Saturday, May 18, 2002

سايت باكره هم خيلي حالب است. يك مطلب دارد راجع به جدا كردن دختر ها و پسرها در مدارس و اثر آن بر مشكلات جنسي جوانان...عشق هاي زودرس و....

جدا وقني يك دختر و پسر به هم مي رسند نمي دانند چه بايد بكنند. يك بار جوان هفده ساله اي از من پرسيد كه با يك دختر چطور بايد دوست شد. ؟ حد روابط مشخص نيست. از يك طرف مي گويند دست نامحرم را نگيريد. از طرف ديگر صيغه موقت درست مي شود.ابر وباد و مه و خور شيد و فلك در فكر ناموس جوانانند!
اكثر دختر ها و پسرها به همديگر از ديد نيازهاي جنسي شان نگاه مي كنند. و با اين افكار آشفته نمي دانند چه بايد بكنند.
درخيلي جاهاي دنيا كه پسرها و دخترها با هم درس مي خوانند...همكاري مي كنند...در بازيهاي هم شركت مي كنند سوالات كمتري نسبت به جنس مخالف درشان وجود دارد
وقتي به دختر و پسر امكان كشف اين احساسات طبيعي داده مي شود كودك كنترل احساساتش را بدست مي گيرد و بر آنها حاكم مي شود دختر و پسر حتي با هم بعنوان هم اتاقي و هم ‏خانه هم زندگي مي كنند. با هم هم سفر مي شوند. همكار مي شوند و دنيا هم بر سر جايش مي ماند
. . در اينجا با زن به عنوان وسيله از راه بدر بردن مرد رفتار مي شود و بايد مثل يك گناهكار هميشه تحت مراقبت باشد . .

خيلي از اتفاقات ناگوار و دست اندازي هايي كه به دليل اين فرهنگ نادرست در خانواده ها به كودكان (از دختر و پسر) مي شود ناگفته مي ماند و ما تا دو تا خبر مي شنويم كه در فلانجا به كسي تجاوز شده خدا را شكر مي كنيم كه اينجا در امن و امان است. غافل از اينكه اينجا هم هست ولي به هزاران دليل گفته نمي شود و گر نه ما شايد در اين مسابقه هم اول باشيم! .
به بعضي از مثال ها كه در چند وبلاگ از جمله آزاده سپهري..اژدهاي شكلاتي...
آمده توجه كنيد و با يك ضرب و تقسيم ساده ابعادش را در جامعه مجسم كنيد.

No comments:

Post a Comment

سايت باكره هم خيلي حالب است. يك مطلب دارد راجع به جدا كردن دختر ها و پسرها در مدارس و اثر آن بر مشكلات جنسي جوانان...عشق هاي زودرس و....

جدا وقني يك دختر و پسر به هم مي رسند نمي دانند چه بايد بكنند. يك بار جوان هفده ساله اي از من پرسيد كه با يك دختر چطور بايد دوست شد. ؟ حد روابط مشخص نيست. از يك طرف مي گويند دست نامحرم را نگيريد. از طرف ديگر صيغه موقت درست مي شود.ابر وباد و مه و خور شيد و فلك در فكر ناموس جوانانند!
اكثر دختر ها و پسرها به همديگر از ديد نيازهاي جنسي شان نگاه مي كنند. و با اين افكار آشفته نمي دانند چه بايد بكنند.
درخيلي جاهاي دنيا كه پسرها و دخترها با هم درس مي خوانند...همكاري مي كنند...در بازيهاي هم شركت مي كنند سوالات كمتري نسبت به جنس مخالف درشان وجود دارد
وقتي به دختر و پسر امكان كشف اين احساسات طبيعي داده مي شود كودك كنترل احساساتش را بدست مي گيرد و بر آنها حاكم مي شود دختر و پسر حتي با هم بعنوان هم اتاقي و هم ‏خانه هم زندگي مي كنند. با هم هم سفر مي شوند. همكار مي شوند و دنيا هم بر سر جايش مي ماند
. . در اينجا با زن به عنوان وسيله از راه بدر بردن مرد رفتار مي شود و بايد مثل يك گناهكار هميشه تحت مراقبت باشد . .

خيلي از اتفاقات ناگوار و دست اندازي هايي كه به دليل اين فرهنگ نادرست در خانواده ها به كودكان (از دختر و پسر) مي شود ناگفته مي ماند و ما تا دو تا خبر مي شنويم كه در فلانجا به كسي تجاوز شده خدا را شكر مي كنيم كه اينجا در امن و امان است. غافل از اينكه اينجا هم هست ولي به هزاران دليل گفته نمي شود و گر نه ما شايد در اين مسابقه هم اول باشيم! .
به بعضي از مثال ها كه در چند وبلاگ از جمله آزاده سپهري..اژدهاي شكلاتي...
آمده توجه كنيد و با يك ضرب و تقسيم ساده ابعادش را در جامعه مجسم كنيد.

0 comments:

Post a Comment