CRASH
( برخورد)
برخورد" یکی از بهترین فیلم هایی است که اخیرا دیده ام . قیلم در سال 2005 به روی اکران آمده به کارگردانی پل هگیس.
فیلم به زیبایی اختلافات نژادی و زبانی را به تصویر میکشد. چیزی که در امریکا به آن " استریو تایپینگ" میگویند. یعنی قضاوت اولیه بر حسب داده های ذهنی. . این را در حین تماشای قیلم به خوبی احساس میکنید. کارگردان و سناریست ها به طور ماهرانه ای اول شخصیت های فیلم را معرفی میکنند. در آن حال ناخودآگاه انتظاری در بیننده ایجاد میشود. در طول فیلم بارها این را تجربه میکنید که در قضاوت خود عجله کرده اید. .
سناریو طوری نوشته شده که فیلم نه تنها حوصله بیننده را سر نمیبرد بلکه در صحنه های بسیاری هم نفس بیننده را در سینه حبس میکند.
فیلم با صحنه ای شروع میشود که در یک محل جرم دو کارآگاه پلیس( یک زن سفید پوست و یک مرد سیاه پوست که عاشق و معشوق هستند) دارند با هم بحث میکنند . بعد فیلم 36 ساعت گذشته و حوادثی را که منجر به این جادثه اخیر شده را بررسی میکند
صحنه بعد بحث دو سیاه پوست است که در یک محله اعیان نشین سفید پوست ها راه میروند .. اینجا قضاوت های آنها در باره سفیدها را میشنوید که منجر به دزدیدن ماشین یک سفید پوست میشود که از قضا دادستان کل منطقه هم هست و با زنش در یک خانه مجلل زندگی میکند و یک پیشخدمت مکزیکی دارد
دزدیدن ماشینش توسط سیاهان برای او فقط از این جهت اهمیت دارد که رای سیاهان رااز دست ندهد.در عوض زنش از حادثه به شدت ترسیده و عکس العمل های هستریک نشان میدهد. در عین حال کسی که کلید خانه شان را عوض میکند هم سیاه پوست است!!!
صحنه بعد یک ایرانی را نشان میدهد که مشغول خریدن اسلحه است. یک دختر همراه او است و هر دو خیلی عصبی هستند. با فروشنده دعوایشان میشود و فروشنده او را " اسامه " خطاب میکند. حتی ما هم نمیدانیم او اسلحه را برا ی چه میخواهد.( عکس هیجکدام در سایت فیلم نبود. عکسشان را از جشن فیلم پیدا کرده ام که این پایین میگذارم)
صحنه بعد مت دیلون را نشان میدهد که در نقش یک پلیس بازی میکند که از سیاهان متنفر است و بدون هیچ دلیلی ماشین مرسدس یک سیاه پوست و زنش را متوقف میکند. . رفتار تحقیر آمیز او با راننده سیاه پوست بیگناه و زنش در حضور همراه پلیسش که از میان وظیفه پلیسی و وجدانش سرگردان مانده است یکی از
تکان دهنده ترین قسمت های فیلم است.
در طول فیلم متوجه میشوید که در باره اکثر آدم ها قضاوت کرده اید و اکثر قضاوت های شما بر اساس رنگ و پوست و نژاد انسانهاست و اکثر قضاوت ها اشتباه بوده است. حتی در باره بهترین یا بدترین شخصیت های فیلم.
در آخر فیلم بعد از 36 ساعت همه شخصیت های فیلم که جدا جدا دیده شده اند با هم ارتباط برقرار میکنند. . آخر فیلم هم مثل اولش هیجان انگیز و دیدنی است.
اگر ندیده اید توصیه میکنم ببینید و نظرتان را بنویسید
.
Posted by
gol
on Monday, October 31, 2005
CRASH
( برخورد)
برخورد" یکی از بهترین فیلم هایی است که اخیرا دیده ام . قیلم در سال 2005 به روی اکران آمده به کارگردانی پل هگیس.
فیلم به زیبایی اختلافات نژادی و زبانی را به تصویر میکشد. چیزی که در امریکا به آن " استریو تایپینگ" میگویند. یعنی قضاوت اولیه بر حسب داده های ذهنی. . این را در حین تماشای قیلم به خوبی احساس میکنید. کارگردان و سناریست ها به طور ماهرانه ای اول شخصیت های فیلم را معرفی میکنند. در آن حال ناخودآگاه انتظاری در بیننده ایجاد میشود. در طول فیلم بارها این را تجربه میکنید که در قضاوت خود عجله کرده اید. .
سناریو طوری نوشته شده که فیلم نه تنها حوصله بیننده را سر نمیبرد بلکه در صحنه های بسیاری هم نفس بیننده را در سینه حبس میکند.
فیلم با صحنه ای شروع میشود که در یک محل جرم دو کارآگاه پلیس( یک زن سفید پوست و یک مرد سیاه پوست که عاشق و معشوق هستند) دارند با هم بحث میکنند . بعد فیلم 36 ساعت گذشته و حوادثی را که منجر به این جادثه اخیر شده را بررسی میکند
صحنه بعد بحث دو سیاه پوست است که در یک محله اعیان نشین سفید پوست ها راه میروند .. اینجا قضاوت های آنها در باره سفیدها را میشنوید که منجر به دزدیدن ماشین یک سفید پوست میشود که از قضا دادستان کل منطقه هم هست و با زنش در یک خانه مجلل زندگی میکند و یک پیشخدمت مکزیکی دارد
دزدیدن ماشینش توسط سیاهان برای او فقط از این جهت اهمیت دارد که رای سیاهان رااز دست ندهد.در عوض زنش از حادثه به شدت ترسیده و عکس العمل های هستریک نشان میدهد. در عین حال کسی که کلید خانه شان را عوض میکند هم سیاه پوست است!!!
صحنه بعد یک ایرانی را نشان میدهد که مشغول خریدن اسلحه است. یک دختر همراه او است و هر دو خیلی عصبی هستند. با فروشنده دعوایشان میشود و فروشنده او را " اسامه " خطاب میکند. حتی ما هم نمیدانیم او اسلحه را برا ی چه میخواهد.( عکس هیجکدام در سایت فیلم نبود. عکسشان را از جشن فیلم پیدا کرده ام که این پایین میگذارم)
صحنه بعد مت دیلون را نشان میدهد که در نقش یک پلیس بازی میکند که از سیاهان متنفر است و بدون هیچ دلیلی ماشین مرسدس یک سیاه پوست و زنش را متوقف میکند. . رفتار تحقیر آمیز او با راننده سیاه پوست بیگناه و زنش در حضور همراه پلیسش که از میان وظیفه پلیسی و وجدانش سرگردان مانده است یکی از
تکان دهنده ترین قسمت های فیلم است.
در طول فیلم متوجه میشوید که در باره اکثر آدم ها قضاوت کرده اید و اکثر قضاوت های شما بر اساس رنگ و پوست و نژاد انسانهاست و اکثر قضاوت ها اشتباه بوده است. حتی در باره بهترین یا بدترین شخصیت های فیلم.
در آخر فیلم بعد از 36 ساعت همه شخصیت های فیلم که جدا جدا دیده شده اند با هم ارتباط برقرار میکنند. . آخر فیلم هم مثل اولش هیجان انگیز و دیدنی است.
اگر ندیده اید توصیه میکنم ببینید و نظرتان را بنویسید
.
( برخورد)
برخورد" یکی از بهترین فیلم هایی است که اخیرا دیده ام . قیلم در سال 2005 به روی اکران آمده به کارگردانی پل هگیس.
فیلم به زیبایی اختلافات نژادی و زبانی را به تصویر میکشد. چیزی که در امریکا به آن " استریو تایپینگ" میگویند. یعنی قضاوت اولیه بر حسب داده های ذهنی. . این را در حین تماشای قیلم به خوبی احساس میکنید. کارگردان و سناریست ها به طور ماهرانه ای اول شخصیت های فیلم را معرفی میکنند. در آن حال ناخودآگاه انتظاری در بیننده ایجاد میشود. در طول فیلم بارها این را تجربه میکنید که در قضاوت خود عجله کرده اید. .
سناریو طوری نوشته شده که فیلم نه تنها حوصله بیننده را سر نمیبرد بلکه در صحنه های بسیاری هم نفس بیننده را در سینه حبس میکند.
فیلم با صحنه ای شروع میشود که در یک محل جرم دو کارآگاه پلیس( یک زن سفید پوست و یک مرد سیاه پوست که عاشق و معشوق هستند) دارند با هم بحث میکنند . بعد فیلم 36 ساعت گذشته و حوادثی را که منجر به این جادثه اخیر شده را بررسی میکند
صحنه بعد بحث دو سیاه پوست است که در یک محله اعیان نشین سفید پوست ها راه میروند .. اینجا قضاوت های آنها در باره سفیدها را میشنوید که منجر به دزدیدن ماشین یک سفید پوست میشود که از قضا دادستان کل منطقه هم هست و با زنش در یک خانه مجلل زندگی میکند و یک پیشخدمت مکزیکی دارد
دزدیدن ماشینش توسط سیاهان برای او فقط از این جهت اهمیت دارد که رای سیاهان رااز دست ندهد.در عوض زنش از حادثه به شدت ترسیده و عکس العمل های هستریک نشان میدهد. در عین حال کسی که کلید خانه شان را عوض میکند هم سیاه پوست است!!!
صحنه بعد یک ایرانی را نشان میدهد که مشغول خریدن اسلحه است. یک دختر همراه او است و هر دو خیلی عصبی هستند. با فروشنده دعوایشان میشود و فروشنده او را " اسامه " خطاب میکند. حتی ما هم نمیدانیم او اسلحه را برا ی چه میخواهد.( عکس هیجکدام در سایت فیلم نبود. عکسشان را از جشن فیلم پیدا کرده ام که این پایین میگذارم)
صحنه بعد مت دیلون را نشان میدهد که در نقش یک پلیس بازی میکند که از سیاهان متنفر است و بدون هیچ دلیلی ماشین مرسدس یک سیاه پوست و زنش را متوقف میکند. . رفتار تحقیر آمیز او با راننده سیاه پوست بیگناه و زنش در حضور همراه پلیسش که از میان وظیفه پلیسی و وجدانش سرگردان مانده است یکی از
تکان دهنده ترین قسمت های فیلم است.
در طول فیلم متوجه میشوید که در باره اکثر آدم ها قضاوت کرده اید و اکثر قضاوت های شما بر اساس رنگ و پوست و نژاد انسانهاست و اکثر قضاوت ها اشتباه بوده است. حتی در باره بهترین یا بدترین شخصیت های فیلم.
در آخر فیلم بعد از 36 ساعت همه شخصیت های فیلم که جدا جدا دیده شده اند با هم ارتباط برقرار میکنند. . آخر فیلم هم مثل اولش هیجان انگیز و دیدنی است.
اگر ندیده اید توصیه میکنم ببینید و نظرتان را بنویسید
.
No comments:
Post a Comment