Thursday, March 31, 2005

بشنو ای سنگ بیابان
بشنوید ای باد و باران
با شما هم سازم اکنون
.....


از قرار روز اول فروردین ماه سالروز تولد مرضیه بوده است. مرضیه هفتاد و نه ساله شد.




صدای جادویی مرضیه را همه میشناسند اما شاید جادویی تر از صدایش شخصیتش باشد. برای من خیلی جالب بود که زنی در شصت و پنج سالگی خانه و کاشانه اش را ترک کند و علنا به صفوف مخالفان دولت جمهوری اسلامی بپیوندد. جمهوری اسلامی همه ترفتدهایش را بکار برد تا رفتن او را "گول خوردن" و " از سر پیری" و این حرفها نشان دهد. حتی پسرش را مجبور کردند که بیاید و در کنسرت های مادرش در اروپا به او التماس کند که "سر خانه وزندگیش" برگردد.

مرضیه اما راه بیابان را انتخاب کرد. مصاجبه کرد. کنسرت داد. به میان رزمندگان ارتش آزادیبخش رفت و روی تانک ها برایشان آواز خواند. در جریان جنگ و بمباران قرارگاه های مجاهدین به مرزهای اردن رفت وپس از چند ماه به اروپا آمد. الآن نمیدانم کجاست. شنیده بودم که پس از آمدن مدتی مریض بود. اما مرضیه آسوده نمی نشیند.مصاحبه ها - پیام ها.....

صدای مرضیه را همیشه دوست داشتم . اما حالا ترانه هایش را با شوق دیگری گوش میکنم. . برای اینکه میتوانم با غرور بگویم که در میان هنرمندان میهن من هستند کسانی که به حکومت آخوندها نه تنها پشت کردند بلکه با آنها در حال مبارزه هستند و تک تک آنها در قلب من جا دارند. الهه- منوچهر سخایی- مینا اسدی- هادی خرسندی- اسفندیار منفرد زاده- رضا دقتی- سعید کنگرانی- رضا علامه زاده - محمد شمس- اسماعیل وفا یغمایی و بسیاری عزیزان دیگر. مرضیه مشهور بود. چه به مجاهدین می پیوست و چه نمی پیوست در آسمان هنر ایران یک ستاره بود. اما با حماسه ای که از زندگیش آفرید خورشید شد. بانوی آفتاب.

***********************

بانوی آفتاب

بانوی آفتاب فریاد کرد:

"حرامیان آدمخوار
دستان خون آلودتان از من دور ....
خلعت هایتان ارزانی جلادانتان باد!
من کشتار کبوترها را
با صدایم
مهر تایید نخواهم زد...."

بانوی آفتاب
به حرامیان پشت کردی
و جاودانه شدی.

میدانم که روزی
صدای جادوییت
بر فراز سرزمین خسته من
سرود آزادی را سر خواهد داد....

Tuesday, March 29, 2005

زنان ایران- زندگی در سیاهی

Femmes d'Iran. La vie en noir.
Magazine:2914 du 24/3/2005


گزارش مجله پاری ماچ از زندگی زنان ایران



( سایت همبستگی ملی همه این مقاله را ترجمه کرده که در زیر می آورم)
برای دیدن عکس های بیشتر لینک اصلی مقاله ( اینجا) را کلیلک کنید.)

مجله پاري ماچ- 4 فروردين 84- در حالي كه اين كشور مشكوك به گسترش سلاح هسته اي و بنظر ميرسد هدف آينده جرج بوش باشد . گزارشگران ما در مورد كساني كه بيشترين رنج را از اختناق و سركوب رژيم تحمل ميكنند يعني زنان تحقيق ميكنند
تنها حق مطلق اين زنان دعا و نماز ميباشد. زنان ايراني احساس كردند كه دربها كمي بعد از رياست جمهوري خاتمي رفرميست در سال 1997 باز شده است . امروز اميد به ليبراليزاسيون بسيار كم است : محافظه كاران كه هم اكنون پارلمان را كنترل ميكنند در انتخابات آينده 17 ژوئن دست بالا را دارند . درمقابل تهديدات آمريكا كه از ايران ميخواهد برنامه هسته اي خود را خاتمه ببخشد ايرانيان ميتوان راديكال تر شوند و به رئيس جمهور سابق رفسنجاني راي بدهند . از وقتي كه اين فرد كنار رفته لااقل روي كاغذ وضعيت زنان بهتر شده است : در دانشگاهها 60 درصد دانشجويان دختر هستند , در ادارات 38 درصد زنان مشغول بكار هستند . اما محدويتهاي بسيار زياد هستند : روسري اجباري , ممنوعيت كار بدون اجازه شوهر , طلاق تقريبا غير ممكن است .
24 سال پس از انقلاب اسلامي كه در آن زنان شركت داشتند زنان هنوز شهروندان درجه دو كشور ايت الله محسوب ميشوند

آنا خبرنگار , دكتراي رياضيات , متاهل و داراي 4 فرزند , وي كه در 14 سالگي ازدواج كرده است مدعي است كه چادر يك وسيله برابري است .

در انتهاي يك راهرو كه بايد كفشها را درآورد , در حالي كه پيشاني خودش را به يك عصا كه با سليقه در پلاستيك پيچيده شده است , «خواهر بزرگتر» -چنانكه دانشجويان مدرسه مذهبي مشهد وي را صدا ميكنند , وي ما را با چشمان مشكوك نگاه ميكند .
غربي ها اعتماد برانگيز نيستند . « فرانسويان حجاب را براي دختران جوان ممنوع كرده اند» البته ساير غربي ها وضع بهتري از نظر آنها ندارند . وقتي جرات ميكنيم و به وي ميگويم كه « جمهوري» وي حجاب همه جا براي همه اجباري است , اين حرف يك شوك ايجاد ميكند.زن كوچك اندام 76 ساله سر موضع خودش ميماند . مدتها قبل فاطمه اعتمادي خودش را وقف انقلاب كرده است و ازدواج خودش را فداي آن كرده است . در مقابل سكرترش كه با يك دستكش سفيد , ورقه هاي امتحان را اينورو آنور ميكند , اعتمادي تنها مسافرتش را اينطور بيان ميكند :« در سال 1984 در يك كنفرانس در مورد زن و اسلام در مسجد بزرگ هامبورگ شركت كرد.» يك خاطره « افسانه اي» : «در خيابان زنان بطرف وي ميآمدند كه به چادر وي دست بزنند » و ديدارش از سوپرماركت آنهم در بين زنان « برهنه » كه از نظر وي اين سوپر ماركت «معبد خاص» است .

فاطمه كاملا قاطع است : براي وي اسلام , مذهب قديمي ما را بروز ميكند و شعيه بر خلاف سني ها هرگز تلاش خود را براي تفسير قران قطع نكرده است و يك مدرنيزم را تحميل كرده است . مليحه احمدي يك تحصيل كرده و مبتكر بطور خلاصه اينطور ميگويد « بايد دعا كرد بتوانيم پاريس را فتح كنيم تا بتوانيم شما را هدايت كنيم ....» خانم طاههي معاون مدير كل كه در پس 70 سال كه از سنش ميگذرد يك رئيس راضي است و بدون قطع در مورد فوايد و خوبي هاي كه انقلاب براي زنان بهمراه داشته است صحبت ميكند:« قبلا ما كارهاي ماشيني ميكرديم و يك وسيله بوديم بمانند همه اين زنان كه در برنده جايزه دختر شايسته غربي هستند و بيشتر بخاطر ظاهرشان بكار گرفته ميشوند تا بخاطر مغزشان » . در زير پرتره خميني كه در كنار پرتره جانشين وي يعني خامنه اي , خانم طاههي و دوشيزه اعتمادي از تلاشهايشان براي اين اعمال اين اخلاق كه آنها مدعي هستند « اسلامي» ميباشد صحبت ميكنند : آنها ميگويند « براي پيغمبر مقدس يك زن مزدوج 50 درصد واجبات مذهبي خود را انجام داده است چرا كه ديگر كارهاي منافعي عفت غير ممكن است » .

زهره صفتي 50 ساله , تنها زن آيت الله كشور كه ميتواند فتوا صادر كند تاكيد ميكند كه « زناني كه در راه بد قرار ميگيرند بايد هدايت شوند در حالي كه سعي ميشود كه مشكلات اقتصادي و فرهنگي آنان كه منشاء انحراف آنان است حل شود .» ديوارهاي دفترش در قم پر از از قاليبافي هاي آيات قران است . در زماني كه كشوري وي موشكهاي دوبردي را ازمايش ميكند كه ميتواند به اسرائيل و جنوب اروپا برسد و ميتواند پايگاههاي آمريكا در عراق و افغانستان را مورد هدف قرار بدهد , زهره تاكيد ميكند كه اگر چه ايران اكثرا مورد انتقاد ميباشد و « كنوانسيون هاي بين المللي قوانين اسلامي را ناديده ميگيرند و از ايران يك تصوير تغيير شكل يافته ارائه ميدهند».وي به سخنان يكي از همكارانش ايت الله ميپيوندد كه روز قبل از ان در شروع ماه رمضان توسط نوار در مسجد بزرگ مشهد پخش شده بود ميپوندد وي كه ميگويد«قدرتهاي بزرگ هستند كه در جهان شبكه مواد مخدر را راه انداختند و آنرا وسعت مي بخشند و ايده هاي جنسي را رايج ميكنند تا جوانان وقت آنرا نداشته باشند كه براي پرداختن به مسائل جدي نداشته باشند و افكار آنها را منحرف ميكنند كه فكر نكنند » و فرياد ميزند « دعا كنيم كه دولتهاي اسرائيل و آمريكا سرنگون شوند و دعا كنيم كه انقلاب خميني ادامه پيدا كند....».

با همين حرارت زناني كه رياست كميته سازمانهاي غير دولتي خراسان را بعهده دارند حرف ميزنند در حالي كه شيرينها و بيسكويتهاي در زير پرتره هميشگي رهبر انقلاب گذاشته اند . هما آساني « ماموريت ما اين است حقوق زنان را ارزش بگذاريم و آنها را تشويق به زندگي خانوادگي كنيم .» آنا , خبرنگار , دكتراي حقوق , كه در سن 14 سالگي ازداواج كرده است و 4 بچه دارد , سر ميز كنار هما نشسته است وي خودش را بعنوان « يك مدل پيروز » تلقي ميكند . وي در چادر كه فقط در خانواده اش از سر برميدارد يك وسيله برابري ميبيند : « بگذاريد زناني كه بسيار زيبا هستند بي حجاب بيرون بروند , اين براي مگسهاي خوب است , در ايران زنان خوشبخت هستند » خانم دستغيب شانه هايش را بالا مياندازد : « او دروغ ميگويد زنان در اينجا مثل همه جاي دنيا مشكل دارند ».جمله « مانند همه جايي دنيا» پيش جمله اجباري براي هرگونه انتقادي ميباشد , تا وضعيت خاص رژيم تعديل گردد يا اين جمله از روي اعتقاد گفته ميشود و يا اينكه از ترس خشم وزارت فرهنگ و ارشاد كه همه بيانات را چك ميكند , اين حرف زده ميشود .

راحله 23 ساله , يك عاشق كه تنها خواسته اش اين است كه يك « همسر خوب باشد» . 4 سال پيش وي با يك مردي ازدواج كرد كه فكر ميكرد كه ايده ال وي است كه از فرداي روز ازدواج وي را كتك ميزد. وي از 6 ماه پيش نزد پدر و مادرش در يك محله مردمي (فقير) پناهنده شده است , وي ميخواهد طلاق بگيرد. راحله ميگويد كه « يك گواهي از پزشك قانوني گرفته است براي دستگاه قضايي اين كافي نيست بايد شهادت خارج خانواده اش باشد .مگر اينكه بتواتم 400 سكه طلا از مهريه ام را بپردازم و هرگز اجازه نگهداري پسرم را به من نخواهند داد» .در سال 1994 زنان اجازه يافتند كه عينك آفتابي به چشم بزنند و اخيرا هم اجازه پيدا كردند كه در اساس بتوانند موتور سواري كنند و باز علي القاعده حق طلاق بمانند مردان را دارا ميباشند .اما در عمل شرايط براينكه يك زن كه بتواند اينكارها را بكند وحشتناك است . وي بايد اثبات كنند مورد بدرفتاري ميباشد و يا همسرش داراي درد بي درماني است و يا ديوانه و يا عقيم , يا زنداني و يا بمدت 5 سال در خانه نيست . وقتي علي افشاري رهبر سابق اعتراضات دانشجويي وقتي ميخواست نامزد كند , در زندگي نامه اش 3 سال زندان داشت و به نامزدش هانه داوودي , 27 ساله چيزي را داد كه هر دختر ايراني آرزو دارد يعني « در قرار داد ازدواج حق طلاق را قائل شد , اما قاضي قبول نكرد كه نگهداري بچه ها را بتواند به همسرش بدهد در حالي كه خودش اصرار داشت . همسرم ميگفت كه يك ديوانه است » اما مادر هانه , فريبا داوودي كه يك خبرنگار است ميگويد « اما من فكر ميكنم كه وي پسر خوبي است و دخترم كه ميخواهد با وي ازدواج كند و اين طبيعي است ».

فريبا براي اين مبارزه ميكند كه زنان « حقوقي نظير كار , مسافرت بدون اجازه همسر را دارا باشند» .در قم حجاب تاكسي خدماتي است كه توسط زنان درست شده است كه همنوعان خود را به خارج از خانه ببرند . بنيان گذار اين موسسه شقيقا ايراني ميگويد « اين زندگي زنان را تغيير ميدهد براينكه آنها نيازي به انتظار براي يك مرد خانواده براينكه آنها را به دانشگاه يا بازار ببرد ندارند .» فريبا ميگويد « كساني كه از پس ازسالها تبعيد برميگردند مشاهده ميكنند كه ما پيشرفتهايي كرده ايم بهتر است بگويم كه ما موفق شديم روحيه زنان طبقه متوسط شهر نشين را تغيير دهيم اما سيستم مقاومت ميكند و بهيچ وجه حاضر نيست كه امتيازي بدهد.» مانند اين دانشجوياني مخالف كه از زمان سركوب جنبشان در سال 2002 تكان نخوردند , فريبا روحيه اش را از زماني كه ديده است كه موج ليبراليزاسيون با قدرت آيت الله هاي محافظه كار روبرو شد و قدرتشان از زمان پيروزيشان در انتخابات 2004 بيشتر شده است را , از دست داده است , بعد از اينكه كشور از رفرمايستها سرخورده شده است , حتما يك رئيس جمهور در جهت عكس در انتخابات 17 ژوئن حركت خواهد كرد و فريبا به خودش ميلرزد. اين مسئله براي وي خاطره آن روز در سال 2000 را تداعي ميكند كه با چشمان بسته بطرف زندان امنيت ملي برده شد. وي ميگويد « من بمدت 34 روز در ايزولاسيون كامل بودم بدون اينكه حتي بدانم اتهام من چيست . من در «خط» نبودم و براي همين به دوسال زندان تعليقي محكوم شدم ».فاطمه فقط در مورد زنان و براي زنان مينويسد در مقالاتش وي از موارد تجاوز, قتل و...صحبت ميكند :« بيش از 50 قتل براي شرافت سال گذشته فقط در يك استان كه اقليت عرب حاكميت دارند , شمارش شده است . كافي است كه يك دختر يك ازدواج را رد كند و يا اينكه موقع ازدواج باكره نباشد كه توسط يك پدر و يا يك برادر كشته شود

رسومات و يا حقوق اسلامي تمام زناني كه اگاهانه چادر سر نكنند و يا رپوش نپوشند را در معرض آزارو اذيت روزانه قرار ميدهد. نسرين داهي پزشك كشيك انستيتو حمايت از قربانيان اجتماعيي ميگويد كه « موارد بيماري قطع از جامعه و انزوا بيشتر از دپرسيون مشاهده ميشود و من نميتوانم بگويم كه نحوه زندگي در اين مسئله دخالتي نداشته باشد.» . اين انستيتو در خروجي تهران قرار دارد و اين محيط بسته مختص مردان حدود 60 زن بيمار نرولپتيك را در خود جا داده است كه هيچ كس آنها را نميخواهد .فهيمه اسكندري مدير اين موسسه توضيح ميدهد كه « انجمن ما در ترمينال اتوبوسها , پاركها ميچرخد تا نفرات بي خانه , مريضهاي رواني كه توسط خانوداههايشان رها شده اند و يا دختران فراري را پيدا ميكند بطور متوسط روزانه 60 زن جوان كه در بين انها 45 نفر نابالغ هستند در خيابانهاي تهران رها هستند.»

نسيم 22 ساله بعد از 4 سال ازدواج به اين مركز آمده است «ازدواج اول من چون خانواده من مشكلات اقتصادي داشت , من در آنموقع 15 سال داشتم و شوهرم 32 سال و چون معتاد بود آنها مرا طلاق دادند , بعد مجددا ازدواج كردم .اين ازدواج خوب نبود . ازدواج سوم من آنرا انتخاب كردم اما وي مرا بيرون كرد. نفر چهارم من را كتك ميزد , به من مواد مخدر ميداد , به من خيانت ميكرد و نميخواتس با من ازدواج كند . نسيم با اين نفر چهارم در كادر (قانون ) صيغه زندگي ميكرد. اين يك رسم قديمي شيعه است كه براي زنان بيوه و زائران درست شده است كه طبق آن يك ازدواج موقت صورت مي گيرد.سرنوشت بعدي رقت بار تر است , سرنوشت زهره اسفندياري :« پدرم بخاطر مواد مخدر ورشكست شد . در 16 سالگي من فرار كردم . روزي كه مرا پيد كرد , پدرم به من زهر خوراند و به بيابان برد. وقتي از وي تمنا كردم و پاهايش را بوسيدم وي از حلق اويز كردنم دست برداشت . بعد مرا به بيمارستان بردند و بعد به زندان بعد هم سر از اينجا درآوردم . » و مژگان شيراز روانشناس ميگويد البته « بعد از اينكه آزمايش بكارتش منفي بود» . زهره ادامه ميدهد«حالا 19 سال دارم و وقتم به نگاه كردن شوهاي تلويزيوني ميگذارنم» . احديس اماني 34 ساله وي ميگويد « همين باعث ميشود از خدا دور بيفتي » احديس وسواس اينرا دارد كه نوك انگشتانش هميشه تميز باشد و انها را در يك پلاستيك ميپچيد.

در ملاء عمومي همه چيز يا تقريبا همه چيز ممنوع است , در محافل خصوصي قوانين در پشت پردهها كناري گذاشته ميشود. زندگي واقعي دفن شده است . دخنراني كه فراموش ميكنند پاهاي خودشان را بپوشانند در يك ترس دائم و ناگفته بسر ميبرند. « ظاهرا در مراكز سركوب موارد غير اخلاقي براينكه ديگر هرگز هوس نكني كه بدون جوراب بيرون بيايي پاهايت را در كيسه هاي پر از سوسك ميكنند.» آنا 15 ساله يك كاپشن بعنوان حجاب تنش كرده است و با كفشهاي مارك در مركز بازرگاني بنام فود كور , مركزي كه تاكنون سه بار بجرم تحريك جوانان بسته شده است , قدم ميزند . در اين شب وي منتظر دوستش علي 19 ساله است وي كه موهايش را روغن زده و با شلوار جين گشاد است . علي رغم اينكه هر گونه تماس فيزيكي بين دو نفري كه ازدواج نكردند ممنوع است حتي دست دادن ساده , ولي علي دستهاي آنا را ميفشرد و در دستش نگه ميدارد تا اينكه يك نگهبان آنها را ميگيرد.ولي آنها ترسي ندارد:« براي انها (نگهبانان) بهانه مي آوريم , يا به آنها كمي پول ميدهيم يا در بدترين حالت ما را به پليس ميبرند بعد خانواده ما ميآيند و مارا آزاد ميكند .اگر تو را در يك محل تاريك دستگيري كنند بايد يك كنترل بكارت را بگذارني ».

گشايش بروي يك دنياي ديگر انا و دوستانش با سانتيمتر قابل اندازه گيري است : يك مانتيور كامپيوتري كه به انترنت وصل است . با مانيا 17 ساله دختر عمويش , ساعتها صرف ساختن يك دنياي خيالي و ايده ال ميكنند. بازي «اورشارد» يك بازي در سطح جهاني در ايران باعث بدبختي است . از طريق ايميلي و نوشتاري كه به « فينگليش» مشهور است كه دخترها همديگر را به مهماني هاي ممنوعه دعوت ميكنند يعني نصف به انگليسي مينويسند نصف به فارسي . پس از 23 سال انقلاب مقامات گروههاي « نهي از منكر » را منحل كردند . پليس جاي آنها را گرفته است . سرهنگ محترم مسعود منش كه از سال 1999 مسئول اكادمي زنان پليس است ميگويد « ايرانيان اين را فهميده اند ....بطور عام ما بر اساس مواردي كه لو داده ميشود عمل ميكنيم .» در اين روز يك گروه از كارشناسان فارغ التحصيل هنرهاي رزمي دارند برنامه گرفتن ديپلم خود را تمرين ميكنند. موضوع : « دستگيري يك زن جوان كه مظنون به فروش مواد مخدر در دبيرستان است » . مسئوليتي كه ميتواند بسيار بدرتان بخورد خصوصا در كشوري كه بنا به گفته منابع مختلف بين 2 تا 3ميليون معتاد دارد

اشرف بروجردي , معاون وزير كشور در امور اجتماعي ميگويد « زنان بيشتر قاچاق مواد مخدر ميكنند تا مصرف كننده باشند. » در ايران در كشوري كه قدرت قضايي اخيرا تصيمم گرفته است كه اعدام در ملاء عام زنان و سنگسار را قطع كند , يك زن كه داراي بيش از 30 گرم مواد مخدر باشد اين ريسك را ميپذيرد كه توسط گلوله و يا حلق آويز در يك محله غير عمومي اعدام گردد.اشرف بروجردي , 47 ساله داراي 4 فرزند عملا بالاترين نفر در سلسه مراتب دولتي ايران است و در قله ممكن قرار دارد – رياست جمهوري براي زن ممنوع است . وي كه كمي در زير يك چادري كه فقط دماغش بيرون است و يك عينك تيپ روشنفكري مصنوعي بنظر ميرسد وي سعي ميكند وانمود كند كه حرفهايش را صريح ميزند. وي اينرا قبول ميكند كه « در ايران مردان زنان بشكل مشكوك نگاه ميكنند و اين باعث ميشود آنها نتوانند در جامعه رشد كنند.» اين «خود فروشها» , « كساني را ميگويم كه خودشان را ميفروشند» از زماني كه تلفنهاي دستي امده كمتر محيط بيرون را آلوده ميكنند اما تعدادشان كمتر نشده است .» معاون وزير كشور سه نوع فاحشه وجود دارد:« كساني كه بدلايل اقتصادي اينكار را ميكنند , نفراتي كه حرفه اي اينكار هستند و حتي اگر كار مناسب هم برايشان پيدا شود مجددا وارد اينكار ميشوند و دسته آخر كساني كه فكر ميكنند مرداني هستند كه آنها را دوست دارند ولي حاضر ازدواج با آنها نيستند » . بعضي از اين افراد وارد مراكز « بازپروري» كه توسط دكتر سيد هادي معتمدي اداره ميشوند كه مدير كل استاني « معضلات اجتماعي » در وزارت بهداشت است .

وي ميگويد « ما آنها 6 ماه تا يكسال نگهداري ميكنيم يعني مدت زمان لازم براي مستقل شدن انها و اگر امكان داشته باشد يك ازدواج براي آنها ترتيب ميدهيم ....اگر آنها نتوانستند جاي در دانشگاه پيدا كنند و يا كساني كه توسط كميته تحقيق ما در مورد آنها عميق شده و آنها را قابل تشخيص داد براي آنها شوهري در بين كانديداهاي كه توسط كميته كمك ايت الله خميني به ما معرفي مي شود پيدا ميكنيم .»هايده تهراني 32 ساله هنرپيشه اي كه تا كنون در 20 فيلم بازي كرده است دارد خودش را آماده ميكند كه در نقش يكي از همين افراد بازي كند وي ميگويد « شما فكر ميكنيد كه سينماي ايران موفق است؟ فقط زنان بيچاره اي را نشان ميدهد كه هرگز صدايشان را در مقابل شوهرشان بلند نميكنند و برايش چاي مياورند و در گوشه اي دائم گريه ميكنند اين يك چيز ثابت است.» يك چيز ثابت همانگونه كه سانسور ثابت است . اصلا قابل مذاكره و بحث نيست كه مثلا يك زن روسري خودش را كنار بگذارد حتي اگر فيلم كشور ديگري را نشان دهد و يا زمان ديگري را حتي قبل از انقلاب نشان دهد حتي اگر صحنه در تخت خواب باشد و يا در ته يك آشپزخانه .يك تز در مورد اوازهاي سنتي سال نو به اركيده حاجيوندي كمك كرد كه به همراه 9 نفر ديگر از موزيسنهايش اجازه پيدا كنند اولين گروه «پاپ» زنانه بعد از انقلاب را درست كنند. آنها توانستند 20 بار در مقابل جمعي كاملا زنانه كنسرت بدهند آنهم بعد از اينكه اشعار و موزيك آنها توسط ارشاد اكي شد. آنها ممنوع هستند كه در راديو بخوانند براي آن كه صداي اواز زنانه ممنوع است اشعار سطح پايين آنها در مورد عشق و گل صحبت ميكند. در اين كشور لخت و كم لباس بودن در هيچ جا تحمل نميشود حتي در نقاشي .

محلا زماني كه در زمان شاه بانكدار بود بازار مد كه به « لحاظ اسلامي درست باشد » را در اختيار گرفت .محلا همچنين لباس فرم مهمانداران ايران اير , كارمندان زن بانك كار را طراحي ميكند . وي ميگويد كه « براي هركاتولوگي كه بيرون ميدهد مقامات قبل از انتشار آنرا چك ميكنند كه مانكن ها نه زياد كم لباس باشند و نه زياد آرايش كرده باشند و اين يك تناقض است چرا كه همه ميدانند كه بعد از ساعت 8 شب همه زنان دكولته ميپوشند» . بيتا فياضي , 42 ساله , مجسمه ساز كه در گالري باربيكان لندن كارهايش را ارائه كرده است ميگويد « چادر ديگر اين پوشش سربي نيست كه روي شانه هاي ما سنگيني كند» در ميان تمهاي تكراري كه وي كار ميكند سوسكها هستند . و وي اطمينان ميدهد كه اين مسئله هيچ ربطي به دستگيريش ندارد . يكبار كه داشتم از آتليه كارم به خانه ام مياممد و در خيابان بدون جوراب بودم و اين بهانه اي شد براي دستگيرم و يك بعداظهر تمام در مركز « ...» را نزد يك روانشناس رسمي گذرندام.

ايران كه در قلب محور شر جرج بوش است در روي يك خط زلزله سياسي و زمين شناسانه قرار دارد . بيتا ميگويد كه ايرانيان كاري بهتري جز صبر نميتوانند بكنند , صبر كنند تا ببينند كه سرنوشت چه چيزي براي انها در نظر دارد. اخير وي شروع كرد (مجسمه) كلاغهايش كه به اندازه طبيعي و موفق ترين كارش ميباشد ولي بعد اينكار را ول كرد:« مردمي كه براي كارهايم ميآيند اينكار را براي رنگ نميكنند» از اين كلاغها « من اين ايده را دوست دارم كه براي هركسي يك عدد از اينها در وسط خانه اش داشته باشد . تو هميشه تنهايي در حالي كه هميشه هم اطراف تو نفر است ,من در انها نوعي حضور مرموزي احساس ميكنم اما وقتي به انها را نگاه ميكند حالم بهم ميخورد انها هميشه بهترين جا را براي لانه كردن پيدا ميكنند» تقريبا شبيه ايران زنان با چادر....

.زنان پليس
آ نها مانند مردان شليك ميكنند اما اين دختران دانشجو اكادمي پليس مسئول دستگيري و دنبال كردن خواهرانشان خواهند بود كه از راه راست منحرف شده اند. اين پليسهاي آموزشي زن , تمرينات و اموزشهاي بسيار سختي را ميگذارند و بايد 4 سال در سيستمهاي داخلي كار كنند. همه اين دختران ميگويند كه اينجا براي يك ايده هستند و براينكه به كشورشان خدمت كنند. ولي نهايتا چند نفر از انها اعتراف ميكنند كه مشكلات براي پيدا كردن كار انها را مجبور كرده است وارد نيروهاي انتظامي بشوند . اما بعضي از آنها بالاخره اعتراف ميكنند كه مشكلاتشان براي پيدا كردن يك كار آنها مجبور به خدمت در نيروي انتظامي كرده است .اين دختران جوان بين 17 تا 22 سال كه دوره ديده ورزشهاي رزمي , كار آمد در بكارگيري نانچوكا و متخصص در تيراندازي دقيق , فارغ الاتحصيلان دومين دوره آموزش آكادمي پليس ميباشند. اين آكادمي در سال 1999 در تهران تاسيس شده است . ظرف 24 ساعت اين زنان مدرك فارغ الاتحصيلي خود را پس از 4 سال آموزش و تعلميات بدست ميآورند و بعد از اينكه وفاداري خودشان را « تا آخرين قطره خون» به قران , اسلام و «رهبر» اونيفرم سبز مانند همكاران مردشان را به تن خواهند كرد اما آنها بايد بشدت اخلاقيات را رعايت كنند و بايد اين اونيفرم را در زير چادر مخفي كنند . رسما ورود 450 زن در نيروهاي پليس براي شكوفايي زنان است . اما در عمل آنها فقط براي دستگيري زنان بكار گرفته ميشوند كه وارد اعتياد و يا خلافكاري شده اند , ميباشد: خوب است آنها داراي حقي هستند كه مردان ندارند يعني اجازه بازرسي زنان.

جزاير كوچك آزادي
در تهران جوانان فرا گرفته اند كه جزاير كوچك آزادي خودشان را ايجاد كنند. دختران مد روز «روسري كه در حال افتادن » است سر ميكنند كه در صورت لزوم كنار گذاشته شود تا موهاي بلوند خود را زماني كه پسر ها در محل هستند به نمايش بگذارند و يا اينكه وقتي كه پليسها مشغول كار ديگري هستند اينكار را بكنند. سوراخ كردن گوش و دماغ , آرايش و جواهرات رسما توسط قانون ممنوع نيست : دختران اين را ميدانند و از آن استفاده ميكنند. ميتوان كانالهاي تلويزيون خارجي را از طريق « ماهواره» نگاه كرد ميتوان از طريق اينرنت وارد ديالوگها حتي خصوصي شد ولي تا وقتي كه اين مسئله يواشكي و بشكل پنهان صورت بگيرد. تعداد زناني كه يك زندگي دوگانه دارند بسيار زياد است مانند هنرپيشه هايده تهراني كه خانه اش را بشكل غربي ها دكور كرده است اما هرگز بدون روسري فيلم بازي نميكند و يا دختران گروه پاپ اركيده با خوشحالي با گيتار برقي بازي ميكند اما بطور مودبانه اي اشعار و موزيك خودشان را قبل از هر كنسرت براي كنترل ميدهند.هنرپيشه هايده تهراني يوگا ميكند براي كه بتواند به « آزادي دروني » برسد وي قبول نكرد كه فيلمي را در آلمان بازي كند براينكه ميترسيد كه اگر بدون روسري روي صحنه ظاهر شود ديگر نتواند به ايران بازگردد. تمرين موزيك در سالن خانه خانوادگي براي گروه اركيده كه از سه خواهر تشكيل شده است از چپ به راست حاجيوندي ارمغان , ارغوان . استوديو براي آنها ممنوع است و آنها نميتوانند صفحه و نوار پركنند و نميتوانند در راديو صدايشان پخش شود و نه در تلويزيون ظاهر شوند

.زن آيت الله
براي زهره تنها زن آيت الله كشور وسط وجود ندارد يا خوب است و يا بداين زن آرزو دارد كه يك رئيس جمهور شود و دارد مبارزه ميكند كه وارد شوراي نگهبان شود كه تا اين نقطه كاملا محيط مردانه بوده است . براينكه آيت الله شود وي به مدت زيادي تحصيل كرده است و تلاش كرده است كه تائيد همتاهاي مرد خود را بدست بياورد. ولي با اينحال زهره صفتي تنها زن آيت الله در خط رژيم است و ميگويد كه بايد بعضي از زمينه ها براي زنان باز شود . مدارس مذهبي دانشجويان زن را قبول ميكند براينكه به آنها آموزش داده شود كه يك زن متاهل 50 درصد وظائف ديني خود را انجام داده است . ايران زن پزشك , استاد زن و نماينده زن دارد ولي آنها قبل از هرچيز تحت سلطه پدر , بردار و يا همسرشان هستند.درس مذهبي در مدرسه مذهبي زنان مشهد تم درس روز « شناخت امام خودت » وقتي استاد يك مرد باشد دروسش را روي ويدئو ضبط ميكند و آنرا پخش ميكند براينكه بطور فيزيكي با دانشجويانش برخورد نكند.

عكس پايين: يك كلاس درس فيزيك در دانشگاه تهران دختران و پسران با هم قاطي هستند و در يك كلاس هستند اما در محيط دانشگاه پاسداران مواظب هستند كه زيادي به هم نزديك نشوند

.بي خانمانان
بي خانمانان , نفراتي كه دچار دپرسيون هستند و معتادين كه بيش از پيش زياد هستند جدا شده و بشكل ايزوله در مراكز ويژه نگهداري ميشوند.آنها بشدت از بيماريهاي عصبي و فيزيكي رنج ميبرند آنهم بحدي كه مقامات مذهبي آنها را از گرفتن روزه معذور داشتند . اين مركز كه توسط يك سازمان غير دولتي اداره ميشود براي حمايت از قربانيان اجتماعي است و در محدوده تهرات است در اين مركز 60 زن ناميد, معتاد , بي تعادل رواني , فراري , بي خانمان و يا بيچارگاني كه خانواده اشان آنها را بيرون كرده اند وجود دارد. جوان ترها ميتوانند اين اميد را داشته باشند كه با يك نفر از ساختمان همسايه ازدواج كنند . آنها كه توسط روانشناسان دنبال ميشوند همگي يك درمان دارند : معالجه از راه كار كردن : نقاشي , كوزه گري و.....اين زنان كتك خورده اخراج شده از خانه و ناميد و ديوانه ناشي از اين فشارها اين افراد نه هم سن و سال هستند و نه از يك منشاء اجتماعي و...ولي در يك تجربه مشترك هستند : بدبختي .علي رغم زندگي يك نواختي كه دارند موسسه حمايت از قربانيان اجتماعي براي آنها يك ذره اي لطافت محسوب ميشود

Saturday, March 26, 2005


مسابقه فوتبال ایران و ژاپن

فراسوی خبر...یکشنبه 7 فروردین
آنجایی که شادی تبدیل به مرگ می شود

زینت میرهاشمی
(ایران -نبرد)
پیروزی تیم ملی ایران بر ژاپن که شادی را در مردم ایران طنین افکند و آنها را به خیابانها کشاند، با کشته شدن تعدادی دیگر، غم جانکاهی را بر قلب مردم بر جای گذاشت.
در پایان مسابقه تیم ایران و ژاپن در روز جمعه 5 فروردین، و نیز حرکتهای اعتراضی در پی آن، 5 نفر جان خود را از دست دادند و دهها نفر زخمی شدند. در لابلای خبرهای درج شده در مطبوعات دولتی، چنین بر می آید که هنگام خروج تماشاگران درهای استادیوم بسته بوده و لذا تعدادی زیر فشار و اذحام جمعیت جان می بازند. جوانان معترض پایان بازی را تبدیل به تظاهرات کرده و آتش نفرت خود را از حکومت نشان دادند.
بیشترین شرکت کنندگان بازی فوتبال را جوانان تشکیل می دهند. حضور زنان در استادیوم ممنوع است. حالت انفجاری و تب و تاب مخالفت با حکومت و ارزشهای آن، خود را در فوتبال به نمایش می گذارد. مردم ایران و جوانان از هر فرصتی استفاده کرده و نفرت خود را نمایش می دهند. رژیم ولایت فقیه در خشن ترین شکل همیشه با شادی و جشن مخالفت کرده و سالها کوشید که لبخند را بر لبها بخشکاند و عزاداری را به جای جشن و شادی قالب کند. همین نکته یکی از چالشهای مردم با رژیم است. اکنون جشنها بیش از همیشه و در شکل گسترده برگزار می شود. جشن چهارشنبه سوری تبدیل به تظاهراتی ضد حکومتی می شود. شرکت زنان در استادیوم برای بازی فوتبال ممنوع می شود. زنان بیشتر از هر زمان به استادیوم هجوم می آورند. در نهایت فوتبال هم امکانی برای ابراز خشم فروخفته از استبداد می شود.

جشن مردمي پس از پيروزي تيم ايران در كرمانشاه
(پیک ایران)
با درود و عرض تبريك پيروزي تيم ملي ايران در كرمانشاه همچون ساير نقاط كشور جوانان به خيابان ها ريختند و با به صدا در آوردن بوق ماشين ها و فرياد ايران ايران در شادي ملي پوشان سهيم شدند...در برخي از نقاط جوانان اعم از پسر و دختر با بستن خيابانها و پخش موزيك به رقص و پايكوبي پرداختند ولي متاسفانه با حضور نيروهاي انتظامي متفرق شدند. در مواردي هم نيروهاي رژيم چند تن از جوانان را براي ايجاد رعب و وحشت بازداشت نمودند.


حوادث بعد از بازي ايران وژاپن سه کشته و بيش از سي مجروح برجای گذاشت
(رادیوفردا)

کیوان حسینی (رادیو فردا): حوادث ورزشگاه آزادي موجب شد تا ستادي ويژه براي رسيدگي به وضع مجروحان حادثه تشکيل شود . آقاي عليپور، کسي که ايرنا از آن با عنوان معاون فرهنگي فدراسيون فوتبال ياد کرده است، در اين باره گفت که با حضور نمايندگان فدراسيون فوتبال، سازمان تربيت بدني و نيروي انتظامي، اين ستاد به وضعيت حادثه ديدگان رسيدگي خواهد کرد.
سه کشته و بيش از سي مجروح، آخرين آمار حوادث بعد از بازي ايران وژاپن در استاديوم آزادي است. در خبرهايي که خبرگزاري جمهوري اسلامي در اين باره منتشر کرده، درباره علت اين حادثه، اطلاعات ضد و نقيضي وجود دارد. نخستين خبرها حاکي از آن بود که کشته شدگان به دليل ازدحام جمعيت و احتمالا هيجان ناشي از پيروزي ايران، زير دست و پا آسيب ديده اند.
اما چيزي نگذشت که يکي از کارکنان بيمارستان فياض بخش، از کشته شدن سه تن، بستري شدن 32 نفر ديگر و وخيم بودن حال پنج تن از زخمي شدگان خبر داد. در اين خبر آمده است ک علت اين حادثه روشن نيست. در ميان مجروحان حادثه، دختري 11 ساله نيز وجود دارد. پاي راست اين دختر نوجوان که به همراه پدر خود به ورزشگاه رفته بود؛ شکسته است و حال وي نيز وخيم گزارش شده است. همين گزارش مي افزايد که از سوي دادستان تهران، نماينده اي براي تحقيقات درباره اين حادثه به ورزشگاه آزادي اعزام شده است.
ورزشگاه آزادي، يکي از بزرگترين ورزشگاههاي جهان است که گنجايش حضور صد هزار تماشاچي را براي مسابقات فوتبال دارد. اين ورزشگاه که نزديک به سي سال قدمت دارد، همواره شاهد مهم ترين رقابتهاي فوتبال ايران بوده است، اما تا کنون حادثه اي با اين ابعاد که منجر به کشته و مجروح شدن نزديک به 35 نفر شود، در اين ورزشگاه سابقه نداشته است.
گزارشهاي خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي از تهران حاکي است که بعد از اين بازي، به رغم پيروزي تيم ملي فوتبال ايران در ديدار حساس خود در برابر ژاپن، برخي از تماشاگران، با سنگ به خودروهاي سواري و اتوبوسهاي شرکت واحد حمله کرده و شيشه هاي آنها را شکسته اند. در اين گزارش آمده است: «ميزان خسارات وارده به حدي است كه خيابانهاي تهرانسر تا ميدان آزادي در جاده مخصوص كرج و از ورزشگاه آزادي تا ميدان آزادي در اتوبان تهران - كرج مملو از شيشههاي خرد شده بود.» وضعيت موجود که توسط ايرنا «سنگفرش شيشه» توصيف شده، موجب شد تا کارگران شهرداري براي پاکسازي اتوبانهاي منتهي به ورزشگاه آزادي، دست به کار شوند و تا آخرين ساعات ديروز، جمعه، در خيابانها مشغول به کار باشند.
پيش از اين شرکت واحد اتوبوسراني، به دليل خساراتي که معمولا به اتوبوسهاي آن وارد مي شود، تهديد کرده بود که سرويس دهي به تماشاچيان فوتبال را قطع خواهد کرد. تهديدي که گويا کارساز نشد و تماشاچيان اين باره حتي به شيشه اتوبوسهاي عمومي نيز اکتفا نکردند و با سنگ به خودروهاي سواري نيز حمله کردند.

فراخوان شوراي ملي مقاومت ايران براي اقدام فوري براي آزادي دستگيرشدگان تظاهرات شب گذشته تهران
(همبستگی ملی)
در اطلاعيه دببرخانه شوراي ملي مقاومت آمده است: در جريان تظاهرات شب گذشته حداقل 6تن جان باختند و بيش از 100تن زخمي شدند. شماري از قربانيان به هنگام خروج از استاديوم, بدليل ازدحام ناشي از تدابير سركوبگرانه و حملات نيروهاي انتظامي دچار حادثه شدند. اين اطلاعيه افزود خانم مريم رجوي رييس جمهور برگزيده مقاومت ايران به خانواده‌هاي جان‌باختگان تظاهرات ديشب تسليت گفت و مجامع بين‌‌المللي مدافع حقوق بشر و آزادي بيان را به محكوم كردن اقدامات سركوبگرانه رژيم آخوندي و اقدام فوري براي آزادي دستگيرشدگان فرا خواند.اطلاعيه دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران:فراخوان به اقدام فوري براي آزادي فوري دستگيرشدگان تظاهرات شب گذشته تهرانشب گذشته جوانان و زنان تهران, مسابقه فوتبال ايران-ژاپن را به يك تظاهرات گستره اعتراضي تبديل كردند و شعارهاي ضد حكومتي تا پاسي از شب در مناطق وسيعي از غرب و شمال غربي تهران بگوش مي رسيد.در جريان تظاهرات شب گذشته حداقل 6تن جان باختند و بيش از 100تن زخمي شدند. شماري از قربانيان به هنگام خروج از استاديوم, بدليل ازدحام ناشي از تدابير سركوبگرانه و حملات نيروهاي انتظامي دچار حادثه شدند.در جريان تظاهرات و درگيريها صدها خودرو نيروهاي سركوبگر و ساختمانهاي حكومتي آسيب ديد و شيشه‌هاي آنها خُرد شد.نيروهاي سركوبگر انتظامي و اطلاعاتي كه تمامي قواي خود را براي مقابله با اعتراضات احتمالي به حالت آماده‌باش در آورده بودند در بسياري از نقاط با تظاهر‌كنندگان درگير شدند و با باتون و گاز اشك‌آور به آنان حمله‌ور شدند. بسياري از جوانان زخمي و دستگير شدند.خانم مريم رجوي رييس جمهور برگزيده مقاومت ايران به خانواده هاي جان باختگان تظاهرات ديشب تسليت گفت و مجامع بين‌المللي مدافع حقوق‌بشر و آزادي بيان را به محكوم كردن اقدامات سركوبگرانه رژيم آخوندي و اقدام فوري براي آزادي دستگير شدگان فرا خواند.دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
*************


پیام علرضا طاهرپور وبلاگ نویس ایرانی در سوئد در پاسخ به پیام نوروزی نخست وزیر سوند
( از سایت دیدگاه )


آقای یوران پرشون نخست وزیر سوئد سلام!
خوشحالم که شما در پیام نوروزی خود خطاب به ایرانیان، وضعیت سیاسی ایران را مورد اشاره قرار داده و ضمن ابراز نگرانی، خواهان بهبود حقوق بشر در ایران شده اید. اما آقای نخست وزیر، آیا با دادن یک پیام و یا ابراز نگرانی نمودن ، وضعیت حقوق بشر در ایران تغییری خواهد کرد؟ آیا در طی ۲۶سال حکومت دیکتاتوری در ایران و با وجود انتشار قطعنامه های متعدد سازمان ملل و دیگر سازمان های مدافع حقوق بشر، تغییری در وضعیت مردم رنجدیده ایران شده است؟ متاسفانه باید بگویم دولتهای اروپایی و دیگر کشورها در قبال مردم ایران کوتاهی نموده اند. جهان همیشه در برابر حکومت ایران دیالوگی نرم و حتی گاهی دوستانه داشته است. از یک طرف با بستن قراردادهای تجاری و از طرف دیگر با دستگیری و اخراج ایرانیانی که از آن جهنم فرار کرده اند، به دولت تروریستی ایران کمک میکنند. این اقدامات جهان در مقابل حکومت ایران باعث شده است که آنها پا را فراتر گذاشته و با زیر پا گذاشتن تمامی قوانین بین المللی خود را اماده دست یابی به سلاح های اتمی نمایند. آقای پرشون! همانطور که میدانید، ملت ایران مردمی هستند طالب دموکراسی که مبارزات آنان در طول تاریخ خود گواه این ادعا میباشد. این دموکراسی نه تنها به نفع ایران و ایرانیان میباشد بلکه به جهانی آرام و بدون تروریسم هم کمک خواهد کرد. پس ایرانیان آزادیخواه را یاری نمایید. با احترام علیرضا طاهرپور وبلاگ نویس و کسی که دوماه را در بازداشتگاه سوئد گذراند
www.uresh4azadi.tk

***********

نجمه امید پرور آزاد شد.
خبر ازپیک ایران)

نجمه اميد پرور همسر محمد رضا نسب عبداللهی ، پس از 1 ماه ، ساعاتی پيش با سپردن قرار وثيقه ی 5 ميليون تومانی از زندان آزاد شد. وی 1 ماه پيش پس از دستگيری همسرش توسط مامورين وزارت اطلاعات در خانه اش بازداشت و در اين مدت در زندان رفسنجان به سر برده است، گفتنی است مامورين وزارت اطلاعات در اين مدت او را تحت فشار قرار داده اند که به نوشتن ندامت نامه تن دهد اما وی با وجود فشارهای شديد زندان حاضر به اين کار نشد. نامبرده اظهار داشت که در روزهای اوليه ساعات طولانی از سوی مامورين وزارت اطلاعات مورد بازجويی و فشار قرار ميگرفته است. لازم به ذکر است وی در زمان دستگيری 3 ماهه باردار بوده است و هم اکنون در وضعيت جسمانی نامساعدی به سر ميبرد.همچنين محمد رضا نسب عبداللهی همسر وی در حال حاضردر زندان رفسنجان و در حال گذراندن دوران محکوميت 6 ماهه ی خود است. همچنين منوچهر محمدی و احمد باطبی دو تن از زندانيان سياسی که اواسط هفته ی گذشته به مرخصی 5 روزه آمده بودند ؛ شب گذشته پس از پايان مدت مرخصی خود به زندان بازگشتند.

کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی

Wednesday, March 23, 2005

مسابقه فوتبال ایران-ژاپن روز 5 فروردین

محدودیت در کنار خود هزینه هم دارد. برای محدود کردن باید وقت و انرژی و پول خرج کرد. هر چقدر دولت فخیمه قوانین مسخره تری بگذارد مخالفینش بیشتر میشوند و بیشتر باید هزینه کند. دولت فخیمه نمی داند که اسباب سرنگونی اش را خودش با قوانین انسان ستیزانه ای که میگذارد فراهم میکند.. وقتی برای وبلاگ نویسی قانون میگذارد و اینترنت را سانسور میکند حتی اینترنت نگاه کردن و وبلاگ نوشتن هم به نوعی مبارزه تبدیل میشود. وقتی به لباس پوشیدن مردم - به موزیک گوش کردن به رقصیدن و از روی آتش پریدن و کتاب خواندن و دست در دست هم گرفتن و هر کارخصوصی انسانها دخالت میکند و قانون میگذارد شکستن هر قانون پایه های این نظام را یک بار دیگر می لرزاند.

با قوانین مسخره و انسان ستیز دولت ایران خودش اسباب لرزیدن خودش را فراهم میکند. ما فقط باید از فرصت هایی که دولت فخیمه به دست خودش برایمان فراهم میکند استفاده کنیم.

..روز 5 فروردین از قرار مسابقه فوتبال تیم های ایران و ژاپن در ورزشگاه آزادی برگزار میشود . این مسابقه هم فرصت دیگری است برای زنان که حکومت آخوندها را افشا کنند. . به قول نویسنده این مقاله اگر زنها به دیدن این مسابقه بروند یا باید زنها را راه بدهند که یک شکست برای دولت فخیمه است و یا راه نخواهند داد که در آنصورت اجتماعشان پشت در ورزشگاه و در حضور خبرنگاران خارجی خودش افشاگری بزرگی علیه این حکومت ضد انسانی است.

Saturday, March 19, 2005

بهاران خجسته باد


زمستانی دیگر رفت و بهار آمد. به امید آنکه امسال درکشورمان بهار ماندنی شود.

بر همگی تان بهاران خجسته باد..

<


هوا دلپذیر شد گل از خاک بر دمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید

به جوش آمده است خون درون رگ گیاه
بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه

به خویشان به دوستان به یاران آشنا
به مردان تیز خشم که پیکار میکنند

به آنان که با قلم نواحی درد را
به چشم جهانیان پدیدار میکنند

بهاران خجسته باد
بهاران خجسته باد

و این بند بندگی
و این بار فقر و جهل

ز سرتاسر جهان
به هر صورتی که هست

نگون و گسسته باد
نگون و گسسته باد.....

زنده یاد کرامت الله دانشیان

****************

سرود بهاران خجسته باد را اینجا میتوانید گوش کنید).

Wednesday, March 16, 2005

آخوند زدگی اجتماعی

مي دانيم كه براي درمان ناخوشيها اول بايد علت آن را پيدا كرد. مثلا دكترها براي معالجه ي مريض هاشان اول دنبال ميكرب آن مرض مي گردند و بعد دواي ضد آن ميكرب را به مريضهاشان ميدهند . براي از بين بردن ناخوشي هاي اجتماعي هم بايد همين كار ا كرد. مي دانيم كه در بدن سالم هيچوقت مرض نيست. در اجتماع سالم هم نبايد نشاني از ناخوشي باشد . ورشكستگي ...زور گفتن...دروغ..دزدي و جنگ هم ناخوشي هايي هستند كه فقط در اجتماع ناسالم ديده مي شوند. براي درمان اين همه ناخوشي بايد علت آنها را پيدا كنيم. هميشه از خودتان بپرسيد چرا رفيق همكلاسم را به كارخانه ي قاليبافي فرستادند؟چرا بعضي ها دزدي مي كنند؟ چرا اينجا و آنجا جنگ و خونريزي و جود دارد؟بعد از مردن چه ميشوم؟پيش از زندگي چه بوده ام؟ دنيا آخرش چه ميشود؟جنگ و فقر و گرسنگي چه روزي تمام خواهد شد؟
.....
صمد بهرنگی
( از مقدمه داستان کچل کفتر باز(


امروز محمد بیجه یکی از قاتلین کودکان پاکدشت در ملا عام اعدام شد.
قبل از اعدام صد ضربه شلاق متحمل شد و دو بار به زانو افتاد. . قبل از اعدام برادر 16 ساله یکی از مقتولین با چاقو به او حمله برد و یک ضربه چاقو بر پشتش فرود آورد. طناب پلاستیکی دار را مادر یکی از مقتولین بر گردن او آویخت. پنج هزار نفر بیست دقیقه دست و پا زدن او را بالای طناب دار نظاره کردند.



عکس ها از بی بی سی فارسی

آیا با شکنجه و اعدام محمد بیجه مسئله کودک ربایی و تجاوز به کودکان درایران حل خواهد شد؟
آیا با شکنجه و اعدام محمد بیجه کودکان خیابانی که قربانیان او و همدستانش بودند به سر و سامان خواهند رسید؟
آیا با شکنجه و اعدام محمد بیجه فقرو بدبختی کودکان از پاکدشت و تهران و ایران برچیده خواهد شد؟
آیا با شکنجه و اعدام مسئله باندهای قاچاق و فروش کودکان و اعضای بدن آنها روشن خواهد شد؟
آیا محمد بیجه و همدستش در این جنایات تنها بودند؟
و هزاران سوال دیگر...

همه می دانیم که تا این حکومت استثمارگر و اربابانش بر ایران حکومت میکنند زخم های عفونی مثل محمد بیجه و همدستانش یکی بعد از دیگری ظهور خواهند کرد. همه میدانند که محمد بیجه تنها نبود واو و همدستش که به طور معجزه آسایی حکم اعدامش لغو شد جزیی از یک باند بزرگتر و از ما بهتران هستند. اعدام او تنها برای از بین بردن مدرک جرم است.
. باید منبع عفونت را از بین برد. در عوض پنج هزار نفر خودشان را با عاملان قتل و جنایت مردم ایران یکی میکنند و مثل انها قاتل و شکنجه گر میشوند. بر ما چه میرود؟

این جواب خوبی است به آنها که تا حرفی میزنیم میگویند بایداول فرهنگ مردم درست شود تا بشود جامعه را عوض کرد. در جامعه ای که حاکمانش قانون جنگل را تبلیغ میکنند دیگر جایی برای رشد فرهنگ باقی نمی ماند. . رشد و بقای مردم ایران و کودکانشان وابسته به این است که یک حکومت مردمی در ایران باشد و قوانین ایران حداقل حقوق انسانی را رعایت کنند.

من همان قدر که از فاجعه قتل کودکان بی پناه در پاکدشت متاسفم از وحشی گری های دولت ایران و
پیروی و انتقام گیری کورکورانه پنج هزار نفر در این لینچ ناراحت و متاثر هستم . معتقدم که این اعدام وحشیانه هیچ دردی را دوا نخواهد کرد و فقط ما را بیشتر شبیه آخوندهای قاتل و جنایتکار خواهد کرد. روز ی را آرزو میکنم که این زخمهای میهنم درمان شوند. روزی را آرزو میکنم که هیچ کودکی قربانی فقر نشود . روزی را آرزو میکنم که در میهنم کسی - هیچ کسی اعدام نشود..

Saturday, March 05, 2005

آزادی زندانیان سیاسی را خواستاریم.
جان زندانیان سیاسی در بند در زندان رجایی شهر کرج را نجات دهید.
بیانیه جمعی از وبلاگ نویسان در دفاع از زندانیان زندان رجایی شهر
هموطنان گرامی- مردم آزاده دنیا- سازمانهای حقوق بشر
هفت تن از زندانیان سیاسی ایران : بینا داراب زند، ارژنگ داوودی، حجت زمانی، مهرداد لهراسبی، فرزاد حمیدی و جعفر اقدامی و ولی الله فیض مهدوی از تاریخ پنجم بهمن 1383 برابر با بیست و چهارم ژانویه سال 2005 میلادی به اعتصاب غذادست زده بودند. خواسته های آنان تفکیک زندانیان سیاسی از زندانیان جنائی ، رعایت حقوق بشر در ایران و بازدید سازمانها و نهادهای حقوق بشری از زندان رجائی شهر( گوهر دشت کرج ) بود.
پس از سی و دو روز اعتصاب غذا بااصرار سازمان های حقوق بشر این هفت نفر به اعتصاب غذای خود پایان دادند. طبق اخبار رسیده مسئولین قوه قضاییه و زندان نه تنها توجهی به تقاضاهای زندانیان نکرده اند بلکه به تازگی دو زندانی سیاسی دیگر امیر ساران و نصرالله بیات را نیز به همین زندان انتقال داده اند. در ضمن فرزاد حمیدی در اعتراض به بدرفتاری در بهداری زندان به اعتصاب غذای خود ادامه داده است و به طور جدی در خطر مرگ قرار دارد.
.
در زندان رجایی شهر زندانیان خطرناک نگهداری میشوند و در درگیریهای هفته گذشته بین آنان یک نفر زخمی شده است. در 8ماه گذشته 3 نفر در این زندان در حین دعوا کشته شده اند.
ما ضمن حمایت از خواسته های اعتصاب کنندگان نگرانی خود را از وضعیت جسمانی و امنیت جانی آنان اعلام می داریم. ما از سازمانهای حقوق بشر می خواهیم که هر چه زودتر هیئتی را برای ملاقات و بررسی وضع جسمانی این هفت نفر به زندان گوهر دشت کرج اعزام کنند و از دولت ایران آزادی بی قید و شرط آنان و همه زندانیان سیاسی در ایران را خواستار شوند. در سایه مذاکرات ایران و اروپا نقض شدید حقوق بشر در ایران نادیده گرفته میشود. ما از همه مقامات اروپایی درخواست میکنیم که در مذاکره با دولت ایران حقوق بشر را فدا نکنند و آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی را در راس شرایط خود قرار دهند.
جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی
-------------
برای حمایت از این بیانیه به این صفحه بروید و در نظر خواهی اسمتان را اضا فه کنید. اگر صفحه را نمی توانید باز کنید میتوانید نامتان را در نظرخواهی اینجا .قرار دهید و بیانیه و لوگو را از همین جا کپی کنید و در وبلاگتان قرار دهید.. .
بشنو ای سنگ بیابان
بشنوید ای باد و باران
با شما هم سازم اکنون
.....


از قرار روز اول فروردین ماه سالروز تولد مرضیه بوده است. مرضیه هفتاد و نه ساله شد.




صدای جادویی مرضیه را همه میشناسند اما شاید جادویی تر از صدایش شخصیتش باشد. برای من خیلی جالب بود که زنی در شصت و پنج سالگی خانه و کاشانه اش را ترک کند و علنا به صفوف مخالفان دولت جمهوری اسلامی بپیوندد. جمهوری اسلامی همه ترفتدهایش را بکار برد تا رفتن او را "گول خوردن" و " از سر پیری" و این حرفها نشان دهد. حتی پسرش را مجبور کردند که بیاید و در کنسرت های مادرش در اروپا به او التماس کند که "سر خانه وزندگیش" برگردد.

مرضیه اما راه بیابان را انتخاب کرد. مصاجبه کرد. کنسرت داد. به میان رزمندگان ارتش آزادیبخش رفت و روی تانک ها برایشان آواز خواند. در جریان جنگ و بمباران قرارگاه های مجاهدین به مرزهای اردن رفت وپس از چند ماه به اروپا آمد. الآن نمیدانم کجاست. شنیده بودم که پس از آمدن مدتی مریض بود. اما مرضیه آسوده نمی نشیند.مصاحبه ها - پیام ها.....

صدای مرضیه را همیشه دوست داشتم . اما حالا ترانه هایش را با شوق دیگری گوش میکنم. . برای اینکه میتوانم با غرور بگویم که در میان هنرمندان میهن من هستند کسانی که به حکومت آخوندها نه تنها پشت کردند بلکه با آنها در حال مبارزه هستند و تک تک آنها در قلب من جا دارند. الهه- منوچهر سخایی- مینا اسدی- هادی خرسندی- اسفندیار منفرد زاده- رضا دقتی- سعید کنگرانی- رضا علامه زاده - محمد شمس- اسماعیل وفا یغمایی و بسیاری عزیزان دیگر. مرضیه مشهور بود. چه به مجاهدین می پیوست و چه نمی پیوست در آسمان هنر ایران یک ستاره بود. اما با حماسه ای که از زندگیش آفرید خورشید شد. بانوی آفتاب.

***********************

بانوی آفتاب

بانوی آفتاب فریاد کرد:

"حرامیان آدمخوار
دستان خون آلودتان از من دور ....
خلعت هایتان ارزانی جلادانتان باد!
من کشتار کبوترها را
با صدایم
مهر تایید نخواهم زد...."

بانوی آفتاب
به حرامیان پشت کردی
و جاودانه شدی.

میدانم که روزی
صدای جادوییت
بر فراز سرزمین خسته من
سرود آزادی را سر خواهد داد....
زنان ایران- زندگی در سیاهی

Femmes d'Iran. La vie en noir.
Magazine:2914 du 24/3/2005


گزارش مجله پاری ماچ از زندگی زنان ایران



( سایت همبستگی ملی همه این مقاله را ترجمه کرده که در زیر می آورم)
برای دیدن عکس های بیشتر لینک اصلی مقاله ( اینجا) را کلیلک کنید.)

مجله پاري ماچ- 4 فروردين 84- در حالي كه اين كشور مشكوك به گسترش سلاح هسته اي و بنظر ميرسد هدف آينده جرج بوش باشد . گزارشگران ما در مورد كساني كه بيشترين رنج را از اختناق و سركوب رژيم تحمل ميكنند يعني زنان تحقيق ميكنند
تنها حق مطلق اين زنان دعا و نماز ميباشد. زنان ايراني احساس كردند كه دربها كمي بعد از رياست جمهوري خاتمي رفرميست در سال 1997 باز شده است . امروز اميد به ليبراليزاسيون بسيار كم است : محافظه كاران كه هم اكنون پارلمان را كنترل ميكنند در انتخابات آينده 17 ژوئن دست بالا را دارند . درمقابل تهديدات آمريكا كه از ايران ميخواهد برنامه هسته اي خود را خاتمه ببخشد ايرانيان ميتوان راديكال تر شوند و به رئيس جمهور سابق رفسنجاني راي بدهند . از وقتي كه اين فرد كنار رفته لااقل روي كاغذ وضعيت زنان بهتر شده است : در دانشگاهها 60 درصد دانشجويان دختر هستند , در ادارات 38 درصد زنان مشغول بكار هستند . اما محدويتهاي بسيار زياد هستند : روسري اجباري , ممنوعيت كار بدون اجازه شوهر , طلاق تقريبا غير ممكن است .
24 سال پس از انقلاب اسلامي كه در آن زنان شركت داشتند زنان هنوز شهروندان درجه دو كشور ايت الله محسوب ميشوند

آنا خبرنگار , دكتراي رياضيات , متاهل و داراي 4 فرزند , وي كه در 14 سالگي ازدواج كرده است مدعي است كه چادر يك وسيله برابري است .

در انتهاي يك راهرو كه بايد كفشها را درآورد , در حالي كه پيشاني خودش را به يك عصا كه با سليقه در پلاستيك پيچيده شده است , «خواهر بزرگتر» -چنانكه دانشجويان مدرسه مذهبي مشهد وي را صدا ميكنند , وي ما را با چشمان مشكوك نگاه ميكند .
غربي ها اعتماد برانگيز نيستند . « فرانسويان حجاب را براي دختران جوان ممنوع كرده اند» البته ساير غربي ها وضع بهتري از نظر آنها ندارند . وقتي جرات ميكنيم و به وي ميگويم كه « جمهوري» وي حجاب همه جا براي همه اجباري است , اين حرف يك شوك ايجاد ميكند.زن كوچك اندام 76 ساله سر موضع خودش ميماند . مدتها قبل فاطمه اعتمادي خودش را وقف انقلاب كرده است و ازدواج خودش را فداي آن كرده است . در مقابل سكرترش كه با يك دستكش سفيد , ورقه هاي امتحان را اينورو آنور ميكند , اعتمادي تنها مسافرتش را اينطور بيان ميكند :« در سال 1984 در يك كنفرانس در مورد زن و اسلام در مسجد بزرگ هامبورگ شركت كرد.» يك خاطره « افسانه اي» : «در خيابان زنان بطرف وي ميآمدند كه به چادر وي دست بزنند » و ديدارش از سوپرماركت آنهم در بين زنان « برهنه » كه از نظر وي اين سوپر ماركت «معبد خاص» است .

فاطمه كاملا قاطع است : براي وي اسلام , مذهب قديمي ما را بروز ميكند و شعيه بر خلاف سني ها هرگز تلاش خود را براي تفسير قران قطع نكرده است و يك مدرنيزم را تحميل كرده است . مليحه احمدي يك تحصيل كرده و مبتكر بطور خلاصه اينطور ميگويد « بايد دعا كرد بتوانيم پاريس را فتح كنيم تا بتوانيم شما را هدايت كنيم ....» خانم طاههي معاون مدير كل كه در پس 70 سال كه از سنش ميگذرد يك رئيس راضي است و بدون قطع در مورد فوايد و خوبي هاي كه انقلاب براي زنان بهمراه داشته است صحبت ميكند:« قبلا ما كارهاي ماشيني ميكرديم و يك وسيله بوديم بمانند همه اين زنان كه در برنده جايزه دختر شايسته غربي هستند و بيشتر بخاطر ظاهرشان بكار گرفته ميشوند تا بخاطر مغزشان » . در زير پرتره خميني كه در كنار پرتره جانشين وي يعني خامنه اي , خانم طاههي و دوشيزه اعتمادي از تلاشهايشان براي اين اعمال اين اخلاق كه آنها مدعي هستند « اسلامي» ميباشد صحبت ميكنند : آنها ميگويند « براي پيغمبر مقدس يك زن مزدوج 50 درصد واجبات مذهبي خود را انجام داده است چرا كه ديگر كارهاي منافعي عفت غير ممكن است » .

زهره صفتي 50 ساله , تنها زن آيت الله كشور كه ميتواند فتوا صادر كند تاكيد ميكند كه « زناني كه در راه بد قرار ميگيرند بايد هدايت شوند در حالي كه سعي ميشود كه مشكلات اقتصادي و فرهنگي آنان كه منشاء انحراف آنان است حل شود .» ديوارهاي دفترش در قم پر از از قاليبافي هاي آيات قران است . در زماني كه كشوري وي موشكهاي دوبردي را ازمايش ميكند كه ميتواند به اسرائيل و جنوب اروپا برسد و ميتواند پايگاههاي آمريكا در عراق و افغانستان را مورد هدف قرار بدهد , زهره تاكيد ميكند كه اگر چه ايران اكثرا مورد انتقاد ميباشد و « كنوانسيون هاي بين المللي قوانين اسلامي را ناديده ميگيرند و از ايران يك تصوير تغيير شكل يافته ارائه ميدهند».وي به سخنان يكي از همكارانش ايت الله ميپيوندد كه روز قبل از ان در شروع ماه رمضان توسط نوار در مسجد بزرگ مشهد پخش شده بود ميپوندد وي كه ميگويد«قدرتهاي بزرگ هستند كه در جهان شبكه مواد مخدر را راه انداختند و آنرا وسعت مي بخشند و ايده هاي جنسي را رايج ميكنند تا جوانان وقت آنرا نداشته باشند كه براي پرداختن به مسائل جدي نداشته باشند و افكار آنها را منحرف ميكنند كه فكر نكنند » و فرياد ميزند « دعا كنيم كه دولتهاي اسرائيل و آمريكا سرنگون شوند و دعا كنيم كه انقلاب خميني ادامه پيدا كند....».

با همين حرارت زناني كه رياست كميته سازمانهاي غير دولتي خراسان را بعهده دارند حرف ميزنند در حالي كه شيرينها و بيسكويتهاي در زير پرتره هميشگي رهبر انقلاب گذاشته اند . هما آساني « ماموريت ما اين است حقوق زنان را ارزش بگذاريم و آنها را تشويق به زندگي خانوادگي كنيم .» آنا , خبرنگار , دكتراي حقوق , كه در سن 14 سالگي ازداواج كرده است و 4 بچه دارد , سر ميز كنار هما نشسته است وي خودش را بعنوان « يك مدل پيروز » تلقي ميكند . وي در چادر كه فقط در خانواده اش از سر برميدارد يك وسيله برابري ميبيند : « بگذاريد زناني كه بسيار زيبا هستند بي حجاب بيرون بروند , اين براي مگسهاي خوب است , در ايران زنان خوشبخت هستند » خانم دستغيب شانه هايش را بالا مياندازد : « او دروغ ميگويد زنان در اينجا مثل همه جاي دنيا مشكل دارند ».جمله « مانند همه جايي دنيا» پيش جمله اجباري براي هرگونه انتقادي ميباشد , تا وضعيت خاص رژيم تعديل گردد يا اين جمله از روي اعتقاد گفته ميشود و يا اينكه از ترس خشم وزارت فرهنگ و ارشاد كه همه بيانات را چك ميكند , اين حرف زده ميشود .

راحله 23 ساله , يك عاشق كه تنها خواسته اش اين است كه يك « همسر خوب باشد» . 4 سال پيش وي با يك مردي ازدواج كرد كه فكر ميكرد كه ايده ال وي است كه از فرداي روز ازدواج وي را كتك ميزد. وي از 6 ماه پيش نزد پدر و مادرش در يك محله مردمي (فقير) پناهنده شده است , وي ميخواهد طلاق بگيرد. راحله ميگويد كه « يك گواهي از پزشك قانوني گرفته است براي دستگاه قضايي اين كافي نيست بايد شهادت خارج خانواده اش باشد .مگر اينكه بتواتم 400 سكه طلا از مهريه ام را بپردازم و هرگز اجازه نگهداري پسرم را به من نخواهند داد» .در سال 1994 زنان اجازه يافتند كه عينك آفتابي به چشم بزنند و اخيرا هم اجازه پيدا كردند كه در اساس بتوانند موتور سواري كنند و باز علي القاعده حق طلاق بمانند مردان را دارا ميباشند .اما در عمل شرايط براينكه يك زن كه بتواند اينكارها را بكند وحشتناك است . وي بايد اثبات كنند مورد بدرفتاري ميباشد و يا همسرش داراي درد بي درماني است و يا ديوانه و يا عقيم , يا زنداني و يا بمدت 5 سال در خانه نيست . وقتي علي افشاري رهبر سابق اعتراضات دانشجويي وقتي ميخواست نامزد كند , در زندگي نامه اش 3 سال زندان داشت و به نامزدش هانه داوودي , 27 ساله چيزي را داد كه هر دختر ايراني آرزو دارد يعني « در قرار داد ازدواج حق طلاق را قائل شد , اما قاضي قبول نكرد كه نگهداري بچه ها را بتواند به همسرش بدهد در حالي كه خودش اصرار داشت . همسرم ميگفت كه يك ديوانه است » اما مادر هانه , فريبا داوودي كه يك خبرنگار است ميگويد « اما من فكر ميكنم كه وي پسر خوبي است و دخترم كه ميخواهد با وي ازدواج كند و اين طبيعي است ».

فريبا براي اين مبارزه ميكند كه زنان « حقوقي نظير كار , مسافرت بدون اجازه همسر را دارا باشند» .در قم حجاب تاكسي خدماتي است كه توسط زنان درست شده است كه همنوعان خود را به خارج از خانه ببرند . بنيان گذار اين موسسه شقيقا ايراني ميگويد « اين زندگي زنان را تغيير ميدهد براينكه آنها نيازي به انتظار براي يك مرد خانواده براينكه آنها را به دانشگاه يا بازار ببرد ندارند .» فريبا ميگويد « كساني كه از پس ازسالها تبعيد برميگردند مشاهده ميكنند كه ما پيشرفتهايي كرده ايم بهتر است بگويم كه ما موفق شديم روحيه زنان طبقه متوسط شهر نشين را تغيير دهيم اما سيستم مقاومت ميكند و بهيچ وجه حاضر نيست كه امتيازي بدهد.» مانند اين دانشجوياني مخالف كه از زمان سركوب جنبشان در سال 2002 تكان نخوردند , فريبا روحيه اش را از زماني كه ديده است كه موج ليبراليزاسيون با قدرت آيت الله هاي محافظه كار روبرو شد و قدرتشان از زمان پيروزيشان در انتخابات 2004 بيشتر شده است را , از دست داده است , بعد از اينكه كشور از رفرمايستها سرخورده شده است , حتما يك رئيس جمهور در جهت عكس در انتخابات 17 ژوئن حركت خواهد كرد و فريبا به خودش ميلرزد. اين مسئله براي وي خاطره آن روز در سال 2000 را تداعي ميكند كه با چشمان بسته بطرف زندان امنيت ملي برده شد. وي ميگويد « من بمدت 34 روز در ايزولاسيون كامل بودم بدون اينكه حتي بدانم اتهام من چيست . من در «خط» نبودم و براي همين به دوسال زندان تعليقي محكوم شدم ».فاطمه فقط در مورد زنان و براي زنان مينويسد در مقالاتش وي از موارد تجاوز, قتل و...صحبت ميكند :« بيش از 50 قتل براي شرافت سال گذشته فقط در يك استان كه اقليت عرب حاكميت دارند , شمارش شده است . كافي است كه يك دختر يك ازدواج را رد كند و يا اينكه موقع ازدواج باكره نباشد كه توسط يك پدر و يا يك برادر كشته شود

رسومات و يا حقوق اسلامي تمام زناني كه اگاهانه چادر سر نكنند و يا رپوش نپوشند را در معرض آزارو اذيت روزانه قرار ميدهد. نسرين داهي پزشك كشيك انستيتو حمايت از قربانيان اجتماعيي ميگويد كه « موارد بيماري قطع از جامعه و انزوا بيشتر از دپرسيون مشاهده ميشود و من نميتوانم بگويم كه نحوه زندگي در اين مسئله دخالتي نداشته باشد.» . اين انستيتو در خروجي تهران قرار دارد و اين محيط بسته مختص مردان حدود 60 زن بيمار نرولپتيك را در خود جا داده است كه هيچ كس آنها را نميخواهد .فهيمه اسكندري مدير اين موسسه توضيح ميدهد كه « انجمن ما در ترمينال اتوبوسها , پاركها ميچرخد تا نفرات بي خانه , مريضهاي رواني كه توسط خانوداههايشان رها شده اند و يا دختران فراري را پيدا ميكند بطور متوسط روزانه 60 زن جوان كه در بين انها 45 نفر نابالغ هستند در خيابانهاي تهران رها هستند.»

نسيم 22 ساله بعد از 4 سال ازدواج به اين مركز آمده است «ازدواج اول من چون خانواده من مشكلات اقتصادي داشت , من در آنموقع 15 سال داشتم و شوهرم 32 سال و چون معتاد بود آنها مرا طلاق دادند , بعد مجددا ازدواج كردم .اين ازدواج خوب نبود . ازدواج سوم من آنرا انتخاب كردم اما وي مرا بيرون كرد. نفر چهارم من را كتك ميزد , به من مواد مخدر ميداد , به من خيانت ميكرد و نميخواتس با من ازدواج كند . نسيم با اين نفر چهارم در كادر (قانون ) صيغه زندگي ميكرد. اين يك رسم قديمي شيعه است كه براي زنان بيوه و زائران درست شده است كه طبق آن يك ازدواج موقت صورت مي گيرد.سرنوشت بعدي رقت بار تر است , سرنوشت زهره اسفندياري :« پدرم بخاطر مواد مخدر ورشكست شد . در 16 سالگي من فرار كردم . روزي كه مرا پيد كرد , پدرم به من زهر خوراند و به بيابان برد. وقتي از وي تمنا كردم و پاهايش را بوسيدم وي از حلق اويز كردنم دست برداشت . بعد مرا به بيمارستان بردند و بعد به زندان بعد هم سر از اينجا درآوردم . » و مژگان شيراز روانشناس ميگويد البته « بعد از اينكه آزمايش بكارتش منفي بود» . زهره ادامه ميدهد«حالا 19 سال دارم و وقتم به نگاه كردن شوهاي تلويزيوني ميگذارنم» . احديس اماني 34 ساله وي ميگويد « همين باعث ميشود از خدا دور بيفتي » احديس وسواس اينرا دارد كه نوك انگشتانش هميشه تميز باشد و انها را در يك پلاستيك ميپچيد.

در ملاء عمومي همه چيز يا تقريبا همه چيز ممنوع است , در محافل خصوصي قوانين در پشت پردهها كناري گذاشته ميشود. زندگي واقعي دفن شده است . دخنراني كه فراموش ميكنند پاهاي خودشان را بپوشانند در يك ترس دائم و ناگفته بسر ميبرند. « ظاهرا در مراكز سركوب موارد غير اخلاقي براينكه ديگر هرگز هوس نكني كه بدون جوراب بيرون بيايي پاهايت را در كيسه هاي پر از سوسك ميكنند.» آنا 15 ساله يك كاپشن بعنوان حجاب تنش كرده است و با كفشهاي مارك در مركز بازرگاني بنام فود كور , مركزي كه تاكنون سه بار بجرم تحريك جوانان بسته شده است , قدم ميزند . در اين شب وي منتظر دوستش علي 19 ساله است وي كه موهايش را روغن زده و با شلوار جين گشاد است . علي رغم اينكه هر گونه تماس فيزيكي بين دو نفري كه ازدواج نكردند ممنوع است حتي دست دادن ساده , ولي علي دستهاي آنا را ميفشرد و در دستش نگه ميدارد تا اينكه يك نگهبان آنها را ميگيرد.ولي آنها ترسي ندارد:« براي انها (نگهبانان) بهانه مي آوريم , يا به آنها كمي پول ميدهيم يا در بدترين حالت ما را به پليس ميبرند بعد خانواده ما ميآيند و مارا آزاد ميكند .اگر تو را در يك محل تاريك دستگيري كنند بايد يك كنترل بكارت را بگذارني ».

گشايش بروي يك دنياي ديگر انا و دوستانش با سانتيمتر قابل اندازه گيري است : يك مانتيور كامپيوتري كه به انترنت وصل است . با مانيا 17 ساله دختر عمويش , ساعتها صرف ساختن يك دنياي خيالي و ايده ال ميكنند. بازي «اورشارد» يك بازي در سطح جهاني در ايران باعث بدبختي است . از طريق ايميلي و نوشتاري كه به « فينگليش» مشهور است كه دخترها همديگر را به مهماني هاي ممنوعه دعوت ميكنند يعني نصف به انگليسي مينويسند نصف به فارسي . پس از 23 سال انقلاب مقامات گروههاي « نهي از منكر » را منحل كردند . پليس جاي آنها را گرفته است . سرهنگ محترم مسعود منش كه از سال 1999 مسئول اكادمي زنان پليس است ميگويد « ايرانيان اين را فهميده اند ....بطور عام ما بر اساس مواردي كه لو داده ميشود عمل ميكنيم .» در اين روز يك گروه از كارشناسان فارغ التحصيل هنرهاي رزمي دارند برنامه گرفتن ديپلم خود را تمرين ميكنند. موضوع : « دستگيري يك زن جوان كه مظنون به فروش مواد مخدر در دبيرستان است » . مسئوليتي كه ميتواند بسيار بدرتان بخورد خصوصا در كشوري كه بنا به گفته منابع مختلف بين 2 تا 3ميليون معتاد دارد

اشرف بروجردي , معاون وزير كشور در امور اجتماعي ميگويد « زنان بيشتر قاچاق مواد مخدر ميكنند تا مصرف كننده باشند. » در ايران در كشوري كه قدرت قضايي اخيرا تصيمم گرفته است كه اعدام در ملاء عام زنان و سنگسار را قطع كند , يك زن كه داراي بيش از 30 گرم مواد مخدر باشد اين ريسك را ميپذيرد كه توسط گلوله و يا حلق آويز در يك محله غير عمومي اعدام گردد.اشرف بروجردي , 47 ساله داراي 4 فرزند عملا بالاترين نفر در سلسه مراتب دولتي ايران است و در قله ممكن قرار دارد – رياست جمهوري براي زن ممنوع است . وي كه كمي در زير يك چادري كه فقط دماغش بيرون است و يك عينك تيپ روشنفكري مصنوعي بنظر ميرسد وي سعي ميكند وانمود كند كه حرفهايش را صريح ميزند. وي اينرا قبول ميكند كه « در ايران مردان زنان بشكل مشكوك نگاه ميكنند و اين باعث ميشود آنها نتوانند در جامعه رشد كنند.» اين «خود فروشها» , « كساني را ميگويم كه خودشان را ميفروشند» از زماني كه تلفنهاي دستي امده كمتر محيط بيرون را آلوده ميكنند اما تعدادشان كمتر نشده است .» معاون وزير كشور سه نوع فاحشه وجود دارد:« كساني كه بدلايل اقتصادي اينكار را ميكنند , نفراتي كه حرفه اي اينكار هستند و حتي اگر كار مناسب هم برايشان پيدا شود مجددا وارد اينكار ميشوند و دسته آخر كساني كه فكر ميكنند مرداني هستند كه آنها را دوست دارند ولي حاضر ازدواج با آنها نيستند » . بعضي از اين افراد وارد مراكز « بازپروري» كه توسط دكتر سيد هادي معتمدي اداره ميشوند كه مدير كل استاني « معضلات اجتماعي » در وزارت بهداشت است .

وي ميگويد « ما آنها 6 ماه تا يكسال نگهداري ميكنيم يعني مدت زمان لازم براي مستقل شدن انها و اگر امكان داشته باشد يك ازدواج براي آنها ترتيب ميدهيم ....اگر آنها نتوانستند جاي در دانشگاه پيدا كنند و يا كساني كه توسط كميته تحقيق ما در مورد آنها عميق شده و آنها را قابل تشخيص داد براي آنها شوهري در بين كانديداهاي كه توسط كميته كمك ايت الله خميني به ما معرفي مي شود پيدا ميكنيم .»هايده تهراني 32 ساله هنرپيشه اي كه تا كنون در 20 فيلم بازي كرده است دارد خودش را آماده ميكند كه در نقش يكي از همين افراد بازي كند وي ميگويد « شما فكر ميكنيد كه سينماي ايران موفق است؟ فقط زنان بيچاره اي را نشان ميدهد كه هرگز صدايشان را در مقابل شوهرشان بلند نميكنند و برايش چاي مياورند و در گوشه اي دائم گريه ميكنند اين يك چيز ثابت است.» يك چيز ثابت همانگونه كه سانسور ثابت است . اصلا قابل مذاكره و بحث نيست كه مثلا يك زن روسري خودش را كنار بگذارد حتي اگر فيلم كشور ديگري را نشان دهد و يا زمان ديگري را حتي قبل از انقلاب نشان دهد حتي اگر صحنه در تخت خواب باشد و يا در ته يك آشپزخانه .يك تز در مورد اوازهاي سنتي سال نو به اركيده حاجيوندي كمك كرد كه به همراه 9 نفر ديگر از موزيسنهايش اجازه پيدا كنند اولين گروه «پاپ» زنانه بعد از انقلاب را درست كنند. آنها توانستند 20 بار در مقابل جمعي كاملا زنانه كنسرت بدهند آنهم بعد از اينكه اشعار و موزيك آنها توسط ارشاد اكي شد. آنها ممنوع هستند كه در راديو بخوانند براي آن كه صداي اواز زنانه ممنوع است اشعار سطح پايين آنها در مورد عشق و گل صحبت ميكند. در اين كشور لخت و كم لباس بودن در هيچ جا تحمل نميشود حتي در نقاشي .

محلا زماني كه در زمان شاه بانكدار بود بازار مد كه به « لحاظ اسلامي درست باشد » را در اختيار گرفت .محلا همچنين لباس فرم مهمانداران ايران اير , كارمندان زن بانك كار را طراحي ميكند . وي ميگويد كه « براي هركاتولوگي كه بيرون ميدهد مقامات قبل از انتشار آنرا چك ميكنند كه مانكن ها نه زياد كم لباس باشند و نه زياد آرايش كرده باشند و اين يك تناقض است چرا كه همه ميدانند كه بعد از ساعت 8 شب همه زنان دكولته ميپوشند» . بيتا فياضي , 42 ساله , مجسمه ساز كه در گالري باربيكان لندن كارهايش را ارائه كرده است ميگويد « چادر ديگر اين پوشش سربي نيست كه روي شانه هاي ما سنگيني كند» در ميان تمهاي تكراري كه وي كار ميكند سوسكها هستند . و وي اطمينان ميدهد كه اين مسئله هيچ ربطي به دستگيريش ندارد . يكبار كه داشتم از آتليه كارم به خانه ام مياممد و در خيابان بدون جوراب بودم و اين بهانه اي شد براي دستگيرم و يك بعداظهر تمام در مركز « ...» را نزد يك روانشناس رسمي گذرندام.

ايران كه در قلب محور شر جرج بوش است در روي يك خط زلزله سياسي و زمين شناسانه قرار دارد . بيتا ميگويد كه ايرانيان كاري بهتري جز صبر نميتوانند بكنند , صبر كنند تا ببينند كه سرنوشت چه چيزي براي انها در نظر دارد. اخير وي شروع كرد (مجسمه) كلاغهايش كه به اندازه طبيعي و موفق ترين كارش ميباشد ولي بعد اينكار را ول كرد:« مردمي كه براي كارهايم ميآيند اينكار را براي رنگ نميكنند» از اين كلاغها « من اين ايده را دوست دارم كه براي هركسي يك عدد از اينها در وسط خانه اش داشته باشد . تو هميشه تنهايي در حالي كه هميشه هم اطراف تو نفر است ,من در انها نوعي حضور مرموزي احساس ميكنم اما وقتي به انها را نگاه ميكند حالم بهم ميخورد انها هميشه بهترين جا را براي لانه كردن پيدا ميكنند» تقريبا شبيه ايران زنان با چادر....

.زنان پليس
آ نها مانند مردان شليك ميكنند اما اين دختران دانشجو اكادمي پليس مسئول دستگيري و دنبال كردن خواهرانشان خواهند بود كه از راه راست منحرف شده اند. اين پليسهاي آموزشي زن , تمرينات و اموزشهاي بسيار سختي را ميگذارند و بايد 4 سال در سيستمهاي داخلي كار كنند. همه اين دختران ميگويند كه اينجا براي يك ايده هستند و براينكه به كشورشان خدمت كنند. ولي نهايتا چند نفر از انها اعتراف ميكنند كه مشكلات براي پيدا كردن كار انها را مجبور كرده است وارد نيروهاي انتظامي بشوند . اما بعضي از آنها بالاخره اعتراف ميكنند كه مشكلاتشان براي پيدا كردن يك كار آنها مجبور به خدمت در نيروي انتظامي كرده است .اين دختران جوان بين 17 تا 22 سال كه دوره ديده ورزشهاي رزمي , كار آمد در بكارگيري نانچوكا و متخصص در تيراندازي دقيق , فارغ الاتحصيلان دومين دوره آموزش آكادمي پليس ميباشند. اين آكادمي در سال 1999 در تهران تاسيس شده است . ظرف 24 ساعت اين زنان مدرك فارغ الاتحصيلي خود را پس از 4 سال آموزش و تعلميات بدست ميآورند و بعد از اينكه وفاداري خودشان را « تا آخرين قطره خون» به قران , اسلام و «رهبر» اونيفرم سبز مانند همكاران مردشان را به تن خواهند كرد اما آنها بايد بشدت اخلاقيات را رعايت كنند و بايد اين اونيفرم را در زير چادر مخفي كنند . رسما ورود 450 زن در نيروهاي پليس براي شكوفايي زنان است . اما در عمل آنها فقط براي دستگيري زنان بكار گرفته ميشوند كه وارد اعتياد و يا خلافكاري شده اند , ميباشد: خوب است آنها داراي حقي هستند كه مردان ندارند يعني اجازه بازرسي زنان.

جزاير كوچك آزادي
در تهران جوانان فرا گرفته اند كه جزاير كوچك آزادي خودشان را ايجاد كنند. دختران مد روز «روسري كه در حال افتادن » است سر ميكنند كه در صورت لزوم كنار گذاشته شود تا موهاي بلوند خود را زماني كه پسر ها در محل هستند به نمايش بگذارند و يا اينكه وقتي كه پليسها مشغول كار ديگري هستند اينكار را بكنند. سوراخ كردن گوش و دماغ , آرايش و جواهرات رسما توسط قانون ممنوع نيست : دختران اين را ميدانند و از آن استفاده ميكنند. ميتوان كانالهاي تلويزيون خارجي را از طريق « ماهواره» نگاه كرد ميتوان از طريق اينرنت وارد ديالوگها حتي خصوصي شد ولي تا وقتي كه اين مسئله يواشكي و بشكل پنهان صورت بگيرد. تعداد زناني كه يك زندگي دوگانه دارند بسيار زياد است مانند هنرپيشه هايده تهراني كه خانه اش را بشكل غربي ها دكور كرده است اما هرگز بدون روسري فيلم بازي نميكند و يا دختران گروه پاپ اركيده با خوشحالي با گيتار برقي بازي ميكند اما بطور مودبانه اي اشعار و موزيك خودشان را قبل از هر كنسرت براي كنترل ميدهند.هنرپيشه هايده تهراني يوگا ميكند براي كه بتواند به « آزادي دروني » برسد وي قبول نكرد كه فيلمي را در آلمان بازي كند براينكه ميترسيد كه اگر بدون روسري روي صحنه ظاهر شود ديگر نتواند به ايران بازگردد. تمرين موزيك در سالن خانه خانوادگي براي گروه اركيده كه از سه خواهر تشكيل شده است از چپ به راست حاجيوندي ارمغان , ارغوان . استوديو براي آنها ممنوع است و آنها نميتوانند صفحه و نوار پركنند و نميتوانند در راديو صدايشان پخش شود و نه در تلويزيون ظاهر شوند

.زن آيت الله
براي زهره تنها زن آيت الله كشور وسط وجود ندارد يا خوب است و يا بداين زن آرزو دارد كه يك رئيس جمهور شود و دارد مبارزه ميكند كه وارد شوراي نگهبان شود كه تا اين نقطه كاملا محيط مردانه بوده است . براينكه آيت الله شود وي به مدت زيادي تحصيل كرده است و تلاش كرده است كه تائيد همتاهاي مرد خود را بدست بياورد. ولي با اينحال زهره صفتي تنها زن آيت الله در خط رژيم است و ميگويد كه بايد بعضي از زمينه ها براي زنان باز شود . مدارس مذهبي دانشجويان زن را قبول ميكند براينكه به آنها آموزش داده شود كه يك زن متاهل 50 درصد وظائف ديني خود را انجام داده است . ايران زن پزشك , استاد زن و نماينده زن دارد ولي آنها قبل از هرچيز تحت سلطه پدر , بردار و يا همسرشان هستند.درس مذهبي در مدرسه مذهبي زنان مشهد تم درس روز « شناخت امام خودت » وقتي استاد يك مرد باشد دروسش را روي ويدئو ضبط ميكند و آنرا پخش ميكند براينكه بطور فيزيكي با دانشجويانش برخورد نكند.

عكس پايين: يك كلاس درس فيزيك در دانشگاه تهران دختران و پسران با هم قاطي هستند و در يك كلاس هستند اما در محيط دانشگاه پاسداران مواظب هستند كه زيادي به هم نزديك نشوند

.بي خانمانان
بي خانمانان , نفراتي كه دچار دپرسيون هستند و معتادين كه بيش از پيش زياد هستند جدا شده و بشكل ايزوله در مراكز ويژه نگهداري ميشوند.آنها بشدت از بيماريهاي عصبي و فيزيكي رنج ميبرند آنهم بحدي كه مقامات مذهبي آنها را از گرفتن روزه معذور داشتند . اين مركز كه توسط يك سازمان غير دولتي اداره ميشود براي حمايت از قربانيان اجتماعي است و در محدوده تهرات است در اين مركز 60 زن ناميد, معتاد , بي تعادل رواني , فراري , بي خانمان و يا بيچارگاني كه خانواده اشان آنها را بيرون كرده اند وجود دارد. جوان ترها ميتوانند اين اميد را داشته باشند كه با يك نفر از ساختمان همسايه ازدواج كنند . آنها كه توسط روانشناسان دنبال ميشوند همگي يك درمان دارند : معالجه از راه كار كردن : نقاشي , كوزه گري و.....اين زنان كتك خورده اخراج شده از خانه و ناميد و ديوانه ناشي از اين فشارها اين افراد نه هم سن و سال هستند و نه از يك منشاء اجتماعي و...ولي در يك تجربه مشترك هستند : بدبختي .علي رغم زندگي يك نواختي كه دارند موسسه حمايت از قربانيان اجتماعي براي آنها يك ذره اي لطافت محسوب ميشود

مسابقه فوتبال ایران و ژاپن

فراسوی خبر...یکشنبه 7 فروردین
آنجایی که شادی تبدیل به مرگ می شود

زینت میرهاشمی
(ایران -نبرد)
پیروزی تیم ملی ایران بر ژاپن که شادی را در مردم ایران طنین افکند و آنها را به خیابانها کشاند، با کشته شدن تعدادی دیگر، غم جانکاهی را بر قلب مردم بر جای گذاشت.
در پایان مسابقه تیم ایران و ژاپن در روز جمعه 5 فروردین، و نیز حرکتهای اعتراضی در پی آن، 5 نفر جان خود را از دست دادند و دهها نفر زخمی شدند. در لابلای خبرهای درج شده در مطبوعات دولتی، چنین بر می آید که هنگام خروج تماشاگران درهای استادیوم بسته بوده و لذا تعدادی زیر فشار و اذحام جمعیت جان می بازند. جوانان معترض پایان بازی را تبدیل به تظاهرات کرده و آتش نفرت خود را از حکومت نشان دادند.
بیشترین شرکت کنندگان بازی فوتبال را جوانان تشکیل می دهند. حضور زنان در استادیوم ممنوع است. حالت انفجاری و تب و تاب مخالفت با حکومت و ارزشهای آن، خود را در فوتبال به نمایش می گذارد. مردم ایران و جوانان از هر فرصتی استفاده کرده و نفرت خود را نمایش می دهند. رژیم ولایت فقیه در خشن ترین شکل همیشه با شادی و جشن مخالفت کرده و سالها کوشید که لبخند را بر لبها بخشکاند و عزاداری را به جای جشن و شادی قالب کند. همین نکته یکی از چالشهای مردم با رژیم است. اکنون جشنها بیش از همیشه و در شکل گسترده برگزار می شود. جشن چهارشنبه سوری تبدیل به تظاهراتی ضد حکومتی می شود. شرکت زنان در استادیوم برای بازی فوتبال ممنوع می شود. زنان بیشتر از هر زمان به استادیوم هجوم می آورند. در نهایت فوتبال هم امکانی برای ابراز خشم فروخفته از استبداد می شود.

جشن مردمي پس از پيروزي تيم ايران در كرمانشاه
(پیک ایران)
با درود و عرض تبريك پيروزي تيم ملي ايران در كرمانشاه همچون ساير نقاط كشور جوانان به خيابان ها ريختند و با به صدا در آوردن بوق ماشين ها و فرياد ايران ايران در شادي ملي پوشان سهيم شدند...در برخي از نقاط جوانان اعم از پسر و دختر با بستن خيابانها و پخش موزيك به رقص و پايكوبي پرداختند ولي متاسفانه با حضور نيروهاي انتظامي متفرق شدند. در مواردي هم نيروهاي رژيم چند تن از جوانان را براي ايجاد رعب و وحشت بازداشت نمودند.


حوادث بعد از بازي ايران وژاپن سه کشته و بيش از سي مجروح برجای گذاشت
(رادیوفردا)

کیوان حسینی (رادیو فردا): حوادث ورزشگاه آزادي موجب شد تا ستادي ويژه براي رسيدگي به وضع مجروحان حادثه تشکيل شود . آقاي عليپور، کسي که ايرنا از آن با عنوان معاون فرهنگي فدراسيون فوتبال ياد کرده است، در اين باره گفت که با حضور نمايندگان فدراسيون فوتبال، سازمان تربيت بدني و نيروي انتظامي، اين ستاد به وضعيت حادثه ديدگان رسيدگي خواهد کرد.
سه کشته و بيش از سي مجروح، آخرين آمار حوادث بعد از بازي ايران وژاپن در استاديوم آزادي است. در خبرهايي که خبرگزاري جمهوري اسلامي در اين باره منتشر کرده، درباره علت اين حادثه، اطلاعات ضد و نقيضي وجود دارد. نخستين خبرها حاکي از آن بود که کشته شدگان به دليل ازدحام جمعيت و احتمالا هيجان ناشي از پيروزي ايران، زير دست و پا آسيب ديده اند.
اما چيزي نگذشت که يکي از کارکنان بيمارستان فياض بخش، از کشته شدن سه تن، بستري شدن 32 نفر ديگر و وخيم بودن حال پنج تن از زخمي شدگان خبر داد. در اين خبر آمده است ک علت اين حادثه روشن نيست. در ميان مجروحان حادثه، دختري 11 ساله نيز وجود دارد. پاي راست اين دختر نوجوان که به همراه پدر خود به ورزشگاه رفته بود؛ شکسته است و حال وي نيز وخيم گزارش شده است. همين گزارش مي افزايد که از سوي دادستان تهران، نماينده اي براي تحقيقات درباره اين حادثه به ورزشگاه آزادي اعزام شده است.
ورزشگاه آزادي، يکي از بزرگترين ورزشگاههاي جهان است که گنجايش حضور صد هزار تماشاچي را براي مسابقات فوتبال دارد. اين ورزشگاه که نزديک به سي سال قدمت دارد، همواره شاهد مهم ترين رقابتهاي فوتبال ايران بوده است، اما تا کنون حادثه اي با اين ابعاد که منجر به کشته و مجروح شدن نزديک به 35 نفر شود، در اين ورزشگاه سابقه نداشته است.
گزارشهاي خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي از تهران حاکي است که بعد از اين بازي، به رغم پيروزي تيم ملي فوتبال ايران در ديدار حساس خود در برابر ژاپن، برخي از تماشاگران، با سنگ به خودروهاي سواري و اتوبوسهاي شرکت واحد حمله کرده و شيشه هاي آنها را شکسته اند. در اين گزارش آمده است: «ميزان خسارات وارده به حدي است كه خيابانهاي تهرانسر تا ميدان آزادي در جاده مخصوص كرج و از ورزشگاه آزادي تا ميدان آزادي در اتوبان تهران - كرج مملو از شيشههاي خرد شده بود.» وضعيت موجود که توسط ايرنا «سنگفرش شيشه» توصيف شده، موجب شد تا کارگران شهرداري براي پاکسازي اتوبانهاي منتهي به ورزشگاه آزادي، دست به کار شوند و تا آخرين ساعات ديروز، جمعه، در خيابانها مشغول به کار باشند.
پيش از اين شرکت واحد اتوبوسراني، به دليل خساراتي که معمولا به اتوبوسهاي آن وارد مي شود، تهديد کرده بود که سرويس دهي به تماشاچيان فوتبال را قطع خواهد کرد. تهديدي که گويا کارساز نشد و تماشاچيان اين باره حتي به شيشه اتوبوسهاي عمومي نيز اکتفا نکردند و با سنگ به خودروهاي سواري نيز حمله کردند.

فراخوان شوراي ملي مقاومت ايران براي اقدام فوري براي آزادي دستگيرشدگان تظاهرات شب گذشته تهران
(همبستگی ملی)
در اطلاعيه دببرخانه شوراي ملي مقاومت آمده است: در جريان تظاهرات شب گذشته حداقل 6تن جان باختند و بيش از 100تن زخمي شدند. شماري از قربانيان به هنگام خروج از استاديوم, بدليل ازدحام ناشي از تدابير سركوبگرانه و حملات نيروهاي انتظامي دچار حادثه شدند. اين اطلاعيه افزود خانم مريم رجوي رييس جمهور برگزيده مقاومت ايران به خانواده‌هاي جان‌باختگان تظاهرات ديشب تسليت گفت و مجامع بين‌‌المللي مدافع حقوق بشر و آزادي بيان را به محكوم كردن اقدامات سركوبگرانه رژيم آخوندي و اقدام فوري براي آزادي دستگيرشدگان فرا خواند.اطلاعيه دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران:فراخوان به اقدام فوري براي آزادي فوري دستگيرشدگان تظاهرات شب گذشته تهرانشب گذشته جوانان و زنان تهران, مسابقه فوتبال ايران-ژاپن را به يك تظاهرات گستره اعتراضي تبديل كردند و شعارهاي ضد حكومتي تا پاسي از شب در مناطق وسيعي از غرب و شمال غربي تهران بگوش مي رسيد.در جريان تظاهرات شب گذشته حداقل 6تن جان باختند و بيش از 100تن زخمي شدند. شماري از قربانيان به هنگام خروج از استاديوم, بدليل ازدحام ناشي از تدابير سركوبگرانه و حملات نيروهاي انتظامي دچار حادثه شدند.در جريان تظاهرات و درگيريها صدها خودرو نيروهاي سركوبگر و ساختمانهاي حكومتي آسيب ديد و شيشه‌هاي آنها خُرد شد.نيروهاي سركوبگر انتظامي و اطلاعاتي كه تمامي قواي خود را براي مقابله با اعتراضات احتمالي به حالت آماده‌باش در آورده بودند در بسياري از نقاط با تظاهر‌كنندگان درگير شدند و با باتون و گاز اشك‌آور به آنان حمله‌ور شدند. بسياري از جوانان زخمي و دستگير شدند.خانم مريم رجوي رييس جمهور برگزيده مقاومت ايران به خانواده هاي جان باختگان تظاهرات ديشب تسليت گفت و مجامع بين‌المللي مدافع حقوق‌بشر و آزادي بيان را به محكوم كردن اقدامات سركوبگرانه رژيم آخوندي و اقدام فوري براي آزادي دستگير شدگان فرا خواند.دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
*************


پیام علرضا طاهرپور وبلاگ نویس ایرانی در سوئد در پاسخ به پیام نوروزی نخست وزیر سوند
( از سایت دیدگاه )


آقای یوران پرشون نخست وزیر سوئد سلام!
خوشحالم که شما در پیام نوروزی خود خطاب به ایرانیان، وضعیت سیاسی ایران را مورد اشاره قرار داده و ضمن ابراز نگرانی، خواهان بهبود حقوق بشر در ایران شده اید. اما آقای نخست وزیر، آیا با دادن یک پیام و یا ابراز نگرانی نمودن ، وضعیت حقوق بشر در ایران تغییری خواهد کرد؟ آیا در طی ۲۶سال حکومت دیکتاتوری در ایران و با وجود انتشار قطعنامه های متعدد سازمان ملل و دیگر سازمان های مدافع حقوق بشر، تغییری در وضعیت مردم رنجدیده ایران شده است؟ متاسفانه باید بگویم دولتهای اروپایی و دیگر کشورها در قبال مردم ایران کوتاهی نموده اند. جهان همیشه در برابر حکومت ایران دیالوگی نرم و حتی گاهی دوستانه داشته است. از یک طرف با بستن قراردادهای تجاری و از طرف دیگر با دستگیری و اخراج ایرانیانی که از آن جهنم فرار کرده اند، به دولت تروریستی ایران کمک میکنند. این اقدامات جهان در مقابل حکومت ایران باعث شده است که آنها پا را فراتر گذاشته و با زیر پا گذاشتن تمامی قوانین بین المللی خود را اماده دست یابی به سلاح های اتمی نمایند. آقای پرشون! همانطور که میدانید، ملت ایران مردمی هستند طالب دموکراسی که مبارزات آنان در طول تاریخ خود گواه این ادعا میباشد. این دموکراسی نه تنها به نفع ایران و ایرانیان میباشد بلکه به جهانی آرام و بدون تروریسم هم کمک خواهد کرد. پس ایرانیان آزادیخواه را یاری نمایید. با احترام علیرضا طاهرپور وبلاگ نویس و کسی که دوماه را در بازداشتگاه سوئد گذراند
www.uresh4azadi.tk

***********

نجمه امید پرور آزاد شد.
خبر ازپیک ایران)

نجمه اميد پرور همسر محمد رضا نسب عبداللهی ، پس از 1 ماه ، ساعاتی پيش با سپردن قرار وثيقه ی 5 ميليون تومانی از زندان آزاد شد. وی 1 ماه پيش پس از دستگيری همسرش توسط مامورين وزارت اطلاعات در خانه اش بازداشت و در اين مدت در زندان رفسنجان به سر برده است، گفتنی است مامورين وزارت اطلاعات در اين مدت او را تحت فشار قرار داده اند که به نوشتن ندامت نامه تن دهد اما وی با وجود فشارهای شديد زندان حاضر به اين کار نشد. نامبرده اظهار داشت که در روزهای اوليه ساعات طولانی از سوی مامورين وزارت اطلاعات مورد بازجويی و فشار قرار ميگرفته است. لازم به ذکر است وی در زمان دستگيری 3 ماهه باردار بوده است و هم اکنون در وضعيت جسمانی نامساعدی به سر ميبرد.همچنين محمد رضا نسب عبداللهی همسر وی در حال حاضردر زندان رفسنجان و در حال گذراندن دوران محکوميت 6 ماهه ی خود است. همچنين منوچهر محمدی و احمد باطبی دو تن از زندانيان سياسی که اواسط هفته ی گذشته به مرخصی 5 روزه آمده بودند ؛ شب گذشته پس از پايان مدت مرخصی خود به زندان بازگشتند.

کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی
مسابقه فوتبال ایران-ژاپن روز 5 فروردین

محدودیت در کنار خود هزینه هم دارد. برای محدود کردن باید وقت و انرژی و پول خرج کرد. هر چقدر دولت فخیمه قوانین مسخره تری بگذارد مخالفینش بیشتر میشوند و بیشتر باید هزینه کند. دولت فخیمه نمی داند که اسباب سرنگونی اش را خودش با قوانین انسان ستیزانه ای که میگذارد فراهم میکند.. وقتی برای وبلاگ نویسی قانون میگذارد و اینترنت را سانسور میکند حتی اینترنت نگاه کردن و وبلاگ نوشتن هم به نوعی مبارزه تبدیل میشود. وقتی به لباس پوشیدن مردم - به موزیک گوش کردن به رقصیدن و از روی آتش پریدن و کتاب خواندن و دست در دست هم گرفتن و هر کارخصوصی انسانها دخالت میکند و قانون میگذارد شکستن هر قانون پایه های این نظام را یک بار دیگر می لرزاند.

با قوانین مسخره و انسان ستیز دولت ایران خودش اسباب لرزیدن خودش را فراهم میکند. ما فقط باید از فرصت هایی که دولت فخیمه به دست خودش برایمان فراهم میکند استفاده کنیم.

..روز 5 فروردین از قرار مسابقه فوتبال تیم های ایران و ژاپن در ورزشگاه آزادی برگزار میشود . این مسابقه هم فرصت دیگری است برای زنان که حکومت آخوندها را افشا کنند. . به قول نویسنده این مقاله اگر زنها به دیدن این مسابقه بروند یا باید زنها را راه بدهند که یک شکست برای دولت فخیمه است و یا راه نخواهند داد که در آنصورت اجتماعشان پشت در ورزشگاه و در حضور خبرنگاران خارجی خودش افشاگری بزرگی علیه این حکومت ضد انسانی است.
بهاران خجسته باد


زمستانی دیگر رفت و بهار آمد. به امید آنکه امسال درکشورمان بهار ماندنی شود.

بر همگی تان بهاران خجسته باد..

<


هوا دلپذیر شد گل از خاک بر دمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید

به جوش آمده است خون درون رگ گیاه
بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه

به خویشان به دوستان به یاران آشنا
به مردان تیز خشم که پیکار میکنند

به آنان که با قلم نواحی درد را
به چشم جهانیان پدیدار میکنند

بهاران خجسته باد
بهاران خجسته باد

و این بند بندگی
و این بار فقر و جهل

ز سرتاسر جهان
به هر صورتی که هست

نگون و گسسته باد
نگون و گسسته باد.....

زنده یاد کرامت الله دانشیان

****************

سرود بهاران خجسته باد را اینجا میتوانید گوش کنید).

آخوند زدگی اجتماعی

مي دانيم كه براي درمان ناخوشيها اول بايد علت آن را پيدا كرد. مثلا دكترها براي معالجه ي مريض هاشان اول دنبال ميكرب آن مرض مي گردند و بعد دواي ضد آن ميكرب را به مريضهاشان ميدهند . براي از بين بردن ناخوشي هاي اجتماعي هم بايد همين كار ا كرد. مي دانيم كه در بدن سالم هيچوقت مرض نيست. در اجتماع سالم هم نبايد نشاني از ناخوشي باشد . ورشكستگي ...زور گفتن...دروغ..دزدي و جنگ هم ناخوشي هايي هستند كه فقط در اجتماع ناسالم ديده مي شوند. براي درمان اين همه ناخوشي بايد علت آنها را پيدا كنيم. هميشه از خودتان بپرسيد چرا رفيق همكلاسم را به كارخانه ي قاليبافي فرستادند؟چرا بعضي ها دزدي مي كنند؟ چرا اينجا و آنجا جنگ و خونريزي و جود دارد؟بعد از مردن چه ميشوم؟پيش از زندگي چه بوده ام؟ دنيا آخرش چه ميشود؟جنگ و فقر و گرسنگي چه روزي تمام خواهد شد؟
.....
صمد بهرنگی
( از مقدمه داستان کچل کفتر باز(


امروز محمد بیجه یکی از قاتلین کودکان پاکدشت در ملا عام اعدام شد.
قبل از اعدام صد ضربه شلاق متحمل شد و دو بار به زانو افتاد. . قبل از اعدام برادر 16 ساله یکی از مقتولین با چاقو به او حمله برد و یک ضربه چاقو بر پشتش فرود آورد. طناب پلاستیکی دار را مادر یکی از مقتولین بر گردن او آویخت. پنج هزار نفر بیست دقیقه دست و پا زدن او را بالای طناب دار نظاره کردند.



عکس ها از بی بی سی فارسی

آیا با شکنجه و اعدام محمد بیجه مسئله کودک ربایی و تجاوز به کودکان درایران حل خواهد شد؟
آیا با شکنجه و اعدام محمد بیجه کودکان خیابانی که قربانیان او و همدستانش بودند به سر و سامان خواهند رسید؟
آیا با شکنجه و اعدام محمد بیجه فقرو بدبختی کودکان از پاکدشت و تهران و ایران برچیده خواهد شد؟
آیا با شکنجه و اعدام مسئله باندهای قاچاق و فروش کودکان و اعضای بدن آنها روشن خواهد شد؟
آیا محمد بیجه و همدستش در این جنایات تنها بودند؟
و هزاران سوال دیگر...

همه می دانیم که تا این حکومت استثمارگر و اربابانش بر ایران حکومت میکنند زخم های عفونی مثل محمد بیجه و همدستانش یکی بعد از دیگری ظهور خواهند کرد. همه میدانند که محمد بیجه تنها نبود واو و همدستش که به طور معجزه آسایی حکم اعدامش لغو شد جزیی از یک باند بزرگتر و از ما بهتران هستند. اعدام او تنها برای از بین بردن مدرک جرم است.
. باید منبع عفونت را از بین برد. در عوض پنج هزار نفر خودشان را با عاملان قتل و جنایت مردم ایران یکی میکنند و مثل انها قاتل و شکنجه گر میشوند. بر ما چه میرود؟

این جواب خوبی است به آنها که تا حرفی میزنیم میگویند بایداول فرهنگ مردم درست شود تا بشود جامعه را عوض کرد. در جامعه ای که حاکمانش قانون جنگل را تبلیغ میکنند دیگر جایی برای رشد فرهنگ باقی نمی ماند. . رشد و بقای مردم ایران و کودکانشان وابسته به این است که یک حکومت مردمی در ایران باشد و قوانین ایران حداقل حقوق انسانی را رعایت کنند.

من همان قدر که از فاجعه قتل کودکان بی پناه در پاکدشت متاسفم از وحشی گری های دولت ایران و
پیروی و انتقام گیری کورکورانه پنج هزار نفر در این لینچ ناراحت و متاثر هستم . معتقدم که این اعدام وحشیانه هیچ دردی را دوا نخواهد کرد و فقط ما را بیشتر شبیه آخوندهای قاتل و جنایتکار خواهد کرد. روز ی را آرزو میکنم که این زخمهای میهنم درمان شوند. روزی را آرزو میکنم که هیچ کودکی قربانی فقر نشود . روزی را آرزو میکنم که در میهنم کسی - هیچ کسی اعدام نشود..
آزادی زندانیان سیاسی را خواستاریم.
جان زندانیان سیاسی در بند در زندان رجایی شهر کرج را نجات دهید.
بیانیه جمعی از وبلاگ نویسان در دفاع از زندانیان زندان رجایی شهر
هموطنان گرامی- مردم آزاده دنیا- سازمانهای حقوق بشر
هفت تن از زندانیان سیاسی ایران : بینا داراب زند، ارژنگ داوودی، حجت زمانی، مهرداد لهراسبی، فرزاد حمیدی و جعفر اقدامی و ولی الله فیض مهدوی از تاریخ پنجم بهمن 1383 برابر با بیست و چهارم ژانویه سال 2005 میلادی به اعتصاب غذادست زده بودند. خواسته های آنان تفکیک زندانیان سیاسی از زندانیان جنائی ، رعایت حقوق بشر در ایران و بازدید سازمانها و نهادهای حقوق بشری از زندان رجائی شهر( گوهر دشت کرج ) بود.
پس از سی و دو روز اعتصاب غذا بااصرار سازمان های حقوق بشر این هفت نفر به اعتصاب غذای خود پایان دادند. طبق اخبار رسیده مسئولین قوه قضاییه و زندان نه تنها توجهی به تقاضاهای زندانیان نکرده اند بلکه به تازگی دو زندانی سیاسی دیگر امیر ساران و نصرالله بیات را نیز به همین زندان انتقال داده اند. در ضمن فرزاد حمیدی در اعتراض به بدرفتاری در بهداری زندان به اعتصاب غذای خود ادامه داده است و به طور جدی در خطر مرگ قرار دارد.
.
در زندان رجایی شهر زندانیان خطرناک نگهداری میشوند و در درگیریهای هفته گذشته بین آنان یک نفر زخمی شده است. در 8ماه گذشته 3 نفر در این زندان در حین دعوا کشته شده اند.
ما ضمن حمایت از خواسته های اعتصاب کنندگان نگرانی خود را از وضعیت جسمانی و امنیت جانی آنان اعلام می داریم. ما از سازمانهای حقوق بشر می خواهیم که هر چه زودتر هیئتی را برای ملاقات و بررسی وضع جسمانی این هفت نفر به زندان گوهر دشت کرج اعزام کنند و از دولت ایران آزادی بی قید و شرط آنان و همه زندانیان سیاسی در ایران را خواستار شوند. در سایه مذاکرات ایران و اروپا نقض شدید حقوق بشر در ایران نادیده گرفته میشود. ما از همه مقامات اروپایی درخواست میکنیم که در مذاکره با دولت ایران حقوق بشر را فدا نکنند و آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی را در راس شرایط خود قرار دهند.
جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی
-------------
برای حمایت از این بیانیه به این صفحه بروید و در نظر خواهی اسمتان را اضا فه کنید. اگر صفحه را نمی توانید باز کنید میتوانید نامتان را در نظرخواهی اینجا .قرار دهید و بیانیه و لوگو را از همین جا کپی کنید و در وبلاگتان قرار دهید.. .