Tuesday, March 04, 2003

نه! بزرگ مردم....
اينان هراسشان ز يگانگي ماست.....

مردم ما ممكن است در خيلي چيزها متفق القول نباشند. ممكن است اعتقاداتشان... نگاهشان به زندگي و طرز نگرششان به آينده با هم مخالف يا متضاد باشد. اما روز نهم اسفند ماه مردم در يك چيز متحد شدند. :
؛نه؛ به فريب و نيرنگ..

اگر دوم خرداد عمر دوباره براي آقايان خريد ..نهم اسفند از زبان حود جناب رييس جمهور ؛‌زنگ هاي خطر ؛ را برايشان به صدا در آورد. هر دو اين سرفصل ها يك وجه مشترك دارند؛ راي مردم!

نهم اسفند ماه تشييع جنازه فريب دوم خرداد بود. تشييع جنازه نيرنگي كه به نام اصلاح طلبي تسمه از گرده مردم ميكشيد.

خاتمي در حالي بر سر كار آمد كه موقعيت ايران در داخل و خارج بسيار متزلزل بود. اتحاديه اروپا با ميران به دليل كشتن مخالفان در آلمان و محكوميت بالاترين سران كشور! قطع رابطه كرده بود . روي كار آمدن ناطق نوري براي رژيم در آن زمان بسيار خطرناك بود.
با آمدن خاتمي تبليعات روي افكار عمومي جهان شروع شد. به يكباره كشوري كه 4 نفر از سرانش تحت تعقيب بين المللي بودند تبديل به كشوري در حال رفرم شد . سران كشور به دو دسته ؛‌خوب :‌ و ؛بد؛ تقسيم شدند. همه كارهاي ؛بد؛ به گردن ؛ جناح محافظه كار؛‌انداخته شدو ؛‌جناح اصلاح طلب؛‌شد حامي گفتگوي تمدن ها و رفرم در ايران....

افكار عمومي جهان حالا خيالش راحت بود كه در ايران دارد رفرم ميشود. زنها مي توانند روسريشان را شل تر ببندند . دختران دبستاني حق دارند روپوش رنگي بپوشند. رييس جمهور ايران فوق ليسانس دارد ( اما دكتر بگوييد بهتر است) و كانت و دكارت خوانده و لبخندش هم مليح است و تازه عباي توري هم ميپوشد . ...
بنابراين اشكالي نداشت اگر اتحاديه اروپا دوباره تجارت با ايران را تحت عنوان توخالي گفتگوي انتقادي شروع ميكرد.

كسي كاري به اين نداشت كه كساني كه خودشان را اصلاح طلب جا ميزدند همان كساني بودند كه فرزندان مردم را در كردستان قتل عام كرده بودند(‌جلايي پور) يا خودشان شكنجه گر و گروگان گير بودند(‌عبدي و گنجي و حجاريان)‌يا اينكه به اعدام زندانيان افتخار ميكردند(‌خلخالي)
خود خاتمي هم در زمان جنگ و در زمان قتل عام زندانيان سياسي وزير ارشاد بود.

اما از آنجا كه هر دروغي روزي بر ملا ميشود دست جنابان اصلاح طلب هم به زودي رو شد. خاتمي در تير 78 يك موقعيت تاريخي را از دست داد و در مرزبندي بين مردم و ولايت فقيه دومي را انتخاب كرد. . دانشجويان را اوباش ناميد و امر به زنداني كردن و سركوبشان داد. احمد باطبي هنوز در زندان است اما من حتي اسم يك لباس شخصي را نشنيده ام كه مجازات شده باشد.
خاتمي در امتحان بعدي هم مردود شد. لاجوردي را خدمتگزار مردم ناميد . اما وقتي شاملوي بزر گ از دنيا رفت نطقش خاموش شد.
پس از آن در ماجراي قتل هاي زنجيره اي به مرگ فجيع نويسندگان و روشنفكران چشم پوشيد و پرونده را ماست مالي كرد...
. پس از آن نوبت رسيد به چپاول اموال مردم.... قراردادهاي نفتي ...بي لياقتي دولت در مذاكرات درياي خزر..فروش آب رود كر خه به كويت

در اين ميان بر سر قشر كارمند و كارگر چه ها آمد؟‌
فروش كارخانجات و اخراج كارگران...سركوب تظاهرات معلمان..
به اينها بايد رشد فزاينده فقر و اعتياد و فحشا . را اضافه كنم.فحشا ..دزدي و عدم امنيت احتماعي ديگر جزيي از واقعيت هاي جامعه شده. آيااين ننگ نيست كه در كشوري كه روي نفت خوابيده بچه هايش به كشورهاي مجاور براي فروش اعضاي بدنشان برده شوند،‌يا دختر بچه هايش به شيخ نشين ها صادر شوند؟

اينها همه مشتي از خروارا ست و در اين بحث كوتاه جاي نميگيرد.
القصه خاتمي براي جلب اعتماد مردم فرصت كم نداشت. او هرگز موضع قاطعي نگرفت... آمدن او نه از نظر اقتصادي و نه از نظر اجتماعي نفعي براي مردم نداشت فقط 5 سال ديگر به زجر مردم و غارت و چپاول ايران اضافه كرد. هر جا هم مجبور شد كه از دو پهلو حرف زدن خودداري كند به نفع ولايت موضع گرقت.مردم هيچوقت نفهميدند اين دو جناح چه فرقي با هم دارند.

در خانه هاي قديم يك اتاق را تر و تميز نگه ميداشتند و درش را مي بستند كه اگر مهمان آمد وارد آن اتاق بشود . مهمان ديگر از وضع بقيه خانه خبردار نميشد و شايد هم فكر ميكرد كه همه خانه به همان تميزي و مرتبي است. . جناح اصلاح طلب به اين اتاق مهماني ميماند كه براي فريب افكار عمومي داحل و خارج درست شده بود اما اين فريب ديگر كارساز نيست.

بعضي ها مينويسند كه اينترنت و ماهواره و آزادي هاي ديگر در زمان خاتمي به دست آمد. درست است اما مسببش مردم بودند.خاتمي به همين دليل سر كار آمد كه بتواند سوپاپ اطمينان باشد و در مواقع لازم فشار اجتماعي را كمتر كند. اگر مردم براي حقوقشان پافشاري نمي كردند خاتمي به چنين عقب نشيني هايي دست نميزد.

اگر به نيروي مردم و اثرش بر آقايان شك داريد به همين انتخابات شوراها نگاه كنيد. وقتي بنا به آمار خود دولت كمتر از 9 درصد مردم تهران در انتخابات شركت كرده اند به قول خود خاتمي ديگر ؛زنگ هاي خطر برايشان به صد ا در آمده؛.
مردم به هر دو جناح ؛‌نه ؛ گفتند. نشان دادند كه ماهيت هر دو جناح را شناخته اند و هيجكدام را قبول ندارند.
اين مسلما به وجهه جهاني دولت لطمه بزرگي خواهد زدو به جهانيان اثبات خواهد كرد كه اين دولت و عملكردهايش را نبايد به حساب مردم ايران بگذارند.
دوران نفت مجاني دارد به پايان ميرسد.....







No comments:

Post a Comment

نه! بزرگ مردم....
اينان هراسشان ز يگانگي ماست.....

مردم ما ممكن است در خيلي چيزها متفق القول نباشند. ممكن است اعتقاداتشان... نگاهشان به زندگي و طرز نگرششان به آينده با هم مخالف يا متضاد باشد. اما روز نهم اسفند ماه مردم در يك چيز متحد شدند. :
؛نه؛ به فريب و نيرنگ..

اگر دوم خرداد عمر دوباره براي آقايان خريد ..نهم اسفند از زبان حود جناب رييس جمهور ؛‌زنگ هاي خطر ؛ را برايشان به صدا در آورد. هر دو اين سرفصل ها يك وجه مشترك دارند؛ راي مردم!

نهم اسفند ماه تشييع جنازه فريب دوم خرداد بود. تشييع جنازه نيرنگي كه به نام اصلاح طلبي تسمه از گرده مردم ميكشيد.

خاتمي در حالي بر سر كار آمد كه موقعيت ايران در داخل و خارج بسيار متزلزل بود. اتحاديه اروپا با ميران به دليل كشتن مخالفان در آلمان و محكوميت بالاترين سران كشور! قطع رابطه كرده بود . روي كار آمدن ناطق نوري براي رژيم در آن زمان بسيار خطرناك بود.
با آمدن خاتمي تبليعات روي افكار عمومي جهان شروع شد. به يكباره كشوري كه 4 نفر از سرانش تحت تعقيب بين المللي بودند تبديل به كشوري در حال رفرم شد . سران كشور به دو دسته ؛‌خوب :‌ و ؛بد؛ تقسيم شدند. همه كارهاي ؛بد؛ به گردن ؛ جناح محافظه كار؛‌انداخته شدو ؛‌جناح اصلاح طلب؛‌شد حامي گفتگوي تمدن ها و رفرم در ايران....

افكار عمومي جهان حالا خيالش راحت بود كه در ايران دارد رفرم ميشود. زنها مي توانند روسريشان را شل تر ببندند . دختران دبستاني حق دارند روپوش رنگي بپوشند. رييس جمهور ايران فوق ليسانس دارد ( اما دكتر بگوييد بهتر است) و كانت و دكارت خوانده و لبخندش هم مليح است و تازه عباي توري هم ميپوشد . ...
بنابراين اشكالي نداشت اگر اتحاديه اروپا دوباره تجارت با ايران را تحت عنوان توخالي گفتگوي انتقادي شروع ميكرد.

كسي كاري به اين نداشت كه كساني كه خودشان را اصلاح طلب جا ميزدند همان كساني بودند كه فرزندان مردم را در كردستان قتل عام كرده بودند(‌جلايي پور) يا خودشان شكنجه گر و گروگان گير بودند(‌عبدي و گنجي و حجاريان)‌يا اينكه به اعدام زندانيان افتخار ميكردند(‌خلخالي)
خود خاتمي هم در زمان جنگ و در زمان قتل عام زندانيان سياسي وزير ارشاد بود.

اما از آنجا كه هر دروغي روزي بر ملا ميشود دست جنابان اصلاح طلب هم به زودي رو شد. خاتمي در تير 78 يك موقعيت تاريخي را از دست داد و در مرزبندي بين مردم و ولايت فقيه دومي را انتخاب كرد. . دانشجويان را اوباش ناميد و امر به زنداني كردن و سركوبشان داد. احمد باطبي هنوز در زندان است اما من حتي اسم يك لباس شخصي را نشنيده ام كه مجازات شده باشد.
خاتمي در امتحان بعدي هم مردود شد. لاجوردي را خدمتگزار مردم ناميد . اما وقتي شاملوي بزر گ از دنيا رفت نطقش خاموش شد.
پس از آن در ماجراي قتل هاي زنجيره اي به مرگ فجيع نويسندگان و روشنفكران چشم پوشيد و پرونده را ماست مالي كرد...
. پس از آن نوبت رسيد به چپاول اموال مردم.... قراردادهاي نفتي ...بي لياقتي دولت در مذاكرات درياي خزر..فروش آب رود كر خه به كويت

در اين ميان بر سر قشر كارمند و كارگر چه ها آمد؟‌
فروش كارخانجات و اخراج كارگران...سركوب تظاهرات معلمان..
به اينها بايد رشد فزاينده فقر و اعتياد و فحشا . را اضافه كنم.فحشا ..دزدي و عدم امنيت احتماعي ديگر جزيي از واقعيت هاي جامعه شده. آيااين ننگ نيست كه در كشوري كه روي نفت خوابيده بچه هايش به كشورهاي مجاور براي فروش اعضاي بدنشان برده شوند،‌يا دختر بچه هايش به شيخ نشين ها صادر شوند؟

اينها همه مشتي از خروارا ست و در اين بحث كوتاه جاي نميگيرد.
القصه خاتمي براي جلب اعتماد مردم فرصت كم نداشت. او هرگز موضع قاطعي نگرفت... آمدن او نه از نظر اقتصادي و نه از نظر اجتماعي نفعي براي مردم نداشت فقط 5 سال ديگر به زجر مردم و غارت و چپاول ايران اضافه كرد. هر جا هم مجبور شد كه از دو پهلو حرف زدن خودداري كند به نفع ولايت موضع گرقت.مردم هيچوقت نفهميدند اين دو جناح چه فرقي با هم دارند.

در خانه هاي قديم يك اتاق را تر و تميز نگه ميداشتند و درش را مي بستند كه اگر مهمان آمد وارد آن اتاق بشود . مهمان ديگر از وضع بقيه خانه خبردار نميشد و شايد هم فكر ميكرد كه همه خانه به همان تميزي و مرتبي است. . جناح اصلاح طلب به اين اتاق مهماني ميماند كه براي فريب افكار عمومي داحل و خارج درست شده بود اما اين فريب ديگر كارساز نيست.

بعضي ها مينويسند كه اينترنت و ماهواره و آزادي هاي ديگر در زمان خاتمي به دست آمد. درست است اما مسببش مردم بودند.خاتمي به همين دليل سر كار آمد كه بتواند سوپاپ اطمينان باشد و در مواقع لازم فشار اجتماعي را كمتر كند. اگر مردم براي حقوقشان پافشاري نمي كردند خاتمي به چنين عقب نشيني هايي دست نميزد.

اگر به نيروي مردم و اثرش بر آقايان شك داريد به همين انتخابات شوراها نگاه كنيد. وقتي بنا به آمار خود دولت كمتر از 9 درصد مردم تهران در انتخابات شركت كرده اند به قول خود خاتمي ديگر ؛زنگ هاي خطر برايشان به صد ا در آمده؛.
مردم به هر دو جناح ؛‌نه ؛ گفتند. نشان دادند كه ماهيت هر دو جناح را شناخته اند و هيجكدام را قبول ندارند.
اين مسلما به وجهه جهاني دولت لطمه بزرگي خواهد زدو به جهانيان اثبات خواهد كرد كه اين دولت و عملكردهايش را نبايد به حساب مردم ايران بگذارند.
دوران نفت مجاني دارد به پايان ميرسد.....







0 comments:

Post a Comment