Sunday, April 28, 2002

اين شعر را مي خواهم بي هيچ مناسبتي اينجا بنويسم:

سفر به خير (شفيعي كدكني):

-؛به كجا چنين شتابان؟؛
گون از نسيم پرسيد.
-؛دل من گرفته زينجا...
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان؟؟.....
؛ همه آرزويم اما
چه كنم كه بسته پايم......؛

-؛‌به كجا چنين شتابان؟؛
-؛ به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم...؛

-...؛سفرت به خير اما...تو و دوستي خدا را..
چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران
برسان سلام ما را.....؛

No comments:

Post a Comment

اين شعر را مي خواهم بي هيچ مناسبتي اينجا بنويسم:

سفر به خير (شفيعي كدكني):

-؛به كجا چنين شتابان؟؛
گون از نسيم پرسيد.
-؛دل من گرفته زينجا...
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان؟؟.....
؛ همه آرزويم اما
چه كنم كه بسته پايم......؛

-؛‌به كجا چنين شتابان؟؛
-؛ به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم...؛

-...؛سفرت به خير اما...تو و دوستي خدا را..
چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران
برسان سلام ما را.....؛

0 comments:

Post a Comment