Tuesday, February 20, 2007



هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند

انگار هر چه می نویسم دیگر تکراری شده است. وقتی می شنوم که احمد باطبی جوان بیست و چند ساله را با غل و زنجیر به بیمارستان شهدا تجریش برده اند و میخوانم که نمی توانسته تعادل خود را حفظ کند؛ وقتی می خوانم که در زندان دچار تشنج و حمله مغزی شده است بلافاصله به یاد اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی می افتم. واقعا که جان انسان برای جانورانی که کشور ما را اشغال کرده اند چقدر بی ارزش است.

هر چه بیشتر بکشید و شکنجه کنید بیشتر ما را از خود متنفر خواهید کرد. روزی خواهد رسید که این نفرت شما را از اریکه قدرتتان به قعر زمین خواهد کشید و آن روز دیر نخواهد بود.حتی اربابان انگلیسی و امریکایی تان و هم سفره های اروپایی و نان خورانتان در آژانس انرژی اتمی و شرکت های نفتی هم وقتی نانشان قطع شد دیگر به داد شما نخواهند رسید.

جوانی را که باید در بهترین سالهای زندگی خود برای جامعه مفید باشد ؛ با عقایدش و نو آوری هایش و انرژی اش باعث ترقی و پیشرفت کشور شود را در سلولهای مخوف حبس میکنید . یا زیر شکنجه می کشید یا زجر کش میکنید. واقعا که حیوان بر شما شرف و برتری دارد. حیوان اگر گرسنه نباشد به کسی حمله نمی کند. شما دیوانگان قدرت هستید که منابع عظیم یک کشور به دستتان افتاده است. سالیان سال مردم از شما نفرت داشتند. در کتاب ها از شما به پستی یاد میکردند. برای دوپول در خانه مردم روضه می خواندید. حالا نمی دانید با بنزها و کاخ ها و پول و قدرت باد آورده چه کنید.

اما این هم خواهد گذشت.
خمینی مرد. خلخالی مرد. شاه مرد. هیتلر خودکشی کرد.
این بهترین سناریو برای شما است
این که بمیرید و مردم با خفت و خواری از شما یاد کنند

اما سناریوی دیگری هم هست
که زنده بمانید
و
خشم مردم را ببینید

---------------------

لینک اخبار
1 اسفند
احمد باطبی به زندان بازگشت داده شد
خلیل بهرامیان: حال احمد باطبی"وخیم" است
سخنگوي قوه قضاييه: وضعيت جسماني "احمد باطبي" رضايت بخش است

30 بهمن
احمد باطبی را با پابند و شش مامور مسلح به بیمارستان منتقل کردند

--------------

کانون وبلاگ نویسان ایران ادامه بازداشت احمدباطبی را محکوم میکند وخواستار رسیدگی فوری به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران است

.طبق اخبار منتشر شده در رسانه های گروهی احمدباطبی نویسنده وبلاگ احمدباطبی به دلیل فشارهای روحی ورفتار نامناسب مقامات در زندان اوین دچارتشنج و حمله مغزی شده و به مدت سه ساعت در حالت کما به سر برده است .برخی منابع از انتقال او به بیمارستان نامجهز شهدا تجریش خبر داده اند.
... سال گذشته دو زندانی سیاسی اکبر محمدی و ولیالله فیض مهدوی در اثراعتصاب غذا و عدم رسیدگی مقامات زندان جان باختند. کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ) خواستار اقدام فوری همه فعالان وسازمانهای حقوق بشر برای آزادی احمدباطبی و انجام معالجات لازم تحت نظر خانواده او می باشد.کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ) از همه اعضای خود و دیگر وبلاگ نویسان دعوت میکند به هر طریق ممکن اعتراض خود را به ادامه بازداشت احمد باطبی بیان کنند.

.کانون وبلاگ نویسان ایران(پن لاگ) توجه شورای حقوق بشر سازمان ملل واتحادیه اروپا را نسبت به نقض سیستماتیک ووحشیانه حقوق بشر و وضعیت وخیم زندانیان سیاسی در ایران جلب میکند و ازآنها می خواهد که ادامه عضویت ایران در سازمان ملل را مشروط به رعایت حقوق اولیه انسانی مندرج در اعلامیه حقوق بشر نمایند.

کانون وبلاگ نویسان ایران(پن لاگ)


The Association of Iranian Blog-writers (Penlog) condemns the continuation of Ahmad Batebi's arrest
The Association of Iranian Blog-writers (Penlog) condemns the continuation of Ahmad Batebi's arrest and demands his immediate release from the care of the prison’s authorities to receive immediate and adequate medical treatment.

According to the latest reports, Ahmad Batebi’s condition has drastically deteriorated because of the torture and mistreatment he has received, whilst in prison, and since his re-arrest several months ago.He is reported to have suffered a stroke and been in a coma for several hours. According to reports, he is presently at the inadequate and ill-equipped Shohada hospital in North of Tehran. The authorities have so far refused to transfer him to a better hospital for proper and adequate treatment.

Last year two Iranian prisoners of conscience, Akbar Mohamadi and Valiullah Feiz-Mahdavi died as the result of the tortures and mistreatments they received whilst in the care of the Islamic Republic’s prison authorities.We appeal to the international community, all the human rights organisations and activists to take notice of the plight of the Iranian prisoners of conscience and to take action for the release of Ahmad Batebi.

We appeal to the human rights organisations of the United Nations and the European Union to take further notice of the systematic violation of human rights in Iran. We demand that the continuation of the Islamic Republic’s membership of the United Nation must be on the condition that the Islamic Republic respects all the human rights of the Iranian people according to the United Nation’s International Convention on Human Rights.

The Association of Iranian Blog-writers
Penlog

Saturday, February 03, 2007

سلامی دوباره

من نویسنده نیستم و از اول هم نمی خواستم سالیان سال وبلاگ بنویسم. . به دلایل عدیده مدتی از وبلاگستان دور بودم و حالا هم نمی دانم میتوانم مرتب بنویسم یا نه. اما تجربه وبلاگستان تجربه خوبی بود. برای شناختن خودم و دیگران. برای اینکه بدانم که در محیط مجازی هم انسانها میتوانند خوب و بهتر و بهتر باشند. خفقان حاکم بر کشورمان اجازه حرف زدن آزاد را از ما گرفته است. . وبلاگ پنجره ای است که بتوانیم سرمان را ا ز این محیط دود زده بیرون بیاوریم و در هوای آزاد نفسی بکشیم. اما آنچه بیرون است فقط سر ما است. هنوز خودمان هستیم. با همه خوبی ها و بدی ها. هنوز اسیر مانده ایم. هنوز بقیه هم اسیرند.

این زخم ها تا وقتی که همه بدنمان آزاد نشود خوب نخواهند شد. هنوز خیلی از خصایص خفقان را با خود داریم. در میان ما کسانی هستند که از خون و آتش گذشته اند و خود را آزاد کرده اند. در بین آنها ریا و دورویی و غرور و تنبلی معنا و جایی ندارد. آنها بیرون این زندان ایستاده اند و می خواهند دست ما را بگیرند تااز این پنجره ها بیرون بیاییم. ما مانده ایم که دست آنها را بگیریم یا به دروغهای دژخیمان ایمان بیاوریم که آن بیرون هم فرقی با زندان ما ندارد؟ که آنها هم خود دژخیمند...که آسمان همه جا همین رنگ است...

سایه جنگی خانمان سوز هر روز به ایران نزدیک تر و نزدیک تر میشود. آنها که مصدق را سرنگون کردند و برای شاه اسلحه فرستادند و برای خمینی کیک و کلت و با خاتمی بر سر یک میز نشستند و مادر رضایی ها را کتک زدند و تروریست نامیدند حالا چشم به منابع نفتی ما دوخته اند. به یاری پاسدار هزارتیری که منتظر است بعد از هرج و مرج خود خدا بیاید و هاله نور را دور سرش بپراکند.

ما همیشه تاریخ منتظر بودیم که نجات دهنده ای - نادری - بیاید و ما را از شر ستمگران خلاص کند. هرگز در خود این قدرت و این توان و این اعتماد بنفس را احساس نکردیم که خود ناجی خود باشیم. که خود سرنوشت خود را تعیین کنیم. که اول بدانیم چه می خواهیم و بعد ببینیم اصلا دلمان میخواهد دنبال کسی راه بیفتیم یا نه. با همین ذهنیت علیل هر که را که آگاهانه دست به مبارزه زده یا ازبالای برج پایین انداختیم یا اجازه دادیم دست و پایش را ببرند و به خانواده اش تجاوز کنند یا اجازه دادیم کودتاچیان محاکمه و زندانیش کنند یا اینکه خمینی چی ها دسته دسته با جرثقیل دارشان بزنند و هزار هزار در یک تابستان اعدامشان کنند. همیشه گفته ایم: آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزند....

راستی تا ما تغییر نکنیم و تک تکمان خواستار آزادی نباشیم و در راهش قدمی برنداریم میشود از شر این هیولا خلاص شد؟


هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند

انگار هر چه می نویسم دیگر تکراری شده است. وقتی می شنوم که احمد باطبی جوان بیست و چند ساله را با غل و زنجیر به بیمارستان شهدا تجریش برده اند و میخوانم که نمی توانسته تعادل خود را حفظ کند؛ وقتی می خوانم که در زندان دچار تشنج و حمله مغزی شده است بلافاصله به یاد اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی می افتم. واقعا که جان انسان برای جانورانی که کشور ما را اشغال کرده اند چقدر بی ارزش است.

هر چه بیشتر بکشید و شکنجه کنید بیشتر ما را از خود متنفر خواهید کرد. روزی خواهد رسید که این نفرت شما را از اریکه قدرتتان به قعر زمین خواهد کشید و آن روز دیر نخواهد بود.حتی اربابان انگلیسی و امریکایی تان و هم سفره های اروپایی و نان خورانتان در آژانس انرژی اتمی و شرکت های نفتی هم وقتی نانشان قطع شد دیگر به داد شما نخواهند رسید.

جوانی را که باید در بهترین سالهای زندگی خود برای جامعه مفید باشد ؛ با عقایدش و نو آوری هایش و انرژی اش باعث ترقی و پیشرفت کشور شود را در سلولهای مخوف حبس میکنید . یا زیر شکنجه می کشید یا زجر کش میکنید. واقعا که حیوان بر شما شرف و برتری دارد. حیوان اگر گرسنه نباشد به کسی حمله نمی کند. شما دیوانگان قدرت هستید که منابع عظیم یک کشور به دستتان افتاده است. سالیان سال مردم از شما نفرت داشتند. در کتاب ها از شما به پستی یاد میکردند. برای دوپول در خانه مردم روضه می خواندید. حالا نمی دانید با بنزها و کاخ ها و پول و قدرت باد آورده چه کنید.

اما این هم خواهد گذشت.
خمینی مرد. خلخالی مرد. شاه مرد. هیتلر خودکشی کرد.
این بهترین سناریو برای شما است
این که بمیرید و مردم با خفت و خواری از شما یاد کنند

اما سناریوی دیگری هم هست
که زنده بمانید
و
خشم مردم را ببینید

---------------------

لینک اخبار
1 اسفند
احمد باطبی به زندان بازگشت داده شد
خلیل بهرامیان: حال احمد باطبی"وخیم" است
سخنگوي قوه قضاييه: وضعيت جسماني "احمد باطبي" رضايت بخش است

30 بهمن
احمد باطبی را با پابند و شش مامور مسلح به بیمارستان منتقل کردند

--------------

کانون وبلاگ نویسان ایران ادامه بازداشت احمدباطبی را محکوم میکند وخواستار رسیدگی فوری به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران است

.طبق اخبار منتشر شده در رسانه های گروهی احمدباطبی نویسنده وبلاگ احمدباطبی به دلیل فشارهای روحی ورفتار نامناسب مقامات در زندان اوین دچارتشنج و حمله مغزی شده و به مدت سه ساعت در حالت کما به سر برده است .برخی منابع از انتقال او به بیمارستان نامجهز شهدا تجریش خبر داده اند.
... سال گذشته دو زندانی سیاسی اکبر محمدی و ولیالله فیض مهدوی در اثراعتصاب غذا و عدم رسیدگی مقامات زندان جان باختند. کانون وبلاگ نویسان ایران (پن لاگ) خواستار اقدام فوری همه فعالان وسازمانهای حقوق بشر برای آزادی احمدباطبی و انجام معالجات لازم تحت نظر خانواده او می باشد.کانون وبلاگ نویسان ایران ( پن لاگ) از همه اعضای خود و دیگر وبلاگ نویسان دعوت میکند به هر طریق ممکن اعتراض خود را به ادامه بازداشت احمد باطبی بیان کنند.

.کانون وبلاگ نویسان ایران(پن لاگ) توجه شورای حقوق بشر سازمان ملل واتحادیه اروپا را نسبت به نقض سیستماتیک ووحشیانه حقوق بشر و وضعیت وخیم زندانیان سیاسی در ایران جلب میکند و ازآنها می خواهد که ادامه عضویت ایران در سازمان ملل را مشروط به رعایت حقوق اولیه انسانی مندرج در اعلامیه حقوق بشر نمایند.

کانون وبلاگ نویسان ایران(پن لاگ)


The Association of Iranian Blog-writers (Penlog) condemns the continuation of Ahmad Batebi's arrest
The Association of Iranian Blog-writers (Penlog) condemns the continuation of Ahmad Batebi's arrest and demands his immediate release from the care of the prison’s authorities to receive immediate and adequate medical treatment.

According to the latest reports, Ahmad Batebi’s condition has drastically deteriorated because of the torture and mistreatment he has received, whilst in prison, and since his re-arrest several months ago.He is reported to have suffered a stroke and been in a coma for several hours. According to reports, he is presently at the inadequate and ill-equipped Shohada hospital in North of Tehran. The authorities have so far refused to transfer him to a better hospital for proper and adequate treatment.

Last year two Iranian prisoners of conscience, Akbar Mohamadi and Valiullah Feiz-Mahdavi died as the result of the tortures and mistreatments they received whilst in the care of the Islamic Republic’s prison authorities.We appeal to the international community, all the human rights organisations and activists to take notice of the plight of the Iranian prisoners of conscience and to take action for the release of Ahmad Batebi.

We appeal to the human rights organisations of the United Nations and the European Union to take further notice of the systematic violation of human rights in Iran. We demand that the continuation of the Islamic Republic’s membership of the United Nation must be on the condition that the Islamic Republic respects all the human rights of the Iranian people according to the United Nation’s International Convention on Human Rights.

The Association of Iranian Blog-writers
Penlog
سلامی دوباره

من نویسنده نیستم و از اول هم نمی خواستم سالیان سال وبلاگ بنویسم. . به دلایل عدیده مدتی از وبلاگستان دور بودم و حالا هم نمی دانم میتوانم مرتب بنویسم یا نه. اما تجربه وبلاگستان تجربه خوبی بود. برای شناختن خودم و دیگران. برای اینکه بدانم که در محیط مجازی هم انسانها میتوانند خوب و بهتر و بهتر باشند. خفقان حاکم بر کشورمان اجازه حرف زدن آزاد را از ما گرفته است. . وبلاگ پنجره ای است که بتوانیم سرمان را ا ز این محیط دود زده بیرون بیاوریم و در هوای آزاد نفسی بکشیم. اما آنچه بیرون است فقط سر ما است. هنوز خودمان هستیم. با همه خوبی ها و بدی ها. هنوز اسیر مانده ایم. هنوز بقیه هم اسیرند.

این زخم ها تا وقتی که همه بدنمان آزاد نشود خوب نخواهند شد. هنوز خیلی از خصایص خفقان را با خود داریم. در میان ما کسانی هستند که از خون و آتش گذشته اند و خود را آزاد کرده اند. در بین آنها ریا و دورویی و غرور و تنبلی معنا و جایی ندارد. آنها بیرون این زندان ایستاده اند و می خواهند دست ما را بگیرند تااز این پنجره ها بیرون بیاییم. ما مانده ایم که دست آنها را بگیریم یا به دروغهای دژخیمان ایمان بیاوریم که آن بیرون هم فرقی با زندان ما ندارد؟ که آنها هم خود دژخیمند...که آسمان همه جا همین رنگ است...

سایه جنگی خانمان سوز هر روز به ایران نزدیک تر و نزدیک تر میشود. آنها که مصدق را سرنگون کردند و برای شاه اسلحه فرستادند و برای خمینی کیک و کلت و با خاتمی بر سر یک میز نشستند و مادر رضایی ها را کتک زدند و تروریست نامیدند حالا چشم به منابع نفتی ما دوخته اند. به یاری پاسدار هزارتیری که منتظر است بعد از هرج و مرج خود خدا بیاید و هاله نور را دور سرش بپراکند.

ما همیشه تاریخ منتظر بودیم که نجات دهنده ای - نادری - بیاید و ما را از شر ستمگران خلاص کند. هرگز در خود این قدرت و این توان و این اعتماد بنفس را احساس نکردیم که خود ناجی خود باشیم. که خود سرنوشت خود را تعیین کنیم. که اول بدانیم چه می خواهیم و بعد ببینیم اصلا دلمان میخواهد دنبال کسی راه بیفتیم یا نه. با همین ذهنیت علیل هر که را که آگاهانه دست به مبارزه زده یا ازبالای برج پایین انداختیم یا اجازه دادیم دست و پایش را ببرند و به خانواده اش تجاوز کنند یا اجازه دادیم کودتاچیان محاکمه و زندانیش کنند یا اینکه خمینی چی ها دسته دسته با جرثقیل دارشان بزنند و هزار هزار در یک تابستان اعدامشان کنند. همیشه گفته ایم: آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزند....

راستی تا ما تغییر نکنیم و تک تکمان خواستار آزادی نباشیم و در راهش قدمی برنداریم میشود از شر این هیولا خلاص شد؟