Thursday, December 20, 2012

شرط بندی روی اسب مرده جمهوری اسلامی


به تازگی یک موج حمله دیگر علیه مجاهدین آغاز شده و همه یک چیز را تکرار میکنند.اگر به اندازه کافی مسائل ایران را تعقیب کرده باشید با این موج ها آشنا هستید. هر وقت جمهوری اسلامی در عرصه ای شکست میخورد فورا یک سری اعوان و انصار آخوندی شروع به افشاگری میکنند آنهم از نوع قرائتی  و گیلانی اش. من به عنوان کسی که  سالهاست مسائل سیاسی ایران را تعفیب میکند در برابر این طور نوشته های سخیف که شاهد مدعایش جمهوری اسلامی و عوامل آن هستند فقط پوزخند میزنم اما باز فکر میکنم دلیل اینهمه ادعاهای کثیف علیه بزرگترین سازمان مخالف جمهوری اسلامی چه میتواند باشد؟ 

هیچ انسانی و هیچ تشکیلاتی بخصوص با عظمت مجاهدین نمیتواند خالی از اشکال باشد و انتقاد از انسانها یا سازمانها اگر بر حق و سازنده باشد تنها به رشد جامعه کمک میکند اماشنیدن   تهمت های سخیف  به مبارزین مردم از نوعی که بازجویان اوین به زندانیان در بند خود میزنند فقط حال آدم را به هم میزند. مسلما در جامعه کثیف کنونی که جمهوری اسلامی باعث و بانی اش است ماهی گرفتن از آب گل آلود مزیت و هنر است. هر کسی هر چیزی میخواهد میگوید و  فکر میکنند دروغ را هر چه بیشتر تکرار کنند و هر چه بزرگتر بگویند بیشتر قابل باور است. 

سوال اینجاست که اینها کی را میخواهند قانع کنند و کی را میخواهند از مجاهدین و دیگر گروههای مبارز جدا کنند؟ و چرا هدفشان مجاهدین هستند؟ به نظر من جوابها خیلی ساده هستند. جمهوری اسلامی که با تضیعف بشار اسد دارد آخریمنابع  امیدهای خود را از دست میدهد و با پیروزی های اخیر مجاهدین در عرضه های سیاسی شکست های بزرگی متحمل شده میخواهد به هر ترتیب مردم را از قیام مایوس کند. از یک طرف با ارعاب و اعدام و شکنجه و زندان و از طرف دیگر با ناامید کردن مردم. اگر مردم فکر کنند که یک بدی میرود و یک بد دیگر به جایش خواهد آمد...از کجا معلوم که حکومت بعدی از ملاها بتر نباشد؟....و.....میتواند قیام را خفه کند .
 مخاطب اینطور اباطیل کسانی هستند که ذهنشان آماده پذیرفتن اینطور تهمت ها است مثلا بسیجی ها و  پاسدازها و خودی ها. اینها باید انگیزه داشته باشند تا بتوانند مردم را کتک بزنند و در خیابان اعدام کنند. اگر دقت کنید یکی از حربه های بازجویان همین ادعاهای ناموسی و روابط کثیف است که به ظور استاندارد  در پرونده همه میگذارند چون عقل خودشان بیشتر ازاینها کار نمیکند. از سوی دیگر هم میدانند که جوانان قلب قیام هستند و اگر بتوانند امید آنها را از بین ببرند خواهند توانست قیام را در نطفه خاموش کنند. 

اما واقعیت های جامعه ای ایران غیر قابل تغییر و عریان در برابر ما ایستاده اند.  هر چه هم دولت ایران بکشد و اعدام کند و هر چه علیه مبارزین مردم دروغ  پراکنی کند...هر چه ستارها را بکشد و اعدام و زندانی و شکنجه کند....نمیتواند واقعیت کریه جامعه را عوض کند. فقر و فحشاو اعتیاد و بدبختی بیداد میکند. ثروت های کشور غارت شده اند و امید دولت به یک جنگ دیگر است. منابع طبیعی باقی نمانده...زندانها پر شده اند. هموطنان ما اسیر سیل و زلزله و آتش سوزی هستند. کودکان ما چهل تا چهل تا میسوزند و در تصادفات میمیرند. مردم با فروش کلیه و چشم زندگی میکنند. اینها هم تقصیر مجاهدین است؟ یا تقصیرمجاهدین این است که میخواهند ثروت مردم به خودشان برگردد. میخواهند اعدام نباشد . تبعیض نباشد.کردها خودمختاری داشته باشند. حکومت ایران سکولار باشد و دین از سیاست جدا باشد.... تقصیر مجاهدین این است که هوادارانشان در داخل و خارج و خانواده هایشان در زندانها و در پای چوبه های دار هستند. 


دوران این که این گروه برود و آن گروه بیاید گذشته. خانم قاسمی و آقای سربی و غیره...ما را از مجاهدین نترسانید. ما عملکرد مجاهدین و عملکرد جمهوری اسلامی را در سی و سه سال گذشته دیده ایم. عملکرد شما را هم دیده ایم. این حکومت رفتنی است و باید برود. آلترناتیوش هم مردم هستند. ما آزادی میخواهیم و هر کسی را که در این راه قدم بردارد محترم میدانیم.اگر میخواهید انتقاد کنید درست و حسابی انتقاد کنید و فحاشی و تهمت زدن های سخیف را کنار بگذارید. ما اینها را از دهان جمهوری اسلامی سالها شنیده ایم . این حکومت کثیف بدون یک سازماندهی گسترده از بین نخواهد رفت و شما میخواهید امید این سازماندهی و این آینده را در مردم از بین ببرید. چه دانسته و چه ندانسته..این کار عاقلانه ای نیست . برای اینکه اگر جلو سیلاب انقلاب مردم بایستید موج آن شما را هم با خود خواهد برد.

Monday, October 22, 2012

حکومت گورستان های آباد







آن مرد آمد
آن مرد با ایر فرانس آمد
آن مرد هیچ احساسی نداشت
آن مرد مستقیم به گورستان رفت
آن مرد گورستان ها را آباد کرد
دیروز سیزده جوان بالای دار رفتند
پریروز بیست و هشت کودک کشته شدند
فردا چند نفر؟
نصیب ما از زندگی تنها مرگ است
حکومت مرگ
حکومت گورستان های آباد


گل کو- سی مهر 1391



Saturday, September 29, 2012

در یادبود راشل کوری- دختری که توسط بولدوزرهای اسراییلی کشته شد.

In memory of Rachel Corrie (1979-2003)

مروز دوستی برایم پتیشنی در باره راشل کوری فرستاد که این پایین است و خواهش میکنم همه امضا کنید. 


راشل کوری یک دختر 24 ساله امریکایی بود که  در سن 24 سالگی جلو بولدوزرهای اسراییلی که میخواستند خانه های فلسطینی ها را در شهر رفح خراب کنند ایستاد. راننده بولدوزر با خونسردی راشل را زیر کرد و او را کشت. این جنایت در امریکا انعکاس خیلی کمی پیدا کرد و هنوز هم پرونده این قتل عمد بسته نشده است. 

در سال 2003 پس از مرگ راشل نامه های او توسط روزنامه گاردین منتشر شد که من در آن هنگام در وبلاگم ترجمه اش را گذاشته بودم . لینک نامه های او را اینجا میگذارم . وقتی این نامه ها را میخوانید به یاد بیاورید که نویسنده این نامه ها یک دختر 24 ساله بود که خانه  را تنها برای خودش نمی خواست. دختری که از امریکا بلند شد و به فلسطین رفت تا از کشته شدن کودکان فلسطینی جلوگیری کند. حتما خیلی ها او را و خانواده اش را برای مرگ او سرزنش کرده اند و خواهند کرد. از همان دسته که میگویند چرا باید کسی برای آزادی ایران مبارزه کند؟ چرا اصلا طرف سیاست برویم؟ از آن قماش که میگویند این تقصیر زندانی سیاسی است که اعدام میشود . گناه از اشرفی است که مورد حمله نیروهای عراقی قرار میگیرد. تقصیر 
از ندا بود که جلو گلوله ایستاد و گناه از پناهنده سیاسی است ا

در طول تاریخ اکثریت  انسانها سرشان به کار خودشان است و دنبال یک زندگی عادی هستند. انسانهای انگشت شماری هستند که زندگی خود را وقف بهبود زندگی دیگران میکنند. اینها عجیب هستند. اینها انسانهای غیر عادی هستند و فهمیدن انگیزه آنها برای انسانهای معمولی سخت است. اما همه پیشرفت بشریت توسط همین عده خاص به وجود آمده است. آنها که از صف روزمرگی بیرون آمدند و مهر خود را بر بشریت زدند. روزی هشت ساعت کار- بیمه بیکاری- تساوی حقوق زن و مرد در کشورهای پیشرفته و عدم تبعیض نژادی...همه دستاورد مبارزه این دسته از انسانها است. 

راشل کوری هم یکی از این ستارگان بود و هست. یادش گرامی باد.

نامه هایش را اینحا بخوانید:

Friday, September 28, 2012

حسنی هایی که روز جمعه به مکتب میروند!



بالاخره پس از پانزده سال کارزار حقوقی  و پس از بارها مراجعه به دادگاه ...پس از دو بار حکم دادگاه و به تعویق انداختن اجرای آن توسط خانم کلینتون. به بهانه های مختلف...بالاخره امروز حکم اصلی صادر شد و نام سازمان مجاهدین و  شورای ملی مقاومت رسما از لیست تروریستی دولت امریکا خارج شد.

همانقدر که لیست گذاری مجاهدین مضحک و کاملا سیاسی بود در آوردن نام مجاهدین از لیست هم تبدیل به یک کارزار سیاسی شد. . یادمان نمیرود که هر بار که قرار بود گشایشی در این کار شود فورا نایاک و ایادیش شروع به دادن بیانیه های عریض و طویل میکردند و علنا میگفتند که برداشتن مجاهدین از لیست به رابطه با رژیم ایران صدمه  خواهد زد! حتی سی و هفت نفر از جمله فاطمه حقیقت جو( نماینده سابق مجلس قبلی- پروفسور فعلی ) محسن کدیور ( ملای عمامه به سر قبلی--پروفسور فعلی)   شخص تریتا پاریس....و گری سیک و ...نامه نوشتند که اگر !مجاهدین را از لیست در بیاورید  فلان و بهمان میشود....

خوشبختانه سیستم قضایی امریکا با سیستم جمهوری اسلامی فرق دارد. کسانی مثل تریتا پارسی و اعوان و انصار فکر میکردند امریکا هم جمهوری اسلامی است که به حرف اینان بچه های مردم را بگذارند دم دیوار و اعدام کنند. مجاهدین با استفاده از سیستم حقوقی امریکا یک کارزار بزرگ به راه انداختند و خواستند که یا اتهاماتشان اثبات شود و یا نامشان از لیست در بیاید.  اگر یادتان باشد مالکی با تکیه به همین لیست گذاری بیش از پنجاه مجاهد را شهید کرد. در همان زمان هر بار نمایندگان کنگره از نماینده وزارت خارجه سوال میکردند که لیست چه شد..جوابهای سر بالا میگرفتند. تا اینکه دادگاه عالی اولتیماتوم داد که وزارت خارجه یا باید مدرک ارائه کند و یا مجاهدین را از لیست بیرون بیاورد . امروز نام مجاهدین از لیست بیرون آمد.

غرض از این نوشته این بود که آنها که خبر ندارند بدانند که این نامگذاری نه یک شبه بوده و نه بیرون آمدن از لیست یک امر ناگهانی بوده. الآن میبینم که در شبکه های اجتماعی  کسانی که ادبیاتشان کاملا معلوم است از کدام پایگاه بسیج می آیدشروع به فحاشی و زدن اتهامات دروغین به مجاهدین کرده اند. الیته که در این میان آیت الله بی بی سی هرگز عقب نمانده و نمی ماند و با همان ادبیات خاص خودش به مجاهدین همکاری با صدام و   کشتن دوازده هزار نفر در ایران  متهم کرده است. تازه از خوانندگان هم نظر میخواهد که آیا با بیرون آمدن  مجاهدین از لیست مخالفید یا موافق! 

این یادداشت را برای این مینویسم که به آیت الله بی بی سی و اصحاب نایاک و ابواب جمهوری اسلامی بگویم یک پانزده سالی دیر کرده اید. همه جا جمهوری اسلامی نیست. در کشورهای متمدن دنیا قانون وجود دارد. اگر وزارت امور خارجه امریکا مدرکی دال بر  اثبات یکی از این اتهامات داشت مجاهدین در لیست می ماندند. . به مصداق حسنی که  روزهای جمعه به مدرسه میرفت شماها هم پانزده سال دیر کرده اید. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.....هر اتهامی که به مجاهدین زدید همه تو زرد از آب در آمد. حالا هم جرات ندارید این ها را در یک دادگاه رسمی بیان کنید در سایت .هایتان به  هذیان گویی افتاده اید. 

انتخاب با شماست . این یک سرفصل جدید در مبارزات مردم ایران است. مبارزه کسانی که حقشان را از حلقوم اژدها بیرون میکشند.. شما اگر .هنوز هم میخواهید روی رژیم پا به گور شرط بندی کنید بدانید که از حالا شرط  را باخته اید.

!خورشید آزادی بر ایران تابیدن گرفته است. آنها که از نور میترسند میتوانند چشمهای خود را ببندند.

Sunday, September 23, 2012

رفسنجانی ها ...سوپاپ اطمینان جدید برای رژیم رو به زوال؟




چند روز است که خبرگزاری های وابسته به رژیم به طور مرتب و ساعتی از سفر مهدی هاشمی به ایران و  احتمال دستگیری او مینویسند. از این که اوباش بسیجی در

 فرودگاه جمع شده اند  تا آقا مهدی را دادگاهی کنند و ....پیام میرسد از آقا مهدی که " امروز نتونستم فردا میام!"...بعد خبر میرسد که فائزه   رفسنجانی را دستگیر کرده اند و در اوصاف فائزه خانم مینویسند که در راهچیمایی ها بوده و رییس سازمان ورزش بوده و  اذیتش کرده اند و اله و بله ...واویلا...

 روز بعد مینویسند که ایشان را برده اند زندان اوین...خبر بعدی اینکه حالا رفسنجانی باید برود زندان اوین دیدن فرزندش.....یکی دیگر نوشته که وای دیدن پیرمرد ( یعنی رفسنجانی) در این حال چقدر بد است.....خلاصه امروز در آخر زنجیره خبرها آمد که بالاخره آقا مهدی از دوبی به  تهران پرواز کرد...حالا منتظر باشید که رادیوفردا و بی بی سی   و اینور نیوز و آنور خبر از این سفر و دستگیری و ...گزارش لحظه به لحظه تهیه کنند ....لابد بعد از مدتی هم فائزه رفسنجانی و آقامهدی به لطف کمپین های پیاپی سازمانهای حقوق بشری دنیا آزاد میشوند و به آنور آب میروند و دهها جایزه میگیرند و میشوند آلترناتیو جدید.....

این سناریو را ما بارها دیده ایم. از خاتمی تا اکبر گنجی  تا موسوی و کروبی....این رژیم رو به زوال برای سر پا ماندن مثل مور و ملخ از درون خودش آلترناتیو درست میکند..این هم بعید نیست که یک سناریوی تکراری دیگر باشد.

البته که  هجوم به خانه یک انسان حتی اگر فائزه هاشمی باشد محکوم است و کسی نباید به دلیل مخالفت با رژیم یا ابراز عقیده به زندان برود. این یک اصل بدیهی است. اما مگر در زندانهای ایران کسانی مثل خانواده جوشن یا کبری امیرخیزی نیستند که حتی اجازه درمان هم ندارند؟ مگر محسن دگمه چی از عدم درمان سرطان در زندان فوت نکرد؟ مگر همسرش اکنون در زندان نیست ؟ چرا از او ننویسیم؟  مگر سی و شش جوان به جرم کمک به زلزله زدگان آذربایجان بازداشت و زندانی نشدند؟ مگر حسین رونقی ملکی را با خونریزی کلیه به اوین نبردند؟ مگر سعید ماسوری نیست که  یازده سال است یک روز مرخصی نداشته؟ مگر منصور آروند را به جرم واهی به اعدام محکوم نکرده اند؟ مگر غلامرضا خسروی به جرم تماس تلفنی با تلویزیون اپوزیسیون به اعدام محکوم نشده است؟ مگر شیرین الم هولی بیگناه اعدام نشد؟ چرا او قهرمان نباشد؟ مگر گناه فرزاد کمانگر و یعقوب مهرنهاد چه بود؟   از زینب جلالی چه خبر؟ از شیرکوه معارفی؟ از زندانیان بلوچ و عرب؟ از زندانیان رن در زندان قرچک ورامین؟......چرا فائره و مهدی باید قهرمان سازی بشوند؟ چون که فائزه و مهدی در همین نظام بودند و به ملت خیانت کرده اند و  ماندن همین نظام را میخواهند.

جان کلام در این است که دستگیری هر انسانی به جرم عقیده محکوم است . این که مهدی چقدر اختلاس کرده و چقدر از پول ملت را خورده در دعواهای رژیم معلوم خواهد شد. اما در این میان حواسمان به هدف اصلی باشد . ایران آزاد و دمکراتیک و سکولار. نه یک کلام بیشتر و نه یک کلام کمتر. دوران آلترناتیوهای رژیمی دیگر به سر آمده است.

Monday, September 05, 2011

شرط بندی روی اسب مرده جمهوری اسلامی


به تازگی یک موج حمله دیگر علیه مجاهدین آغاز شده و همه یک چیز را تکرار میکنند.اگر به اندازه کافی مسائل ایران را تعقیب کرده باشید با این موج ها آشنا هستید. هر وقت جمهوری اسلامی در عرصه ای شکست میخورد فورا یک سری اعوان و انصار آخوندی شروع به افشاگری میکنند آنهم از نوع قرائتی  و گیلانی اش. من به عنوان کسی که  سالهاست مسائل سیاسی ایران را تعفیب میکند در برابر این طور نوشته های سخیف که شاهد مدعایش جمهوری اسلامی و عوامل آن هستند فقط پوزخند میزنم اما باز فکر میکنم دلیل اینهمه ادعاهای کثیف علیه بزرگترین سازمان مخالف جمهوری اسلامی چه میتواند باشد؟ 

هیچ انسانی و هیچ تشکیلاتی بخصوص با عظمت مجاهدین نمیتواند خالی از اشکال باشد و انتقاد از انسانها یا سازمانها اگر بر حق و سازنده باشد تنها به رشد جامعه کمک میکند اماشنیدن   تهمت های سخیف  به مبارزین مردم از نوعی که بازجویان اوین به زندانیان در بند خود میزنند فقط حال آدم را به هم میزند. مسلما در جامعه کثیف کنونی که جمهوری اسلامی باعث و بانی اش است ماهی گرفتن از آب گل آلود مزیت و هنر است. هر کسی هر چیزی میخواهد میگوید و  فکر میکنند دروغ را هر چه بیشتر تکرار کنند و هر چه بزرگتر بگویند بیشتر قابل باور است. 

سوال اینجاست که اینها کی را میخواهند قانع کنند و کی را میخواهند از مجاهدین و دیگر گروههای مبارز جدا کنند؟ و چرا هدفشان مجاهدین هستند؟ به نظر من جوابها خیلی ساده هستند. جمهوری اسلامی که با تضیعف بشار اسد دارد آخریمنابع  امیدهای خود را از دست میدهد و با پیروزی های اخیر مجاهدین در عرضه های سیاسی شکست های بزرگی متحمل شده میخواهد به هر ترتیب مردم را از قیام مایوس کند. از یک طرف با ارعاب و اعدام و شکنجه و زندان و از طرف دیگر با ناامید کردن مردم. اگر مردم فکر کنند که یک بدی میرود و یک بد دیگر به جایش خواهد آمد...از کجا معلوم که حکومت بعدی از ملاها بتر نباشد؟....و.....میتواند قیام را خفه کند .
 مخاطب اینطور اباطیل کسانی هستند که ذهنشان آماده پذیرفتن اینطور تهمت ها است مثلا بسیجی ها و  پاسدازها و خودی ها. اینها باید انگیزه داشته باشند تا بتوانند مردم را کتک بزنند و در خیابان اعدام کنند. اگر دقت کنید یکی از حربه های بازجویان همین ادعاهای ناموسی و روابط کثیف است که به ظور استاندارد  در پرونده همه میگذارند چون عقل خودشان بیشتر ازاینها کار نمیکند. از سوی دیگر هم میدانند که جوانان قلب قیام هستند و اگر بتوانند امید آنها را از بین ببرند خواهند توانست قیام را در نطفه خاموش کنند. 

اما واقعیت های جامعه ای ایران غیر قابل تغییر و عریان در برابر ما ایستاده اند.  هر چه هم دولت ایران بکشد و اعدام کند و هر چه علیه مبارزین مردم دروغ  پراکنی کند...هر چه ستارها را بکشد و اعدام و زندانی و شکنجه کند....نمیتواند واقعیت کریه جامعه را عوض کند. فقر و فحشاو اعتیاد و بدبختی بیداد میکند. ثروت های کشور غارت شده اند و امید دولت به یک جنگ دیگر است. منابع طبیعی باقی نمانده...زندانها پر شده اند. هموطنان ما اسیر سیل و زلزله و آتش سوزی هستند. کودکان ما چهل تا چهل تا میسوزند و در تصادفات میمیرند. مردم با فروش کلیه و چشم زندگی میکنند. اینها هم تقصیر مجاهدین است؟ یا تقصیرمجاهدین این است که میخواهند ثروت مردم به خودشان برگردد. میخواهند اعدام نباشد . تبعیض نباشد.کردها خودمختاری داشته باشند. حکومت ایران سکولار باشد و دین از سیاست جدا باشد.... تقصیر مجاهدین این است که هوادارانشان در داخل و خارج و خانواده هایشان در زندانها و در پای چوبه های دار هستند. 


دوران این که این گروه برود و آن گروه بیاید گذشته. خانم قاسمی و آقای سربی و غیره...ما را از مجاهدین نترسانید. ما عملکرد مجاهدین و عملکرد جمهوری اسلامی را در سی و سه سال گذشته دیده ایم. عملکرد شما را هم دیده ایم. این حکومت رفتنی است و باید برود. آلترناتیوش هم مردم هستند. ما آزادی میخواهیم و هر کسی را که در این راه قدم بردارد محترم میدانیم.اگر میخواهید انتقاد کنید درست و حسابی انتقاد کنید و فحاشی و تهمت زدن های سخیف را کنار بگذارید. ما اینها را از دهان جمهوری اسلامی سالها شنیده ایم . این حکومت کثیف بدون یک سازماندهی گسترده از بین نخواهد رفت و شما میخواهید امید این سازماندهی و این آینده را در مردم از بین ببرید. چه دانسته و چه ندانسته..این کار عاقلانه ای نیست . برای اینکه اگر جلو سیلاب انقلاب مردم بایستید موج آن شما را هم با خود خواهد برد.

حکومت گورستان های آباد







آن مرد آمد
آن مرد با ایر فرانس آمد
آن مرد هیچ احساسی نداشت
آن مرد مستقیم به گورستان رفت
آن مرد گورستان ها را آباد کرد
دیروز سیزده جوان بالای دار رفتند
پریروز بیست و هشت کودک کشته شدند
فردا چند نفر؟
نصیب ما از زندگی تنها مرگ است
حکومت مرگ
حکومت گورستان های آباد


گل کو- سی مهر 1391



در یادبود راشل کوری- دختری که توسط بولدوزرهای اسراییلی کشته شد.

In memory of Rachel Corrie (1979-2003)

مروز دوستی برایم پتیشنی در باره راشل کوری فرستاد که این پایین است و خواهش میکنم همه امضا کنید. 


راشل کوری یک دختر 24 ساله امریکایی بود که  در سن 24 سالگی جلو بولدوزرهای اسراییلی که میخواستند خانه های فلسطینی ها را در شهر رفح خراب کنند ایستاد. راننده بولدوزر با خونسردی راشل را زیر کرد و او را کشت. این جنایت در امریکا انعکاس خیلی کمی پیدا کرد و هنوز هم پرونده این قتل عمد بسته نشده است. 

در سال 2003 پس از مرگ راشل نامه های او توسط روزنامه گاردین منتشر شد که من در آن هنگام در وبلاگم ترجمه اش را گذاشته بودم . لینک نامه های او را اینجا میگذارم . وقتی این نامه ها را میخوانید به یاد بیاورید که نویسنده این نامه ها یک دختر 24 ساله بود که خانه  را تنها برای خودش نمی خواست. دختری که از امریکا بلند شد و به فلسطین رفت تا از کشته شدن کودکان فلسطینی جلوگیری کند. حتما خیلی ها او را و خانواده اش را برای مرگ او سرزنش کرده اند و خواهند کرد. از همان دسته که میگویند چرا باید کسی برای آزادی ایران مبارزه کند؟ چرا اصلا طرف سیاست برویم؟ از آن قماش که میگویند این تقصیر زندانی سیاسی است که اعدام میشود . گناه از اشرفی است که مورد حمله نیروهای عراقی قرار میگیرد. تقصیر 
از ندا بود که جلو گلوله ایستاد و گناه از پناهنده سیاسی است ا

در طول تاریخ اکثریت  انسانها سرشان به کار خودشان است و دنبال یک زندگی عادی هستند. انسانهای انگشت شماری هستند که زندگی خود را وقف بهبود زندگی دیگران میکنند. اینها عجیب هستند. اینها انسانهای غیر عادی هستند و فهمیدن انگیزه آنها برای انسانهای معمولی سخت است. اما همه پیشرفت بشریت توسط همین عده خاص به وجود آمده است. آنها که از صف روزمرگی بیرون آمدند و مهر خود را بر بشریت زدند. روزی هشت ساعت کار- بیمه بیکاری- تساوی حقوق زن و مرد در کشورهای پیشرفته و عدم تبعیض نژادی...همه دستاورد مبارزه این دسته از انسانها است. 

راشل کوری هم یکی از این ستارگان بود و هست. یادش گرامی باد.

نامه هایش را اینحا بخوانید:

حسنی هایی که روز جمعه به مکتب میروند!



بالاخره پس از پانزده سال کارزار حقوقی  و پس از بارها مراجعه به دادگاه ...پس از دو بار حکم دادگاه و به تعویق انداختن اجرای آن توسط خانم کلینتون. به بهانه های مختلف...بالاخره امروز حکم اصلی صادر شد و نام سازمان مجاهدین و  شورای ملی مقاومت رسما از لیست تروریستی دولت امریکا خارج شد.

همانقدر که لیست گذاری مجاهدین مضحک و کاملا سیاسی بود در آوردن نام مجاهدین از لیست هم تبدیل به یک کارزار سیاسی شد. . یادمان نمیرود که هر بار که قرار بود گشایشی در این کار شود فورا نایاک و ایادیش شروع به دادن بیانیه های عریض و طویل میکردند و علنا میگفتند که برداشتن مجاهدین از لیست به رابطه با رژیم ایران صدمه  خواهد زد! حتی سی و هفت نفر از جمله فاطمه حقیقت جو( نماینده سابق مجلس قبلی- پروفسور فعلی ) محسن کدیور ( ملای عمامه به سر قبلی--پروفسور فعلی)   شخص تریتا پاریس....و گری سیک و ...نامه نوشتند که اگر !مجاهدین را از لیست در بیاورید  فلان و بهمان میشود....

خوشبختانه سیستم قضایی امریکا با سیستم جمهوری اسلامی فرق دارد. کسانی مثل تریتا پارسی و اعوان و انصار فکر میکردند امریکا هم جمهوری اسلامی است که به حرف اینان بچه های مردم را بگذارند دم دیوار و اعدام کنند. مجاهدین با استفاده از سیستم حقوقی امریکا یک کارزار بزرگ به راه انداختند و خواستند که یا اتهاماتشان اثبات شود و یا نامشان از لیست در بیاید.  اگر یادتان باشد مالکی با تکیه به همین لیست گذاری بیش از پنجاه مجاهد را شهید کرد. در همان زمان هر بار نمایندگان کنگره از نماینده وزارت خارجه سوال میکردند که لیست چه شد..جوابهای سر بالا میگرفتند. تا اینکه دادگاه عالی اولتیماتوم داد که وزارت خارجه یا باید مدرک ارائه کند و یا مجاهدین را از لیست بیرون بیاورد . امروز نام مجاهدین از لیست بیرون آمد.

غرض از این نوشته این بود که آنها که خبر ندارند بدانند که این نامگذاری نه یک شبه بوده و نه بیرون آمدن از لیست یک امر ناگهانی بوده. الآن میبینم که در شبکه های اجتماعی  کسانی که ادبیاتشان کاملا معلوم است از کدام پایگاه بسیج می آیدشروع به فحاشی و زدن اتهامات دروغین به مجاهدین کرده اند. الیته که در این میان آیت الله بی بی سی هرگز عقب نمانده و نمی ماند و با همان ادبیات خاص خودش به مجاهدین همکاری با صدام و   کشتن دوازده هزار نفر در ایران  متهم کرده است. تازه از خوانندگان هم نظر میخواهد که آیا با بیرون آمدن  مجاهدین از لیست مخالفید یا موافق! 

این یادداشت را برای این مینویسم که به آیت الله بی بی سی و اصحاب نایاک و ابواب جمهوری اسلامی بگویم یک پانزده سالی دیر کرده اید. همه جا جمهوری اسلامی نیست. در کشورهای متمدن دنیا قانون وجود دارد. اگر وزارت امور خارجه امریکا مدرکی دال بر  اثبات یکی از این اتهامات داشت مجاهدین در لیست می ماندند. . به مصداق حسنی که  روزهای جمعه به مدرسه میرفت شماها هم پانزده سال دیر کرده اید. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.....هر اتهامی که به مجاهدین زدید همه تو زرد از آب در آمد. حالا هم جرات ندارید این ها را در یک دادگاه رسمی بیان کنید در سایت .هایتان به  هذیان گویی افتاده اید. 

انتخاب با شماست . این یک سرفصل جدید در مبارزات مردم ایران است. مبارزه کسانی که حقشان را از حلقوم اژدها بیرون میکشند.. شما اگر .هنوز هم میخواهید روی رژیم پا به گور شرط بندی کنید بدانید که از حالا شرط  را باخته اید.

!خورشید آزادی بر ایران تابیدن گرفته است. آنها که از نور میترسند میتوانند چشمهای خود را ببندند.

رفسنجانی ها ...سوپاپ اطمینان جدید برای رژیم رو به زوال؟




چند روز است که خبرگزاری های وابسته به رژیم به طور مرتب و ساعتی از سفر مهدی هاشمی به ایران و  احتمال دستگیری او مینویسند. از این که اوباش بسیجی در

 فرودگاه جمع شده اند  تا آقا مهدی را دادگاهی کنند و ....پیام میرسد از آقا مهدی که " امروز نتونستم فردا میام!"...بعد خبر میرسد که فائزه   رفسنجانی را دستگیر کرده اند و در اوصاف فائزه خانم مینویسند که در راهچیمایی ها بوده و رییس سازمان ورزش بوده و  اذیتش کرده اند و اله و بله ...واویلا...

 روز بعد مینویسند که ایشان را برده اند زندان اوین...خبر بعدی اینکه حالا رفسنجانی باید برود زندان اوین دیدن فرزندش.....یکی دیگر نوشته که وای دیدن پیرمرد ( یعنی رفسنجانی) در این حال چقدر بد است.....خلاصه امروز در آخر زنجیره خبرها آمد که بالاخره آقا مهدی از دوبی به  تهران پرواز کرد...حالا منتظر باشید که رادیوفردا و بی بی سی   و اینور نیوز و آنور خبر از این سفر و دستگیری و ...گزارش لحظه به لحظه تهیه کنند ....لابد بعد از مدتی هم فائزه رفسنجانی و آقامهدی به لطف کمپین های پیاپی سازمانهای حقوق بشری دنیا آزاد میشوند و به آنور آب میروند و دهها جایزه میگیرند و میشوند آلترناتیو جدید.....

این سناریو را ما بارها دیده ایم. از خاتمی تا اکبر گنجی  تا موسوی و کروبی....این رژیم رو به زوال برای سر پا ماندن مثل مور و ملخ از درون خودش آلترناتیو درست میکند..این هم بعید نیست که یک سناریوی تکراری دیگر باشد.

البته که  هجوم به خانه یک انسان حتی اگر فائزه هاشمی باشد محکوم است و کسی نباید به دلیل مخالفت با رژیم یا ابراز عقیده به زندان برود. این یک اصل بدیهی است. اما مگر در زندانهای ایران کسانی مثل خانواده جوشن یا کبری امیرخیزی نیستند که حتی اجازه درمان هم ندارند؟ مگر محسن دگمه چی از عدم درمان سرطان در زندان فوت نکرد؟ مگر همسرش اکنون در زندان نیست ؟ چرا از او ننویسیم؟  مگر سی و شش جوان به جرم کمک به زلزله زدگان آذربایجان بازداشت و زندانی نشدند؟ مگر حسین رونقی ملکی را با خونریزی کلیه به اوین نبردند؟ مگر سعید ماسوری نیست که  یازده سال است یک روز مرخصی نداشته؟ مگر منصور آروند را به جرم واهی به اعدام محکوم نکرده اند؟ مگر غلامرضا خسروی به جرم تماس تلفنی با تلویزیون اپوزیسیون به اعدام محکوم نشده است؟ مگر شیرین الم هولی بیگناه اعدام نشد؟ چرا او قهرمان نباشد؟ مگر گناه فرزاد کمانگر و یعقوب مهرنهاد چه بود؟   از زینب جلالی چه خبر؟ از شیرکوه معارفی؟ از زندانیان بلوچ و عرب؟ از زندانیان رن در زندان قرچک ورامین؟......چرا فائره و مهدی باید قهرمان سازی بشوند؟ چون که فائزه و مهدی در همین نظام بودند و به ملت خیانت کرده اند و  ماندن همین نظام را میخواهند.

جان کلام در این است که دستگیری هر انسانی به جرم عقیده محکوم است . این که مهدی چقدر اختلاس کرده و چقدر از پول ملت را خورده در دعواهای رژیم معلوم خواهد شد. اما در این میان حواسمان به هدف اصلی باشد . ایران آزاد و دمکراتیک و سکولار. نه یک کلام بیشتر و نه یک کلام کمتر. دوران آلترناتیوهای رژیمی دیگر به سر آمده است.