Friday, October 07, 2005

ادب مرد به ز دولت اوست....
( ما همه چیزمان از دولتمان بهتر است!)

در میان هیاهوهای اتمی و هارت و پورت های دولتمردان ایرانی و غلط کردن های شگفت ! در روزگاری که تونی بلر که حاضر نبود بگوید بالای چشم دولت جمهوری اسلامی ایران ابروست امروز اقرار میکند که شاید به صورتی و از جهتی ایران در عراق بمب منفجر میکند...وسط اخباری که میگوید سوریه و عربستان وزیر امور خارجه آقایان را راه ندادند....میان اخبار تایید احکام اعدام و بزن و ببیند و بگیر و بکش بعضی وقت های اخبار دیگری هم دیده میشوند که متاسفانه باز هم جز حکایت بدبختی نیستند.

دو خبر خواندم که مرا خیلی ناراحت کرد. نه اینکه بقیه اخبار ایران خوشحال کننده باشند.. اما فقر فرهنگی هم مسئله ای نیست که دست کم گرفته شود. گرچه در حکومتی سرکوب گر انتظار بیش از این هم نباید داشت. فقط با آزادی و آزادی مطلق است که میشود بر این جهل پیروز شد. آنهم از هیچ ملایی بر نمی آید و تا اینها هستند همین آش و همین کاسه است . فقط ممکن است که زهر آش هر روز غلیظ تر شود.

سرنوشت امیر پسر جوان همجنس گرای ایرانی که به ترکیه فرار کرده است را در یکی دو سایت خواندم. پدر امیر در جنگ کشته شده است . امیر یک بار در یک مهمانی دستگیر میشود و صد ضربه شلاق تحمل میکند . به علاوه بازپرس ها فیلمی را به مادرش نشان میدهند که مادرش متوجه همجنسگرا بودن امیر میشود. پس از یک سال در یک چت روم در اینترنت مردی با او صحبت میکند. امیر میگوید که از او خوشش نمی آیدو مشخصات فرد مورد علاقه خود را مینویسد. بالفاصله شخص دیگری با او تماس میگیرد و با همان مشخصات خود را معرفی میکند. امیر با او عکس رد و بدل میکند و قرار میگذارد. سر قرار دستگیر میشود. و معلوم میشود که هر دو آن اشخاص مامور بوده اند
امیر در اداره امر به معروف و نهی از منکر به شدت مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. میگوید زیر یک صندلی فلزی چراغ گاز گذاشته بودند که داغ شود و به او گفتند که باید روی آن صندلی بنشیند. این علاوه بر کتک و شکنجه های دیگر است. بالاخره امیر از ترس اعتراف میکند و با وثیقه آزاد میشود . اما میگوید که مزاحمت های مامورین اطلاعات هر روز ادامه داشته است. مامورینی که در ازای آزاد کردن او درخواست های سکسی از او میکرده اندو سابقه تجاوز به زندانیان همجنس گرای دیگر را هم داشته اند. به او میگویند که اگر بدانیم تو با مردی سکس داشته ای ترا مانند پسرهایی که در مشهد اعدام کردیم میکشیم. همان دو نوجوانی که به اتهام تجاوز به دار آویخته شدند.
امیر میگوید پس از اعدام آن دو نوجوان تهدید ها شدت بیشتری گرفت تا اینکه روزی امیر به بهانه ای به تهران می آید و از آنجا با اتوبوس به ترکیه میرود و اکنون در انتظار پناهندگی به سر میبرد.
عکس بدن شلاق خورده این جوان و گزارش مفصل تر فارسی را در اینجا میتوانید ببینید.
این هم سایت انگلیسی
http://direland.typepad.com/direland/

**************

خبر دوم که آن هم اتفاقا به همجنس گرایان ربط دارد در باره عروسی یک مرد 42 ساله با یک پسر 16 ساله در پاکستان بود. ظاهرا چناب لیاقت علی که عاشق و دلباخته این پسرک 16 ساله بوده او را به قیمت 380 دلار از خانواده اش میخرد و با دهل و دنبک و مراسم آتش بازی برای او عروسی میگیرد.

خبر از این جهت وحشتناک است که همه با به به و چه چه این را یک پیروزی بزرگ برای همجنس گرایان در پاکستان جلوه میدهند. یعنی در جایی که هنوز ایالت کالیفرنیای امریکا دارد در باره ازدواج همجنس گرایان من و من میکند در پاکستان علیزغم همه قوانین اسلامی این دو عاشق به طور رسمی با هم عقد ازدوا ج بسته اند.در هیچ سایتی ندیدم که این ازدواج محکوم شده باشد شاید از ترس اینکه متهم به مخالفت با همجنس گرایان شوند . اما باید مسئله را با عمق بیشتری نگاه کرد.

من این خبر را به عنوان بردگی و سو استفاده جنسی از یک پسر 16 ساله فقیر می بینم. همانقدر که ازدواج یک دختر 16 ساله با مرد 42 ساله قبیح است ازدواج یک پسر 16 ساله با یک مرد 42 ساله هم باید قبیح باشد نه برای اینکه همجنس هستند بلکه برای این که او از خانواده اش خریداری شده است.

در کشور عقب مانده ای مثل پاکستان که زنی که مورد تجاوز قرار میگیرد به جرم زنا محاکمه میشود فقط کسی که سبیل دولتیان را چرب کرده باشد یا پشتش به جایی گرم باشد میتواند اینطور علنی عروس همجنس به خانه بیاورد. گروههایی که از حقوق همجنس گرایان حمایت میکنند باید به جای دست زدن برای چنین ازدواجی بهره کشی جنسی از یک کودک 16 ساله را محکوم کنند. اگر الآن بخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند برده داری جنسی کودکان را به رسمیت شناخته اند

No comments:

Post a Comment

ادب مرد به ز دولت اوست....
( ما همه چیزمان از دولتمان بهتر است!)

در میان هیاهوهای اتمی و هارت و پورت های دولتمردان ایرانی و غلط کردن های شگفت ! در روزگاری که تونی بلر که حاضر نبود بگوید بالای چشم دولت جمهوری اسلامی ایران ابروست امروز اقرار میکند که شاید به صورتی و از جهتی ایران در عراق بمب منفجر میکند...وسط اخباری که میگوید سوریه و عربستان وزیر امور خارجه آقایان را راه ندادند....میان اخبار تایید احکام اعدام و بزن و ببیند و بگیر و بکش بعضی وقت های اخبار دیگری هم دیده میشوند که متاسفانه باز هم جز حکایت بدبختی نیستند.

دو خبر خواندم که مرا خیلی ناراحت کرد. نه اینکه بقیه اخبار ایران خوشحال کننده باشند.. اما فقر فرهنگی هم مسئله ای نیست که دست کم گرفته شود. گرچه در حکومتی سرکوب گر انتظار بیش از این هم نباید داشت. فقط با آزادی و آزادی مطلق است که میشود بر این جهل پیروز شد. آنهم از هیچ ملایی بر نمی آید و تا اینها هستند همین آش و همین کاسه است . فقط ممکن است که زهر آش هر روز غلیظ تر شود.

سرنوشت امیر پسر جوان همجنس گرای ایرانی که به ترکیه فرار کرده است را در یکی دو سایت خواندم. پدر امیر در جنگ کشته شده است . امیر یک بار در یک مهمانی دستگیر میشود و صد ضربه شلاق تحمل میکند . به علاوه بازپرس ها فیلمی را به مادرش نشان میدهند که مادرش متوجه همجنسگرا بودن امیر میشود. پس از یک سال در یک چت روم در اینترنت مردی با او صحبت میکند. امیر میگوید که از او خوشش نمی آیدو مشخصات فرد مورد علاقه خود را مینویسد. بالفاصله شخص دیگری با او تماس میگیرد و با همان مشخصات خود را معرفی میکند. امیر با او عکس رد و بدل میکند و قرار میگذارد. سر قرار دستگیر میشود. و معلوم میشود که هر دو آن اشخاص مامور بوده اند
امیر در اداره امر به معروف و نهی از منکر به شدت مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. میگوید زیر یک صندلی فلزی چراغ گاز گذاشته بودند که داغ شود و به او گفتند که باید روی آن صندلی بنشیند. این علاوه بر کتک و شکنجه های دیگر است. بالاخره امیر از ترس اعتراف میکند و با وثیقه آزاد میشود . اما میگوید که مزاحمت های مامورین اطلاعات هر روز ادامه داشته است. مامورینی که در ازای آزاد کردن او درخواست های سکسی از او میکرده اندو سابقه تجاوز به زندانیان همجنس گرای دیگر را هم داشته اند. به او میگویند که اگر بدانیم تو با مردی سکس داشته ای ترا مانند پسرهایی که در مشهد اعدام کردیم میکشیم. همان دو نوجوانی که به اتهام تجاوز به دار آویخته شدند.
امیر میگوید پس از اعدام آن دو نوجوان تهدید ها شدت بیشتری گرفت تا اینکه روزی امیر به بهانه ای به تهران می آید و از آنجا با اتوبوس به ترکیه میرود و اکنون در انتظار پناهندگی به سر میبرد.
عکس بدن شلاق خورده این جوان و گزارش مفصل تر فارسی را در اینجا میتوانید ببینید.
این هم سایت انگلیسی
http://direland.typepad.com/direland/

**************

خبر دوم که آن هم اتفاقا به همجنس گرایان ربط دارد در باره عروسی یک مرد 42 ساله با یک پسر 16 ساله در پاکستان بود. ظاهرا چناب لیاقت علی که عاشق و دلباخته این پسرک 16 ساله بوده او را به قیمت 380 دلار از خانواده اش میخرد و با دهل و دنبک و مراسم آتش بازی برای او عروسی میگیرد.

خبر از این جهت وحشتناک است که همه با به به و چه چه این را یک پیروزی بزرگ برای همجنس گرایان در پاکستان جلوه میدهند. یعنی در جایی که هنوز ایالت کالیفرنیای امریکا دارد در باره ازدواج همجنس گرایان من و من میکند در پاکستان علیزغم همه قوانین اسلامی این دو عاشق به طور رسمی با هم عقد ازدوا ج بسته اند.در هیچ سایتی ندیدم که این ازدواج محکوم شده باشد شاید از ترس اینکه متهم به مخالفت با همجنس گرایان شوند . اما باید مسئله را با عمق بیشتری نگاه کرد.

من این خبر را به عنوان بردگی و سو استفاده جنسی از یک پسر 16 ساله فقیر می بینم. همانقدر که ازدواج یک دختر 16 ساله با مرد 42 ساله قبیح است ازدواج یک پسر 16 ساله با یک مرد 42 ساله هم باید قبیح باشد نه برای اینکه همجنس هستند بلکه برای این که او از خانواده اش خریداری شده است.

در کشور عقب مانده ای مثل پاکستان که زنی که مورد تجاوز قرار میگیرد به جرم زنا محاکمه میشود فقط کسی که سبیل دولتیان را چرب کرده باشد یا پشتش به جایی گرم باشد میتواند اینطور علنی عروس همجنس به خانه بیاورد. گروههایی که از حقوق همجنس گرایان حمایت میکنند باید به جای دست زدن برای چنین ازدواجی بهره کشی جنسی از یک کودک 16 ساله را محکوم کنند. اگر الآن بخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند برده داری جنسی کودکان را به رسمیت شناخته اند

0 comments:

Post a Comment