Sunday, May 26, 2002

نمي دانم مصاحيه اي را كه حسن آقا گذاشته تو وبلاگش گوش كرده ايد يا نه. حتما به عنوان يك انسان ناراحت مي شويد. اين ناراحتي چقدر طول مي كشد؟ آيا اين هم جزو پروسه عادت است؟‌همان كه فضول (23 May )و آشنا چهره غريب (23 May )
ازش حرف مي زنند؟‌اين كه چيزي نيست. ما از اين بدترش را هم ديده ايم و صدايمان در نيامده. قتل هاي زنجيره اي.حمله به دانشگاه و هزاران واقعه ديگر. مگر همين چند وقت پيش دو معلم فقط به دليل شركت در تظاهرات يراي افزايش حقوق كشته نشدند؟ حالا قرار است به اين هم عادت كنيم؟‌كه جوان هايمان يا با فروش كليه زندگي كنند يا با فحشا؟ يك زن كه از شوهرش به دليل اعتياد طلاق گرفته در اين والاترين و مقدس ترين !!!كشور عالم آيا بايد از ناچاري فحشا را انتخاب كند؟ درد ما اين است كه نمي خواهيم فكر كنيم. دوست داريم ما زندگي خودمان را بكنيم و يكي ديگر برايمان تصميم بگيرد. اين است كه هميشه احتياج به بزرگ و سرور و قهرمان داريم. در صورتيكه قهرمان آن نيست كه پول ما را مي چاپد و منت هم سرمان مي گذارد يا آنكه خاك و منافع مارا از كيسه خليفه مي بخشد. قهرمان آن زني است كه بي پناه و سرگردان و از همه جا رانده حتي به قيمت تن فروشي هنوز زنده است. قهرمان آن كارگري است كه بدون حقوق نه ماه كار مي كند. دانشجويي كه كور شده..كليه اش را از دست داده ولي هنوز تقاضاي بخشش نمي كند.خودمان ..همسايه مان و هر كس كه در اين خراب آباد هنوز زنده است يك قهرمان است. با يك حساب دو دو تا چهار تا لطفا بگو ييد در ده سال آينده با اين وضع به كجا خواهيم رسيد

No comments:

Post a Comment

نمي دانم مصاحيه اي را كه حسن آقا گذاشته تو وبلاگش گوش كرده ايد يا نه. حتما به عنوان يك انسان ناراحت مي شويد. اين ناراحتي چقدر طول مي كشد؟ آيا اين هم جزو پروسه عادت است؟‌همان كه فضول (23 May )و آشنا چهره غريب (23 May )
ازش حرف مي زنند؟‌اين كه چيزي نيست. ما از اين بدترش را هم ديده ايم و صدايمان در نيامده. قتل هاي زنجيره اي.حمله به دانشگاه و هزاران واقعه ديگر. مگر همين چند وقت پيش دو معلم فقط به دليل شركت در تظاهرات يراي افزايش حقوق كشته نشدند؟ حالا قرار است به اين هم عادت كنيم؟‌كه جوان هايمان يا با فروش كليه زندگي كنند يا با فحشا؟ يك زن كه از شوهرش به دليل اعتياد طلاق گرفته در اين والاترين و مقدس ترين !!!كشور عالم آيا بايد از ناچاري فحشا را انتخاب كند؟ درد ما اين است كه نمي خواهيم فكر كنيم. دوست داريم ما زندگي خودمان را بكنيم و يكي ديگر برايمان تصميم بگيرد. اين است كه هميشه احتياج به بزرگ و سرور و قهرمان داريم. در صورتيكه قهرمان آن نيست كه پول ما را مي چاپد و منت هم سرمان مي گذارد يا آنكه خاك و منافع مارا از كيسه خليفه مي بخشد. قهرمان آن زني است كه بي پناه و سرگردان و از همه جا رانده حتي به قيمت تن فروشي هنوز زنده است. قهرمان آن كارگري است كه بدون حقوق نه ماه كار مي كند. دانشجويي كه كور شده..كليه اش را از دست داده ولي هنوز تقاضاي بخشش نمي كند.خودمان ..همسايه مان و هر كس كه در اين خراب آباد هنوز زنده است يك قهرمان است. با يك حساب دو دو تا چهار تا لطفا بگو ييد در ده سال آينده با اين وضع به كجا خواهيم رسيد

0 comments:

Post a Comment