Tuesday, September 10, 2002

روايت مرگ
ازكتاب.. برادرم صمد بهرنگي...نوشته اسد بهرنگي ....صفحه 225
****************
قيزيل گول اولما يايدي......ساراليب سولما يايدي
بير آيريليق..بير اولوم............هيچ بيري اولمايايدي


ترجمه:
كاشكي گل سرح نمي بود....زرد و پژمرده نمي شد
مرگ وجدايي هر دو.....كاش هر گز نمي بود

(اين متن را دراينجا بخوانيد)

No comments:

Post a Comment

روايت مرگ
ازكتاب.. برادرم صمد بهرنگي...نوشته اسد بهرنگي ....صفحه 225
****************
قيزيل گول اولما يايدي......ساراليب سولما يايدي
بير آيريليق..بير اولوم............هيچ بيري اولمايايدي


ترجمه:
كاشكي گل سرح نمي بود....زرد و پژمرده نمي شد
مرگ وجدايي هر دو.....كاش هر گز نمي بود

(اين متن را دراينجا بخوانيد)

0 comments:

Post a Comment