا تحويل دولت ايران بدهد . با اينهمه قتل و كشتار علني باز اين ها ميگويند ايران دمكراتيك است و پناهجويان با خطر مواجه نيستند.
در اين خبر آمده كه برخي از پناهجويان با خانواده هايشان به جنگل ها ي اطراف وان پناه برده اند..

از قرار 2000تا 2500 پناهجو در ليست هستند كه تا بحال 30 نفرشان دستگير شده و به شهر سلماس برده شده اند.
به سازمان ملل..به سفارت تركيه ..به دفاتر عفو بين الملل ...به هر جا كه ميتوانيم شكايت كنيم . همين چند روز پيش هم يك .پناهجو در انگليس به دليل اعتراض به رد پناهندگيش خودش را آتش زد و فعلا حالش وخيم است.
كسي كه زنده ماند...

سايت ديدگاه از نشريه آزادي مصاحبه اي تكان دهنده آورده است. محمدرضا آشوغ كسي است كه در هنگام اجراي حكم اعدام در حريان قتل عام سال 67 موفق به فرار شد. از او در كتاب خاطرات منتظري نيز نام برده شده است. محمدرضا آشوغ به عنوان يك شاهد زنده از قتل عام سال 67..از محاكمه هاي يك دقيقه اي و از چگونگي فرار خودش حرف ميزند..
متن مصاحبه به پي دي اف اينجاست.

*******
دو توضيح در باره مطلب پايين
1- دوستي كه اعدام شد در هنگام دستگيري دانش آموز دبيرستان بود.
2- عكسهايي كه در پايين آورده شده از گورهاي دسته جمعي گرفته شده است.
شهيدي كه عكسش در بالا سمت راست آمده يوسف هيبدي نام دارد. حانواده اش پس از دستگيري از او هفت سال بي خبر بودند.تا اينكه همين عكس را در روزنامه مجاهد ميبينند و از مزار فرزندشان (خاوران) با خبر ميشوند..