خواندم كه نويسنده وبلاگ كلاغ سياه ؛كسري موحد؛ در سي و سه سالگي به زندگي خود پايان داده است. من كسري را نمي شناختم و به كلاغ سياه گاه گداري سر ميزدم. تصور اين كه جواني ديگر چيزي در زندگي در پيش رو نبيند و به دست خود به زندگيش پايان دهد برايم خيلي عذاب آور است. .. ...
شايد آنكه مي ميرد ميرود اما آنكه ميماند بايد روزها را با تصوير خالي آنكه از دست داده تحمل كند. براي دوستان و خانواده اش صبر و شكيبايي آرزو مي كنم.
هميشه فكر مي كردم شايد بشود از نوشته ها وحالات روحي يك انسان به اينكه از زندگي چقدر نااميد است و يا چقدر به فكر خودكشي است پي برد. اما از نوشته هاي كلاغ سياه نمي شد چنين استنباط كرد. آيا آنكه ديگران را به خنده واميدارد چنين مي كند تا غمي را كه بر دلش سنگيني مي كند پنهان نگاه دارد؟
Posted by
gol
on Wednesday, October 30, 2002
خواندم كه نويسنده وبلاگ كلاغ سياه ؛كسري موحد؛ در سي و سه سالگي به زندگي خود پايان داده است. من كسري را نمي شناختم و به كلاغ سياه گاه گداري سر ميزدم. تصور اين كه جواني ديگر چيزي در زندگي در پيش رو نبيند و به دست خود به زندگيش پايان دهد برايم خيلي عذاب آور است. .. ...
شايد آنكه مي ميرد ميرود اما آنكه ميماند بايد روزها را با تصوير خالي آنكه از دست داده تحمل كند. براي دوستان و خانواده اش صبر و شكيبايي آرزو مي كنم.
هميشه فكر مي كردم شايد بشود از نوشته ها وحالات روحي يك انسان به اينكه از زندگي چقدر نااميد است و يا چقدر به فكر خودكشي است پي برد. اما از نوشته هاي كلاغ سياه نمي شد چنين استنباط كرد. آيا آنكه ديگران را به خنده واميدارد چنين مي كند تا غمي را كه بر دلش سنگيني مي كند پنهان نگاه دارد؟
شايد آنكه مي ميرد ميرود اما آنكه ميماند بايد روزها را با تصوير خالي آنكه از دست داده تحمل كند. براي دوستان و خانواده اش صبر و شكيبايي آرزو مي كنم.
هميشه فكر مي كردم شايد بشود از نوشته ها وحالات روحي يك انسان به اينكه از زندگي چقدر نااميد است و يا چقدر به فكر خودكشي است پي برد. اما از نوشته هاي كلاغ سياه نمي شد چنين استنباط كرد. آيا آنكه ديگران را به خنده واميدارد چنين مي كند تا غمي را كه بر دلش سنگيني مي كند پنهان نگاه دارد؟
No comments:
Post a Comment