Wednesday, January 26, 2005

افسانه نوروزي آزاد شد.




افسانه نوروزي زني كه به جرم كشتن افسر اطلاعاتي كه ميخواست به او تجاوز كند به اعدام محكوم شده بود بالاخره پس از هشت سال آزاد شد.
متن خبر از راديو فردا :

افسانه نوروزي، زني که به اتهام قتل يک مامور نيروي انتظامي در جزيره کيش در تيرماه 1376 تا آستانه اعدام پيش رفت، سرانجام امروز آزاد شد. وی در نزديک به هشت سالي که در زندان بود، هيچگاه اين واقعيات را که مقتول را کشته است، کتمان نکرد، اما مي گفت: به اين دليل سروان حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي جمهوري اسلامي را با ضربات متعدد کارد آشپزخانه کشته است که او قصد داشت در يک خانه ويلايي کيش پس از قفل کردن در به زور به او تجاوز کند. در این حال مطبوعات اصلاح طلب ايران جزئيات پرونده را وسيعا بازتاب دادند. مدافعان حقوق بشر و فعالان حامي حقوق زنان هم در کارزاري که محدوده آن از مرزهاي ايران مي گذشت، درخواست لغو حکم اعدام افسانه نوروزي را از رئيس قوه قضاييه، رهبر و ديگر مقام هاي جمهوري اسلامي کرده بودند. عبدالصمد خرمشاهی، وکيل افسانه نوروزي در مصاحبه با رادیوفردا می گوید ساعت دو با مساعدت مسئولين قوه قضاييه و پرداخت ديه اي که از طرف ستاد ديات استان در نظر گرفته شده بود، خانم نوروزی از زندان آزاد شد. وی می افزاید مبلغ دیه کمي بيشتر از ديه مرد مسلمان، طبق قانون مجازات اسلامي، حدود 30 ميليون بود.


براي افسانه نوروزي و فرزندانش و خانواده اش خيلي خوشحالم. وبلاگ نويسان از اولين كساني بودند كه براي آزادي افسانه تومار درست كردند و در حالي كه دو سه روز ببشتر به اعدامش نمانده بود به همه جا اعتراضشان را بيان داشتند. بالاخره در اثر فعاليت هاي مكرر افسانه آزاد شد و گر نه دولت ايران از جان كسي نمي گذرد. هنوز انسانهاي بيشماري در بند هستند و افراد زيادي منتظر اعدام. . مسلما قتل و جنايت و امثالهم بايد بررسي شود اما دولت ايران كه سردسته قاتل هاست صلاحيت رسيدگي به هيچ پرونده اي را ندارد چه برسد به پرونده زني كه براي دفاع از خود مجبور به قتل شده است..

به اميد روزي كه مجازات اعدام در اين سرزمين فلك زده برچيده شود.





Wednesday, January 19, 2005

تومار برای نجات جان سعید ماسوری

تومار زیر را خانواده سعید ماسوری برای نجات جان او تهیه کرده اند.

http://www.petitiononline.com/saeed/petition.html

فریادهای ما اگر چه رسا نیست باید یکی شود. همین فریاد ها اعدام افسانه نوروزی - کبری رحمان پور - فاطمه حقیقت جو و لیلا و حاجیه را متوقف کرد. حالا وقت آن است که به داد زندانیان سیاسی در بند برسیم

امضایتان را دریغ نکنید.

هفت نفر در آستانه اعدام

دولت حمهوری اسلامی هر بار در صحنه بین المللی ضربه میخورد انتقامش را از زندانیان سیاسی و مردم بیگناه و بی پناه ایرانی میگیرد. هفت نفر در آستانه اعدام هستند. سه نفر به جرم هواپیماربایی که دو نفرشان زیر هجده سال بوده اند. سعید ماسوری زندانی سیاسی نیز یکی دیگر از این مجکومین است و اسامی سه نفر دیگر که آنها هم زندانی سیاسی هستند هنوز معلوم نیست.

ما تریبون بزرگی داریم و تا بحال توانسته ایم از اینجا فریادمان را به گوش مردم دنیا برسانیم. لغو حکم اعدام افسانه نوروزی - به تعئویق انداختن حکم اعدام کبری رحمان پور- فاطمه حقیقت جو - و بسیاری مجکومین دیگر نتیجه اقدام دسته جمعی ایرانیان بوده است.این بار به نجات زندانیان سیاسی بشتابیم.. حداقل کاری که میتوانیم بکنیم یک پتیشن و یک تلفن به عفو بین الملل محلی است. دست روی دست نگذاریم تا دژخیمان جان این انسانهای بیگناه را بگیرند.


استمداد خانواده سعید ماسوری
زندانی سیاسی محکوم به اعدام

(از پیک ایران)

سعید ماسوری زندانی سیاسی است که به مدت چهار سال است، در زندان اوین، زیز تیغ حکم اعدام است. سعید را بعد از اعتصاب غذای زندانیان در اوین، به انفرادی انتقال داده اند. به مدت بیش از سه ماه است که سعید در انفرادی به سر می برد. بعد از تلاشهای بسیار خانواده، بلاخره بعد از 50 روز بی خبری، به مادر سعید اجازه دادند که وی را فقط به مدت 5 دقیقه، ملاقات کرد. در این مدت هیچ گونه جوابی به سوالهای خانواده که چرا سعید را به انفرادی، منتقل کردند، چرا ملاقاتها و تلفنهای وی را قطع کردند، چرا لباسها و وسایل بهداشتی که خانواده می آورند، به سعید نمی دهند، داده نشد. خود سعید در همین آخرین ملاقات خود به مادرش گفته، از اینها می پرسم، برای چی اینجام؟ می گویند که خودت بهتر می دانی، می پرسم، به خاطر اعتصاب، می گویند،نه، و خلاصه هر سوالی می کنم، جوابی نمی گیرم و بعد از سه ما، هنوز نفهیدم که چرا در انفرادی هستم. مادر سعید بعد از این ملاقات اظهار داشت که سعید را هر دفعه ضعیفتر از دفعه قبل، می بینم، نگرانم که دارند، سعید را زره زره می کشند. مادر سعید به حق نگران جان سعید است. جمهوری اسلامی شهامت اعدام سعید را ندارد. از سعید به خاطر نقشش در اعتثصاب غذای زندانیان و افشای جمهوری اسلامی در سطح جهان، توسط کمپین لغو حکم اعدام سعید، به شدت عصانی است و می خواهد از سعید انتقام بگیرد و خودش را ازشر سعید خلاص کند.مردم شریف و آزادهسازمانها و گروهها حقوق بشرخانواده سعید ماسوری از شما استمداد می طلبد.

به جمهوری اسلامی و رهبران آن فشار بیاورید، تا سعید را به بند خودش برگرداند. همچنین خانواده سعید، سردرگمند و خواستار این هستند که سعید از بلاتلکیفی خلاص شود و مسولین امر، لغو حکم اعدام سعید را علنآ، اعلام کنند. توقف حکم اعدام سعید، به دنبال حمایت شما از کمپین نجات جان سعید صورت گرفت، اینبار هم سعید، برای نجات جانش، به حمایت و فشار شما به رهبران جمهوری اسلامی نیاز داردبا احترام. از طرف خانواده ماسوری

منوچهر ماسوری
20050115
manochermasori@yahoo.com



مصاحبه رادیو فردا با منوچهر ماسوری

فاطمه امان (راديو فردا): شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل در کانون مدافعان حقوق بشر از دستگاه قضايي جمهوري اسلامي خواست سلول هاي انفرادي را در زندان ها برچيند. خانم عبادي وجود سلول انفرادي و شکنجه را مغاير حقوق بشر و دموکراسي خواند. دستگاه قضايي در واکنش به سخنان شيرين عبادي اعلام کرد: در زندان هاي استان تهران سلول انفرادي وجود ندارد و همه سلول ها به سوييت تبديل شده با حمام و تلويزيون و کتابخانه و دستشويي.
اما يکي از بستگان سعيد ماسوري در زندان اين ادعاي مقام قضايي را تکذيب مي کند. سعيد ماسوري به اتهام هواداري از مجاهدين خلق از چهار سال پيش در زندان به سر مي برد. به گفته بستگان او سعيد در آستانه اعدام قرار دارد و مقام هاي زندان وي را متهم کردند که در زندان، زندانيان را براي اعتصاب سازماندهي کرده است. راديو فردا در مصاحبه با منوچهر ماسوري، پسرعموي سعيد از آخرين وضعيت اين زنداني مي پرسد.

منوچهر ماسوري: نه، هيچ تغيير و تحولي ايجاد نشده، همچنان در انفرادي است. پنجشنبه اين هفته گذشته مادر سعيد يک ربع با او ملاقات داشته که با لباس زندان و چشمان بسته آوردنش، خيلي ضعيف شده بوده و مادر سعيد اظهار نگراني مي کرد که مواد بهداشتي به او داده نمي شود، داروهايي که مي برد به پسرش نمي دهند و روز به روز سعيد ضعيف تر مي شود. الان بيش از نود روز است که سعيد در سلول انفرادي است و مادر سعيد اعتقاد داشت که اينها نمي توانند اعدامش کنند، ذره ذره مي کشند او را.
امير آرمين (راديو فردا): چرا نمي توانند اعدامش کنند؟
منوچهر ماسوري: به خاطر campaign (مبارزه) بين المللي که عليه حکم سعيد در چند سال اخير راه افتاده، عفو بين الملل نامه داده چند بار، فشار آورده، سازمان هاي بين المللي، پارلمان اروپا، خانم مينا احدي مسئول کميته بين المللي عليه اعدام دنبال پرونده او است و پس فردا قرار است با نماينده پارلمان اروپا پرونده سعيد را بررسي کنند. امروز يک ليستي منتشر شده، هفت نفر را قرار است فردا اعدام کنند. سه نفر به جرم هواپيمادزدي و چهار نفر سياسي ديگر که اسم سعيد ماسوري هم جزوشان است. حالا خبر رسيده که آن سه نفر حکمشان متوقف شده، ولي در رابطه با توقف حکم سعيد هنوز خبري نيست.

ا . آ: جرمي که سعيد را به آن متهم کردند و محکوم به اعدام کردند چه بوده؟
منوچهر ماسوري: سعيد به هواداري از مجاهدين چهار سال پيش دستگير شده و در زندان در آخرين اعتصاب غذايي که چند ماه پيش رخ داد، مي گويند سعيد مسئوليت داشته و سعيد يک چهره دوست داشتني در زندان شده. به او مي گويند 12 جمله بنويس از جمله که با تو خوش رفتاري مي شود، پشيماني از کارت، مقصري تا حکم لغو اعدامت را بدهيم.
ا . آ.: اگر ايشان در انفرادي هستند، چطوري شما مي دانيد که بين زندانيان محبوبيت پيدا کردند؟
منوچهر ماسوري: قبل از اين 90 روز چهار سال تمام بين زندانيان بودند. و الان هنوز در زندان انفرادي هستند.

ا . آ.: ولي رئيس کل زندان هاي استان تهران گفتند ما اصلا زندان انفرادي نداريم و تمام سلول هاي انفرادي را تبديل کرديم به سوييت هاي مجهز.
منوچهر ماسوري: خب اين دروغ بزرگي است، از مادر سعيد بپرسيد ببينيد که آيا در انفرادي هست يا نيست. هم انفرادي دارند، هم سعيد الان بيش از 90 روز است در انفرادي است و خيلي از افراد ديگر.
ا. آ.: شما از کجا شنيديد که مي خواهند سعيد را اعدام کنند فردا يا پس فردا؟
منوچهر ماسوري: يک اطلاعيه اي منتشر شده که به زبان انگليسي است.
ا . آ.: يعني اين سايت موثق است؟ از قول منابع ايران مي نويسد از درون زندان و تشکيلات قضايي؟
منوچهر ماسوري: اين را نمي دانم، از موثق بودن اين سايت من اطلاعي ندارم. با خانواده تماس گرفتم، خانواده هيچ اطلاعي نداشت.

Monday, January 10, 2005

ع

عقل که نباشد....
می گویند عقل که نباشد جان در عذاب است. اما متاسفانه وقتی که بی عقل ها حاکمان یک کشور باشند و به بی عقلی چاپلوسی و بادمچان دور قاب چینی و طمعکاری هم اضافه شود جان ملت بینوا هم در عذاب می افتد.
برای این مثال نمونه بسیار است مثلا طرح چادر لباس ملی!!!!


خانم فتانه جنابی یکی از مخترعین چادر مدرن که لابد کلی برای این پروژه عظیم عقل خود را به کار گرفته به ایرانیان مژده میدهد که لباس ملی شان!! حالا دیگر آستین دارد و از جلو دگمه می خورد. در طول 4 ماه 800 نفر این لباس را امتحان کرده اند و حالا هم از دختران نمایندگان مجلس می خواهد که به عنوان "مدل" لباس عمل کنند و این کیسه را تنشان کنند و به مردم نمایش بدهند.

فتانه جنابي در گفتگو با خبرنگار اجتماعي فارس افزود: آنچه براي من به عنوان يك معلم قابل توجه است تغييرات اجتماعي در نسل جوان و جابجايي در فرهنگ اصيل ايراني است و در اين‌باره براي دانستن اينكه موضوع لباس جوانان چقدر براي آنان اهميت دارد كاري تحقيقاتي درباره حجاب و تغييرات آن كه تكيه اصلي‌اش بر روي چادر بود انجام دادم . وي با اشاره به اينكه طرح تكميل چادر ايراني با هدف تسهيل حضور اجتماعي زنان و حفظ موقعيت آنان با داشتن يك حجاب
كامل است ادامه داد: چادر فعلي براي بسياري از فعاليتهاي اجتماعي زنان مشكل ايجاد مي‌كرد بطور مثال يك پزشك يا پرستار زن با چادر براحتي نمي‌توانست كار كند و هنگام ورود در محيط كار آن را كنار مي‌گذاشت. وي درباره طراحي چادر ايراني گفت: جلوي چادر معمولي ايراني از بالا تا پايين به صورت مخفي دگمه و جا دگمه به كار رفته است تا چادر كنار نرود و همچنين نيازي نباشد با دو دست نگهداري شود بعلاوه دست‌ها از طرفين چادر از آرنج به پايين آستين دارد كه هنگام رانندگي، تايپ و يا نگهداري فرزند نيازي به كنار گذاشتن چادر براي استفاده از دستان نيست در واقع حجابي كامل تر با آسايش بيشتر است . جنابي گفت: كارهاي تحقيقاتي بر روي چادر انجام شده بود اما جرات اجراي آن را نداشتم چون چادر لباس ملي است و دست زدن به آن ممكن بود با تبعات عميقي روبرو شود اما 17 تير امسال زماني كه رهبر معظم انقلاب فرمودند لباس ملي طراحي كنيد اين شجاعت را در خود ايجاد کردم

بارک الله به این شجاعت
(هر که نداند خیال میکند خانم فتانه جنابی چه خطراتی را پشت سر گذاشته تا این طرح را ارائه کند. )

رادیو فردا هم از مخترعین دیگر نوشته است که حتی خواندنش حال آدم را به هم می زند.چند تا نمونه را ببینید:

ر.:تاکنون چند طرح تازه ديگر نيز براي پوشش اسلامي زنان مطرح شده است و حتي تاييد برخي مراجع ديني را نيز گرفته است. مثلا آيت الله حائري شيرازي هنگام بازديد از نمايشگاه «ترمه نگار» شيراز، از چادر پيشنهادي خانم نيرالملوك بهروزين تعريف کرد، هرچند گفت براي انتخاب اين لباس به عنوان «لباس ملي» حتما بايد نظر مراجع تقليد و آيات عظام ديگر نيز در اين رابطه لحاظ شود. اين چادر به نظر فاطمه آليا، نماينده مجلس هفتم شوراي اسلامي نزديک است و به «چادر كمري» معروف شده است.
بنا به توصيف خانم بهروزين که خود را طلبه مقدمات تحصيلات حوزوي مي داند، چادر کمري در كمر گره مي خورد و به دست ها آزادي عمل بيشتري مي دهد، و در بالاي سر به يك مقتعه وصل است . وي مي گويد « بيشترين سنگيني اين چادر روي شانه هاست و به خاطر مسائل طبي و اينكه سنگيني چادر روي سر ممكن است باعث بيماري و سردرد شود از اين شيوه استفاده كردم كه فشار كمتري به سر وارد مي كند.» به گفته او پيشينه طرح چادر کمري به دوره صفويه بر مي گردد. البته ناظران مي گويند تا پيش از تصويب رسمي پوشيدن چنين لباسهايي براي زنان خالي از دردسر نيست.


...
ژان خاکزاد (رادیوفردا): طرح «ساماندهي مد و لباس ملي-اسلامي» تا آخر اسفند ماه به مجلس شوراي اسلامي داده مي شود. در همين حال، يکي ديگر از طرحهاي پيشنهاد شده، لباس ويژه کوهنوردي براي خانم هاي محجبه است؛ شامل يک شنل گشاد از شانه تا پشت پا و يک مقنعه بلند تا زير سينه که طراحش مي‌گويد: آن را از لباس احرام هنگام حج، الهام گرفته است

. جدا بدون این چاپلوس ها و بادمجان دور قاب چین ها دیکتاتور ها چطور میتوانند حکومت کنند؟اینها یا عقلشان را به مرخصی فرستاده اند یا وجدانشان را.

حالا چند پیشنهاد به مخترعین چادر ملی::

1- برای لباس ملی پاچه گذاشته شود که هنگام راه رفتن خدای ناکرده مچ پای خانمها دیده نشود.

2- با گذاشتن یک پمپ هوا در درون لباس ملی لباس ها بطور مدام باد شوند تا مبادا در اثر باد یا باران یا برف لباس ملی به تن خانم ها بچسبد و برجستگی و فرو رفتگی های بدنشان مشخص شود.

3- از آنجا که طبق تحقیقات خانم جنابی مشکل عمده لباس ملی اسن است که خانم ها باید کیف خود را بیرون چادر حمل کنند در هر چادر یک محل مخفی به عنوان کیف تعیین شود. این طرح میتواند به عنوان طرح "کیف ملی" به طرح چادر ملی ضمیمه شود.

4- با وصل کردن گالش به پاچه چادر ملی میتوان طرح " کفش ملی" را هم راه اندازی کرد. انتخاب گالش به این دلیل است که پاشنه اش " تق تق" نمی کند و باعث ایجاد گناه در برادران نمی شود.

5- بالای هر چادر باید یک چتر تعبیه شود که دگمه آن از درون چادر کنترل شود و خواهران بتوانند بدون بیرون آوردن دست چتر را باز کنند و بالای سر خود نگاه دارند. این پروژه را هم میتوانیم "چتر ملی" نام گذاری کنیم.


این که چقدر این دولت عقل مردم را دست کم میگیرد جدا جای تعجب دارد.. زنها از همین روسری اجباری هم جانشان به لبشان رسیده . است حالا باید عقلشان به اندازه آخوندها باشد که بیایند و کیسه سیاه دگمه دار تنشان کنند. . .
هر که بشنود خیال میکند همه مشکلات ایران حل شده و فقط مشکل چادر باقی مانده است.. . جالب این است که هر چه "نظام" بیشتر در زندگی خصوصی مردم مداخله میکند "پایه های نظام" سست تر میشود. .. هر طرح مسخره ای که مردم را به طور دسته جمعی مجبور به نافرمانی میکند یک میخ دیگر است بر تابوت جمهوری اسلامی.





Wednesday, January 05, 2005

سال نو ميلادي.....

سال نو ميلادي با فاجعه سونامي در جنوب آسيا شروع شد. بعد فاجعه آنقدر وسيع است كه نمي شود در باره اش گفت يا نوشت. در عرض چند روز تلفات از هزار به سه هزار و هفتاد هزار و صد و پنجاه هزار نفر رسيد. زندگي چقدر مي تواند كوتاه و غير قابل پيش بيني باشد. ..

مثل هر فاجعه ديگر ابتدا بهت و حيرت...بعد كمك هاي جهاني و بعد خاموشي ...مثل هر فاجعه ديگر زنها وكودكان اولين قربانيان هستند كه علاوه بر گرسنگي و تشنگي و درد از دست دادن افراد خانواده به دام گرگهايي مي افتند كه با استفاده از هرج و مرج آنها را به باندهاي مخوف مي فروشند. انگار فاجعه بم دارد در آسيا تكرار ميشود.

براي ما كه در گوشه دنج خانه نشسته ايم امكان ندارد كه درد و رنج اين انسانها را درك كنيم.. . اگر چه ميليونها دلار و يورو كمك به آسيا سرازير شده است باز معلوم نيست اين انسانها در چه وضعي خواهند بود و چقدر از اين كمك ها به آنها خواهد رسيد. هنوز معلوم نيست كه آيا ميشود جلوي بيماريهاي مسري را گرفت يا نه.

اگر سيستم هاي رادار در آن منطقه كار ميكرد يا اگر انسانها در باره سونامي اطلاعات بيشتري داستند شايد بسياري از مرگ نجات پيدا ميكردند.. آنطور كه ميگويند قبل از آمدن موج دريا به شدت عقب نشيني ميكند و حدود صد متر به عقب ميرود. در اكثر موارد اين نشانه موج بسيار بزرگي است و انسانها ميتوانند با رفتن به مناطق مرتفع تر جان خود را نجات دهند. در يكي از سواجل تايلند يك دختر 10 ساله انگليسي كه تصدفا دو هفته قبل در باره سونامي گزارشي براي كلاسش تهيه كرده بود با ديدن عقب نشيني دريا و حباب هاي بزرگ به مادرش هشدار ميدهد و مادر هم به مسئولان هتل اطلاع ميدهد و همين باعث ميشود كه در آن ساحل كسي جان خود را از دست نميدهد.البته در بسياري از مناطق هم جاي مرتفعي نبوده كه كسي پناه ببرد.

از آنجا كه همه چيز به چرتكه اندازي و پول برميگردد حالا كشورهاي غربي دارند متفق القول ميشوند كه كمك به گذاشتن سيستم هاي راداري در آن منطقه ممكن است بسيار كم خرج تر از كمك به نجات انسانها باشد.

كالين پاول هم ديروز اعلام كرد كه شايد اين فاجعه براي امريكا خوب باشد كه بتواند با كمك به كشورهاي اسلامي نظر مثبت كشورهاي اسلامي را به خود جلب كند.

اين كه امريكا از مرگ و مير انسانها مي خواهد به نفع خود استفاده كند جاي تعجب ندارد اما براي جلب نظر كشورهاي اسلامي !!! كمك كردن نشانه اين است كه آقاي پاول هر چه زودتر چمدانش را بايد جمع كند و برود با آقاي البرادعي گلف بازي كند.
************

جمهوري فاجعه

در راديو فردا حبري خواندم كه مو بر تنم راست شد.

علی سجادی (رادیو فردا): روزنامه همشهری خبر از برگزاری نخستين جلسه محاكمه عاملان قتل دو كودك و يك مرد و زن می دهد، كه در پي نقشه ای چهارنفر از جمله دو پسربچه خردسال خود را کشته اند. داستان از این قرار است که معصومه 31 ساله با داشتن همسر و سه پسر با مرد دیگری رابطه برقرار می کند و مرد از او تقاضای ازدواج می کند. او این موضوع را به شوهرش اطلاع می دهد و شوهر موافقت می کند که زنش همسر آن مرد شود. پس معصومه – که خود را هانیه معرفی کرده – همسر خود را دایی اش معرفی می کند و با کمک همسر در محضر به عقد و ازدواج مرد دیگر در می آید و 600 نفر و به روایتی 700 نفر در مراسم عروسی آنها شرکت می کنند. و به زن و شوهر زنش مقداری طلا و یک موبایل هدیه عروسی می دهد.
سپس شوهر اول، با اجرای نقشه ای ابتدا خواهر شوهر زنش را به قتل می رساند و سر او را می برد و سپس شوهر زنش را نیز با اجرای نقشه ای دیگر به قتل می آورد و سر او را هم می برد. بعد متوجه می شود که پسرانش هنگام بریدن سر بریدن شوهر زنش، شاهد بوده اند، پس هر دو پسر خود را نیز به حمام برده و سر می برد!


يكي از كودكان با ديدن يدن سربريده برادر خود در اثر سكته جان خود را از دست ميدهد. در اين قتل ها مادر كودكان نيز با پدر همكاري داشته است. در ضمن پدر اين دو كودك به جرم قتل دو نفر ديگر به اعدام محكوم شده است و براي كشتن كودكان خود قصاص نمي شود چون كودكان ؛‌اموال ؛‌پدر هستند. بحث مجازات شدن يا نشدن اين بيماران رواني بحثي جداست. اما ببينيد در جمهوري اسلامي كودكان چقدر بي دفاع هستند.بريدن سر كودك - كتك زدن و آزار و شكنجه همه جزو حق و حقوق پدر محسوب ميشود. از ملاهاي قاتل و خونريز و قوانين جزايي مبتني بر درهم و شتر به جز اين چه انتظاري ميشود داشت؟

اما بر مردم ما چه ميرود؟ انگار همه داريم ملا ميشويم. ‌انگار درصد بيماريهاي رواني در ايران دارد با سرعت نور بالا ميرود. .. به قول صمد بهرنگي ناهنجاري ها نشانه بيماري يك جامعه است. در جامعه ما كه سردمدارانش همه قاتل و دزد هستند و كشتن مردم در ملا عام و شكنجه و شلاق زدن در خيابان ها يك امر معمولي است مسلما ناهنجاري ها و بيماري هاي جامعه صد چندان خواهد شد. در جامعه اي كه قوانين به جاي محافظت انسان ها براي زجر و شكنجه آنها تنظيم شده است كي مي خواهد با چه وسيله اي از حق و حقوق خودش و ديگران دفاع كند؟ در جامعه اي كه وكيل مجلس آخونديش براي زنان بي دفاع خياباني مجازات فله اي مرگ تحويز ميكند و دادستان بي شرمش زنداني هاي آزاد شده را تهديد ميكند چه امنيتي باقي مانده است؟‌

خيلي ها ميگويند بايد فرهنگ مردم عوض شود تا بشود جامعه را عوض كرد. همين مدت حكومت آخوندي نشان داده است كه يك جكئومت بي لياقت و قاتل فقط فرهنگ مردم را بدتر ميكند. بايد قوانين جامعه از انسانها برتر باشند. قانون بايد انساني باشد و انسانها را محافظت كند . تنها در آن صورت است كه فرهنگ انسانها بهتر ميشود براي اينكه قانون به بي فرهنگي و ناهنجاري واكنش نشان ميدهد. تنها با داشتن يك حكومت انساني و مردمي است كه وضع ايران بهتر خواهد شد. تا ملاها هستند اين فجايع و بدتر از اينها هم اتفاق خواهد افتاد. ننگ بر ملاهاي قاتل و حاميان اروپايي و امريكايي شان كه اين همه بدبختي را بر مردم ايران براي چند دلار بيشتر روا مي بينند و دستان كثيف خود را در دستان خونين ملاها ميگذارند. . .

يادداشت روز ايران نبرد در اين باره را هم بخوانيد.

براي آن دو كودك - براي برادر بزرگشان كه تنها بازمانده اين حادثه فجيع است . معلوم نيست چه آينده اي خواهد داشت براي همه كودكان ميهنم دلم پر ميزند. براي آنهايي كه بايد به جاي بازي و سرگرمي خود بازيچه دست انسانهاي بيماري باشند كه يك كشور را به لبه پرتگاه مرگ كشانده اند. اما هر آنچه كه آغازي داشته باشد پاياني هم دارد..

. گرچه شب تاريك است
دل قوي دار سحر نزديك است.



افسانه نوروزي آزاد شد.




افسانه نوروزي زني كه به جرم كشتن افسر اطلاعاتي كه ميخواست به او تجاوز كند به اعدام محكوم شده بود بالاخره پس از هشت سال آزاد شد.
متن خبر از راديو فردا :

افسانه نوروزي، زني که به اتهام قتل يک مامور نيروي انتظامي در جزيره کيش در تيرماه 1376 تا آستانه اعدام پيش رفت، سرانجام امروز آزاد شد. وی در نزديک به هشت سالي که در زندان بود، هيچگاه اين واقعيات را که مقتول را کشته است، کتمان نکرد، اما مي گفت: به اين دليل سروان حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي جمهوري اسلامي را با ضربات متعدد کارد آشپزخانه کشته است که او قصد داشت در يک خانه ويلايي کيش پس از قفل کردن در به زور به او تجاوز کند. در این حال مطبوعات اصلاح طلب ايران جزئيات پرونده را وسيعا بازتاب دادند. مدافعان حقوق بشر و فعالان حامي حقوق زنان هم در کارزاري که محدوده آن از مرزهاي ايران مي گذشت، درخواست لغو حکم اعدام افسانه نوروزي را از رئيس قوه قضاييه، رهبر و ديگر مقام هاي جمهوري اسلامي کرده بودند. عبدالصمد خرمشاهی، وکيل افسانه نوروزي در مصاحبه با رادیوفردا می گوید ساعت دو با مساعدت مسئولين قوه قضاييه و پرداخت ديه اي که از طرف ستاد ديات استان در نظر گرفته شده بود، خانم نوروزی از زندان آزاد شد. وی می افزاید مبلغ دیه کمي بيشتر از ديه مرد مسلمان، طبق قانون مجازات اسلامي، حدود 30 ميليون بود.


براي افسانه نوروزي و فرزندانش و خانواده اش خيلي خوشحالم. وبلاگ نويسان از اولين كساني بودند كه براي آزادي افسانه تومار درست كردند و در حالي كه دو سه روز ببشتر به اعدامش نمانده بود به همه جا اعتراضشان را بيان داشتند. بالاخره در اثر فعاليت هاي مكرر افسانه آزاد شد و گر نه دولت ايران از جان كسي نمي گذرد. هنوز انسانهاي بيشماري در بند هستند و افراد زيادي منتظر اعدام. . مسلما قتل و جنايت و امثالهم بايد بررسي شود اما دولت ايران كه سردسته قاتل هاست صلاحيت رسيدگي به هيچ پرونده اي را ندارد چه برسد به پرونده زني كه براي دفاع از خود مجبور به قتل شده است..

به اميد روزي كه مجازات اعدام در اين سرزمين فلك زده برچيده شود.





تومار برای نجات جان سعید ماسوری

تومار زیر را خانواده سعید ماسوری برای نجات جان او تهیه کرده اند.

http://www.petitiononline.com/saeed/petition.html

فریادهای ما اگر چه رسا نیست باید یکی شود. همین فریاد ها اعدام افسانه نوروزی - کبری رحمان پور - فاطمه حقیقت جو و لیلا و حاجیه را متوقف کرد. حالا وقت آن است که به داد زندانیان سیاسی در بند برسیم

امضایتان را دریغ نکنید.

هفت نفر در آستانه اعدام

دولت حمهوری اسلامی هر بار در صحنه بین المللی ضربه میخورد انتقامش را از زندانیان سیاسی و مردم بیگناه و بی پناه ایرانی میگیرد. هفت نفر در آستانه اعدام هستند. سه نفر به جرم هواپیماربایی که دو نفرشان زیر هجده سال بوده اند. سعید ماسوری زندانی سیاسی نیز یکی دیگر از این مجکومین است و اسامی سه نفر دیگر که آنها هم زندانی سیاسی هستند هنوز معلوم نیست.

ما تریبون بزرگی داریم و تا بحال توانسته ایم از اینجا فریادمان را به گوش مردم دنیا برسانیم. لغو حکم اعدام افسانه نوروزی - به تعئویق انداختن حکم اعدام کبری رحمان پور- فاطمه حقیقت جو - و بسیاری مجکومین دیگر نتیجه اقدام دسته جمعی ایرانیان بوده است.این بار به نجات زندانیان سیاسی بشتابیم.. حداقل کاری که میتوانیم بکنیم یک پتیشن و یک تلفن به عفو بین الملل محلی است. دست روی دست نگذاریم تا دژخیمان جان این انسانهای بیگناه را بگیرند.


استمداد خانواده سعید ماسوری
زندانی سیاسی محکوم به اعدام

(از پیک ایران)

سعید ماسوری زندانی سیاسی است که به مدت چهار سال است، در زندان اوین، زیز تیغ حکم اعدام است. سعید را بعد از اعتصاب غذای زندانیان در اوین، به انفرادی انتقال داده اند. به مدت بیش از سه ماه است که سعید در انفرادی به سر می برد. بعد از تلاشهای بسیار خانواده، بلاخره بعد از 50 روز بی خبری، به مادر سعید اجازه دادند که وی را فقط به مدت 5 دقیقه، ملاقات کرد. در این مدت هیچ گونه جوابی به سوالهای خانواده که چرا سعید را به انفرادی، منتقل کردند، چرا ملاقاتها و تلفنهای وی را قطع کردند، چرا لباسها و وسایل بهداشتی که خانواده می آورند، به سعید نمی دهند، داده نشد. خود سعید در همین آخرین ملاقات خود به مادرش گفته، از اینها می پرسم، برای چی اینجام؟ می گویند که خودت بهتر می دانی، می پرسم، به خاطر اعتصاب، می گویند،نه، و خلاصه هر سوالی می کنم، جوابی نمی گیرم و بعد از سه ما، هنوز نفهیدم که چرا در انفرادی هستم. مادر سعید بعد از این ملاقات اظهار داشت که سعید را هر دفعه ضعیفتر از دفعه قبل، می بینم، نگرانم که دارند، سعید را زره زره می کشند. مادر سعید به حق نگران جان سعید است. جمهوری اسلامی شهامت اعدام سعید را ندارد. از سعید به خاطر نقشش در اعتثصاب غذای زندانیان و افشای جمهوری اسلامی در سطح جهان، توسط کمپین لغو حکم اعدام سعید، به شدت عصانی است و می خواهد از سعید انتقام بگیرد و خودش را ازشر سعید خلاص کند.مردم شریف و آزادهسازمانها و گروهها حقوق بشرخانواده سعید ماسوری از شما استمداد می طلبد.

به جمهوری اسلامی و رهبران آن فشار بیاورید، تا سعید را به بند خودش برگرداند. همچنین خانواده سعید، سردرگمند و خواستار این هستند که سعید از بلاتلکیفی خلاص شود و مسولین امر، لغو حکم اعدام سعید را علنآ، اعلام کنند. توقف حکم اعدام سعید، به دنبال حمایت شما از کمپین نجات جان سعید صورت گرفت، اینبار هم سعید، برای نجات جانش، به حمایت و فشار شما به رهبران جمهوری اسلامی نیاز داردبا احترام. از طرف خانواده ماسوری

منوچهر ماسوری
20050115
manochermasori@yahoo.com



مصاحبه رادیو فردا با منوچهر ماسوری

فاطمه امان (راديو فردا): شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل در کانون مدافعان حقوق بشر از دستگاه قضايي جمهوري اسلامي خواست سلول هاي انفرادي را در زندان ها برچيند. خانم عبادي وجود سلول انفرادي و شکنجه را مغاير حقوق بشر و دموکراسي خواند. دستگاه قضايي در واکنش به سخنان شيرين عبادي اعلام کرد: در زندان هاي استان تهران سلول انفرادي وجود ندارد و همه سلول ها به سوييت تبديل شده با حمام و تلويزيون و کتابخانه و دستشويي.
اما يکي از بستگان سعيد ماسوري در زندان اين ادعاي مقام قضايي را تکذيب مي کند. سعيد ماسوري به اتهام هواداري از مجاهدين خلق از چهار سال پيش در زندان به سر مي برد. به گفته بستگان او سعيد در آستانه اعدام قرار دارد و مقام هاي زندان وي را متهم کردند که در زندان، زندانيان را براي اعتصاب سازماندهي کرده است. راديو فردا در مصاحبه با منوچهر ماسوري، پسرعموي سعيد از آخرين وضعيت اين زنداني مي پرسد.

منوچهر ماسوري: نه، هيچ تغيير و تحولي ايجاد نشده، همچنان در انفرادي است. پنجشنبه اين هفته گذشته مادر سعيد يک ربع با او ملاقات داشته که با لباس زندان و چشمان بسته آوردنش، خيلي ضعيف شده بوده و مادر سعيد اظهار نگراني مي کرد که مواد بهداشتي به او داده نمي شود، داروهايي که مي برد به پسرش نمي دهند و روز به روز سعيد ضعيف تر مي شود. الان بيش از نود روز است که سعيد در سلول انفرادي است و مادر سعيد اعتقاد داشت که اينها نمي توانند اعدامش کنند، ذره ذره مي کشند او را.
امير آرمين (راديو فردا): چرا نمي توانند اعدامش کنند؟
منوچهر ماسوري: به خاطر campaign (مبارزه) بين المللي که عليه حکم سعيد در چند سال اخير راه افتاده، عفو بين الملل نامه داده چند بار، فشار آورده، سازمان هاي بين المللي، پارلمان اروپا، خانم مينا احدي مسئول کميته بين المللي عليه اعدام دنبال پرونده او است و پس فردا قرار است با نماينده پارلمان اروپا پرونده سعيد را بررسي کنند. امروز يک ليستي منتشر شده، هفت نفر را قرار است فردا اعدام کنند. سه نفر به جرم هواپيمادزدي و چهار نفر سياسي ديگر که اسم سعيد ماسوري هم جزوشان است. حالا خبر رسيده که آن سه نفر حکمشان متوقف شده، ولي در رابطه با توقف حکم سعيد هنوز خبري نيست.

ا . آ: جرمي که سعيد را به آن متهم کردند و محکوم به اعدام کردند چه بوده؟
منوچهر ماسوري: سعيد به هواداري از مجاهدين چهار سال پيش دستگير شده و در زندان در آخرين اعتصاب غذايي که چند ماه پيش رخ داد، مي گويند سعيد مسئوليت داشته و سعيد يک چهره دوست داشتني در زندان شده. به او مي گويند 12 جمله بنويس از جمله که با تو خوش رفتاري مي شود، پشيماني از کارت، مقصري تا حکم لغو اعدامت را بدهيم.
ا . آ.: اگر ايشان در انفرادي هستند، چطوري شما مي دانيد که بين زندانيان محبوبيت پيدا کردند؟
منوچهر ماسوري: قبل از اين 90 روز چهار سال تمام بين زندانيان بودند. و الان هنوز در زندان انفرادي هستند.

ا . آ.: ولي رئيس کل زندان هاي استان تهران گفتند ما اصلا زندان انفرادي نداريم و تمام سلول هاي انفرادي را تبديل کرديم به سوييت هاي مجهز.
منوچهر ماسوري: خب اين دروغ بزرگي است، از مادر سعيد بپرسيد ببينيد که آيا در انفرادي هست يا نيست. هم انفرادي دارند، هم سعيد الان بيش از 90 روز است در انفرادي است و خيلي از افراد ديگر.
ا. آ.: شما از کجا شنيديد که مي خواهند سعيد را اعدام کنند فردا يا پس فردا؟
منوچهر ماسوري: يک اطلاعيه اي منتشر شده که به زبان انگليسي است.
ا . آ.: يعني اين سايت موثق است؟ از قول منابع ايران مي نويسد از درون زندان و تشکيلات قضايي؟
منوچهر ماسوري: اين را نمي دانم، از موثق بودن اين سايت من اطلاعي ندارم. با خانواده تماس گرفتم، خانواده هيچ اطلاعي نداشت.

ع

عقل که نباشد....
می گویند عقل که نباشد جان در عذاب است. اما متاسفانه وقتی که بی عقل ها حاکمان یک کشور باشند و به بی عقلی چاپلوسی و بادمچان دور قاب چینی و طمعکاری هم اضافه شود جان ملت بینوا هم در عذاب می افتد.
برای این مثال نمونه بسیار است مثلا طرح چادر لباس ملی!!!!


خانم فتانه جنابی یکی از مخترعین چادر مدرن که لابد کلی برای این پروژه عظیم عقل خود را به کار گرفته به ایرانیان مژده میدهد که لباس ملی شان!! حالا دیگر آستین دارد و از جلو دگمه می خورد. در طول 4 ماه 800 نفر این لباس را امتحان کرده اند و حالا هم از دختران نمایندگان مجلس می خواهد که به عنوان "مدل" لباس عمل کنند و این کیسه را تنشان کنند و به مردم نمایش بدهند.

فتانه جنابي در گفتگو با خبرنگار اجتماعي فارس افزود: آنچه براي من به عنوان يك معلم قابل توجه است تغييرات اجتماعي در نسل جوان و جابجايي در فرهنگ اصيل ايراني است و در اين‌باره براي دانستن اينكه موضوع لباس جوانان چقدر براي آنان اهميت دارد كاري تحقيقاتي درباره حجاب و تغييرات آن كه تكيه اصلي‌اش بر روي چادر بود انجام دادم . وي با اشاره به اينكه طرح تكميل چادر ايراني با هدف تسهيل حضور اجتماعي زنان و حفظ موقعيت آنان با داشتن يك حجاب
كامل است ادامه داد: چادر فعلي براي بسياري از فعاليتهاي اجتماعي زنان مشكل ايجاد مي‌كرد بطور مثال يك پزشك يا پرستار زن با چادر براحتي نمي‌توانست كار كند و هنگام ورود در محيط كار آن را كنار مي‌گذاشت. وي درباره طراحي چادر ايراني گفت: جلوي چادر معمولي ايراني از بالا تا پايين به صورت مخفي دگمه و جا دگمه به كار رفته است تا چادر كنار نرود و همچنين نيازي نباشد با دو دست نگهداري شود بعلاوه دست‌ها از طرفين چادر از آرنج به پايين آستين دارد كه هنگام رانندگي، تايپ و يا نگهداري فرزند نيازي به كنار گذاشتن چادر براي استفاده از دستان نيست در واقع حجابي كامل تر با آسايش بيشتر است . جنابي گفت: كارهاي تحقيقاتي بر روي چادر انجام شده بود اما جرات اجراي آن را نداشتم چون چادر لباس ملي است و دست زدن به آن ممكن بود با تبعات عميقي روبرو شود اما 17 تير امسال زماني كه رهبر معظم انقلاب فرمودند لباس ملي طراحي كنيد اين شجاعت را در خود ايجاد کردم

بارک الله به این شجاعت
(هر که نداند خیال میکند خانم فتانه جنابی چه خطراتی را پشت سر گذاشته تا این طرح را ارائه کند. )

رادیو فردا هم از مخترعین دیگر نوشته است که حتی خواندنش حال آدم را به هم می زند.چند تا نمونه را ببینید:

ر.:تاکنون چند طرح تازه ديگر نيز براي پوشش اسلامي زنان مطرح شده است و حتي تاييد برخي مراجع ديني را نيز گرفته است. مثلا آيت الله حائري شيرازي هنگام بازديد از نمايشگاه «ترمه نگار» شيراز، از چادر پيشنهادي خانم نيرالملوك بهروزين تعريف کرد، هرچند گفت براي انتخاب اين لباس به عنوان «لباس ملي» حتما بايد نظر مراجع تقليد و آيات عظام ديگر نيز در اين رابطه لحاظ شود. اين چادر به نظر فاطمه آليا، نماينده مجلس هفتم شوراي اسلامي نزديک است و به «چادر كمري» معروف شده است.
بنا به توصيف خانم بهروزين که خود را طلبه مقدمات تحصيلات حوزوي مي داند، چادر کمري در كمر گره مي خورد و به دست ها آزادي عمل بيشتري مي دهد، و در بالاي سر به يك مقتعه وصل است . وي مي گويد « بيشترين سنگيني اين چادر روي شانه هاست و به خاطر مسائل طبي و اينكه سنگيني چادر روي سر ممكن است باعث بيماري و سردرد شود از اين شيوه استفاده كردم كه فشار كمتري به سر وارد مي كند.» به گفته او پيشينه طرح چادر کمري به دوره صفويه بر مي گردد. البته ناظران مي گويند تا پيش از تصويب رسمي پوشيدن چنين لباسهايي براي زنان خالي از دردسر نيست.


...
ژان خاکزاد (رادیوفردا): طرح «ساماندهي مد و لباس ملي-اسلامي» تا آخر اسفند ماه به مجلس شوراي اسلامي داده مي شود. در همين حال، يکي ديگر از طرحهاي پيشنهاد شده، لباس ويژه کوهنوردي براي خانم هاي محجبه است؛ شامل يک شنل گشاد از شانه تا پشت پا و يک مقنعه بلند تا زير سينه که طراحش مي‌گويد: آن را از لباس احرام هنگام حج، الهام گرفته است

. جدا بدون این چاپلوس ها و بادمجان دور قاب چین ها دیکتاتور ها چطور میتوانند حکومت کنند؟اینها یا عقلشان را به مرخصی فرستاده اند یا وجدانشان را.

حالا چند پیشنهاد به مخترعین چادر ملی::

1- برای لباس ملی پاچه گذاشته شود که هنگام راه رفتن خدای ناکرده مچ پای خانمها دیده نشود.

2- با گذاشتن یک پمپ هوا در درون لباس ملی لباس ها بطور مدام باد شوند تا مبادا در اثر باد یا باران یا برف لباس ملی به تن خانم ها بچسبد و برجستگی و فرو رفتگی های بدنشان مشخص شود.

3- از آنجا که طبق تحقیقات خانم جنابی مشکل عمده لباس ملی اسن است که خانم ها باید کیف خود را بیرون چادر حمل کنند در هر چادر یک محل مخفی به عنوان کیف تعیین شود. این طرح میتواند به عنوان طرح "کیف ملی" به طرح چادر ملی ضمیمه شود.

4- با وصل کردن گالش به پاچه چادر ملی میتوان طرح " کفش ملی" را هم راه اندازی کرد. انتخاب گالش به این دلیل است که پاشنه اش " تق تق" نمی کند و باعث ایجاد گناه در برادران نمی شود.

5- بالای هر چادر باید یک چتر تعبیه شود که دگمه آن از درون چادر کنترل شود و خواهران بتوانند بدون بیرون آوردن دست چتر را باز کنند و بالای سر خود نگاه دارند. این پروژه را هم میتوانیم "چتر ملی" نام گذاری کنیم.


این که چقدر این دولت عقل مردم را دست کم میگیرد جدا جای تعجب دارد.. زنها از همین روسری اجباری هم جانشان به لبشان رسیده . است حالا باید عقلشان به اندازه آخوندها باشد که بیایند و کیسه سیاه دگمه دار تنشان کنند. . .
هر که بشنود خیال میکند همه مشکلات ایران حل شده و فقط مشکل چادر باقی مانده است.. . جالب این است که هر چه "نظام" بیشتر در زندگی خصوصی مردم مداخله میکند "پایه های نظام" سست تر میشود. .. هر طرح مسخره ای که مردم را به طور دسته جمعی مجبور به نافرمانی میکند یک میخ دیگر است بر تابوت جمهوری اسلامی.





سال نو ميلادي.....

سال نو ميلادي با فاجعه سونامي در جنوب آسيا شروع شد. بعد فاجعه آنقدر وسيع است كه نمي شود در باره اش گفت يا نوشت. در عرض چند روز تلفات از هزار به سه هزار و هفتاد هزار و صد و پنجاه هزار نفر رسيد. زندگي چقدر مي تواند كوتاه و غير قابل پيش بيني باشد. ..

مثل هر فاجعه ديگر ابتدا بهت و حيرت...بعد كمك هاي جهاني و بعد خاموشي ...مثل هر فاجعه ديگر زنها وكودكان اولين قربانيان هستند كه علاوه بر گرسنگي و تشنگي و درد از دست دادن افراد خانواده به دام گرگهايي مي افتند كه با استفاده از هرج و مرج آنها را به باندهاي مخوف مي فروشند. انگار فاجعه بم دارد در آسيا تكرار ميشود.

براي ما كه در گوشه دنج خانه نشسته ايم امكان ندارد كه درد و رنج اين انسانها را درك كنيم.. . اگر چه ميليونها دلار و يورو كمك به آسيا سرازير شده است باز معلوم نيست اين انسانها در چه وضعي خواهند بود و چقدر از اين كمك ها به آنها خواهد رسيد. هنوز معلوم نيست كه آيا ميشود جلوي بيماريهاي مسري را گرفت يا نه.

اگر سيستم هاي رادار در آن منطقه كار ميكرد يا اگر انسانها در باره سونامي اطلاعات بيشتري داستند شايد بسياري از مرگ نجات پيدا ميكردند.. آنطور كه ميگويند قبل از آمدن موج دريا به شدت عقب نشيني ميكند و حدود صد متر به عقب ميرود. در اكثر موارد اين نشانه موج بسيار بزرگي است و انسانها ميتوانند با رفتن به مناطق مرتفع تر جان خود را نجات دهند. در يكي از سواجل تايلند يك دختر 10 ساله انگليسي كه تصدفا دو هفته قبل در باره سونامي گزارشي براي كلاسش تهيه كرده بود با ديدن عقب نشيني دريا و حباب هاي بزرگ به مادرش هشدار ميدهد و مادر هم به مسئولان هتل اطلاع ميدهد و همين باعث ميشود كه در آن ساحل كسي جان خود را از دست نميدهد.البته در بسياري از مناطق هم جاي مرتفعي نبوده كه كسي پناه ببرد.

از آنجا كه همه چيز به چرتكه اندازي و پول برميگردد حالا كشورهاي غربي دارند متفق القول ميشوند كه كمك به گذاشتن سيستم هاي راداري در آن منطقه ممكن است بسيار كم خرج تر از كمك به نجات انسانها باشد.

كالين پاول هم ديروز اعلام كرد كه شايد اين فاجعه براي امريكا خوب باشد كه بتواند با كمك به كشورهاي اسلامي نظر مثبت كشورهاي اسلامي را به خود جلب كند.

اين كه امريكا از مرگ و مير انسانها مي خواهد به نفع خود استفاده كند جاي تعجب ندارد اما براي جلب نظر كشورهاي اسلامي !!! كمك كردن نشانه اين است كه آقاي پاول هر چه زودتر چمدانش را بايد جمع كند و برود با آقاي البرادعي گلف بازي كند.
************

جمهوري فاجعه

در راديو فردا حبري خواندم كه مو بر تنم راست شد.

علی سجادی (رادیو فردا): روزنامه همشهری خبر از برگزاری نخستين جلسه محاكمه عاملان قتل دو كودك و يك مرد و زن می دهد، كه در پي نقشه ای چهارنفر از جمله دو پسربچه خردسال خود را کشته اند. داستان از این قرار است که معصومه 31 ساله با داشتن همسر و سه پسر با مرد دیگری رابطه برقرار می کند و مرد از او تقاضای ازدواج می کند. او این موضوع را به شوهرش اطلاع می دهد و شوهر موافقت می کند که زنش همسر آن مرد شود. پس معصومه – که خود را هانیه معرفی کرده – همسر خود را دایی اش معرفی می کند و با کمک همسر در محضر به عقد و ازدواج مرد دیگر در می آید و 600 نفر و به روایتی 700 نفر در مراسم عروسی آنها شرکت می کنند. و به زن و شوهر زنش مقداری طلا و یک موبایل هدیه عروسی می دهد.
سپس شوهر اول، با اجرای نقشه ای ابتدا خواهر شوهر زنش را به قتل می رساند و سر او را می برد و سپس شوهر زنش را نیز با اجرای نقشه ای دیگر به قتل می آورد و سر او را هم می برد. بعد متوجه می شود که پسرانش هنگام بریدن سر بریدن شوهر زنش، شاهد بوده اند، پس هر دو پسر خود را نیز به حمام برده و سر می برد!


يكي از كودكان با ديدن يدن سربريده برادر خود در اثر سكته جان خود را از دست ميدهد. در اين قتل ها مادر كودكان نيز با پدر همكاري داشته است. در ضمن پدر اين دو كودك به جرم قتل دو نفر ديگر به اعدام محكوم شده است و براي كشتن كودكان خود قصاص نمي شود چون كودكان ؛‌اموال ؛‌پدر هستند. بحث مجازات شدن يا نشدن اين بيماران رواني بحثي جداست. اما ببينيد در جمهوري اسلامي كودكان چقدر بي دفاع هستند.بريدن سر كودك - كتك زدن و آزار و شكنجه همه جزو حق و حقوق پدر محسوب ميشود. از ملاهاي قاتل و خونريز و قوانين جزايي مبتني بر درهم و شتر به جز اين چه انتظاري ميشود داشت؟

اما بر مردم ما چه ميرود؟ انگار همه داريم ملا ميشويم. ‌انگار درصد بيماريهاي رواني در ايران دارد با سرعت نور بالا ميرود. .. به قول صمد بهرنگي ناهنجاري ها نشانه بيماري يك جامعه است. در جامعه ما كه سردمدارانش همه قاتل و دزد هستند و كشتن مردم در ملا عام و شكنجه و شلاق زدن در خيابان ها يك امر معمولي است مسلما ناهنجاري ها و بيماري هاي جامعه صد چندان خواهد شد. در جامعه اي كه قوانين به جاي محافظت انسان ها براي زجر و شكنجه آنها تنظيم شده است كي مي خواهد با چه وسيله اي از حق و حقوق خودش و ديگران دفاع كند؟ در جامعه اي كه وكيل مجلس آخونديش براي زنان بي دفاع خياباني مجازات فله اي مرگ تحويز ميكند و دادستان بي شرمش زنداني هاي آزاد شده را تهديد ميكند چه امنيتي باقي مانده است؟‌

خيلي ها ميگويند بايد فرهنگ مردم عوض شود تا بشود جامعه را عوض كرد. همين مدت حكومت آخوندي نشان داده است كه يك جكئومت بي لياقت و قاتل فقط فرهنگ مردم را بدتر ميكند. بايد قوانين جامعه از انسانها برتر باشند. قانون بايد انساني باشد و انسانها را محافظت كند . تنها در آن صورت است كه فرهنگ انسانها بهتر ميشود براي اينكه قانون به بي فرهنگي و ناهنجاري واكنش نشان ميدهد. تنها با داشتن يك حكومت انساني و مردمي است كه وضع ايران بهتر خواهد شد. تا ملاها هستند اين فجايع و بدتر از اينها هم اتفاق خواهد افتاد. ننگ بر ملاهاي قاتل و حاميان اروپايي و امريكايي شان كه اين همه بدبختي را بر مردم ايران براي چند دلار بيشتر روا مي بينند و دستان كثيف خود را در دستان خونين ملاها ميگذارند. . .

يادداشت روز ايران نبرد در اين باره را هم بخوانيد.

براي آن دو كودك - براي برادر بزرگشان كه تنها بازمانده اين حادثه فجيع است . معلوم نيست چه آينده اي خواهد داشت براي همه كودكان ميهنم دلم پر ميزند. براي آنهايي كه بايد به جاي بازي و سرگرمي خود بازيچه دست انسانهاي بيماري باشند كه يك كشور را به لبه پرتگاه مرگ كشانده اند. اما هر آنچه كه آغازي داشته باشد پاياني هم دارد..

. گرچه شب تاريك است
دل قوي دار سحر نزديك است.