عمله استبداد نشویم
دو روز است که همراه با شروع محاکمه صدام حسین رادیو فردا چپ و راست درخواست های "اعضا پیشین مجاهدین" و " کردهای عراقی" را برای محاکمه همزمان مسعود رجوی رهبر مجاهدین پخش میکند.
من این را کاملا درک میکنم که خانم رایس و جناب بوش دلشان به حال مردم ایران نسوخته است. با گفته یکی از کاربران دیدگاه که نوشته بود کسی مانند آخوندها منافع امریکا را تامین نخواهد کرد هم صد در صد موافقم. امریکا هرگز با روی کار آمدن یک حکومت مردمی در هیچ جای دنیا موافق نبوده که ایران دومیش باشد. به همین دلیل شاخ و شانه کشیدن های اتمی ایران و امریکا و اروپا راهمیشه با بدبینی دنبال میکنم تا ببینم آخر سر کی به کی امتیاز میدهد. این که آیا یک حکومت مردمی در ایران میتواند خود را به زد و بندهای حکومت های سرمایه داری تحمیل کند یا نه بحث جداگانه ای است.
آنچه درکش برای من مشکل است نقش به اصظلاح روشنفکرانی است که قلم خود را به دولت ایران فروخته اند. این را به جرات میگویم برای اینکه دیگر خط ها دیگر خاکستری نیستند. جنایات این رژیم آنقدر فراوان است که دیگر گفتن ندارد. مرزها کاملا روشن هستند . یا با رژیم هستید یا بر علیه رژیم. نمیشود که طبل خواسته های رژیم را بکوبید اما خودتان را مخالف آنها قلمداد کنید. حساب بسیار ساده ای است که لازم نیست برای درکش کسی هوادار مجاهدین باشد. عده ای از قرارگاه اشرف به ایران رفته اند. از آنجا به پاریس آمده اند و ضمن تعریف از خوش رفتاری دولت ایران! از شکنجه هایی که در اشرف دیده اند سخن میگویند و خواستار محاکمه رهبر مجاهدین هستند. اولا که خوش رفتاری دولتی که یک وبلاگ نویس را به جرم نوشتن عقیده اش شلاق میزند و نوجوان 16 ساله را اعدام میکند با سابقه کشتار و سرکوب و رفتار وحشیانه اش با مردم ایران جای سوال بسیا ر دارد. مگر ممکن است کسی جنایات این دولت را ببیند و بعد بیاید در راستای منافع آن خوش خدمتی کند ؟ دولتی که تحمل یک روزنامه اصلاح طلب و یک وبلاگ نویس را ندارد چطور شده که با این آقایان خوش رفتاری میکند؟ این رابطه چنان بوی گندی دارد که لازم نیست کسی نابغه باشد تا بتواند عمق فاجعه را درک کند. در ثانی اگر کسی بر علیه کسی شکایتی دارد نه دولت ایران و نه دولت طالبانی و جعفری جنایت کار صلاحیت رسیدگی به آن را ندارند. در روز آزادی ایران و در یک دولت دمکراتیک امیدوارم همه بتوانند بیایند و بر علیه هر که میخواهند شکایت کنند تا در یک دادگاه عادلانه به آن رسیدگی شود.
رادیو فردا با چنان آب و تابی این اخبار را مینویسد که اگر کسی نداند فکر میکند مهمترین مسئله روز ایران نه مسئله اتمی و نه خطر حمله امریکا و نه فقر و فحشا و اعتیاد و حقوق عقب افتاده کارگران و کارمندان و نه احکام اعدام و شلاق و سنگسار در سراسر ایران – بلکه محاکمه مسعود رجوی است. در خبر روز بعد نیز از قول "کردهای عراقی" محاکمه مسعود رجوی را خواستار میشود. وقتی خبر را میخوانید می بینید کردهای عراقی
" اعضا جبهه میهنی کردستان" یعنی همان" یه که تی" گروه طالبانی همکار سفت و سخت دولت ایران در بیست سال گذشته هستند که حالا به لطف رادیو فردا همه کردهای عراق را نمایندگی میکنند! این که رادیو فردا فقط خبررسانی میکند فرض درستی نیست برای اینکه اولا حتی بی بی سی که با کیهان شریعتمداری رقابت میکرد نیز این اخبار را درج نکرده است .و ثانیا روزانه اخبار بسیار مهمی در باره مجاهدین حتی در رسانه های خبری غربی چاپ میشود که رادیو فردا حتی یکی از آنها را هم پخش نمیکند. منجمله تظاهرات هزاران نفراز طرفداران مجاهدین بر علیه احمدی نژاد در نیویورک . این که الآن رادیو فردا پرچمدار محاکمه مسعود رجوی شده است به احتمال زیاد اجرای سیاست لابی های طرفدار دولت ایران است که از قدرت گرفتن مجاهدین و دیگر مخالفان دولت ایران وحشت کرده اند.
برزگترین و خونخوار ترین دیکتاتورهای دنیا کسانی نیستند که فرمان قتل عام و کشتار را صادر میکنند. بلکه کسانی هستند که این اوامر را اجرا میکنند . آنها که دانسته و برای یک جو منفعت آلت دست دیکتاتورها میشوند. آنها که فکر و قلمشان را به جویی میفروشند. مهره ها چرخ استبداد را میچرخانند. بدون این مهره ها بقای استبداد امکان ندارد. بدون مزدوران و حامیانی که به دلیل نفع شخصی یا ناآگاهی یا هر دلیل دیگری فرمان ها و اوامر این قاتلین را مو به مو اجرا میکنند حکومت استبدادی ازمیان خواهد رفت. انجام وظیفه بهانه نیست. وجدان و اندیشه را هم باید به کار گرفت.
خبرنگاران رادیو فردا باید مرز خود را با کسانی که بلندگوی رژیم جمهوری اسلامی هستند مشخص کنند. شاید بیست و شش سال پیش میشد گفت که طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی از روی ناآگاهی است. امروز دیگر این غیر ممکن است. بخصوص برای کسانی که در خارج از ایران هستند و باید بتوانند زندگی طاقت فرسای ایرانیان را با زندگی مردم کشورهای پیشرفته مقایسه کنند و به جای محاکمه آزادیخواهان خواستار محاکمه سران قاتل نظام جمهوری اسلامی بشوند که برای هر کدامشان لااقل یک پرونده ترور با دلیل و مدرک باز است.
Posted by
gol
on Friday, October 21, 2005
عمله استبداد نشویم
دو روز است که همراه با شروع محاکمه صدام حسین رادیو فردا چپ و راست درخواست های "اعضا پیشین مجاهدین" و " کردهای عراقی" را برای محاکمه همزمان مسعود رجوی رهبر مجاهدین پخش میکند.
من این را کاملا درک میکنم که خانم رایس و جناب بوش دلشان به حال مردم ایران نسوخته است. با گفته یکی از کاربران دیدگاه که نوشته بود کسی مانند آخوندها منافع امریکا را تامین نخواهد کرد هم صد در صد موافقم. امریکا هرگز با روی کار آمدن یک حکومت مردمی در هیچ جای دنیا موافق نبوده که ایران دومیش باشد. به همین دلیل شاخ و شانه کشیدن های اتمی ایران و امریکا و اروپا راهمیشه با بدبینی دنبال میکنم تا ببینم آخر سر کی به کی امتیاز میدهد. این که آیا یک حکومت مردمی در ایران میتواند خود را به زد و بندهای حکومت های سرمایه داری تحمیل کند یا نه بحث جداگانه ای است.
آنچه درکش برای من مشکل است نقش به اصظلاح روشنفکرانی است که قلم خود را به دولت ایران فروخته اند. این را به جرات میگویم برای اینکه دیگر خط ها دیگر خاکستری نیستند. جنایات این رژیم آنقدر فراوان است که دیگر گفتن ندارد. مرزها کاملا روشن هستند . یا با رژیم هستید یا بر علیه رژیم. نمیشود که طبل خواسته های رژیم را بکوبید اما خودتان را مخالف آنها قلمداد کنید. حساب بسیار ساده ای است که لازم نیست برای درکش کسی هوادار مجاهدین باشد. عده ای از قرارگاه اشرف به ایران رفته اند. از آنجا به پاریس آمده اند و ضمن تعریف از خوش رفتاری دولت ایران! از شکنجه هایی که در اشرف دیده اند سخن میگویند و خواستار محاکمه رهبر مجاهدین هستند. اولا که خوش رفتاری دولتی که یک وبلاگ نویس را به جرم نوشتن عقیده اش شلاق میزند و نوجوان 16 ساله را اعدام میکند با سابقه کشتار و سرکوب و رفتار وحشیانه اش با مردم ایران جای سوال بسیا ر دارد. مگر ممکن است کسی جنایات این دولت را ببیند و بعد بیاید در راستای منافع آن خوش خدمتی کند ؟ دولتی که تحمل یک روزنامه اصلاح طلب و یک وبلاگ نویس را ندارد چطور شده که با این آقایان خوش رفتاری میکند؟ این رابطه چنان بوی گندی دارد که لازم نیست کسی نابغه باشد تا بتواند عمق فاجعه را درک کند. در ثانی اگر کسی بر علیه کسی شکایتی دارد نه دولت ایران و نه دولت طالبانی و جعفری جنایت کار صلاحیت رسیدگی به آن را ندارند. در روز آزادی ایران و در یک دولت دمکراتیک امیدوارم همه بتوانند بیایند و بر علیه هر که میخواهند شکایت کنند تا در یک دادگاه عادلانه به آن رسیدگی شود.
رادیو فردا با چنان آب و تابی این اخبار را مینویسد که اگر کسی نداند فکر میکند مهمترین مسئله روز ایران نه مسئله اتمی و نه خطر حمله امریکا و نه فقر و فحشا و اعتیاد و حقوق عقب افتاده کارگران و کارمندان و نه احکام اعدام و شلاق و سنگسار در سراسر ایران – بلکه محاکمه مسعود رجوی است. در خبر روز بعد نیز از قول "کردهای عراقی" محاکمه مسعود رجوی را خواستار میشود. وقتی خبر را میخوانید می بینید کردهای عراقی
" اعضا جبهه میهنی کردستان" یعنی همان" یه که تی" گروه طالبانی همکار سفت و سخت دولت ایران در بیست سال گذشته هستند که حالا به لطف رادیو فردا همه کردهای عراق را نمایندگی میکنند! این که رادیو فردا فقط خبررسانی میکند فرض درستی نیست برای اینکه اولا حتی بی بی سی که با کیهان شریعتمداری رقابت میکرد نیز این اخبار را درج نکرده است .و ثانیا روزانه اخبار بسیار مهمی در باره مجاهدین حتی در رسانه های خبری غربی چاپ میشود که رادیو فردا حتی یکی از آنها را هم پخش نمیکند. منجمله تظاهرات هزاران نفراز طرفداران مجاهدین بر علیه احمدی نژاد در نیویورک . این که الآن رادیو فردا پرچمدار محاکمه مسعود رجوی شده است به احتمال زیاد اجرای سیاست لابی های طرفدار دولت ایران است که از قدرت گرفتن مجاهدین و دیگر مخالفان دولت ایران وحشت کرده اند.
برزگترین و خونخوار ترین دیکتاتورهای دنیا کسانی نیستند که فرمان قتل عام و کشتار را صادر میکنند. بلکه کسانی هستند که این اوامر را اجرا میکنند . آنها که دانسته و برای یک جو منفعت آلت دست دیکتاتورها میشوند. آنها که فکر و قلمشان را به جویی میفروشند. مهره ها چرخ استبداد را میچرخانند. بدون این مهره ها بقای استبداد امکان ندارد. بدون مزدوران و حامیانی که به دلیل نفع شخصی یا ناآگاهی یا هر دلیل دیگری فرمان ها و اوامر این قاتلین را مو به مو اجرا میکنند حکومت استبدادی ازمیان خواهد رفت. انجام وظیفه بهانه نیست. وجدان و اندیشه را هم باید به کار گرفت.
خبرنگاران رادیو فردا باید مرز خود را با کسانی که بلندگوی رژیم جمهوری اسلامی هستند مشخص کنند. شاید بیست و شش سال پیش میشد گفت که طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی از روی ناآگاهی است. امروز دیگر این غیر ممکن است. بخصوص برای کسانی که در خارج از ایران هستند و باید بتوانند زندگی طاقت فرسای ایرانیان را با زندگی مردم کشورهای پیشرفته مقایسه کنند و به جای محاکمه آزادیخواهان خواستار محاکمه سران قاتل نظام جمهوری اسلامی بشوند که برای هر کدامشان لااقل یک پرونده ترور با دلیل و مدرک باز است.
دو روز است که همراه با شروع محاکمه صدام حسین رادیو فردا چپ و راست درخواست های "اعضا پیشین مجاهدین" و " کردهای عراقی" را برای محاکمه همزمان مسعود رجوی رهبر مجاهدین پخش میکند.
من این را کاملا درک میکنم که خانم رایس و جناب بوش دلشان به حال مردم ایران نسوخته است. با گفته یکی از کاربران دیدگاه که نوشته بود کسی مانند آخوندها منافع امریکا را تامین نخواهد کرد هم صد در صد موافقم. امریکا هرگز با روی کار آمدن یک حکومت مردمی در هیچ جای دنیا موافق نبوده که ایران دومیش باشد. به همین دلیل شاخ و شانه کشیدن های اتمی ایران و امریکا و اروپا راهمیشه با بدبینی دنبال میکنم تا ببینم آخر سر کی به کی امتیاز میدهد. این که آیا یک حکومت مردمی در ایران میتواند خود را به زد و بندهای حکومت های سرمایه داری تحمیل کند یا نه بحث جداگانه ای است.
آنچه درکش برای من مشکل است نقش به اصظلاح روشنفکرانی است که قلم خود را به دولت ایران فروخته اند. این را به جرات میگویم برای اینکه دیگر خط ها دیگر خاکستری نیستند. جنایات این رژیم آنقدر فراوان است که دیگر گفتن ندارد. مرزها کاملا روشن هستند . یا با رژیم هستید یا بر علیه رژیم. نمیشود که طبل خواسته های رژیم را بکوبید اما خودتان را مخالف آنها قلمداد کنید. حساب بسیار ساده ای است که لازم نیست برای درکش کسی هوادار مجاهدین باشد. عده ای از قرارگاه اشرف به ایران رفته اند. از آنجا به پاریس آمده اند و ضمن تعریف از خوش رفتاری دولت ایران! از شکنجه هایی که در اشرف دیده اند سخن میگویند و خواستار محاکمه رهبر مجاهدین هستند. اولا که خوش رفتاری دولتی که یک وبلاگ نویس را به جرم نوشتن عقیده اش شلاق میزند و نوجوان 16 ساله را اعدام میکند با سابقه کشتار و سرکوب و رفتار وحشیانه اش با مردم ایران جای سوال بسیا ر دارد. مگر ممکن است کسی جنایات این دولت را ببیند و بعد بیاید در راستای منافع آن خوش خدمتی کند ؟ دولتی که تحمل یک روزنامه اصلاح طلب و یک وبلاگ نویس را ندارد چطور شده که با این آقایان خوش رفتاری میکند؟ این رابطه چنان بوی گندی دارد که لازم نیست کسی نابغه باشد تا بتواند عمق فاجعه را درک کند. در ثانی اگر کسی بر علیه کسی شکایتی دارد نه دولت ایران و نه دولت طالبانی و جعفری جنایت کار صلاحیت رسیدگی به آن را ندارند. در روز آزادی ایران و در یک دولت دمکراتیک امیدوارم همه بتوانند بیایند و بر علیه هر که میخواهند شکایت کنند تا در یک دادگاه عادلانه به آن رسیدگی شود.
رادیو فردا با چنان آب و تابی این اخبار را مینویسد که اگر کسی نداند فکر میکند مهمترین مسئله روز ایران نه مسئله اتمی و نه خطر حمله امریکا و نه فقر و فحشا و اعتیاد و حقوق عقب افتاده کارگران و کارمندان و نه احکام اعدام و شلاق و سنگسار در سراسر ایران – بلکه محاکمه مسعود رجوی است. در خبر روز بعد نیز از قول "کردهای عراقی" محاکمه مسعود رجوی را خواستار میشود. وقتی خبر را میخوانید می بینید کردهای عراقی
" اعضا جبهه میهنی کردستان" یعنی همان" یه که تی" گروه طالبانی همکار سفت و سخت دولت ایران در بیست سال گذشته هستند که حالا به لطف رادیو فردا همه کردهای عراق را نمایندگی میکنند! این که رادیو فردا فقط خبررسانی میکند فرض درستی نیست برای اینکه اولا حتی بی بی سی که با کیهان شریعتمداری رقابت میکرد نیز این اخبار را درج نکرده است .و ثانیا روزانه اخبار بسیار مهمی در باره مجاهدین حتی در رسانه های خبری غربی چاپ میشود که رادیو فردا حتی یکی از آنها را هم پخش نمیکند. منجمله تظاهرات هزاران نفراز طرفداران مجاهدین بر علیه احمدی نژاد در نیویورک . این که الآن رادیو فردا پرچمدار محاکمه مسعود رجوی شده است به احتمال زیاد اجرای سیاست لابی های طرفدار دولت ایران است که از قدرت گرفتن مجاهدین و دیگر مخالفان دولت ایران وحشت کرده اند.
برزگترین و خونخوار ترین دیکتاتورهای دنیا کسانی نیستند که فرمان قتل عام و کشتار را صادر میکنند. بلکه کسانی هستند که این اوامر را اجرا میکنند . آنها که دانسته و برای یک جو منفعت آلت دست دیکتاتورها میشوند. آنها که فکر و قلمشان را به جویی میفروشند. مهره ها چرخ استبداد را میچرخانند. بدون این مهره ها بقای استبداد امکان ندارد. بدون مزدوران و حامیانی که به دلیل نفع شخصی یا ناآگاهی یا هر دلیل دیگری فرمان ها و اوامر این قاتلین را مو به مو اجرا میکنند حکومت استبدادی ازمیان خواهد رفت. انجام وظیفه بهانه نیست. وجدان و اندیشه را هم باید به کار گرفت.
خبرنگاران رادیو فردا باید مرز خود را با کسانی که بلندگوی رژیم جمهوری اسلامی هستند مشخص کنند. شاید بیست و شش سال پیش میشد گفت که طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی از روی ناآگاهی است. امروز دیگر این غیر ممکن است. بخصوص برای کسانی که در خارج از ایران هستند و باید بتوانند زندگی طاقت فرسای ایرانیان را با زندگی مردم کشورهای پیشرفته مقایسه کنند و به جای محاکمه آزادیخواهان خواستار محاکمه سران قاتل نظام جمهوری اسلامی بشوند که برای هر کدامشان لااقل یک پرونده ترور با دلیل و مدرک باز است.
No comments:
Post a Comment