Monday, July 01, 2002

ازدواج....خوشبختي يا بدبختي؟ (قسمت دوم)...
قسمت اول را در پايين بخوانيد.

2- سنت ها و تابوها
يك چيزهايي در جامعه ما هست كه در دكان هيچ عطاري پيدا نمي شود. يكي لطفا مترادف ...آبرو ...تعارف...عيب...ناموس......و حرف هايي از اين دست را در يك زبان زنده دنيا براي من بنويسد. فرهنگ ما اين است :‌زندگي براي مردم....
اصلا كاري نداريم كه دخترمان دارد چه زجري مي كشد بيشتر به فكر اينيم كه حالا ...در و همسايه چه مي گويند. قدرتي كه براي نظرات مردم در زندگي هاي ما وجود دارد باعث شده كه سكان خيلي از زندگي ها بر روي حرف ديگران بچرخد. ... و به خوشبختي و سعادت فردي كمتر توجه بشود. جامعه هم كم دخالت نمي كند. فقط نسل جوان است كه مي تواند اين عادات كهنه را از بين ببرد. به كار كسي كار نداشته باشد. براي كسي حرف درست نكند. در زندگي كسي دخالت نكند. اين ها البته ريشه در فرهنگ و سنن چندين صد يا هزار ساله دارد .ولي خيلي ها توانسته اند با اينها مبارزه كنند. چرا ما نتوانيم.

اين آداب و سنن و تابوها اكثرا ضد زن است. مثلا :‌با لباس عروسي وارد خانه شوهر شدن و با كفن بيرون رفتن!!!
يا مسخره تر از آن: ‌ازدواج مثل هندوانه است. با يد بخري و اميدوار باشي كه شيرين از آب در مي آيد.
يا مثلا :‌زن خانه....زن با سليقه....از هر دستش يك هنر مي ريزد.....

به طرز بزرگ كردن دختر و پسر نگاه كنيد. در اكثر خانه ها پسر حكم خدا را دارد.خواهر يا مادرش كارهاي روزمره را انجام مي دهند و او عاطل و باطل مي چرخد . از بچگي براي .پسرها ماشين مي خرند براي دختر ها عروسك و وسايل خانه. واي اگر پسري بخواهد با قابلمه بازي كند يا خياطي كند.در اكثر خانه ها كارهاي آشپزي و تميزي خانه به عهده دختران يا زنان است و كارهاي با مهارت هاي فني براي پسران...

پدران و مادران ناخواسته به دخترها حالي مي كنند كه ضعيف هستند و حتما وقتي يزرگ شدند بايد با يكي ازدواج كنند كه ازشان حمايت كند و زندگيشان را تامين كند . دختري كه بدون هيچ مهارت و تجربه اي از زندگي وارد خانه شوهر مي شود حكم بدبختي خود را پيشاپيش امضاء كرده است. بخصوص اگر همسرش هم داراي افكار عقب افتاده باشد.
اينها به تحصيلات و خانواده و...هم كار ندارد و در هر شرايطي ممكن است اتفاق بيفتد. با درجات كمتر و بيشتر. ..
اگر زني از زندگيش ناراضي باشد به قول زويا مي گويند اين زن است كه بايد خانواده را نگه دارد. مرگ از طلاق و آبرو ريزي بهتر است. اما كاري ندارند كه شوهر طرف كتكش مي زند يا معتاد است و پول خانواده را از بين مي برد يا مشروب خوار است يا زن باره...فرمول اصلي اين است كه اگر زن عرضه داشته باشد مرد سراغ اين چيزها نمي رود. يعني مرد ذاتا معصوم و بي گناه شناحته مي شود.

در يك مهماني هستيد. زني را بهتان نشان مي دهند كه از شوهرش طلاق گرفته. در طرف ديگر زن و شوهري كه با هم نشسته اند اما مي دانيد كه آن مرد زنش را كتك مي زند. با كدام مهربان تر رفتار مي كنيد؟‌زن تنهاي بي پناه يا مردي كه زنش زا كتك مي زند؟ باور كنيد كه در اجتماع ما آن زن منفور است. چون تنهاست و بي سرپناه. چه بسا كه مشكل مالي دارد. .زياد محلش نمي گذاريد چون ممكن است شوهر شما را يدزدد. غافل از اينكه اين شوهر شماست كه زن تنها را راحت نمي گذارد
با آن مرد ولي همه حرف مي زنند و مي گويند مسئله شخصي آنهاست

اينها البته خيلي كلي است اما من چيزهاي نزديك به اين سناريوها زياد ديده ام.
پهلوان پنبه درست كردن از مردي كه در واقع فقط يك انسان است مثل زن و نه بيشتر. او را پرخاش گر و پر مدعا تربيت كردن ضرر بزرگي به شخصيت اين افراد و به زندگي هاي خانوادگي مي زند. خيلي از خشونت ها و ناسازگاري ها واكنش ها يي است كه به تابوهاي مردسالاري داده مي شود. مثل قتل هاي ناموسي. يا در كارهاي خانه دخالت نكردن...زورگويي به زن. اينها براي تطبيق پيدا گردن با تابلوي ...مرد...ي است كه سال هاست جامعه و دور و بري ها براي مرد ترسيم كرده اند.

خلاصه كلام اينكه جامعه وخانواده هر دو طرف از قبل اين سناريو را حاضر كرده اند. اگر زني به اين ها گردن ننهد كلاهش پس معركه است. اگر مردي خودش باشد و با زن نه بعنوان يك كلفت و برده جنسي بلكه بعنوان شريك زندگي رفتا ر كند كلي متلك مي شنود
.البته همه مردها را نمي شود در يك كفه ترازو گذاشت و مسلما بر تمام اينها استثناهايي وارد است. هدف من از نوشتن اين مطلب كوبيدن مرد ها يا زن ها نيست من معتقدم مردها هم در اين ميان قرباني هستند. هيجوقت نمي توانند خودشان باشند. در مورد نقش مردان و واكنش هايشان بعدا خواهم نوشت. من مي گويم خوب كه فكر كنيم مي بينيم خيلي از اين آداب و سنت ها دست و پا گير و قديمي است. و به دست خود ما بايد عوض شود.
يك جا خوانده بودم كه :‌اگر هميشه كاري را بكنيد كه حالا مي كنيد وضعتان هميشه آني خواهد بود كه حالا هست... .
ما هم اگر كاري نكنيم اين مشكلات هميشه همان طور حل نشده باقي خواهند ماند

No comments:

Post a Comment

ازدواج....خوشبختي يا بدبختي؟ (قسمت دوم)...
قسمت اول را در پايين بخوانيد.

2- سنت ها و تابوها
يك چيزهايي در جامعه ما هست كه در دكان هيچ عطاري پيدا نمي شود. يكي لطفا مترادف ...آبرو ...تعارف...عيب...ناموس......و حرف هايي از اين دست را در يك زبان زنده دنيا براي من بنويسد. فرهنگ ما اين است :‌زندگي براي مردم....
اصلا كاري نداريم كه دخترمان دارد چه زجري مي كشد بيشتر به فكر اينيم كه حالا ...در و همسايه چه مي گويند. قدرتي كه براي نظرات مردم در زندگي هاي ما وجود دارد باعث شده كه سكان خيلي از زندگي ها بر روي حرف ديگران بچرخد. ... و به خوشبختي و سعادت فردي كمتر توجه بشود. جامعه هم كم دخالت نمي كند. فقط نسل جوان است كه مي تواند اين عادات كهنه را از بين ببرد. به كار كسي كار نداشته باشد. براي كسي حرف درست نكند. در زندگي كسي دخالت نكند. اين ها البته ريشه در فرهنگ و سنن چندين صد يا هزار ساله دارد .ولي خيلي ها توانسته اند با اينها مبارزه كنند. چرا ما نتوانيم.

اين آداب و سنن و تابوها اكثرا ضد زن است. مثلا :‌با لباس عروسي وارد خانه شوهر شدن و با كفن بيرون رفتن!!!
يا مسخره تر از آن: ‌ازدواج مثل هندوانه است. با يد بخري و اميدوار باشي كه شيرين از آب در مي آيد.
يا مثلا :‌زن خانه....زن با سليقه....از هر دستش يك هنر مي ريزد.....

به طرز بزرگ كردن دختر و پسر نگاه كنيد. در اكثر خانه ها پسر حكم خدا را دارد.خواهر يا مادرش كارهاي روزمره را انجام مي دهند و او عاطل و باطل مي چرخد . از بچگي براي .پسرها ماشين مي خرند براي دختر ها عروسك و وسايل خانه. واي اگر پسري بخواهد با قابلمه بازي كند يا خياطي كند.در اكثر خانه ها كارهاي آشپزي و تميزي خانه به عهده دختران يا زنان است و كارهاي با مهارت هاي فني براي پسران...

پدران و مادران ناخواسته به دخترها حالي مي كنند كه ضعيف هستند و حتما وقتي يزرگ شدند بايد با يكي ازدواج كنند كه ازشان حمايت كند و زندگيشان را تامين كند . دختري كه بدون هيچ مهارت و تجربه اي از زندگي وارد خانه شوهر مي شود حكم بدبختي خود را پيشاپيش امضاء كرده است. بخصوص اگر همسرش هم داراي افكار عقب افتاده باشد.
اينها به تحصيلات و خانواده و...هم كار ندارد و در هر شرايطي ممكن است اتفاق بيفتد. با درجات كمتر و بيشتر. ..
اگر زني از زندگيش ناراضي باشد به قول زويا مي گويند اين زن است كه بايد خانواده را نگه دارد. مرگ از طلاق و آبرو ريزي بهتر است. اما كاري ندارند كه شوهر طرف كتكش مي زند يا معتاد است و پول خانواده را از بين مي برد يا مشروب خوار است يا زن باره...فرمول اصلي اين است كه اگر زن عرضه داشته باشد مرد سراغ اين چيزها نمي رود. يعني مرد ذاتا معصوم و بي گناه شناحته مي شود.

در يك مهماني هستيد. زني را بهتان نشان مي دهند كه از شوهرش طلاق گرفته. در طرف ديگر زن و شوهري كه با هم نشسته اند اما مي دانيد كه آن مرد زنش را كتك مي زند. با كدام مهربان تر رفتار مي كنيد؟‌زن تنهاي بي پناه يا مردي كه زنش زا كتك مي زند؟ باور كنيد كه در اجتماع ما آن زن منفور است. چون تنهاست و بي سرپناه. چه بسا كه مشكل مالي دارد. .زياد محلش نمي گذاريد چون ممكن است شوهر شما را يدزدد. غافل از اينكه اين شوهر شماست كه زن تنها را راحت نمي گذارد
با آن مرد ولي همه حرف مي زنند و مي گويند مسئله شخصي آنهاست

اينها البته خيلي كلي است اما من چيزهاي نزديك به اين سناريوها زياد ديده ام.
پهلوان پنبه درست كردن از مردي كه در واقع فقط يك انسان است مثل زن و نه بيشتر. او را پرخاش گر و پر مدعا تربيت كردن ضرر بزرگي به شخصيت اين افراد و به زندگي هاي خانوادگي مي زند. خيلي از خشونت ها و ناسازگاري ها واكنش ها يي است كه به تابوهاي مردسالاري داده مي شود. مثل قتل هاي ناموسي. يا در كارهاي خانه دخالت نكردن...زورگويي به زن. اينها براي تطبيق پيدا گردن با تابلوي ...مرد...ي است كه سال هاست جامعه و دور و بري ها براي مرد ترسيم كرده اند.

خلاصه كلام اينكه جامعه وخانواده هر دو طرف از قبل اين سناريو را حاضر كرده اند. اگر زني به اين ها گردن ننهد كلاهش پس معركه است. اگر مردي خودش باشد و با زن نه بعنوان يك كلفت و برده جنسي بلكه بعنوان شريك زندگي رفتا ر كند كلي متلك مي شنود
.البته همه مردها را نمي شود در يك كفه ترازو گذاشت و مسلما بر تمام اينها استثناهايي وارد است. هدف من از نوشتن اين مطلب كوبيدن مرد ها يا زن ها نيست من معتقدم مردها هم در اين ميان قرباني هستند. هيجوقت نمي توانند خودشان باشند. در مورد نقش مردان و واكنش هايشان بعدا خواهم نوشت. من مي گويم خوب كه فكر كنيم مي بينيم خيلي از اين آداب و سنت ها دست و پا گير و قديمي است. و به دست خود ما بايد عوض شود.
يك جا خوانده بودم كه :‌اگر هميشه كاري را بكنيد كه حالا مي كنيد وضعتان هميشه آني خواهد بود كه حالا هست... .
ما هم اگر كاري نكنيم اين مشكلات هميشه همان طور حل نشده باقي خواهند ماند

0 comments:

Post a Comment