Saturday, January 28, 2006

درود بر کارگران قهرمان شرکت واحد



دوستان عزیز
به فراخوان کانون وبلاگ نویسان ایران توجه کنیم.

در هر جای دنیا که هستیم می توانیم به این کارگران قهرمان با خبررسانی خود و اعتراض به مقامات بین المللی کمک کنیم. حتی یک تلفن و یک ایی میل از طرف هر کدام از ما تبدیل به هزاران هزار ایی میل و تلفن خواهد شد. آری دوستان . 2 میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند. بیایید دست ها را یکی کنیم و کارگران و کودکان و همسرانشان را در دستان خبیث جمهوری اسلامی تنها نگذاریم.

برای شکایت به عفو بین الملل به این آدرس بروید:
http://web.amnesty.org/contacts/contact_us/eng-001?open&referer_link=http://www.amnesty.org/
ایی میل و نام و کشور اقامتتان را وارد شوید
در قسمت پیام می توانید این متن را بگذارید

I am writing to let you know that the Iranian government has bruttaly beaten and arrested hundreds of Tehran's public bus drivers and their families, including children as youn as two. I am asking for your urgent action and call to the Iranian government for their immediate release.

متن فرانسوی ( با تشکر از امیر کیا عزیز)
Je vous écris afin de vous informer que le gouvernement iranien a violemment battu et arrêté des centaines de conducteurs de bus publics de Téhéran ainsi que leurs familles, y compris des enfants âgés de 2 ans.Je vous demande de bien vouloir agir urgemment en réaction et d'appeler le gouvernement iranien à libérer immédiatement ces personnes

همین متن را میتوانید برای این مقامات هم ایی میل کنید. (

صلیب سرخ بین المللی(ژنو)
webmaster.gva@icrc.org
تلفن:++ 41 (22) 734 60 01

شکایت در مورد نقض حقوق بشر به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
tb-petitions.hchr@unog.ch
+ 41 22 9179022 Fax

کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد
Fax: + 41 22 917 9011
E-mail: ngochr@ohchr.org

کمیسیونر حقوق بشر اتحادیه اروپا
Mr. Alvaro Gil-Robles
commissioner.humanrights@coe.int


آخرین اخبار

سندیکای کارگران شرکت واحد اعلام کرد در واکنش به سرکوب گسترده، به مبارزه خود سرسختانه تر و متحدانه تر ادامه می دهد [ ساعت پيش ۳:۵۲ ] سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه در بیانیه ای که روز شنبه منتشر ساخت، به دستگیری صدهاتن از اعضای خود اعتراض کرد و یادآور شد که اعتصاب عمومی سندیکا که به منظور اعتراض به دستگیری هیات مدیره و همچنین برای احراز حق داشتن سندیکا و انتخاب نمایندگان و بستن قرارداد دسته جمعی و افزایش حقوق و دستمزدها صورت گرفت با «جنگ» گسترده ای از سوی ماموران جمهوری اسلامی روبرو شد که نیمه شب و سحرگاه به منازل کارگران و رانندگان ریختند و حتی زنان و بچه های آنان را مضروب ساختند. سندیکا اعلام کرد صدها نفر دستگیر شدند و رانندگان را با ضرب وشتم و تهدید به راندن اتوبوسها مجبور ساختند. سندیکا در پایان می نویسد: جمهوری اسلامی چنین کرد و ما هیچ چاره ای نداریم جز آنکه به مبارزه خود سرسختانه تر و متحدانه تر ادامه دهیم
(رادیو فردا)

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران (پن‌لاگ) در رابطه با سرکوب فعالین سندیکای شرکت واحد
کانون وبلاگ نویسان ایران (پن‌لاگ) با محکومیت سرکوب وحشیانه اعتصاب کارگران شرکت واحد ،همه کاربران اینترنت را به یک کمپین اینترنتی در روز دوشنبه فرا می‌خواند


.بنا به گزارشات رسیده مامورین امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران شب گذشته با یورش به منازل کارگران مظلوم شرکت واحد با اعمال ضرب و شتم , صدها نفر را دستگیر کرده اند.در میان دستگیر شدگان همسران کارگران و کودکان دو ساله نیز به چشم می‌خورند. جرم دستگیر شدگان، اعتصاب برای بهبود شرایط طاقت فرسای شغلی آنان بوده است .

کانون وبلاگ نویسان ایران ضمن محکومیت این برخورد وحشیانه و خشن ، با توجه به سابقه دولت ایران درزمینه نقض گسترده حقوق زندانیان سیاسی مشتمل براعدام و شکنجه های مختلف روحی و جسمی و غیره بشدت نسبت به وضعیت دستگیرشدگان ابراز نگرانی کرده و همه ایرانیان و سازمانهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر را به اقدام فوری و موثر در برابر این جنایت وحشیانه فرا می‌خواند.
.کانون وبلاگ نویسان ایران از همه وبلاگ‌نویسان و وب‌نویسان محترم تقاضا دارد: با نصب لوگوی سندیکای کارگران شرکت واحد در صفحات خود با ایشان اعلام همبستگی نموده و با همه امکانات به خانواده های دستگیر شدگان کمک کنند.

از همه وبلاگ نویسان و کاربران اینترنت درخواست می‌کنیم روز دوشنبه دهم بهمن ماه برابر با 30 ژانویه 2006 با تماس تلفنی و ارسال فکس به سازمان عفو بین‌الملل,دیده بانان حقوق بشر سازمان ملل متحد، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل وپارلمان اتحادیه اروپا وهمچنین صلیب سرخ جهانی و روزنامه‌های محلی در کشورهای متبوعه ،آنان را در جریان موارد نقض آشکار حقوق بشر توسط رژیم قرون وسطایی ایران
قرار دهند و خواهان پیگیری ایشان برای آزادی دستگیر شدگان گردند.

کانون وبلاگ نویسان ایران (پن‌لاگ)
ماموران امنيتي جمهوري با حمله به منازل اعضاي هيات مديره سنديكاي شركت واحد، كودكان و زنان را پس از ضرب و شتم بازداشت كردند: مصاحبه با يك راننده
(رادیوفردا)
ماموران امنيتي جمهوري اسلامي با حمله به خانه اعضاي هيات مديره سنديكاي كارگران شركت واحد تهران و حومه، ظرف 36 ساعت گذشته چندصد نفر را بازداشت كردند. ماموران امنيتي در حمله به خانه هاي اعضاي هيات مديره سنديكا، تعدادي از كودكان و زنان را نيز پس از مضروب و مجروح كردن بازداشت كرده و با خود بردند. يكي از بازداشت شدگان همسر يعقوب سليمي از اعضاي سنديكاي كارگران شركت واحد است كه دولت جمهوري اسلامي آزادي او را منوط به حضور يعقوب سليمي در دادگاه شعبه 14 كرده است و آقاي سليمي قرار است صبح يكشنبه به اين دادگاه رجوع كند. دو تن از كودكان آقاي سليمي كه دو و ده سال دارند نيز در حمله به خانه وي مضروب و مجروح شدند. يعقوب سليمي در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: ساعت چهار صبح 20 تن از مامورين اطلاعات وارد خانه شدند و همسر و فرزند من را با لگد و باتوم زدند و به صورت بچه دو ساله من گاز زدند و صورتش را زخم كردند. يعقوب سليمي با گريه و صداي لرزان مي گويد: آقاي احمدي نژاد كه در مجامع بين المللي مي گويد حقوق بشر در ايران رعايت مي شود، بيايد ببيند با بچه دو ساله چه كار مي كنند.

يعقوب سليمي: من ديشب خودم خانه نبودم، خانم آقاي رضوي و حيات غيبي ميهمان ما بودند و در خانه با زن و بچه من خواب بودند. ساعت چهار صبح 20 تن از مامورين اطلعات وارد خانه مي شوند، كل خانه را زير و رو مي كنند، همسر من را با لگد و باتوم مي زنند. همسر من متوسل مي شود به بچه و بچه را مي گيرد در بغل كه با باتوم نزنند. يكي از مامورين گاز دستش بوده و همسرم مي گويد مي خواهي گاز بزني، بزن به اين بچه دوساله و او گاز مي زند تو صورت بچه. صورت بچه دو ساله را زخم كردند. دختر بزرگ من ده ساله است كه آنها را با خود مي برند. دو فرزندم را آزاد كردند و همسايه ها رفتند آوردنشان به خانه. من وقتي فرزندم را ديدم گريه ام گرفت. از او پرسيدم چه شده؟ به من گفت: عمويي زده. متاسفانه همسرم را آزاد نكردند. جرم او چيست؟ بچه دو ساله گريه مي كرده مي گفته گرسنه است. مادرش پول داده به مامور گفته برو برايش غذا بگيرد، ولي مامور جواب داده بهش سرب بده بخورد.

ليلي صدر (راديو فردا): آقاي سليمي شما با همسرتان صحبت كرديد؟
يعقوب سليمي: نخير هنوز نگذاشتند. خودم احضاريه دارم براي دادگاه و فردا قرار است بروم دادگاه پيش رئيس شعبه چهارده. البته احضاريه هم نزد همسرم است، چون من منزل نبودم. همسايه ها به من زنگ زدند كه يك ميني بوس آمده با باتوم كتكشان زدند در كوچه در انظار مردم بچه دوساله را گرفته از در ميني بوس پرت كرده روي صندلي ميني بوس صورتش زخم شده. دختر ده ساله ام مي گويد خواب بودم با لگد بيدارم كردند. آيا آن مامور وجدان ندارد؟ مي گويد من سلام كردم، با لگد من را زدند. چه بگويم؟ جمهوري الكي اسلامي به چي مي گويند؟ من براي ظلمي كه در حق خودم شده گريه نمي كنم، براي ظلمي كه در حق بچه دوساله شده گريه مي كنم. آقاي احمدي نژاد كه در مجامع بين المللي مي گويد حقوق بشر در ايران رعايت مي شود، بيايد ببيند مامورين چطوري بچه دوساله را ... (راننده گريه كنان قادر به صحبت كردن نيست)

ل . ص: مي دانيد از خانم هاي همكارانتان كه دستگير شده بودند، كسي ‌آزاد شده يا نه؟
يعقوب سليمي: خانم سيد داوود رضوي را آزاد كردند. مامورين به همسر من گفتند چون زياد حرف مي زني بايد امشب بماني. خانم من به آنها گفته شما حكم داريد كه آمديد داخل خانه؟ سماجت كرده كه بايد حكمتان را نشان دهيد. چرا در رسانه ها مي گويند وقتي مامورين آمدند در خانه هايتان، حتما بايد حكم داشته باشند؟. اين با پوتين آمده روي فرش خانه و حتي نگذاشته روسري هايشان را سر كنند اينها. من خودم اصلا ورود به منطقه را نداشتم و با اين وقايع تحريك شدم. من خودم يكي از بسيجي هاي دوران انقلاب هستم.

ل . ص: آيا شما خودتان شاهد دستگيري كارمندان شركت واحد بوديد و آيا خبر داريد كه اخيرا هم كسي را دستگير كردند يا نه؟
يعقوب سليمي: راننده در خيابان اگر ماشينش خراب بود، صبح خودم شاهد بودم در رسالت با باتوم مامور راننده شركت واحد را مي زد كه برو سوار شو بايد حركت كني. ماشينش كمپرس نداشت در ميدان رسالت. راننده ها را مي زدند كه بايد سوار ماشين بشوند. راننده ها را در رسالت با گاز اشك آور پراكنده كردند. فيلمبرداري مي كردند، اطلاعات رعب و وحشت ايجاد كرده بود و كاملا به صورت حكومت نظامي كرده بودند ميدان حلقوي تا خود رسالت را.

وب لاگ نویسی که با دستبند برای امتحان به دانشگاه برده شد
ترجمه از دکترزری اصفهانی
(از سایت طلیعه سپیده دمان)

وب لاگ نویس جوان مجتبی سمیع نژاد که از فوریه سال پیش تا کنون درزندان بوده است درتاریخ 21 ژانویه 2006 دستبند به دست برای امتحان به دانشگاه آزاد تهران برده شد. خبرنگاران بدون مرز از این قضیه که دادگاه به او اجازه داده است که دانشگاه اش را ادامه بدهد استقبال کرده اند اما خواستار آزادی او شدند
سازمان خبرنگاران بدون مرز میگوید"ما هیچگاه از محکوم کردن زندان غیرعادلانه دانشجوی جوان که به خاطر گذاشتن چند نوشته بروی اینترنت درحدود یک سال درزندان بوده است دست برنداشته ایم . ما به مقامات ایران اصرار میکنیم که با وب لا گ نویس هایی مثل مجتبی که موجب هیج تهدیدی برای جامعه ایرانی نیستند و برعکس باعث ایجاد دیالوگ و بحث که حق هر شهروندی است میشوند به نرمی برخورد کنند ."
از این وب لاگ نویس در دانشگاه تهران هنگامی که او با دست بسته میرفت که امتحان بدهد عکس گرفته شد و این عکس در وب لاگ قدیمی او چاپ شد
او اولین بار در نوامبر 2004 دستگیر شد علت دستگیریش اعتراض وسخنرانی برعلیه دستگیری سه هم کلاس اش بود . وقتی که او درزندان بود وب لاگش توسط کسانی که به حزب الله ایران وابسته بودند هک شد . وقتی که زندان را ترک کرد وب لاگش را با آدرس جدیدی شروع کرد که باعث دستگیری او در 12 فوریه 2005 شد .
مجتبی درجون 2005 به دوسال زندان به خاطر" توهین به رهبر معظم" متهم شد و یک ماه بعد به خاطر" تشویق به فساد"10 ماه اضافه زندان گرفت
http://man-namanam.blogspot.com
http://www.rsf.org/article.php3?id_article=16242
مطلب دراین لینک ها درج شده است

Tuesday, January 24, 2006

کور شوید ...دور شوید...



حکم آرش سیگارچی به 3 سال زندان تقلیل یافت.


به قول خود آرش
آدم نمی داند بخندد یا گریه کند
جرم آرش را این نوشته اند:
توهین به رهبری و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران

بنازم به این رهبری که تا بگی بالای چشمت ابروست میشه توهین و یک راست میری زندان. به این میگن اعتماد بنفس.
فکر کنید مثلا در خیابان یکی به شما توهین کند .. یک فحش بدهد. شما حق دارید او را سه سال حبس تعزیزی کنید؟

حالا ببینیم چی توهین به رهبری بوده. یادم می آید که آرش سیگارچی به جرم نوشتن در باره مزار قربانیان قتل عام سال 67 در روزنامه اش محکوم شد که البته مقام رهبری این را توهین و تبلیغ علیه نظام تلقی کرده است. . فکر میکنند با محکوم کردن آرش سیگارچی مردم دیگر در باره قتل عام 67 و کشتن فله ای جوانان مردم حرف نخواهند زد. آرش را هم زندانی کنید با دستان خونین تان چه خواهید کرد؟

( با تشکر از وبلاگ وب آورد که این خبر را از وبلاگ آرش سیگارچی آورده بود)

Sunday, January 22, 2006



دستگیری یک خبرنگار به جرم گزارش از آلودگی آبها

:"امین موحدی" ، خبرنگار سرويس اجتماعي نشريات محلي استان اردبيل است كه به واسطه انتشار مطالبي در خصوص آلودگي آب هاي منطقه به مواد سرطان زا ، كه ساعت 10 شب 29 دي 84 ، با حكم قضايي شعبه دوم دادياري دادگاه انقلاب اردبيل توسط نيروهاي امنيتي منطقه در منزل مسكوني خود دستگير شده بود ، پس از انتقال به اين دستگاه امنيتي در اردبيل مورد ضرب و جرح و شكنجه قرار مي گيرد.وي افزود: در بازداشتگاه با ضربات محكم مشت به چشم و صورت برادرم كوبيده و با جسمي ميله مانند كه اثرات آن هنوز در بدنش باقيست وي را مورد ضرب و جرح قرار داده و مدتي از روزهاي بازداشت را در هواي آزاد
زير 10 درجه سانتيگراد اردبيل نگهداري مي كنند.
بقیه خبر در دیدگاه( از تبریز نیوز)

بله سرطان - ایدز و آنفولانزای مرغی و مالاریا و فقر و فحشا و بدبختی و سرکوب و اعدام و ... فقط جزیی از بلای بزرگتری هستند که بر سر مردم ایران چرخ میزند. دیوانه هایی که می خواهند تا آخرین قطره خون مردم ایران را در شیشه کنند . اما مردم به جان آمده بالاخره روزی این نامردمان را به سزای اعمالشان خواهند رساند. روزی که در یک دادگاه بین المللی محاکمه شوند زیاد هم دیر نیست.

اینجا باید یک بار دیگر به خانم شیرین عبادی برای دفاع جانانه اش از این حکومت کثیف تسلیت بگویم. خانم عبادی یا نمی بیند یا نمی خواهد ببیند. می گوید مردم شکایت هایی دارند!!اما اگر نیروی بیگانه حمله کند همه یکپارچه جلوی آنها می ایستند.

خانم عبادی چطور اینهمه ستم را بر مردم ایران روا می بیند؟ چطور چرت و پرت های جنگ طلبانه احمدی نژاد و فعالیت های اتمی دولت را محکوم نمی کند؟ در عوض از یک پارچگی در برابر بیگانه حرف میزند؟ احمدی نژاد به اندازه بوش برای ایرانیان بیگانه است. به اندازه هیتلر منفور است. احمدی نژاد و همه این حکومت ارتجاعی عفونت های چرکینی هستند که باید از این جامعه پاک شوند. اگر جنگی در بگیردباید بین مردم و این حکومت ننگین باشد. مردم ما احمق نیستند که برای سر کار ماندن احمدی نژاد و خامنه ای و اعوان و انصارشان و برای اینکه 120000 نفر دیگر اعدام شوند بروند خودشان را به کشتن بدهند. اگر راست میگویید خودتان و ملاهای گردن کلفت به جنگ بروید. کودکان ما را راحت بگذارید.

اگر ننگی هست بر کمیته انتخاب کننده جایزه نوبل است که کسانی مثل شیرین عبادی و البرادعی را مستحق جایزه می بیند. مسلما تاریخ در باره اینها قضاوت خواهد کرد.

نباید جنگی در بگیرد.ایران نباید عراق و افغانستان بعدی شود. بردن ایران به جنگ هدف غایی احمدی نژاد است . اما مردم ایران قبل از هر جنگی خودشان حسابشان را با اینها تصفیه خواهند کرد..حتی اگر صد تا مثل شیرین عبادی صفحه های روزنامه ها را سیاه کنند مردم ایران 27 سال از تاریک ترین سالهای زندگیشان را فراموش نخواهند کرد.

خانم عبادی یک سری به امین موحدی بزنند و یک سری هم به زندانیان اعتصابی گوهر دشت یا حتی همین اکبر گنجی. شاید یک "تقی" به وجدان به خواب رفته شان بخورد.
*************
رییس جمهور نامحترم



اگر خاطرات احمدی نژاد را اززبان حسین پویا نخوانده اید نصف عمرتان بر فناست.
من که کلی فیض بردم
***********

پنجشنبه سی و یکم

دیپریروز مادر بچه ها ازم خواست که یک پیغام گیر تلفن واسه ی خونه بخرم. راست میگه. هر وقت میره بیرون کلی از قوم و خویشا که کارشون گیر کرده زنگ میزنن. آقا همیشه سفارش به صله رحم می کنه و میگه کار قوم و خویشاتون رو راه بندازین تا خدا وند کارتون رو راه بندازه. خلاصه ش امروز یه پیغام گیر خریدم بردم خونه. هرچه فکر کردم که توش چی بگم که هم شرعی باشه و هم یه صوابی به امواتم برسه بهتر از این ندیدم که یه سوره قرآن رو از اول تا آخرش ضبط کردم و تو پیغامگیر گفتم "بسم اله الرحمن الرحیم. لطفا پس از شنیدن سوره "بقره" اسم و پیغام خود را بگذارید

بقیه اش را اینجا بخوانید

این هم یکی دیگر
دوشنبه بعد از یکشنبه 17 دیحرفهایی رو که آقا فرمودن در قم بزنم همه روزنامه ها مون با خط درشت چاپ زدن. خودم از خوندنشون کیف می کنم. ده دفعه خوندمشون. همه شو از حفظم. چی گفتم!!! : "ما از اين که اعلام کنيم اسلام آماده اداره کردن جهان است ابايي نداريم چون آنهايي که اخلاق و همه چيز را زير پا مي گذارند آنها هم داعيه دار اداره جهان هستند. بايد آماده اداره دنيا شويم. تعبير ما اين است که قطعات پازل آينده به دست قدرت الهي چيده مي شود که آن هم در جهت آرمان اسلام است." اما فقط دلخوری من از اینه که وقتی از آقا پرسیدم که آیا اگر وقتی همه دنیا بیاد جزو حکومت جمهوری اسلامی، میذارن من رئیس جمهور دنیا بشم، بهم چپ چپ نیگا کردن. نفهمیدم چرا. من که هم دکترا دارم، هم استاد دانشگاه بودم، هم فرمانده پاسدار بودم، هم شهردار تهرون بودم و اقلا هزار تا سقاخونه و مستراح عمومی درست کردم. حتما آقا در نظر دارن که یک روحانی رو بکنن رئیس جمهور دنیا. هرچی باشه آقا ولی فقیه ماس و بیشتر از من و امثال من سرش میشه.بعد از ظهر هم آیت اله حسنی از ارومیه زنگ زد و بابت حرفایی که در قم زدم دست مریزاد گفت. بعدش گفت اگه یه وقت در زمینه مسائل علمی سوالی چیزی داشتم رودربایستی را کنار بذارم و به ایشان زنگ بزنم. مخصوصا در زمینه مسائل اتمی. منم یه دفه یاد یه سوالی افتادم که چندساله ذهنم را گرفته و جوابش را پیدا نکرده ام. گفتم حاج آقا حالا که فرمودید یک سوال دارم. بفرمایید که چرا این قرص های سردرد و اینجور چیزا وسطشون یک خط داره. کمی فکر کرد و گفت اینا به خاطر اینه که اگر یک وقت این قرص را خوردی و توی گلویت گیر کرد و با آب هم پایین نرفت بتوانی با پیچ گوشتی بپیچونی بره پایین. تشکر کردم و خدا حافظی. بعدش فکر کردم که خداوند چه نعمتی به ما مردم این مملکت اسلامی داده که چنین مردان مقدس و دانشمندی در این مملکت اداره امور مسلمین رو در دست دارند.

Monday, January 16, 2006

با نوای ساربان....
میرود این کاروان
این قافله عزم
کرب و بلا دارد!!!!


جان جدتان این عکس را از تکنولوژی سوپر مدرن آفتابه ای دولت ایران ببینید.

وقتی هواپیمای حامل سیزده نفر از فرماندهان سپاه پاسداران در ارومیه سقوط کرد گفتند که استانداردهای ایمنی "به شدت " رعایت میشود!

حالا میگویند که آمپر سوخت خراب بوده و خلیان نمیدانسته چقدر سوخت در هواپیما هست. . به همین دلیل وقتی چرخهای هواپیما باز نشده اند و خلبان مجبور به دور زدن در اطراف ارومیه شده است سوخت هواپیما به اتمام رسیده است.

احتمالا ایران تکنولوژی مدرن اتمی برای پاک کردن شیشه هواپیما دارد اما از بیم اینکه عالمانی که آن تکنولوژی را کشف کرده اند به طور ناگهانی به دست عوامل غرب به قتل برسند برای پاک کردن شیشه هواپیما از آفتابه پلاستیکی استفاده میکند. .

من شخصا هیچ ناراحت نمی شوم که همه اعوان و انصار این دولت با آن ریش و پشمشان به قول خسن آقا به "لقاالله پرتاب شوند" و هم به هدف خودشان که شهادت در راه "آقا امام زمان " است برسند و هم آن دنیا دنبال حوری ها و جویهای شراب بیفتند و هم ما مردم گناهکار زمینی را راحت بگذارند..



عکس از "همبستگی ملی"

Wednesday, January 11, 2006

از شما چیز زیادی نمی خواهم. آینده مرا به من بدهید.

یک ضرب المثل جدید که خودم ساخته ام میگوید وبلاگ آینه روح است. وبلاگم را که نگاه میکنم پر است از نگرانی ها . خبر اعدام ...اعتصاب غذا...خیلی دلم می خواهد در باره چیزهای دیگر بنویسم. در باره اتفاقات دیگری که در دنیا می افتد اما تا این دولت بر ما حکومت میکند فکر نکنم روز خوش داشته باشیم

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی گوهردشت کرج وارد نهمین هفته شد. ازتان خواهش میکنم این پتیشن را با ایی میل برای دوستان ایرانی و خارجی تان بفرستید. باید هر چه میتوانیم امضا جمع کنیم.
در این میان حتما حکم اعدام برای دلارای 19 ساله و نازنین 17 ساله را هم شنیده اید. یک زن دیگر در شیروان محکوم به اعدام شده است. در یک روز در اوین سه نفر را اعدام کردند.دیگر آدم ها برای اینها مثل نقطه هستند. مثل مشق شب بچه ها که خط میزنند. آدم کشتن دیگر برایشان امری عادی شده. مثل تجاوز به زنان . مثل کشیدن خون زندانیان سیاسی.

اردشیر دولت در وبلاگ عمومی پن لاگ بیانیه ای در حمایت از دلارام نوشته است . بیایید از حرکت اردشیر حمایت کنیم و نگذاریم این دختران جوان کشته شوند. یادتان باشد دلیل کشتن عاطفه رجبی 16 ساله همین بود که درزندان موردتجاوز همه از جمله خود قاضی قرار گرفته بود.

البته دولت جمهوری اسلامی با راهنمایی هایی که از چاه جمکران میگیرد به این نتیجه رسیده که با زنانه و مردانه کردن پیاده روها و رسیدن به بمب اتم و راه انداختن یک جنگ خانمان سوز دیگر همه مسائل و مشکلات مملکت حل میشود. از جمله ازدیاد جمعیت - بیکاری - اعتیاد- فساد-- . خیال میکنند با هارت وپورت کردن برای دنیا میتوانند یک جنگ دیگر راه بیندازند و چند سال دیگر هم سر مردم را شیره بمالند.

امیدوارم که کشورهای غربی دست این جانی ها را بخوانند و با حمله به ایران به اینها کمک نکنند..

تیتر این مطلب را از آهنگ کویین گرفته ام . این آهنگ را همیشه دوست داشتم اما هیچوقت با دقت به حرفهایش گوش نکرده بودم. خیلی جالب است

Adventure seeker on an empty street
Just an alley creeper light on his feet
A young fighter screaming with no time for doubt
With the pain and anger can’t see a way out
It ain’t much I’m asking I heard him say
Gotta find me a future move out of my way
I want it all I want it all I want it all and I want it now

یک ماجراجو در خیابانی خلوت
یک شبگرد تیزرو
یک مبارز جوان که زمانی برای شک کردن ندارد فریاد میزند
با درد و خشمی که راهی برای گریز ندارد

شنیدم که میگفت
من از شما چیز زیادی نمی خواهم
باید آینده خودم را پیدا کنم. از سر راه من کنار بروید
همه اش را می خواهم آن هم همین حالا

Listen all you people come gather round
I gotta get me a game plan gotta shake you to the ground
Just give me what I know is mine
People do you hear me just give me the sign
It ain’t much I’m asking if you want the truth
Here’s to the future for the dreams of youth
I want it all I want it all I want it all and I want it now

مردم دور من جمع شوید و به من گوش کنید
باید راهی پیدا کنم
فقط به من چیزی را که میدانم مال من است بدهید
مردم. می فهمید چه میگویم؟ به من نشانی بدهید
من از شما چیز زیادی نمی خواهم اگر راستش را بخواهید
برای آینده
برای آرزوهای جوانان
همه اش را می خواهم
و همین حالا

....
هنر به همین دلیل زیباست که دریچه ای به روی آدم باز میکند تا هر چه می خواهد در آن ببیند. مطمئنم که فردی مرکوری این شعر را برای جوانان ایران نگفته است اما گوش کردنش با آن صدای جادویی فردی مرکوری به من هم انرژی میدهد و هم آرامش . انگار یکی دارد حرف دل مرا میزند.

متاسفانه نتوانستم آهنگش را در اینترنت پیدا کنم که با هم گوش کنیم. اگر گوش کردید مرا هم یاد کنید.
I want it all ...

Saturday, January 07, 2006



بیانیه جمعی از وبلاگ نویسان در دفاع از زندانیان زندان رجایی شهر

به پیشگاه وجدانهای بیدار و بشریت مترقی و سازمانهای حقوق بشری و شخصیتهای بشردوست جهان!!
دولت جمهوری اسلامی ایران در هشتمین هفته اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به جای بررسی خواسته های آنان زندانیان را به بندهایی با شرایط سخت تر منتقل کرده است. زندانیان سیاسی در ایران در بدترین شرایط ممکن به سر میبرند . بسیاری از آنها به دلیل شکنجه های قرون وسطایی دچار نقص عضو شده اند. به طور مرتب به زندانیان حمله میشود و وسائل آنها غارت میشوند.بسیار ی از زندانیان سیاسی مدت های طولانی در سلول های انفرادی نگاه داشته میشوند. دولت ایران هیچ مسئولیتی برای تامین غذا و بهداشت و حتی امنیت جانی زندانیان قبول نمیکند. بنا به گزارشهای مختلف اعتیاد و بیماریهای پوستی واگیر دار و بیماریهای خطرناک مانند ایدز و هپاتیت در زندانهای ایران امری عادی است.در این شرایط دولت ایران زندانیان سیاسی را به میان زندانیان عادی با جرائم سنگین و به بندهایی منتقل کرده است که در آنها هر ماه حداقل یک نفر در درگیری های بین زندانیان کشته میشود تا کشته شدن احتمالی زندانیان سیاسی یک امر عادی تلقی شود.
زندانیان سیاسی افشين با ايمانی ، ولی الله فيض مهدوی ، اميرحسين حشمت ساران ، ارژنگ داودی ، ياسر مجيدی ، حيدر نوری ، حجت زمانی ، اسد شقاقی ، بهروز جاويد تهرانی ، مهرداد لهراسبی و عليرضا کرم خيرآبادی در اعتراض به رفتار غیر انسانی دولت جمهوری اسلامی با زندانیان دست به اعتصاب غذا زده اند و خواهان بررسی زندانهای ایران توسط یک کمیته حقیقت یاب بین المللی هستند.
ما جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی بار دیگر توجه و نظر تمامی سازمانهای حقوق بشری و تمامی کوشندگان راه آزادی را به نقض گسترده حقوق کلیه زندانیان سیاسی در زندانهای سراسر کشور بالاخص زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر جلب نموده و آنان را به حمایت از خواسته های این زندانیان فرا میخوانیم و یکصدا ضمن دفاع از ایستادگی و مقاومت ایشان اعلام میکنیم:
ما خواهان آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و اعزام هیئت هایی از سوی نهادهای حقوق بشری بین المللی مانند صلیب سرخ بین المللی؛ عفو بین الملل ؛ کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد و کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا جهت بازدید از زندانهای کشور و ملاقات با زندانیان .سیاسی و خانواده هایشان و ارائه گزارش به افکار عمومی جهان میباشیم.

جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی

************

لطفا در حمایت از این زندانیان این پتیشن را که برای مقامات عفو بین الملل- صلیب سرخ جهانی - کمیته حقوق بشر سازمان ملل و کمیته حقوق بشر اتحادیه اروپا نوشته شده است امضا کنید.

این زندانیان بیش از هشت هفته است که با جان خود دارند مبارزه شان را ادامه میدهند. کمترین کاری که ما می توانیم بکنیم یک امضای اینترنتی است. لطفا در پخش این پتیشن بکوشید.

http://new.petitiononline.com/RI5167/petition.html


Wednesday, January 04, 2006

از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی حمایت کنیم.



زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی


زندانی سیاسی حجت زمانی( محکوم به اعدام)


زندانی سیاسی مهرداد لهراسبی

زندانی ای اوج فریاد
زندانی ای هر دم در یاد

ای که خلق از استقامت تو
می رزمد با خصم و دشمن تو
....
در نگه همگان تو همان شیری
گر چه به طوق شهان تو به زنجیری

خونین پیکار توست
فردا از آن توست

هشت هفته است که زندانیان سیاسی اوین و رجایی شهر در اعتراض به شرایط دهشتناک زندانهای ایران دست به اعتصاب غذا زده اند.
زندانی سیاسی کیست ؟ کسی که به دلیل عقیده اش در زندان است. کسی که تنها سلاحش فکرش و جسمش است. کسی که در بدترین شرایط و در سیاه چالهای رژیم جمهوری اسلامی ایران هم مقاومت خود را نشان میدهد.

زندانی سیاسی در ایران شکنجه میشود . حق ملاقات ندارد. به بند زندانیان معتاد و خطرناک منتقل میشود تا اگر روزی خبر چاقو خوردن و کشته شدنشان بیرون آمد گردن یک زندانی عادی بیندازند.

زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی است که در اثر ضربه ای که به سرش خورده چشمانش دیگر نمی بیند.
زندانی سیاسی حجت زمانی است که به اعدام محکوم شده است و در بند زندانیان معتاد مجبور است از صبح تا شام با پتویی دور سرش در یک گوشه بماند
زندانی سیاسی مهرداد لهراسبی است که برای درمان بیماری های پیشرفته اش هم حق خروج از زندان را ندارد و 200 میلیون تومان وثیقه بعلاوه هزینه بیمارستان را از او می خواهند
زندانی سیاسی بینا داراب زند است که به جرم اعتراض به ضرب و شتم یک زندانی دیگر به سلول انفرادی منتقل میشود
زندانی سیاسی ....

زندانیان سیاسی در حال اعتصاب غذا:
افشين با ايمانی ، ولی الله فيض مهدوی ، اميرحسين حشمت ساران ، ارژنگ داودی ، ياسر مجيدی ، حيدر نوری ، حجت زمانی ، اسد شقاقی ، بهروز جاويد تهرانی ، مهرداد لهراسبی و عليرضا کرم خيرآبادی

خواسته های زندانیان سیاسی اعتصاب کننده
زندانيان سياسی در زندان رجايی شهر از هفته ی گذشته در اعتراض به شرايط زندان و عدم تفکيک جرايم دست به اعتصاب غذا زده بودند، آنها همچنين خواستار تشکيل "کميته ی حقيقت ياب" برای بررسی عملکرد نظام در 27 سال گذشته شده اند.. پيش از اين نيز اسد شقاقی و بهروزجاويد تهرانی در اين زندان در اعتصاب به سر ميبردند هم اکنون اين دو زندانی هفتمين هفته ی اعتصاب غذای خود را پشت سر ميگذارند.

زندانیان سیاسی حمایت کننده:
صادق نقاشکار: اعتصاب غذای زندانيان گسترش يافت در حمايت از زندانيان گوهردشت، زندانيان سياسی زندان قزل آباد کرمانشاه و زندانيان سياسی سبزوار، بيرجند و سمنان دست به اعتصاب غذا زدند و من تعدادی از اسامی آنها را که به دست من رسيده اعلام می کنم: در زندان قزل آباد کرمانشاه آقايان اکبر سنجابی ، محمد رئيسی مرادی ، پيمان خنجری ، عبدالرضا رجبی ، محمدرضا کريمی ، مصطفی حسينی ، عمران امامی ، علی صالحی و والی درودی.
منبع: رادیو فردا 11 دی 1384


درود بر کارگران قهرمان شرکت واحد



دوستان عزیز
به فراخوان کانون وبلاگ نویسان ایران توجه کنیم.

در هر جای دنیا که هستیم می توانیم به این کارگران قهرمان با خبررسانی خود و اعتراض به مقامات بین المللی کمک کنیم. حتی یک تلفن و یک ایی میل از طرف هر کدام از ما تبدیل به هزاران هزار ایی میل و تلفن خواهد شد. آری دوستان . 2 میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند. بیایید دست ها را یکی کنیم و کارگران و کودکان و همسرانشان را در دستان خبیث جمهوری اسلامی تنها نگذاریم.

برای شکایت به عفو بین الملل به این آدرس بروید:
http://web.amnesty.org/contacts/contact_us/eng-001?open&referer_link=http://www.amnesty.org/
ایی میل و نام و کشور اقامتتان را وارد شوید
در قسمت پیام می توانید این متن را بگذارید

I am writing to let you know that the Iranian government has bruttaly beaten and arrested hundreds of Tehran's public bus drivers and their families, including children as youn as two. I am asking for your urgent action and call to the Iranian government for their immediate release.

متن فرانسوی ( با تشکر از امیر کیا عزیز)
Je vous écris afin de vous informer que le gouvernement iranien a violemment battu et arrêté des centaines de conducteurs de bus publics de Téhéran ainsi que leurs familles, y compris des enfants âgés de 2 ans.Je vous demande de bien vouloir agir urgemment en réaction et d'appeler le gouvernement iranien à libérer immédiatement ces personnes

همین متن را میتوانید برای این مقامات هم ایی میل کنید. (

صلیب سرخ بین المللی(ژنو)
webmaster.gva@icrc.org
تلفن:++ 41 (22) 734 60 01

شکایت در مورد نقض حقوق بشر به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
tb-petitions.hchr@unog.ch
+ 41 22 9179022 Fax

کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد
Fax: + 41 22 917 9011
E-mail: ngochr@ohchr.org

کمیسیونر حقوق بشر اتحادیه اروپا
Mr. Alvaro Gil-Robles
commissioner.humanrights@coe.int


آخرین اخبار

سندیکای کارگران شرکت واحد اعلام کرد در واکنش به سرکوب گسترده، به مبارزه خود سرسختانه تر و متحدانه تر ادامه می دهد [ ساعت پيش ۳:۵۲ ] سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه در بیانیه ای که روز شنبه منتشر ساخت، به دستگیری صدهاتن از اعضای خود اعتراض کرد و یادآور شد که اعتصاب عمومی سندیکا که به منظور اعتراض به دستگیری هیات مدیره و همچنین برای احراز حق داشتن سندیکا و انتخاب نمایندگان و بستن قرارداد دسته جمعی و افزایش حقوق و دستمزدها صورت گرفت با «جنگ» گسترده ای از سوی ماموران جمهوری اسلامی روبرو شد که نیمه شب و سحرگاه به منازل کارگران و رانندگان ریختند و حتی زنان و بچه های آنان را مضروب ساختند. سندیکا اعلام کرد صدها نفر دستگیر شدند و رانندگان را با ضرب وشتم و تهدید به راندن اتوبوسها مجبور ساختند. سندیکا در پایان می نویسد: جمهوری اسلامی چنین کرد و ما هیچ چاره ای نداریم جز آنکه به مبارزه خود سرسختانه تر و متحدانه تر ادامه دهیم
(رادیو فردا)

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران (پن‌لاگ) در رابطه با سرکوب فعالین سندیکای شرکت واحد
کانون وبلاگ نویسان ایران (پن‌لاگ) با محکومیت سرکوب وحشیانه اعتصاب کارگران شرکت واحد ،همه کاربران اینترنت را به یک کمپین اینترنتی در روز دوشنبه فرا می‌خواند


.بنا به گزارشات رسیده مامورین امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران شب گذشته با یورش به منازل کارگران مظلوم شرکت واحد با اعمال ضرب و شتم , صدها نفر را دستگیر کرده اند.در میان دستگیر شدگان همسران کارگران و کودکان دو ساله نیز به چشم می‌خورند. جرم دستگیر شدگان، اعتصاب برای بهبود شرایط طاقت فرسای شغلی آنان بوده است .

کانون وبلاگ نویسان ایران ضمن محکومیت این برخورد وحشیانه و خشن ، با توجه به سابقه دولت ایران درزمینه نقض گسترده حقوق زندانیان سیاسی مشتمل براعدام و شکنجه های مختلف روحی و جسمی و غیره بشدت نسبت به وضعیت دستگیرشدگان ابراز نگرانی کرده و همه ایرانیان و سازمانهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر را به اقدام فوری و موثر در برابر این جنایت وحشیانه فرا می‌خواند.
.کانون وبلاگ نویسان ایران از همه وبلاگ‌نویسان و وب‌نویسان محترم تقاضا دارد: با نصب لوگوی سندیکای کارگران شرکت واحد در صفحات خود با ایشان اعلام همبستگی نموده و با همه امکانات به خانواده های دستگیر شدگان کمک کنند.

از همه وبلاگ نویسان و کاربران اینترنت درخواست می‌کنیم روز دوشنبه دهم بهمن ماه برابر با 30 ژانویه 2006 با تماس تلفنی و ارسال فکس به سازمان عفو بین‌الملل,دیده بانان حقوق بشر سازمان ملل متحد، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل وپارلمان اتحادیه اروپا وهمچنین صلیب سرخ جهانی و روزنامه‌های محلی در کشورهای متبوعه ،آنان را در جریان موارد نقض آشکار حقوق بشر توسط رژیم قرون وسطایی ایران
قرار دهند و خواهان پیگیری ایشان برای آزادی دستگیر شدگان گردند.

کانون وبلاگ نویسان ایران (پن‌لاگ)
ماموران امنيتي جمهوري با حمله به منازل اعضاي هيات مديره سنديكاي شركت واحد، كودكان و زنان را پس از ضرب و شتم بازداشت كردند: مصاحبه با يك راننده
(رادیوفردا)
ماموران امنيتي جمهوري اسلامي با حمله به خانه اعضاي هيات مديره سنديكاي كارگران شركت واحد تهران و حومه، ظرف 36 ساعت گذشته چندصد نفر را بازداشت كردند. ماموران امنيتي در حمله به خانه هاي اعضاي هيات مديره سنديكا، تعدادي از كودكان و زنان را نيز پس از مضروب و مجروح كردن بازداشت كرده و با خود بردند. يكي از بازداشت شدگان همسر يعقوب سليمي از اعضاي سنديكاي كارگران شركت واحد است كه دولت جمهوري اسلامي آزادي او را منوط به حضور يعقوب سليمي در دادگاه شعبه 14 كرده است و آقاي سليمي قرار است صبح يكشنبه به اين دادگاه رجوع كند. دو تن از كودكان آقاي سليمي كه دو و ده سال دارند نيز در حمله به خانه وي مضروب و مجروح شدند. يعقوب سليمي در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: ساعت چهار صبح 20 تن از مامورين اطلاعات وارد خانه شدند و همسر و فرزند من را با لگد و باتوم زدند و به صورت بچه دو ساله من گاز زدند و صورتش را زخم كردند. يعقوب سليمي با گريه و صداي لرزان مي گويد: آقاي احمدي نژاد كه در مجامع بين المللي مي گويد حقوق بشر در ايران رعايت مي شود، بيايد ببيند با بچه دو ساله چه كار مي كنند.

يعقوب سليمي: من ديشب خودم خانه نبودم، خانم آقاي رضوي و حيات غيبي ميهمان ما بودند و در خانه با زن و بچه من خواب بودند. ساعت چهار صبح 20 تن از مامورين اطلعات وارد خانه مي شوند، كل خانه را زير و رو مي كنند، همسر من را با لگد و باتوم مي زنند. همسر من متوسل مي شود به بچه و بچه را مي گيرد در بغل كه با باتوم نزنند. يكي از مامورين گاز دستش بوده و همسرم مي گويد مي خواهي گاز بزني، بزن به اين بچه دوساله و او گاز مي زند تو صورت بچه. صورت بچه دو ساله را زخم كردند. دختر بزرگ من ده ساله است كه آنها را با خود مي برند. دو فرزندم را آزاد كردند و همسايه ها رفتند آوردنشان به خانه. من وقتي فرزندم را ديدم گريه ام گرفت. از او پرسيدم چه شده؟ به من گفت: عمويي زده. متاسفانه همسرم را آزاد نكردند. جرم او چيست؟ بچه دو ساله گريه مي كرده مي گفته گرسنه است. مادرش پول داده به مامور گفته برو برايش غذا بگيرد، ولي مامور جواب داده بهش سرب بده بخورد.

ليلي صدر (راديو فردا): آقاي سليمي شما با همسرتان صحبت كرديد؟
يعقوب سليمي: نخير هنوز نگذاشتند. خودم احضاريه دارم براي دادگاه و فردا قرار است بروم دادگاه پيش رئيس شعبه چهارده. البته احضاريه هم نزد همسرم است، چون من منزل نبودم. همسايه ها به من زنگ زدند كه يك ميني بوس آمده با باتوم كتكشان زدند در كوچه در انظار مردم بچه دوساله را گرفته از در ميني بوس پرت كرده روي صندلي ميني بوس صورتش زخم شده. دختر ده ساله ام مي گويد خواب بودم با لگد بيدارم كردند. آيا آن مامور وجدان ندارد؟ مي گويد من سلام كردم، با لگد من را زدند. چه بگويم؟ جمهوري الكي اسلامي به چي مي گويند؟ من براي ظلمي كه در حق خودم شده گريه نمي كنم، براي ظلمي كه در حق بچه دوساله شده گريه مي كنم. آقاي احمدي نژاد كه در مجامع بين المللي مي گويد حقوق بشر در ايران رعايت مي شود، بيايد ببيند مامورين چطوري بچه دوساله را ... (راننده گريه كنان قادر به صحبت كردن نيست)

ل . ص: مي دانيد از خانم هاي همكارانتان كه دستگير شده بودند، كسي ‌آزاد شده يا نه؟
يعقوب سليمي: خانم سيد داوود رضوي را آزاد كردند. مامورين به همسر من گفتند چون زياد حرف مي زني بايد امشب بماني. خانم من به آنها گفته شما حكم داريد كه آمديد داخل خانه؟ سماجت كرده كه بايد حكمتان را نشان دهيد. چرا در رسانه ها مي گويند وقتي مامورين آمدند در خانه هايتان، حتما بايد حكم داشته باشند؟. اين با پوتين آمده روي فرش خانه و حتي نگذاشته روسري هايشان را سر كنند اينها. من خودم اصلا ورود به منطقه را نداشتم و با اين وقايع تحريك شدم. من خودم يكي از بسيجي هاي دوران انقلاب هستم.

ل . ص: آيا شما خودتان شاهد دستگيري كارمندان شركت واحد بوديد و آيا خبر داريد كه اخيرا هم كسي را دستگير كردند يا نه؟
يعقوب سليمي: راننده در خيابان اگر ماشينش خراب بود، صبح خودم شاهد بودم در رسالت با باتوم مامور راننده شركت واحد را مي زد كه برو سوار شو بايد حركت كني. ماشينش كمپرس نداشت در ميدان رسالت. راننده ها را مي زدند كه بايد سوار ماشين بشوند. راننده ها را در رسالت با گاز اشك آور پراكنده كردند. فيلمبرداري مي كردند، اطلاعات رعب و وحشت ايجاد كرده بود و كاملا به صورت حكومت نظامي كرده بودند ميدان حلقوي تا خود رسالت را.

وب لاگ نویسی که با دستبند برای امتحان به دانشگاه برده شد
ترجمه از دکترزری اصفهانی
(از سایت طلیعه سپیده دمان)

وب لاگ نویس جوان مجتبی سمیع نژاد که از فوریه سال پیش تا کنون درزندان بوده است درتاریخ 21 ژانویه 2006 دستبند به دست برای امتحان به دانشگاه آزاد تهران برده شد. خبرنگاران بدون مرز از این قضیه که دادگاه به او اجازه داده است که دانشگاه اش را ادامه بدهد استقبال کرده اند اما خواستار آزادی او شدند
سازمان خبرنگاران بدون مرز میگوید"ما هیچگاه از محکوم کردن زندان غیرعادلانه دانشجوی جوان که به خاطر گذاشتن چند نوشته بروی اینترنت درحدود یک سال درزندان بوده است دست برنداشته ایم . ما به مقامات ایران اصرار میکنیم که با وب لا گ نویس هایی مثل مجتبی که موجب هیج تهدیدی برای جامعه ایرانی نیستند و برعکس باعث ایجاد دیالوگ و بحث که حق هر شهروندی است میشوند به نرمی برخورد کنند ."
از این وب لاگ نویس در دانشگاه تهران هنگامی که او با دست بسته میرفت که امتحان بدهد عکس گرفته شد و این عکس در وب لاگ قدیمی او چاپ شد
او اولین بار در نوامبر 2004 دستگیر شد علت دستگیریش اعتراض وسخنرانی برعلیه دستگیری سه هم کلاس اش بود . وقتی که او درزندان بود وب لاگش توسط کسانی که به حزب الله ایران وابسته بودند هک شد . وقتی که زندان را ترک کرد وب لاگش را با آدرس جدیدی شروع کرد که باعث دستگیری او در 12 فوریه 2005 شد .
مجتبی درجون 2005 به دوسال زندان به خاطر" توهین به رهبر معظم" متهم شد و یک ماه بعد به خاطر" تشویق به فساد"10 ماه اضافه زندان گرفت
http://man-namanam.blogspot.com
http://www.rsf.org/article.php3?id_article=16242
مطلب دراین لینک ها درج شده است
کور شوید ...دور شوید...



حکم آرش سیگارچی به 3 سال زندان تقلیل یافت.


به قول خود آرش
آدم نمی داند بخندد یا گریه کند
جرم آرش را این نوشته اند:
توهین به رهبری و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران

بنازم به این رهبری که تا بگی بالای چشمت ابروست میشه توهین و یک راست میری زندان. به این میگن اعتماد بنفس.
فکر کنید مثلا در خیابان یکی به شما توهین کند .. یک فحش بدهد. شما حق دارید او را سه سال حبس تعزیزی کنید؟

حالا ببینیم چی توهین به رهبری بوده. یادم می آید که آرش سیگارچی به جرم نوشتن در باره مزار قربانیان قتل عام سال 67 در روزنامه اش محکوم شد که البته مقام رهبری این را توهین و تبلیغ علیه نظام تلقی کرده است. . فکر میکنند با محکوم کردن آرش سیگارچی مردم دیگر در باره قتل عام 67 و کشتن فله ای جوانان مردم حرف نخواهند زد. آرش را هم زندانی کنید با دستان خونین تان چه خواهید کرد؟

( با تشکر از وبلاگ وب آورد که این خبر را از وبلاگ آرش سیگارچی آورده بود)


دستگیری یک خبرنگار به جرم گزارش از آلودگی آبها

:"امین موحدی" ، خبرنگار سرويس اجتماعي نشريات محلي استان اردبيل است كه به واسطه انتشار مطالبي در خصوص آلودگي آب هاي منطقه به مواد سرطان زا ، كه ساعت 10 شب 29 دي 84 ، با حكم قضايي شعبه دوم دادياري دادگاه انقلاب اردبيل توسط نيروهاي امنيتي منطقه در منزل مسكوني خود دستگير شده بود ، پس از انتقال به اين دستگاه امنيتي در اردبيل مورد ضرب و جرح و شكنجه قرار مي گيرد.وي افزود: در بازداشتگاه با ضربات محكم مشت به چشم و صورت برادرم كوبيده و با جسمي ميله مانند كه اثرات آن هنوز در بدنش باقيست وي را مورد ضرب و جرح قرار داده و مدتي از روزهاي بازداشت را در هواي آزاد
زير 10 درجه سانتيگراد اردبيل نگهداري مي كنند.
بقیه خبر در دیدگاه( از تبریز نیوز)

بله سرطان - ایدز و آنفولانزای مرغی و مالاریا و فقر و فحشا و بدبختی و سرکوب و اعدام و ... فقط جزیی از بلای بزرگتری هستند که بر سر مردم ایران چرخ میزند. دیوانه هایی که می خواهند تا آخرین قطره خون مردم ایران را در شیشه کنند . اما مردم به جان آمده بالاخره روزی این نامردمان را به سزای اعمالشان خواهند رساند. روزی که در یک دادگاه بین المللی محاکمه شوند زیاد هم دیر نیست.

اینجا باید یک بار دیگر به خانم شیرین عبادی برای دفاع جانانه اش از این حکومت کثیف تسلیت بگویم. خانم عبادی یا نمی بیند یا نمی خواهد ببیند. می گوید مردم شکایت هایی دارند!!اما اگر نیروی بیگانه حمله کند همه یکپارچه جلوی آنها می ایستند.

خانم عبادی چطور اینهمه ستم را بر مردم ایران روا می بیند؟ چطور چرت و پرت های جنگ طلبانه احمدی نژاد و فعالیت های اتمی دولت را محکوم نمی کند؟ در عوض از یک پارچگی در برابر بیگانه حرف میزند؟ احمدی نژاد به اندازه بوش برای ایرانیان بیگانه است. به اندازه هیتلر منفور است. احمدی نژاد و همه این حکومت ارتجاعی عفونت های چرکینی هستند که باید از این جامعه پاک شوند. اگر جنگی در بگیردباید بین مردم و این حکومت ننگین باشد. مردم ما احمق نیستند که برای سر کار ماندن احمدی نژاد و خامنه ای و اعوان و انصارشان و برای اینکه 120000 نفر دیگر اعدام شوند بروند خودشان را به کشتن بدهند. اگر راست میگویید خودتان و ملاهای گردن کلفت به جنگ بروید. کودکان ما را راحت بگذارید.

اگر ننگی هست بر کمیته انتخاب کننده جایزه نوبل است که کسانی مثل شیرین عبادی و البرادعی را مستحق جایزه می بیند. مسلما تاریخ در باره اینها قضاوت خواهد کرد.

نباید جنگی در بگیرد.ایران نباید عراق و افغانستان بعدی شود. بردن ایران به جنگ هدف غایی احمدی نژاد است . اما مردم ایران قبل از هر جنگی خودشان حسابشان را با اینها تصفیه خواهند کرد..حتی اگر صد تا مثل شیرین عبادی صفحه های روزنامه ها را سیاه کنند مردم ایران 27 سال از تاریک ترین سالهای زندگیشان را فراموش نخواهند کرد.

خانم عبادی یک سری به امین موحدی بزنند و یک سری هم به زندانیان اعتصابی گوهر دشت یا حتی همین اکبر گنجی. شاید یک "تقی" به وجدان به خواب رفته شان بخورد.
*************
رییس جمهور نامحترم



اگر خاطرات احمدی نژاد را اززبان حسین پویا نخوانده اید نصف عمرتان بر فناست.
من که کلی فیض بردم
***********

پنجشنبه سی و یکم

دیپریروز مادر بچه ها ازم خواست که یک پیغام گیر تلفن واسه ی خونه بخرم. راست میگه. هر وقت میره بیرون کلی از قوم و خویشا که کارشون گیر کرده زنگ میزنن. آقا همیشه سفارش به صله رحم می کنه و میگه کار قوم و خویشاتون رو راه بندازین تا خدا وند کارتون رو راه بندازه. خلاصه ش امروز یه پیغام گیر خریدم بردم خونه. هرچه فکر کردم که توش چی بگم که هم شرعی باشه و هم یه صوابی به امواتم برسه بهتر از این ندیدم که یه سوره قرآن رو از اول تا آخرش ضبط کردم و تو پیغامگیر گفتم "بسم اله الرحمن الرحیم. لطفا پس از شنیدن سوره "بقره" اسم و پیغام خود را بگذارید

بقیه اش را اینجا بخوانید

این هم یکی دیگر
دوشنبه بعد از یکشنبه 17 دیحرفهایی رو که آقا فرمودن در قم بزنم همه روزنامه ها مون با خط درشت چاپ زدن. خودم از خوندنشون کیف می کنم. ده دفعه خوندمشون. همه شو از حفظم. چی گفتم!!! : "ما از اين که اعلام کنيم اسلام آماده اداره کردن جهان است ابايي نداريم چون آنهايي که اخلاق و همه چيز را زير پا مي گذارند آنها هم داعيه دار اداره جهان هستند. بايد آماده اداره دنيا شويم. تعبير ما اين است که قطعات پازل آينده به دست قدرت الهي چيده مي شود که آن هم در جهت آرمان اسلام است." اما فقط دلخوری من از اینه که وقتی از آقا پرسیدم که آیا اگر وقتی همه دنیا بیاد جزو حکومت جمهوری اسلامی، میذارن من رئیس جمهور دنیا بشم، بهم چپ چپ نیگا کردن. نفهمیدم چرا. من که هم دکترا دارم، هم استاد دانشگاه بودم، هم فرمانده پاسدار بودم، هم شهردار تهرون بودم و اقلا هزار تا سقاخونه و مستراح عمومی درست کردم. حتما آقا در نظر دارن که یک روحانی رو بکنن رئیس جمهور دنیا. هرچی باشه آقا ولی فقیه ماس و بیشتر از من و امثال من سرش میشه.بعد از ظهر هم آیت اله حسنی از ارومیه زنگ زد و بابت حرفایی که در قم زدم دست مریزاد گفت. بعدش گفت اگه یه وقت در زمینه مسائل علمی سوالی چیزی داشتم رودربایستی را کنار بذارم و به ایشان زنگ بزنم. مخصوصا در زمینه مسائل اتمی. منم یه دفه یاد یه سوالی افتادم که چندساله ذهنم را گرفته و جوابش را پیدا نکرده ام. گفتم حاج آقا حالا که فرمودید یک سوال دارم. بفرمایید که چرا این قرص های سردرد و اینجور چیزا وسطشون یک خط داره. کمی فکر کرد و گفت اینا به خاطر اینه که اگر یک وقت این قرص را خوردی و توی گلویت گیر کرد و با آب هم پایین نرفت بتوانی با پیچ گوشتی بپیچونی بره پایین. تشکر کردم و خدا حافظی. بعدش فکر کردم که خداوند چه نعمتی به ما مردم این مملکت اسلامی داده که چنین مردان مقدس و دانشمندی در این مملکت اداره امور مسلمین رو در دست دارند.

با نوای ساربان....
میرود این کاروان
این قافله عزم
کرب و بلا دارد!!!!


جان جدتان این عکس را از تکنولوژی سوپر مدرن آفتابه ای دولت ایران ببینید.

وقتی هواپیمای حامل سیزده نفر از فرماندهان سپاه پاسداران در ارومیه سقوط کرد گفتند که استانداردهای ایمنی "به شدت " رعایت میشود!

حالا میگویند که آمپر سوخت خراب بوده و خلیان نمیدانسته چقدر سوخت در هواپیما هست. . به همین دلیل وقتی چرخهای هواپیما باز نشده اند و خلبان مجبور به دور زدن در اطراف ارومیه شده است سوخت هواپیما به اتمام رسیده است.

احتمالا ایران تکنولوژی مدرن اتمی برای پاک کردن شیشه هواپیما دارد اما از بیم اینکه عالمانی که آن تکنولوژی را کشف کرده اند به طور ناگهانی به دست عوامل غرب به قتل برسند برای پاک کردن شیشه هواپیما از آفتابه پلاستیکی استفاده میکند. .

من شخصا هیچ ناراحت نمی شوم که همه اعوان و انصار این دولت با آن ریش و پشمشان به قول خسن آقا به "لقاالله پرتاب شوند" و هم به هدف خودشان که شهادت در راه "آقا امام زمان " است برسند و هم آن دنیا دنبال حوری ها و جویهای شراب بیفتند و هم ما مردم گناهکار زمینی را راحت بگذارند..



عکس از "همبستگی ملی"
از شما چیز زیادی نمی خواهم. آینده مرا به من بدهید.

یک ضرب المثل جدید که خودم ساخته ام میگوید وبلاگ آینه روح است. وبلاگم را که نگاه میکنم پر است از نگرانی ها . خبر اعدام ...اعتصاب غذا...خیلی دلم می خواهد در باره چیزهای دیگر بنویسم. در باره اتفاقات دیگری که در دنیا می افتد اما تا این دولت بر ما حکومت میکند فکر نکنم روز خوش داشته باشیم

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی گوهردشت کرج وارد نهمین هفته شد. ازتان خواهش میکنم این پتیشن را با ایی میل برای دوستان ایرانی و خارجی تان بفرستید. باید هر چه میتوانیم امضا جمع کنیم.
در این میان حتما حکم اعدام برای دلارای 19 ساله و نازنین 17 ساله را هم شنیده اید. یک زن دیگر در شیروان محکوم به اعدام شده است. در یک روز در اوین سه نفر را اعدام کردند.دیگر آدم ها برای اینها مثل نقطه هستند. مثل مشق شب بچه ها که خط میزنند. آدم کشتن دیگر برایشان امری عادی شده. مثل تجاوز به زنان . مثل کشیدن خون زندانیان سیاسی.

اردشیر دولت در وبلاگ عمومی پن لاگ بیانیه ای در حمایت از دلارام نوشته است . بیایید از حرکت اردشیر حمایت کنیم و نگذاریم این دختران جوان کشته شوند. یادتان باشد دلیل کشتن عاطفه رجبی 16 ساله همین بود که درزندان موردتجاوز همه از جمله خود قاضی قرار گرفته بود.

البته دولت جمهوری اسلامی با راهنمایی هایی که از چاه جمکران میگیرد به این نتیجه رسیده که با زنانه و مردانه کردن پیاده روها و رسیدن به بمب اتم و راه انداختن یک جنگ خانمان سوز دیگر همه مسائل و مشکلات مملکت حل میشود. از جمله ازدیاد جمعیت - بیکاری - اعتیاد- فساد-- . خیال میکنند با هارت وپورت کردن برای دنیا میتوانند یک جنگ دیگر راه بیندازند و چند سال دیگر هم سر مردم را شیره بمالند.

امیدوارم که کشورهای غربی دست این جانی ها را بخوانند و با حمله به ایران به اینها کمک نکنند..

تیتر این مطلب را از آهنگ کویین گرفته ام . این آهنگ را همیشه دوست داشتم اما هیچوقت با دقت به حرفهایش گوش نکرده بودم. خیلی جالب است

Adventure seeker on an empty street
Just an alley creeper light on his feet
A young fighter screaming with no time for doubt
With the pain and anger can’t see a way out
It ain’t much I’m asking I heard him say
Gotta find me a future move out of my way
I want it all I want it all I want it all and I want it now

یک ماجراجو در خیابانی خلوت
یک شبگرد تیزرو
یک مبارز جوان که زمانی برای شک کردن ندارد فریاد میزند
با درد و خشمی که راهی برای گریز ندارد

شنیدم که میگفت
من از شما چیز زیادی نمی خواهم
باید آینده خودم را پیدا کنم. از سر راه من کنار بروید
همه اش را می خواهم آن هم همین حالا

Listen all you people come gather round
I gotta get me a game plan gotta shake you to the ground
Just give me what I know is mine
People do you hear me just give me the sign
It ain’t much I’m asking if you want the truth
Here’s to the future for the dreams of youth
I want it all I want it all I want it all and I want it now

مردم دور من جمع شوید و به من گوش کنید
باید راهی پیدا کنم
فقط به من چیزی را که میدانم مال من است بدهید
مردم. می فهمید چه میگویم؟ به من نشانی بدهید
من از شما چیز زیادی نمی خواهم اگر راستش را بخواهید
برای آینده
برای آرزوهای جوانان
همه اش را می خواهم
و همین حالا

....
هنر به همین دلیل زیباست که دریچه ای به روی آدم باز میکند تا هر چه می خواهد در آن ببیند. مطمئنم که فردی مرکوری این شعر را برای جوانان ایران نگفته است اما گوش کردنش با آن صدای جادویی فردی مرکوری به من هم انرژی میدهد و هم آرامش . انگار یکی دارد حرف دل مرا میزند.

متاسفانه نتوانستم آهنگش را در اینترنت پیدا کنم که با هم گوش کنیم. اگر گوش کردید مرا هم یاد کنید.
I want it all ...



بیانیه جمعی از وبلاگ نویسان در دفاع از زندانیان زندان رجایی شهر

به پیشگاه وجدانهای بیدار و بشریت مترقی و سازمانهای حقوق بشری و شخصیتهای بشردوست جهان!!
دولت جمهوری اسلامی ایران در هشتمین هفته اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به جای بررسی خواسته های آنان زندانیان را به بندهایی با شرایط سخت تر منتقل کرده است. زندانیان سیاسی در ایران در بدترین شرایط ممکن به سر میبرند . بسیاری از آنها به دلیل شکنجه های قرون وسطایی دچار نقص عضو شده اند. به طور مرتب به زندانیان حمله میشود و وسائل آنها غارت میشوند.بسیار ی از زندانیان سیاسی مدت های طولانی در سلول های انفرادی نگاه داشته میشوند. دولت ایران هیچ مسئولیتی برای تامین غذا و بهداشت و حتی امنیت جانی زندانیان قبول نمیکند. بنا به گزارشهای مختلف اعتیاد و بیماریهای پوستی واگیر دار و بیماریهای خطرناک مانند ایدز و هپاتیت در زندانهای ایران امری عادی است.در این شرایط دولت ایران زندانیان سیاسی را به میان زندانیان عادی با جرائم سنگین و به بندهایی منتقل کرده است که در آنها هر ماه حداقل یک نفر در درگیری های بین زندانیان کشته میشود تا کشته شدن احتمالی زندانیان سیاسی یک امر عادی تلقی شود.
زندانیان سیاسی افشين با ايمانی ، ولی الله فيض مهدوی ، اميرحسين حشمت ساران ، ارژنگ داودی ، ياسر مجيدی ، حيدر نوری ، حجت زمانی ، اسد شقاقی ، بهروز جاويد تهرانی ، مهرداد لهراسبی و عليرضا کرم خيرآبادی در اعتراض به رفتار غیر انسانی دولت جمهوری اسلامی با زندانیان دست به اعتصاب غذا زده اند و خواهان بررسی زندانهای ایران توسط یک کمیته حقیقت یاب بین المللی هستند.
ما جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی بار دیگر توجه و نظر تمامی سازمانهای حقوق بشری و تمامی کوشندگان راه آزادی را به نقض گسترده حقوق کلیه زندانیان سیاسی در زندانهای سراسر کشور بالاخص زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر جلب نموده و آنان را به حمایت از خواسته های این زندانیان فرا میخوانیم و یکصدا ضمن دفاع از ایستادگی و مقاومت ایشان اعلام میکنیم:
ما خواهان آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و اعزام هیئت هایی از سوی نهادهای حقوق بشری بین المللی مانند صلیب سرخ بین المللی؛ عفو بین الملل ؛ کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد و کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا جهت بازدید از زندانهای کشور و ملاقات با زندانیان .سیاسی و خانواده هایشان و ارائه گزارش به افکار عمومی جهان میباشیم.

جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی

************

لطفا در حمایت از این زندانیان این پتیشن را که برای مقامات عفو بین الملل- صلیب سرخ جهانی - کمیته حقوق بشر سازمان ملل و کمیته حقوق بشر اتحادیه اروپا نوشته شده است امضا کنید.

این زندانیان بیش از هشت هفته است که با جان خود دارند مبارزه شان را ادامه میدهند. کمترین کاری که ما می توانیم بکنیم یک امضای اینترنتی است. لطفا در پخش این پتیشن بکوشید.

http://new.petitiononline.com/RI5167/petition.html


از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی حمایت کنیم.



زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی


زندانی سیاسی حجت زمانی( محکوم به اعدام)


زندانی سیاسی مهرداد لهراسبی

زندانی ای اوج فریاد
زندانی ای هر دم در یاد

ای که خلق از استقامت تو
می رزمد با خصم و دشمن تو
....
در نگه همگان تو همان شیری
گر چه به طوق شهان تو به زنجیری

خونین پیکار توست
فردا از آن توست

هشت هفته است که زندانیان سیاسی اوین و رجایی شهر در اعتراض به شرایط دهشتناک زندانهای ایران دست به اعتصاب غذا زده اند.
زندانی سیاسی کیست ؟ کسی که به دلیل عقیده اش در زندان است. کسی که تنها سلاحش فکرش و جسمش است. کسی که در بدترین شرایط و در سیاه چالهای رژیم جمهوری اسلامی ایران هم مقاومت خود را نشان میدهد.

زندانی سیاسی در ایران شکنجه میشود . حق ملاقات ندارد. به بند زندانیان معتاد و خطرناک منتقل میشود تا اگر روزی خبر چاقو خوردن و کشته شدنشان بیرون آمد گردن یک زندانی عادی بیندازند.

زندانی سیاسی بهروز جاوید تهرانی است که در اثر ضربه ای که به سرش خورده چشمانش دیگر نمی بیند.
زندانی سیاسی حجت زمانی است که به اعدام محکوم شده است و در بند زندانیان معتاد مجبور است از صبح تا شام با پتویی دور سرش در یک گوشه بماند
زندانی سیاسی مهرداد لهراسبی است که برای درمان بیماری های پیشرفته اش هم حق خروج از زندان را ندارد و 200 میلیون تومان وثیقه بعلاوه هزینه بیمارستان را از او می خواهند
زندانی سیاسی بینا داراب زند است که به جرم اعتراض به ضرب و شتم یک زندانی دیگر به سلول انفرادی منتقل میشود
زندانی سیاسی ....

زندانیان سیاسی در حال اعتصاب غذا:
افشين با ايمانی ، ولی الله فيض مهدوی ، اميرحسين حشمت ساران ، ارژنگ داودی ، ياسر مجيدی ، حيدر نوری ، حجت زمانی ، اسد شقاقی ، بهروز جاويد تهرانی ، مهرداد لهراسبی و عليرضا کرم خيرآبادی

خواسته های زندانیان سیاسی اعتصاب کننده
زندانيان سياسی در زندان رجايی شهر از هفته ی گذشته در اعتراض به شرايط زندان و عدم تفکيک جرايم دست به اعتصاب غذا زده بودند، آنها همچنين خواستار تشکيل "کميته ی حقيقت ياب" برای بررسی عملکرد نظام در 27 سال گذشته شده اند.. پيش از اين نيز اسد شقاقی و بهروزجاويد تهرانی در اين زندان در اعتصاب به سر ميبردند هم اکنون اين دو زندانی هفتمين هفته ی اعتصاب غذای خود را پشت سر ميگذارند.

زندانیان سیاسی حمایت کننده:
صادق نقاشکار: اعتصاب غذای زندانيان گسترش يافت در حمايت از زندانيان گوهردشت، زندانيان سياسی زندان قزل آباد کرمانشاه و زندانيان سياسی سبزوار، بيرجند و سمنان دست به اعتصاب غذا زدند و من تعدادی از اسامی آنها را که به دست من رسيده اعلام می کنم: در زندان قزل آباد کرمانشاه آقايان اکبر سنجابی ، محمد رئيسی مرادی ، پيمان خنجری ، عبدالرضا رجبی ، محمدرضا کريمی ، مصطفی حسينی ، عمران امامی ، علی صالحی و والی درودی.
منبع: رادیو فردا 11 دی 1384