اين شعر را مي خواهم بي هيچ مناسبتي اينجا بنويسم:
سفر به خير (شفيعي كدكني):
-؛به كجا چنين شتابان؟؛
گون از نسيم پرسيد.
-؛دل من گرفته زينجا...
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان؟؟.....
؛ همه آرزويم اما
چه كنم كه بسته پايم......؛
-؛به كجا چنين شتابان؟؛
-؛ به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم...؛
-...؛سفرت به خير اما...تو و دوستي خدا را..
چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران
برسان سلام ما را.....؛
Posted by
gol
on Sunday, April 28, 2002
اين شعر را مي خواهم بي هيچ مناسبتي اينجا بنويسم:
سفر به خير (شفيعي كدكني):
-؛به كجا چنين شتابان؟؛
گون از نسيم پرسيد.
-؛دل من گرفته زينجا...
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان؟؟.....
؛ همه آرزويم اما
چه كنم كه بسته پايم......؛
-؛به كجا چنين شتابان؟؛
-؛ به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم...؛
-...؛سفرت به خير اما...تو و دوستي خدا را..
چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران
برسان سلام ما را.....؛
سفر به خير (شفيعي كدكني):
-؛به كجا چنين شتابان؟؛
گون از نسيم پرسيد.
-؛دل من گرفته زينجا...
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان؟؟.....
؛ همه آرزويم اما
چه كنم كه بسته پايم......؛
-؛به كجا چنين شتابان؟؛
-؛ به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم...؛
-...؛سفرت به خير اما...تو و دوستي خدا را..
چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شكوفه ها به باران
برسان سلام ما را.....؛
No comments:
Post a Comment