Wednesday, June 26, 2002

خواندني ها
كتابدار در مورد زلزله مفصلا توضيح داده. من باشم همين الآن از تهران كوچ مي كنم مي روم جايي كه اگر زلزله هم آمد در چاه فاضلاب غرق نشوم.

حسن آقا بالاخره هكري را كه قرار بوده پرشين بلاگ را هك كند معرفي كرد.آقا را از روي آدرس ايي ميلش شناخته.

نداي بالاي ديوار از زلزله زدگان عكس گذاشته و نوشته:

با ديدن اين عکس ها ( از طريق وبلاگ گپی با خودم )اين فکر آزارم می ده : کمک ها رو بهشون می رسونن؟
هيچ وقت يادم نمی ره ، اون موقع که زلزلهء رودبار اومد شنديدم مواد غذايی که برای زلزله زده های رودبار فرستاده می شد، تا چند ماه بعد خريد و فروش می شد.
اما بعد يه فکر آزاردهنده تر : اين همه سيلی که اين چند وقت مازندران و گيلان اومد، به خاطر قطع شدن درخت ها بود و تخريب جنگل ها.
البته سريعاً به اشتباه خودم پی می برم و سه بارمعذرت خواهی می کنم و دستم رو گاز می گيرم که يادم بمونه:
آخه آقايون وآقازاده ها چه گناهی کردن که انقد زيادن؟ اگه هر کدوم يه ويلا نداشته باشن شما جواب بد شدن روحيه شونو می دين؟


ندا جون زياد ناراحتشون نكن . چيكار كنن؟برن معلم بشن؟

اين هم از شبح:

تغاري بشكند ماستي بريزد؛ جهان گردد به كام كاسه ليسان.
تا يك اتفاقي توي اين مملكت ميافتد، فوري كاسه ليسان قطار به قطار راه ميافتند براي چاپيدن، ليسيدن و رو موج حوادث سريدن. حالا باز يك فاجعه انساني كه ناشي از بيكفايتي مدنيها و لجنيها و خندانها و گريانها... حاكم در كشور است اتفاق افتاده اينها كاسهي گداييشان را گرفتهاند و دو روز ديگر كمكهاي جهاني در بازارهاي تاناكورا به فروش ميرود... اين نوانديشان جامعه مدني هم كه پا شدند رفتند عكس ”آقا“ و ”ارباب“ و ”مولاي“ خندان خودشان را وسط ويرانههاي خانههاي مردم پيدا كردند!
آقايان و خانمهاي نوانديش، يك پس لرزهي ديگه بياد ديوار فريب شما هم فروميريزه! حاضرم باهاتون شرط ببندم!
نظر برزخ را هم در همان وبلاگ بخوانيد

زويا
در مورد كارش و خدماتي كه دولت بلژيك به زنان ارائه مي كند توضيحاتي داده. بخوانيد و ببينيد كه عين ايران خودمان است

زويا جان ممنون كه مطالبت را در بلاگ اسپات هم مي گذاري.
.
پرستو در زن نوشت در مورد حقوق زنان مي نويسد. از جمله در مورد سن ازدواج:

با تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام بالاخره حداقل سن ازدواج بالا رفت. اين سن براي دختران 13 و براي پسران 15 سال تعيين شده است. درباره اين طرح و روندي كه تا تصويبشدن طي كرده ست بيشتر مينويسم. فعلا اين گزارش را بخوانيد. طرح « تعيين مصاديق عسر و حرج » هم در جلسه روز شنبه مجمع تشخيص مصلحت نظام مطرح شد اما با طولاني شدن بحثها بررسي آن به هفته آينده موكول شد... ضمنا تاريخچه اين قانون را هم مينويسد. از جمله :
در سال 1307 ماده 1041 قانون مدني به اين شرح تصويب شد :« نكاح اناث قبل از 15 سال و ذكور قبل از 18 سال ممنوع است. در مواردي كه مصالحي اقتضا كند.با پيشنهاد مدعيالعموم و تصويب دادگاه ممكن است معافيت از شرط سن اعطا شود ولي در هر صورت اناث كمتر از 13 سال و ذكور كمتر از 15 سال حق ازدواج ندارند.» پس از انقلاب اسلامي شوراي نگهبان به اين ماده قانون مدني ايراد شرعي گرفت.....

به اين مي گويند پيشرفت از در عقب. من هنوز نمي دانم 13 سال با 9 سال چه فرقي دارد؟آيا دختر 13 ساله را نمي فروشند؟يا حتي 18 ساله؟ حالا ببينيد اصلاحات دوم خرداد چقدر براي زنان مفيد بوده؟اول كه اجازه دادند دختر بچه ها روپوش رنگي بپوشند حالا هم سن ازدواج را از 9 سال كرده اند 13 سال. شايد اگر 24 سال ديگر صبر كنيم سن ازدواج 4 سال ديگر هم برود بالا و بشود 17 سال. با اين ترتيب اميدي هست كه 50 سال ديگر سن ازدواج بلاخره بشود 21 سال....اينها عجيب مرا ياد شهر قصه مي اندازند.... هپروتون وزغا....



No comments:

Post a Comment

خواندني ها
كتابدار در مورد زلزله مفصلا توضيح داده. من باشم همين الآن از تهران كوچ مي كنم مي روم جايي كه اگر زلزله هم آمد در چاه فاضلاب غرق نشوم.

حسن آقا بالاخره هكري را كه قرار بوده پرشين بلاگ را هك كند معرفي كرد.آقا را از روي آدرس ايي ميلش شناخته.

نداي بالاي ديوار از زلزله زدگان عكس گذاشته و نوشته:

با ديدن اين عکس ها ( از طريق وبلاگ گپی با خودم )اين فکر آزارم می ده : کمک ها رو بهشون می رسونن؟
هيچ وقت يادم نمی ره ، اون موقع که زلزلهء رودبار اومد شنديدم مواد غذايی که برای زلزله زده های رودبار فرستاده می شد، تا چند ماه بعد خريد و فروش می شد.
اما بعد يه فکر آزاردهنده تر : اين همه سيلی که اين چند وقت مازندران و گيلان اومد، به خاطر قطع شدن درخت ها بود و تخريب جنگل ها.
البته سريعاً به اشتباه خودم پی می برم و سه بارمعذرت خواهی می کنم و دستم رو گاز می گيرم که يادم بمونه:
آخه آقايون وآقازاده ها چه گناهی کردن که انقد زيادن؟ اگه هر کدوم يه ويلا نداشته باشن شما جواب بد شدن روحيه شونو می دين؟


ندا جون زياد ناراحتشون نكن . چيكار كنن؟برن معلم بشن؟

اين هم از شبح:

تغاري بشكند ماستي بريزد؛ جهان گردد به كام كاسه ليسان.
تا يك اتفاقي توي اين مملكت ميافتد، فوري كاسه ليسان قطار به قطار راه ميافتند براي چاپيدن، ليسيدن و رو موج حوادث سريدن. حالا باز يك فاجعه انساني كه ناشي از بيكفايتي مدنيها و لجنيها و خندانها و گريانها... حاكم در كشور است اتفاق افتاده اينها كاسهي گداييشان را گرفتهاند و دو روز ديگر كمكهاي جهاني در بازارهاي تاناكورا به فروش ميرود... اين نوانديشان جامعه مدني هم كه پا شدند رفتند عكس ”آقا“ و ”ارباب“ و ”مولاي“ خندان خودشان را وسط ويرانههاي خانههاي مردم پيدا كردند!
آقايان و خانمهاي نوانديش، يك پس لرزهي ديگه بياد ديوار فريب شما هم فروميريزه! حاضرم باهاتون شرط ببندم!
نظر برزخ را هم در همان وبلاگ بخوانيد

زويا
در مورد كارش و خدماتي كه دولت بلژيك به زنان ارائه مي كند توضيحاتي داده. بخوانيد و ببينيد كه عين ايران خودمان است

زويا جان ممنون كه مطالبت را در بلاگ اسپات هم مي گذاري.
.
پرستو در زن نوشت در مورد حقوق زنان مي نويسد. از جمله در مورد سن ازدواج:

با تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام بالاخره حداقل سن ازدواج بالا رفت. اين سن براي دختران 13 و براي پسران 15 سال تعيين شده است. درباره اين طرح و روندي كه تا تصويبشدن طي كرده ست بيشتر مينويسم. فعلا اين گزارش را بخوانيد. طرح « تعيين مصاديق عسر و حرج » هم در جلسه روز شنبه مجمع تشخيص مصلحت نظام مطرح شد اما با طولاني شدن بحثها بررسي آن به هفته آينده موكول شد... ضمنا تاريخچه اين قانون را هم مينويسد. از جمله :
در سال 1307 ماده 1041 قانون مدني به اين شرح تصويب شد :« نكاح اناث قبل از 15 سال و ذكور قبل از 18 سال ممنوع است. در مواردي كه مصالحي اقتضا كند.با پيشنهاد مدعيالعموم و تصويب دادگاه ممكن است معافيت از شرط سن اعطا شود ولي در هر صورت اناث كمتر از 13 سال و ذكور كمتر از 15 سال حق ازدواج ندارند.» پس از انقلاب اسلامي شوراي نگهبان به اين ماده قانون مدني ايراد شرعي گرفت.....

به اين مي گويند پيشرفت از در عقب. من هنوز نمي دانم 13 سال با 9 سال چه فرقي دارد؟آيا دختر 13 ساله را نمي فروشند؟يا حتي 18 ساله؟ حالا ببينيد اصلاحات دوم خرداد چقدر براي زنان مفيد بوده؟اول كه اجازه دادند دختر بچه ها روپوش رنگي بپوشند حالا هم سن ازدواج را از 9 سال كرده اند 13 سال. شايد اگر 24 سال ديگر صبر كنيم سن ازدواج 4 سال ديگر هم برود بالا و بشود 17 سال. با اين ترتيب اميدي هست كه 50 سال ديگر سن ازدواج بلاخره بشود 21 سال....اينها عجيب مرا ياد شهر قصه مي اندازند.... هپروتون وزغا....



0 comments:

Post a Comment