Tuesday, March 29, 2005

زنان ایران- زندگی در سیاهی

Femmes d'Iran. La vie en noir.
Magazine:2914 du 24/3/2005


گزارش مجله پاری ماچ از زندگی زنان ایران



( سایت همبستگی ملی همه این مقاله را ترجمه کرده که در زیر می آورم)
برای دیدن عکس های بیشتر لینک اصلی مقاله ( اینجا) را کلیلک کنید.)

مجله پاري ماچ- 4 فروردين 84- در حالي كه اين كشور مشكوك به گسترش سلاح هسته اي و بنظر ميرسد هدف آينده جرج بوش باشد . گزارشگران ما در مورد كساني كه بيشترين رنج را از اختناق و سركوب رژيم تحمل ميكنند يعني زنان تحقيق ميكنند
تنها حق مطلق اين زنان دعا و نماز ميباشد. زنان ايراني احساس كردند كه دربها كمي بعد از رياست جمهوري خاتمي رفرميست در سال 1997 باز شده است . امروز اميد به ليبراليزاسيون بسيار كم است : محافظه كاران كه هم اكنون پارلمان را كنترل ميكنند در انتخابات آينده 17 ژوئن دست بالا را دارند . درمقابل تهديدات آمريكا كه از ايران ميخواهد برنامه هسته اي خود را خاتمه ببخشد ايرانيان ميتوان راديكال تر شوند و به رئيس جمهور سابق رفسنجاني راي بدهند . از وقتي كه اين فرد كنار رفته لااقل روي كاغذ وضعيت زنان بهتر شده است : در دانشگاهها 60 درصد دانشجويان دختر هستند , در ادارات 38 درصد زنان مشغول بكار هستند . اما محدويتهاي بسيار زياد هستند : روسري اجباري , ممنوعيت كار بدون اجازه شوهر , طلاق تقريبا غير ممكن است .
24 سال پس از انقلاب اسلامي كه در آن زنان شركت داشتند زنان هنوز شهروندان درجه دو كشور ايت الله محسوب ميشوند

آنا خبرنگار , دكتراي رياضيات , متاهل و داراي 4 فرزند , وي كه در 14 سالگي ازدواج كرده است مدعي است كه چادر يك وسيله برابري است .

در انتهاي يك راهرو كه بايد كفشها را درآورد , در حالي كه پيشاني خودش را به يك عصا كه با سليقه در پلاستيك پيچيده شده است , «خواهر بزرگتر» -چنانكه دانشجويان مدرسه مذهبي مشهد وي را صدا ميكنند , وي ما را با چشمان مشكوك نگاه ميكند .
غربي ها اعتماد برانگيز نيستند . « فرانسويان حجاب را براي دختران جوان ممنوع كرده اند» البته ساير غربي ها وضع بهتري از نظر آنها ندارند . وقتي جرات ميكنيم و به وي ميگويم كه « جمهوري» وي حجاب همه جا براي همه اجباري است , اين حرف يك شوك ايجاد ميكند.زن كوچك اندام 76 ساله سر موضع خودش ميماند . مدتها قبل فاطمه اعتمادي خودش را وقف انقلاب كرده است و ازدواج خودش را فداي آن كرده است . در مقابل سكرترش كه با يك دستكش سفيد , ورقه هاي امتحان را اينورو آنور ميكند , اعتمادي تنها مسافرتش را اينطور بيان ميكند :« در سال 1984 در يك كنفرانس در مورد زن و اسلام در مسجد بزرگ هامبورگ شركت كرد.» يك خاطره « افسانه اي» : «در خيابان زنان بطرف وي ميآمدند كه به چادر وي دست بزنند » و ديدارش از سوپرماركت آنهم در بين زنان « برهنه » كه از نظر وي اين سوپر ماركت «معبد خاص» است .

فاطمه كاملا قاطع است : براي وي اسلام , مذهب قديمي ما را بروز ميكند و شعيه بر خلاف سني ها هرگز تلاش خود را براي تفسير قران قطع نكرده است و يك مدرنيزم را تحميل كرده است . مليحه احمدي يك تحصيل كرده و مبتكر بطور خلاصه اينطور ميگويد « بايد دعا كرد بتوانيم پاريس را فتح كنيم تا بتوانيم شما را هدايت كنيم ....» خانم طاههي معاون مدير كل كه در پس 70 سال كه از سنش ميگذرد يك رئيس راضي است و بدون قطع در مورد فوايد و خوبي هاي كه انقلاب براي زنان بهمراه داشته است صحبت ميكند:« قبلا ما كارهاي ماشيني ميكرديم و يك وسيله بوديم بمانند همه اين زنان كه در برنده جايزه دختر شايسته غربي هستند و بيشتر بخاطر ظاهرشان بكار گرفته ميشوند تا بخاطر مغزشان » . در زير پرتره خميني كه در كنار پرتره جانشين وي يعني خامنه اي , خانم طاههي و دوشيزه اعتمادي از تلاشهايشان براي اين اعمال اين اخلاق كه آنها مدعي هستند « اسلامي» ميباشد صحبت ميكنند : آنها ميگويند « براي پيغمبر مقدس يك زن مزدوج 50 درصد واجبات مذهبي خود را انجام داده است چرا كه ديگر كارهاي منافعي عفت غير ممكن است » .

زهره صفتي 50 ساله , تنها زن آيت الله كشور كه ميتواند فتوا صادر كند تاكيد ميكند كه « زناني كه در راه بد قرار ميگيرند بايد هدايت شوند در حالي كه سعي ميشود كه مشكلات اقتصادي و فرهنگي آنان كه منشاء انحراف آنان است حل شود .» ديوارهاي دفترش در قم پر از از قاليبافي هاي آيات قران است . در زماني كه كشوري وي موشكهاي دوبردي را ازمايش ميكند كه ميتواند به اسرائيل و جنوب اروپا برسد و ميتواند پايگاههاي آمريكا در عراق و افغانستان را مورد هدف قرار بدهد , زهره تاكيد ميكند كه اگر چه ايران اكثرا مورد انتقاد ميباشد و « كنوانسيون هاي بين المللي قوانين اسلامي را ناديده ميگيرند و از ايران يك تصوير تغيير شكل يافته ارائه ميدهند».وي به سخنان يكي از همكارانش ايت الله ميپيوندد كه روز قبل از ان در شروع ماه رمضان توسط نوار در مسجد بزرگ مشهد پخش شده بود ميپوندد وي كه ميگويد«قدرتهاي بزرگ هستند كه در جهان شبكه مواد مخدر را راه انداختند و آنرا وسعت مي بخشند و ايده هاي جنسي را رايج ميكنند تا جوانان وقت آنرا نداشته باشند كه براي پرداختن به مسائل جدي نداشته باشند و افكار آنها را منحرف ميكنند كه فكر نكنند » و فرياد ميزند « دعا كنيم كه دولتهاي اسرائيل و آمريكا سرنگون شوند و دعا كنيم كه انقلاب خميني ادامه پيدا كند....».

با همين حرارت زناني كه رياست كميته سازمانهاي غير دولتي خراسان را بعهده دارند حرف ميزنند در حالي كه شيرينها و بيسكويتهاي در زير پرتره هميشگي رهبر انقلاب گذاشته اند . هما آساني « ماموريت ما اين است حقوق زنان را ارزش بگذاريم و آنها را تشويق به زندگي خانوادگي كنيم .» آنا , خبرنگار , دكتراي حقوق , كه در سن 14 سالگي ازداواج كرده است و 4 بچه دارد , سر ميز كنار هما نشسته است وي خودش را بعنوان « يك مدل پيروز » تلقي ميكند . وي در چادر كه فقط در خانواده اش از سر برميدارد يك وسيله برابري ميبيند : « بگذاريد زناني كه بسيار زيبا هستند بي حجاب بيرون بروند , اين براي مگسهاي خوب است , در ايران زنان خوشبخت هستند » خانم دستغيب شانه هايش را بالا مياندازد : « او دروغ ميگويد زنان در اينجا مثل همه جاي دنيا مشكل دارند ».جمله « مانند همه جايي دنيا» پيش جمله اجباري براي هرگونه انتقادي ميباشد , تا وضعيت خاص رژيم تعديل گردد يا اين جمله از روي اعتقاد گفته ميشود و يا اينكه از ترس خشم وزارت فرهنگ و ارشاد كه همه بيانات را چك ميكند , اين حرف زده ميشود .

راحله 23 ساله , يك عاشق كه تنها خواسته اش اين است كه يك « همسر خوب باشد» . 4 سال پيش وي با يك مردي ازدواج كرد كه فكر ميكرد كه ايده ال وي است كه از فرداي روز ازدواج وي را كتك ميزد. وي از 6 ماه پيش نزد پدر و مادرش در يك محله مردمي (فقير) پناهنده شده است , وي ميخواهد طلاق بگيرد. راحله ميگويد كه « يك گواهي از پزشك قانوني گرفته است براي دستگاه قضايي اين كافي نيست بايد شهادت خارج خانواده اش باشد .مگر اينكه بتواتم 400 سكه طلا از مهريه ام را بپردازم و هرگز اجازه نگهداري پسرم را به من نخواهند داد» .در سال 1994 زنان اجازه يافتند كه عينك آفتابي به چشم بزنند و اخيرا هم اجازه پيدا كردند كه در اساس بتوانند موتور سواري كنند و باز علي القاعده حق طلاق بمانند مردان را دارا ميباشند .اما در عمل شرايط براينكه يك زن كه بتواند اينكارها را بكند وحشتناك است . وي بايد اثبات كنند مورد بدرفتاري ميباشد و يا همسرش داراي درد بي درماني است و يا ديوانه و يا عقيم , يا زنداني و يا بمدت 5 سال در خانه نيست . وقتي علي افشاري رهبر سابق اعتراضات دانشجويي وقتي ميخواست نامزد كند , در زندگي نامه اش 3 سال زندان داشت و به نامزدش هانه داوودي , 27 ساله چيزي را داد كه هر دختر ايراني آرزو دارد يعني « در قرار داد ازدواج حق طلاق را قائل شد , اما قاضي قبول نكرد كه نگهداري بچه ها را بتواند به همسرش بدهد در حالي كه خودش اصرار داشت . همسرم ميگفت كه يك ديوانه است » اما مادر هانه , فريبا داوودي كه يك خبرنگار است ميگويد « اما من فكر ميكنم كه وي پسر خوبي است و دخترم كه ميخواهد با وي ازدواج كند و اين طبيعي است ».

فريبا براي اين مبارزه ميكند كه زنان « حقوقي نظير كار , مسافرت بدون اجازه همسر را دارا باشند» .در قم حجاب تاكسي خدماتي است كه توسط زنان درست شده است كه همنوعان خود را به خارج از خانه ببرند . بنيان گذار اين موسسه شقيقا ايراني ميگويد « اين زندگي زنان را تغيير ميدهد براينكه آنها نيازي به انتظار براي يك مرد خانواده براينكه آنها را به دانشگاه يا بازار ببرد ندارند .» فريبا ميگويد « كساني كه از پس ازسالها تبعيد برميگردند مشاهده ميكنند كه ما پيشرفتهايي كرده ايم بهتر است بگويم كه ما موفق شديم روحيه زنان طبقه متوسط شهر نشين را تغيير دهيم اما سيستم مقاومت ميكند و بهيچ وجه حاضر نيست كه امتيازي بدهد.» مانند اين دانشجوياني مخالف كه از زمان سركوب جنبشان در سال 2002 تكان نخوردند , فريبا روحيه اش را از زماني كه ديده است كه موج ليبراليزاسيون با قدرت آيت الله هاي محافظه كار روبرو شد و قدرتشان از زمان پيروزيشان در انتخابات 2004 بيشتر شده است را , از دست داده است , بعد از اينكه كشور از رفرمايستها سرخورده شده است , حتما يك رئيس جمهور در جهت عكس در انتخابات 17 ژوئن حركت خواهد كرد و فريبا به خودش ميلرزد. اين مسئله براي وي خاطره آن روز در سال 2000 را تداعي ميكند كه با چشمان بسته بطرف زندان امنيت ملي برده شد. وي ميگويد « من بمدت 34 روز در ايزولاسيون كامل بودم بدون اينكه حتي بدانم اتهام من چيست . من در «خط» نبودم و براي همين به دوسال زندان تعليقي محكوم شدم ».فاطمه فقط در مورد زنان و براي زنان مينويسد در مقالاتش وي از موارد تجاوز, قتل و...صحبت ميكند :« بيش از 50 قتل براي شرافت سال گذشته فقط در يك استان كه اقليت عرب حاكميت دارند , شمارش شده است . كافي است كه يك دختر يك ازدواج را رد كند و يا اينكه موقع ازدواج باكره نباشد كه توسط يك پدر و يا يك برادر كشته شود

رسومات و يا حقوق اسلامي تمام زناني كه اگاهانه چادر سر نكنند و يا رپوش نپوشند را در معرض آزارو اذيت روزانه قرار ميدهد. نسرين داهي پزشك كشيك انستيتو حمايت از قربانيان اجتماعيي ميگويد كه « موارد بيماري قطع از جامعه و انزوا بيشتر از دپرسيون مشاهده ميشود و من نميتوانم بگويم كه نحوه زندگي در اين مسئله دخالتي نداشته باشد.» . اين انستيتو در خروجي تهران قرار دارد و اين محيط بسته مختص مردان حدود 60 زن بيمار نرولپتيك را در خود جا داده است كه هيچ كس آنها را نميخواهد .فهيمه اسكندري مدير اين موسسه توضيح ميدهد كه « انجمن ما در ترمينال اتوبوسها , پاركها ميچرخد تا نفرات بي خانه , مريضهاي رواني كه توسط خانوداههايشان رها شده اند و يا دختران فراري را پيدا ميكند بطور متوسط روزانه 60 زن جوان كه در بين انها 45 نفر نابالغ هستند در خيابانهاي تهران رها هستند.»

نسيم 22 ساله بعد از 4 سال ازدواج به اين مركز آمده است «ازدواج اول من چون خانواده من مشكلات اقتصادي داشت , من در آنموقع 15 سال داشتم و شوهرم 32 سال و چون معتاد بود آنها مرا طلاق دادند , بعد مجددا ازدواج كردم .اين ازدواج خوب نبود . ازدواج سوم من آنرا انتخاب كردم اما وي مرا بيرون كرد. نفر چهارم من را كتك ميزد , به من مواد مخدر ميداد , به من خيانت ميكرد و نميخواتس با من ازدواج كند . نسيم با اين نفر چهارم در كادر (قانون ) صيغه زندگي ميكرد. اين يك رسم قديمي شيعه است كه براي زنان بيوه و زائران درست شده است كه طبق آن يك ازدواج موقت صورت مي گيرد.سرنوشت بعدي رقت بار تر است , سرنوشت زهره اسفندياري :« پدرم بخاطر مواد مخدر ورشكست شد . در 16 سالگي من فرار كردم . روزي كه مرا پيد كرد , پدرم به من زهر خوراند و به بيابان برد. وقتي از وي تمنا كردم و پاهايش را بوسيدم وي از حلق اويز كردنم دست برداشت . بعد مرا به بيمارستان بردند و بعد به زندان بعد هم سر از اينجا درآوردم . » و مژگان شيراز روانشناس ميگويد البته « بعد از اينكه آزمايش بكارتش منفي بود» . زهره ادامه ميدهد«حالا 19 سال دارم و وقتم به نگاه كردن شوهاي تلويزيوني ميگذارنم» . احديس اماني 34 ساله وي ميگويد « همين باعث ميشود از خدا دور بيفتي » احديس وسواس اينرا دارد كه نوك انگشتانش هميشه تميز باشد و انها را در يك پلاستيك ميپچيد.

در ملاء عمومي همه چيز يا تقريبا همه چيز ممنوع است , در محافل خصوصي قوانين در پشت پردهها كناري گذاشته ميشود. زندگي واقعي دفن شده است . دخنراني كه فراموش ميكنند پاهاي خودشان را بپوشانند در يك ترس دائم و ناگفته بسر ميبرند. « ظاهرا در مراكز سركوب موارد غير اخلاقي براينكه ديگر هرگز هوس نكني كه بدون جوراب بيرون بيايي پاهايت را در كيسه هاي پر از سوسك ميكنند.» آنا 15 ساله يك كاپشن بعنوان حجاب تنش كرده است و با كفشهاي مارك در مركز بازرگاني بنام فود كور , مركزي كه تاكنون سه بار بجرم تحريك جوانان بسته شده است , قدم ميزند . در اين شب وي منتظر دوستش علي 19 ساله است وي كه موهايش را روغن زده و با شلوار جين گشاد است . علي رغم اينكه هر گونه تماس فيزيكي بين دو نفري كه ازدواج نكردند ممنوع است حتي دست دادن ساده , ولي علي دستهاي آنا را ميفشرد و در دستش نگه ميدارد تا اينكه يك نگهبان آنها را ميگيرد.ولي آنها ترسي ندارد:« براي انها (نگهبانان) بهانه مي آوريم , يا به آنها كمي پول ميدهيم يا در بدترين حالت ما را به پليس ميبرند بعد خانواده ما ميآيند و مارا آزاد ميكند .اگر تو را در يك محل تاريك دستگيري كنند بايد يك كنترل بكارت را بگذارني ».

گشايش بروي يك دنياي ديگر انا و دوستانش با سانتيمتر قابل اندازه گيري است : يك مانتيور كامپيوتري كه به انترنت وصل است . با مانيا 17 ساله دختر عمويش , ساعتها صرف ساختن يك دنياي خيالي و ايده ال ميكنند. بازي «اورشارد» يك بازي در سطح جهاني در ايران باعث بدبختي است . از طريق ايميلي و نوشتاري كه به « فينگليش» مشهور است كه دخترها همديگر را به مهماني هاي ممنوعه دعوت ميكنند يعني نصف به انگليسي مينويسند نصف به فارسي . پس از 23 سال انقلاب مقامات گروههاي « نهي از منكر » را منحل كردند . پليس جاي آنها را گرفته است . سرهنگ محترم مسعود منش كه از سال 1999 مسئول اكادمي زنان پليس است ميگويد « ايرانيان اين را فهميده اند ....بطور عام ما بر اساس مواردي كه لو داده ميشود عمل ميكنيم .» در اين روز يك گروه از كارشناسان فارغ التحصيل هنرهاي رزمي دارند برنامه گرفتن ديپلم خود را تمرين ميكنند. موضوع : « دستگيري يك زن جوان كه مظنون به فروش مواد مخدر در دبيرستان است » . مسئوليتي كه ميتواند بسيار بدرتان بخورد خصوصا در كشوري كه بنا به گفته منابع مختلف بين 2 تا 3ميليون معتاد دارد

اشرف بروجردي , معاون وزير كشور در امور اجتماعي ميگويد « زنان بيشتر قاچاق مواد مخدر ميكنند تا مصرف كننده باشند. » در ايران در كشوري كه قدرت قضايي اخيرا تصيمم گرفته است كه اعدام در ملاء عام زنان و سنگسار را قطع كند , يك زن كه داراي بيش از 30 گرم مواد مخدر باشد اين ريسك را ميپذيرد كه توسط گلوله و يا حلق آويز در يك محله غير عمومي اعدام گردد.اشرف بروجردي , 47 ساله داراي 4 فرزند عملا بالاترين نفر در سلسه مراتب دولتي ايران است و در قله ممكن قرار دارد – رياست جمهوري براي زن ممنوع است . وي كه كمي در زير يك چادري كه فقط دماغش بيرون است و يك عينك تيپ روشنفكري مصنوعي بنظر ميرسد وي سعي ميكند وانمود كند كه حرفهايش را صريح ميزند. وي اينرا قبول ميكند كه « در ايران مردان زنان بشكل مشكوك نگاه ميكنند و اين باعث ميشود آنها نتوانند در جامعه رشد كنند.» اين «خود فروشها» , « كساني را ميگويم كه خودشان را ميفروشند» از زماني كه تلفنهاي دستي امده كمتر محيط بيرون را آلوده ميكنند اما تعدادشان كمتر نشده است .» معاون وزير كشور سه نوع فاحشه وجود دارد:« كساني كه بدلايل اقتصادي اينكار را ميكنند , نفراتي كه حرفه اي اينكار هستند و حتي اگر كار مناسب هم برايشان پيدا شود مجددا وارد اينكار ميشوند و دسته آخر كساني كه فكر ميكنند مرداني هستند كه آنها را دوست دارند ولي حاضر ازدواج با آنها نيستند » . بعضي از اين افراد وارد مراكز « بازپروري» كه توسط دكتر سيد هادي معتمدي اداره ميشوند كه مدير كل استاني « معضلات اجتماعي » در وزارت بهداشت است .

وي ميگويد « ما آنها 6 ماه تا يكسال نگهداري ميكنيم يعني مدت زمان لازم براي مستقل شدن انها و اگر امكان داشته باشد يك ازدواج براي آنها ترتيب ميدهيم ....اگر آنها نتوانستند جاي در دانشگاه پيدا كنند و يا كساني كه توسط كميته تحقيق ما در مورد آنها عميق شده و آنها را قابل تشخيص داد براي آنها شوهري در بين كانديداهاي كه توسط كميته كمك ايت الله خميني به ما معرفي مي شود پيدا ميكنيم .»هايده تهراني 32 ساله هنرپيشه اي كه تا كنون در 20 فيلم بازي كرده است دارد خودش را آماده ميكند كه در نقش يكي از همين افراد بازي كند وي ميگويد « شما فكر ميكنيد كه سينماي ايران موفق است؟ فقط زنان بيچاره اي را نشان ميدهد كه هرگز صدايشان را در مقابل شوهرشان بلند نميكنند و برايش چاي مياورند و در گوشه اي دائم گريه ميكنند اين يك چيز ثابت است.» يك چيز ثابت همانگونه كه سانسور ثابت است . اصلا قابل مذاكره و بحث نيست كه مثلا يك زن روسري خودش را كنار بگذارد حتي اگر فيلم كشور ديگري را نشان دهد و يا زمان ديگري را حتي قبل از انقلاب نشان دهد حتي اگر صحنه در تخت خواب باشد و يا در ته يك آشپزخانه .يك تز در مورد اوازهاي سنتي سال نو به اركيده حاجيوندي كمك كرد كه به همراه 9 نفر ديگر از موزيسنهايش اجازه پيدا كنند اولين گروه «پاپ» زنانه بعد از انقلاب را درست كنند. آنها توانستند 20 بار در مقابل جمعي كاملا زنانه كنسرت بدهند آنهم بعد از اينكه اشعار و موزيك آنها توسط ارشاد اكي شد. آنها ممنوع هستند كه در راديو بخوانند براي آن كه صداي اواز زنانه ممنوع است اشعار سطح پايين آنها در مورد عشق و گل صحبت ميكند. در اين كشور لخت و كم لباس بودن در هيچ جا تحمل نميشود حتي در نقاشي .

محلا زماني كه در زمان شاه بانكدار بود بازار مد كه به « لحاظ اسلامي درست باشد » را در اختيار گرفت .محلا همچنين لباس فرم مهمانداران ايران اير , كارمندان زن بانك كار را طراحي ميكند . وي ميگويد كه « براي هركاتولوگي كه بيرون ميدهد مقامات قبل از انتشار آنرا چك ميكنند كه مانكن ها نه زياد كم لباس باشند و نه زياد آرايش كرده باشند و اين يك تناقض است چرا كه همه ميدانند كه بعد از ساعت 8 شب همه زنان دكولته ميپوشند» . بيتا فياضي , 42 ساله , مجسمه ساز كه در گالري باربيكان لندن كارهايش را ارائه كرده است ميگويد « چادر ديگر اين پوشش سربي نيست كه روي شانه هاي ما سنگيني كند» در ميان تمهاي تكراري كه وي كار ميكند سوسكها هستند . و وي اطمينان ميدهد كه اين مسئله هيچ ربطي به دستگيريش ندارد . يكبار كه داشتم از آتليه كارم به خانه ام مياممد و در خيابان بدون جوراب بودم و اين بهانه اي شد براي دستگيرم و يك بعداظهر تمام در مركز « ...» را نزد يك روانشناس رسمي گذرندام.

ايران كه در قلب محور شر جرج بوش است در روي يك خط زلزله سياسي و زمين شناسانه قرار دارد . بيتا ميگويد كه ايرانيان كاري بهتري جز صبر نميتوانند بكنند , صبر كنند تا ببينند كه سرنوشت چه چيزي براي انها در نظر دارد. اخير وي شروع كرد (مجسمه) كلاغهايش كه به اندازه طبيعي و موفق ترين كارش ميباشد ولي بعد اينكار را ول كرد:« مردمي كه براي كارهايم ميآيند اينكار را براي رنگ نميكنند» از اين كلاغها « من اين ايده را دوست دارم كه براي هركسي يك عدد از اينها در وسط خانه اش داشته باشد . تو هميشه تنهايي در حالي كه هميشه هم اطراف تو نفر است ,من در انها نوعي حضور مرموزي احساس ميكنم اما وقتي به انها را نگاه ميكند حالم بهم ميخورد انها هميشه بهترين جا را براي لانه كردن پيدا ميكنند» تقريبا شبيه ايران زنان با چادر....

.زنان پليس
آ نها مانند مردان شليك ميكنند اما اين دختران دانشجو اكادمي پليس مسئول دستگيري و دنبال كردن خواهرانشان خواهند بود كه از راه راست منحرف شده اند. اين پليسهاي آموزشي زن , تمرينات و اموزشهاي بسيار سختي را ميگذارند و بايد 4 سال در سيستمهاي داخلي كار كنند. همه اين دختران ميگويند كه اينجا براي يك ايده هستند و براينكه به كشورشان خدمت كنند. ولي نهايتا چند نفر از انها اعتراف ميكنند كه مشكلات براي پيدا كردن كار انها را مجبور كرده است وارد نيروهاي انتظامي بشوند . اما بعضي از آنها بالاخره اعتراف ميكنند كه مشكلاتشان براي پيدا كردن يك كار آنها مجبور به خدمت در نيروي انتظامي كرده است .اين دختران جوان بين 17 تا 22 سال كه دوره ديده ورزشهاي رزمي , كار آمد در بكارگيري نانچوكا و متخصص در تيراندازي دقيق , فارغ الاتحصيلان دومين دوره آموزش آكادمي پليس ميباشند. اين آكادمي در سال 1999 در تهران تاسيس شده است . ظرف 24 ساعت اين زنان مدرك فارغ الاتحصيلي خود را پس از 4 سال آموزش و تعلميات بدست ميآورند و بعد از اينكه وفاداري خودشان را « تا آخرين قطره خون» به قران , اسلام و «رهبر» اونيفرم سبز مانند همكاران مردشان را به تن خواهند كرد اما آنها بايد بشدت اخلاقيات را رعايت كنند و بايد اين اونيفرم را در زير چادر مخفي كنند . رسما ورود 450 زن در نيروهاي پليس براي شكوفايي زنان است . اما در عمل آنها فقط براي دستگيري زنان بكار گرفته ميشوند كه وارد اعتياد و يا خلافكاري شده اند , ميباشد: خوب است آنها داراي حقي هستند كه مردان ندارند يعني اجازه بازرسي زنان.

جزاير كوچك آزادي
در تهران جوانان فرا گرفته اند كه جزاير كوچك آزادي خودشان را ايجاد كنند. دختران مد روز «روسري كه در حال افتادن » است سر ميكنند كه در صورت لزوم كنار گذاشته شود تا موهاي بلوند خود را زماني كه پسر ها در محل هستند به نمايش بگذارند و يا اينكه وقتي كه پليسها مشغول كار ديگري هستند اينكار را بكنند. سوراخ كردن گوش و دماغ , آرايش و جواهرات رسما توسط قانون ممنوع نيست : دختران اين را ميدانند و از آن استفاده ميكنند. ميتوان كانالهاي تلويزيون خارجي را از طريق « ماهواره» نگاه كرد ميتوان از طريق اينرنت وارد ديالوگها حتي خصوصي شد ولي تا وقتي كه اين مسئله يواشكي و بشكل پنهان صورت بگيرد. تعداد زناني كه يك زندگي دوگانه دارند بسيار زياد است مانند هنرپيشه هايده تهراني كه خانه اش را بشكل غربي ها دكور كرده است اما هرگز بدون روسري فيلم بازي نميكند و يا دختران گروه پاپ اركيده با خوشحالي با گيتار برقي بازي ميكند اما بطور مودبانه اي اشعار و موزيك خودشان را قبل از هر كنسرت براي كنترل ميدهند.هنرپيشه هايده تهراني يوگا ميكند براي كه بتواند به « آزادي دروني » برسد وي قبول نكرد كه فيلمي را در آلمان بازي كند براينكه ميترسيد كه اگر بدون روسري روي صحنه ظاهر شود ديگر نتواند به ايران بازگردد. تمرين موزيك در سالن خانه خانوادگي براي گروه اركيده كه از سه خواهر تشكيل شده است از چپ به راست حاجيوندي ارمغان , ارغوان . استوديو براي آنها ممنوع است و آنها نميتوانند صفحه و نوار پركنند و نميتوانند در راديو صدايشان پخش شود و نه در تلويزيون ظاهر شوند

.زن آيت الله
براي زهره تنها زن آيت الله كشور وسط وجود ندارد يا خوب است و يا بداين زن آرزو دارد كه يك رئيس جمهور شود و دارد مبارزه ميكند كه وارد شوراي نگهبان شود كه تا اين نقطه كاملا محيط مردانه بوده است . براينكه آيت الله شود وي به مدت زيادي تحصيل كرده است و تلاش كرده است كه تائيد همتاهاي مرد خود را بدست بياورد. ولي با اينحال زهره صفتي تنها زن آيت الله در خط رژيم است و ميگويد كه بايد بعضي از زمينه ها براي زنان باز شود . مدارس مذهبي دانشجويان زن را قبول ميكند براينكه به آنها آموزش داده شود كه يك زن متاهل 50 درصد وظائف ديني خود را انجام داده است . ايران زن پزشك , استاد زن و نماينده زن دارد ولي آنها قبل از هرچيز تحت سلطه پدر , بردار و يا همسرشان هستند.درس مذهبي در مدرسه مذهبي زنان مشهد تم درس روز « شناخت امام خودت » وقتي استاد يك مرد باشد دروسش را روي ويدئو ضبط ميكند و آنرا پخش ميكند براينكه بطور فيزيكي با دانشجويانش برخورد نكند.

عكس پايين: يك كلاس درس فيزيك در دانشگاه تهران دختران و پسران با هم قاطي هستند و در يك كلاس هستند اما در محيط دانشگاه پاسداران مواظب هستند كه زيادي به هم نزديك نشوند

.بي خانمانان
بي خانمانان , نفراتي كه دچار دپرسيون هستند و معتادين كه بيش از پيش زياد هستند جدا شده و بشكل ايزوله در مراكز ويژه نگهداري ميشوند.آنها بشدت از بيماريهاي عصبي و فيزيكي رنج ميبرند آنهم بحدي كه مقامات مذهبي آنها را از گرفتن روزه معذور داشتند . اين مركز كه توسط يك سازمان غير دولتي اداره ميشود براي حمايت از قربانيان اجتماعي است و در محدوده تهرات است در اين مركز 60 زن ناميد, معتاد , بي تعادل رواني , فراري , بي خانمان و يا بيچارگاني كه خانواده اشان آنها را بيرون كرده اند وجود دارد. جوان ترها ميتوانند اين اميد را داشته باشند كه با يك نفر از ساختمان همسايه ازدواج كنند . آنها كه توسط روانشناسان دنبال ميشوند همگي يك درمان دارند : معالجه از راه كار كردن : نقاشي , كوزه گري و.....اين زنان كتك خورده اخراج شده از خانه و ناميد و ديوانه ناشي از اين فشارها اين افراد نه هم سن و سال هستند و نه از يك منشاء اجتماعي و...ولي در يك تجربه مشترك هستند : بدبختي .علي رغم زندگي يك نواختي كه دارند موسسه حمايت از قربانيان اجتماعي براي آنها يك ذره اي لطافت محسوب ميشود

No comments:

Post a Comment

زنان ایران- زندگی در سیاهی

Femmes d'Iran. La vie en noir.
Magazine:2914 du 24/3/2005


گزارش مجله پاری ماچ از زندگی زنان ایران



( سایت همبستگی ملی همه این مقاله را ترجمه کرده که در زیر می آورم)
برای دیدن عکس های بیشتر لینک اصلی مقاله ( اینجا) را کلیلک کنید.)

مجله پاري ماچ- 4 فروردين 84- در حالي كه اين كشور مشكوك به گسترش سلاح هسته اي و بنظر ميرسد هدف آينده جرج بوش باشد . گزارشگران ما در مورد كساني كه بيشترين رنج را از اختناق و سركوب رژيم تحمل ميكنند يعني زنان تحقيق ميكنند
تنها حق مطلق اين زنان دعا و نماز ميباشد. زنان ايراني احساس كردند كه دربها كمي بعد از رياست جمهوري خاتمي رفرميست در سال 1997 باز شده است . امروز اميد به ليبراليزاسيون بسيار كم است : محافظه كاران كه هم اكنون پارلمان را كنترل ميكنند در انتخابات آينده 17 ژوئن دست بالا را دارند . درمقابل تهديدات آمريكا كه از ايران ميخواهد برنامه هسته اي خود را خاتمه ببخشد ايرانيان ميتوان راديكال تر شوند و به رئيس جمهور سابق رفسنجاني راي بدهند . از وقتي كه اين فرد كنار رفته لااقل روي كاغذ وضعيت زنان بهتر شده است : در دانشگاهها 60 درصد دانشجويان دختر هستند , در ادارات 38 درصد زنان مشغول بكار هستند . اما محدويتهاي بسيار زياد هستند : روسري اجباري , ممنوعيت كار بدون اجازه شوهر , طلاق تقريبا غير ممكن است .
24 سال پس از انقلاب اسلامي كه در آن زنان شركت داشتند زنان هنوز شهروندان درجه دو كشور ايت الله محسوب ميشوند

آنا خبرنگار , دكتراي رياضيات , متاهل و داراي 4 فرزند , وي كه در 14 سالگي ازدواج كرده است مدعي است كه چادر يك وسيله برابري است .

در انتهاي يك راهرو كه بايد كفشها را درآورد , در حالي كه پيشاني خودش را به يك عصا كه با سليقه در پلاستيك پيچيده شده است , «خواهر بزرگتر» -چنانكه دانشجويان مدرسه مذهبي مشهد وي را صدا ميكنند , وي ما را با چشمان مشكوك نگاه ميكند .
غربي ها اعتماد برانگيز نيستند . « فرانسويان حجاب را براي دختران جوان ممنوع كرده اند» البته ساير غربي ها وضع بهتري از نظر آنها ندارند . وقتي جرات ميكنيم و به وي ميگويم كه « جمهوري» وي حجاب همه جا براي همه اجباري است , اين حرف يك شوك ايجاد ميكند.زن كوچك اندام 76 ساله سر موضع خودش ميماند . مدتها قبل فاطمه اعتمادي خودش را وقف انقلاب كرده است و ازدواج خودش را فداي آن كرده است . در مقابل سكرترش كه با يك دستكش سفيد , ورقه هاي امتحان را اينورو آنور ميكند , اعتمادي تنها مسافرتش را اينطور بيان ميكند :« در سال 1984 در يك كنفرانس در مورد زن و اسلام در مسجد بزرگ هامبورگ شركت كرد.» يك خاطره « افسانه اي» : «در خيابان زنان بطرف وي ميآمدند كه به چادر وي دست بزنند » و ديدارش از سوپرماركت آنهم در بين زنان « برهنه » كه از نظر وي اين سوپر ماركت «معبد خاص» است .

فاطمه كاملا قاطع است : براي وي اسلام , مذهب قديمي ما را بروز ميكند و شعيه بر خلاف سني ها هرگز تلاش خود را براي تفسير قران قطع نكرده است و يك مدرنيزم را تحميل كرده است . مليحه احمدي يك تحصيل كرده و مبتكر بطور خلاصه اينطور ميگويد « بايد دعا كرد بتوانيم پاريس را فتح كنيم تا بتوانيم شما را هدايت كنيم ....» خانم طاههي معاون مدير كل كه در پس 70 سال كه از سنش ميگذرد يك رئيس راضي است و بدون قطع در مورد فوايد و خوبي هاي كه انقلاب براي زنان بهمراه داشته است صحبت ميكند:« قبلا ما كارهاي ماشيني ميكرديم و يك وسيله بوديم بمانند همه اين زنان كه در برنده جايزه دختر شايسته غربي هستند و بيشتر بخاطر ظاهرشان بكار گرفته ميشوند تا بخاطر مغزشان » . در زير پرتره خميني كه در كنار پرتره جانشين وي يعني خامنه اي , خانم طاههي و دوشيزه اعتمادي از تلاشهايشان براي اين اعمال اين اخلاق كه آنها مدعي هستند « اسلامي» ميباشد صحبت ميكنند : آنها ميگويند « براي پيغمبر مقدس يك زن مزدوج 50 درصد واجبات مذهبي خود را انجام داده است چرا كه ديگر كارهاي منافعي عفت غير ممكن است » .

زهره صفتي 50 ساله , تنها زن آيت الله كشور كه ميتواند فتوا صادر كند تاكيد ميكند كه « زناني كه در راه بد قرار ميگيرند بايد هدايت شوند در حالي كه سعي ميشود كه مشكلات اقتصادي و فرهنگي آنان كه منشاء انحراف آنان است حل شود .» ديوارهاي دفترش در قم پر از از قاليبافي هاي آيات قران است . در زماني كه كشوري وي موشكهاي دوبردي را ازمايش ميكند كه ميتواند به اسرائيل و جنوب اروپا برسد و ميتواند پايگاههاي آمريكا در عراق و افغانستان را مورد هدف قرار بدهد , زهره تاكيد ميكند كه اگر چه ايران اكثرا مورد انتقاد ميباشد و « كنوانسيون هاي بين المللي قوانين اسلامي را ناديده ميگيرند و از ايران يك تصوير تغيير شكل يافته ارائه ميدهند».وي به سخنان يكي از همكارانش ايت الله ميپيوندد كه روز قبل از ان در شروع ماه رمضان توسط نوار در مسجد بزرگ مشهد پخش شده بود ميپوندد وي كه ميگويد«قدرتهاي بزرگ هستند كه در جهان شبكه مواد مخدر را راه انداختند و آنرا وسعت مي بخشند و ايده هاي جنسي را رايج ميكنند تا جوانان وقت آنرا نداشته باشند كه براي پرداختن به مسائل جدي نداشته باشند و افكار آنها را منحرف ميكنند كه فكر نكنند » و فرياد ميزند « دعا كنيم كه دولتهاي اسرائيل و آمريكا سرنگون شوند و دعا كنيم كه انقلاب خميني ادامه پيدا كند....».

با همين حرارت زناني كه رياست كميته سازمانهاي غير دولتي خراسان را بعهده دارند حرف ميزنند در حالي كه شيرينها و بيسكويتهاي در زير پرتره هميشگي رهبر انقلاب گذاشته اند . هما آساني « ماموريت ما اين است حقوق زنان را ارزش بگذاريم و آنها را تشويق به زندگي خانوادگي كنيم .» آنا , خبرنگار , دكتراي حقوق , كه در سن 14 سالگي ازداواج كرده است و 4 بچه دارد , سر ميز كنار هما نشسته است وي خودش را بعنوان « يك مدل پيروز » تلقي ميكند . وي در چادر كه فقط در خانواده اش از سر برميدارد يك وسيله برابري ميبيند : « بگذاريد زناني كه بسيار زيبا هستند بي حجاب بيرون بروند , اين براي مگسهاي خوب است , در ايران زنان خوشبخت هستند » خانم دستغيب شانه هايش را بالا مياندازد : « او دروغ ميگويد زنان در اينجا مثل همه جاي دنيا مشكل دارند ».جمله « مانند همه جايي دنيا» پيش جمله اجباري براي هرگونه انتقادي ميباشد , تا وضعيت خاص رژيم تعديل گردد يا اين جمله از روي اعتقاد گفته ميشود و يا اينكه از ترس خشم وزارت فرهنگ و ارشاد كه همه بيانات را چك ميكند , اين حرف زده ميشود .

راحله 23 ساله , يك عاشق كه تنها خواسته اش اين است كه يك « همسر خوب باشد» . 4 سال پيش وي با يك مردي ازدواج كرد كه فكر ميكرد كه ايده ال وي است كه از فرداي روز ازدواج وي را كتك ميزد. وي از 6 ماه پيش نزد پدر و مادرش در يك محله مردمي (فقير) پناهنده شده است , وي ميخواهد طلاق بگيرد. راحله ميگويد كه « يك گواهي از پزشك قانوني گرفته است براي دستگاه قضايي اين كافي نيست بايد شهادت خارج خانواده اش باشد .مگر اينكه بتواتم 400 سكه طلا از مهريه ام را بپردازم و هرگز اجازه نگهداري پسرم را به من نخواهند داد» .در سال 1994 زنان اجازه يافتند كه عينك آفتابي به چشم بزنند و اخيرا هم اجازه پيدا كردند كه در اساس بتوانند موتور سواري كنند و باز علي القاعده حق طلاق بمانند مردان را دارا ميباشند .اما در عمل شرايط براينكه يك زن كه بتواند اينكارها را بكند وحشتناك است . وي بايد اثبات كنند مورد بدرفتاري ميباشد و يا همسرش داراي درد بي درماني است و يا ديوانه و يا عقيم , يا زنداني و يا بمدت 5 سال در خانه نيست . وقتي علي افشاري رهبر سابق اعتراضات دانشجويي وقتي ميخواست نامزد كند , در زندگي نامه اش 3 سال زندان داشت و به نامزدش هانه داوودي , 27 ساله چيزي را داد كه هر دختر ايراني آرزو دارد يعني « در قرار داد ازدواج حق طلاق را قائل شد , اما قاضي قبول نكرد كه نگهداري بچه ها را بتواند به همسرش بدهد در حالي كه خودش اصرار داشت . همسرم ميگفت كه يك ديوانه است » اما مادر هانه , فريبا داوودي كه يك خبرنگار است ميگويد « اما من فكر ميكنم كه وي پسر خوبي است و دخترم كه ميخواهد با وي ازدواج كند و اين طبيعي است ».

فريبا براي اين مبارزه ميكند كه زنان « حقوقي نظير كار , مسافرت بدون اجازه همسر را دارا باشند» .در قم حجاب تاكسي خدماتي است كه توسط زنان درست شده است كه همنوعان خود را به خارج از خانه ببرند . بنيان گذار اين موسسه شقيقا ايراني ميگويد « اين زندگي زنان را تغيير ميدهد براينكه آنها نيازي به انتظار براي يك مرد خانواده براينكه آنها را به دانشگاه يا بازار ببرد ندارند .» فريبا ميگويد « كساني كه از پس ازسالها تبعيد برميگردند مشاهده ميكنند كه ما پيشرفتهايي كرده ايم بهتر است بگويم كه ما موفق شديم روحيه زنان طبقه متوسط شهر نشين را تغيير دهيم اما سيستم مقاومت ميكند و بهيچ وجه حاضر نيست كه امتيازي بدهد.» مانند اين دانشجوياني مخالف كه از زمان سركوب جنبشان در سال 2002 تكان نخوردند , فريبا روحيه اش را از زماني كه ديده است كه موج ليبراليزاسيون با قدرت آيت الله هاي محافظه كار روبرو شد و قدرتشان از زمان پيروزيشان در انتخابات 2004 بيشتر شده است را , از دست داده است , بعد از اينكه كشور از رفرمايستها سرخورده شده است , حتما يك رئيس جمهور در جهت عكس در انتخابات 17 ژوئن حركت خواهد كرد و فريبا به خودش ميلرزد. اين مسئله براي وي خاطره آن روز در سال 2000 را تداعي ميكند كه با چشمان بسته بطرف زندان امنيت ملي برده شد. وي ميگويد « من بمدت 34 روز در ايزولاسيون كامل بودم بدون اينكه حتي بدانم اتهام من چيست . من در «خط» نبودم و براي همين به دوسال زندان تعليقي محكوم شدم ».فاطمه فقط در مورد زنان و براي زنان مينويسد در مقالاتش وي از موارد تجاوز, قتل و...صحبت ميكند :« بيش از 50 قتل براي شرافت سال گذشته فقط در يك استان كه اقليت عرب حاكميت دارند , شمارش شده است . كافي است كه يك دختر يك ازدواج را رد كند و يا اينكه موقع ازدواج باكره نباشد كه توسط يك پدر و يا يك برادر كشته شود

رسومات و يا حقوق اسلامي تمام زناني كه اگاهانه چادر سر نكنند و يا رپوش نپوشند را در معرض آزارو اذيت روزانه قرار ميدهد. نسرين داهي پزشك كشيك انستيتو حمايت از قربانيان اجتماعيي ميگويد كه « موارد بيماري قطع از جامعه و انزوا بيشتر از دپرسيون مشاهده ميشود و من نميتوانم بگويم كه نحوه زندگي در اين مسئله دخالتي نداشته باشد.» . اين انستيتو در خروجي تهران قرار دارد و اين محيط بسته مختص مردان حدود 60 زن بيمار نرولپتيك را در خود جا داده است كه هيچ كس آنها را نميخواهد .فهيمه اسكندري مدير اين موسسه توضيح ميدهد كه « انجمن ما در ترمينال اتوبوسها , پاركها ميچرخد تا نفرات بي خانه , مريضهاي رواني كه توسط خانوداههايشان رها شده اند و يا دختران فراري را پيدا ميكند بطور متوسط روزانه 60 زن جوان كه در بين انها 45 نفر نابالغ هستند در خيابانهاي تهران رها هستند.»

نسيم 22 ساله بعد از 4 سال ازدواج به اين مركز آمده است «ازدواج اول من چون خانواده من مشكلات اقتصادي داشت , من در آنموقع 15 سال داشتم و شوهرم 32 سال و چون معتاد بود آنها مرا طلاق دادند , بعد مجددا ازدواج كردم .اين ازدواج خوب نبود . ازدواج سوم من آنرا انتخاب كردم اما وي مرا بيرون كرد. نفر چهارم من را كتك ميزد , به من مواد مخدر ميداد , به من خيانت ميكرد و نميخواتس با من ازدواج كند . نسيم با اين نفر چهارم در كادر (قانون ) صيغه زندگي ميكرد. اين يك رسم قديمي شيعه است كه براي زنان بيوه و زائران درست شده است كه طبق آن يك ازدواج موقت صورت مي گيرد.سرنوشت بعدي رقت بار تر است , سرنوشت زهره اسفندياري :« پدرم بخاطر مواد مخدر ورشكست شد . در 16 سالگي من فرار كردم . روزي كه مرا پيد كرد , پدرم به من زهر خوراند و به بيابان برد. وقتي از وي تمنا كردم و پاهايش را بوسيدم وي از حلق اويز كردنم دست برداشت . بعد مرا به بيمارستان بردند و بعد به زندان بعد هم سر از اينجا درآوردم . » و مژگان شيراز روانشناس ميگويد البته « بعد از اينكه آزمايش بكارتش منفي بود» . زهره ادامه ميدهد«حالا 19 سال دارم و وقتم به نگاه كردن شوهاي تلويزيوني ميگذارنم» . احديس اماني 34 ساله وي ميگويد « همين باعث ميشود از خدا دور بيفتي » احديس وسواس اينرا دارد كه نوك انگشتانش هميشه تميز باشد و انها را در يك پلاستيك ميپچيد.

در ملاء عمومي همه چيز يا تقريبا همه چيز ممنوع است , در محافل خصوصي قوانين در پشت پردهها كناري گذاشته ميشود. زندگي واقعي دفن شده است . دخنراني كه فراموش ميكنند پاهاي خودشان را بپوشانند در يك ترس دائم و ناگفته بسر ميبرند. « ظاهرا در مراكز سركوب موارد غير اخلاقي براينكه ديگر هرگز هوس نكني كه بدون جوراب بيرون بيايي پاهايت را در كيسه هاي پر از سوسك ميكنند.» آنا 15 ساله يك كاپشن بعنوان حجاب تنش كرده است و با كفشهاي مارك در مركز بازرگاني بنام فود كور , مركزي كه تاكنون سه بار بجرم تحريك جوانان بسته شده است , قدم ميزند . در اين شب وي منتظر دوستش علي 19 ساله است وي كه موهايش را روغن زده و با شلوار جين گشاد است . علي رغم اينكه هر گونه تماس فيزيكي بين دو نفري كه ازدواج نكردند ممنوع است حتي دست دادن ساده , ولي علي دستهاي آنا را ميفشرد و در دستش نگه ميدارد تا اينكه يك نگهبان آنها را ميگيرد.ولي آنها ترسي ندارد:« براي انها (نگهبانان) بهانه مي آوريم , يا به آنها كمي پول ميدهيم يا در بدترين حالت ما را به پليس ميبرند بعد خانواده ما ميآيند و مارا آزاد ميكند .اگر تو را در يك محل تاريك دستگيري كنند بايد يك كنترل بكارت را بگذارني ».

گشايش بروي يك دنياي ديگر انا و دوستانش با سانتيمتر قابل اندازه گيري است : يك مانتيور كامپيوتري كه به انترنت وصل است . با مانيا 17 ساله دختر عمويش , ساعتها صرف ساختن يك دنياي خيالي و ايده ال ميكنند. بازي «اورشارد» يك بازي در سطح جهاني در ايران باعث بدبختي است . از طريق ايميلي و نوشتاري كه به « فينگليش» مشهور است كه دخترها همديگر را به مهماني هاي ممنوعه دعوت ميكنند يعني نصف به انگليسي مينويسند نصف به فارسي . پس از 23 سال انقلاب مقامات گروههاي « نهي از منكر » را منحل كردند . پليس جاي آنها را گرفته است . سرهنگ محترم مسعود منش كه از سال 1999 مسئول اكادمي زنان پليس است ميگويد « ايرانيان اين را فهميده اند ....بطور عام ما بر اساس مواردي كه لو داده ميشود عمل ميكنيم .» در اين روز يك گروه از كارشناسان فارغ التحصيل هنرهاي رزمي دارند برنامه گرفتن ديپلم خود را تمرين ميكنند. موضوع : « دستگيري يك زن جوان كه مظنون به فروش مواد مخدر در دبيرستان است » . مسئوليتي كه ميتواند بسيار بدرتان بخورد خصوصا در كشوري كه بنا به گفته منابع مختلف بين 2 تا 3ميليون معتاد دارد

اشرف بروجردي , معاون وزير كشور در امور اجتماعي ميگويد « زنان بيشتر قاچاق مواد مخدر ميكنند تا مصرف كننده باشند. » در ايران در كشوري كه قدرت قضايي اخيرا تصيمم گرفته است كه اعدام در ملاء عام زنان و سنگسار را قطع كند , يك زن كه داراي بيش از 30 گرم مواد مخدر باشد اين ريسك را ميپذيرد كه توسط گلوله و يا حلق آويز در يك محله غير عمومي اعدام گردد.اشرف بروجردي , 47 ساله داراي 4 فرزند عملا بالاترين نفر در سلسه مراتب دولتي ايران است و در قله ممكن قرار دارد – رياست جمهوري براي زن ممنوع است . وي كه كمي در زير يك چادري كه فقط دماغش بيرون است و يك عينك تيپ روشنفكري مصنوعي بنظر ميرسد وي سعي ميكند وانمود كند كه حرفهايش را صريح ميزند. وي اينرا قبول ميكند كه « در ايران مردان زنان بشكل مشكوك نگاه ميكنند و اين باعث ميشود آنها نتوانند در جامعه رشد كنند.» اين «خود فروشها» , « كساني را ميگويم كه خودشان را ميفروشند» از زماني كه تلفنهاي دستي امده كمتر محيط بيرون را آلوده ميكنند اما تعدادشان كمتر نشده است .» معاون وزير كشور سه نوع فاحشه وجود دارد:« كساني كه بدلايل اقتصادي اينكار را ميكنند , نفراتي كه حرفه اي اينكار هستند و حتي اگر كار مناسب هم برايشان پيدا شود مجددا وارد اينكار ميشوند و دسته آخر كساني كه فكر ميكنند مرداني هستند كه آنها را دوست دارند ولي حاضر ازدواج با آنها نيستند » . بعضي از اين افراد وارد مراكز « بازپروري» كه توسط دكتر سيد هادي معتمدي اداره ميشوند كه مدير كل استاني « معضلات اجتماعي » در وزارت بهداشت است .

وي ميگويد « ما آنها 6 ماه تا يكسال نگهداري ميكنيم يعني مدت زمان لازم براي مستقل شدن انها و اگر امكان داشته باشد يك ازدواج براي آنها ترتيب ميدهيم ....اگر آنها نتوانستند جاي در دانشگاه پيدا كنند و يا كساني كه توسط كميته تحقيق ما در مورد آنها عميق شده و آنها را قابل تشخيص داد براي آنها شوهري در بين كانديداهاي كه توسط كميته كمك ايت الله خميني به ما معرفي مي شود پيدا ميكنيم .»هايده تهراني 32 ساله هنرپيشه اي كه تا كنون در 20 فيلم بازي كرده است دارد خودش را آماده ميكند كه در نقش يكي از همين افراد بازي كند وي ميگويد « شما فكر ميكنيد كه سينماي ايران موفق است؟ فقط زنان بيچاره اي را نشان ميدهد كه هرگز صدايشان را در مقابل شوهرشان بلند نميكنند و برايش چاي مياورند و در گوشه اي دائم گريه ميكنند اين يك چيز ثابت است.» يك چيز ثابت همانگونه كه سانسور ثابت است . اصلا قابل مذاكره و بحث نيست كه مثلا يك زن روسري خودش را كنار بگذارد حتي اگر فيلم كشور ديگري را نشان دهد و يا زمان ديگري را حتي قبل از انقلاب نشان دهد حتي اگر صحنه در تخت خواب باشد و يا در ته يك آشپزخانه .يك تز در مورد اوازهاي سنتي سال نو به اركيده حاجيوندي كمك كرد كه به همراه 9 نفر ديگر از موزيسنهايش اجازه پيدا كنند اولين گروه «پاپ» زنانه بعد از انقلاب را درست كنند. آنها توانستند 20 بار در مقابل جمعي كاملا زنانه كنسرت بدهند آنهم بعد از اينكه اشعار و موزيك آنها توسط ارشاد اكي شد. آنها ممنوع هستند كه در راديو بخوانند براي آن كه صداي اواز زنانه ممنوع است اشعار سطح پايين آنها در مورد عشق و گل صحبت ميكند. در اين كشور لخت و كم لباس بودن در هيچ جا تحمل نميشود حتي در نقاشي .

محلا زماني كه در زمان شاه بانكدار بود بازار مد كه به « لحاظ اسلامي درست باشد » را در اختيار گرفت .محلا همچنين لباس فرم مهمانداران ايران اير , كارمندان زن بانك كار را طراحي ميكند . وي ميگويد كه « براي هركاتولوگي كه بيرون ميدهد مقامات قبل از انتشار آنرا چك ميكنند كه مانكن ها نه زياد كم لباس باشند و نه زياد آرايش كرده باشند و اين يك تناقض است چرا كه همه ميدانند كه بعد از ساعت 8 شب همه زنان دكولته ميپوشند» . بيتا فياضي , 42 ساله , مجسمه ساز كه در گالري باربيكان لندن كارهايش را ارائه كرده است ميگويد « چادر ديگر اين پوشش سربي نيست كه روي شانه هاي ما سنگيني كند» در ميان تمهاي تكراري كه وي كار ميكند سوسكها هستند . و وي اطمينان ميدهد كه اين مسئله هيچ ربطي به دستگيريش ندارد . يكبار كه داشتم از آتليه كارم به خانه ام مياممد و در خيابان بدون جوراب بودم و اين بهانه اي شد براي دستگيرم و يك بعداظهر تمام در مركز « ...» را نزد يك روانشناس رسمي گذرندام.

ايران كه در قلب محور شر جرج بوش است در روي يك خط زلزله سياسي و زمين شناسانه قرار دارد . بيتا ميگويد كه ايرانيان كاري بهتري جز صبر نميتوانند بكنند , صبر كنند تا ببينند كه سرنوشت چه چيزي براي انها در نظر دارد. اخير وي شروع كرد (مجسمه) كلاغهايش كه به اندازه طبيعي و موفق ترين كارش ميباشد ولي بعد اينكار را ول كرد:« مردمي كه براي كارهايم ميآيند اينكار را براي رنگ نميكنند» از اين كلاغها « من اين ايده را دوست دارم كه براي هركسي يك عدد از اينها در وسط خانه اش داشته باشد . تو هميشه تنهايي در حالي كه هميشه هم اطراف تو نفر است ,من در انها نوعي حضور مرموزي احساس ميكنم اما وقتي به انها را نگاه ميكند حالم بهم ميخورد انها هميشه بهترين جا را براي لانه كردن پيدا ميكنند» تقريبا شبيه ايران زنان با چادر....

.زنان پليس
آ نها مانند مردان شليك ميكنند اما اين دختران دانشجو اكادمي پليس مسئول دستگيري و دنبال كردن خواهرانشان خواهند بود كه از راه راست منحرف شده اند. اين پليسهاي آموزشي زن , تمرينات و اموزشهاي بسيار سختي را ميگذارند و بايد 4 سال در سيستمهاي داخلي كار كنند. همه اين دختران ميگويند كه اينجا براي يك ايده هستند و براينكه به كشورشان خدمت كنند. ولي نهايتا چند نفر از انها اعتراف ميكنند كه مشكلات براي پيدا كردن كار انها را مجبور كرده است وارد نيروهاي انتظامي بشوند . اما بعضي از آنها بالاخره اعتراف ميكنند كه مشكلاتشان براي پيدا كردن يك كار آنها مجبور به خدمت در نيروي انتظامي كرده است .اين دختران جوان بين 17 تا 22 سال كه دوره ديده ورزشهاي رزمي , كار آمد در بكارگيري نانچوكا و متخصص در تيراندازي دقيق , فارغ الاتحصيلان دومين دوره آموزش آكادمي پليس ميباشند. اين آكادمي در سال 1999 در تهران تاسيس شده است . ظرف 24 ساعت اين زنان مدرك فارغ الاتحصيلي خود را پس از 4 سال آموزش و تعلميات بدست ميآورند و بعد از اينكه وفاداري خودشان را « تا آخرين قطره خون» به قران , اسلام و «رهبر» اونيفرم سبز مانند همكاران مردشان را به تن خواهند كرد اما آنها بايد بشدت اخلاقيات را رعايت كنند و بايد اين اونيفرم را در زير چادر مخفي كنند . رسما ورود 450 زن در نيروهاي پليس براي شكوفايي زنان است . اما در عمل آنها فقط براي دستگيري زنان بكار گرفته ميشوند كه وارد اعتياد و يا خلافكاري شده اند , ميباشد: خوب است آنها داراي حقي هستند كه مردان ندارند يعني اجازه بازرسي زنان.

جزاير كوچك آزادي
در تهران جوانان فرا گرفته اند كه جزاير كوچك آزادي خودشان را ايجاد كنند. دختران مد روز «روسري كه در حال افتادن » است سر ميكنند كه در صورت لزوم كنار گذاشته شود تا موهاي بلوند خود را زماني كه پسر ها در محل هستند به نمايش بگذارند و يا اينكه وقتي كه پليسها مشغول كار ديگري هستند اينكار را بكنند. سوراخ كردن گوش و دماغ , آرايش و جواهرات رسما توسط قانون ممنوع نيست : دختران اين را ميدانند و از آن استفاده ميكنند. ميتوان كانالهاي تلويزيون خارجي را از طريق « ماهواره» نگاه كرد ميتوان از طريق اينرنت وارد ديالوگها حتي خصوصي شد ولي تا وقتي كه اين مسئله يواشكي و بشكل پنهان صورت بگيرد. تعداد زناني كه يك زندگي دوگانه دارند بسيار زياد است مانند هنرپيشه هايده تهراني كه خانه اش را بشكل غربي ها دكور كرده است اما هرگز بدون روسري فيلم بازي نميكند و يا دختران گروه پاپ اركيده با خوشحالي با گيتار برقي بازي ميكند اما بطور مودبانه اي اشعار و موزيك خودشان را قبل از هر كنسرت براي كنترل ميدهند.هنرپيشه هايده تهراني يوگا ميكند براي كه بتواند به « آزادي دروني » برسد وي قبول نكرد كه فيلمي را در آلمان بازي كند براينكه ميترسيد كه اگر بدون روسري روي صحنه ظاهر شود ديگر نتواند به ايران بازگردد. تمرين موزيك در سالن خانه خانوادگي براي گروه اركيده كه از سه خواهر تشكيل شده است از چپ به راست حاجيوندي ارمغان , ارغوان . استوديو براي آنها ممنوع است و آنها نميتوانند صفحه و نوار پركنند و نميتوانند در راديو صدايشان پخش شود و نه در تلويزيون ظاهر شوند

.زن آيت الله
براي زهره تنها زن آيت الله كشور وسط وجود ندارد يا خوب است و يا بداين زن آرزو دارد كه يك رئيس جمهور شود و دارد مبارزه ميكند كه وارد شوراي نگهبان شود كه تا اين نقطه كاملا محيط مردانه بوده است . براينكه آيت الله شود وي به مدت زيادي تحصيل كرده است و تلاش كرده است كه تائيد همتاهاي مرد خود را بدست بياورد. ولي با اينحال زهره صفتي تنها زن آيت الله در خط رژيم است و ميگويد كه بايد بعضي از زمينه ها براي زنان باز شود . مدارس مذهبي دانشجويان زن را قبول ميكند براينكه به آنها آموزش داده شود كه يك زن متاهل 50 درصد وظائف ديني خود را انجام داده است . ايران زن پزشك , استاد زن و نماينده زن دارد ولي آنها قبل از هرچيز تحت سلطه پدر , بردار و يا همسرشان هستند.درس مذهبي در مدرسه مذهبي زنان مشهد تم درس روز « شناخت امام خودت » وقتي استاد يك مرد باشد دروسش را روي ويدئو ضبط ميكند و آنرا پخش ميكند براينكه بطور فيزيكي با دانشجويانش برخورد نكند.

عكس پايين: يك كلاس درس فيزيك در دانشگاه تهران دختران و پسران با هم قاطي هستند و در يك كلاس هستند اما در محيط دانشگاه پاسداران مواظب هستند كه زيادي به هم نزديك نشوند

.بي خانمانان
بي خانمانان , نفراتي كه دچار دپرسيون هستند و معتادين كه بيش از پيش زياد هستند جدا شده و بشكل ايزوله در مراكز ويژه نگهداري ميشوند.آنها بشدت از بيماريهاي عصبي و فيزيكي رنج ميبرند آنهم بحدي كه مقامات مذهبي آنها را از گرفتن روزه معذور داشتند . اين مركز كه توسط يك سازمان غير دولتي اداره ميشود براي حمايت از قربانيان اجتماعي است و در محدوده تهرات است در اين مركز 60 زن ناميد, معتاد , بي تعادل رواني , فراري , بي خانمان و يا بيچارگاني كه خانواده اشان آنها را بيرون كرده اند وجود دارد. جوان ترها ميتوانند اين اميد را داشته باشند كه با يك نفر از ساختمان همسايه ازدواج كنند . آنها كه توسط روانشناسان دنبال ميشوند همگي يك درمان دارند : معالجه از راه كار كردن : نقاشي , كوزه گري و.....اين زنان كتك خورده اخراج شده از خانه و ناميد و ديوانه ناشي از اين فشارها اين افراد نه هم سن و سال هستند و نه از يك منشاء اجتماعي و...ولي در يك تجربه مشترك هستند : بدبختي .علي رغم زندگي يك نواختي كه دارند موسسه حمايت از قربانيان اجتماعي براي آنها يك ذره اي لطافت محسوب ميشود

0 comments:

Post a Comment