Tuesday, February 18, 2003

با صدام زورگو چه بايد كرد؟

اين سوالي است كه افشين عزيز در نظرخواهي مطلب پايين از من پرسيده.
قبل از جواب دادن به اين سوال اول اين را روشن كنيم كه قصد امريكا از حمله به عراق نجات مردم عراق از دست صدام نيست. امريكا به دنبال منافع سياسي و اقتصادي است.. رامسفلد در يكي از آحرين مصاجبه هاي مطبوعاتي خود گفت كه امكان استفاده از تجهيزات اتمي (‌بمب اتمي!) منتفي نيست.! نظر امريكا اشغال بلند مدت عراق براي حداقل دو سال است . امريكا اگر دلش به حال مردم عراق سوخته بود براي 12 سال آنها را از ابتدايي ترين امكانات محروم نميكرد و خانم آلبرايت در جواب اينكه 500 هزار كودك تا سال 1996 جان حود رادر اثر تحريم ها از دست داده اند نمي گفت ؛‌ارزشش را داشت؛...

در باره عراق بايد بگويم كه مسائل داخلي هر كشوري به عهده مردم خود آن كشور است. اگر كشورهاي اروپايي و امريكا خودشان را كنار بكشند و به ديكتاتوري ها كمك نكنند مردم هر كشوري بلد هستند براي خودشان تصميم بگيرند. همانطور كه ما نميخواهيم كشور ديگري براي ما تصميم بگيرد احتمالا مردم عراق هم نميخواهند سرنوشتشان توسط قدرت هاي خارجي تعيين شود.براي اينكه ميدانند قدرت هاي خارجي دلشان به حال مردم نسوخته...
اين فرق ميكند كه مردم كشوري به خيابان ها بريزند و حق خودشان را بخواهند و مردم يا دولت هاي ديگر از آنها پشتيباني كنند تا اينكه كشوري مثل امريكا با اينهمه سوابق در خشان در حقوق بشر بخواهد تصميم بگيرد كه كي برود و كي جايش بيايد..

تجربه افعانستان را در نظر بگيريد. طالبان رفت اما دولتي كه سركار آمده با طالبان فرق چنداني ندارد. زن ها كماكان نميتوانند در ادارات كار كنند و تاسيس حزب كمونيست ممنوع است.امريكا براي بازسازي افعانستان هنوز هيچ كاري نكرده. اين سياست امريكاست كه براي مدتي ديكتاتوري را در جايي حاكم ميكند و بعد از مدتي به طريقي دست به رفرم ميزند. در واقع چيزي عوض نميشود . حكومت ها همانطور وابسته و مردم همانطور بدبخت ميمانند. به سرنوشت تركيه و شيلي نگاه كنيد.

در همين كتابي كه اشاره كردم در قسمت عراق اين خانم خبرنگار كه خودش هم امريكايي است در عين حال كه ازنفوذ و قدرت صدام و روشهاي ديكتاتورمابانه او مي نويسد از عراق به عنوان يكي از مدرن ترين كشورهاي عربي ياد ميكند و به خصوص از نقش زنان در ادارت مينويسد. مثلا تمام تاسيسات تصفيه آب كه تسط امريكا آلوده شده بود تحت نظر يك زن مهندس در يك سال بازسازي ميشود.در حالي كه كويت كه مثلا توسط امريكا نجات پيدا كرده بود هنوز خرابي هاي جنگ را ترميم نكرده بود (‌اين كتاب در سال 1995 چاپ شده)

. در آخر اضافه كنم كه امريكااز عراق به عنوان تهديدي براي جهان ياد ميكند اما تظاهرات اخيردر سراسر جهان نشان داد كه مردم دنيا بيشتر از آنكه نگران خطر صدام باشند نگران خطر توسعه طلبي و قلدري هاي امريكا هستند.

اگر مسئله از بين بردن سلاح هاي كشتار جمعي است بايد گذاشت كه بازرسان سازمان ملل به كارشان ادامه بدهند. امريكا از سازمان ملل بالاتر نيست. به علاوه اينكه بايد در درجه اول تمام كارخانه هايي كه سلاح هاي كشتارجمعي توليد ميكنند در تمام جهان بسته شوند. تمام اين تكنولوژي توسط امريكا و آلمان و فرانسه به عراق فروخته شده بود..



No comments:

Post a Comment

با صدام زورگو چه بايد كرد؟

اين سوالي است كه افشين عزيز در نظرخواهي مطلب پايين از من پرسيده.
قبل از جواب دادن به اين سوال اول اين را روشن كنيم كه قصد امريكا از حمله به عراق نجات مردم عراق از دست صدام نيست. امريكا به دنبال منافع سياسي و اقتصادي است.. رامسفلد در يكي از آحرين مصاجبه هاي مطبوعاتي خود گفت كه امكان استفاده از تجهيزات اتمي (‌بمب اتمي!) منتفي نيست.! نظر امريكا اشغال بلند مدت عراق براي حداقل دو سال است . امريكا اگر دلش به حال مردم عراق سوخته بود براي 12 سال آنها را از ابتدايي ترين امكانات محروم نميكرد و خانم آلبرايت در جواب اينكه 500 هزار كودك تا سال 1996 جان حود رادر اثر تحريم ها از دست داده اند نمي گفت ؛‌ارزشش را داشت؛...

در باره عراق بايد بگويم كه مسائل داخلي هر كشوري به عهده مردم خود آن كشور است. اگر كشورهاي اروپايي و امريكا خودشان را كنار بكشند و به ديكتاتوري ها كمك نكنند مردم هر كشوري بلد هستند براي خودشان تصميم بگيرند. همانطور كه ما نميخواهيم كشور ديگري براي ما تصميم بگيرد احتمالا مردم عراق هم نميخواهند سرنوشتشان توسط قدرت هاي خارجي تعيين شود.براي اينكه ميدانند قدرت هاي خارجي دلشان به حال مردم نسوخته...
اين فرق ميكند كه مردم كشوري به خيابان ها بريزند و حق خودشان را بخواهند و مردم يا دولت هاي ديگر از آنها پشتيباني كنند تا اينكه كشوري مثل امريكا با اينهمه سوابق در خشان در حقوق بشر بخواهد تصميم بگيرد كه كي برود و كي جايش بيايد..

تجربه افعانستان را در نظر بگيريد. طالبان رفت اما دولتي كه سركار آمده با طالبان فرق چنداني ندارد. زن ها كماكان نميتوانند در ادارات كار كنند و تاسيس حزب كمونيست ممنوع است.امريكا براي بازسازي افعانستان هنوز هيچ كاري نكرده. اين سياست امريكاست كه براي مدتي ديكتاتوري را در جايي حاكم ميكند و بعد از مدتي به طريقي دست به رفرم ميزند. در واقع چيزي عوض نميشود . حكومت ها همانطور وابسته و مردم همانطور بدبخت ميمانند. به سرنوشت تركيه و شيلي نگاه كنيد.

در همين كتابي كه اشاره كردم در قسمت عراق اين خانم خبرنگار كه خودش هم امريكايي است در عين حال كه ازنفوذ و قدرت صدام و روشهاي ديكتاتورمابانه او مي نويسد از عراق به عنوان يكي از مدرن ترين كشورهاي عربي ياد ميكند و به خصوص از نقش زنان در ادارت مينويسد. مثلا تمام تاسيسات تصفيه آب كه تسط امريكا آلوده شده بود تحت نظر يك زن مهندس در يك سال بازسازي ميشود.در حالي كه كويت كه مثلا توسط امريكا نجات پيدا كرده بود هنوز خرابي هاي جنگ را ترميم نكرده بود (‌اين كتاب در سال 1995 چاپ شده)

. در آخر اضافه كنم كه امريكااز عراق به عنوان تهديدي براي جهان ياد ميكند اما تظاهرات اخيردر سراسر جهان نشان داد كه مردم دنيا بيشتر از آنكه نگران خطر صدام باشند نگران خطر توسعه طلبي و قلدري هاي امريكا هستند.

اگر مسئله از بين بردن سلاح هاي كشتار جمعي است بايد گذاشت كه بازرسان سازمان ملل به كارشان ادامه بدهند. امريكا از سازمان ملل بالاتر نيست. به علاوه اينكه بايد در درجه اول تمام كارخانه هايي كه سلاح هاي كشتارجمعي توليد ميكنند در تمام جهان بسته شوند. تمام اين تكنولوژي توسط امريكا و آلمان و فرانسه به عراق فروخته شده بود..



0 comments:

Post a Comment