دو سه روزي ا ست بحث جالبي در وبلاگ صد ملك دل را افتاده در باره سانسور.اينكه وبلاگ هاي پورنو بايد معرفي شوند يا نه يا اينكه آيا بايد اجازه دادكه به مذهب و مقدسات توهين شود يا نه...
خواندنش وشركت در نظر خواهي را بهتان شديدا توصيه مي كنم..
من با سانسور به هر شكلش مخالفم. به نظر من شعور انسان ها نبايد دست كم گرفته شوند. من بارها نوشته ام كه وبلاگستان به نظر من يك ساختمان پر از پنجره است. هر پنجره را كه ياز كرديم وخوشمان نيامد مي بنديم وشايد سراغش هم نرويم. وبلاگ هايي كه در مورد سكس مي نويسند معمولا چزو پر طرفدارترين ها هستند. آيا از اين نمي شود فهميد كه چقدر دراين مورد در جامعه كمبود هست؟با بستن اين وبلاگ ها چي حل مي شود عير از اينكه خودمان را گول مي زنيم و مي گوييم ما اصلاچنين مشكلي نداريم
. همان آسان طلبي هميشگي. با بجه نمي توانيم كنار بياييم سرش داد مي زنيم. زن يا فرزند حرفمان را گوش نمي كنند كتك مي زنيم. روزنامه اي مطابق ميل ما نمي نويسد تعطيلش مي كنيم. كسي فكرش با فكر ما موافق نيست. مي دزديم ومي كشيمش. زندان ها را پر مي كنيم. خيابان ها را پر از گشت امر به معروف و نهي از منكر مي كنيم. باز در فساد وفقر و فحشا شاگرد اول دنيا مي شويم...پس اگر سانسور و فرهنگ حذف مي توانست مسئله اي حل كند براي متخصصينش مي كرد. .
فروغ عزيز مي نويسد پس وظيفه ما در مقابل جامعه چيست؟
به نظر من هر انساني اول در مقابل خودش وظيفه دارد. اول خودمان را اصلاح كنيم و براي ديگران شعور و ارزش قائل باشيم. ما نمي توانيم به جاي خواننده هاي وبلاگستان تصميم بگيريم كه اين وبلاگ بد است يا خوب. اگر با كسي اختلاف نظر داريم مي توانيم باهاش بحث كنيم. در نظر خواهي ها شر كت كنيم. يا بهشان وقت بدهيم بگذاريم ببينند كه مي شود چيزهاي ديگر هم نوشت..در اين مورد در نظر خواهي ها هم نوشته ام..
اين ها مثل زخم هاي جامعه است . با پوشاندشان چيزي حل نمي شود . تازه بدتر هم مي شوند.
خيلي وبلاگ ها در مورد مذهب مي نويسند. به دليل خفقان شديد وعملكرد حكومتي كه خودش را ام القراءاسلام مي داند وچپ راست خودش را نماينده خدا (يا به قول شبح خدا را نماينده خودش) مي داند بايد هم انتظار داشت كه انتقادات به حكومت و تنفر از سياست هاي حكومتي به طرف دين متوجه شود. . خيلي ها اين را با دليل و برهان مي نويسند وبعضي ها هم به با كلمات توهين آميز اين كار را مي كنند.
من با توهين موافق نيستم چون اصل مسئله را لوث مي كند و از ابتدا پايه بحث را بر دشمني مي ريزد.. بايد با دليل حرف زد.اما باز مي گويم اگر دوست نداريد نخوانيد.. اگر هم خيال مي كنيد به مقدسات توهين شده بنشينيد وجواب بنويسيد.
اينكه مي خواهيم هر مشكلي ...زود ..تند...سريع ...و در جا.... با راه حل هاي فوري حل شود به دردي نمي خورد تازه آن هم در جامعه اي كه قرن ها زيربار خفقان ..فشار و سنت هاي غلط بوده و پر از زخم هاي سر ياز نكر ده است ...
.
آنجا كلي نوشته ام و سرريزش را هم اينجا...اما به نظرم اين بحث فعلاادامه خواهد داشت و هر چه راجع بهش بنويسيم كم گفته ايم....
Posted by
gol
on Tuesday, August 20, 2002
دو سه روزي ا ست بحث جالبي در وبلاگ صد ملك دل را افتاده در باره سانسور.اينكه وبلاگ هاي پورنو بايد معرفي شوند يا نه يا اينكه آيا بايد اجازه دادكه به مذهب و مقدسات توهين شود يا نه...
خواندنش وشركت در نظر خواهي را بهتان شديدا توصيه مي كنم..
من با سانسور به هر شكلش مخالفم. به نظر من شعور انسان ها نبايد دست كم گرفته شوند. من بارها نوشته ام كه وبلاگستان به نظر من يك ساختمان پر از پنجره است. هر پنجره را كه ياز كرديم وخوشمان نيامد مي بنديم وشايد سراغش هم نرويم. وبلاگ هايي كه در مورد سكس مي نويسند معمولا چزو پر طرفدارترين ها هستند. آيا از اين نمي شود فهميد كه چقدر دراين مورد در جامعه كمبود هست؟با بستن اين وبلاگ ها چي حل مي شود عير از اينكه خودمان را گول مي زنيم و مي گوييم ما اصلاچنين مشكلي نداريم
. همان آسان طلبي هميشگي. با بجه نمي توانيم كنار بياييم سرش داد مي زنيم. زن يا فرزند حرفمان را گوش نمي كنند كتك مي زنيم. روزنامه اي مطابق ميل ما نمي نويسد تعطيلش مي كنيم. كسي فكرش با فكر ما موافق نيست. مي دزديم ومي كشيمش. زندان ها را پر مي كنيم. خيابان ها را پر از گشت امر به معروف و نهي از منكر مي كنيم. باز در فساد وفقر و فحشا شاگرد اول دنيا مي شويم...پس اگر سانسور و فرهنگ حذف مي توانست مسئله اي حل كند براي متخصصينش مي كرد. .
فروغ عزيز مي نويسد پس وظيفه ما در مقابل جامعه چيست؟
به نظر من هر انساني اول در مقابل خودش وظيفه دارد. اول خودمان را اصلاح كنيم و براي ديگران شعور و ارزش قائل باشيم. ما نمي توانيم به جاي خواننده هاي وبلاگستان تصميم بگيريم كه اين وبلاگ بد است يا خوب. اگر با كسي اختلاف نظر داريم مي توانيم باهاش بحث كنيم. در نظر خواهي ها شر كت كنيم. يا بهشان وقت بدهيم بگذاريم ببينند كه مي شود چيزهاي ديگر هم نوشت..در اين مورد در نظر خواهي ها هم نوشته ام..
اين ها مثل زخم هاي جامعه است . با پوشاندشان چيزي حل نمي شود . تازه بدتر هم مي شوند.
خيلي وبلاگ ها در مورد مذهب مي نويسند. به دليل خفقان شديد وعملكرد حكومتي كه خودش را ام القراءاسلام مي داند وچپ راست خودش را نماينده خدا (يا به قول شبح خدا را نماينده خودش) مي داند بايد هم انتظار داشت كه انتقادات به حكومت و تنفر از سياست هاي حكومتي به طرف دين متوجه شود. . خيلي ها اين را با دليل و برهان مي نويسند وبعضي ها هم به با كلمات توهين آميز اين كار را مي كنند.
من با توهين موافق نيستم چون اصل مسئله را لوث مي كند و از ابتدا پايه بحث را بر دشمني مي ريزد.. بايد با دليل حرف زد.اما باز مي گويم اگر دوست نداريد نخوانيد.. اگر هم خيال مي كنيد به مقدسات توهين شده بنشينيد وجواب بنويسيد.
اينكه مي خواهيم هر مشكلي ...زود ..تند...سريع ...و در جا.... با راه حل هاي فوري حل شود به دردي نمي خورد تازه آن هم در جامعه اي كه قرن ها زيربار خفقان ..فشار و سنت هاي غلط بوده و پر از زخم هاي سر ياز نكر ده است ...
.
آنجا كلي نوشته ام و سرريزش را هم اينجا...اما به نظرم اين بحث فعلاادامه خواهد داشت و هر چه راجع بهش بنويسيم كم گفته ايم....
خواندنش وشركت در نظر خواهي را بهتان شديدا توصيه مي كنم..
من با سانسور به هر شكلش مخالفم. به نظر من شعور انسان ها نبايد دست كم گرفته شوند. من بارها نوشته ام كه وبلاگستان به نظر من يك ساختمان پر از پنجره است. هر پنجره را كه ياز كرديم وخوشمان نيامد مي بنديم وشايد سراغش هم نرويم. وبلاگ هايي كه در مورد سكس مي نويسند معمولا چزو پر طرفدارترين ها هستند. آيا از اين نمي شود فهميد كه چقدر دراين مورد در جامعه كمبود هست؟با بستن اين وبلاگ ها چي حل مي شود عير از اينكه خودمان را گول مي زنيم و مي گوييم ما اصلاچنين مشكلي نداريم
. همان آسان طلبي هميشگي. با بجه نمي توانيم كنار بياييم سرش داد مي زنيم. زن يا فرزند حرفمان را گوش نمي كنند كتك مي زنيم. روزنامه اي مطابق ميل ما نمي نويسد تعطيلش مي كنيم. كسي فكرش با فكر ما موافق نيست. مي دزديم ومي كشيمش. زندان ها را پر مي كنيم. خيابان ها را پر از گشت امر به معروف و نهي از منكر مي كنيم. باز در فساد وفقر و فحشا شاگرد اول دنيا مي شويم...پس اگر سانسور و فرهنگ حذف مي توانست مسئله اي حل كند براي متخصصينش مي كرد. .
فروغ عزيز مي نويسد پس وظيفه ما در مقابل جامعه چيست؟
به نظر من هر انساني اول در مقابل خودش وظيفه دارد. اول خودمان را اصلاح كنيم و براي ديگران شعور و ارزش قائل باشيم. ما نمي توانيم به جاي خواننده هاي وبلاگستان تصميم بگيريم كه اين وبلاگ بد است يا خوب. اگر با كسي اختلاف نظر داريم مي توانيم باهاش بحث كنيم. در نظر خواهي ها شر كت كنيم. يا بهشان وقت بدهيم بگذاريم ببينند كه مي شود چيزهاي ديگر هم نوشت..در اين مورد در نظر خواهي ها هم نوشته ام..
اين ها مثل زخم هاي جامعه است . با پوشاندشان چيزي حل نمي شود . تازه بدتر هم مي شوند.
خيلي وبلاگ ها در مورد مذهب مي نويسند. به دليل خفقان شديد وعملكرد حكومتي كه خودش را ام القراءاسلام مي داند وچپ راست خودش را نماينده خدا (يا به قول شبح خدا را نماينده خودش) مي داند بايد هم انتظار داشت كه انتقادات به حكومت و تنفر از سياست هاي حكومتي به طرف دين متوجه شود. . خيلي ها اين را با دليل و برهان مي نويسند وبعضي ها هم به با كلمات توهين آميز اين كار را مي كنند.
من با توهين موافق نيستم چون اصل مسئله را لوث مي كند و از ابتدا پايه بحث را بر دشمني مي ريزد.. بايد با دليل حرف زد.اما باز مي گويم اگر دوست نداريد نخوانيد.. اگر هم خيال مي كنيد به مقدسات توهين شده بنشينيد وجواب بنويسيد.
اينكه مي خواهيم هر مشكلي ...زود ..تند...سريع ...و در جا.... با راه حل هاي فوري حل شود به دردي نمي خورد تازه آن هم در جامعه اي كه قرن ها زيربار خفقان ..فشار و سنت هاي غلط بوده و پر از زخم هاي سر ياز نكر ده است ...
.
آنجا كلي نوشته ام و سرريزش را هم اينجا...اما به نظرم اين بحث فعلاادامه خواهد داشت و هر چه راجع بهش بنويسيم كم گفته ايم....
No comments:
Post a Comment