Sunday, August 31, 2008

کورش عرفانی-دفاع از حقوق مجاهدین در عراق، مسولیتی فراسیاسی-



خبرهای روزهای اخیر حکایت از آن دارد که مسئولیت حفاظت از پایگاه اشرف در استان دیاله عراق که محل حضور نزدیک به 3500 تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق (ارتش آزادیبخش ملی ایران) می باشد به تدریج به نیروهای عراقی سپرده می شود.

این پایگاه بعد از اشغال عراق نخست توسط نیروهای انگلیسی-آمریکایی و بر اساس زدوبندهای رژیم با بریتانیا مورد حمله هوایی قرار گرفت. بعد از مذاکرات میان مجاهدین و ارتش آمریکا دولت این کشور پذیرفت که در ازای خلع سلاح نیروهای مسلح مجاهدین (ارتش آزادییخش) آنها بتوانند بر اساس اصل بی طرفی در امور داخلی عراق در پایگاه اشرف بمانند. بعد هم سازمان صلیب سرخ جهانی موقعیت حقوقی پناهندگی را برای آنها به رسمیت شناخت. بر اساس اصل 4 کنوانسیون ژنو مصوب سال 1949 و اصلاحیه آن درسال 1977 پناهندگانی که در یک کشور اشغال شده به سر می برند تحت حفاظت نیروی اشغالگر قرار گیرند. بر این اساس مجاهدین حاضر درپایگاه اشرف تحت حفاظت فرماندهی نیروهای آمریکایی در آنجا قرار گرفتند.

مجاهدین در این مدت با رعایت کلیه مفاد توافق خود با آمریکا به چند فعالیت مشخص دست زدند:
نخست با برقراری ارتباط با جمعیت بومی عراق به خصوص در میان سنی ها، چهره و نقش خود را در عراق برای مردم توضیح دادند و از این طریق حمایت وسیعی را در مشروعیت حضور خویش در این کشور برانگیختند. در یک اقدام چشمگیر حتی 3 میلیون شیعه عراقی طوماری را در حمایت از حضور مجاهدین در عراق امضاء کردند.

دوم اینکه به طور فعال چهره ها، شبکه ها وفعالیت های تروریستی باندهای عراقی و ایرانی رژیم را در این کشور افشاء کردند و از این طریق بسیاری ازتوطئه های رژیم بر علیه خلق مظلوم عراق را نقش بر آب ساختند.

سوم اینکه در محدوده ی پایگاه اشرف و با وجود کمبودهای حاضر در عراق نه تنها نیازهای صنفی خویش را برآورده ساختند بلکه با کار سازنده این پایگاه را که منطقه ای بی آب و علف بود به یک «شهر» گونه تبدیل ساختند. این امر به عنوان الگوی از توان سازندگی این نیرو خشم و غضب رژیم را برانگیخته است. تحمل هر سه این موارد برای جمهوری اسلامی تلخ و سخت بود.

با رجوع به پیشینه این موضوع در می یابیم که حضور مجاهدین در عراق از سال 1365 با هدف تاسیس ارتش آزادیبخش نگرانی های فراوانی را برای رژیم فراهم ساخت. بسیاری بر این باورند که یکی از دلایل اصلی پذیرش قطعنامه و نوشیدن جام زهر برای پایان بخشیدن به جنگ هشت ساله به دلیل حضور فعال نظامی مجاهدین در صحنه جنگ بوده است. اما با پایان گرفتن جنگ و پس از عملیات فروغ جاویدان رژیم هرگز حاضر نشد این خطررا در زیر گوش خود بپذیرد و نسبت به حضور آنها بی تفاوت شود؛ برعکس، تلاش رژیم همیشه بر این بوده است که یا به طور فیزیکی این نیروها ی خطر ساز را از میان برد و یا حداقل موجبات اخراج آنها و دورسازی از مرزهای کشور را فراهم کند. در این میان چندین تلاش برای حملات موشکی و نیز هجوم گسترده ی نظامی در جریان جنگ اول خلیج فارس به پایگاه های مجاهدین قابل ذکر است.

اما زمانی که آمریکا با سازماندهی صهیونیست ها و همدستی رژیم ایران برای نجات اقتصاد ورشکسته ی خود در سال 2003 به گرداب عراق پا گذاشت رژیم جمهوری اسلامی فرصت را غنیمت شمرد تا بتواند با یک تیر چند نشان بزند. از یکسو نیروهای نظامی آمریکا را در عراق زمین گیر کند تا خطر درگیری با خود را کاهش داده و از این فرصت برای پیشبرد طرح های اتمی خویش بهره برد و از سوی دیگر با تقویت شبکه های ارتجاعی شیعه ی وابسته به خود در عراق، الگوی حاکمیت ضد انسانی جمهوری اسلامی را در این کشور یا حداقل در بخش های شیعه نشین عراق مستقر سازد. در کنار این دو هدف استراتژیک، تلاش رژیم بر این بود که بتواند به هر طریق ممکن از دست دشمن همیشگی خود، مجاهدین، خلاصی یابد.

عملکرد موفق مجاهدین در عرصه سیاسی درون عراق با تمام پیچیدگی های ناشی از اشغال این کشور و جنگ داخلی سبب شد که توطئه های رژیم در طول بیش از پنج سال با ناکامی مواجه شود. اما اینک و با تقویت احتمال خروج بخشی از نیروهای آمریکا از عراق و سپردن امنیت این کشور به دست نیروهای عراقی باردیگر یک شانس بزرگ برای رژیم جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی فراهم شده است که به این هدف شوم خویش دست پیدا کند. د

ر شرایط کنونی خواست مجاهدین این است که صلیب سرخ جهانی نیروهای متفقین به رهبری آمریکا را وادار سازد که حفاظت از شهر اشرف همچنان مشمول کنوانسیون چهارم ژنو و به عهده ی این نیروها باشد. اما این طور بنظر می رسد که دست داشتن رژیم در کاهش یا افزایش میزان عملیات تروریستی، آدمکشی و هرج و مرج در عراق به عنوان یک اهرم فشار بر آمریکا عمل می کند. دولت بوش و جمهوریخواهان جنگ طلب که در بدترین موقعیت سیاسی و چشم انداز شکست در انتخابات ماه نوامبر در ایالات متحده هستند نیاز دارند تا اوضاع امنیتی عراق را بهترو بهبود یافته جلوه دهند و از این طریق یکی از کارت های برنده دمکرات ها علیه جمهوریخواهان را بی اعتبار سازند. به همین دلیل در زدوبست های رسمی و غیر رسمی پشت پرده، نوعی سازش نانوشته میان آمریکا ورژیم قابل تصور است. یعنی کاهش عملیات تروریستی در عراق از جانب باندهای آدمکش وابسته به جمهوری اسلامی و کاهش تلفات نیروهای آمریکا در این کشور از یکسو و پذیرش سپردن کنترل شهر اشرف به دولت عراق از سوی دیگر. اگر چنین اتفاقی روی دهد - و علائم و خبرهای بسیاری حکایت از روی دادن آن دارد- ، به طور عملی و غیر مستقیم سرنوشت بیش از 3500 نفر از مجاهدین در شهر اشرف به دست رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی خواهد افتاد.

با شناختی که از ارادت ورزی جلال طالبانی ریس جمهور عراق و وابستگی های ایدئولوژیکی وعملی دولت نوری المالکی شیعه به دستگاه ولایت فقیه در ایران داریم بدترین سناریوها در آینده ای نه چندان دور ناممکن نمی نماید.

در بهترین حالت، دولت عراق با بستن پایگاه اشرف از مجاهدین خواهد خواست که خاک عراق را ترک کنند. در این مورد باید دانست که احتمال پذیرش نیروهای مجاهدین توسط دولت های دیگر به دلایل سیاسی و امنیتی بسیار دشوار خواهد بود و به همین دلیل بخشی مهمی از این نیروها در عراق بلاتکلیف خواهند ماند و طعمه ی دستگاه های آدم ربایی و ترور رژیم در عراق خواهند شد.
سناریو دیگر هجوم ارتش عراق برای تسلیم ساختن و دستگیری نیروهای مجاهدین در اشرف است که دراین صورت نیز باید احتمال استرداد گسترده ی آنها به رژیم و آینده ی شناخته شده برای این مقوله از مخالفان جمهوری اسلامی را به یاد آوریم.

در سناریویی دیگر باید احتمال حمله ی نظامی رژیم به مجاهدین داخل اشرف از طریق نیروهای خود از بیرون عراق ویا بکارگیری مزدوران رژیم در عراق را به طور جدی در نظر گرفت.

همه ی این سناریوها که مصداق «فاجعه انسانی» خواهد بود هر ایرانی باوجدان و مسئولی را فرا می خواند که در ورای اختلاف نظر سیاسی یا ایدئولوژیک با سازمان مجاهدین به عنوان یک وظیفه ی اخلاقی وارد صحنه شده و در سطح خود فعالیت کند. سرنوشت بیش
از 3500 تن از بهترین زنان و مردان مبارز ایرانی در پایگاه اشرف به هیچ وجه موضوعی سیاسی نیست، موضوعی انسانی است.


اختلاف نظرهای ما با مجاهدین نباید باعث شود که وظیفه ی اخلاقی محافظت از جان هزاران مخالف سرسخت استبداد مذهبی حاکم بر ایران را در مقابل چنگ اندازی های رژیم پلید جمهوری اسلامی فدای محاسبات سیاسی خود کنیم. دفاع از حقوق ساکنان اشرف برای ممانعت از انتقال حفاظت پایگاه اشرف به نیروهای عراقی یک وظیفه ی فراسیاسی است.

نگارنده خود از منتقدین برخی از دیدگاه ها و عملکردهای مجاهدین بوده است و بابت نوشتارهای نقدگرای خویش مورد هجوم قلمی و گفتاری متعدد یاران و هواداران این سازمان قرار گرفته است. اما در هیچ کجا نباید اجازه دهیم که خشم، بغض، کینه و منیت های فردی یا منافع و اختلافات تشکیلاتی مانع از انجام وظیفه ی اخلاقی ما شود.

در شرایطی که جان یک انسان در خطر است نباید هیچ پارامتر دیگری جز یاری به حفظ جان او مبنای تصمیم و عمل ما باشد. دفاع از مجاهدین اشرف همان جایگاهی را دارد که دفاع از جان منصور اسالو، فرزاد کمانگر یا هر مبارز دربند دیگر. در تمامی این موارد چه مبنا را بر ارزش های انسانی بگذاریم چه بر منافع مردم ایران، هردو حکم می کنند که به طور فعال به دفاع از آنها برخیزیم.

فشارهای بین المللی برای به رسمیت شناختن حقوق مجاهدین به عنوان پناهنده ی سیاسی و حق باقی ماندن در حفاظت نیروهای چند ملیتی در عراق ضرورتی است که باید به آن پاسخ گفت. هر مبارز و آزادیخواهی اعم از چپ یا غیر چپ وظیفه دارد میان اختلاف وحتی تضاد خویش با دیدگاه های سیاسی یا ایدئولوژیک مجاهدین و مسولیت اخلاقی خود، در شرایط حساس کنونی، تمایز قائل شود. بر همه ی نیروهای متشکل و منفرد و مستقل مخالف جمهوری اسلامی است که در حال حاضر به طور هماهنگ و بدون در نظر گرفتن محاسبات تشکیلاتی و سیاسی درپی آن باشند که مبادا کشتاری دیگر و فاجعه ای دیگر در بیستمین سالگرد کشتار سال 67 از جانب رژیم برنامه ریزی شود. این تنها در جوی از اعتماد متقابل، همیاری، توجه به سرنوشت دیگر و همبستگی مبتنی بر احترام متقابل است که مخالفان رژیم می توانند به مقاومتی سرنوشت ساز در مقابل رژیم دست بزنند. دفاع از جان مجاهدین ساکن اشرف به عنوان دفاع از حیات انسان وظیفه ی بی چون و چرای ماست.

فراموش نکنیم تا پایه ی سیاست حفظ جان و کرامت انسان ها نباشد هیچ فعالیت سیاسی نیست که کمترین ارزشی داشته باشد. **

31 اوت 2008
سایت های پاسداران داخلی و خارجی رژیم اخبار واگذاری حفاظت شهر اشرف به نیروهای عراقی را با شادی هیستریک وار و نیز با افزودن دروغ ها ورویاهای شوم و سیاه خود به طور روزانه منتشر می کنند.

به طور مثال نگاه کنید به سایت پاسدار رضایی به نام تابناک:
برای مشاهده ی برخی نمونه های حمایت بین المللی از حقوق مجاهدین نگاه کنید به : http://www.mojahedin.org/pages/newslist.aspx?specialNews=32732


از سایت جنگ خبر

No comments:

Post a Comment

کورش عرفانی-دفاع از حقوق مجاهدین در عراق، مسولیتی فراسیاسی-



خبرهای روزهای اخیر حکایت از آن دارد که مسئولیت حفاظت از پایگاه اشرف در استان دیاله عراق که محل حضور نزدیک به 3500 تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق (ارتش آزادیبخش ملی ایران) می باشد به تدریج به نیروهای عراقی سپرده می شود.

این پایگاه بعد از اشغال عراق نخست توسط نیروهای انگلیسی-آمریکایی و بر اساس زدوبندهای رژیم با بریتانیا مورد حمله هوایی قرار گرفت. بعد از مذاکرات میان مجاهدین و ارتش آمریکا دولت این کشور پذیرفت که در ازای خلع سلاح نیروهای مسلح مجاهدین (ارتش آزادییخش) آنها بتوانند بر اساس اصل بی طرفی در امور داخلی عراق در پایگاه اشرف بمانند. بعد هم سازمان صلیب سرخ جهانی موقعیت حقوقی پناهندگی را برای آنها به رسمیت شناخت. بر اساس اصل 4 کنوانسیون ژنو مصوب سال 1949 و اصلاحیه آن درسال 1977 پناهندگانی که در یک کشور اشغال شده به سر می برند تحت حفاظت نیروی اشغالگر قرار گیرند. بر این اساس مجاهدین حاضر درپایگاه اشرف تحت حفاظت فرماندهی نیروهای آمریکایی در آنجا قرار گرفتند.

مجاهدین در این مدت با رعایت کلیه مفاد توافق خود با آمریکا به چند فعالیت مشخص دست زدند:
نخست با برقراری ارتباط با جمعیت بومی عراق به خصوص در میان سنی ها، چهره و نقش خود را در عراق برای مردم توضیح دادند و از این طریق حمایت وسیعی را در مشروعیت حضور خویش در این کشور برانگیختند. در یک اقدام چشمگیر حتی 3 میلیون شیعه عراقی طوماری را در حمایت از حضور مجاهدین در عراق امضاء کردند.

دوم اینکه به طور فعال چهره ها، شبکه ها وفعالیت های تروریستی باندهای عراقی و ایرانی رژیم را در این کشور افشاء کردند و از این طریق بسیاری ازتوطئه های رژیم بر علیه خلق مظلوم عراق را نقش بر آب ساختند.

سوم اینکه در محدوده ی پایگاه اشرف و با وجود کمبودهای حاضر در عراق نه تنها نیازهای صنفی خویش را برآورده ساختند بلکه با کار سازنده این پایگاه را که منطقه ای بی آب و علف بود به یک «شهر» گونه تبدیل ساختند. این امر به عنوان الگوی از توان سازندگی این نیرو خشم و غضب رژیم را برانگیخته است. تحمل هر سه این موارد برای جمهوری اسلامی تلخ و سخت بود.

با رجوع به پیشینه این موضوع در می یابیم که حضور مجاهدین در عراق از سال 1365 با هدف تاسیس ارتش آزادیبخش نگرانی های فراوانی را برای رژیم فراهم ساخت. بسیاری بر این باورند که یکی از دلایل اصلی پذیرش قطعنامه و نوشیدن جام زهر برای پایان بخشیدن به جنگ هشت ساله به دلیل حضور فعال نظامی مجاهدین در صحنه جنگ بوده است. اما با پایان گرفتن جنگ و پس از عملیات فروغ جاویدان رژیم هرگز حاضر نشد این خطررا در زیر گوش خود بپذیرد و نسبت به حضور آنها بی تفاوت شود؛ برعکس، تلاش رژیم همیشه بر این بوده است که یا به طور فیزیکی این نیروها ی خطر ساز را از میان برد و یا حداقل موجبات اخراج آنها و دورسازی از مرزهای کشور را فراهم کند. در این میان چندین تلاش برای حملات موشکی و نیز هجوم گسترده ی نظامی در جریان جنگ اول خلیج فارس به پایگاه های مجاهدین قابل ذکر است.

اما زمانی که آمریکا با سازماندهی صهیونیست ها و همدستی رژیم ایران برای نجات اقتصاد ورشکسته ی خود در سال 2003 به گرداب عراق پا گذاشت رژیم جمهوری اسلامی فرصت را غنیمت شمرد تا بتواند با یک تیر چند نشان بزند. از یکسو نیروهای نظامی آمریکا را در عراق زمین گیر کند تا خطر درگیری با خود را کاهش داده و از این فرصت برای پیشبرد طرح های اتمی خویش بهره برد و از سوی دیگر با تقویت شبکه های ارتجاعی شیعه ی وابسته به خود در عراق، الگوی حاکمیت ضد انسانی جمهوری اسلامی را در این کشور یا حداقل در بخش های شیعه نشین عراق مستقر سازد. در کنار این دو هدف استراتژیک، تلاش رژیم بر این بود که بتواند به هر طریق ممکن از دست دشمن همیشگی خود، مجاهدین، خلاصی یابد.

عملکرد موفق مجاهدین در عرصه سیاسی درون عراق با تمام پیچیدگی های ناشی از اشغال این کشور و جنگ داخلی سبب شد که توطئه های رژیم در طول بیش از پنج سال با ناکامی مواجه شود. اما اینک و با تقویت احتمال خروج بخشی از نیروهای آمریکا از عراق و سپردن امنیت این کشور به دست نیروهای عراقی باردیگر یک شانس بزرگ برای رژیم جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی فراهم شده است که به این هدف شوم خویش دست پیدا کند. د

ر شرایط کنونی خواست مجاهدین این است که صلیب سرخ جهانی نیروهای متفقین به رهبری آمریکا را وادار سازد که حفاظت از شهر اشرف همچنان مشمول کنوانسیون چهارم ژنو و به عهده ی این نیروها باشد. اما این طور بنظر می رسد که دست داشتن رژیم در کاهش یا افزایش میزان عملیات تروریستی، آدمکشی و هرج و مرج در عراق به عنوان یک اهرم فشار بر آمریکا عمل می کند. دولت بوش و جمهوریخواهان جنگ طلب که در بدترین موقعیت سیاسی و چشم انداز شکست در انتخابات ماه نوامبر در ایالات متحده هستند نیاز دارند تا اوضاع امنیتی عراق را بهترو بهبود یافته جلوه دهند و از این طریق یکی از کارت های برنده دمکرات ها علیه جمهوریخواهان را بی اعتبار سازند. به همین دلیل در زدوبست های رسمی و غیر رسمی پشت پرده، نوعی سازش نانوشته میان آمریکا ورژیم قابل تصور است. یعنی کاهش عملیات تروریستی در عراق از جانب باندهای آدمکش وابسته به جمهوری اسلامی و کاهش تلفات نیروهای آمریکا در این کشور از یکسو و پذیرش سپردن کنترل شهر اشرف به دولت عراق از سوی دیگر. اگر چنین اتفاقی روی دهد - و علائم و خبرهای بسیاری حکایت از روی دادن آن دارد- ، به طور عملی و غیر مستقیم سرنوشت بیش از 3500 نفر از مجاهدین در شهر اشرف به دست رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی خواهد افتاد.

با شناختی که از ارادت ورزی جلال طالبانی ریس جمهور عراق و وابستگی های ایدئولوژیکی وعملی دولت نوری المالکی شیعه به دستگاه ولایت فقیه در ایران داریم بدترین سناریوها در آینده ای نه چندان دور ناممکن نمی نماید.

در بهترین حالت، دولت عراق با بستن پایگاه اشرف از مجاهدین خواهد خواست که خاک عراق را ترک کنند. در این مورد باید دانست که احتمال پذیرش نیروهای مجاهدین توسط دولت های دیگر به دلایل سیاسی و امنیتی بسیار دشوار خواهد بود و به همین دلیل بخشی مهمی از این نیروها در عراق بلاتکلیف خواهند ماند و طعمه ی دستگاه های آدم ربایی و ترور رژیم در عراق خواهند شد.
سناریو دیگر هجوم ارتش عراق برای تسلیم ساختن و دستگیری نیروهای مجاهدین در اشرف است که دراین صورت نیز باید احتمال استرداد گسترده ی آنها به رژیم و آینده ی شناخته شده برای این مقوله از مخالفان جمهوری اسلامی را به یاد آوریم.

در سناریویی دیگر باید احتمال حمله ی نظامی رژیم به مجاهدین داخل اشرف از طریق نیروهای خود از بیرون عراق ویا بکارگیری مزدوران رژیم در عراق را به طور جدی در نظر گرفت.

همه ی این سناریوها که مصداق «فاجعه انسانی» خواهد بود هر ایرانی باوجدان و مسئولی را فرا می خواند که در ورای اختلاف نظر سیاسی یا ایدئولوژیک با سازمان مجاهدین به عنوان یک وظیفه ی اخلاقی وارد صحنه شده و در سطح خود فعالیت کند. سرنوشت بیش
از 3500 تن از بهترین زنان و مردان مبارز ایرانی در پایگاه اشرف به هیچ وجه موضوعی سیاسی نیست، موضوعی انسانی است.


اختلاف نظرهای ما با مجاهدین نباید باعث شود که وظیفه ی اخلاقی محافظت از جان هزاران مخالف سرسخت استبداد مذهبی حاکم بر ایران را در مقابل چنگ اندازی های رژیم پلید جمهوری اسلامی فدای محاسبات سیاسی خود کنیم. دفاع از حقوق ساکنان اشرف برای ممانعت از انتقال حفاظت پایگاه اشرف به نیروهای عراقی یک وظیفه ی فراسیاسی است.

نگارنده خود از منتقدین برخی از دیدگاه ها و عملکردهای مجاهدین بوده است و بابت نوشتارهای نقدگرای خویش مورد هجوم قلمی و گفتاری متعدد یاران و هواداران این سازمان قرار گرفته است. اما در هیچ کجا نباید اجازه دهیم که خشم، بغض، کینه و منیت های فردی یا منافع و اختلافات تشکیلاتی مانع از انجام وظیفه ی اخلاقی ما شود.

در شرایطی که جان یک انسان در خطر است نباید هیچ پارامتر دیگری جز یاری به حفظ جان او مبنای تصمیم و عمل ما باشد. دفاع از مجاهدین اشرف همان جایگاهی را دارد که دفاع از جان منصور اسالو، فرزاد کمانگر یا هر مبارز دربند دیگر. در تمامی این موارد چه مبنا را بر ارزش های انسانی بگذاریم چه بر منافع مردم ایران، هردو حکم می کنند که به طور فعال به دفاع از آنها برخیزیم.

فشارهای بین المللی برای به رسمیت شناختن حقوق مجاهدین به عنوان پناهنده ی سیاسی و حق باقی ماندن در حفاظت نیروهای چند ملیتی در عراق ضرورتی است که باید به آن پاسخ گفت. هر مبارز و آزادیخواهی اعم از چپ یا غیر چپ وظیفه دارد میان اختلاف وحتی تضاد خویش با دیدگاه های سیاسی یا ایدئولوژیک مجاهدین و مسولیت اخلاقی خود، در شرایط حساس کنونی، تمایز قائل شود. بر همه ی نیروهای متشکل و منفرد و مستقل مخالف جمهوری اسلامی است که در حال حاضر به طور هماهنگ و بدون در نظر گرفتن محاسبات تشکیلاتی و سیاسی درپی آن باشند که مبادا کشتاری دیگر و فاجعه ای دیگر در بیستمین سالگرد کشتار سال 67 از جانب رژیم برنامه ریزی شود. این تنها در جوی از اعتماد متقابل، همیاری، توجه به سرنوشت دیگر و همبستگی مبتنی بر احترام متقابل است که مخالفان رژیم می توانند به مقاومتی سرنوشت ساز در مقابل رژیم دست بزنند. دفاع از جان مجاهدین ساکن اشرف به عنوان دفاع از حیات انسان وظیفه ی بی چون و چرای ماست.

فراموش نکنیم تا پایه ی سیاست حفظ جان و کرامت انسان ها نباشد هیچ فعالیت سیاسی نیست که کمترین ارزشی داشته باشد. **

31 اوت 2008
سایت های پاسداران داخلی و خارجی رژیم اخبار واگذاری حفاظت شهر اشرف به نیروهای عراقی را با شادی هیستریک وار و نیز با افزودن دروغ ها ورویاهای شوم و سیاه خود به طور روزانه منتشر می کنند.

به طور مثال نگاه کنید به سایت پاسدار رضایی به نام تابناک:
برای مشاهده ی برخی نمونه های حمایت بین المللی از حقوق مجاهدین نگاه کنید به : http://www.mojahedin.org/pages/newslist.aspx?specialNews=32732


از سایت جنگ خبر

0 comments:

Post a Comment