اعدام...
بحث؛ موافقت يا مخالفت با اعدام و مجازات هاي وحشيانه ديگر؛ در وبلاگ شبح بالا گرفته. در خيلي وبلاگ هاي ديگر هم بهش اشاره شده.
گذشته از اين كه بعضي ها عصباني مي شوند و بعضي ها هم از روي انجام وظيفه!! با اسم ديگر مي آيند و چيزكي مي نويسند كه از آب گل آلود ماهي بگيرند اين بحث ها به نظر من خيلي مفيد است.
. . آنها كه موافق اعدام و يا قصاص هستند دلايل خاص خودشان را بيان مي كنند. عمدتا اينكه الآن در جامعه جرايم خيلي بالاست. . زهرا مي نويسد كه به دوستش تجاوز شده و زندگيش را كلا عوض كرده. حميد مي گويد براي دوستش ماجرايي پيش آمده و مي گويد ناامني به حدي است كه بدون چاقو يا كاتر از حانه نمي تواند بيرون بيايد. (اينها از نظر خواهي شبح گرفته شده).
زهره مي نويسد كه در دادگاه سعيد حنايي خيلي ها عمل او را ( تجاوز و كشتن زنان روسپي )را)جرم نمي دانستند و چه بسا اگر اعدام نمي شد از زندان آزاد مي شد و دوباره به كارش ادامه ميداد.
اين دوستان به گمان من از روي دلسوزي و شايد ترسي كه در جامعه از اينهمه بزهكاري درست شده اين حرف ها را مي زنند. گمان مي كنم اگر جامعه سر و ساماني داشت و تعداد دزدي با تجاوز به اين حد نبود اين عكس العمل ها هم اينقدر شديد نمي بود. مي گويم عكس العمل براي اينكه اين نظرات دقيقا عكس العمل بزهكاري هاي فراواني است كه در جامعه صورت مي گيرد..
دولت براي سامان دادن به اين وضع
چكار كرده؟آيا با بريدن انگشتان دست ..در آوردن چشم ..اعدام در ملا عام اين ها درست مي شود؟آيا بيماري هاي روحي فراوان ..فقر و فحشا و بدبختي كه عمدتا در اثر سياست هاو فشار هاي دولتي به وجود آمده تسكين مي يابد؟اين سوال
را خيلي ها مي كنند اما دوستاني كه بااين احكا م موافقند به اين سوال هنوزجواب نداده اند. مثلا آيا اعدام سعيد حنايي از تكرار آن جرم به وسيله گروه كركس ها جلوگيري كرد؟
يا چرا در گشورهايي كه اين مجازات هاي وحشاينه وجود ندارد و آزادي ها بيشتر است تعداد جرايم هم كمتر است؟
مي دانيد كه جواب اين سوال ؛نه ؛است. آيا اعدام اين جوانان بزهكاري در جامعه را پايين آورده؟مي دانيد كه جواب اين سوال هم ؛نه ؛است.
اگر نظرات اين دوستان را ببينيد مهم ترين نتيجه اي كه مي شود گرفت ناتواني و يا عدم خواست دولت در مقابله با اين بزهكاري هاست. مثلا چرا بايد حتي فكر كنيم كه سعيد حنايي بعد از چند سال ممكن بود از زندان آزاد شود؟براي اينكه كسي كه كسي كه به سعيد حجاريان شليك كرد با اينكه بايد در زندان باشد آزاد است. يا مثلا مجرمين قتل هاي زنجيره اي اصلا معلوم نشد كي ها بوده اند. اين نظر ها بيشتر عدم اعتماد به سيستم كاري دولت را مي رساند .
*********
اين بحث مسائل زيادي را به ميان آورد. مثلا وقتي به زن يا دختري تجاوز مي شود تمام زندگيش به هم مي ريزد.كسي كه موردتجاوز جنسي قرار مي گيرد اغلب تا آخر عمر آسيب هاي روحي آن را به همراه دارد. اما در جامعه ما ازطرف جامعه هم با او با تبعيض برخوردمي شود.
درست است كه نمي شود جامعه را يك شبه عوض كرد. . آن هم جامعه بسته ما را. . براي همه هم نمي شود نسخه كلي پيچيد. جامعه ما از تهران تا دهات دور افتاده و شهرستان ها هر كدام بافت و فرهنگ متفاوت دارند. . يك دختر اگر در خانواده اي بسته وسنتي به دنيا بيايد از بچگي احتمالا هيچ حقي براي خود نخواهد شناخت. اين است كه اينها وظيفه دولت است. آگاه مردن مردم. . بر پا كردن كتابخانه..به جاي زندان و چوبه دار... داشتن قوانين مدني و انساني. اين كه زني اگر بهش تجاوز شد بتواند با يك مددكار اجتماعي حرف بزند و بداند كه لااقل دولتش او را دست دوم حساب نمي كند.
شايد ما هم اگر با اين قربانيان برخورد بهتري داشته باشيم بتوانيم آنها را تسلي بدهيم. شايد بيشتر از دلسوزي ما احتياج به كسي دارند كه بتوانند با او راحت حرفشان را بزنند.
**************
جوامع متمدن هم يك شبه به اينجا نرسيده اند. آنها هم اين مراحل را طي كرده اند. در قرون وسطي مردم را زنده زنده در آتش مي سوزاندند و خيلي ها هم نگاه مي كردند.ما هم اگر لااقل بدانيم كه اين سيستم غلط است و سر منشاه خيلي از اين بزهكاري هاست و اينكه اين مجازات ها غير انساني است نصف مشكل را حل كرده ايم.
دولت بايد به جاي سركوب مردم امنيت اجتماعي را زياد كند. به وضع مردم بهبود ببخشد. ما همه انسانيم و مجازات هاي غير انساني نمي خواهيم. . مي خواهيم كه با ما مثل انسان رفتار شود.
اين مشلات درمان كوتاه مدت ندارد. شايد بشود با هشيار بودن و اسپري و ديگر وسايل دفاع شخصي پيشگيري كرد . اما هر درمان كوتاه مدتي مثل مسكن است. تا ريشه ها از بين نروند فقر و فسادو بيماريهاي روحي و بزهكاري ها ادامه خواهد داشت. تنها چيزي كه از اين دور تسلسل( به قول سايه بي سردر همان نظر خواهي) و كارخانه بزهكار سازي نصيبمان خواهد شد كلكسيون اسكلت هاي خشك شده بر بالاي چوبه دار و اسكلت هاي متحرك قربانيان آنان بر روي زمين خواهد بود..
Posted by
gol
on Sunday, October 06, 2002
اعدام...
بحث؛ موافقت يا مخالفت با اعدام و مجازات هاي وحشيانه ديگر؛ در وبلاگ شبح بالا گرفته. در خيلي وبلاگ هاي ديگر هم بهش اشاره شده.
گذشته از اين كه بعضي ها عصباني مي شوند و بعضي ها هم از روي انجام وظيفه!! با اسم ديگر مي آيند و چيزكي مي نويسند كه از آب گل آلود ماهي بگيرند اين بحث ها به نظر من خيلي مفيد است.
. . آنها كه موافق اعدام و يا قصاص هستند دلايل خاص خودشان را بيان مي كنند. عمدتا اينكه الآن در جامعه جرايم خيلي بالاست. . زهرا مي نويسد كه به دوستش تجاوز شده و زندگيش را كلا عوض كرده. حميد مي گويد براي دوستش ماجرايي پيش آمده و مي گويد ناامني به حدي است كه بدون چاقو يا كاتر از حانه نمي تواند بيرون بيايد. (اينها از نظر خواهي شبح گرفته شده).
زهره مي نويسد كه در دادگاه سعيد حنايي خيلي ها عمل او را ( تجاوز و كشتن زنان روسپي )را)جرم نمي دانستند و چه بسا اگر اعدام نمي شد از زندان آزاد مي شد و دوباره به كارش ادامه ميداد.
اين دوستان به گمان من از روي دلسوزي و شايد ترسي كه در جامعه از اينهمه بزهكاري درست شده اين حرف ها را مي زنند. گمان مي كنم اگر جامعه سر و ساماني داشت و تعداد دزدي با تجاوز به اين حد نبود اين عكس العمل ها هم اينقدر شديد نمي بود. مي گويم عكس العمل براي اينكه اين نظرات دقيقا عكس العمل بزهكاري هاي فراواني است كه در جامعه صورت مي گيرد..
دولت براي سامان دادن به اين وضع
چكار كرده؟آيا با بريدن انگشتان دست ..در آوردن چشم ..اعدام در ملا عام اين ها درست مي شود؟آيا بيماري هاي روحي فراوان ..فقر و فحشا و بدبختي كه عمدتا در اثر سياست هاو فشار هاي دولتي به وجود آمده تسكين مي يابد؟اين سوال
را خيلي ها مي كنند اما دوستاني كه بااين احكا م موافقند به اين سوال هنوزجواب نداده اند. مثلا آيا اعدام سعيد حنايي از تكرار آن جرم به وسيله گروه كركس ها جلوگيري كرد؟
يا چرا در گشورهايي كه اين مجازات هاي وحشاينه وجود ندارد و آزادي ها بيشتر است تعداد جرايم هم كمتر است؟
مي دانيد كه جواب اين سوال ؛نه ؛است. آيا اعدام اين جوانان بزهكاري در جامعه را پايين آورده؟مي دانيد كه جواب اين سوال هم ؛نه ؛است.
اگر نظرات اين دوستان را ببينيد مهم ترين نتيجه اي كه مي شود گرفت ناتواني و يا عدم خواست دولت در مقابله با اين بزهكاري هاست. مثلا چرا بايد حتي فكر كنيم كه سعيد حنايي بعد از چند سال ممكن بود از زندان آزاد شود؟براي اينكه كسي كه كسي كه به سعيد حجاريان شليك كرد با اينكه بايد در زندان باشد آزاد است. يا مثلا مجرمين قتل هاي زنجيره اي اصلا معلوم نشد كي ها بوده اند. اين نظر ها بيشتر عدم اعتماد به سيستم كاري دولت را مي رساند .
*********
اين بحث مسائل زيادي را به ميان آورد. مثلا وقتي به زن يا دختري تجاوز مي شود تمام زندگيش به هم مي ريزد.كسي كه موردتجاوز جنسي قرار مي گيرد اغلب تا آخر عمر آسيب هاي روحي آن را به همراه دارد. اما در جامعه ما ازطرف جامعه هم با او با تبعيض برخوردمي شود.
درست است كه نمي شود جامعه را يك شبه عوض كرد. . آن هم جامعه بسته ما را. . براي همه هم نمي شود نسخه كلي پيچيد. جامعه ما از تهران تا دهات دور افتاده و شهرستان ها هر كدام بافت و فرهنگ متفاوت دارند. . يك دختر اگر در خانواده اي بسته وسنتي به دنيا بيايد از بچگي احتمالا هيچ حقي براي خود نخواهد شناخت. اين است كه اينها وظيفه دولت است. آگاه مردن مردم. . بر پا كردن كتابخانه..به جاي زندان و چوبه دار... داشتن قوانين مدني و انساني. اين كه زني اگر بهش تجاوز شد بتواند با يك مددكار اجتماعي حرف بزند و بداند كه لااقل دولتش او را دست دوم حساب نمي كند.
شايد ما هم اگر با اين قربانيان برخورد بهتري داشته باشيم بتوانيم آنها را تسلي بدهيم. شايد بيشتر از دلسوزي ما احتياج به كسي دارند كه بتوانند با او راحت حرفشان را بزنند.
**************
جوامع متمدن هم يك شبه به اينجا نرسيده اند. آنها هم اين مراحل را طي كرده اند. در قرون وسطي مردم را زنده زنده در آتش مي سوزاندند و خيلي ها هم نگاه مي كردند.ما هم اگر لااقل بدانيم كه اين سيستم غلط است و سر منشاه خيلي از اين بزهكاري هاست و اينكه اين مجازات ها غير انساني است نصف مشكل را حل كرده ايم.
دولت بايد به جاي سركوب مردم امنيت اجتماعي را زياد كند. به وضع مردم بهبود ببخشد. ما همه انسانيم و مجازات هاي غير انساني نمي خواهيم. . مي خواهيم كه با ما مثل انسان رفتار شود.
اين مشلات درمان كوتاه مدت ندارد. شايد بشود با هشيار بودن و اسپري و ديگر وسايل دفاع شخصي پيشگيري كرد . اما هر درمان كوتاه مدتي مثل مسكن است. تا ريشه ها از بين نروند فقر و فسادو بيماريهاي روحي و بزهكاري ها ادامه خواهد داشت. تنها چيزي كه از اين دور تسلسل( به قول سايه بي سردر همان نظر خواهي) و كارخانه بزهكار سازي نصيبمان خواهد شد كلكسيون اسكلت هاي خشك شده بر بالاي چوبه دار و اسكلت هاي متحرك قربانيان آنان بر روي زمين خواهد بود..
بحث؛ موافقت يا مخالفت با اعدام و مجازات هاي وحشيانه ديگر؛ در وبلاگ شبح بالا گرفته. در خيلي وبلاگ هاي ديگر هم بهش اشاره شده.
گذشته از اين كه بعضي ها عصباني مي شوند و بعضي ها هم از روي انجام وظيفه!! با اسم ديگر مي آيند و چيزكي مي نويسند كه از آب گل آلود ماهي بگيرند اين بحث ها به نظر من خيلي مفيد است.
. . آنها كه موافق اعدام و يا قصاص هستند دلايل خاص خودشان را بيان مي كنند. عمدتا اينكه الآن در جامعه جرايم خيلي بالاست. . زهرا مي نويسد كه به دوستش تجاوز شده و زندگيش را كلا عوض كرده. حميد مي گويد براي دوستش ماجرايي پيش آمده و مي گويد ناامني به حدي است كه بدون چاقو يا كاتر از حانه نمي تواند بيرون بيايد. (اينها از نظر خواهي شبح گرفته شده).
زهره مي نويسد كه در دادگاه سعيد حنايي خيلي ها عمل او را ( تجاوز و كشتن زنان روسپي )را)جرم نمي دانستند و چه بسا اگر اعدام نمي شد از زندان آزاد مي شد و دوباره به كارش ادامه ميداد.
اين دوستان به گمان من از روي دلسوزي و شايد ترسي كه در جامعه از اينهمه بزهكاري درست شده اين حرف ها را مي زنند. گمان مي كنم اگر جامعه سر و ساماني داشت و تعداد دزدي با تجاوز به اين حد نبود اين عكس العمل ها هم اينقدر شديد نمي بود. مي گويم عكس العمل براي اينكه اين نظرات دقيقا عكس العمل بزهكاري هاي فراواني است كه در جامعه صورت مي گيرد..
دولت براي سامان دادن به اين وضع
چكار كرده؟آيا با بريدن انگشتان دست ..در آوردن چشم ..اعدام در ملا عام اين ها درست مي شود؟آيا بيماري هاي روحي فراوان ..فقر و فحشا و بدبختي كه عمدتا در اثر سياست هاو فشار هاي دولتي به وجود آمده تسكين مي يابد؟اين سوال
را خيلي ها مي كنند اما دوستاني كه بااين احكا م موافقند به اين سوال هنوزجواب نداده اند. مثلا آيا اعدام سعيد حنايي از تكرار آن جرم به وسيله گروه كركس ها جلوگيري كرد؟
يا چرا در گشورهايي كه اين مجازات هاي وحشاينه وجود ندارد و آزادي ها بيشتر است تعداد جرايم هم كمتر است؟
مي دانيد كه جواب اين سوال ؛نه ؛است. آيا اعدام اين جوانان بزهكاري در جامعه را پايين آورده؟مي دانيد كه جواب اين سوال هم ؛نه ؛است.
اگر نظرات اين دوستان را ببينيد مهم ترين نتيجه اي كه مي شود گرفت ناتواني و يا عدم خواست دولت در مقابله با اين بزهكاري هاست. مثلا چرا بايد حتي فكر كنيم كه سعيد حنايي بعد از چند سال ممكن بود از زندان آزاد شود؟براي اينكه كسي كه كسي كه به سعيد حجاريان شليك كرد با اينكه بايد در زندان باشد آزاد است. يا مثلا مجرمين قتل هاي زنجيره اي اصلا معلوم نشد كي ها بوده اند. اين نظر ها بيشتر عدم اعتماد به سيستم كاري دولت را مي رساند .
*********
اين بحث مسائل زيادي را به ميان آورد. مثلا وقتي به زن يا دختري تجاوز مي شود تمام زندگيش به هم مي ريزد.كسي كه موردتجاوز جنسي قرار مي گيرد اغلب تا آخر عمر آسيب هاي روحي آن را به همراه دارد. اما در جامعه ما ازطرف جامعه هم با او با تبعيض برخوردمي شود.
درست است كه نمي شود جامعه را يك شبه عوض كرد. . آن هم جامعه بسته ما را. . براي همه هم نمي شود نسخه كلي پيچيد. جامعه ما از تهران تا دهات دور افتاده و شهرستان ها هر كدام بافت و فرهنگ متفاوت دارند. . يك دختر اگر در خانواده اي بسته وسنتي به دنيا بيايد از بچگي احتمالا هيچ حقي براي خود نخواهد شناخت. اين است كه اينها وظيفه دولت است. آگاه مردن مردم. . بر پا كردن كتابخانه..به جاي زندان و چوبه دار... داشتن قوانين مدني و انساني. اين كه زني اگر بهش تجاوز شد بتواند با يك مددكار اجتماعي حرف بزند و بداند كه لااقل دولتش او را دست دوم حساب نمي كند.
شايد ما هم اگر با اين قربانيان برخورد بهتري داشته باشيم بتوانيم آنها را تسلي بدهيم. شايد بيشتر از دلسوزي ما احتياج به كسي دارند كه بتوانند با او راحت حرفشان را بزنند.
**************
جوامع متمدن هم يك شبه به اينجا نرسيده اند. آنها هم اين مراحل را طي كرده اند. در قرون وسطي مردم را زنده زنده در آتش مي سوزاندند و خيلي ها هم نگاه مي كردند.ما هم اگر لااقل بدانيم كه اين سيستم غلط است و سر منشاه خيلي از اين بزهكاري هاست و اينكه اين مجازات ها غير انساني است نصف مشكل را حل كرده ايم.
دولت بايد به جاي سركوب مردم امنيت اجتماعي را زياد كند. به وضع مردم بهبود ببخشد. ما همه انسانيم و مجازات هاي غير انساني نمي خواهيم. . مي خواهيم كه با ما مثل انسان رفتار شود.
اين مشلات درمان كوتاه مدت ندارد. شايد بشود با هشيار بودن و اسپري و ديگر وسايل دفاع شخصي پيشگيري كرد . اما هر درمان كوتاه مدتي مثل مسكن است. تا ريشه ها از بين نروند فقر و فسادو بيماريهاي روحي و بزهكاري ها ادامه خواهد داشت. تنها چيزي كه از اين دور تسلسل( به قول سايه بي سردر همان نظر خواهي) و كارخانه بزهكار سازي نصيبمان خواهد شد كلكسيون اسكلت هاي خشك شده بر بالاي چوبه دار و اسكلت هاي متحرك قربانيان آنان بر روي زمين خواهد بود..
No comments:
Post a Comment