Sunday, February 27, 2005

در گیری های خونین در زندان گوهر دشت کرج ( رجایی شهر)

جان زندانیان سیاسی در خطر است.

خانم شیرین عبادی کجا تشریف دارید؟

خبر از پیک ایران

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی : طبق اخبار رسیده از زندان رجایی شهر ، درگیری شدید در بند یک این زندان منجر به زخمی شدن چند تن از زندانیان گشته است. اغلب زندانیان رجایی شهر دارای قمه و چاقو میباشند و در درگیریهایی که غالبا به صورت روزانه در این زندان اتفاق می افتد ، یکی از طرفین دعوا در اثر ضربات چاقو مضروب میشود.
گفتنی است د حال حاضر 9 زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر به سر میبرند: بینا داراب زند، ارژنگ داوودی، حجت زمانی ، جعفر اقدامی ، ولی الله فیض مهدوی ،مهرداد لهراسبی، دکتر فرزاد حمیدی، امیر ساران و نصرت الله بیات . که چندی پیش نیز 7 تن از این زندانیان در اعتراض به وضعیت موجود در زندان رجایی شهر و نگهداری خود در بین مجرمین خطرناک ، دست به اعتصاب غذای 28 روزه زدند ؛ در این مدت مسئولین قوه قضاییه و زندان نه تنها اقدامی برای برآورده کردن خواسته های آنان انجام ندادند بلکه به تازگی نیز " امیر ساران" و " نصرت الله بیات" از اعضای جبهه ا! تحاد ملی ، توسط مامورین در منازلشان بازداشت شده و به رجایی شهر منتقل شده اند و هم اکنون به مدت 3 روز است که در قرنطینه ی این زندان به سر میبرند. هم چنین مامورین دادگاه انقلاب طی مراجعه ای به منزل " اسد شقاقی" دیگر عضو این گروه ، خانواده ی وی را تهدید کرده اند که ایشان میبایست تا روز یکشنبه خود را به زندان معرفی کند.
این دستگیریها در حالی صورت میگیرد که در روزهای گذشته ، اعتراضات زیادی از جانب نهادهای مختلف حقوق بشری به نگهداری زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر انجام شد. اما با این وجود هر روزه شاهد انتقال تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی به رجایی شهر هستیم....
با توجه به توصیفات ذکر شده از این زندان؛ جان زندانیان سیاسی دراین زندان درمخاطره ی جدی است...
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی خواستار توجه تمامی نهادها و سازمانهای حقوق بشری به وضعیت زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر است.

Saturday, February 26, 2005

دلم گرفته است...

دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم
و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم.

...فروغ
( از تولدی دیگر(

چند روزی است که دلم خیلی گرفته است. اگر اخبار ایران را نگاه کنی همه دلگیرانه هستند. در این سالها هیچ خبری نشنیدم که خوشحالم کند. وقتی دلم میگیرد میروم بیرون . راه میروم.میروم مغازه ها رانگاه میکنم. بعضی وقت ها میروم سینما و یک فیلم خنده دار مزخرف نگاه میکنم که به چیزی فکر نکنم . قدیم ها میرفتم دوچرخه سواری . دوست داشتم باد توی موهایم بزند و جاهایی بروم که پیاده رفتنش ممکن نبود حالابیشتر وقت ها به یک کتابفروشی بزرگ میروم که تویش یک کافه دارد. میروم کتابها را تلنبار میکنم. یک لیوان قهوه یا چایی میخرم و می افتم به جان کتاب ها.


امروز هم می خواستم به همان جا بروم. یک هو به فکرم رسید که در ایران اگر دلتان بگیرد چه میکنید؟ اگر کسی پیشتان نباشد که با او حرف بزنید چه می کنید؟ خیابان رفتن که جرم است . به موزیک گوش کردن- فیلم بدون سانسور دیدن- دست همدیگر را گرفتن- لباس عادی پوشیدن. اینها همه مجازات دارند. حتی برای رفتن به ایوان و دست کشیدن به پوست کشیده شب باید روسری سرکرد.

بیرون که میروی عزاداری است. الآن محرم است دو ماه دیگر یک چیز دیگر. همه جای دنیا به هر دلیلی مراسم خنده و شادی و فستیوال و کارناوال بر پا میکنند. کریسمس- ایستر- هالووین- والنتاین...بگذریم که اینها برای به فروش رساندن بنجل های مغازه ها است اما اینکه هر ماه یا دو ماه یک بار همه کشور مراسمی برای خوشحال بودن داشته باشند ناخودآگاه روحیه آدمها را بهتر میکند.
بر عکسش در کشور ما همه اش دنبال بهانه برای عزاداری و گریه کردن میگردند. گریه کنید مسلمونا..گریه کنید صوابه...

بهانه هم لازم نیست. محرم و صفر و رمضان و وفات هم که نباشد یا زلزله می آید یاآتش سوزی میشود یا جوانان رادستگیر میکنند یا از پنجره پرتشان میکنند پایین. همیشه بهانه ای برای غمگین بودن و گریه کردن هست.

کشور ما کشوری مریض و بیمار است. بادولتی که منبع عفونت و مریضی است. باید اینها بروند تا بشود نفس کشید. بشود آزادی را احساس کرد. بشود معنی جامعه را فهمید. تااینها هستند و تا کوچکترین آزادیهای فردی در این کشور پایمال میشود شاد بودن کار خیلی سختی خواهد بود.

جامعه باید برای کم کردن فشار و استرس روی مردم راهکارهای موثر داشته باشد. زندگی روزانه به اندازه کافی روی انسانها فشار می آورد. به اینها ناکارآمدی ها ی دولت و فساد و اختناق و بی پولی و سرما و هزار چیز دیگر را اضافه کنید. یک ایرانی کجا باید نفس بکشد؟
یا مفت های یک میلیاردر




لیلا جدیدی

رفسنجانی با شهرت بین المللی " پدر خصوصی سازی ایران" که آغازگر سیاستهای خانمانسوز کسب وام و سرمایه گذاریهای خارجی از سوی انحصارات مالی جهانی مانند بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی در حکومت ولایت فقیه است، اکنون تحت بحرانهای همه جانبه و فزاینده ای که ریشه در ابتكارات او داشته و اعتراض و مبارزه کارگران و مزدبگیران را برانگیخته، به دست و پا افتاده است.


ادامه فراسوی خبر سایت ایران نبرد

Friday, February 25, 2005

تومار برای آزادی آرش سیگارچی

آرش سیگارچی فقط به دلیل ابراز عقایدش در وبلاگش و نوشتن در باره کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 به چهارده سال زندان محکوم شده است. . اگر بااین حکم ضد انسانی مخالفید این تومار را که توسط عده ای از وبلاگ نویسان آزاده تهیه شده امضا کنید:

تومار برای آزادی آرش سیگارچی




جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳
2/25/2005

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران در اعتراض به حکم زندان آرش سیگارچی

دوستان وب‌لاگ‌نويس!در حالی که هر دم مصيبتی بر مردم بی‌پناه کشورمان وارد می‌شود و مردم تهی‌دست اين کشور ثروت‌مند يا در آتش می‌سوزند يا سقف لرزان بامی که تنها پناه‌گاه آنان است بر سرشان آوار می‌شود نويسنده‌ی جوانی که جرمی مرتکب نشده است مگر سخن گفتن از نابسامانی‌های اجتماعی کشورش به 14 سال زندان محکوم می‌شود.نمی‌دانيم به مردم مصيبت‌زده‌ی زرند تسليت بگوييم يا جان باخته‌گان مسجد ارک را تسلا دهيم يا در چهلم کودکان خاکستر شده‌ی لردگان بگريم يا به حکم عجيب و ناعادلانه‌ی آرش سيگارچی اعتراض کنيم اما می‌دانيم در سرزمينی که سخن گفتن در آن جنايت تلقی می‌شود سرنوشتی بهتر از اين رقم نخواهد خورد.حکم صادره برای آرش سيگارچی و وضعيت نامشخص مجتبا سميعی‌نژاد و در بند بودن ده‌ها روزنامه‌نگار و وب‌لاگ‌نويس آن روی سکه‌ی وضعيت بحرانی کشورمان است که برای سرزمين بدون منتقد بی‌شک وضعيتی بهتر از آن‌چه اکنون در ايران مشاهده می‌شود متصور نيست.به حکم آرش سيگارچی و وضعيت نامشخص مجتبا سميعی‌نژاد اعتراض می‌کنيم و برای آزادی‌شان تلاش می‌کنيم و از هر امکانی که در اختيار داريم برای کمک رسانی به مردم زلزله‌ی‌زده‌ی زرند می‌شتابيم

کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ)

Wednesday, February 23, 2005

زلزله در زرند کرمان






يك خانه تخريب شده در ريحان شهر از توابع شهر زرند كرمان- عكس از خبرگزاري فرانسه



كودكان روستاي زلزله زده ”داهويه“ شب را در باران و سرماي يخبندان در مقابل خانه هايشان سپري كردند. خبرگزاري فرانسه- 5 اسفند 83


نيويورك تايمز: يك خانواده ايراني قرباني زلزله زرند

عکس ها گرفته شده از سایت همبستگی ملی

کچای دنیا زلزله 6.4 ریشتری چنین حسارات جانی و مالی به همراه می آورد؟
کودک کشور من هم حق دارد به مدرسه برود- بخندد و زندگی کند. کودک کشور من مسئول بی لیاقتی مسئولان نیست. گناه او این است که در جایی از کره زمین به دنیا آمده که مزد گورکن از آزادی افزونتر است.

نمیدانم چطور باید به زلزله زدگان کمک کرد. به دولت که اعتمادی نیست. هنوز کمک های بین المللی زلزله بم را دارند نشخوار میکنند.

Saturday, February 19, 2005

وقایع اتفاقیه...
وقتی آدم سالی یک بار مینویسد مطالب اینطوری پشت هم جمع میشود.

**************



کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ)

کانون وبلاگ نویسان با شور تمام مشغول کار است. این که یک عده میتوانند با در نظر گرفتن همه اختلافات شخصی و فکر ی دور هم جمع بشوند و برای آزادی بیان در ایننرنت بکوشند برای من بسیار غرور آفرین است...

بیانیه های کانون را در اینجا بخوانید:
1- بیانیه کانون وبلاگ نویسان برای اعتراض به استرداد علیرضا طاهر پور پناهنده وبلاگ نویس به ایران
2- اعتراض کانون وبلاگ نویسان ایران به دستگیری مجتبی سمیعی نژاد
3- اعتراض کانون وبلاگ نویسان ایران به دستگیری آرش سیگارچی

خبر مهم دیگر شرکت نماینده کانون وبلاگ نویسان ایران در اجلاس بین المللی اطلاع رسانی جهانی در ژنو بود. مصاجبه جی عزیز با رادیو فردا:

نشست براي تهيه مقدمات اجلاس جهاني جامعه اطلاع رساني کار خود را در ژنو آغاز کرد [ ۱۳۸۳ جمعه ۳۰ بهمن ] از ديروز 29 بهمن نشستي براي تهيه مقدمات اجلاس جهاني جامعه اطلاع رساني کار خود را آغاز کرد. سازمان گزارشگران بدون مرز با هياتي مرکب از چهار تن از وبلاگ نويساني که خودشان قرباني سانسور اينترنتي هستند يا براي آزادي وبلاگ نويسان فعاليت مي کنند، از جمله جي بخت از اعضاي کانون وبلاگ نويسان ايراني در اين اجلاس شرکت دارند. آقاي جي بخت در ژنو در مورد اين کنفرانس و اهداف آن در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: ما مخالف سانسور و فيلترينگي که الان در ايران و بعضي کشورها مانند چين، تونس و خيلي کشورهاي ديگر هست، اعتراض داريم و بيشترين کاري هم که ما مي کنيم و بيشترين هدف شخص من به عنوان نماينده ايران اين است که وبلاگ نويسان را در ايران فقط به خاطر نوشتن وبلاگ به زندان نفرستند. آقاي جي بخت مي گويد: من يک گروه ايراني ديگر را هم اينجا ديدم به نام ان جي او ايران جوان، با آنها هم صحبت هايي شد و بيشترين مساله اي که ما اينجا داريم و يکي از بزرگترين هدف هاي گزارشگران بدون مرز در اين اجلاس اين است که وبلاگ نويسان را آزاد کنيد، چون خيلي از آنها حتي آدم هاي سياسي نيستند.
مصاحبه جی عزیز با رادیو فردا ( صدا)
در ضمن رادیو فرانسه نیز با پولاد عزیز مصاحبه ای کرده است که میتوانید در اینجا بشنوید

البته این تلاش دسته جمعی برای برقراری آزادی بیان و اعتراض به سانسور و دستگیری وبلاگ نویسان به مذاق بعضی ها خوش نیامده است. یکی از اینها ملا حسین درخشان است که در مطلب توهین آمیزی که به سیاق علیرضا نوری زاده نوشته هیچ کس را از ناسزاهایش مصون نگذاشته است.پناهندگان- مبارزین - مجاهدین و حتی مجتبی سمیعی نژاد بینوا که اکنون در سیاه چال های رژیم آخوندی گرفتار است.

به گمان من مقاله حسین درخشان برای ایجاد ارعاب و ترس در بین وبلاگ نویسان است. با نسبت های ناروایی که به کانون داده است برای قوه قضاییه مدرک درست میکند تا بتواند برای هر که عضو کانون باشد پرونده سازی کند.
البته علیرغم این تهدیدها و ارعاب ها تعداد تقاضای عضویت در کانون به شدت رو به افزایش است. این نوشته فقط همان یک جو آبروی نداشته درخشان را هم از بین برد و دستش را برای همه وبلاگ نویسان رو کرد.
این را هم به ما نشان داد که راهی که میرویم درست است. کانون وبلاگ نویسان همچنان به اعتراض به دستگیری وبلاگ نویسان و افشای سیاست های سانسور و ارعاب دولت ایران مشغول خواهد بود.

نوشته شبح عزیز در این باره را بخوانید.
جواب علیرضای عزیز به عنوان یک پناهنده( در نظر خواهی مطلب قبل همین پایین) نیز خواندنی است

از همه شما عزیزان دعوت میکنم در این کانون که برای آزادی بیان در اینترنت تشکیل شده است بپیوندید. برای اینکه از تیغ ملاهایی مثل حسین درخشان مصون بمانید توصیه میکنم با اسم اصلی خودتان وبلاگتان را ننویسید.

نوشته درخشان را در سایت خودش بااستفاده از فیلتر شکن حسن آقا ( میتوانید بخوانید. بعد از این مطلب لاطائلات دیگری در باره کانون وبلاگ نویسان نوشته که به نظر من جواب دادن ندارد. کانون به احتمال زیاد با دفاع از آزادی بیان و اعتراض به دستگیری وبلاگ نویسان پا روی دم کسانی گذاشته که نباید میگذاشت و اعوان و انصارشان راعصبانی کرده است. کانون از اهداف انسانی و آزادیخواهانه اش عقب نخواهد نشست و عاقبت هم سیاهی به ذغال خواهد ماند.

این گزارش بی بی سی انگلیسی در باره وضع وخیم وبلاگ نویسان در ایران و اعتراضات کانون وبلاگ نویسان همراه با لوگوی کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ) را بخوانید.

*****************************
استرداد پناهندگان به ایران نتیجه مذاکرات ایران و اروپا

علیرضا طاهر پور و همسرش هنوز در خطر استرداد به ایران قرار دارند. یک نگاه به وبلاگ علیرضا کافی است تا بدانیم در بازگشت به ایران چه در انتظارش است. دوستان عزیز به هر طریق ممکن به عفو بین الملل - به اداره مهاجرت مالمو سوئد- به اداره مهاجرت سوئد- به سفارت های سوئد در شهرتان فاکس- ایی میل و تلفن بزنید و بگویید که ایران برای مردم خودش هم امن نیست چه برسد به پناهندگان و چه برسد به وبلاگ نویسان.

این سیاست های ضد انسانی استرداد پناهندگان نتیجه مستقیم مذاکرات اروپا با ایران و از امتیازاتی است که اروپا به ایران میدهد تا از ساحتن بمب اتم دست بردارد. کجای دنیا به آدمکشان امتیاز میدهند که شاید دست از جنایت بردارند؟
*****************************

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان گوهر دشت کرج ( رجایی شهر)

اعتصاب غذای حجت زمانی- ارژنگ داوودی-بینا داراب زند- فرزاد حمیدی- فیض مهدوی در زندان گوهر دشت کرج پس از 32 روز به پایان رسید..
بیانیه این دلاوران را در اینجا بخوانید:

به گمان من هنوز باید نیروهای مردمی و وبلاگ نویسان بر این اصل که زندانهای ایران باید مورد بازدید قرار گیرد و همه زندانیان سیاسی باید بدون قید و شرط آزاد شوند پافشاری کنند.
***************
بم




عکس ها از وبلاگ گلناز

وبلاگ گلناز از آن جهت خواندنی است که با کسی تعارف ندارد و نان با کسی قسمت نمی کند. وبلاگ گلناز پر از احساسات انسانی و شور بی دریغ کمک است. گلناز در وبلاگش مفصلا از بم مینویسد و از وضع نابسامان مردم بخصوص زنان و کودکان و بخصوص کودکان بی سرپرست که به قیم ها سپرده شده اند.. در باره فساد - فحشا - چند همسری و بلاهایی که بر سر این کودکان بی سرپرست می آید:این گزارش ها را گلناز بم 1- تا بم 6 نامگذاری کرده است

بم1
بم2
بم3
بم4
بم5
بم6
میدانید که دولت فاسد ایران میلیون ها دلار از همه جای دنیا کمک برای بازسازی بم دریافت کرد. اما ببینید مردم بینوا در چه وضعی زندگی میکنند و کمک هایی که به آنها فرستاده شده معلوم نیست در حلقوم کدام ملا یا کدام گروه تروریستی گیر کرده است.

*****************
معرفی یک کتاب

اتفاق عجیبی برای سگ در نیمه شب
نویسنده مارک هدن

این کتاب را خیلی وقت پیش می خواستم معرفی کنم که هر بار به دلیلی نمیشد. نوشته مربوط به این کتاب را در اینجا بخوانید

Friday, February 11, 2005

نشانه.....

شغالي
گر
ماه بلند را دشنام گفت
پيران شان مگر
نجات از بيماري را
تجويزي اين چنين فرموده بودند
فرزانه در خيال خودي را
ليك
كه به تندر
پارس ميكند

گمان مدار كه به قانون بوعلي

حتا
جنون را

نشاني از اين آشكاره تر
به دست كرده باشند


. احمد شاملو(‌ابراهيم در آتش)

باور كردني نيست اما حقيقت دارد. دولتهاي فرانسه و آلمان هر كدام به نوبت تظاهرات شوراي ملي مقاومت را در هفته گذشته لغو كردند. به بهانه اينكه اينها گروه تروريستي هستند و ممكن است اين تظاهرات براي استخدام افراد بنياد گرا استفاده كنند!!!
البته دادگاهي در برلين حكم دولت را غير قانوني اعلام كرد و تظاهرات برگزار شد.

بايد به عزم جزم اين انسانهاي خستگي ناپذير آفرين گفت. آنها كه از اين كشور به آن كشور ميروند تا فرياد اعتراض خود را عليه جاني هايي كه خون مردم ايران را درشيشه كرده اند بلند كنند.
پس از تهديدهاي امريكا عليه ايران دولت ايران برنامه ريزي كرده بود كه تظاهرات بيست و دو بهمن تهران را با جمعيت زيادي برگزار كند و در عوض از تظاهرات مجاهدين و شوراي ملي مقاومت كه معمولا هزاران نفر در آن شركت ميكنند جلو.گيري كند تا بتواند بگويد همه مردم ايران پشت سر دولت هستند.

مسلما در تهران 15 ميليوني آوردن سربازها و كارمندها و انش آموزان به خيابان ها با زور و تطميع هنري نيست. اما جمع كردن هزاران انسان كه دولت هاي اروپايي مارك تروريست بهشان زده اند و در خطر دستگيري و استرداد به ايران قرار دارند خيلي مهم و نشانه تنفر ايرانيان از اين دولت آدمخوار است. به همين دليل برگزاري موفقيت آميز اين تظاهرات عليرغم همه توطئه هاي ملاهاي ايراني و اروپايي به همه ايرانيا ن و به جهانيان نشان ميدهد كه ايراني ها در برابر سرنوشت خود بي تفاوت نيستند و عقلشان را دست آخوندهاي جنايتكار نداده اند.

اروپا در برابر جنايات دولت ايران ساكت نشسته و براي يك مشت يورو دستان خونين آخوندها را به گرمي ميفشارد. 35 هوادار مجاهدين خلق كه اكثرشان زن هستند در آلمان در خطر اين قرار دارند كه پناهندگي شان لغو شود و به ايران استرداد شوند. يك زن ايراني ساكن آلمان هم كه پناهندكي اش پذيرفته نشده در خطر استرداد است دولت آلمان ميكويد بااينكه اين خانم به مسيحيت گرويده اما دولت ايران بااوكاري نخواهد داشت!!! در سوئد عليرضا طاهر پور(‌و.بلاگ نويس)‌ و همسرش را ميخواهند به ايران برگردانند. . دولت سوئد يك پيرمرد 62 ساله را تحويل هواپيمايي جمهوري اسلامي داد تا به ايران برده شود. اما او از سوار شدن خودداري كرد و با بدني زخمي و كوفته به بازداشتگاه برگردانده شد. همه جاي اروپا جان پناهندگان و مخالفين دولت ايران در خطر است. اين ها نتيجه ؛معامله بزرگ ؛‌اروپايي ها با ايران است.
براي يك مشت دلار....

در چنين شرايطي تجمع هزاران ايراني در برلين پس از لغو شدن تظاهرات پاريس نشانه اين است كه ايراني هايي كه زير بار آخوند ها نرفته اند از اروپا هم ترس ووحشتي ندارند آخوندها رفتني هستند آن هم به دست خود مردم ايران. كمك اروپا ممكن است چند روز عمر بيشتر براي آخوندها بخرد اما عاقبتشان را تغيير نخواهد داد


مصاحبه راديو فردا با پدر فرزاد حميدي از زندانيان سياسي در حال اعتصاب غذا


بیست روز است که از اتعصاب غذای تنی چند از زندانیان سیاسی در زندان رجائی شهر کرج می گذرد. یکی از این افراد دکتر فرزاد حمیدی است که گفته می شود در اثر اعتصاب غذای پیاپی، نه قادر به حرکت است و نه قادر به سخن گفتن. پدر این زندانی سیاسی در مصاحبه با رادیوفردا می گوید فرزند وی در شش ماه گذشته دو مرحله اعتصاب غذا کرده است.

شهرام میریان (رادیوفردا): در 27 مرداد سال جاری، در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران، گروهی در برابر دفتر سازمان ملل در تهران دست به تحصنی کوتاه زدند. ماموران اطلاعاتی بلافاصله وارد عمل شدند و 30 تن از متحصنان را دستگیر کردند که یکی از آنها دکتر فرزاد حمیدی بود. وی همراه با شش تن از زندانیان سیاسی، هم اینک 20 روز است که به خاطر شرایط ناگوار در زندان کرج، و به ویژه عدم تفکیک زندانیان سیاسی از زندانیانی که جرائمی چون قتل، سرقت مسلحانه، قاچاق و شرارت دارند، دست به اعتصاب غذا زده است. آقای تقی حمیدی پدر فرزاد، در مصاحبه با رادیوفردا به تشریح وضع و موقعیت فرزند خود می پردازد.

تقی حمیدی (پدر دکتر فرزاد حمیدی، تهران): چهل روز است که ملاقات نداشتند ایشان و من نتوانسته بودم با ایشان ملاقات کنم. در روز سه شنبه گذشته با پسرم دکتر حمیدی ملاقات کردم. ایشان قبلا دو مرحله اعتصاب غذا دشتند و در سلول انفرادی به مدت 56 روز در زیرزمین زندان اوین بودند و در آنجا هم به شدت شکنجه شدند. حالا هم شش ماه است به زندان رجائی شهر تبعید شده و به سفارش ماموران وزارت اطلاعات در زندان هم از ناحیه زندانیان عادی و هم از طرف ماموران حفاظت مورد شدیدترین توهین و بی حرمتی قرار می گیرد. دکتر حمیدی تقریبا قادر به تکلم نبود و بینائی او به حد کوری رسیده و کاملا استخوان هایش بیرون زده و بعد از پنج شش روز اعتصاب غذا، حمیدی را در پاگرد راهروی بند 13 زیر پنجره بدون شیشه در میان معتادان تزریقی و اکثرا بیمار جای داده اند تا با سرمای شدید زمستانی تنبیه بشود. سه روز پیش از این بود که من توانستم با ایشان یک ملاقات هفت هشت دقیقه ای داشته باشم. البته این ملاقات هم کاری بود که ایشان قدرت تکلم نداشت و چشم هاش هم نمی دید و من را گریه گرفت و ایشان هم برگشتند رفتند که من ناراحت نباشم و ازش تقاضا کردم که اعتصاب تان را بشکنید چون دولت می خواهد شماها از بین بروید، اهمیت نمی دهند. شما اعتصاب تان را بشکنید که ایشان قبول نکردند. این است که مرجع رسمی بگوئیم نیست، در ایران. خود من را سه چهار بار به دادگاه مراجعه داشتم، هم خود دادگاه مرا خواسته بود هم اطلاعات خواسته بود و به شدت مورد تهدید قرار دادند و حتی، با اینکه من 36 سال سابقه خدمت دارم در وزارت بهداری، به من اعلام کردند که حقوق بازنشستگی شما را قطع می کنیم.

در خاتمه می خواستم از جهان حقوق بشر درخواست کنم با اقدامات سریع وقانونی ماموران امنیتی را از جنایاتی که بر علیه زندانیان سیاسی در حال وقوع است، مانع شوند. بچه ها در حال خطرناکی هستند و در آستانه مرگ قرار دارند.




Wednesday, February 09, 2005

از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان گوهر دشت کرج حمایت کنیم.



عکس از بی بی سی

داراب زند، مهرداد لهراسبی، فرزاد حميدی، ارژنگ داوودی، حجت زمانی و جعفر اقدامی، شش تن از زندانيان زندان رجايی شهر (گوهردشت) کرج با انتشار بيانيه ای اعلام کرده اند که از روز ۲۴ ژانويه (پنجم بهمن) در اعتراض به "عدم تفکيک جرائم و اجرای طرح طبقه بندی زندانيان و زندانها و نيز نقض حقوق بشر در ايران" دست به اعتصاب غذا زده اند.
اعتصاب کنندگان کسانی اند که در ارتباط با تظاهرات دانشجويی سالهای اخير در ايران بازداشت و به حبس محکوم شدند و آنچه در بيانيه آنان با عنوان "عدم تفکيک جرائم و اجرای طرح طبقه بندی زندانيان و زندانها" بدان اشاره شده و اعتراض به آن، انگيزه اصلی اعتصاب غذا به شمار می رود، در واقع به معنی جدا نکردن زندانيان سياسی از زندانيان عادی است.

( بی بی سی )

دولت ایران به بهانه این که در ایران جرم سیاسی و زندانی سیاسی وجود ندارد زندانیان سیاسی را به زندان های عادی میبرد تا شاید به "تیر غیب" از شرشان خلاص شود. جان این زندانیان سیاسی در خطر است. طبق اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق تعداد اعتصاب کنندگان بیشتر است. از قرار ابتدا حجت زمانی-ولی الله فیض مهدوی و جعفر اقدامی دست به اعتصاب زدند و حدود یک هفته بعد بينا داراب زند،فرزاد حميدي،ارژنگ داودي و مهرداد لهراسبي به آنها پیوستند. وضع جسمانی اعتصاب کنندگان به سرعت رو به وخامت گذاشته است


در حالی که بی بی سی با خلیل بهرامی وکیل دو تن از اعتصاب کنندگان مصاجبه کرده است سخنگوی قوه قضاییه به شیوه معمول وجود اعتصاب غذا در زندان گوهر دشت را تکذیب کرده است. آقا فرموده اند:
"من خودم ديروز دوشنبه با مسئولان زندان صحبت کردم و آنها قوياً اين موضوع راتکذيب کردند".

این زندانیان که به جرم افکار و عقایدشان زندانی هستند باید لااقل از این حق برخوردار باشند که از زندانیان خطرناک تفکیک شوند
با ایی میل به عفو بین الملل و مراجع دیگر بر دولت ایران فشار بیاوریم که حقوق زندانیان سیاسی را به رسمین بشناسد. ار چه در نهایت زندانی سیاسی نباید وجود داشته باشد.

به صفحه عفو بین الملل در این آدرس بروید و برایشان پیامی هر چند کوتاه در اعتراض به اقدامات دولت ایران بنویسید. http://web.amnesty.org/contacts/contact_us/eng-000

در گیری های خونین در زندان گوهر دشت کرج ( رجایی شهر)

جان زندانیان سیاسی در خطر است.

خانم شیرین عبادی کجا تشریف دارید؟

خبر از پیک ایران

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی : طبق اخبار رسیده از زندان رجایی شهر ، درگیری شدید در بند یک این زندان منجر به زخمی شدن چند تن از زندانیان گشته است. اغلب زندانیان رجایی شهر دارای قمه و چاقو میباشند و در درگیریهایی که غالبا به صورت روزانه در این زندان اتفاق می افتد ، یکی از طرفین دعوا در اثر ضربات چاقو مضروب میشود.
گفتنی است د حال حاضر 9 زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر به سر میبرند: بینا داراب زند، ارژنگ داوودی، حجت زمانی ، جعفر اقدامی ، ولی الله فیض مهدوی ،مهرداد لهراسبی، دکتر فرزاد حمیدی، امیر ساران و نصرت الله بیات . که چندی پیش نیز 7 تن از این زندانیان در اعتراض به وضعیت موجود در زندان رجایی شهر و نگهداری خود در بین مجرمین خطرناک ، دست به اعتصاب غذای 28 روزه زدند ؛ در این مدت مسئولین قوه قضاییه و زندان نه تنها اقدامی برای برآورده کردن خواسته های آنان انجام ندادند بلکه به تازگی نیز " امیر ساران" و " نصرت الله بیات" از اعضای جبهه ا! تحاد ملی ، توسط مامورین در منازلشان بازداشت شده و به رجایی شهر منتقل شده اند و هم اکنون به مدت 3 روز است که در قرنطینه ی این زندان به سر میبرند. هم چنین مامورین دادگاه انقلاب طی مراجعه ای به منزل " اسد شقاقی" دیگر عضو این گروه ، خانواده ی وی را تهدید کرده اند که ایشان میبایست تا روز یکشنبه خود را به زندان معرفی کند.
این دستگیریها در حالی صورت میگیرد که در روزهای گذشته ، اعتراضات زیادی از جانب نهادهای مختلف حقوق بشری به نگهداری زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر انجام شد. اما با این وجود هر روزه شاهد انتقال تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی به رجایی شهر هستیم....
با توجه به توصیفات ذکر شده از این زندان؛ جان زندانیان سیاسی دراین زندان درمخاطره ی جدی است...
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی خواستار توجه تمامی نهادها و سازمانهای حقوق بشری به وضعیت زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر است.
دلم گرفته است...

دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم
و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم.

...فروغ
( از تولدی دیگر(

چند روزی است که دلم خیلی گرفته است. اگر اخبار ایران را نگاه کنی همه دلگیرانه هستند. در این سالها هیچ خبری نشنیدم که خوشحالم کند. وقتی دلم میگیرد میروم بیرون . راه میروم.میروم مغازه ها رانگاه میکنم. بعضی وقت ها میروم سینما و یک فیلم خنده دار مزخرف نگاه میکنم که به چیزی فکر نکنم . قدیم ها میرفتم دوچرخه سواری . دوست داشتم باد توی موهایم بزند و جاهایی بروم که پیاده رفتنش ممکن نبود حالابیشتر وقت ها به یک کتابفروشی بزرگ میروم که تویش یک کافه دارد. میروم کتابها را تلنبار میکنم. یک لیوان قهوه یا چایی میخرم و می افتم به جان کتاب ها.


امروز هم می خواستم به همان جا بروم. یک هو به فکرم رسید که در ایران اگر دلتان بگیرد چه میکنید؟ اگر کسی پیشتان نباشد که با او حرف بزنید چه می کنید؟ خیابان رفتن که جرم است . به موزیک گوش کردن- فیلم بدون سانسور دیدن- دست همدیگر را گرفتن- لباس عادی پوشیدن. اینها همه مجازات دارند. حتی برای رفتن به ایوان و دست کشیدن به پوست کشیده شب باید روسری سرکرد.

بیرون که میروی عزاداری است. الآن محرم است دو ماه دیگر یک چیز دیگر. همه جای دنیا به هر دلیلی مراسم خنده و شادی و فستیوال و کارناوال بر پا میکنند. کریسمس- ایستر- هالووین- والنتاین...بگذریم که اینها برای به فروش رساندن بنجل های مغازه ها است اما اینکه هر ماه یا دو ماه یک بار همه کشور مراسمی برای خوشحال بودن داشته باشند ناخودآگاه روحیه آدمها را بهتر میکند.
بر عکسش در کشور ما همه اش دنبال بهانه برای عزاداری و گریه کردن میگردند. گریه کنید مسلمونا..گریه کنید صوابه...

بهانه هم لازم نیست. محرم و صفر و رمضان و وفات هم که نباشد یا زلزله می آید یاآتش سوزی میشود یا جوانان رادستگیر میکنند یا از پنجره پرتشان میکنند پایین. همیشه بهانه ای برای غمگین بودن و گریه کردن هست.

کشور ما کشوری مریض و بیمار است. بادولتی که منبع عفونت و مریضی است. باید اینها بروند تا بشود نفس کشید. بشود آزادی را احساس کرد. بشود معنی جامعه را فهمید. تااینها هستند و تا کوچکترین آزادیهای فردی در این کشور پایمال میشود شاد بودن کار خیلی سختی خواهد بود.

جامعه باید برای کم کردن فشار و استرس روی مردم راهکارهای موثر داشته باشد. زندگی روزانه به اندازه کافی روی انسانها فشار می آورد. به اینها ناکارآمدی ها ی دولت و فساد و اختناق و بی پولی و سرما و هزار چیز دیگر را اضافه کنید. یک ایرانی کجا باید نفس بکشد؟
یا مفت های یک میلیاردر




لیلا جدیدی

رفسنجانی با شهرت بین المللی " پدر خصوصی سازی ایران" که آغازگر سیاستهای خانمانسوز کسب وام و سرمایه گذاریهای خارجی از سوی انحصارات مالی جهانی مانند بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی در حکومت ولایت فقیه است، اکنون تحت بحرانهای همه جانبه و فزاینده ای که ریشه در ابتكارات او داشته و اعتراض و مبارزه کارگران و مزدبگیران را برانگیخته، به دست و پا افتاده است.


ادامه فراسوی خبر سایت ایران نبرد
تومار برای آزادی آرش سیگارچی

آرش سیگارچی فقط به دلیل ابراز عقایدش در وبلاگش و نوشتن در باره کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 به چهارده سال زندان محکوم شده است. . اگر بااین حکم ضد انسانی مخالفید این تومار را که توسط عده ای از وبلاگ نویسان آزاده تهیه شده امضا کنید:

تومار برای آزادی آرش سیگارچی




جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳
2/25/2005

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران در اعتراض به حکم زندان آرش سیگارچی

دوستان وب‌لاگ‌نويس!در حالی که هر دم مصيبتی بر مردم بی‌پناه کشورمان وارد می‌شود و مردم تهی‌دست اين کشور ثروت‌مند يا در آتش می‌سوزند يا سقف لرزان بامی که تنها پناه‌گاه آنان است بر سرشان آوار می‌شود نويسنده‌ی جوانی که جرمی مرتکب نشده است مگر سخن گفتن از نابسامانی‌های اجتماعی کشورش به 14 سال زندان محکوم می‌شود.نمی‌دانيم به مردم مصيبت‌زده‌ی زرند تسليت بگوييم يا جان باخته‌گان مسجد ارک را تسلا دهيم يا در چهلم کودکان خاکستر شده‌ی لردگان بگريم يا به حکم عجيب و ناعادلانه‌ی آرش سيگارچی اعتراض کنيم اما می‌دانيم در سرزمينی که سخن گفتن در آن جنايت تلقی می‌شود سرنوشتی بهتر از اين رقم نخواهد خورد.حکم صادره برای آرش سيگارچی و وضعيت نامشخص مجتبا سميعی‌نژاد و در بند بودن ده‌ها روزنامه‌نگار و وب‌لاگ‌نويس آن روی سکه‌ی وضعيت بحرانی کشورمان است که برای سرزمين بدون منتقد بی‌شک وضعيتی بهتر از آن‌چه اکنون در ايران مشاهده می‌شود متصور نيست.به حکم آرش سيگارچی و وضعيت نامشخص مجتبا سميعی‌نژاد اعتراض می‌کنيم و برای آزادی‌شان تلاش می‌کنيم و از هر امکانی که در اختيار داريم برای کمک رسانی به مردم زلزله‌ی‌زده‌ی زرند می‌شتابيم

کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ)
زلزله در زرند کرمان






يك خانه تخريب شده در ريحان شهر از توابع شهر زرند كرمان- عكس از خبرگزاري فرانسه



كودكان روستاي زلزله زده ”داهويه“ شب را در باران و سرماي يخبندان در مقابل خانه هايشان سپري كردند. خبرگزاري فرانسه- 5 اسفند 83


نيويورك تايمز: يك خانواده ايراني قرباني زلزله زرند

عکس ها گرفته شده از سایت همبستگی ملی

کچای دنیا زلزله 6.4 ریشتری چنین حسارات جانی و مالی به همراه می آورد؟
کودک کشور من هم حق دارد به مدرسه برود- بخندد و زندگی کند. کودک کشور من مسئول بی لیاقتی مسئولان نیست. گناه او این است که در جایی از کره زمین به دنیا آمده که مزد گورکن از آزادی افزونتر است.

نمیدانم چطور باید به زلزله زدگان کمک کرد. به دولت که اعتمادی نیست. هنوز کمک های بین المللی زلزله بم را دارند نشخوار میکنند.
وقایع اتفاقیه...
وقتی آدم سالی یک بار مینویسد مطالب اینطوری پشت هم جمع میشود.

**************



کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ)

کانون وبلاگ نویسان با شور تمام مشغول کار است. این که یک عده میتوانند با در نظر گرفتن همه اختلافات شخصی و فکر ی دور هم جمع بشوند و برای آزادی بیان در ایننرنت بکوشند برای من بسیار غرور آفرین است...

بیانیه های کانون را در اینجا بخوانید:
1- بیانیه کانون وبلاگ نویسان برای اعتراض به استرداد علیرضا طاهر پور پناهنده وبلاگ نویس به ایران
2- اعتراض کانون وبلاگ نویسان ایران به دستگیری مجتبی سمیعی نژاد
3- اعتراض کانون وبلاگ نویسان ایران به دستگیری آرش سیگارچی

خبر مهم دیگر شرکت نماینده کانون وبلاگ نویسان ایران در اجلاس بین المللی اطلاع رسانی جهانی در ژنو بود. مصاجبه جی عزیز با رادیو فردا:

نشست براي تهيه مقدمات اجلاس جهاني جامعه اطلاع رساني کار خود را در ژنو آغاز کرد [ ۱۳۸۳ جمعه ۳۰ بهمن ] از ديروز 29 بهمن نشستي براي تهيه مقدمات اجلاس جهاني جامعه اطلاع رساني کار خود را آغاز کرد. سازمان گزارشگران بدون مرز با هياتي مرکب از چهار تن از وبلاگ نويساني که خودشان قرباني سانسور اينترنتي هستند يا براي آزادي وبلاگ نويسان فعاليت مي کنند، از جمله جي بخت از اعضاي کانون وبلاگ نويسان ايراني در اين اجلاس شرکت دارند. آقاي جي بخت در ژنو در مورد اين کنفرانس و اهداف آن در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: ما مخالف سانسور و فيلترينگي که الان در ايران و بعضي کشورها مانند چين، تونس و خيلي کشورهاي ديگر هست، اعتراض داريم و بيشترين کاري هم که ما مي کنيم و بيشترين هدف شخص من به عنوان نماينده ايران اين است که وبلاگ نويسان را در ايران فقط به خاطر نوشتن وبلاگ به زندان نفرستند. آقاي جي بخت مي گويد: من يک گروه ايراني ديگر را هم اينجا ديدم به نام ان جي او ايران جوان، با آنها هم صحبت هايي شد و بيشترين مساله اي که ما اينجا داريم و يکي از بزرگترين هدف هاي گزارشگران بدون مرز در اين اجلاس اين است که وبلاگ نويسان را آزاد کنيد، چون خيلي از آنها حتي آدم هاي سياسي نيستند.
مصاحبه جی عزیز با رادیو فردا ( صدا)
در ضمن رادیو فرانسه نیز با پولاد عزیز مصاحبه ای کرده است که میتوانید در اینجا بشنوید

البته این تلاش دسته جمعی برای برقراری آزادی بیان و اعتراض به سانسور و دستگیری وبلاگ نویسان به مذاق بعضی ها خوش نیامده است. یکی از اینها ملا حسین درخشان است که در مطلب توهین آمیزی که به سیاق علیرضا نوری زاده نوشته هیچ کس را از ناسزاهایش مصون نگذاشته است.پناهندگان- مبارزین - مجاهدین و حتی مجتبی سمیعی نژاد بینوا که اکنون در سیاه چال های رژیم آخوندی گرفتار است.

به گمان من مقاله حسین درخشان برای ایجاد ارعاب و ترس در بین وبلاگ نویسان است. با نسبت های ناروایی که به کانون داده است برای قوه قضاییه مدرک درست میکند تا بتواند برای هر که عضو کانون باشد پرونده سازی کند.
البته علیرغم این تهدیدها و ارعاب ها تعداد تقاضای عضویت در کانون به شدت رو به افزایش است. این نوشته فقط همان یک جو آبروی نداشته درخشان را هم از بین برد و دستش را برای همه وبلاگ نویسان رو کرد.
این را هم به ما نشان داد که راهی که میرویم درست است. کانون وبلاگ نویسان همچنان به اعتراض به دستگیری وبلاگ نویسان و افشای سیاست های سانسور و ارعاب دولت ایران مشغول خواهد بود.

نوشته شبح عزیز در این باره را بخوانید.
جواب علیرضای عزیز به عنوان یک پناهنده( در نظر خواهی مطلب قبل همین پایین) نیز خواندنی است

از همه شما عزیزان دعوت میکنم در این کانون که برای آزادی بیان در اینترنت تشکیل شده است بپیوندید. برای اینکه از تیغ ملاهایی مثل حسین درخشان مصون بمانید توصیه میکنم با اسم اصلی خودتان وبلاگتان را ننویسید.

نوشته درخشان را در سایت خودش بااستفاده از فیلتر شکن حسن آقا ( میتوانید بخوانید. بعد از این مطلب لاطائلات دیگری در باره کانون وبلاگ نویسان نوشته که به نظر من جواب دادن ندارد. کانون به احتمال زیاد با دفاع از آزادی بیان و اعتراض به دستگیری وبلاگ نویسان پا روی دم کسانی گذاشته که نباید میگذاشت و اعوان و انصارشان راعصبانی کرده است. کانون از اهداف انسانی و آزادیخواهانه اش عقب نخواهد نشست و عاقبت هم سیاهی به ذغال خواهد ماند.

این گزارش بی بی سی انگلیسی در باره وضع وخیم وبلاگ نویسان در ایران و اعتراضات کانون وبلاگ نویسان همراه با لوگوی کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ) را بخوانید.

*****************************
استرداد پناهندگان به ایران نتیجه مذاکرات ایران و اروپا

علیرضا طاهر پور و همسرش هنوز در خطر استرداد به ایران قرار دارند. یک نگاه به وبلاگ علیرضا کافی است تا بدانیم در بازگشت به ایران چه در انتظارش است. دوستان عزیز به هر طریق ممکن به عفو بین الملل - به اداره مهاجرت مالمو سوئد- به اداره مهاجرت سوئد- به سفارت های سوئد در شهرتان فاکس- ایی میل و تلفن بزنید و بگویید که ایران برای مردم خودش هم امن نیست چه برسد به پناهندگان و چه برسد به وبلاگ نویسان.

این سیاست های ضد انسانی استرداد پناهندگان نتیجه مستقیم مذاکرات اروپا با ایران و از امتیازاتی است که اروپا به ایران میدهد تا از ساحتن بمب اتم دست بردارد. کجای دنیا به آدمکشان امتیاز میدهند که شاید دست از جنایت بردارند؟
*****************************

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان گوهر دشت کرج ( رجایی شهر)

اعتصاب غذای حجت زمانی- ارژنگ داوودی-بینا داراب زند- فرزاد حمیدی- فیض مهدوی در زندان گوهر دشت کرج پس از 32 روز به پایان رسید..
بیانیه این دلاوران را در اینجا بخوانید:

به گمان من هنوز باید نیروهای مردمی و وبلاگ نویسان بر این اصل که زندانهای ایران باید مورد بازدید قرار گیرد و همه زندانیان سیاسی باید بدون قید و شرط آزاد شوند پافشاری کنند.
***************
بم




عکس ها از وبلاگ گلناز

وبلاگ گلناز از آن جهت خواندنی است که با کسی تعارف ندارد و نان با کسی قسمت نمی کند. وبلاگ گلناز پر از احساسات انسانی و شور بی دریغ کمک است. گلناز در وبلاگش مفصلا از بم مینویسد و از وضع نابسامان مردم بخصوص زنان و کودکان و بخصوص کودکان بی سرپرست که به قیم ها سپرده شده اند.. در باره فساد - فحشا - چند همسری و بلاهایی که بر سر این کودکان بی سرپرست می آید:این گزارش ها را گلناز بم 1- تا بم 6 نامگذاری کرده است

بم1
بم2
بم3
بم4
بم5
بم6
میدانید که دولت فاسد ایران میلیون ها دلار از همه جای دنیا کمک برای بازسازی بم دریافت کرد. اما ببینید مردم بینوا در چه وضعی زندگی میکنند و کمک هایی که به آنها فرستاده شده معلوم نیست در حلقوم کدام ملا یا کدام گروه تروریستی گیر کرده است.

*****************
معرفی یک کتاب

اتفاق عجیبی برای سگ در نیمه شب
نویسنده مارک هدن

این کتاب را خیلی وقت پیش می خواستم معرفی کنم که هر بار به دلیلی نمیشد. نوشته مربوط به این کتاب را در اینجا بخوانید
نشانه.....

شغالي
گر
ماه بلند را دشنام گفت
پيران شان مگر
نجات از بيماري را
تجويزي اين چنين فرموده بودند
فرزانه در خيال خودي را
ليك
كه به تندر
پارس ميكند

گمان مدار كه به قانون بوعلي

حتا
جنون را

نشاني از اين آشكاره تر
به دست كرده باشند


. احمد شاملو(‌ابراهيم در آتش)

باور كردني نيست اما حقيقت دارد. دولتهاي فرانسه و آلمان هر كدام به نوبت تظاهرات شوراي ملي مقاومت را در هفته گذشته لغو كردند. به بهانه اينكه اينها گروه تروريستي هستند و ممكن است اين تظاهرات براي استخدام افراد بنياد گرا استفاده كنند!!!
البته دادگاهي در برلين حكم دولت را غير قانوني اعلام كرد و تظاهرات برگزار شد.

بايد به عزم جزم اين انسانهاي خستگي ناپذير آفرين گفت. آنها كه از اين كشور به آن كشور ميروند تا فرياد اعتراض خود را عليه جاني هايي كه خون مردم ايران را درشيشه كرده اند بلند كنند.
پس از تهديدهاي امريكا عليه ايران دولت ايران برنامه ريزي كرده بود كه تظاهرات بيست و دو بهمن تهران را با جمعيت زيادي برگزار كند و در عوض از تظاهرات مجاهدين و شوراي ملي مقاومت كه معمولا هزاران نفر در آن شركت ميكنند جلو.گيري كند تا بتواند بگويد همه مردم ايران پشت سر دولت هستند.

مسلما در تهران 15 ميليوني آوردن سربازها و كارمندها و انش آموزان به خيابان ها با زور و تطميع هنري نيست. اما جمع كردن هزاران انسان كه دولت هاي اروپايي مارك تروريست بهشان زده اند و در خطر دستگيري و استرداد به ايران قرار دارند خيلي مهم و نشانه تنفر ايرانيان از اين دولت آدمخوار است. به همين دليل برگزاري موفقيت آميز اين تظاهرات عليرغم همه توطئه هاي ملاهاي ايراني و اروپايي به همه ايرانيا ن و به جهانيان نشان ميدهد كه ايراني ها در برابر سرنوشت خود بي تفاوت نيستند و عقلشان را دست آخوندهاي جنايتكار نداده اند.

اروپا در برابر جنايات دولت ايران ساكت نشسته و براي يك مشت يورو دستان خونين آخوندها را به گرمي ميفشارد. 35 هوادار مجاهدين خلق كه اكثرشان زن هستند در آلمان در خطر اين قرار دارند كه پناهندگي شان لغو شود و به ايران استرداد شوند. يك زن ايراني ساكن آلمان هم كه پناهندكي اش پذيرفته نشده در خطر استرداد است دولت آلمان ميكويد بااينكه اين خانم به مسيحيت گرويده اما دولت ايران بااوكاري نخواهد داشت!!! در سوئد عليرضا طاهر پور(‌و.بلاگ نويس)‌ و همسرش را ميخواهند به ايران برگردانند. . دولت سوئد يك پيرمرد 62 ساله را تحويل هواپيمايي جمهوري اسلامي داد تا به ايران برده شود. اما او از سوار شدن خودداري كرد و با بدني زخمي و كوفته به بازداشتگاه برگردانده شد. همه جاي اروپا جان پناهندگان و مخالفين دولت ايران در خطر است. اين ها نتيجه ؛معامله بزرگ ؛‌اروپايي ها با ايران است.
براي يك مشت دلار....

در چنين شرايطي تجمع هزاران ايراني در برلين پس از لغو شدن تظاهرات پاريس نشانه اين است كه ايراني هايي كه زير بار آخوند ها نرفته اند از اروپا هم ترس ووحشتي ندارند آخوندها رفتني هستند آن هم به دست خود مردم ايران. كمك اروپا ممكن است چند روز عمر بيشتر براي آخوندها بخرد اما عاقبتشان را تغيير نخواهد داد


مصاحبه راديو فردا با پدر فرزاد حميدي از زندانيان سياسي در حال اعتصاب غذا


بیست روز است که از اتعصاب غذای تنی چند از زندانیان سیاسی در زندان رجائی شهر کرج می گذرد. یکی از این افراد دکتر فرزاد حمیدی است که گفته می شود در اثر اعتصاب غذای پیاپی، نه قادر به حرکت است و نه قادر به سخن گفتن. پدر این زندانی سیاسی در مصاحبه با رادیوفردا می گوید فرزند وی در شش ماه گذشته دو مرحله اعتصاب غذا کرده است.

شهرام میریان (رادیوفردا): در 27 مرداد سال جاری، در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران، گروهی در برابر دفتر سازمان ملل در تهران دست به تحصنی کوتاه زدند. ماموران اطلاعاتی بلافاصله وارد عمل شدند و 30 تن از متحصنان را دستگیر کردند که یکی از آنها دکتر فرزاد حمیدی بود. وی همراه با شش تن از زندانیان سیاسی، هم اینک 20 روز است که به خاطر شرایط ناگوار در زندان کرج، و به ویژه عدم تفکیک زندانیان سیاسی از زندانیانی که جرائمی چون قتل، سرقت مسلحانه، قاچاق و شرارت دارند، دست به اعتصاب غذا زده است. آقای تقی حمیدی پدر فرزاد، در مصاحبه با رادیوفردا به تشریح وضع و موقعیت فرزند خود می پردازد.

تقی حمیدی (پدر دکتر فرزاد حمیدی، تهران): چهل روز است که ملاقات نداشتند ایشان و من نتوانسته بودم با ایشان ملاقات کنم. در روز سه شنبه گذشته با پسرم دکتر حمیدی ملاقات کردم. ایشان قبلا دو مرحله اعتصاب غذا دشتند و در سلول انفرادی به مدت 56 روز در زیرزمین زندان اوین بودند و در آنجا هم به شدت شکنجه شدند. حالا هم شش ماه است به زندان رجائی شهر تبعید شده و به سفارش ماموران وزارت اطلاعات در زندان هم از ناحیه زندانیان عادی و هم از طرف ماموران حفاظت مورد شدیدترین توهین و بی حرمتی قرار می گیرد. دکتر حمیدی تقریبا قادر به تکلم نبود و بینائی او به حد کوری رسیده و کاملا استخوان هایش بیرون زده و بعد از پنج شش روز اعتصاب غذا، حمیدی را در پاگرد راهروی بند 13 زیر پنجره بدون شیشه در میان معتادان تزریقی و اکثرا بیمار جای داده اند تا با سرمای شدید زمستانی تنبیه بشود. سه روز پیش از این بود که من توانستم با ایشان یک ملاقات هفت هشت دقیقه ای داشته باشم. البته این ملاقات هم کاری بود که ایشان قدرت تکلم نداشت و چشم هاش هم نمی دید و من را گریه گرفت و ایشان هم برگشتند رفتند که من ناراحت نباشم و ازش تقاضا کردم که اعتصاب تان را بشکنید چون دولت می خواهد شماها از بین بروید، اهمیت نمی دهند. شما اعتصاب تان را بشکنید که ایشان قبول نکردند. این است که مرجع رسمی بگوئیم نیست، در ایران. خود من را سه چهار بار به دادگاه مراجعه داشتم، هم خود دادگاه مرا خواسته بود هم اطلاعات خواسته بود و به شدت مورد تهدید قرار دادند و حتی، با اینکه من 36 سال سابقه خدمت دارم در وزارت بهداری، به من اعلام کردند که حقوق بازنشستگی شما را قطع می کنیم.

در خاتمه می خواستم از جهان حقوق بشر درخواست کنم با اقدامات سریع وقانونی ماموران امنیتی را از جنایاتی که بر علیه زندانیان سیاسی در حال وقوع است، مانع شوند. بچه ها در حال خطرناکی هستند و در آستانه مرگ قرار دارند.




از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان گوهر دشت کرج حمایت کنیم.



عکس از بی بی سی

داراب زند، مهرداد لهراسبی، فرزاد حميدی، ارژنگ داوودی، حجت زمانی و جعفر اقدامی، شش تن از زندانيان زندان رجايی شهر (گوهردشت) کرج با انتشار بيانيه ای اعلام کرده اند که از روز ۲۴ ژانويه (پنجم بهمن) در اعتراض به "عدم تفکيک جرائم و اجرای طرح طبقه بندی زندانيان و زندانها و نيز نقض حقوق بشر در ايران" دست به اعتصاب غذا زده اند.
اعتصاب کنندگان کسانی اند که در ارتباط با تظاهرات دانشجويی سالهای اخير در ايران بازداشت و به حبس محکوم شدند و آنچه در بيانيه آنان با عنوان "عدم تفکيک جرائم و اجرای طرح طبقه بندی زندانيان و زندانها" بدان اشاره شده و اعتراض به آن، انگيزه اصلی اعتصاب غذا به شمار می رود، در واقع به معنی جدا نکردن زندانيان سياسی از زندانيان عادی است.

( بی بی سی )

دولت ایران به بهانه این که در ایران جرم سیاسی و زندانی سیاسی وجود ندارد زندانیان سیاسی را به زندان های عادی میبرد تا شاید به "تیر غیب" از شرشان خلاص شود. جان این زندانیان سیاسی در خطر است. طبق اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق تعداد اعتصاب کنندگان بیشتر است. از قرار ابتدا حجت زمانی-ولی الله فیض مهدوی و جعفر اقدامی دست به اعتصاب زدند و حدود یک هفته بعد بينا داراب زند،فرزاد حميدي،ارژنگ داودي و مهرداد لهراسبي به آنها پیوستند. وضع جسمانی اعتصاب کنندگان به سرعت رو به وخامت گذاشته است


در حالی که بی بی سی با خلیل بهرامی وکیل دو تن از اعتصاب کنندگان مصاجبه کرده است سخنگوی قوه قضاییه به شیوه معمول وجود اعتصاب غذا در زندان گوهر دشت را تکذیب کرده است. آقا فرموده اند:
"من خودم ديروز دوشنبه با مسئولان زندان صحبت کردم و آنها قوياً اين موضوع راتکذيب کردند".

این زندانیان که به جرم افکار و عقایدشان زندانی هستند باید لااقل از این حق برخوردار باشند که از زندانیان خطرناک تفکیک شوند
با ایی میل به عفو بین الملل و مراجع دیگر بر دولت ایران فشار بیاوریم که حقوق زندانیان سیاسی را به رسمین بشناسد. ار چه در نهایت زندانی سیاسی نباید وجود داشته باشد.

به صفحه عفو بین الملل در این آدرس بروید و برایشان پیامی هر چند کوتاه در اعتراض به اقدامات دولت ایران بنویسید. http://web.amnesty.org/contacts/contact_us/eng-000