Thursday, September 23, 2004

دو باره می سازمت اتم.....

مملكت ما همه چيزش درست بود فقط يک بمب اتم نداشت. آن هم به فضل الهی و با پول ملتی که از فقر کليه و چشمش را میفروشد به زودی زود درست خواهد شد. . .اسراييل و امریکا غلط ميکنند به ما حمله کنند. ما همه جايش را خوانده ايم. نيروگاه های اتمی مااولا که يکی و دو تا نيست. به فرض که بوشهر را بزنند با پرچين چه میکنند؟ نظنز چی؟
تازه ما که برایمان مهم نيست آدم ها چه بلايی سرشان بيايد. از خدا ميخواهيم بيايند ايران را بمباران کنند از دست اين جمعيت بهانه گير و پرتوقع که کارشان فقط به خطر انداختن پايه های نظام است خلاص بشويم. مثل سال 67 احتياج به فتوای آقا هم نيست که بعدش برايمان حرف در بياورند.
برای همين است که اين نيروگاه ها را لابلای شهرها و روستاها قايم کرده ايم.

تازه ميگن تحريم اقتصادی...شورای امنيت...خوب ببرند شورای امنيت. ما که به حمد الله هفت پشتمان هم در کانادا و دوبی خانه و کاشانه دارند.. بيزنسمان هم که به
راه است. باز هم همين مردم نامسلمان و کافر هستند که جورش را خواهند کشيد که از نظر شرعی برای ما اشکالی ندارد. ما میخواستيم بارمان را ببنديم که بستيم. فقط يك کم ته دلمان شور ميزند که این ملت کافر که قدر ما را نمی دانند و روزی صد بار اسلام عزيز را به خطر می اندازند نکند باز به سرشان بزند و بريزند توی خيابان ها؟ بريم زودتر يك فکری بکنيم. چند نفری را دستگير و اعدام کنيم از اين فکر ها به سرشان نزند که برای پايه های نظام خيلی خطرناک است. يك تلفني هم بزنم به مادر بچه ها ببينم خانه مان در تورنتو همه چيزش روبراه است يانه. به اين ملت نامسلمان اعتمادی نيست....

****************

دوباره می سازمت اتم
( شعر از هادی خرسندی عزيز)

دوباره ميسازمت اتم،
اگرچه با پشم ريش خويش

برم دل از البرادعي،
به زور ناز و قميش خويش

اگر که بمبم شود درست،
به سنت اش مفتخر کنم

سرش ببرم ز ختنه گاه،
چو بچه قوم و خويش خويش

به قيمت فقر ملتي،
غني نمايم اورانيوم

که صاحب بمب خود شوند،
تمام طلاب شهر قم

دوباره ميسازمت اتم،
اگرچه با زور شرع خويش

دهم به دنيا هزينه اش،
ز اصل ملت ز فرع خويش

به جست و جوي اتم روم
که دانشم را کند زياد

براي اينکه رسيده ام،
ز بول و غايط به اجتهاد

ز آب گنداب مسجدي،
خزينه ام را نموده پر

فرو کنم بمب هسته اي،
سه بار توي آب کر

دوباره ميسازمت اتم
اگرچه با پشم و ريش خويش

برم دل از البرادعي،
به زور ناز و قميش خويش


No comments:

Post a Comment

دو باره می سازمت اتم.....

مملكت ما همه چيزش درست بود فقط يک بمب اتم نداشت. آن هم به فضل الهی و با پول ملتی که از فقر کليه و چشمش را میفروشد به زودی زود درست خواهد شد. . .اسراييل و امریکا غلط ميکنند به ما حمله کنند. ما همه جايش را خوانده ايم. نيروگاه های اتمی مااولا که يکی و دو تا نيست. به فرض که بوشهر را بزنند با پرچين چه میکنند؟ نظنز چی؟
تازه ما که برایمان مهم نيست آدم ها چه بلايی سرشان بيايد. از خدا ميخواهيم بيايند ايران را بمباران کنند از دست اين جمعيت بهانه گير و پرتوقع که کارشان فقط به خطر انداختن پايه های نظام است خلاص بشويم. مثل سال 67 احتياج به فتوای آقا هم نيست که بعدش برايمان حرف در بياورند.
برای همين است که اين نيروگاه ها را لابلای شهرها و روستاها قايم کرده ايم.

تازه ميگن تحريم اقتصادی...شورای امنيت...خوب ببرند شورای امنيت. ما که به حمد الله هفت پشتمان هم در کانادا و دوبی خانه و کاشانه دارند.. بيزنسمان هم که به
راه است. باز هم همين مردم نامسلمان و کافر هستند که جورش را خواهند کشيد که از نظر شرعی برای ما اشکالی ندارد. ما میخواستيم بارمان را ببنديم که بستيم. فقط يك کم ته دلمان شور ميزند که این ملت کافر که قدر ما را نمی دانند و روزی صد بار اسلام عزيز را به خطر می اندازند نکند باز به سرشان بزند و بريزند توی خيابان ها؟ بريم زودتر يك فکری بکنيم. چند نفری را دستگير و اعدام کنيم از اين فکر ها به سرشان نزند که برای پايه های نظام خيلی خطرناک است. يك تلفني هم بزنم به مادر بچه ها ببينم خانه مان در تورنتو همه چيزش روبراه است يانه. به اين ملت نامسلمان اعتمادی نيست....

****************

دوباره می سازمت اتم
( شعر از هادی خرسندی عزيز)

دوباره ميسازمت اتم،
اگرچه با پشم ريش خويش

برم دل از البرادعي،
به زور ناز و قميش خويش

اگر که بمبم شود درست،
به سنت اش مفتخر کنم

سرش ببرم ز ختنه گاه،
چو بچه قوم و خويش خويش

به قيمت فقر ملتي،
غني نمايم اورانيوم

که صاحب بمب خود شوند،
تمام طلاب شهر قم

دوباره ميسازمت اتم،
اگرچه با زور شرع خويش

دهم به دنيا هزينه اش،
ز اصل ملت ز فرع خويش

به جست و جوي اتم روم
که دانشم را کند زياد

براي اينکه رسيده ام،
ز بول و غايط به اجتهاد

ز آب گنداب مسجدي،
خزينه ام را نموده پر

فرو کنم بمب هسته اي،
سه بار توي آب کر

دوباره ميسازمت اتم
اگرچه با پشم و ريش خويش

برم دل از البرادعي،
به زور ناز و قميش خويش


0 comments:

Post a Comment