Monday, May 10, 2004

Comment

ابوغريب

عكس هاي شكنجه زندانيان عراقي همه دنيا را متاثر كرده است. تحقير انسانها به هر صورت محكوم است. . اما آيا از امريكا به غير از اين انتظاري بود؟‌مگر عكسهاي زندانيان عراقي كه روي سرشان گوني كشيده بودند و دورشان سيم خاردار را نديده بوديم؟ مگر رفتار تحقير آميز سربازان امريكايي با مردم عادي عراق را در تلويزيون ها نديده بوديم؟ حالا چرا تعجب ميكنيم؟
آنها كه فكر ميكنند با اشغال ايران به دست امريكا ايران بهشت ميشود بايد اين عكسها را و عكسهاي جنايات امريكا در كشورهاي ديگر را خوب تماشا كنند.

دولت ايران با سياست هاي تروريستي اش و با پيگيري براي به دست آوردن سلاح اتمي همانند صدام دارد زمينه را براي حمله امريكا به ايران آماده ميكند.
تنها چاره اين است كه بگوييم ما اين دولت را نمي خواهيم. ما مستقل از اين دولت خونخوار هستيم كه همانند امريكا خون مردم ما رادر شيشه كرده است. اگر مردم عراق هم قبل از حمله امريكا صدايشان را به گوش دنيا رسانده بودند حالا شايد اين بدبحتي ها را نمي كشيدند. اگر سرنوشتمان را خودمان رقم نزنيم امريكا و اسراييل برايمان رقم خواهند زد.

خيلي ها ميگويند در صورت حمله امريكا دولت ايران به دليل احساسات وطن پرستانه مردم ايران قويتر خواهد شد. اما من فكر ميكنم ديگر مردم ايران براي دولتشان تره هم خرد نمي كنند و حاضر نيستند يك ميليون كشته ديگر بدهند تا آحوندها دوباره بيشت سال ديگر بر گرده شان سوار شوند. بايد از اعتصابات كارگران و دانشحويان و معلمان و از مبارزات گروههاي انقلابي پشتيباني كرد و با تمام وجود به مردم دنيا نشان داد كه مردم ايران نه اين دولت را ميخواهند و نه دحالت امريكا را . خودشان بلد هستند از شر اين ديوصفتان خلاص بشوند و به لطف آقا گرگه احتياجي ندارند.

براي امريكا هم بهتر است كه به جاي دخالت نظامي در ايران دست از حمايت عير مستقيم از اين دولت و امتياز دادن هاي الكي و مذاكرات پشت پرده و لبخندهاي ژوكوند بردارد و بگذارد مردم ايران خودشان تكليف خودشان را مشخص كنند.
اين را از وبلاگ بلوچ داشته باشيد.:

مردم جهان پررو شده اند. ميلياردها دلاری را که آمریکا خرج موشک هوشمند و تانک خرفت و مسلسل کودن می کند و میلیون ها دلاری را که به اين و آن خبرچین می دهد نمی بينند. گله دارند که چرا برای یک زندانِ زپرتی چهارتا نگهبان درست و حسابی نگذاشته.
آمریکا با این همه گرفتاری، دموکراسی و آزادی را بياورد، معاملات حقوق بشری را بجوشاند، دنبال بمب اتم بگردد، پوشک آريل شارن را عوض کند، يا برود داخل زندانها مواظب باشد سربازانش به هیچکس نشاشند؟
دارد از بوش و رامسفلد خوشم می آید. دنیا را لخت کرده اند و بر فرقش ...ه اند، حالا یقه ی شیش تا سربازی را چسپيده اند که چهارتا زندانی را در عراق لخت کرده و رویشان شاشيده اند.
عمه ی من می گوید رامسفلد و بوش اگر این شيش نفر را سر چهار راه اعدام هم بکنند، زندانيهای جهان وضعشان تغييری نمی کند. دوتا ماشين را بايد از کار انداخت يکی آنکه انسانها را حيوان می کند، ديگری آنکه انسانها را زندان

*********
از سايت روشنگري:
ابوغريب حكايت ما هم هست

فرياد بيداد ابوغريب را شنيديم که به آسمان رسيده است،
حکايت زندانی است، حکايت قربانی است،
حکايت زنجير، حکايت تحقير است،
حکايت زور بی حيای ظالم، حکايت رنج بی صدای مظلوم است،
حکايت ما هم هست.


پس اسناد ما کجاست؟ شاهدان ما کجا پنهان شده اند، آن دستی که "جسم سخت" را بر سر زهرا کاظمی کوبيد، دست که بود؟ آن فيلم ويديويی که در آن فروهرها با خنجر پاره پاره ميشوند، و ماموران خليفه آن را ديده اند و ما نديده ام، کجاست، در آخرين لحظات برمختاري، پوينده، مير علايی... چه گذشت؟ در تابستان 67 خون چند زنداني، چند قربانی بر زمين ريخت؟ در قارنا کدام جوان، کدام پير در تنور سوخت...

در ابوغريب ميدانيم آن دختر که قلاده سگ به گردن اسير بسته بود از ويرجينيا آمده بود، مجری برنامه ای بود که مقاطعه کاران بطور خصوصی استخدام شده امنيتی و سيا با هم طرح ريزی کرده بودند، طرح در چارچوب سيستمی بود که پنتاگون آن را پذيرفته بود- و ميگويند رامسفلد وزير دفاع بايد برود، و ميگويند توبيخ وزير دفاع کافی نيست، اين سيستم بايد بشکند، و ميگويند اظهار تاسف کافی نيست، بايد از همه عرب ها، از افغان ها، از همه ملل خاورميانه عذر خواست، ميگويند عذرخواهی کافی نيست، به اشغال بايد پايان داد...

در ايران ميدانيم مظلوم را به قبل می رسانند و به قاتل مدال افتخار ميدهند- مرتضوی مدير نمونه سال است، نه مدير نمونه 25 سال است. و رفسنجانی نظام شکنجه را تقديس می کند، و خليفه ما با چنان خودپسندی و بی اعتنايی رنجش و نفرت مردم را به ريشخند می گيرد که " پيشوا" يا پل برمر، چنگيز و اسکندر- هرنوع اشغالگر در مقابل او رنگ می بازد...

ابو غريب را شاهدانی لودادند که از هم دستی با ظالمان شرمسار شده بودند. شاهدان ما کجا پنهان شده ان؟ از اين همه دست ها که ماشه ها را فشرد، طناب ها را بالا کشيد، اسناد را ديد، گفتگوی ظالمان را شنيد، در اطاق اشباح حضور داشت، با ستم مدارا کرد... کدام وجدان از ناانسانی خود بيدار شد و سرافکنده ظالم را لو داد؟ چرا خائنان ديروز ما گردن فرازان امروزند؟ چرا هميشه شاهدان ما شهيدانند؟! اين همه عمله ظلم، اين همه خائن، اين همه خودفروش، اين همه همدست، اين همه شريک دزدو يار قافله، اين همه روزنامه نگارو روشنفکرو سياست مدار خائن ، اين همه آرمان فروش که بر سابقه همدستی با قدرت تکيه زده اند!! ای وای که فرياد اين ملت هم از تيغی است که بر گلو دارد، هم از خنجری که در پهلو.

و اشغالگران ما بی ملاحظه ای ، و بی نهايتی آن قدر بار ستم را انبوه ميکنند تا ملت برای برافکندنشان شلاق بر گرده خود بزند و پيکر شرحه شرحه خويش را به دست تاريخ بسپارد، تا لاشخوران غارغار کنان دورش گرد آيند و با نوک زدن به زخم های گشاده اش ، مائده حيات خود را جستجو کنند.

پس ای خلفای ايرانی ، ابو غريب وصف حال ماست. بگوئيد از ستم که بر زندانی رفت، که از ما گفته ايد، بگوئيد از بی حيايی زندانبانان ، که از خود گفته ايد، بگوئيد از اسارت يک ملت، که شرح اسارت ماست در دست شما، بگوئيد از شناعت اشغال که وصف ولايت شماست بر ايران.

عکس ها، فيلم ها، حکايت دردناک شکنجه ها و قتل ها، اسناد جنايت را از ما پنهان ميکنيد، اسناد ابوغريب شما را افشا ميکند. ما در چهره هر قربانی ظلم در جهان چهره قربانيان خودمان را می بينيم. آن جسد که کف سردخانه افتاده بود و خونش آجرها را رنگين کرده بود، زهرا کاظمی است، آن زندانی که شماره نداشت چون نامش هنوز ثبت نشده بود و زير شکنجه مرد، اعدامی 60، اعدامی 67، اعدامی همه سال های حکومت جبار شماست؛ آن کودک که با چشمان درشت و هراسان از پشت در وپنجره شکسته يک خانه ويران شده در فلوجه به ما مينگرد، فرزند آواره ما در بم است؛ ما با همه قربانيان زور در ديگر کشورها درد مشترک را فرياد می کنيم وروی ماشه همه گلوله هايی که به ستم و جنايت شليک ميشود دست شما را می بينيم.
برويد روی منبرها، از ظلم ، از شکنجه، از جنايت، از طمع کاري، از بالا کشيدن نفت و داروندار يک ملت ، از بی اعتنايی به تاريخ و فرهنگ يک ملت، از حق کشي، از قدرت طلبی ، از بی احترامی به حقوق مردم يک کشور ، از حکومت ناحق ، از دولت زور و از اشغال بگوئيد که ما ملت ايران قربانی همين چيزها هستيم واين همه را شما بر سر ما آورده ايد، و ما با همه شکنجه شدگان و با همه مظلومان جهان مرگ زور، مرگ ستم، و نابودی ستمگر، يعنی نابودی شما را آرزو ميکنيم.

No comments:

Post a Comment

Comment

ابوغريب

عكس هاي شكنجه زندانيان عراقي همه دنيا را متاثر كرده است. تحقير انسانها به هر صورت محكوم است. . اما آيا از امريكا به غير از اين انتظاري بود؟‌مگر عكسهاي زندانيان عراقي كه روي سرشان گوني كشيده بودند و دورشان سيم خاردار را نديده بوديم؟ مگر رفتار تحقير آميز سربازان امريكايي با مردم عادي عراق را در تلويزيون ها نديده بوديم؟ حالا چرا تعجب ميكنيم؟
آنها كه فكر ميكنند با اشغال ايران به دست امريكا ايران بهشت ميشود بايد اين عكسها را و عكسهاي جنايات امريكا در كشورهاي ديگر را خوب تماشا كنند.

دولت ايران با سياست هاي تروريستي اش و با پيگيري براي به دست آوردن سلاح اتمي همانند صدام دارد زمينه را براي حمله امريكا به ايران آماده ميكند.
تنها چاره اين است كه بگوييم ما اين دولت را نمي خواهيم. ما مستقل از اين دولت خونخوار هستيم كه همانند امريكا خون مردم ما رادر شيشه كرده است. اگر مردم عراق هم قبل از حمله امريكا صدايشان را به گوش دنيا رسانده بودند حالا شايد اين بدبحتي ها را نمي كشيدند. اگر سرنوشتمان را خودمان رقم نزنيم امريكا و اسراييل برايمان رقم خواهند زد.

خيلي ها ميگويند در صورت حمله امريكا دولت ايران به دليل احساسات وطن پرستانه مردم ايران قويتر خواهد شد. اما من فكر ميكنم ديگر مردم ايران براي دولتشان تره هم خرد نمي كنند و حاضر نيستند يك ميليون كشته ديگر بدهند تا آحوندها دوباره بيشت سال ديگر بر گرده شان سوار شوند. بايد از اعتصابات كارگران و دانشحويان و معلمان و از مبارزات گروههاي انقلابي پشتيباني كرد و با تمام وجود به مردم دنيا نشان داد كه مردم ايران نه اين دولت را ميخواهند و نه دحالت امريكا را . خودشان بلد هستند از شر اين ديوصفتان خلاص بشوند و به لطف آقا گرگه احتياجي ندارند.

براي امريكا هم بهتر است كه به جاي دخالت نظامي در ايران دست از حمايت عير مستقيم از اين دولت و امتياز دادن هاي الكي و مذاكرات پشت پرده و لبخندهاي ژوكوند بردارد و بگذارد مردم ايران خودشان تكليف خودشان را مشخص كنند.
اين را از وبلاگ بلوچ داشته باشيد.:

مردم جهان پررو شده اند. ميلياردها دلاری را که آمریکا خرج موشک هوشمند و تانک خرفت و مسلسل کودن می کند و میلیون ها دلاری را که به اين و آن خبرچین می دهد نمی بينند. گله دارند که چرا برای یک زندانِ زپرتی چهارتا نگهبان درست و حسابی نگذاشته.
آمریکا با این همه گرفتاری، دموکراسی و آزادی را بياورد، معاملات حقوق بشری را بجوشاند، دنبال بمب اتم بگردد، پوشک آريل شارن را عوض کند، يا برود داخل زندانها مواظب باشد سربازانش به هیچکس نشاشند؟
دارد از بوش و رامسفلد خوشم می آید. دنیا را لخت کرده اند و بر فرقش ...ه اند، حالا یقه ی شیش تا سربازی را چسپيده اند که چهارتا زندانی را در عراق لخت کرده و رویشان شاشيده اند.
عمه ی من می گوید رامسفلد و بوش اگر این شيش نفر را سر چهار راه اعدام هم بکنند، زندانيهای جهان وضعشان تغييری نمی کند. دوتا ماشين را بايد از کار انداخت يکی آنکه انسانها را حيوان می کند، ديگری آنکه انسانها را زندان

*********
از سايت روشنگري:
ابوغريب حكايت ما هم هست

فرياد بيداد ابوغريب را شنيديم که به آسمان رسيده است،
حکايت زندانی است، حکايت قربانی است،
حکايت زنجير، حکايت تحقير است،
حکايت زور بی حيای ظالم، حکايت رنج بی صدای مظلوم است،
حکايت ما هم هست.


پس اسناد ما کجاست؟ شاهدان ما کجا پنهان شده اند، آن دستی که "جسم سخت" را بر سر زهرا کاظمی کوبيد، دست که بود؟ آن فيلم ويديويی که در آن فروهرها با خنجر پاره پاره ميشوند، و ماموران خليفه آن را ديده اند و ما نديده ام، کجاست، در آخرين لحظات برمختاري، پوينده، مير علايی... چه گذشت؟ در تابستان 67 خون چند زنداني، چند قربانی بر زمين ريخت؟ در قارنا کدام جوان، کدام پير در تنور سوخت...

در ابوغريب ميدانيم آن دختر که قلاده سگ به گردن اسير بسته بود از ويرجينيا آمده بود، مجری برنامه ای بود که مقاطعه کاران بطور خصوصی استخدام شده امنيتی و سيا با هم طرح ريزی کرده بودند، طرح در چارچوب سيستمی بود که پنتاگون آن را پذيرفته بود- و ميگويند رامسفلد وزير دفاع بايد برود، و ميگويند توبيخ وزير دفاع کافی نيست، اين سيستم بايد بشکند، و ميگويند اظهار تاسف کافی نيست، بايد از همه عرب ها، از افغان ها، از همه ملل خاورميانه عذر خواست، ميگويند عذرخواهی کافی نيست، به اشغال بايد پايان داد...

در ايران ميدانيم مظلوم را به قبل می رسانند و به قاتل مدال افتخار ميدهند- مرتضوی مدير نمونه سال است، نه مدير نمونه 25 سال است. و رفسنجانی نظام شکنجه را تقديس می کند، و خليفه ما با چنان خودپسندی و بی اعتنايی رنجش و نفرت مردم را به ريشخند می گيرد که " پيشوا" يا پل برمر، چنگيز و اسکندر- هرنوع اشغالگر در مقابل او رنگ می بازد...

ابو غريب را شاهدانی لودادند که از هم دستی با ظالمان شرمسار شده بودند. شاهدان ما کجا پنهان شده ان؟ از اين همه دست ها که ماشه ها را فشرد، طناب ها را بالا کشيد، اسناد را ديد، گفتگوی ظالمان را شنيد، در اطاق اشباح حضور داشت، با ستم مدارا کرد... کدام وجدان از ناانسانی خود بيدار شد و سرافکنده ظالم را لو داد؟ چرا خائنان ديروز ما گردن فرازان امروزند؟ چرا هميشه شاهدان ما شهيدانند؟! اين همه عمله ظلم، اين همه خائن، اين همه خودفروش، اين همه همدست، اين همه شريک دزدو يار قافله، اين همه روزنامه نگارو روشنفکرو سياست مدار خائن ، اين همه آرمان فروش که بر سابقه همدستی با قدرت تکيه زده اند!! ای وای که فرياد اين ملت هم از تيغی است که بر گلو دارد، هم از خنجری که در پهلو.

و اشغالگران ما بی ملاحظه ای ، و بی نهايتی آن قدر بار ستم را انبوه ميکنند تا ملت برای برافکندنشان شلاق بر گرده خود بزند و پيکر شرحه شرحه خويش را به دست تاريخ بسپارد، تا لاشخوران غارغار کنان دورش گرد آيند و با نوک زدن به زخم های گشاده اش ، مائده حيات خود را جستجو کنند.

پس ای خلفای ايرانی ، ابو غريب وصف حال ماست. بگوئيد از ستم که بر زندانی رفت، که از ما گفته ايد، بگوئيد از بی حيايی زندانبانان ، که از خود گفته ايد، بگوئيد از اسارت يک ملت، که شرح اسارت ماست در دست شما، بگوئيد از شناعت اشغال که وصف ولايت شماست بر ايران.

عکس ها، فيلم ها، حکايت دردناک شکنجه ها و قتل ها، اسناد جنايت را از ما پنهان ميکنيد، اسناد ابوغريب شما را افشا ميکند. ما در چهره هر قربانی ظلم در جهان چهره قربانيان خودمان را می بينيم. آن جسد که کف سردخانه افتاده بود و خونش آجرها را رنگين کرده بود، زهرا کاظمی است، آن زندانی که شماره نداشت چون نامش هنوز ثبت نشده بود و زير شکنجه مرد، اعدامی 60، اعدامی 67، اعدامی همه سال های حکومت جبار شماست؛ آن کودک که با چشمان درشت و هراسان از پشت در وپنجره شکسته يک خانه ويران شده در فلوجه به ما مينگرد، فرزند آواره ما در بم است؛ ما با همه قربانيان زور در ديگر کشورها درد مشترک را فرياد می کنيم وروی ماشه همه گلوله هايی که به ستم و جنايت شليک ميشود دست شما را می بينيم.
برويد روی منبرها، از ظلم ، از شکنجه، از جنايت، از طمع کاري، از بالا کشيدن نفت و داروندار يک ملت ، از بی اعتنايی به تاريخ و فرهنگ يک ملت، از حق کشي، از قدرت طلبی ، از بی احترامی به حقوق مردم يک کشور ، از حکومت ناحق ، از دولت زور و از اشغال بگوئيد که ما ملت ايران قربانی همين چيزها هستيم واين همه را شما بر سر ما آورده ايد، و ما با همه شکنجه شدگان و با همه مظلومان جهان مرگ زور، مرگ ستم، و نابودی ستمگر، يعنی نابودی شما را آرزو ميکنيم.

0 comments:

Post a Comment