Monday, December 29, 2003

ایران میگرید برای بم! برای پیکرخونینش!
دریا هنرمند-سایت ایران لیبرتی


میدانم. اکنون نه وقت شعار دادن است و نه وقت سخن گویی. اما چه میشود کرد که بغض ها متراکم شده و اشک ها راهی میجوید که فریاد شود. زلزله ای دیگر رخ داده . فاجعه ای که ابعاد آن هنوز نامشخص است. چهره پسرکی خردسال برصفحه تلویزیون نقش میبندد. بر تخت بیمارستان. میگوید پدر و مادرش مرده اند.خواهرش نیز و اکنون دیگر تنهاست.شب رئیس جمهور خاتمی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود. نطقی ادبی از روی نوشته ادا میکند و میگوید که کارشناسان!! او را از رفتن به منطقه مصیبت دیده منع کرده اند.از هاشمی بهرمانی- همانی که ایران را با فرزندان پنیرفروشش!!! غارت کرده همو که خود نام رفسنجان را یدک میکشد- خبری نیست. مردم مصیبت دیده بر صفحه تلویزیون میگویند از شب قبل بم میلرزیده است ولی مقامات!!! اهمیتی نداده اند. آن یک دیگر-رهبر یک دست- در جمع پایوران حقیرش باز از استکبار جهانی و اسرائیل غاصب میگوید. باز میگوید که در مراسم حج برائت از مشرکین فراموش نشود. ومن میاندیشم تا کی مردم ایران باید هزینه مزخرفات این لعبتکان را بپردازند. خبرها نشان از غافلگیری و بی برنامگی همیشگی دست اندرکاران دارد.گاه گداری در فیلم های خبریسانسور نشده مردم از کندی عملیات امداد و ناکارآمدی آن ناله میکنند. مردم سراسر ایران به جوش آمده اند و هر چه در توان دارند به مراکز مشخص شده میرسانند امادولتیها نتوانسته اند هنوز سامان و نظمی به عملیات امداد بدهند...


ضد و نقیض گویی نیز کمابیش ادامه دارد.هر لحظه آمارهای متفاوتی از کشته و مجروحان اعلام میشود.سخن از متلاشی شدن اجساد مانده در زیر آوار از بعد از ظهر یک شنبه است.برخی بی اعتماد به مراکز حکومتی خود دست اندرکار جمع آوری کمک های مردمی برای رساندن آن به آسیب دیدگان شده اند.ربع قرن از استقرار این حاکمیت گذشته. و باز در آزمونی دیگر میتوان دریافت که ادامه حتی لحظه ای از بقای این نظام چه بدبختیهای دیگری به بار خواهد آورد. می دانم . زلزله حادثه ای است طبیعی و اجتناب ناپذیر.اماوسعت خرابیهاو خسارات و تلفات جانی و مالی آن هرگز اینگونه نیست.هلال احمر فقط یک هلی کوپتر برای امدادرسانی در اختیار دارد. اما اتومبیلهای دوو خودروسازی کرمان –از یادگارهای سردار بهرمان- همه جاده های ایران و خیابانهای شهرها را زیر پا گذاشته اند. مردم بم این را خوب میدانند. میدانند سردار بهرمان باسوء استفاده از ارگ ایشان چگونه ارزهای نفتی را غارت کرده است. و امروز حتی نامی از هم استانی های خویش نمی آورد. نمی دانم چه بگویم که شعار نشود. بغض سنگین است. بسیار سنگین . رودبار منجیل بوئین زهرا آوج قزوین اردبیل و اینک بم. هر روز و هر روز فاجعه ای دیگر رخ میدهد و انسانها – همانها که برای حقوق آنها جایزه نیز میدهند – به خاک میافتند . جمهوری اسلامی میلیاردها دلار به رایگان میدهد تا صدای مخالفینش را خاموش کند به هرکشور ریز و درشتی از جیب مردم ایران باج میدهد تا ننگ و نفرت خود را تداوم بخشد ولی خود این مردم –همین مردم مظلوم- هیچ بهره ای از دارائیهای خود ندارند. چقدر نفرت انگیز است این نظام . نظامی فاسد ناکارآمد و به غایت نالایق. فاجعه بم آیا واقعیت وجودی این موجود نفرت انگیز را نشان نمیدهد؟. چه بگویم که بغض امان نمیدهد. خود بهتر میدانید.!

No comments:

Post a Comment

ایران میگرید برای بم! برای پیکرخونینش!
دریا هنرمند-سایت ایران لیبرتی


میدانم. اکنون نه وقت شعار دادن است و نه وقت سخن گویی. اما چه میشود کرد که بغض ها متراکم شده و اشک ها راهی میجوید که فریاد شود. زلزله ای دیگر رخ داده . فاجعه ای که ابعاد آن هنوز نامشخص است. چهره پسرکی خردسال برصفحه تلویزیون نقش میبندد. بر تخت بیمارستان. میگوید پدر و مادرش مرده اند.خواهرش نیز و اکنون دیگر تنهاست.شب رئیس جمهور خاتمی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود. نطقی ادبی از روی نوشته ادا میکند و میگوید که کارشناسان!! او را از رفتن به منطقه مصیبت دیده منع کرده اند.از هاشمی بهرمانی- همانی که ایران را با فرزندان پنیرفروشش!!! غارت کرده همو که خود نام رفسنجان را یدک میکشد- خبری نیست. مردم مصیبت دیده بر صفحه تلویزیون میگویند از شب قبل بم میلرزیده است ولی مقامات!!! اهمیتی نداده اند. آن یک دیگر-رهبر یک دست- در جمع پایوران حقیرش باز از استکبار جهانی و اسرائیل غاصب میگوید. باز میگوید که در مراسم حج برائت از مشرکین فراموش نشود. ومن میاندیشم تا کی مردم ایران باید هزینه مزخرفات این لعبتکان را بپردازند. خبرها نشان از غافلگیری و بی برنامگی همیشگی دست اندرکاران دارد.گاه گداری در فیلم های خبریسانسور نشده مردم از کندی عملیات امداد و ناکارآمدی آن ناله میکنند. مردم سراسر ایران به جوش آمده اند و هر چه در توان دارند به مراکز مشخص شده میرسانند امادولتیها نتوانسته اند هنوز سامان و نظمی به عملیات امداد بدهند...


ضد و نقیض گویی نیز کمابیش ادامه دارد.هر لحظه آمارهای متفاوتی از کشته و مجروحان اعلام میشود.سخن از متلاشی شدن اجساد مانده در زیر آوار از بعد از ظهر یک شنبه است.برخی بی اعتماد به مراکز حکومتی خود دست اندرکار جمع آوری کمک های مردمی برای رساندن آن به آسیب دیدگان شده اند.ربع قرن از استقرار این حاکمیت گذشته. و باز در آزمونی دیگر میتوان دریافت که ادامه حتی لحظه ای از بقای این نظام چه بدبختیهای دیگری به بار خواهد آورد. می دانم . زلزله حادثه ای است طبیعی و اجتناب ناپذیر.اماوسعت خرابیهاو خسارات و تلفات جانی و مالی آن هرگز اینگونه نیست.هلال احمر فقط یک هلی کوپتر برای امدادرسانی در اختیار دارد. اما اتومبیلهای دوو خودروسازی کرمان –از یادگارهای سردار بهرمان- همه جاده های ایران و خیابانهای شهرها را زیر پا گذاشته اند. مردم بم این را خوب میدانند. میدانند سردار بهرمان باسوء استفاده از ارگ ایشان چگونه ارزهای نفتی را غارت کرده است. و امروز حتی نامی از هم استانی های خویش نمی آورد. نمی دانم چه بگویم که شعار نشود. بغض سنگین است. بسیار سنگین . رودبار منجیل بوئین زهرا آوج قزوین اردبیل و اینک بم. هر روز و هر روز فاجعه ای دیگر رخ میدهد و انسانها – همانها که برای حقوق آنها جایزه نیز میدهند – به خاک میافتند . جمهوری اسلامی میلیاردها دلار به رایگان میدهد تا صدای مخالفینش را خاموش کند به هرکشور ریز و درشتی از جیب مردم ایران باج میدهد تا ننگ و نفرت خود را تداوم بخشد ولی خود این مردم –همین مردم مظلوم- هیچ بهره ای از دارائیهای خود ندارند. چقدر نفرت انگیز است این نظام . نظامی فاسد ناکارآمد و به غایت نالایق. فاجعه بم آیا واقعیت وجودی این موجود نفرت انگیز را نشان نمیدهد؟. چه بگویم که بغض امان نمیدهد. خود بهتر میدانید.!

0 comments:

Post a Comment